۱۳ واقعیت جالب درباره سیلویا پلات؛ نویسنده کتاب «حباب شیشه»

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۸ دقیقه
سیلویا پلات

برای اینکه بفهمیم سیلویا پلات که بود، باید در نظر داشته باشیم که او برای هر خواننده معنای متفاوتی دارد؛ چه او را عارف بدانید یا قربانی، زندانی بدانید یا نابغه، باید در نظر داشته باشید که او به یکی از این تعاریف محدود نشده.

سیلویا پلات یکی از مشهورترین چهره‌های ادبیات قرن بیستم و بهترین شاعران زن در آمریکاست؛ کسی که با وجود تأثیرگذاری بی‌نظیرش، در زمان حیاتش تنها دو اثر از خود به جا گذاشت. اولین مجموعه اشعار او در دهه‌ی شصت میلادی و با عنوان «کلوسوس و دیگر اشعار» (The Colossus and Other Poems) به چاپ رسید. اثر مهم او، «حباب شیشه‌ای» (The Bell Jar)، تا به امروز یکی از مهم‌ترین منابع درسی ادبیات به شمار می‌رود. او در سال ۱۹۶۳، وقتی تنها سی سال داشت، بر اثر خودکشی درگذشت. جلد دوم اشعارش، با عنوان «آریل» (Ariel)، پس از مرگش به چاپ رسید، و همسرش تد هیوز ویرایش آن را انجام داده. آریل هم اثری تحسین برانگیز شد؛ این مجموعه به دلیل صداقت، خشم، زبانی تحریک‌آمیز و سوزان همواره الهام‌بخش خواننده‌هایش بوده. «مجموعه اشعار پلات» (Plath’s Collected Poems)، که در سال ۱۹۸۱ منتشر شد، برنده‌ی جایزه‌ی معتبر پولیتزر شد. اگرچه تعداد این آثار از سیلویا پلات اندک به نظر می‌رسد اما به لطف خاطرات و ژورنال‌هایی که در طول زندگی‌اش به نگارش آنها پرداخت، مطالب قابل توجهی، هم از لحاظ حجم و هم ارزشمندی، از او به جا مانده؛ عادت همیشگی نامه‌نویسی او موجب شده آثار گرانبهایی از او به جا بماند که ما را به جواب اینکه حقیقتاً سیلویا پلات که بود، نزدیکتر می‌کند.

سیلویا پلات که بود

سیلویا پلات با پایان تراژدیک زندگی کوتاهش به درجه‌ای از جاودانگی ادبی دست یافت. او از افسردگی رنج می‌برد و در حباب شیشه‌ای -یکی از بهترین کتاب‌های سیلویا پلات– مبارزات و درمان خیالی خودش را ترسیم کرده. او در حالی خودکشی کرد که سرش را در اجاق گاز روشن گذاشته بود. چنین تصویری از مرگ او در یادها ماندگار شده، که دردناک و تلخ است. از سیلویا پلات با عنوان زنی زیبا و محکوم به فنا یاد می‌شود.

شعر، بر مبنای تعریف، باید تفسیر شود. شاعر لایه‌هایی از زبان و استعاره را میان خود و خواننده‌اش کشیده؛ چنین دیواری و تلاش برای از میان بردن این مرز قاعده‌ی بازی است. مهم است به یاد داشته باشیم که راوی شعر خود شاعر نیست، حتی اگر شعر به عناصر زندگی‌نامه مجهز شده باشد.

طبیعت انسانی ما را ترغیب می‌کند که انسانیت خود را با ادبیاتی که مصرف می‌کنیم، پیوند بزنیم. ما تجربیات خودمان را در فضاهای خالی که به جا ماندند می‌گنجانیم. یا چشمان‌مان را باریک می‌کنیم بلکه انعکاسی را در جایی که نیست ببینیم. به همین منوال، سیلویا پلات برای افراد مختلف معناهای متفاوتی را در بر دارد. همانگونه که پیش‌تر گفتیم، چه عارف بدانیم چه قربانی، چه زندانی ببینیم چه نابغه، پلات تنها در یکی از این تعاریف نمی‌گنجد و محدود نمی‌شود. شاید بتوانیم، در کنار مطالعه‌ی اشعار و خاطراتش، با سیزده مورد بفهمیم سیلویا پلات که بود.

کتاب گزیده اشعار سیلویا پلات

۱- آثار سیلویا پلات با رنج گره خورده

متأسفانه سیلویا پلات یکی از نویسندگان مبتلا به بیماری‌های روانی بود و درگیری‌اش با این اختلالات روانی، به اندازه‌ی شهرت نویسندگی‌اش زبانزد شده. روند درمانی او، که با اقدام خودکشی ناکام ماند، با درمان بحث‌برانگیزی مانند تشنج الکتریکی همراه بوده. درگیری‌های او به وضوح در اثرش دیده می‌شود، مانند خودش، شخصیت اصلی حباب شیشه‌ای هم تحت درمان با تشنج الکتریکی قرار می‌گیرد و اقدام به خودکشی می‌کند.

مرگ و اندوه در آثار او همواره دیده می‌شود. پدرش را در سن هشت سالگی از دست داد و شعر «بابا» (Daddy) را نوشت تا کاوشی در رابطه‌ی پرتنش میان خود و پدرش باشد و هم‌چنین نگاهی بیاندازد به رابطه‌ی جنجالی و پرخاشگرانه میان خودش و تد هیوز، همسرش. دلیل اصلی جدایی پلات از تد هیوز، رابطه‌ی نامشروع هیوز با شاعری به اسم آسیا ویول بوده. بعدها هم ویول، مشابه سیلویا پلات و دقیقاً با همان شیوه، با خودکشی جان خود را از دست داد. بسیاری از خواننده‌ها و منتقدها چنین برداشت کردند که تد هیوز همان شخصیت خون‌آشام در شعر بابا بوده.

اگر مردی را کشته باشم، دو مرد را کشته‌ام
دومی خون‌آشامی است که جای تو را گرفت
و یک سال تمام خون مرا مکید
نه، هفت‌ سال، اگر راستش را بخواهی.
بابا، حالا دیگر می‌توانی آسوده بخوابی.

برای درک اینکه سیلویا پلات که بود، باید به موضوع پررنگ دیگری در اشعارش اشاره کنیم که درگیری با پذیرش زندگی خانه‌داری بود. او در شعر لزبوس (Lesbos) تصویری از احشایی را توصیف می‌کند.

در عین بوی بدی که از چربی و بچه‌ها به مشام می‌رسد
من بر اثر آخرین قرص خوابم منگ و سنگین هستم
دود آشپزی، دود جهنم

این صحنه و کلمات زن خانه‌دار ناراضی را به تصویر کشیده. در اواخر عمرش که شعرهایی با این مضمون سرده شدند، سیلویا صاحب دو فرزند خردسال شده بود. این مضامین در شعرهای زنبور او، که دنباله‌ای از اشعار درون آریل هستند، هماهنگی پیدا می‌کنند. پلات و هیوز زنبورهای عسل را در خانه‌شان در انگلستان نگهداری می‌کردند. پدر پلات هم حشره‌شناس بود که کتابی درباره‌ی زنبورها نوشت. زنبورها مدل و استعاره‌ی شدند از تفاوتی که جنسیت‌های مختلف در جامعه ایفا می‌کنند. هم‌چنین باید در نظر داشت که زنبورها سمی در وجودشان دارند که در صورت نیش زدن، موجب مرگ خودشان می‌شود. زنبورها قادر هستند از زیر سایه‌ی زمستان‌های سخت زنده بیرون بیایند و به بهار برسند. این ایده‌ها، نمادها و واقعیت‌ها در شعرهای پلات در هم می‌چرخند و تبدیل به مضمون می‌شوند.

شیون کودک
در دیوار آب می‌شود.
و منم آن تیر
شبنمی که پر می‌کشد به خودکشی
و سراپا می‌تازد به درون آن چشم سرخ
دیگ جوشان صبح.

۲- آثار سیلویا فراتر از رنج اوست

برای فهم اینکه سیلویا پلات که بود، باید به نوشته‌‌ی فریدا، دخترش، که در پیشگفتار نسخه‌ی ۲۰۰۴ آریل آمده هم اشاره کنیم. مجموعه با کلمه‌ی عشق شروع شده و با کلمه‌ی بهار به پایان رسیده. با در نظر گرفتن جنبه‌ی موضوعی، اگر اشعار آریل اتمام پیوند ازدواج را بازگو کند، دوره‌ی تولد دوباره را هم پیشبینی کرده که پس از به پایان رسیدن پیوند، می‌توان چشم‌انتظار آن باشیم.

پلات فقط با افشاگری زخم‌ها و صدماتش در معرض دید خواننده‌ها قرار نگرفت. اگر بخواهیم مثالی بزنیم، با نگاهی به شعر «استعاره‌ها» (Metaphors)، نگاهی بازیگوشانه همراه با غم به بارداری را دارد، چراکه در بیشتر موارد پلات رنج را با شوخ‌طبعی روایت می‌کرده. هم‌چنین با نگاهی به حباب شیشه‌ای و با دیدن جملات خودآگاهانه‌ی بانو لازاروس ممکن است لبخند بزنیم.

مرگْ هنر است، مثل هر چیز دیگر. من بسیار درخشان انجامش می‌دهم.

شعف و شور پلات شاید در اشعاری که برای کودکان نوشته، بیشتر خودنمایی می‌کند. سه کتاب کودک از پلات پس از مرگش منتشر شد و همه در مجموعه‌ی داستان‌های کودکانه (Collected Children’s Stories) گردآوری شده. خواننده‌ها همواره نظرات جالبی نسبت به «کتاب تخت‌خواب» (The Bed Book) داشتند و برایشان این مجموعه جذاب بوده. خواننده‌هایی بودند که عاشق این کتاب‌ها در دوران کودکی‌شان شدند اما بعدها به اهمیت شخصیت سیلویا پلات پی بردند. این آثار مانند ستاره‌های کوچکی در صورت‌فلکی زندگی پلات بودند و البته از روشنایی کورکننده‌ی بیماری‌هایش بهره‌ای نبردند و جدا شدند. بیماری‌های پلات جنبه‌ای از وجودش است که افشا شده اما در این آثار ردی از آنها نیست.

دوران جوانی این شاعر

۳- سیلویا گم شده

مقدار قابل توجهی از نوشته‌های سیلویا پلات در آرشیو‌های مختلف آمده، از مقالاتی که در طول تحصیلش نوشته بوده تا پیش‌نویس اشعارش و عروسک‌های کاغذی دوران کودکی‌اش. با وجود چنین گنجینه‌هایی به نظر می‌رسد دو اثر کلیدی از او گم شده. یک سری از خاطراتش، که متعلق به ماه آخر زندگی اوست، که به دست تد هیوز نابود شدند؛ تد هیوز ادعا کرد آن خاطرات را از بین برده تا فرزندانش هرگز محتوای آنها را نخوانند. البته چنین ادعایی بحث‌برانگیز است زیرا نامه‌های باقی‌مانده از پلات، که به تازگی چاپ شده، جزئیاتی از آزار و اذیت تد هیوز به خودش را در آنجا شرح داده. به نظر می‌رسد تد هیوز نمی‌خواسته دنیا از برخوردهایش با پلات باخبر شود.

اثر دیگر که به نظر می‌رسد گم شده، نسخه‌ی خطی ناقصی از رمان دوم پلات است که هرگز فرصت نکرد آن را به پایان برساند. نام «افشای مضاعف» (Double Exposure) را بر آن گذاشته بوده. پلات در نامه‌ای نوشته که این رمان قرار بوده راجع‌به شوهری بی‌بندوبار بوده. سوالی که مطرح می‌شود این است که واقعاً این نسخه گم شده یا دزدیده شده یا به عمد از بین رفته، و گمانه‌زنی‌های زیادی حول این موضوع وجود دارد. یکی از نظریه‌ها این است که دانشگاه پلات و کارفرمای سابق کالج اسمیت نسخه‌ را از دید عموم مخفی کرده. هرچند بسیار دور از ذهن به نظر می‌رسد اما شاید تنها با گذر زمان مشخص می‌شود که این اثر از بین رفته یا هنوز جایی وجود دارد.

۴- سیلویا گم نشده

در سال ۲۰۱۹ بود که نیویورکر در باب قصه‌ی سیلویا پلات متنی را منتشر کرد و با کلمه‌ی گم‌شده از آن یاد کرد. این مقاله در شبکه‌های اجتماعی سروصدایی کرد. حساب توییتری کتابخانه‌ی دانشگاه ایندیانا اشاره کرد که داستانی در آرشیو آنها موجود است، و برخلاف توصیف گم‌شده که در مقاله به کار رفته بود، این داستان برای علاقه‌مندان موجود است و می‌توانند آن را جستجو کنند.

سه دانشگاه دیگری، علاوه‌بر اندیانا، آرشیوهای قابل توجهی از سیلویا پلات را در خود دارند. دانشگاه اموری علاوه‌بر مطالب سیلویا پلات، مقالاتی از تد هیوز را دارد. کالج اسمیت، که محل تحصیل پلات بوده، هم آرشیو قابل توجهی از مقالات پلات را دارد. مؤسسه‌های دیگر، مثل کتابخانه‌ی بریتانیا، دانشگاه هاروارد و کتابخانه‌ی مورگان، آرشیو کمتری را در اختیار دارند.

محققین و خوانند‌ه‌های کنجکاو خوش‌شانس هستند که این مطالب در دسترس‌شان هست. حجم مطالب موجود نشان می‌دهد که تحقیقات آکادمیک زیادی درباره‌ی سیلویا پلات و تأثیرش انجام شده. به تازگی نسخه‌ی گاتسبی بزرگ که پلات در آن در طول دوره‌ی تحصیل دانشگاهی‌اش حاشیه‌نویسی کرده، مورد توجه قرار گرفته. از همین حاشیه‌نویسی پلات می‌توانیم درک بهتری از شیوه‌ی نگارش او پیدا کنیم.

کتاب آریل اثر سیلویا پلات انتشارات ناهونته

۵- تکه‌های بیشتری برای یافتن سیلویا وجود دارد

هنوز هم داده‌های زیادی راجع‌به سیلویا پلات هست که افشا می‌شوند. برخی از متونی در آرشیو کتابخانه‌های نگهداری می‌شدند، بنا به درخواست سازمانی که آنها را ارائه داده، مشمول محدودیت‌هایی شده بودند و تاریخ این محدودیت‌ها منقضی شدند. برخی از مقالات تد هیوز در دانشگاه اموری محدودیت داشتند و تازه در سال ۲۰۲۲ در دسترس عموم قرار گرفتند. این محدودیت‌ها شامل حال همسر دوم تد هیوز، کارول اورچارد، نبودند. با توجه به جذابیت همیشگی و روزافزونی که پلات برای بسیاری از محققین دارد، به مرور و با برداشته شدن این محدودیت‌ها، جزئیات بیشتری از زندگی و کار پلات موضوع تحقیقات قرار خواهد گرفت. همین منوال بهترین راه برای این است که بفهمیم سیلویا پلات که بود.

به دلیل اثر خاصی که متون پلات دارد، آثارش همواره به چشم کلکسیونرهای خصوصی جذاب بوده. فریدا، دختر پلات، بخشی از دارایی‌ها و اقلام مادرش را در سال ۲۰۱۸ به حراج گذاشت. مقاله‌ای که جزئیات اجسام فروخته‌شده و قیمت نهایی را ذکر کرده بود، نشان می‌دهد که مردم چقدر به سیلویا پلات و حتی تکه‌هایی از زندگی او اهمیت می‌دهند. اگر بخواهیم به گوشه‌ای از این اقلام اشاره کنیم، می‌توانیم ماشین‌ تحریر زیبای سبز نعنایی مدل هرمس را در نظر بگیریم که حباب شیشه‌ای بر روی آن نگاشته شده؛ این ماشین تحریر با قیمت بیش از چهل‌وشش هزار دلار به فروش رسید. از آنجا که بسیاری از این وسایل به صورت ناشناس خریداری شدند، مشخص نیست چه زمانی برای عموم در دسترس قرار خواهند گرفت. شاید هم هرگز این وسایل به نمایش گذاشته نشوند.

سیلویا پلات که بود

۶- سیلویا شخصیتی عمومی داشته

نوشتن، در اکثر موارد، فعالیتی انفرادی است و افراد را منزوی می‌کند. با نگاهی به شاعران و زندگی‌شان شاید امیلی دیکنسون در ذهن تداعی شود؛ شخصیتی که پشت میزش می‌نشسته، در گمنامی می‌پوسیده و شعرهایی را سراییده که تنها پس از مرگش کشف و خوانده شدند. سیلویا پلات هم بیشتر برای شعرهایی که پس از مرگش منتشر شدند شناخته شد اما برعکس دیکنسون، از نشان دادن اشعارش ابایی نداشته. شاعری جاه‌طلب ممکن است برای بعضی از افراد غیرمعمول به نظر برسد. خوشبختانه صدای شاعران دنیای مدرن بلند و رسا است، شخصیتی مانند آماندا گورمن اشعارش را با صدایی بلند می‌خواند. گورمن به صدای خود و به قلم خود چنان اعتمادی دارد که در صحنه‌های ملی آنها را می‌خواند و آنچه نوشته را با عموم مردم به اشتراک می‌گذارد.

برای اینکه درک کنیم سیلویا پلات که بود باید به هشت سالگی او نگاهی بیاندازیم، که اولین بار شعری را در بخش کودکان روزنامه‌ی بوستن هرالد (Boston Herald) منتشر کرد. او در نوجوانی هم فعال بود و داستانی را با عنوان «تابستان دیگر نخواهد آمد» (And Summer Will Not Come Again) در مجله‌ی هفده به چاپ رساند. با نظمی باورنکردنی به چاپ آثارش در نشریات معتبری همچون شاعری (Poetry) و نیویورکر (The New Yorker) ادامه داد. هم‌چنین برخی از اشعارش را برای شرکت در مسابقاتی فرستاد. کارنامه‌ی پلات نشان می‌دهد او می‌خواسته مردمان اشعارش را بخوانند.

کتاب در کسوت ماه اثر سیلویا پلات انتشارات مروارید

۷- سیلویا پلات شخصیتی خصوصی داشته

در عین حال سیلویا پلات برای حفظ حریم خصوصی‌اش، حباب شیشه‌ای را با نام مستعار ویکتوریا لوکاس چاپ کرد. پلات رمان خود را با عنوان اثری بازاری توصیف کرده؛ این اصطلاح برای آثار هنری به کار می‌روند که خالق آن قصد درآوردن درآمدی از آن را داشته، پس آن را به گونه‌ای خلق کرده که عموم مردم آن را بفهمند و از آن خوششان بیاید. شاید بتوانیم در نظر بگیریم که چنین توصیفی نشان از بحرانی در اعتمادبه‌نفس پلات است، و خواسته رمانش را از اشعارش جدا نگه دارد.

با این وجود می‌بینیم که حباب شیشه‌ای حکم اثری نزدیک به زندگی‌نامه را دارد. نام مستعاری که انتخاب شد، برای محافظت از افرادی حقیقی بوده که در کتاب به تصویر کشیده شدند و البته پیشگیری بوده تا خود پلات درگیر مسائل حقوقی نشود. اما متأسفانه، مانند بسیاری از شاهکارهایی که در زمان خودشان بهشان توجه نشد، واکنش‌ها به حباب شیشه‌ای قابل توجه نبود. این رمان تنها یک ماه پیش از مرگ پلات به چاپ رسید، که یعنی او هرگز شاهد تأثیری که این اثر در عالم ادبیات داشته، نبود. حباب شیشه‌ای در کنار جنبه‌های دیگرش، صدایی صادقانه و واضح بود از تجربیات شخصی که از بیماری روانی رنج می‌برد.

کتاب The Bell Jar اثر Sylvia Plath انتشارات جنگل

۸- آثار سیلویا مستقل دیده می‌شود

با جستجو کردنی سریع متوجه می‌شویم که آثار متعددی از خود سیلویا پلات به جا مانده و صدها متن و مقاله راجع‌به او نوشته‌ شده، از آثار رسمی منتشر شده و زندگی‌نامه و متون انتقادی گرفته تا مقالات و نامه‌ها. با این حال باید برای درک اینکه سیلویا پلات که بوده و چه حرف‌هایی برای گفتن داشته، باید تنها آثار خودش را مطالعه کنیم. دلیل وجود متون و مقالاتی که دیگران راجع‌به او نوشتند این است که این شخصیت و تفکراتش همواره الهام‌بخش افراد زیادی بوده و همیشه محبوبیت داشته. حباب شیشه‌ای با قدرتی کوبنده به مردسالاری قرن بیستم آمریکا می‌تازد و از نبود ابزار مناسب برای دسترسی به بهداشت روان انتقاد می‌کند. آریل اثری عمیق، مملو از خشم درباره‌ی تابوها است که در عین حال، زیبایی و امید را در خودش جا داده. کلوسوس و دیگر اشعار، تنها مجموعه اشعاری که خود پلات در زمان حیاتش منتشر کرد، قلم استادانه‌ی او را در خلق اشعار نشان می‌دهد و هم‌چنین با وجود آگاهی نسبت به قواعد شعر، نشان می‌دهد که می‌تواند این قواعد را زیر پا بگذارد و سنت‌شکنی کند.

نثر پلات و هدفش از نگارش مشابه سبک شاعران اعترافی است و رمان او رمانی کلیددار، به معنی روایتی بر اساس داستان واقعی اما با ظاهر و برون‌مایه خیالی، است؛ این دو حقیقت راجع‌به پلات به این معناست که او از تجربیات زندگی خودش الهام می‌گیرد. جواب اینکه سیلویا پلات که بود در صفحات آثارش بدون ابهامات آنچنانی آمده. با این حال، خواننده لازم نیست با روش‌های مختلف متن را رمزگشایی کند تا به جزئیات زندگی خود پلات پی ببرد و حقیقت روشن است. آثارش چنین جاودانه نمی‌شد اگر برای هر خواننده‌ی جدیدی، که هیچ آشنایی قبلی با پلات نداشته، راحت باشد که ارتباط برقرار کند.

کتاب خاطرات سیلویا پلات اثر سیلویا پلات

۹- آثار سیلویا پلات نیازمند پیش‌زمینه است

قادر هستیم آثار پلات را از زندگی‌اش جدا در نظر بگیریم یا اینکه این دو جنبه نقاط تلاقی زیادی دارند و جدا کردن‌شان ممکن نیست؟ به حتم در نظر گرفتن زمینه و موقعیتی که موجب خلق آثار پلات شده به درک بهتر نوشته‌هایش منجر خواهد شد. هم‌چنین داشتن پیش‌زمینه در مواجهه با هر اثری از گذشته، مفید خواهد بود. اگر ما در زمانه‌ی سیلویا پلات زندگی نکردیم، پس قادر نیستیم اجزای آثارش، که متعلق به دوران و محیط خودش بوده، را به درستی کنار هم بگذاریم و درک کنیم. یکی از کتاب‌های متأخری که درباره‌ی پلات نوشته شده، «ستاره دنباله‌دار سرخ: زندگی کوتاه و هنر درخشان سیلویا پلات» (Red Comet: The Short Life and Blazing Art of Sylvia Plath) است که نمای جامعی از پلات به خواننده‌هایش ارائه داده. شعر «آواز عاشقانه‌ی دختر دیوانه» (Mad Girl’s Love Song) زندگی پلات پیش از آشنایی با تد هیوز را ترسیم کرده. «تسلیم شدن» (Giving Up) انتهای زندگی او را توصیف کرده. این کتاب‌ها و سایر آثار مربوطه می‌توانند در نحوه‌ی نگرش هر شخصی به سیلویا پلات تحولاتی ایجاد کنند.

هم‌چنین، خواننده‌هایی که از اشعار و داستان‌های او لذت می‌برند، احتمال دارد از خواندن خاطرات روزانه‌ی پلات هم لذت ببرند. نامه‌های او هم در همین خاطرات روزانه منتشر شدند و برای علاقه‌مندان جذاب خواهند بود.

بعد از گذر از نامه‌ها و خاطرات روزانه، خواننده‌ها می‌توانند به سراغ آرشیو غنی و پربار پیش‌نویس‌ها و ویرایش‌های پلات بروند. هیچ‌کسی هرگز قادر نخواهد بود تمام و کمال به روند ذهنی و فرآیندی که پلات پیش می‌گرفته، پی ببرد اما منابع قابل توجهی که در دسترس است، علاقه‌مندان را به هدف‌شان نزدیک خواهد کرد.

۱۰- دست‌هایی سیلویا را کنترل می‌کنند

پلات در زمان مرگش از هیوز جدا شده بود و با دو فرزند خردسالش در لندن زندگی می‌کرد اما هنوز طلاقش از هیوز رسمی نشده بود. از آنجایی که خبری از وصیت‌نامه نبود، آثارش به هیوز رسید. آریل، معروف‌ترین مجموعه اشعار پلات، دو سال پس از مرگش و در سال ۱۹۶۵ منتشر شد. پلات پیش از مرگش این مجموعه را کامل خلق و به پایان رسانده بود. اما تد هیوز ترتیب شعرها را عوض کرد، برخی از شعرها را حذف کرد و شعرهای دیگری را به این مجموعه اضافه کرد.

در کنار دستکاری‌های هیوز در داستان پلات، اسطوره‌سازی از چهره و تأثیر سیلویا پلات انجام شد. چنین رفتاری مشابه برخوردی است که مردم با مرلین مونرو داشتند، جفت این زنان چهره‌هایی زیبا و سرانجامی تلخ را برای همگان تداعی می‌کنند. فیلمی که بر اساس زندگی پلات در سال ۲۰۰۳ و با بازی گوئینت پالترو ساخته شد، منجر به دلخوری دختر پلات شد.

لاسیلویا پلات و تد هیوز سیلویا پلات که بود

۱۱- سیلویا خودش داستانش را کنترل می‌کند

به لطف نسخه‌ی خطی به جا مانده از پلات، نسخه‌ی بازسازی‌شده‌ی آریل پس از مرگ تد هیوز در دسترس قرار گرفت و در سال ۲۰۰۴ چاپ شد. از جمله‌ تغییرات قابل توجه در این نسخه بازگشت شعرهای زنبور به انتهای کتاب است که در واقع چنین تغییری موجب می‌شود عنصر امید و تولد دوباره در انتهای اثر بدرخشد و بهتر در ذهن‌ها ماندگار بماند.

باید به تلاش قابل توجه گالری ملی پرتره هم اشاره کرد که قصد داشتند به سیلویا پلات اجازه بدهند، خودش داستان خود را روایت کند. این بخش در گالری ملی پرتره با نام «یک زندگی: سیلویا پلات» (One Life: Sylvia Plath) به نمایش گذاشته شد و اولین باری بود که این موزه‌ی هنر و تاریخ زندگانی پلات را بررسی کرد. نمایشگاه برای این بخش از آرشیو کالج اسمیت و کتابخانه دانشگاه ایندیانا محتواهایی را گردآوری کرد. با اینکه چنین بررسی دقیقی قابل تحسین است اما نمی‌تواند کلیت زندگی پلات را نشان بدهد اما تنها از آثار خود پلات، نوشته‌ها، نامه‌ها، خاطرات و اشیاء، استفاده کردند تا پرتره‌ای دقیق از او را ارائه بدهند. در میان آثار انتخاب شده شعف خود پلات مشهود است، در کنار علاقه‌ی زیادی که به کلمه و تصویر برای توصیف خود داشته.

۱۲- سیلویا پلات چهره‌ای فمنیستی است

آن دسته از آثار پلات که در زمان حیاتش منتشر شدند، هم‌زمان بودند با شکل‌گیری موج دوم فمنیستی. مضامینی که او در آثار بازتاب کرده در واقع دغدغه‌های دوران فمنیستی بوده، به خصوص اشارات به تضادهای ذاتی میان جاه‌طلبی زنانه و زندگی خانه‌داری. زنانی که از هنجارهای اجتماعی به احساس خفقان شدیدی دچار شده بودند، صداقت تمام و کمال در افکار و تجریبات دشوار پلات را روشنگرانه می‌دیدند. بسیاری از خواننده‌ها با خشم و غضبی که بر روی تمامی آثار پلات دیده می‌شود، ارتباط برقرار می‌کردند. از میان اشعار پلات، یکی از بیت‌های او، از شعر «بانو ایلعاذر» (Lady Lazarus)، مدام تکرار می‌شود و بیشتر نقل شده:

از دل خاکستر
با گیسوی سرخ برمی‌خیزم
و مردان را مثل هوا می‌خورم.

کتاب کلمات اثر سیلویا پلات نشر ثالث

۱۳- سیلویا چهره‌ای مشکل‌ساز است

موج دوم فمنیست با جا گذاشتن مردم، مورد انتقاد قرار گرفت. مفهوم مبارزه در راستای آزادی برای داشتن کار خارج از خانه برای بسیاری از زنان ملموس نبود، خصوصاً فقیرترها و رنگین‌پوست‌ها که هیچ‌وقت در این دو راهی قرار نگرفته بودند و همواره مجبور به کار بیرون از منزل بودند. به همین دلایل هم آثار پلات برای برخی از خواننده‌ها ناامیدکننده بوده. اسطوره‌سازی یا بت‌سازی از چهره‌های شاخص زمانی مشکل‌دار می‌شود که میل به دفاع از این اشخاص موجب شتاب‌زدگی شده و باعث می‌شود ایرادات آنها راحت دیده نشود. برای پلات ایراد کارش در جنبه‌ی نژادی در آثارش بود؛ در حباب شیشه‌ای شاهد شخصیت‌هایی هستیم که از زبان توهین‌آمیز و کلیشه‌های نژادی استفاده می‌کنند. یکی از راه‌های مواجهه با آثارش این است که از این دست کاستی‌ها را به اینکه او محصول زمانه‌ی خودش بوده، تقلیل ندهیم و در نظر داشته باشیم که پلات در عین حالی که مسیر جدیدی را برای زنان در عرصه‌ی ادبیات باز کرده، اما مفاهیم نژادپرستانه هم در نوشته‌هایش دیده می‌شود.

هم‌چنین مضامین و نثری در اشعارش هم دیده می‌شود که خواندن آنها برای خواننده‌های مدرن دشوار است. مثلاً در شعر آریل از کلمه‌ی ناپسند نژادی استفاده کرده و برای دشواری‌های زندگی خودش از تصاویر و زبان هولوکاست و تشبیه به آن استفاده کرده، در حالی که ارتباط شخصی با هولوکاست نداشته. استفاده از این مضامین در نوشته‌هایش نشان می‌دهد که قصد داشته خواننده را شدیداً درگیر، شوکه و تحریک کند.

ـ بگذار زندگی کنم، عشق بورزم، و آن را به بهترین نحو با جملات توصیف کنم.

جواب به اینکه سیلویا پلات که بود، تنها در این سیزده نکته نیست و همانطور که اشاره شد، باید کتاب‌ها، اشعار، خاطرات و نامه‌هایش را بخوانید تا درک بهتری از او، و زیبایی‌ها و معایب کارش، پیدا کنید. در انتها بیت‌هایی از شعر «کادوی تولد» (A Birthday Present) را می‌خوانیم:

چیست پشت آن پرده،
آیا زشت است، زیباست؟

هنگام خواندن قلم سیلویا پلات به نظر می‌رسد در جواب به این سوال که آیا زشت‌ است یا زیبا، می‌توانیم بگوییم هر دو گزینه محتمل است.

منبع: BookRiot

راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X