همهچیز دربارهی سریال وراثت؛ عطش سیریناپذیر پول و قدرت
در حالی به پخش آخرین قسمتهای فصل سوم مجموعه تلویزیونی وراثت نزدیک میشویم که این سریال طی سالهای گذشته در جلب نظر طیف وسیعی از تماشاگران و منتقدان موفق عمل کرده است.
وراثت یک سریال کمیک و همزمان تراژیک درخشان درباره سرمایهداران و نخبگان فعال در شرکتهای بزرگ است که توسط جسی آرمسترانگ نویسنده بریتانیایی آثار کمدی خلق شده. کل سریال بر یک سوال ساده متمرکز است: چه کسی وارث لوگان - مردی ترسناک و یک غول رسانهای شبیه به روپرت مرداک – خواهد بود و مجموعه بزرگ رسانهای او را اداره خواهد کرد؟ گرچه در ابتدا به نظر میرسد کندال یکی از پسران او در مقام وارث قرار گرفته اما به سرعت در مییابیم که نه او و نه خواهر و برادران به اندازه خود او تشنه قدرتش، برای این مقام در نظر گرفته نشدهاند.
تقریبا به مدت دو فصل شخصیتهای متعدد سریال همچون مشتی لاشخور به دنبال لقمه چرب مدیرعاملی شرکت و به دستآوردن قدرت در این امپراتوری رسانهای حرکت میکنند. اما لوگان حتی پس از بیماریاش با تمام توان به صندلیاش چسبیده و از اینکه میبیند چطور فرزندانش به طمع قدرت به جان هم افتادهاند لذتی بیمارگونه میبرد.
عمقبخشیدن به ژانرهای آشنا
یکی از ویژگیهای جذاب سریالهای شبکه HBO عمیقترکردن ژانرها و زیرژانرهایی است که اغلب با صفاتی چون ساده، تکراری یا پوچ مورد نقد قرار میگیرند. سریال مشهور خانواده سوپرانو یک درام جنایی است که با ترکیبی هوشمندانه از مسائل روانشناختی عمیقتر شده یا بازی تاج و تخت ژانر فانتزی را به سطوح بالاتری ارتقا داده تا واجد برخی معانی سیاسی و اجتماعی باشد. با این اوصاف میشود گفت HBO متخصص ترکیبکردن سرگرمیهای آشنا با کیفیتهای خلاقانه و نوآورانه جدید است.
شاید بتوان وراثت را یکی از بهترین نمونههای این تلاش شبکه HBO در نظر گرفت. در قلب سریال با یک داستان قدیمی و آشنای خانوادگی طرفیم که ما را به یاد سریالهایی چون دالاس (Dallas) یا دودمان (Dynasty) میاندازد. مثل همان سریالها، وراثت هم درباره ابرثروتمندانی است که هیچ محدودیتی ندارند و نشان میدهد چطور بعضی زیرشاخههای جریانهای سرمایهداری به شکل کنترلناپذیری صاحب قدرتاند. مثل همان سریالها تماشای وراثت هم بسیار سرگرمکننده است. اما برخلاف آن نمونهها پیچشهای طرح داستانی کمتر بر مسائل جنسی قابل پیشبینی تمرکز دارد و در عوض آنچه برای مثال فصل اول سریال را جذابتر جلوه میداد لذتی بود که به مخاطبان از طریق تماشای دسیسههای بیپایان تجاری انتقال مییافت. راههایی که هر طرف از طریقشان به شکل جبرانناپذیری به رقیب زخم میزد و بعضا کمتر قابل پیشبینی و نخنما بودند. به نظر میرسید با خانوادهای پیچیده طرفیم که در جهان واقعی معادل ترکیبیاند از خانواده روپرت مرداک مالک فاکس نیوز و خانواده رداستون مالک پارامونت.
شکافهایی که با پول پر نمیشوند
شاید بتوان هر مجموعه تلویزیونی یا حتی هر فیلمی را در یک کلمه خلاصه کرد؛ در واقع تلاشی رای رسیدن به ایده مرکزی آن اثر یا دیدگاهی که نسبت به جهان ارائه میدهند. مثلا خانواده سوپرانو دقیقا در یک کلمه درباره خانواده است و بازی تاج و تخت درباره قدرت . احتمالا بتوان ادعا کرد این برچسبها میتوانند بسیار متنوع باشند اما عموما بهترین مجموعههای تلویزیونی یک موضوع اصلی و مرکزی دارند که مدام مد نظر قرار میگیرند و داستان و پیچشهایش حول آن محور گردش میکنند. چیزی که توصیف وراثت را تا حدی دشوار میکند این است: به نظر میرسد وراثت سریالی است درباره «ثروت» اما در واقع بیشتر سریالی است درباره «تروما». در نهایت با دیدگاهی که سریال پیش میکشد، این دو موضوع با هم پیوند نزدیکی دارند.
وراثت در لایههای عمیقتر خود نشان میدهد سرمایهداری کنترلنشده و از مهار خارجشده غالبا نوعی انحراف ناشی از غم و اندوه دوران کودکی است که در طول نسلهای گوناگون تکرار میشود. انسانها اغلب از پول برای پرکردن خلاهای درونیشان استفاده میکنند. اما چه اتفاقی میافتد اگر کودکی وحشتناکی را تجربه کرده باشید و حالا همه پولهای جهان را در اختیار داشته باشید؟ چه اتفاقی میافتد اگر آن خلا هرگز پرشدنی نباشد؟ میشود گفت وراثت دست کم در فصلهای ابتدایی با این مضمون مرکزی آغاز شد.
عوامل اصلی سریال؛ همه فرزندان لوگان
فصل اول سریال عمده زمانش را صرف معرفی، شخصیتپردازی و استقرار شخصیتها میکند، بویژه روی لوگان (با بازی برایان کاکس) و سه فرزند جوانترش کندال (با بازی جرمی استرانگ)، رومن (با بازی کیرن کالکین) و شیو (با بازی سارا اسنوک).
همانطور که پیشتر اشاره شد نقش لوگان را برایان کاکس برعهده دارد. مرد میلیاردر و گستاخی که بیش از توجه به فرزندانش بر کسبوکارش متمرکز است و با همسر سومش مارسیا ازدواج کرده. برایان کاکس بازیگری اسکاتلندی است و بابت همکاریهایش با رویال شکسپیر کامپنی و تئاتر ملی سلطنتی مورد توجه قرار گرفت. او از این مسیر و در نقش کینگ لیر بیشتر شناخته شد. در شجاعدل (Braveheart) و راب روی (Rob Roy) نقشهای مکمل را به خوبی ایفا کرد و در شکارچی انسان (Manhunter) مایکل مان اولین بازیگری بود که نقش هانیبال لکتر را روی پرده برد. بیراه نیست اگر بگوییم احتمالا او را در آینده بیش از همه نقشهایش بخاطر بازی در همین سریال به یاد خواهیم آورد.
کندال با بازی جرمی استرانگ دومین پسر لوگان است از ازدواج دومش. او که جانشین پدرش در نظر گرفته میشود تقلا میکند تا شایستگیهایش را به پدر اثبات کند و در این میان با معاملات بزرگ، سو مصرف مواد مخدر، حفظ رابطه با همسر سابقش و ترمیم ارتباط با سایر اعضای خانواده و البته فرزندانش دست به گربیان است. جرمی استرانگ در آثاری چون لینکلن (Lincoln)، سی دقیقه بامداد (Zero Dark Thirty) و اخیرا دادگاه شیکاگو هفت (The Trial of the Chicago 7) حضور داشته و درباره او هم میتوان ادعا کرد سریال وراثت مهمترین درخشش کارنامه کاریاش بوده.
رومن با بازی کیرن کالکین سومین و کوچکترین پسر لوگان و یکی دیگر از فرزندان او پس از ازدواج دوم است. رومن رفتار نابالغی دارد، مسئولیتهایش را چندان جدی نمیگیرد و ظاهرا فاقد آن عقل سلیمی است که پدر از او انتظار دارد. رومن با برادرش کندال و خواهرش شیو بر سر توجه پدر رقابت میکند و البته با آنها اختلاف دارد. کیرن کالکین برادر مکالی کالکین (بازیگر مشهور فیلم سینمایی تنها در خانه که در کودکی به شهرت رسید) همچون برادرش از کودکی بازیگری را آغاز کرد. البته او همچون مکالی در فیلم تنها در خانه نقش مرکزی نداشت. حرفه بازیگری کیرن با حضور در ایگبی به پایین میرود (Igby Goes Down) گل کرد و برایش نامزدی گلدن گلوب را به ارمغان آورد. اسکات پیلگریم در برابر دنیا (Scott Pilgrim vs. the World) یکی دیگر از پروژههای او بود و اخیرا هم در حرکت ناگهانی ممنوع (No Sudden Move) ساخته استیون سودربرگ به ایفای نقش پرداخت.
شیو روی کوچکترین فرزند لوگان، تنها دختر او و حاصل از ازدواج دوم است. او پیشتر یک کارگزار سیاسی بوده و دورهای در کمپین انتخاباتی یک کاندیدای ریاست جمهوری فعالیت کرده؛ کاندیدایی که از نظر سیاسی با شرکت بزرگ پدرش تضاد منافع داشته. شیو عاقبت سیاست را رها میکند تا برای خود جایگاه مطمئن و آیندهای روشن درون کسبوکار پدرش به دست آورد. شیو با تام وامبزگنز ازدواج کرده اما رابطهشان به تدریج متلاطم میشود. نقش شیو را سارا اسنوک برعهده دارد. نام او را برای حضور در فیلمهایی چون استیو جابز (Steve Jobs) و تکههای یک زن (Pieces of a Woman) شنیدهایم و البته بازیگر اصلی سریال استرالیایی دروغ زیبا (The Beautiful Lie) از محصولات شبکه ABC بوده است و بابت حضور در این اثر در استرالیا مورد توجه قرار گرفت.
اما مسنترین فرزند لوگان، کانر (که از مادر دیگری زاده شده) هم نقش برجستهای در سریال دارد گرچه سازندگان سریال به نسبت با او رفتار کمیکتری نسبت به سایر فرزندان داشتهاند. کانر با بازی آلن راک پسر ارشد لوگان روی از ازدواج اول، فردی است مستعد هذیان خودبزرگبینی، او تقریبا از اغلب امور شرکت کنار گذاشته شده و با زن جوانی به نام ویلا در مزرعهای حوالی نیومکزیکو زندگی میکند. کانر در اغلب امور مربوط به شرکت تا حد زیادی تسلیم سایر اعضای خانواده است. آلن راک بازیگر این نقش با حضور در فیلم روز تعطیلی فریس بیولر (Ferris Bueller’s Day Off) شناخته شد و پس از سالها با حضور در سریال وراثت احتمالا شهرت بیشتری پیدا کرده گرچه در تمام این سالها بازیگری پرکار و فعال در سینما و بخصوص تلویزیون البته در نقشهای حاشیهای بوده.
باید به این هسته مرکزی، تام (همسر شیو) و گرگ (یکی از پسرعموها) را هم اضافه کنیم. تام ابتدا نامزد و سپس همسر شیو و از مدیران شرکت رسانهای تحت مالکیت خانواده، از آن دست افرادی است که تلاش میکند همه را راضی نگه دارد و از نزدیکیاش به قدرت خانواده بهره ببرد اما اغلب توسط حلقه اصلی و درونی اعضای خانواده نادیده گرفته میشود و بیشتر برای اعمال قدرتش از افراد زیردستی چون گرگ بهره میگیرد. متیو مکفادین در نقش تام پیشتر برای حضور در سریال عدالت کیفری (Criminal Justice) مورد توجه قرار گرفته بود. اما گرگ هرش برادرزاده فاقد صلاحیت اما در عین حال فرصتطلب لوگان روی و نوه اوان روی است. او با زمین ناهموار و پرتنش این رقابت چندان آشنا نیست و برای پیداکردن جایگاهی درون مناسبات قدرت خانواده خود را به دست تام میسپارد. نقش گرگ برعهده نیکولاس براون است. براون هم از جمله بازیگرانی است که باید اعتراف کرد با حضور در سریال وراثت مهمترین نقش دوران حرفهای خود را به دست آوردهاند.
نهایتا هیام عباس نقش مارسیا روی یعنی سومین همسر لوگان را برعهده دارد. او که در بیروت به دنیا آمده و بزرگ شده عموما با فرزندان لوگان در تعارض و کشمکش است. او از ازدواج اولش یک فرزند به نام امیر دارد و دختری هم دارد که حاصل یکی دیگر از روابط گذشتهاش بوده. هیام عباس که نقش مارسیا را جلوی دوربین برده یک بازیگر و کارگردان فلسطینی است. او بازیگر پرکاری است و در فیلمهایی چون منطقه آزاد (Free Zone) ساخته عاموس گیتای، مونیخ (Munich) اثر استیون اسپیلبرگ و مرزهای کنترل (The Limits of Control) به کارگردانی جیم جارموش به ایفای نقش پرداخته است.
تقریبا با این مجموعه بازیگران بخشی از مهمترین مهرههایی که بار اصلی سریال را به دوش میکشند شناختهایم. اما پشت صحنه چه وقایعی در جریان است؟ همانطور که پیش از این اشاره کردیم مغز متفکر و خالق این مجموعه تلویزیونی جسی آرمسترانگ است. او یک نویسنده، فیلمنامهنویس و تهیهکننده بریتانیایی است. یکی از خالقان سریالهای کمدی پیپ شو (Peep Show) و گوشت تازه (Fresh Meat) برای کانال ۴ که یک سرویس تلویزیونی بریتانیایی است. او نویسنده چندین و چند سریال کمدی بریتانیایی دیگر هم بوده تا عاقبت اوج پختگی و کیفیت کارش را در سریال وراثت به نمایش گذاشت.
در کنار همه این عوامل نمیتوان از نقش نیکولاس بریتل آهنگساز این سریال چشمپوشی کرد. تقریبا غیرممکن است که یک قسمت از وراثت را ببینید و متوجه موسیقی دراماتیک و تاثیرگذار آن نشوید که عناصر موسیقی کلاسیک و هیپ هاپ را ترکیب میکند. بریتل در دوران نوجوانی و پیش از پیوستن به یک باند هیپ هاپ نوازنده پیانو بود و از آهنگسازان و فعالین عرصه موسیقی همچون کوئینسی جونز، دکتر دره و فیلیپ گلس به عنوان منابع الهامبخش خود یاد میکند.
موسیقیهای بریتل را در فیلمهای رکود بزرگ (The Big Short)، کروئلا (Cruella)، معاون (Vice) و بسیاری آثار دیگر شنیدهایم. او برای دو فیلم از آثار بری جنکینز یعنی مهتاب (Moonlight) و اگر خیابان بیل میتوانست حرف بزند (If Beale Street Could Talk) هم موسیقی ساخت و برای این دو اثر نامزد دریافت جایزه اسکار هم شد.
رمز موفقیت سریال وراثت
مهمترین عاملی که در موفقیت سریال وراثت نقش مرکزی بازی کرده شیوههای ویژهای است که از طریق آنها شما را نسبت به درک حقیقت یک موقعیت خاص دچار خطا میکند. وراثت لوگان را به عنوان یک شخصیت ظالم اما در عین حال متزلزل معرفی میکند. او در همان قسمت اول دچار سکتهای ناتوانکننده میشود، کارش به بیمارستان میکشد و فرزندانش را در تقلا برای پرکردن خلا قدرت حاصله، رها میکند. اعضای خانواده در جنگ بر سر قدرت و پول به جان هم میافتند اما هرگز هیچ یک نمیتوانند آن را کاملا به دست آورند. درست لحظهای که گمان میکنیم هر کدام آنها به سطحی از قدرت دست یافته، بهشان یادآوری میشود که پدرشان به چه سادگی میتواند حتی در ضعیفترین و متزلزلترین حالتش هم آن سهمی از قدرت که اندوخته بودند را از چنگشان درآورد. همین مثال را میتوان به کل ساختارسریال بسط داد. مخاطبان ابتدا به درکی از وضعیت میرسند و سپس همراه با شخصیتهای اصلی، بیش از گذشته به عمق آسیبپذیربودن جایگاههای ظاهرا مطمئن درون سلسله مراتب قدرت پی میبرند.
وراثت چند فصل خواهد داشت؟
در حال حاضر میدانیم که فصل چهار قطعا ساخته خواهد شد اما سوای این موضوع از آینده سریال چه میدانیم؟
تقریبا یک هفته پس از پخش اولین قسمت از فصل سوم سریال، اعلام شد که فصل چهار هم در دست تولید است. موضوعی که نشان میدهد شبکه HBO نسبت به این سریال اطمینان و اعتماد خاصی دارد. چندی پیش نایب رییس شبکه در اظهارنظری گفته بود جسی آرمسترانگ با تولید هر فصل جدید از این سریال فراتر از تندترین انتظاراتمان ما را با شوخ طبعی، انسانیت و دقت همیشگیاش به درون خلوتگاه خانواده روی میکشاند. با این اوصاف گمانهزنیهایی وجود دارد و براساس آن این احتمال مطرح شده که سریال ممکن است پس از فصل ۴ یک فصل دیگر هم داشته باشد. گرچه این احتمال با ابهام زیادی همراه است.
خالق مجموعه پیش از پخش فصل سوم درمصاحبهای با ورایتی درباره فصول دیگر سریال گفته بود که نمیشود انتظار داشت سریال چندان طولانی شود. یکی از نویسندگان هم در مصاحبهای با نشریه تایمز ادعا کرد گمان میکند این سریال حداکثر پنج فصل داشته باشد، البته احتمال قویتر از نگاه او پایان سریال در فصل چهار است. نهایتا سارا اسنوک از بازیگران سریال هم در گفتوگویی خالق این مجموعه را نویسندهای درجه یک خوانده بود که قرار نیست مجموعه را به قیمت افت کیفیت طولانی کند.
از مجموعه این اظهارنظرها برمیآید که احتمالا سریال وراثت چهار فصل یا در خوشبینانهترین حالت ممکن، پنج فصل داشته باشد.
نگاه منتقدان؛ هر فصل بهتر از فصل پیش
نگاهی به نظرات منتقدان در وبسایتهای راتن تومیتوز و متاکریتیک نشان میدهد سریال وراثت با گذر زمان از نگاه آنها به مجموعهای محبوبتر تبدیل شده است.
فصل اول این سریال از مجموع ۲۹ نقد موجود در وبسایت متاکریتیک نمره ۷۰ از ۱۰۰ را به دست آورد؛ نمرهای که محصول ۲۰ نقد مثبت، ۸ نقد میانه و ۱ نقد منفی بود. فصل دوم اما پیشرفت چشمگیری نشان داد و از ۱۹ نقد جمعآوریشده نمره متای ۸۹ از ۱۰۰ را برای این سریال ثبت کرد. این نمره محصول ۱۹ نقد مثبت بود بیآنکه نقد میانه یا منفی برای سریال به ثبت برسد. این روند رو به رشد با نمره متای ۹۲ از ۱۰۰ برای فصل سوم تکمیل شد. فصل سوم ۲۸ نقد مثبت و ۳ نقد میانه داشت و نهایتا به بالاترین نمره برای این سریال در طول پخشش منجر شد.
وضعیت در وبسایت راتن تومیتوز هم تا حدودی به همین شکل بوده است. بررسی این وبسایت هم نشان میدهد در حالی که فصل اول توانست رضایت ۸۸ درصد منتقدان را به دست آورد، دو فصل دوم و سوم به ترتیب به رضایت ۹۷ درصدی و ۹۶ درصدی منتقدان انجامیده است. البته لازم به ذکر است که در این وبسایت هم میانگین نمرات منتقدان به ترتیب برای سه فصل، نمرات ۷.۹ ار ۱۰، ۸.۹۵ از ۱۰ و ۹.۳ از ۱۰ بوده است. در نتیجه میتوان ادعا کرد با وجود رضایت ۹۷ درصدی از فصل دوم، کماکان از نظر کلیه منتقدان فصل سوم یا جدیدترین فصل مجموعه وراثت باکیفیتترین فصل این سریال لقب گرفته است.
سریال محبوب داوران جوایز
معروف است که سریال وراثت از مجموعههای محبوب فصل جوایز است. جسی آرمسترانگ برای فصل اول سریال جایزه نویسندگی سریال درام هفتاد و یکمین جوایز امی ساعات پربیننده را به دست آورد و در همین مراسم جایزهای هم به نیکولاس بریتل برای ساخت موسیقی این سریال رسید.
اما موفقیتهای جدیتر و بزرگتر هنوز در راه بود. فصل دوم مجموعه درخشش بسیاری داشت و در جوایز گلدن گلوب به عنوان بهترین سریال تلویزیونی درام شناخته شد. همچنین برایان کاکس جایزه بهترین بازیگر مرد سریال درام را تصاحب کرد در حالی که کیرن کالکین نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل شده بود.
در هفتاد و دومین جوایز امی ساعات پربیننده وراثت در ۱۰ رشته نامزد دریافت جایزه شد و از این نظر پس از سریال نگهبانان (Watchmen) با ۱۱ نامزدی در رتبه دوم قرار داشت. در نهایت ۴ جایزه مهم به این سریال رسید؛ جایزه نویسندگی سریال درام برای جسی آرمسترانگ، جایزه کارگردانی سریال درام برای آندری پارک، جایزه بهترین نقش اول مرد برای جرمی استرانگ و مهمتر از همه جایزه بهترین سریال درام.