۱۶ فیلم شکستخورده از ۱۶ ستاره سینمای ایران؛ از رضا عطاران تا جواد عزتی
برخلاف آنچه گاهی تصور میشود، تاس ستارهها همیشه جفت شش نمیآورد. گاهی اوقات محاسبات و معادلات آنها اشتباه از آب در میآید و فیلمی که بازی کردهاند با استقبالی سرد از سوی مردم روبهرو میشود. ستارهها همیشه بر نوک قلهی موفقیت نمینشینند و گاهی در قعر به دنبال فرصتی برای دیدهشدن میگردند.
معمولا روال بر این بوده تا ستارهها به کمک فیلمها بیایند و آنها را پرفروش کنند. اما گاهی اوقات شرایط بر وفق مراد بازیگران مشهور نمیگردد و حضورشان هیچ کمکی به دیدهشدن فیلم نمیکند. در سینمای ایران همانقدر که میتوان به حضور سوپراستارها در فیلمها دلخوش بود، به همان اندازه هم میتوان غافلگیر شد و ملاحظه کرد این حضور هیچ کمکی به فروش فیلم نکرده است.
نمونههای زیادی داریم که حضور بازیگران مشهور در فیلمهای سینمایی تاثیری بر فروش فیلم در گیشه نداشته است. در ادامه ۱۶ فیلم از ۱۶ بازیگر مطرح سینمای ایران که در گیشه شکست بدی خوردهاند را مرور میکنیم.
۱۶. آب نبات چوبی
- کارگردان: محمدحسین فرحبخش
- بازیگر ستاره: رضا عطاران
- سال اکران: ۱۳۹۵
- مجموع فروش: ۱،۳۵۵،۸۸۵،۰۰۰ تومان
شاید با خودتان فکر کنید مگر میشود رضا عطاران در فیلمی بازی کند و آن فیلم نفروشد. در جواب باید گفت: بله، محمدحسین فرحبخش چنین استعدادی دارد تا چنین فیلمی بسازد. «آبنبات چوبی» با مجموعهای از ستارههای سینما مثل عطاران، سحر قریشی و میلاد کیمرام، امید زیادی به فروش داشت ولی کیفیت بد فیلم، مردم را برای دیدن فیلم متقاعد نکرد.
«آبنبات چوبی» فیلمنامهاش ایراد دارد، بازیگرانش بد انتخاب شدهاند و هیچ تلاشی از سوی سازندهاش برای کارگردانی یک فیلم خوب و استاندارد نشده است. احتمالا فرحبخش فکر کرده با آوردن نامهایی مثل عطاران و قریشی و کیمرام میتواند مردم را به سینما بکشاند.
فیلم فرحبخش در گیشه میلیاردی شد ولی این میزان فروش برای چنین فیلمی با این بازیگران یک شکست به حساب میآید. در سالی که ۶۰ فیلم در سینمای ایران اکران شد، «آبنبات چوبی» در ردهی بیست و هشتم قرار گرفت تا میزان استقبال مردم از این فیلم مشخص شود.
۱۵. سونامی
- کارگردان: میلاد صدرعاملی
- بازیگر ستاره: بهرام رادان
- سال اکران: ۱۳۹۸
- مجموع فروش: ۳۶۵،۸۸۰،۰۰۰ تومان
بعضی فیلمها به قدری در بیان داستان و شکل دادن فضای فیلم مشکل دارند که با گذشت مدت کوتاهی از فیلم تماشاگر را پس میزنند. «سونامی» قرار بود داستانی ورزشی که کمتر در سینمای ایران به آن پرداخته شده را روایت کند و برای رسیدن به هدفش از ستارههایی مثل بهرام رادان و مهرداد صدیقیان استفاده میکرد.
فیلم به قدری ضعیف و مصنوعی است که حضور این بازیگران هم کمکی به دیده شدنش نمیکند. کارگردان فیلم با سپردن نقش اصلی فیلمش به رادان امید زیادی به موفقیت فیلم داشت اما این حضور کمکی به او در گیشه نکرد. میلاد صدرعاملی در نخستین تجربهی فیلمسازیاش یک شکست بزرگ را تجربه کرد و با وجود چهرههای شناخته شده در ردههای پائین جدول فروش قرار گرفت.
۱۴. طعم شیرین خیال
- کارگردان: کمال تبریزی
- بازیگر ستاره: شهاب حسینی
- سال اکران: ۱۳۹۴
- مجموع فروش: ۵۲۱،۶۸۶،۰۰۰ تومان
باید از کمال تبریزی پرسید هدفش از ساختن «طعم شیرین خیال» چه بوده و چرا فیلمی در این حد دم دستی و سطحی ساخته است؟ یکی از آفتهای سینمای ایران ساخت فیلمهای سفارشی بدون کیفیت است و «طعم شیرین خیال» در این زمینه یکی از بدترینهاست.
فیلم قرار است دربارهی حمایت از محیطزیست باشد ولی داستان و بازیهای بازیگرانش انقدر ضعیف و دم دستی است که نمیتوان از فیلم دفاع کرد. بازی شهاب حسینی به عنوان ستارهی سینمای ایران در این فیلم عجیب بود. «طعم شیرین خیال» نه تنها کمکی به حمایت از محیط زیست نمیکند بلکه با پایان یافتن فیلم از ذهن بیننده فراموش میشود و هیچ اثری از خودش به جا نمیگذارد.
استقبال نکردن از چنین فیلمهایی اتفاق خوبی در سینمای ایران به شمار میرود. کارگردانانی که اینگونه فیلم میسازند باید احترام به مخاطب را یاد بگیرند و مخاطب و فیلم را فدای پول و سفارش گرفتن از هیچ نهاد و سازمانی نکنند.
۱۳. سوفی و دیوانه
- کارگردان: مهدی کرمپور
- بازیگر ستاره: امیر جعفری
- سال اکران: ۱۳۹۷
- مجموع فروش: ۲۲۹،۵۰۵،۰۰۰ تومان
تا وقتی سینمای ایران بر مدار سود و مخاطب کار نکند، کارگردانها با گرفتن پول و بودجه از نهادها و سازمانها بدون اینکه فیلمشان سودآوری داشته باشد، اثر تولید میکنند و در این چرخه فقط مخاطب ضرر میکند. کرمپور در «سوفی و دیوانه» با نیت معرفی شهر تهران یک فیلم ضعیف ساخته است که به هیچ عنوان قابلیت جذب مخاطب را ندارد.
آمار فروش فیلم بیانگر همه چیز است. در سالی که ۷۸ فیلم در سینمای ایران اکران شد، «سوفی و دیوانه» در جدول فروش رتبهی ۵۶ را به خود اختصاص داد تا عمق فاجعه مشخص شود. این آمار در حالی به دست میآید که چندین فیلم سینمایی با کارگردانان و بازیگران گمنام فروشی بهتر از «سوفی و دیوانه» داشتهاند.
در فیلم کرمپور در کنار امیر جعفری، محمدرضا شریفینیا و سیامک صفری به ایفای نقش میپردازند و حضورشان هیچ کمکی به دیده شدن فیلم نمیکنند. «سوفی و دیوانه» از هر لحاظ یک شکست بزرگ برای سازندگان و بازیگرانش است.
۱۲. مشکل گیتی
- کارگردان: بهرام کاظمی
- بازیگر ستاره: حمید فرخنژاد
- سال اکران: ۱۳۹۵
- مجموع فروش: ۹۳۷،۴۵۶،۰۰۰ تومان
متاسفانه برخی کارگردانان ایرانی با دست گذاشتن روی سوژههای روز، داستانی آشفته، پراکنده و پر از ایراد را در فیلمشان روایت میکنند. بهرام کاظمی قرار بوده در «مشکل گیتی» دربارهی افراط در استفاده از گوشیهای هوشمند و تاثیرش بر روابط خانوادگی صحبت کند اما این کار را به بدترین شکل ممکن انجام داده است.
فیلم اصلا مشخص نیست در چه ژانری ساخته شده است و بلاتکلیفی در آن موج میزند. فیلم آش شلهقلم کاری از ژانرهای کمدی، جنایی و پلیسی است و توانایی نزدیک شدن به هیچ کدام از این ژانرها را هم ندارد. حتی پوستر فیلم هم بدون ظرافت خاصی طراحی شد و بیشتر شبیه سینمای کودک و نوجوان بود تا فیلمی اجتماعی.
حیف از حمید فرخنژاد که ۱۰ سال قبل در «چهارشنبه سوری» درخشیده بود و حالا در چنین فیلمی بازی کرده است. گاهی بازیگران با تصمیمهایشان چنان خودزنی میکنند که باورش برای مخاطب سخت به نظر میآید.
۱۱. جاده قدیم
- کارگردان: منیژه حکمت
- بازیگر ستاره: مهتاب کرامتی
- سال اکران: ۱۳۹۷
- مجموع فروش: ۵۷۷،۵۴۷،۰۰۰ تومان
وقتی یک فیلم بد است حضور هیچ بازیگر چهرهای قدرت نجات دادنش را ندارد. فیلم منیژه حکمت، از ضعفهای زیادی در فیلمنامه و کارگردانی برخوردار است و هیچ ستارهای قادر به نجات دادنش نیست. حکمت پس از یک دهه دوری از سینما با «جاده قدیم» به سینما بازگشت و بازگشتی بیفروغ را پشت سر گذاشت.
ضعفهای عمدهی «جاده قدیم» هیچ روزنهای برای دیده شدن فیلم باقی نمیگذارد. نه داستان فیلم تماشاگر را سر ذوق میآورد نه بازی بازیگرانش. به امید روزی که کارگردانان ایرانی قبل از پیدا کردن بازیگری چشم رنگی برای فیلمشان، اول فکری به حال فیلمنامه و داستان فیلمشان کنند.
۱۰. خانه کاغذی
- کارگردان: تینا پاکروان
- بازیگر ستاره: پرویز پرستویی
- سال اکران: ۱۳۹۶
- مجموع فروش: ۶۱۱،۱۸۴،۰۰۰ تومان
تینا پاکروان استعدادی عجیبی در ساختن فیلمهای بد و نفروش دارد و «خانه کاغذی» یکی از بدترین فیلمهای اوست. در خیال کارگردان، «خانه کاغذی» فیلمی در نقد وضعیت موجود جامعه است ولی از نظر تماشاگران و منتقدان با اثری شعاری در فضایی مصنوعی طرف هستیم.
پرویز پرستویی که زمانی ستارهی فیلمهای سینمایی بود و مدتی است روی به بازی در فیلمهای سیاسی و شعاری آورده، در «خانه کاغذی» یکی از ضعیفترین بازیهایش را دارد. بازی بازیگران فیلم بقدری ضعیف و سطح پائین است که نمیتوان روابط میانشان را باور کرد.
برای دوست نداشتن «خانه کاغذی» دلایل زیادی وجود دارد. مخاطبان سینما هم بدون در نظر گرفتن نام بازیگران فیلم، از فضای تصنعی فیلم و بازی بد بازیگران استقبال نکردند تا تجربهای برای سازندگانش باشد.
۹. کفشهایم کو؟
- کارگردان: کیومرث پوراحمد
- بازیگر ستاره: رضا کیانیان
- سال اکران: ۱۳۹۵
- مجموع فروش: ۷۱۸،۹۷۸،۰۰۰ تومان
سوژهی آلزایمر و فراموشی برای فیلمسازان در سرتاسر جهان به سوژهای جذاب تبدیل شده است. بعضی از این فیلمها، آثاری درخشان در زمینهی نشان دادن سختیهای بیماری آلزایمر بودهاند و بعضی دیگر همانند «کفشهایم کو؟» اثری ناقص و بد دربارهی این بیماری بودهاند.
ذات پرداختن به چنین سوژههایی در سینمای ایران خوب است ولی کارگردانان باید به صورت اصولی و درست به آن سوژه بپردازند. فیلم کیومرت پوراحمد با بازی رضا کیانیان انقدر بد به تبعات بیماری آلزایمر میپردازد که نمیتوان لحظهای به شخصیت این فیلم نزدیک شد و با فرد بیمار همذاتپنداری کرد.
بازی کیانیان بسیار بد در آمده و هیچ کمکی به بهتر شدن فیلم نمیکند. فیلمنامهنویسان و سازندگان «کفشهایم کو؟» بقدری دستشان در داشتن اطلاعات کافی و درست از بیماری آلزایمر کوتاه بوده که نتوانستهاند تصویری درست و واقعی از فیلم ارائه دهند. فیلم جز نشان دادن صحنههایی سطحی و مصنوعی از این بیماری چیز دیگری به بینندهاش نمیدهد. طبیعی است که مردم از چنین فیلمی با این کیفیت استقبال نکنند.
۸. متروپل
- کارگردان: مسعود کیمیایی
- بازیگر ستاره: مهناز افشار
- سال اکران: ۱۳۹۳
- مجموع فروش: ۴۷۳،۱۵۷،۰۰۰ تومان
احتمالا طرفداران سینمای مسعود کیمیایی میگویند او سبک مخصوص به خودش را دارد و همچون یک کارگردان مولف فیلم میسازد. هر توجیحی که برای فیلمهای این سالهای کیمیایی بیاوریم، باید قبول کرد که سبک فیلمسازی او به مذاق مخاطب امروز سینما خوش نمیآید و فیلمهایش در گیشه پرفروش نمیشود.
اگر بخواهیم «متروپل» را با همان متر و معیارهای سینمای کیمیایی بسنجیم، باز این فیلم قابل دفاع نیست. فیلمنامهی ضعیف و آشفتهی «متروپل» بیشتر از آنکه جذاب باشد، حوصله سر بر است. شخصیتها و دیالوگها شعاری و غیرقابل باور هستند و برقراری مخاطب با چنین اثری سخت است.
بازی در این فیلم برای مهناز افشار شاید تنها به لحاظ تجربه و رزومه کاری مفید بوده باشد وگرنه آوردهی هنری خاصی برای این بازیگر نداشته است.
۷. آذر
- کارگردان: محمد حمزهای
- بازیگر ستاره: نیکی کریمی
- سال اکران: ۱۳۹۶
- مجموع فروش: ۸۰۲،۷۰۷،۰۰۰ تومان
برای چه میگوییم فیلم «آذر» یک فیلم شکست خورده است، چون در سالی که بیش از ۳۵ فیلم توانستند میلیاردی شوند، فیلم محمد حمزهای با مجموعهای از بازیگران حرفهای به فروش بالایی دست پیدا نکرد. نیکی کریمی، پژمان جمشیدی و هومن سیدی، هیچ کدام نتوانستند کاری برای فیلم بکنند تا «آذر» یک شکست برای عواملش باشد.
نیکی کریمی در کنار بازیگری، تهیهکنندگی فیلم را هم برعهده داشت و درست بعد از اکران فیلم حاشیه و بحثهای کارگردان و تهیهکننده «آذر» بر سر کیفیت فیلم بالا گرفت. مشخص است مجموعهای که برای ساخت یک اثر هنری هنوز یکدل و یک نظر نیست نمیتواند در گیشه هم موفقیت زیادی به دست بیاورد.
استقبال نکردن مردم از «آذر» دلایل خودش را دارد. با اینکه بازیگران سرشناسی در فیلم حضور داشتند اما «آذر» در فیلمنامه و کارگردانی الکن است. دقیقا یکی از آن فیلمهایی است که بعدها کسی یادش نمیآید روزی چنین فیلمی را دیده؛ همینقدر بیاثر و خنثی.
۶. زندگی جای دیگری است
- کارگردان: منوچهر هادی
- بازیگر ستاره: حامد بهداد
- سال اکران: ۱۳۹۲
- مجموع فروش: ۴۵۵،۰۱۷،۰۰۰ تومان
اگر بخواهیم نگاهی اجمالی به کارنامهی فیلمسازی منوچهر هادی داشته باشیم باید اذعان کنیم که در میان فیلمهای دیگرش «زندگی جای دیگری است» فیلم بدی نیست. «زندگی جای دیگری است» در مقایسه با کمدیهای سطحی و ضعیف هادی فیلم خیلی خوب به شمار میرود؛ باید آن را قاب گرفت و در ذهن داشت که منوچهر هادی روزی از این جنس فیلمها هم میساخته است.
اما در نگاهی کلیتر «زندگی جای دیگری است» آنچنان هم درخشان نیست که بتواند گیشه را بترکاند. احتمالا شکستهای این کارگردان در گیشه موجب شده تا او کم کم از سینمای اجتماعی فاصله بگیرد و به سمت فیلمهای گیشهپسند کشیده شود. در این فیلم با یک حامد بهداد معمولی و تکراری مواجه هستیم که هر لحظه منتظر رسیدن فرشتهی مرگ است.
«زندگی جای دیگری است» فیلمی تخت است که خبری از اوج و فرودهای هیجانانگیز در آن نیست. فیلم داستان زندگی غمانگیز مردی است که میداند به زودی مرگش فرا خواهد رسید و در این میان خودش را برای رسیدن آن روز آماده میکند. داستانی که برای مخاطبان سینما جذابیتهای لازم را نداشت.
۵. آخرین بار کی سحر را دیدی؟
- کارگردان: فرزاد موتمن
- بازیگر ستاره: فریبرز عربنیا
- سال اکران: ۱۳۹۷
- مجموع فروش: ۱۶۳،۳۷۷،۰۰۰ تومان
فرزاد موتمن سه سال برای اکران فیلمش انتظار کشید و بالاخره توانست در سال ۱۳۹۷ «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» را اکران کند. موتمن فیلمش را جدا از ژانرهای رایج در سینمای ایران ساخت و امید زیادی جهت دیده شدنش داشت اما مخاطبان با فیلم متفاوت این کارگردان ارتباط برقرار نکردند تا مجموع فروش این فیلم به ۲۰۰ میلیون هم نرسد.
این فیلم از بازیگران سرشناسی بهره میبرد. فریبرز عربنیا، آناهیتا درگاهی و آتیلا پسیانی نتوانستند فیلم را نجات دهند تا فیلم موتمن، علیرغم قابلیتهای فنی و تلاشی که برای ساختش شده بود، مورد پسند تماشاگران قرار نگیرد. این فیلم در ژانر معمایی و پلیسی ساخته شده و از سوژههای تکراری سینمای ایران فاصله گرفته و در مجموع فیلم قابل قبولی است، ولی خیلی با سلیقهی مخاطب ایرانی جور در نیامد.
۴. شکاف
- کارگردان: کیارش اسدزاده
- بازیگر ستاره: پارسا پیروزفر
- سال اکران: ۱۳۹۴
- مجموع فروش: ۶۵۹،۹۰۰،۰۰۰ تومان
همین اول کار باید اعتراف کنیم که «شکاف» در این حد فیلم بدی نبود که نتواند فروشی میلیاردی داشته باشد. فیلم بازیگران خوبی دارد و داستانی که روایت میکند نیز سوژهای خوب در دلش دارد. شاید اصلیترین عامل برای استقبال کم مردم از این «شکاف» به ریتم کند فیلم و حشو و زواید فیلمنامه برگردد.
زمانی که فیلم اکران شد بسیاری تصور میکردند «شکاف» با بازی پارسا پیروزفر، هانیه توسلی، سحر دولتشاهی و بابک حمیدیان یکی از پرفروشترین فیلمهای سال لقب بگیرد. اما خیلی زود تمام این پیشبینیها اشتباه از آب درآمد و «شکاف» در گیشه فروشی پائین را تجربه کرد.
شاید اگر اسدزاده فیلمنامهای با ضرباهنگی مناسبتر و پیرنگهایی جذابتر میساخت میتوانست مردم را به سینما بکشاند. فیلم او در نداشتن ریتمی درست حیف شد تا یکی از فیلمهای خوب اجتماعی سینمای ایران نادیده گرفته شود.
۳. آسمان زرد کم عمق
- کارگردان:بهرام توکلی
- بازیگر ستاره: ترانه علیدوستی
- سال اکران: ۱۳۹۲
- مجموع فروش: ۲۵۵،۶۸۸،۰۰۰ تومان
زمانی بهرام توکلی علاقه به ساخت فیلمهایی با سوژهها و ساختار متفاوت در سینمای ایران داشت و شکست دو فیلمش در گیشه سبب شد تا او از این جنس سینما فاصله بگیرد و به سمت همکاری با سازمانها کشیده شود. «آسمان زرد کم عمق» تا این اندازه اثر بدی نیست که در گیشه با شکست مواجه شود. مثل اینکه مخاطب بیشتر سنگینی و گنگی داستان را دوست نداشته و با آن ارتباط برقرار نکرده است.
با وجود نقاط مثبت فیلم در ساخت اثری متفاوت باید قبول کرد «آسمان زرد کم عمق» فیلمی ملالآور و خستهکننده است. فیلم بیشتر از این ناحیه ضربه میخورد و حضور بازیگرانی مثل ترانه علیدوستی و صابر ابر کمکی به آن نمیکند. توکلی میتوانست با جذاب کردن داستانش، فضای گنگ فیلم را خیلی بهتر به تصویر بکشد ولی کش دار شدن صحنهها جز پس زدن مخاطب، کار دیگری نمیکند.
۲. مرگ ماهی
- کارگردان: روحالله حجازی
- بازیگر ستاره: طناز طباطبایی
- سال اکران: ۱۳۹۵
- مجموع فروش: ۵۷۶،۴۵۰،۰۰۰ تومان
اینکه چنین فیلم پر بازیگری در سال ۱۳۹۵ در گیشه شکستی سخت بخورد یکی از اتفاقات عجیب آن سال بود. طناز طباطبایی در کنار جمعی از ستارههای سینمای ایران مثل علی مصفا، نیکی کریمی، سحر دولتشاهی قرار گرفت و امید زیادی به پرفروش شدن فیلم میرفت ولی معادلات برای سازندگان آنطور که تصور میکردند پیش نرفت.
«مرگ ماهی» فیلمی شلوغ و پر کاراکتر است که داستان اصلی در میان هیاهوی شخصیتها گم میشود. فیلم گره و نقطه عطف محکمی ندارد و قلاب فیلم برای جذب مخاطب شل و ول است. روحالله حجازی در ذهن خودش تصمیم داشته حرفهای مهمی در فیلمش بزند ولی این حرفها در خروجی کشش لازم را برای تماشاگر ندارد.
حضور این همه ستاره در این فیلم کمکی به بهتر شدنش نمیکند. داستان فیلم از همان ابتدا تا پایان لنگ میزند و شکلی خستهکننده به خود میگیرد. در چنین فیلمهایی به خوبی متوجه میشویم نبود فیلمنامههای درست و قوی چه آسیبی به فیلمها زده و چه هزینه و انرژیای را هدر داده است.
۱. مرد بازنده
- کارگردان: امیرحسین مهدویان
- بازیگر ستاره: جواد عزتی
- سال اکران: ۱۴۰۱
- میزان فروش: ۶،۲۱۶،۰۳۳،۰۰۰ تومان
جواد عزتی در یکی از طلاییترین دورههای کاریاش تصمیم به بازی در «مرد بازنده» گرفت. درخشش در چندین فیلم سینمایی و سریال «زخم کاری» فرصت خوبی برای عزتی بود تا بار دیگر خودش را در سینما نشان دهد. مهدویان که با تیم «زخم کاری» حسابی در فضای مجازی گل کرده بود، فکر میکرد بار دیگر با استفاده از همان ترکیب میتواند فیلمی پربیننده بسازد.
اما تصورات این کارگردان جوان درست از آب در نیامد و «مرد بازنده» یک شکست در کارنامهی کاری مهدویان و عزتی به شمار میآید. مشخص نیست مهدویان که دنبال حرفها سوژههای نو میگردد، بر اساس چه نیازی سراغ داستانی کلیشهای و نخنما رفته و نقشی تکراری به او داده است.
بازی جواد عزتی در این نقش کارگاهی سمج با مشکلات عدیدهی شخصی خوب نیست و فیلم هیچ آوردهای برای او نداشت. «مرد بازنده» در زمان طلایی اکران نوروزی ۱۴۰۱ به سینماها آمد و با توجه به عطش مردم برای رفتن به سینما پس از دو سال، فیلم به فروش بالایی دست پیدا نکرد و در ردههای پائین جدول فروش قرار گرفت.
فیلم در ظاهر با فروش شش میلیاردی موفق به نظر میرسد، ولی با در نظر گرفتن بلیت ۴۵ هزار تومانی در سال ۱۴۰۱ و فروش بیش از ۳۰ میلیارد تومان فیلم «سگ بند» به خوبی قاصلهی «مرد بازنده» در جدول فروش مشخص میشود. شکست «مرد بازنده» یک تلنگر جدی برای مهدویان و عزتی به دنبال داشت. آنها فهمیدند با اتکا به موفقیتهای گذشته، نمیتوانند فیلمشان را پرفروش کنند و فیلم پرمخاطب باید حرفهای تازهای در داستان و سوژه داشته باشد.