۱۰ واقعیت جالب درباره لوییزا می الکات؛ نویسنده رمان پرطرفدار «زنان کوچک»
لوییزا می الکات در ۲۹ نوامبر ۱۸۳۲ متولد شد و زندگی جذابی داشت؛ او نه تنها موفق شد توجه میلیونها خواننده را به رمان «زنان کوچک» خود جلب کند بلکه به عنوان یک پرستار در جنگ داخلی آمریکا حضور داشت، در مبارزه علیه بردهداری شرکت کرد و برای رسیدن به حق رأی زنان از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.
۱. لوییزا می الکات دوستان سرشناسی داشت
والدین لوییزا، برونسون و آبیگیل الکات، چهار دختر خود را در یک محیط سیاسی در ماساچوست بزرگ کردند. در دوران کودکی، لوییزا مدتی با خانوادهاش در یک کمون ترنسندانتالیست شکست خورده زندگی کرد. او به والدینش کمک کرد تا افراد بردهای که از طریق مسیر زیرزمینی فرار کرده بودند مخفی کنند و با مارگارت فولر درباره حقوق زنان گفتوگو داشت.
او در طول عمرش، با دوستان پدرش از جمله هنری دیوید ثورو، رالف والدو امرسون و ناتانیل هاتورن ارتباط برقرار کرد. با وجود فقر همیشگی خانوادهاش، به تجارب یادگیری ارزشمندی دسترسی داشت. او کتابها را در کتابخانه امرسون میخواند و با ثورو در کنار دریاچه والدن، درباره گیاهها صحبت میکرد و سپس یک شعر به نام فلوت ثورو برای دوستش نوشت. همچنین با مبارز آزادیبخش فردریک داگلاس و فعال حقوق زنان جولیا وارد هوئه نیز ارتباط برقرار کرد.
۲. اولین نام مستعار الکات، فلورا فیرفیلد بود
الکات در دوران نوجوانی، در مشاغل تدریس و خدماتی کار میکرد تا کمک خرج خانوادهاش باشد. او برای اولین بار در ۱۹ سالگی تبدیل به یک نویسنده منتشر شده شد و یکی از شعرهایش در یکی از مجلات زنان چاپ شد. به دلایل نامشخصی که هنوز نمیدانیم، لوییزا از یک اسم مستعار به نام فلورا فیرفیلد به جای نام واقعیاش استفاده میکرد، شاید به این دلیل که هنوز خودش را بهعنوان یک نویسنده قبول نداشت. اما در سال ۱۸۵۴، در ۲۲ سالگی، لوئیزا برای اولین بار در یک مجموعه داستانهای خیالی از نام واقعیاش استفاده کرد.
۳. او به طور مخفیانه داستانهای عامهپسند مینوشت
الکات قبل از «زنان کوچک»، داستانهای گوتیک عامهپسندی را با نام مستعار ای.ام. بارنارد مینوشت. او داستانهایی با عناوینی مانند «پشت یک ماسک» و «روح ابوت» را برای کسب درآمد نوشت. این داستانها بهطور چشمگیری با فضای «زنان کوچک» متفاوت بودند و با اینکه الکات میتوانست از محبوبیت «زنان کوچک» برای تبلیغ نوشتههای پیشینش استفاده کند اما این کار را نکرد.
۴. لوییزا می الکات از تجربیاتش به عنوان پرستار جنگ داخلی هم کتاب نوشت
در سال ۱۸۶۱، در آغاز جنگ داخلی آمریکا، لوئیزا لباسهای اتحادیه را در کانکورد دوخت و سال بعد به عنوان یک پرستار ارتش به جبهه پیوست. در یک هتل تبدیلشده به بیمارستان در واشنگتن دی.سی.، هم به کفن و دفن مردگان میرسید و هم دکترها را در انجام جراحیها کمک میکرد. در این مدت، او در ژورنال و نامههایی که به خانوادهاش ارسال میکرد از تجربیاتش مینوشت. در سال ۱۸۶۳، الکات کتاب Hospita Sketches را منتشر کرد، یک داستان خیالی بر اساس تجربیات نجاتبخش و معنیدارش به عنوان یک پرستار جنگ. این کتاب بسیار محبوب شد و در سال ۱۸۶۹ با مطالب بیشتری دوباره چاپ شد.
۵. او به مسمومیت جیوه مبتلا شد
پس از یکماه و نیم پرستاری در دی.سی.، لوییزا تیفوئید و ذات الریه گرفت. او از درمان استاندارد زمانه یعنی یک ترکیب سمی جیوهای به نام کلومل بهره برد (که در داروها تا قرن نوزدهم استفاده میشد). به دلیل تماس با جیوه، به علائم مسمومیت جیوه مبتلا شد و تا آخر عمر از سیستم ایمنی ضعیف، سرگیجه و حملات هذیانی رنج میبرد. لوییزا برای مقابله با درد ناشی از مسمومیت جیوه (و یک احتمال اختلال ایمنی مانند لوپوس که ممکن بود به واسطه مسمومیت ایجاد شود)، تریاک مصرف میکرد. او در سن ۵۵ سالگی در سال ۱۸۸۸ بهدلیل سکته درگذشت.
۶. الکات «زنان کوچک» را برای کمک به پدرش نوشت
در سال ۱۸۶۷، توماس نایلز، ویراستار یک انتشارات، از لوییزا خواست که یک رمان برای دختران بنویسد. اگرچه سعی لوییزا سعی کرد اینکار را بکند اما زیاد موضوعی برای نوشتن درباره دختران نداشت چرا که حالات خودش پسرانه بود. سال بعد، پدر لوئیزا، برونسون، سعی کرد تا نایلز را متقاعد کند که لوئیزا داستان پریان بنویسد، اما نایلز همچنان یک رمان درباره دختران میخواست. نایلز به برونسون گفت که اگر دخترش را متقاعد کند که یک رمان (غیر از داستان پریان) بنویسد، متن فلسفیاش را منتشر خواهد کرد. بنابراین، برای خوشحالی و کمک به پدرش دست به کار شد و درباره دوران نوجوانی خود و سه خواهرش نوشت. قسمت اول «زنان کوچک» در سپتامبر ۱۸۶۸ منتشر شد و بسیار موفق بود. قسمت دوم در سال ۱۸۶۹ چاپ شد و لوئیزا ادامههایی مانند «مردان کوچک» (۱۸۷۱) و «پسران جو» (۱۸۸۶) هم برای آن نوشت.
۷. لوییزا می الکات، یک فعال حقوق زنان بود
در دهه ۱۸۷۰، برای یک مجله حقوق زنان مینوشت و در ماساچوست از این خانه به آن خانه میرفت تا زنان را به رأی دادن تشویق کند. در سال ۱۸۷۹، ایالت یک قانون ردیف کرد که به زنان اجازه میداد در انتخابات محلی در زمینه آموزش و کودکان شرکت کنند – الکات فوراً ثبتنام کرد. او اولین زن ثبتنامشده در کانکورد برای رأی دادن بود. با وجود مقاومتهایی که وجود داشت، او همراه با ۱۹ زن دیگر در یک جلسه شهری در سال ۱۸۸۰ رأی دادند.
۸. او خودش را به عنوان خدمتکار جا میزد
پس از موفقیت «زنان کوچک»، طرفدارانی که با این کتاب ارتباط برقرار کرده بودند، به کانکورد سفر کردند تا محلی را که الکات در آن بزرگ شده بود ببینند. در عرض یک ماه، صد نفر غریبه در خانه اورچارد، خانه خانوادگی الکات، را کوبیدند چون میخواستند او را ببینند! اما او از توجه به خودش خوشحال نبود و گاهی اوقات وقتی در جلوی خانه را باز میکرد، ادای خدمتکارها را در میآورد تا طرفداران فریب بخورند و بروند.
۹. لوییزا می الکات فرزندی نداشت اما از خواهرزادهاش مراقبت میکرد
گرچه لوییزا می الکات هیچوقت ازدواج نکرد و فرزند بیولوژیکی نداشت، اما از خواهرزاده یتیمش مراقبت میکرد. در سال ۱۸۷۹، کوچکترین خواهر الکات، مه، یک ماه پس از زایمان فوت کرد و در حین مرگ، به همسرش گفت تا کودکش را نزد خواهر بزرگترش بفرستد. دختر که لولو نام گرفت، دوران کودکی خود را با الکات گذراند. الکات برای او داستان مینوشت و به نظر میآمد با روحیه پرانرژی او سازگار است. لولو فقط ۸ سال داشت که الکات درگذشت. پس از درگذشت الکات، لولو به سوئیس رفت تا با پدرش زندگی کند.
۱۰. طرفداران میتوانند از خانه الکات در کانکورد ماساچوست بازدید کنند
گردشگران میتوانند از خانه اورچارد، خانه خانوادگی الکات از ۱۸۵۸ تا ۱۸۷۷، دیدن کنند. این خانه یک نشان ملی تاریخی معرفیشده است و بازدیدکنندگان میتوانند یک تور راهنما بگیرند تا مکانهایی که الکات در آنجا «زنان کوچک» را نوشته و تنظیم کرده ببینند. بازدیدکنندگان همچنین میتوانند به میز نویسندگی الکات و اثاثیه و نقاشیهای اصلی خانواده نگاهی بیندازند.
منبع: mentalfloss