بهترین کتابهای پاتریک مودیانو؛ نوبلیستی با رمانهای پیچیده
بسیاری از منتقدان باور دارند که نثر پاتریک مودیانو در عین سادگی، غافلگیر کننده است و مخاطب را به فکر فرو میبرد. معرفی پاتریک مودیانو به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۴، موجی از شگفتی را به همراه داشت. مودیانو نسبت به بسیاری از برندگان این جایزه، کمتر شناختهشده بود. او به طور کلی به دور از شهرت مینویسد و کمتر مصاحبهای با رسانهها دارد. اما در عین حال نویسندهای منزوی و عزلتگزین نیست. تا پیش از برنده شدن جایزه نوبل ادبیات، آثار کمی از این نویسنده به زبان انگلیسی ترجمه شده بود. به همین دلیل او شهرت زیادی در دنیای انگلیسی زبان نداشت. در این یادداشت با زندگی و زمانه پاتریک مودیانو آشنا میشویم و پس از آن به سراغ معرفی بهترین کتابهای او میرویم.
کودکی و نوجوانی پاتریک مودیانو
پاتریک مودیانو در تاریخ ۳۰ ژوئیه سال ۱۹۴۵ در منطقه بولونی بیانکور فرانسه، واقع در حومه پاریس دیده به جهان گشود. مادر او بازیگری بلژیکی به نام لوییسا کوپلین بود و پدرش آلبرتو یک یهودی ایتالیاییتبار بود که در فرانسه زندگی میکرد و با سازمان گشتاپو (نیروی پلیس مخفی آلمان) ارتباط داشت. علاوه بر این با تعدادی از باندهای سازمانیافته خلافکاری نیز همکاری میکرد.
کودکی پاتریک مودیانو پر از مشکلات و ناراحتیهای فراوان بود. در سال ۱۹۵۷ او برادر کوچک را از دست داد. مودیانو باور داشت که مادرش زنی سرد و پرخاشگر است و دنیای کودکانه او توجهی نمیکند. به همین دلیل بیشتر دوران کودکی این نویسنده در مدارس شبانهروزی پاریس سپری شد. او ترجیح میداد که از خانواده خود دور باشد. شرایط دوران کودکی و نوجوانی مودیانو، منبع الهام بسیاری از داستانهای او در بزرگسالی شد. مودیانو در سن ۱۷ سالگی به طور کامل با پدر خود قطع ارتباط کرد. این قطع ارتباط تا پایان عمر آلبرتو ادامه یافت.
مودیانو تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در پاریس گذراند و چند باری هم از مدرسه فرار کرد.
ورود پاتریک مودیانو به دنیای نویسندگی
مودیانو در سال ۱۹۶۴ از دانشگاه انسی لیسانس گرفت و برای تعویق خدمت سربازی در دانشگاه سوربن ثبتنام کرد، اما در کلاسهای این دانشگاه شرکت نکرد. او دوست داشت تا نویسنده شود.
پاتریک مودیانو با یکی از دوستان مادرش به نام «رمون کنو» رابطهای دوستانه و صمیمانه داشت. رمون یکی از نویسندگان مشهور فرانسوی بود که در آنزمان پاتریک را به انتشارات معروف و خوشنام گالیمار معرفی کرد. پاتریک توانست در سال ۱۹۶۸ و در سن ۲۳ سالگی اولین کتاب خود را روانه بازار کند. نوشتن اولین کتاب او حدودا سه سال از وقتش را گرفت. پاتریک در سال ۱۹۶۵ به وین اتریش رفت و در آنجا نوشتن کتابش را شروع کرد. این کتاب «جای ستاره» نام داشت. این رمان داستان یک فرد یهودی در دوران جنگ جهانی دوم بود و به زندگی پدر مودیانو ارتباط پیدا میکرد و او به شدت از چاپ «جای ستاره» شاکی بود و در مقطعی قصد داشت همه نسخههای کتاب را خریداری کند تا به دست فرد دیگری نرسد. این رمان به نبود مرزهای اخلاقی و بخش تاریک روح اشاره میکند و به ما میگوید که سایه گذشته همچنان بر زندگی ما وجود دارد.
زندگی شخصی پاتریک مودیانو
پاتریک مودیانو در سال ۱۹۷۰ با «دومینیک زهرفوس» ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو دختر به نامهای زینا (متولد ۱۹۷۴) و ماری (متولد ۱۹۷۸) است.
افتخارات پاتریک مودیانو
هر چند مودیانو در کشورهای انگلیسی زبان چندان مشهور نیست اما این داستان در کشور زادگاهش فرق میکند و او را یکی از معتبرترین و مشهورترین نویسندگان فرانسوی میدانند. پاتریک مودیانو علاوه بر جایزه نوبل ادبیات، برنده جایزه گنکور، جایزه ملی ادبیات فرانسه و جایزه بزرگ آکادمی فرانسه شده است.
برای احترام به مودیا و به خاطر علاقه این نویسنده به مفاهیم رازآلود، واژه فرانسوی «مودیانسک» برای اشاره به وضعیت یا شخص مرموز و مبهم خلق شده است.
فعالیتهای دیگر پاتریک مودیانو
پاتریک مودیانو فقط یک رماننویس نیست. او کتابهای زیادی در حوزه ادبیات کودک تالیف کرده است. پاتریک به همراه دو نویسنده دیگر در تالیف فیلمنامه «لاکومب، لوسین» نقش ایفا کرد. این فیلم بازخوردهای مثبتی از سوی منتقدان داشت و در آن به همکاری تعدادی از فرانسویها با نازیها اشاره میشد. «لویی مال» کارگردان شناخته شده فرانسوی، این فیلم را ساخت.
علاوه بر این پاتریک مودیانو در سال ۱۹۹۷ به عنوان یک بازیگر نیز ایفای نقش کرده است.
درباره سبک نویسندگی و درونمایه آثار پاتریک مودیانو
در رمانهای پاتریک مودیانو زمان گذشته و خاطرات پیشین، نقشی محوری و اساسی ایفا میکنند. زمان گذشته روی موضوع هویت اهمیت جدی و بسزایی دارد. یکیدیگر از مسائلی که در رمانهای مودیانو مورد بررسی قرار میگیرد، «هویت» است. داستانهای پاتریک، ماهیتی چندوجهی، مبهم و رازآلود دارند. عناصر متعدد و متنوعی در این داستانها به ایفای نقش میپردازند و در کنار یکدیگر قرار میگیرند تا به داستان معنا و مفهوم بدهند. سردرگمی از دیگر مولفههای آثار مودیانو است که خواننده را متعجب، شگفتزده و حیران میکند. جزئیات در رمانهای مودیانو بسیار مهم هستند و باید هنگام خواندن کتاب به آنها توجه کنیم.
شخصیتهای خلق شده توسط پاتریک مودیانو معمولا پا از داستانهای خود فراتر میگذراند و در کتابهای دیگر نیز حضور پیدا میکنند. بخش قابل توجهی از داستانهای مودیانو در پاریس یا حومه آن اتفاق میافتند. یکیدیگر از موضوعات جذاب برای این نویسنده، اتفاقات دوران جنگ جهانی دوم است. معمولا جنگ جهانی دوم در کانون بسیاری از داستانهای مودیانو قرار میگیرد. واقعیت این است که پدر و مادر مودیانو در حوادث جنگ جهانی دوم با یک دیگر آشنا شدند. علاوه بر این، خود مودیانو در سال پایانی جنگ جهانی دوم متولد شد و پدر او نیز سابقه همکاری با نیروهای گشتاپو را داشت. در حقیقت، انگیزهای شخصی برای نوشتن درباره این جنگ، برای پاتریک مودیانو وجود دارد.
پاتریک مودیانو به نوشتن به عنوان یک مسئله لذتبخش نگاه نمیکند. بلکه آن را یک مسئولیت خطیر و مهم میداند. آکادمی نوبل هنگام اعلام برنده جایزه نوبل ادبیات، مودیانو را «پروست زمان حال» نامید. مودیانو نیز مانند «مارسل پروست» به مسائل مهم و ریشهای ذهن میپردازد. با این وجود، نثر مودیانو تفاوتهای ویژهای با پروست نیز دارد. داستانهای این نویسنده علیرغم ابهامهایش، ساده و سرراست است.
از این نویسنده بیش از سی عنوان کتاب تاکنون منتشر شده است.
بهترین کتابهای به فارسی ترجمهشدهی پاتریک مودیانو که باید بخوانید
پاتریک مودیانو پیش از برنده شدن جایزه نوبل ادبیات، چندان در ایران شناخته شده نبود، اما پس از سال ۲۰۱۴، آثار گوناگونی از او به زبان فارسی ترجمه شده است که در ادامه با بهترین کتابهای او آشنا میشویم.
۱. کتاب «خاطرات خفته»
کتاب «خاطرات خفته» اولین اثر از پاتریک مودیانو است که پس از برنده شدن جایزه نوبل، توسط او در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. نویسنده در این رمان به بازخوانی و یادآوری خاطرات دهه بیست زندگیاش میپردازد. در این داستان که نگاهی به گذشته دارد، اشتباهات دوران جوانی، لایههای درونی و مخرب عشق، رویاها و هوسهای یک جوان بیست ساله مورد توجه و بررسی قرار میگیرد.
رمان «خاطرات خفته» کوتاه و موجز است و به خاطرات جوانی بازیگوش و تشنه دانستن میپردازد که در کافهها و خیابانهای مخلات پاریس، سرگردان است تا بتواند حقیقت را پیدا کند. «خاطرات خفته» متنی بدیع و خاص دارد. در آن میتوان نوعی آشوب را پیدا کرد که از ویژگیهای دوران جوانی است. مودیانو که اکنون پا به سن گذاشته، به دوران گذشته خود مینگرد و از افکار، باورها و آرزوهای آن دورانش سخن به میان میآورد. در این رمان شخصیتهای دیگری نیز وجود دارند که به داستان پا میگذارند. مودیانو در دوران جوانی خود با چند زن آشنا شده بود که انسانهایی مرموز و تا حدی عجیب هستند. پاتریک در کتاب «خاطرات خفته» به رابطه بد خود با پدر و مادرش نیز اشاره میکند.کتاب «خاطرات خفته» علاوه بر ارزش ادبی بالا و نثر جذاب خود، ویژگی مهم دیگری نیز دارد و به برهه تاثیرگذاری از زندگی نویسنده میپردازد. برای شناخت بیشتر مودیانو باید این کتاب را خواند. «خاطرات خفته» توسط «الهام دارچینیان» و نشر قطره به فارسی ترجمه شده است. ترجمههای دیگری نیز از این کتاب به زبان فارسی وجود دارد.
در بخشی از کتاب «خاطرات خفته» میخوانیم:
این غروبهای زمستانی در من احساس وحشت و دلهرهای عجیب را ایجاد میکنند. مثل افرادی که هنگام غروبِ آفتاب از مدرسهی شبانهروزی بازمیگردند؛ در ساعاتِ پایانِ روز. آن هراسِ مبهم در خواب و رویا و گاهی اوقات تا آخر عمر هم شما را رها نمیکند.
۲. کتاب «تصادف شبانه»
این داستان گیرا با یک تصادف شبانه در خیابانی در پاریس شروع میشود. راوی کتاب، پسری نوجوان بینام و ناشناس است او به خاطر میآورد که ماشینی با او تصادف میکند و راننده اتومبیل را به شکل مبهمی به خاطر میآورد. مردی درشت اندام و زنی با موی بلوند به خاطرش میآیند که او را در یک ون تا بیمارستان و یک کلینیک مرموز همراهی میکنند. آنها به راوی یک پاکت پر از پول میدهند. راوی در طول روایت داستان خود تلاش میکند آنچه را که برایش رخ افتاده است مانند تکههای پازل کنار هم بگذارد و افراد درگیر در حادثه را پیدا کند. هنگامیکه او تلاش میکند میان خاطرات و جنبههای گوناگون زندگیاش ارتباط پیدا کند و آنها را به یک دیگر گره بزند، روایت در زمان به عقب و جلو میشود.
کتاب تصادف شبانه داستان کوتاهی دارد و بیشتر ٔدرباره ذهن و حافظه است. راوی داستان به صورت تنها در خیابانهای پاریس قدم میزند و از کافههای این شهر دیدار میکند. او تلاش میکند تا خاطرات و تجربیات خود را به یک دیگر پیوند و ربط دهد. راوی به شکل غیرقابل اعتمادی سخن مبیگوید. فراموش نکنیم که او تحت تاثیر سرگردانی تصادف و ماده بیهوشکننده اتر است. او سعی میکند تصادف رانندگی و افراد درگیر را به وقایع قبلی زندگیاش ربط دهد؛ مانند پدر فاسد و غیرقابل اعتمادش، زیرگرفتن سگش، دستگیر شدن و احساس سرگشتگی و طردشدنش.
راوی باور دارد که تمام بخشهای زندگی ما در پایان به فراموشی سپرده خواهد شد. او بهشدت میخواهد نظم و معنایی در زندگی خود پیدا کند. راوی درباره دوران کودکی، پدرش و تصادف، پاسخ میخواهد تا شاید مسیر زندگیاش را بتواند دستخوش دگرونی کند. او برخی از قطعات پازل زندگیاش را به هم متصل میکند و به چند سؤال پاسخ میدهد؛ ولی نه یک توطئه بزرگ را کشف میکند و نه یک کلید اصلی برای همهٔ اسرار زندگیاش مییابد. رمان «تصادف شبانه» کوبنده است اما در آن اتفاقات عجیب و شگفتآوری رخ نمیدهد و بیشتر درباره زندگی یک انسان معمولی است که میخواهد در زندگی خود معنایی پیدا کند. کتاب «تصادف شبانه» توسط «حسین سلیمانینژاد» و نشر چشمه به فارسی ترجمه شده است.
در بخشی از کتاب «تصادف شبانه» میخوانیم:
زن مچم را فشار نیدهد. لبخند میزد، شاید میخواست قوت قلب بدهد. ولی من اصلا نمیترسیدم. حتی فکر میکردن قبلا هم را در موقعیتهای دیگری دیدهایم و او همین لبخند را روی لبش داشته. کجا دیده بودمش؟ مرا یاد کسی میانداخت که مدتها قبل میشناختم.
۳. کتاب «افق»
کتاب «افق» درباره مردی به نام بوسمان است. او تازگیها به دوران گذشته و جوانی خود فکر میکند و پس از آن تصمیم میگیرد تا به دنبال زنی برود، زنی که ۳۵ سال پیش با او آشنا شده بود. کتاب از خط زمانی واحدی تبعیت نمیکند و آنگونه که هنر مودیانو است، خوانندگان بارها در زمان حال، گذشته و آینده جابجا میشوند. منطق حاکم بر داستان «افق» معمولی است. اما این کتاب جملات عمیق و عبارات تاثیرگذاری دارد که خواننده را به فکر فرو میبرد. به تدریج و با جلو رفتن داستان با خاطرات جدیدتر و جذابتری از زندگی بوسمان آشنا خواهیم شد. کتاب فوق یک اثر فلسفی به شمار میآید که داستانی ساده، روان و در عین حال تاملبرانگیز دارد. این کتاب توسط «حسین سلیمانینژاد» و نشر چشمه به فارسی ترجمه شده است.
در بخشی از کتاب «افق» میخوانیم:
آدمهایی هستند که شما انتخابشان نمیکنید، چیزی از آنها نمیخواهید و حتی موقع رد شدن از کنارشان، متوجهشان نمیشوید. ولی این آدمها، بدون آنکه دلیلش را بدانید، میخواهند جلوی خوشحال بودن شما را بگیرند.
۴. کتاب «جوانی»
«جوانی» یکی از کتابهایی است که در به شهرت رساندن پاتریک مودیانو نقشی مهم و اساسی ایفا کرد. این کتاب در سال ۱۹۸۱ منتشر شد و نظر مثبت منتقدان را برانگیخت. این اثر به روایتی نفسگیر از پرسهزنیهای شبانهروزی یک جوان در خیابانهای پاریس میپردازد. در خلال این پرسهزنیها او متوجه میشود که چه چیزهای در زور پوست شهر پاریس جریان دارد. در حقیقت با رمان «جوانی» پاریس از نو کشف میشود. این رمان پر از نور و رنگ است و پاریس را به گونهای توصیف میکند که انگار برای جوانانی ساخته شده است تا در آن پرسه بزنند و آنجا را کشف کنند، اما چنین کشفهایی همیشه خوشحالکننده نیستند و گاهی اوقات، حسرت و ناراحتی را به همراه دارند. این کتاب توسط «حسین سلیمانینژاد» و نشر چشمه به فارسی ترجمه شده است.
در بخشی از کتاب «جوانی» میخوانیم:
شب، با سروصدای و خنده بچهها که حالا قایم باشک بازی میکنند کمکم از اعماق دره و باغ بالا میآید. فردا ۲۳ ژوئن است و سی و پنجمین سال تولد اودیل. لویی هم یک ماه دیگر سی و پنج ساله میشود. برای جشن تولد اودویل خانواده ویتردو و بچههاشان را دعوت کردهاند.
۵. کتاب «تا در محله گم نشوی»
«تا در محله گم نشوی» یکی از جذابترین و بهترین کتابهای پاتریک مودیانو است. در این داستان زندگی نویسندهای میانسال به نام «ژان درگان» روایت میشود. او از زندگی خسته شده است و دیگر کتابی نمینویسد و دوست ندارد با کسی تعامل کند. روزی مردی به نام ژیل به او زنگ میزند. ژیل ادعا میکند که دفترچه تلفن ژان را که مدتها پیش گم شده بود، پیدا کرده است. ژیل با ژان قرار ملاقاتی میگذارد تا دفترچه تلفنش را پس دهد اما این تنها هدف او نیست.
ژیل از درگان درباره شخصی به اسم تورستل سوالاتی میپرسد که گویا اسمش با پرونده قتلی گره خورده است. همین مسئله باعث میشود که خاطرات گذشته به سراغ نویسنده میانسال بیاید. این داستان هم مانند دیگر کتابهای مودیانو، بر جستجوی هویت گم شده تاکید دارد. کتاب «تا در محله گم نشوی» توسط انوشه برزنونی و نشر ماهی به فارسی ترجمه شده است.
در بخشی از کتاب «تا در محله گم نشوی» میخوانیم:
جزئیاتی از زندگیمان را که آزارمان میدهتد یا بیش از حد دردناک هستند بالاخره فراموش میکنیم. کافی است چشمهایمان را ببندیم و روی آبهای عمیق شناور بمانیم و به آرامی تاب بخوریم.
منبع: دیجیکالا مگ