برداشت داغ: گیمپلی مخفیکاری نباید فدای گیمپلی اکشن شود
در سری مطالب «برداشت داغ» قصد داریم از زبان یاتزی کروشو (Yahtzee Croshaw)، یکی از منتقدان و طنزپردازان باذکاوت و پرسابقهی عرصهی گیم، یک سری برداشت جنجالی از وضعیت روز صنعت گیم داشته باشیم و ببینیم اگر اشکالی در صنعت گیم وجود دارد، ریشهی آن به کجا برمیگردد. با ما همراه باشید.
این مطلب در ۲۴ ژولای ۲۰۰۹ منتشر شده است.
میدانید مشکل من با بازی گروه سرخ: جنگ چریکی (Red Faction Guerilla) چیست؟ این است که در این بازی از جنگ چریکی خبری نیست. جنگ چریکی یعنی جنگ علیه نیرویی بهمراتب قدرتمندتر و با تجهیزات بهتر. بله، از لحاظ فنی بازی دربارهی همین است، ولی در جنگ چریکی بهندرت پیش میآید که در آشپزخانهی دشمن یک کامیون پر از سرباز یاغی پیاده کنید و هر کسی را که اعتراض کرد به رگبار ببندید. این میشود جنگ معمولی. یا اگر بخواهیم رویش اسم بگذاریم، جنگ «احمقانه».
جنگ چریکی کلاً حول محور مخفیکاری میچرخد. در چنین جنگی باید مخفیانه به پشت خط دشمن نفوذ کنید و اهداف مهم را از بین ببرید. جنگ چریکی یعنی زدن پس کلهی زورگوی مدرسه و فرار کردن پیش از اینکه بتواند شما را ببیند. من به همان دلیل از مخفیکاری نبودن رد فکشن گوریلا شاکی هستم که اگر یک بازی مخفیکاری اسمش «کتککاری آدرنالین ترشحکن کاپیتان گولاخ» بود ناراحت میشدم.
رد فکشن گوریلا حتی گزینهی مخفیکاری را هم پیش رویتان قرار نمیهد. در این بازی از اسلحهی بیصدا خبری نیست و بهمحض اینکه باد از شکم خارج کنید، کل کسانی که در نیمکرهی یکسان با شما قرار داشته باشند از حضورتان باخبر خواهند شد. معمولاً حتی قبل از باد از شکمتان خارج شود دشمن دنبالتان راه افتاده است.
در بازی یک ماموریت تکرارشدنی وجود دارد که در آن باید محمولهای را که با کامیون حمل میشود نابود کنید. در نگاه اول، چنین ماموریتی بسیار با ذات جنگ چریکی جور است. بنابراین بهطور ناخودآگاه یاد فارکرای ۲ (Far Cry 2) افتادم و چندتا مادهی منفجره در جاده کار گذاشتم و پشت یک صخره پنهان شدم. بعد وقتی منتظر بودم، تانک دشمن از جاده خارج شد و شروع به شلیک کردن به سمت من کرد. طبق آن چیزی که از تجربهی بازی متوجه شدم، اگر برای مدتی طولانی یکجا بایستید، این بلایی است که سرتان میآید. مثل اینکه علافی در مریخ حکم اعدام دارد. حتی پس از اینکه بهقدر کافی در برابر شلیک دشمن جاخالی دادم تا سروکلهی کامیونها پیدا شود، مواد منفجرهای که کار گذاشته بودم بهزحمت رویشان خراش ایجاد کردند. در این لحظه بود که متوجه شدم بازی از من چه انتظاری دارد؛ این انتظاری بود که از اول از من داشت: اینکه با بزرگترین وسیلهی نقلیهای که میتوانم پیدا کنم، به سمت هدف راه بیفتم و آنقدر موشک به سمتش شلیک کنم تا همهی جنبندهها از جنبیدن دست بردارند.
واقعاً جای تاسف دارد، چون میشد از موتور فیزیک بازی برای خلق گیمپلی مخفیکاری عالی استفاده کرد. این صحنهی فرضی را در ذهن خود مجسم کنید: شما با هر زور و ضربی شده، موفق شدهاید دیوار بیرونی یکی از ساختمانهای اصلی دشمن را پشتسر بگذارید و یکی از یونیفورمهای آنها را بدزدید. بهمدت چند ساعت – که سرشار از تنش است – بهصورت مخفیانه و با بلوف زدن خودتان را به اهداف مهم پایگاه میرسانید و رویشان مواد منفجره کار میگذارید. در آخر، در حالیکه دارید در کمال بیخیالی برای نگهبانهای دور و برتان سر تکان میدهید، صحنه را ترک میکنید. به سمت یکی از تپههای اطراف میروید. ورود و خروج کارکنان ساختمان را تماشا میکنید؛ آنها در حال دنبال کردن همان روتینی هستند که سالها دنبالش میکردند. هیچکدامشان هیچ دلیلی ندارند تا فکر کنند امروز قرار است فرقی با روزهای دیگر داشته باشد. شما دستگاه منفجرکننده را در دست دارید. تا جایی که در توانتان هست لحظه را طول میدهید. با نگاهی رویاپردازانه به ابرها نگاه میکنید. در دوردستها، پرندهای در حال آواز خواندن است. همهچیز آرام به نظر میرسد. سپس دکمه را فشار میدهید. صدای جیغ مردم بلند میشود. کاشیها و آجرها فرو میریزند و ابری از گرد و غبار به هوا بلند میشود. از رادیوی دشمن که کش رفتهاید، صدای هیاهو به گوش میرسد. جوخههای دشمن در حال جستجوی محیط اطراف هستند. ولی شما دوباره لباسهای معمول خود را پوشیدهاید و بهسمت مخفیگاهتان راه افتادهاید. سر راه فقط برای خرید سیگار توقف میکنید.
در واقع، صبر کنید، صبر کنید. قبل از اینکه دکمه را فشار دهید، به میز منشی زنگ میزنید و یک حرف خیلی باحال به او میزنید، مثل: «بهم یادآوری کن، حرف هجدهم الفبا چیه؟» بعد قبل از اینکه جوابتان را بدهد، دکمه را فشار میدهید و هم یکصدا میگویند: «ARRRRRRRRGH» و شما هم میخندید. (توضیح مترجم: حرف ۱۸ الفبا R است). چه تصور دلنشینی. لطفاً یک نفر بازیای در این زمینه بسازد. این تجربهای بود که رد فکشن گوریلا باید فراهم میکرد.
منبع: Escapist Magazine
ممنون فرید جان ولی زیاد مطالب قدیمی نرو دیگه این بازی مال عهد قرقره میرزا است و مطلب هم مال ۱۳ سال قبل هست!
یکسری دیالوگ و مطالب طنز یا موارد جالب تر بزن که کارت حرف نداره