نقد فیلم «استخراج ۲»؛ چیرگی منطق بازیهای ویدیویی
بازیهای ویدیویی منطق خاص خودشان را دارند. همه چیز آنها در خدمت رسیدن به هدف اصلی است؛ لذت بردن گیمر از بازی. پس هر چیزی که مانع چنین اتفاقی شود، باید از بین برود و هرس شود. زمانی بازیهایی چون «ندای وظیفه» (Call Of Duty) سعی کردند برای هرچه جذابترشدن و همراهکردن بیشتر خریداران، کمی هم به شخصیتپردازی دست بزنند و به داستان خود آب و تاب دهند. البته این سازندگان به خوبی میدانستند که شخصیتپردازی باید آن قدر خلاصه و داستانسرایی باید آن قدر لاغر باشد که مخاطب احساس نکند در جهانی کاملا از پیشساخته شده که هیچ دخل و تصرفی در آن ندارد، گرفتار شده است. در واقع گیمر باید احساس کند که خودش کنترل اوضاع را در دست دارد، نه کس دیگری. به همین دلیل هم اساسا بازیهای ویدیویی شاخهای از هنر نیستد؛ چرا که هدفی غیر از خودشان را دنبال میکنند.
- پایان فیلم «استخراج ۲» از ادامه این مجموعه در آینده خبر میدهد
- نتفلیکس بر اساس فیلم استخراج یک جهان سینمایی خواهد ساخت
- نقد فیلم «جان ویک: بخش ۴»؛ هنر کشتن
بازیهای ویدیویی از جنس «ندای وظیفه» منطق دیگری هم دارند؛ هر ماموریت و مرحلهی آنها در یک مکان جدید، با خصوصیات منحصر به فرد و با شرایط آب و هوایی جدید شکل میگیرد تا مخاطب احساس خستگی نکند و بیحوصله نشود. این چنین هم تنوعی به حال و هوا داده میشود و هم چالشهای پیش رو مدام تغییر میکنند. به همین دلیل هم یک مرحله از بازی در آسمان، مرحلهای دیگر در یک قطار، مرحلهای در دریا یا جنگل یا بیابان و … میگذرد و آب و هوا هم مدام در حال تغییر است و زمانی باران میبارد و زمانی برف. این دو دستورالعمل ساده، نحوهی ساخت بازیهای ویدیویی را توضیح میدهند و همه چیز حول این دو میگردد. پس سر زدن به نقاط مختلف دنیا و گیر کردن در برف و سرما یا گرمای یک بیابان، فقط به دلیل بیشتر کردن تنوع بازی است.
از این منظر فیلمنامهی «استخراج ۲» را انگار یک بازیساز نوشته است، نه یک فیلمنامه نویس حرفهای اهل هنر هفتم. همهی اتفاقات فیلم از همان منطق ضعیف این بازیها پیروی میکنند؛ انگیزهی شخصیتها چنان سر دستی و بی مقدمه ساخته میشود که فقط توجیهی برای سر رسیدن سکانسهای اکشن باشد و خود این سکانسها هم مانند همان بازیهای ویدیویی، مدام تغییر لوکیشن میدهند و حال و هوا عوض میکنند تا شاید کمی تنوع ایجاد کنند؛ نگاه کنید که چگونه پس از خروج از زندان، سپیده سر میزند، صبح میشود، برف میبارد و ناگهان همه سر از یک قطار در میآورند.
برای درک سردستی بودن شخصیتپردازی فقط کافی است که به انگیزهی شخصیت اصلی با بازی کریس همسورث نگاه کنید که چگونه مانند یک ربات، به تلنگری برای نجات جان خواهر همسر سابقش و احتمالا به دست آوردن دل او، بیماری را فراموش میکند، آستینها را بالا میزند و به سراغ ماجراجویی تازهای میرود. حال این که چگونه همسر سابق این مرد توانسته یک عضو ارشد سازمانی ناشناس را راضی کند تا به دیدن او برود و از وی بخواهد که این ماموریت را انجام دهد، مسالهی دیگری است که به نظر خبر از این میدهد که «استخراج ۲» در واقع مقدمهای است برای فیلمهای بعدی. البته این موضوع در توجیه بد بودن فیلم، به عذر بدتر از گناه میماند؛ چرا که سازندگان فیلم از همان ابتدا اعلام میکنند که با یک اثر مستقل طرف نیستیم و باید آن را در چهارچوب دیگری و در کنار آثار دیگری بسنجیم.
در نقد فیلم «استخراج ۲» خطر لو رفتن داستان وجود دارد
این شخصیتپردازی بی در و پیکر در آن سوی داستان، یعنی قطب منفی قصه هم دیده میشود. از نحوهی عجیب و غریب ازدواج خواهر همسر سابق قهرمان داستان با یک گنگستر عجیبتر گرجستانی که بگذریم، هیچ منطقی رفتار ضدقهرمانان قصه را توجیه نمیکند؛ نه مخالفتهای عموی رییس تشکیلات تبهکاری با اقدامات برادرزادهاش و نه رفتار این رییس برای گرفتن انتقام. البته بدتر از همهی اینها سردرگمی پسر خانواده است که به دمدستیترین شکل ممکن گرهی اصلی قصه را به وجود میآورد و ناگهان در هواپیما با عمویش تماس میگیرد. ضمن اینکه به تصویر کشیدن این شخصیتهای اهل اروپای شرقی و محل زندگی آنها چنان کلیشهای است که خبر از عدم خلاقیت سازندگان در معرفی آنها میدهد. در چنین بستری است که گفتن از نحوهی داستانگویی و قصهپردازی به یک شوخی میماند، چرا که اصلا قصهای وجود ندارد که بتوان دربارهاش صحبت کرد.
این در حالی است که در قسمت اول همین فیلم، هیچ کدام از این مشکلات وجود نداشت. زمینهچینیها به درستی شکل میگرفت، شخصیتها و انگیزههای هر کدام ساخته میشد و سپس نوبت به کشیدن نقشه و اجرای آن میرسید. خبری از تنوع بخشیدن تحمیلی به سکانسهای اکشن هم نبود و این سکانسها به همان ماجرای استخراج یک فرد از دل یک جنگ بیانتها محدود میشد. بالا و پایینی هم اگر وجود داشت و اتفاق خارج از کنترلی هم اگر شکل میگرفت، منطق خاص خود را پیدا میکرد و تحمیلی به نظر نمیرسید. نتیجه اینکه در مواجهه با قسمت اول با فیلم خوشساختی طرف بودیم که هم شخصیتهایش خصوصیاتی ملموس داشتند و هم داستانی منسجم که میشد با آن همراه شد و لذت برد.
از این منظر «استخراج ۲» از مشکل دیگری هم رنج میبرد؛ قسمت اول واقعا به یک عملیات نجات و خارج کردن شخصی از یک محیط خطرناک میپرداخت اما این عملیات خروج در قسمت دوم، عملا در نیمهی ماجرا تمام میشود و دیگر استخراجی در کار نیست. از میانهی قصه به بعد و پیدا شدن سر و کلهی گروه اوباش در اتریش، دیگر این عملیات هر چه که باشد، ارتباطی به عنوان فیلم ندارد و راه دیگری در پیش میگیرد و به قصهی دیگری تبدیل میشود. انگار سازندگان بعد از نوشتن فیلمنامه ناگهان متوجه شدهاند که با یک اثر نیمه بلند طرف هستند و حال باید با اضافه کردن چند سکانس اکشن مفصل دیگر و اضافه کردن چند سکانس احساساتی سوزناک، هر طور شده فیلمشان را جمع کنند تا زمانش مناسب یک فیلم بلند معمولی شود.
اما هر چه که فیلمنامهی فیلم و شخصیتها باری به هر جهت و الکن هستند، کارگردانی سکانسهای اکشن خوب است و کارگردان مانند فیلم اول نشان داده که حداقل تکنسین خوبی است. گرچه مخاطب به خاطر مشخص نبودن انگیزهی قهرمان داستان از تن دادن به انجام ماموریت نجات با سردرگمی وارد زندان میشود، اما ضرب شست تکنیکی فیلمساز چنان گیرا است که باعث میشود این سردرگمی جایش را به سرگرمی بدهد و برای چند لحظه مخاطب از تماشای اتفاقات روی پرده لذت ببرد. اما همین کارگردانی خوب هم در نیمهی دوم نمیتواند از پس بی منطق بودن تصمیمات شخصیتها و روند اتفاقات برآید و از جایی به بعد تحمل فیلم تا به انتها واقعا به کاری مشکل تبدیل میشود.
خلاصه که تماشای فیلم «استخراج ۲» به این میماند که کنار دوستی در حین بازی کردن یک بازی ویدیویی بنشینید و بدون هیچ دخالتی در انجام بازی، فقط به تصویر تلویزیون و بازی کردن او زل بزنید و از لذت بردنش حرص بخورید و لحظهشماری کنید که هر چه زودتر خسته شود و کنسول بازی را خاموش کند.
شناسنامه فیلم «استخراج ۲» (Extraction 2)
کارگردان: سم هارگریو
نویسنده: جو روسو
بازیگران: کریس همسورث، گلشیفته فراهانی، ادریس آلبا و تورنیک گوریچیانی
محصول: ۲۰۲۳، آمریکا
خلاصه داستان: پس از ماجراهای فیلم اول، بدن نیمه جان تایلر در کنار رودخانه پیدا میشود. چند ماه بعد او بهبود یافته و برای گذراندن دوران نقاهت به اتریش میرود. این در حالی است که هنوز هم از اینکه در لحظات پایانی عمر فرزند خود در کنارش نبوده و همسرش هم به همین دلیل از او جدا شده، احساس عذاب وجدان دارد. در این میان مردی مرموز به دیدن تایلر میرود. این مرد از تایلر میخواهد که ماموریت تازهای را قبول کند. در ابتدا تایلر نمیپذیرد تا اینکه متوجه میشود باید خواهر همسر سابقش را از زندانی در گرجستان نجات دهد …
امتیاز سایت راتن تومیتوز به فیلم: ۷۹٪
امتیاز کاربران سایت IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
امتیاز نویسنده: ۱ از ۵
نقد فیلم «استخراج ۲» دیدگاه نویسنده است و لزوما موضع دیجیکالا مگ نیست