طناز طباطبایی؛ طلای محمد کارت در «یاغی» و «شنای پروانه» (پرتره یک بازیگر)
بهمن ماه سال گذشته و در چهلمین دورهی جشنوارهی فیلم فجر بود که طناز طباطبایی به واسطهی بازی در فیلم «بیرویا» به کارگردانی آرین وزیر دفتری نامش دوباره بر سر زبانها افتاد و به تیتر اول اخبار مربوط به سینما تبدیل شد. او برای بازی در فیلم این کارگردان جوان و فیلم اولی به بالاترین افتخار سینمایی کشور دست یافت و برندهی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن شد. حالا او بر قلهی سینمای ایران ایستاده بود و افتخارات شخصی و استانداردهای بازیگریاش از او بازیگری جدی و مطرح ساخته است.
طناز طباطبایی ۳۹ ساله و متولد تهران یکی از توانمندترین زنان سینمای امروز ماست که کارگردانان زیادی دوست دارند با او در فیلمشان همکاری داشته باشند. او از همان ابتدای فعالیتش که نقشهای مکمل و کوتاه را بازی میکرد تا روزی که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای فیلم «شنای پروانه» اثر محمد کارت را دریافت کرد همواره بازیگری رو به رشد، آرام و دور از حاشیه بوده که سعی کرده کیفیت خودش را روز به روز بالاتر ببرد و هیچوقت از استانداردهایش برای دیده شدن به هر قیمتی دست نکشد.
احتمالا پررنگترین تصویری که اغلب مردم از طناز طباطبایی به یاد دارند کاراکتر غزاله در سریال «میوهی ممنوعه» باشد،بعد از اذان و افطار کل ایران پای این سریال نوستالژیک مینشست تا سرنوشت عشق پیری حاج یونس (علی نصیریان) به دختری جوان و زیبا به نام هستی (هانیه توسلی) که نزدیک ۴۰ سال از او کوچکتر بود را ببینند. علاوه بر تمام نکات مثبت و جنبههای خوبی که این سریال داشت، بازیگری در آن ایفای نقش میکرد که چهرهاش را خیلیها تا قبل از «میوهی ممنوعه» نمیشناختند و با اسمش آشنا نبودند.
طناز طباطبایی، دختر کوچک خانوادهی فتوحی که برخلاف خواست و میل پدر خود با پسری ازدواج کرد که دل در گرو عشقش داشت و در نتیجهی همین تصمیم خودسرانهاش توسط پدرش که فردی مستبد و یکدنده بود از خانه اخراج و به نوعی عاق شد. رمضان سال ۱۳۸۶ سریال «میوهی ممنوعه» حسن فتحی در اوج محبوبیت بود و با داستان گیرا و چفتوبستدارش مخاطبان بسیاری را جذب خود کرده بود، طوری که مردم برای پخش قسمت جدیدش لحظهشماری میکردند و به اصطلاح از آن سریالهای خیابان خلوتکن در آن دوران بود.
طناز طباطبایی از این فرصت نهایت استفاده را برد و نقش نسبتا کوتاهش که در روند داستان اثرگذار بود را بسیار مسلط و راحت بازی کرد، گویی که سالها تجربهی حضور جلوی دوربین را دارد و همین ویژگیهایش باعث شد تا «میوهی ممنوعه» سکوی پرتابی باشد برای آیندهی او در سینما و تلویزیون.
.طناز طباطبایی بازیگری را از سال ۷۹ وقتی که فقط ۱۷ سال داشت با شرکت در کلاسهای آزاد بازیگری هیوا آغاز کرد. طی این سالها تا زمان شهرتش با نقش غزاله در حرفهی بازیگری فعال بود و نقشهای کوتاه و فرعی زیادی را در سینما، تلویزیون و تئاتر تجربه کرده بود. جالب است بدانید که او یک ماه پس از اولین حضورش در کلاسهای بازیگری برای بازی در سریال «ذبیح» در کنار جمشید مشایخی و مهوش افشارپناه انتخاب شد. البته او در این سریال نقش بسیار کوتاهی داشت و اصلا اثری قابل ذکر در کارنامهاش محسوب نمیشود.
اولین تجربهی سینمایی او اما تقریبا چهار سال پس از ورودش به دنیای جذاب بازیگری رقم خورد. «دیشب باباتو دیدم آیدا» محصول سال ۱۳۸۳ به کارگردانی رسول صدرعاملی آغاز ماجراجویی دنبالهدار و موفق طناز طباطبایی در دنیای جادویی سینما بود. او در این فیلم نقش دختری همنام خودش را بازی میکرد که حضور جلوی دوربین صدرعاملی تجربهی موفقی برای بازیگری ۲۱ ساله به حساب میآمد.
طناز طباطبایی حالا بازیگری با اعتماد به نفس است که با آگاهی کامل از داشتهها و تواناییهایش بدون ادا و اصول و به اصطلاح زور زدن تمام نقشهایش را دیدنی و طبیعی از کار درمیآورد. بازیگری که حس، تکنیک و زبان بدن را میداند و از آنها در مسیر هرچه بهتر شدن اجرایش نهایت استفاده را می برد. او آنقدر مسلط و بااستعداد است که خیلی کم نقشی بد از او به خاطر داریم و آنقدر باهوش و کاریزماتیک که توانسته با بیشتر کارگردانان بزرگ ایران مثل داوود میرباقری، علیرضا داوودنژاد، حمید نعمتالله، داریوش مهرجویی، ابوالحسن داوودی و پرویز شهبازی شانس همکاری داشته باشد و جلوی دوربین این بزرگان بازی روان و یکدستی را ارائه کند.
او با پشتکار و اراده و از همه مهمتر علاقهای که در ابتدای راه از خود نشان داد حسابی مورد توجه قرار گرفته بود و کنار هم قرار گرفتن این ویژگیها در کنار کمی شانس – همانطور که گفتیم سریال پرمخاطب حسن فتحی در بیشتر دیده شدن او نقشی اساسی داشت و این همکاری در بهترین و مناسبترین زمان برای او اتفاق افتاد – باعث شد تا مسیر حرفهای او جور دیگری رقم بخورد. چه بسا اگر او کاراکتر غزاله را بازی نمیکرد هنوز مشغول دست و پا زدن در گرداب آثار متوسط و رو به پایین و بازی در نقشهای درجهی چندم فیلم پر کن بود.
طباطبایی این شبها کنسرت – نمایش «سیصد» به کارگردانی امیر جدیدی را در محوطهی باز کاخ سعدآباد روی صحنه دارد که در آن در کنار هنرمندانی چون جواد عزتی، مهران غفوریان، رضا بهرام، سهراب پورناظری و ماهور الوند به هنرنمایی مشغول است. داستان این اثر نمایشی گسترده و بزرگ تصویرگر نسلکشی است که مغولها در زمان تهاجم به ایران مرتکب آن شدند. یکی از عناصر جذابیت این بازیگر که با آن شناخته میشود توانایی او در ارائهی تیپها و شخصیتهای مختلفی است که کارگردانان به او میسپارند. طناز طباطبایی کاملا در اختیار نقش، پروژه و کارگردان است و از تکروی و حواشی و کارهایی که به کلیت پروژه و در نهایت شخصیت خودش آسیب میزند به شدت دوری میکند.
هم نقشهای کمدی در کارنامهاش دیده میشود و هم نقشهای جدی و درام که نشان از نقشپذیری بالای او دارد. طناز طباطبایی در دههی هشتاد شناخته شد و آرام آرام جای خود را با بازی در آثاری همچون «در چشم باد» ساختهی مسعود جعفری جوزانی و اپیزود دوم «طهران تهران» به کارگردانی مهدی کرم پور در سینما و تلویزیون باز کرد.
البته او در این دهه شانس همکاری با ابراهیم حاتمیکیا و بهرام بهرامیان را نیز به دست آورد که از بخت بد فیلمهای هردو نفرشان، «گزارش یک جشن» و «پریناز»، توقیف شدند و جز «پریناز» که بعدها رفع توقیف شد هنوز خبری از رفع توقیف دیگری به گوش نمیرسد. دههی نود اما بسیار متفاوت برای این بازیگر توانا شروع شد و دوران پرفروغی برای او و کارنامهی کاریاش رقم خورد. ابتدای دهه به هنرنمایی در یک فیلم و نمایش برای داریوش مهرجویی پرداخت و در ادامه با سریال «شاهگوش» و فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند» بار دیگر ثابت کرد که چرا مورد توجه اغلب کارگردانان بزرگ سینمای ایران است.
طباطبایی بارها ثابت کرده که عطش شهرت ندارد و آهسته و پیوسته، بسیار محتاط و به دور از حاشیه کارش را انجام میدهد. او حالا نزدیک به ربع قرن در سینمای ایران فعال است و از همان ابتدای ورودش اقبال بلندی داشته و از طرف بزرگان این هنر دعوت به حضور و هنرنمایی در آثارشان شده است. او مانند بازیگران نسل پیش خود، کسانی مثل مریلا زارعی و لیلا حاتمی که پله پله مسیر پیشرفت و شهرت را پیمودهاند هیچ اصراری برای دیده شدن به هر قیمتی نداشته و همواره تعادل را در بازی و آثارش حفظ کرده است. از بازی در سریال به شدت خاطرهانگیز و دیدنی «در چشم باد» بگیرید تا حضور در نمایش پرمخاطب «جنایت و مکافات» اثر رضا ثروتی.این بازیگر علاوه بر مخاطب عام از شخصیتهای مورد علاقه و توجه منتقدان سینمای ایران نیز است و به خاطر اجرای فوقالعادهاش در فیلم منیر قیدی «ویلاییها»، برندهی تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل زن در یازدهمین دورهی جشن منتقدان سینمای ایران که یکی از معتبرترین مراسمهای سینمایی در ایران محسوب میشود شد.
۸ بازی برتر طناز طباطبایی در فیلمها و سریالها از بدترین تا بهترین
۸. یاغی
- کارگردان: محمد کارت
- بازیگران: طناز طباطبایی، پارسا پیروزفر، علی شادمان، امیر جعفری
- تاریخ انتشار:۱۴۰۱
«یاغی» عنوان سریالی به کارگردانی محمد کارت محصول سال ۱۴۰۰ است که پخش آن مدتی است از سرویس فیلیمو آغاز شده و تاکنون چهارده قسمت از آن نیز توزیع شده. طناز طباطبایی در تازهترین ساختهی این کارگردان کاربلد نقش زنی به اسم طلا مطلا را بر عهده دارد، کاراکتری که پشت نقاب نیکوکاری و خیرخواهی پنهان شده و هنوز به روشنی مشخص نشده که پشت این نقاب چه میگذرد. او برحسب اتفاقات و ماجراهایی که پیرنگ قصه را شکل میدهند وارد زندگی برادر و خواهری جنوب شده و به آنها کمک میکند. بازی او در نقش زنی متمول و مغرور بسیار دقیق و با ظرافت از کار درآمده و شیمی قدرتمندی را با نقش مقابلش پارسا پیروزفر ایجاد کرده است. او در ابتدا زنی معتاد به قمار معرفی میشود که به همسرش قول ترک داده اما نمیتواند از این عادتش دست بردارد اما هرچه داستان جلوتر میرود جنبههای دیگری از شخصیت او نمایان میشود. فیزیک چهره و تن صدای طباطبایی برای ایفای چنین نقشهای کاملا مناسب است و هرچند در بیشتر لحظات فیلم بازی بدون فراز و فرودی را ارائه میکند اما حضور باصلابت و روانش در بزنگاههای داستانی سریال باعث بیشتر دیده شدن شخصیت طلا مطلا شده است. تلاش او برای خروج از قالب نقشهای تکراری چند سال اخیرش نسبتا موفق بوده و شخصیت کاریزماتیک و متفاوتی را ارائه میدهد که علیرغم تمام کنترلی که روی اطرافش دارد، حالا به تمام گذشتهای که زندگیاش روی آن بنا شده شک کرده است. سریال از حضور هنرمندان سرشناسی بهره میبرد که از آنها میتوان به پارسا پیروزفر، علی شادمان، آبان عسکری، مهدی حسینی نیا و فرهاد اصلانی اشاره کرد. این سریال پیش از انتشار به دلیل ترکیب تیم بازیگری و همچنین سابقهی درخشانی که کارگردانش محمد کارت در ساخت مستند و فیلم کوتاه و همچنین نخستین اثر بلند سینمایی خود «شنای پروانه» داشت بسیار کنجکاوی برانگیز بود و همه منتظر بودند تا ببینند که آیا او میتواند موفقیتهای گذشتهاش را در نخستین تجربهی سریالسازیاش هم تکرار کند یا خیر که این تلاش تاکنون نسبتا راضی کننده بوده است.
«یاغی» اقتباسی از رمان «سالتو» نوشتهی مهدی افروزمنش است که میتوانید دربارهی کتاب «سالتو» اینجا بخوانید: از رمان «سالتو» تا سریال «یاغی»؛ روایتی متفاوت از شهر تهران
۷. آرایش غلیظ
- کارگردان: حمید نعمتالله
- بازیگران: طناز طباطبایی، حامد بهداد، حبیب رضایی، هومن برق نورد
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۲
«آرایش غلیظ»، اثر خوش ساخت و دیدنی حمید نعمت الله فیلمی در باب عدم کامروایی است. یکی از فیلمهای متفاوت و موفق سینمای ایران در دههی گذشته هویت منحصربهفرد و مخصوص به خود را دارد و سرگذشت انسانهای ناکام و سرگردانی را که در یک فضای پوچ گرفتارند به شیوهای کاملا متناقض روایت میکند. به بیان دیگر نعمتالله به جای آنکه فیلمش را به سمت سیاهنماییهای رایج این ژانر ببرد به روش خودش این عدم کامروایی را نمایش میدهد. «آرایش غلیظ» در یک بستر نسبتا طنزآمیز با ریتمی فوقالعاده سریع اتفاق میافتد که نشان دهندهی تاثیر پذیریاش از کمدیهای اسلپاستیک آمریکایی است و غلظت احساساتش راه را به فانتزی میکشاند. آدمهایی که در ظاهر به یکدیگر اعتماد میکنند و به هم دل میبندند اما در باطن هیچ صداقت اعتمادی بن آنها وجود ندارد. آثار نعمت الله به خاطر وسواس و دقتی که در کارش دارد همیشه دیدنی از آب درمیآیند و پروژههای در حال ساختش هم همواره کنجکاوی برانگیزند. نوشتن از این فیلم کار بسیار دشوار و سختی است، فیلمی استخواندار، دارای چفت و بست ساختاری، فیلمنامهی قوی و بازیگرانی که به اعتبار حضور در فیلم نعمتالله وجودشان را برای بالا بردن کیفیت آن گذاشتهاند. طناز طباطبایی هم از این رویه مستثنی نیست و در نقش «لادن بخشی»، معشوق حامد بهداد بازی ظریف و چشمگیری دارد و نشان میدهد که پتانسیل طنز بالایی دارد. زوج بهداد – طباطبایی بسیار درست کار میکند و کلکلها و دیالوگهای پینگپنگی بینشان از سرگرمکنندهترین بخشهای فیلم است. آنها گذشتهای باهم داشتهاند و حالا که لادن طلاق گرفته مسعود (بهداد) موقعیت را مناسب میبیند تا دوباره به لادن نزدیک شود و از او برای پیشبرد اهدافش سواستفاده کند. شیوهی اجرا، درک درستش از نقش و قدرت بازیگری او در به نمایش کشیدن دختری سادهدل که به به شدت هم ازدواجی است سویهی دیگری از تواناییهای طباطبایی را به رخ کشید که تا به حال مغفول مانده بود. هملکرد خوب او در نشان دادن درست احساسات، رفتارهای متناقض و خنگی دوست داشتنی لادن آن را از نقشی که میتوانست فراموش شود به یکی از خاطرات خوب طرفدارانش بدل کرد. «آرایش غلیظ» در پنج رشته نامزد دریافت سیمرغ بود که در نهایت برندهی جایزهی ویژه هیات داوران در جشنواره سی و دوم فجر شد.
۶. هیس! دخترها فریاد نمیزنند
- کارگردان: پوران درخشنده
- بازیگران: طناز طباطبایی، بابک حمیدیان، مریلا زارعی، شهاب حسینی
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۲
شیرین (طناز طباطبایی) در شب ازدواجش مردی را به قتل میرساند. به همین خاطر به زندان افتاده و نهایتا به اعدام محکوم میشود. جستوجو برای یافتن علت این حادثه و فهمیدن چرایی کشتن مرد موجب میشود تا به گذشتهی شیرین برسیم، جایی که اتفاقی تلخ و وحشتناک که در دوران کودکی برایش رخ داده و او به خاطر ترس از آبرو آن را با خانوادهاش در میان نگذاشته باعث آسیب شدید جسمی و روانی به او شده که سرانجام آثارش را با قتل مرد نشان داده. این مضمون فیلم تلخ و گزندهی پوران درخشنده است که با گذشت زمان تبدیل به یکی از فیلمهای مهم کارنامهی کاری طناز طباطبایی شد. تلاش او برای به تصویر کشیدن دختری رنج کشیده و افسرده که مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار گرفته ستودنیست. هرچند که در لحظاتی از فیلم بازیاش غلو شده به نظر میرسد اما به خوبی خودش را مهار میکند و کاملا با ریتم فیلم هماهنگ میشود. او تمام تلاشش را به کار گرفته تا حالات زنی محکوم به اعدام را درست تصویر کند. ظاهر معصوم و بیگناه او کاملا با نقش همخوانی دارد و باعث اثرگذاری و باور پذیری بیشتری میگردد. به خاطر مختصات خاص نقش اندازهی بازیاش را کنترل میکند و در سکانسهای شاد و غمانگیز فیلم به یک اندازه خوب است. این اجرای هوشمندانه از سوی او باعث شد تا جایزهی بهترین بازیگر زن از جشنوارهی فیلم زنان مستقل آمریکا را دریافت کند. هرچند که داوران آن دورهی جشنوارهی فجر از کنار نقش چالش برانگیز و بازی به یاد ماندنی او به سادگی عبور کردند اما این موضوع چیزی از ارزشهای او کم نمیکند و هر بینندهی آگاهی با تماشای فیلم متوجه انرژی و تلاشی که او برای به ثمر نشستن نقش کرده است میشود. «هیس دخترها فریاد نمیزنند» اثری ساختارشکن در سینمای ماست که متاسفانه با حجم زیادی از شعارزدگی عملا ارزشهای خودش را پایین آورده و به فیلمی متوسط تبدیل شده هرچند که فیلم با تمام ضعفهایش تمجید نشریهی معتبر «ورایتی» آمریکا را دریافت کرد و همچنین برندهی جایزهی بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در سی و یکمین جشنوارهی فیلم فجر شد.
۵. خشم و هیاهو
- کارگردان: هومن سیدی
- بازیگران: طناز طباطبایی، نوید محمدزاده، رعنا آزادیور، رضا بهبودی
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴
با آغاز سال ۹۴ طناز طباطبایی در فیلمی به کارگردانی هومن سیدی با عنوان «خشم و هیاهو» حضور یافت که داستان خوانندهی مشهوری به نام خسرو را روایت میکرد که رابطهای پنهانی با حنا آغاز میکند. پس از مدتی تینا (رعنا آزادیور) متوجه این رابطه میشود اما برحسب اتفاق قطع نخاع میشود و … . طباطبایی بازی راضی کنندهای در مقابل نوید محمدزاده از خود به نمایش گذاشت و شیمی میان این دو نفر بسیار جذاب از کار درآمد. اکتهای باطراوت و اجرای پرانرژی او کاراکتر حنا سرافراز را به یکی از نقشهای مثبت کارنامهاش تبدیل کرد که هنوز هم برای مخاطبان تازگی دارد. طباطبایی ریزهکاریهای ظریفی را وارد بازیاش کرد که برای واقعیتر جلوه دادن رابطهاش با محمدزاده و باور آن توسط مخاطب لازم است و به اصطلاح کار میکند. داستانهایی مانند آنچه در «خشم و هیاهو» رخ میدهد را هزاران بار دیده و شنیدهایم اما نه با این صراحت و عمق. صحنههای تماشایی بسیاری در فیلم وجود دارند که طباطبایی را در اوج نشان میدهند از جمله سکانس عذابآور دادگاه و رویارویی او با کسی که عاشقش بود و به خاطر او به زندان افتاده بود اما حالا میبیند که معشوقش برای رهایی خودش همهی تقصیرها را به گردن او میاندازد. نگاههای طباطبایی و بازی او هنگام رویارویی با واقعیت به اندازهای دقیق، فرساینده، عذابآور و تماشایی است که درت او در بازیگری را نشان میدهد. او با یک بازی حسی و برونگرا در ابتدای فیلم روند تبدیل عشق زنی دلداده به آدمی وامانده و سراسر نفرت در انتهای فیلم را به زیبایی هرچه تمامتر به نمایش میگذارد و بار دیگر اثبات میکند که توانایی ایفای نقشهای سخت و چالش برانگیز را دارد. این فیلم قطعا بهترین هنرنمایی او نیست اما مطمئنا در مسیرش اثر رو به رشدی بود و به او کمک کرد تا در آینده اجراهای بینقصتری داشته باشد.بسیاری از منتقدان پس از تماشای فیلم اعتقاد داشتند که داستان آن بسیار شبیه روایت قتل همسر ناصر محمدخانی و اعدام زن صیغهای او «شهلا جاهد» است که پس از کش و قوسهای فراوان سحرگاه ۱۰ آذر ۱۳۸۹ به دار آویخته شد
۴. مرهم
- کارگردان: علیرضا داوودنژاد
- بازیگران: طناز طباطبایی، رضا داوودنژاد، احترام السادات حبیبیان
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۰
«مرهم» یکی از درخشانترین ساختههای کارگردان قدیمی ایران علیرضا داوودنژاد است که در سال ۸۹ جلوی دوربین رفت. داوودنژاد این فیلم را با گروه بازیگرانی که ترکیبی از اعضای خانوادهاش بودند در تهران و شمال کشور جلوی دوربین برد که نتیجهی کارش بسیار دیدنی از آب درآمد. داوودنژاد تلاش کرده بود تا به دور از هرگونه خودسانسوری، با الهام گرفتن از حقیقتی که در جامعه جریان داشت تقابل میان سنت و مدرنیته و به خصوص تقابل نسلهای پیشین با نسل جوان امروزی را به نمایش بگذارد. طناز طباطبایی نقش اول «مرهم» را عهدهدار بود که توانست با شناخت و درک درست نقش و البته هدایتهای کارگردان بازی درخشانی در کاراکتر مریم داشته باشید و این نقش نسبتا دشوار را به یکی از شخصیتهای ماندگار کارنامهی کاریاش بدل کند. او در این فیلم نقش دختری پریشان حال را بازی میکرد که معتاد به شیشه است و با عقاید و سبک زندگی و تفکرات خانوادهاش که از نظر او قدیمی و پوسیده است مشکل دارد. طباطبایی موفق شد نقش دختری عاصی و درمانده را چنان باورپذیر و واقعی از کار دربیاورد که که همگان کیفیت بالا و سطحی که او در اجرایش به نمایش میگذاشت را ستودند. . بازی طباطبایی در فیلم اجتماعی و گزندهی داوودنژاد یکی از نقاط قوت فیلم است و بازی قابل قبولی از خود ارائه میدهد. او این نقش را چنان باورپذیر اجرا میکند که بیننده کاراکتر او را پذیرفته و با او همراه میشود، با شادی او خوشحال و با ناراحتیهایش غمگین شده و مدام دلهرهی این را دارد چه اتفاقی قرار است برای او رخ دهد. مخاطب نسبت به عاقبت کاراکتر کنجکاو است زیرا در فیلم درد مشترکی را میبیند که احتمالا در زندگی با آن درگیر است و حالا در مرهم نمایان شده است. این ساختهی داوودنژاد فیلمی آرام، موقر و بسیار قابل احترام بود که در بیست و نهمین دورهی جشنوارهی فجر به شدت درخشید و تماشاگران و منتقدان را به ستایش از خود وا داشت. نکتهی آخر اینکه نقشهای مقابل طباطبایی را در این فیلم دو نابازیگر پا به سن گذاشته که از اقوام نزدیک داوودنژاد بودند بازی میکردند. «کبری حسن زاده» (مادربزرگ) و «احترام السادات حبیبیان» (مادر) که ترکیبشان با طناز طباطبایی ترکیبی برنده بود و حاصل این همکاری در خاطر همگان ثبت شد و در یادها ماند.
۳. صداها
- کارگردان: فرزاد موتمن
- بازیگران: طناز طباطبایی، رویا نونهالی، آتیلا پسیانی، پگاه آهنگرانی
- تاریخ انتشار: ۱۳۸۸
در تعریفی یک خطی، «صداها» را میتوان تصویری دانست از واکنشهای افراد مختلف به یک رویداد، داستان ۹ کاراکتر که در ۹ سکانس روایت میشود. موتمن در اولین سکانس فینال فیلم خود را نمایش میدهد و با این حربه مخاطب را غافلگیر و او را تا انتها با خود همراه میکند. طباطبایی در سال ۱۳۸۷ از طرف فرزاد موتمن – کارگردانی که بیشترین همکاری را با او داشته و در چهار فیلم این کارگردان ایفاگر نقشهای مختلفی بوده است – برای بازی در فیلم «صداها» انتخاب شد و در کنار بازیگران کارکشتهای مثل رضا کیانیان، رویا نونهالی، آتیلا پسیانی، میکائیل شهرستانی و … قرار گرفت و به خوبی توانست تواناییهایش در رویارویی با این بزرگان به رخ بکشد. بازی او در نقش «نگار» از آن فرصتهایی است که ممکن است در عمر کاری هر بازیگری فقط یکبار رخ بدهد و او با ذکاوت تمام قدر این مجال را دانست و هرچه در چنته داشت رو کرد و خودش را به اثبات رساند. بازی بسیار خوب و یکدست طناز طباطبایی در نقش دختری معتاد و بیخیال چشم داوران بیست و هفتمین جشنوارهی فیلم فجر را گرفت و او نامزد جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای فیلم «صداها» در آن دوره از جشنواره شد. شاید اگر او مقابل دوربین موتمن قرار نمیگرفت و مسیری که با «چهار انگشتی» و «پسر تهرونی» شروع کرده بود ادامه مییافت، تواناییهایش پنهان میماند و به بازیگر فیلمهای تجاری و سینمای بدنه تبدیل میشد اما سرنوشت او جور دیگری رقم خورد و «صداها» بازیگر زنی توانمند به سینمای ایران معرفی کرد که با اعتماد کامل میشد هرجور نقشی را به او سپرد و با خیال راحت از نتیجهی کار، لذت تماشای استعدادش را برد. او در کنار سحر دولتشاهی، نگار جواهریان،پریناز ایزدیار، سارا بهرامی و این اواخر ژیلا شاهی و نازنین احمدی از نسل بازیگرانی هستند که سالها میتوانند با هنرنمایی در نقشهای مختلف بدرخشند و علاوه بر باز گذاشتن دست کارگردانان برای انتخاب بازیگرانی با تواناییهای بالا، سینمای ایران را نبز تا سالهای سال بهخاطر در اختیار داشتن چنین زنان توانمند و ارزشمندی آسوده خاطر کنند.
۲. شنای پروانه
- کارگردان: محمد کارت
- بازیگران: طناز طباطبایی، جواد عزتی، امیر آقایی، مهلقا باقری
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۸
میرسیم به یکی از نقشهای خوب و موفق طناز طباطبایی. سال ۹۸ محمد کارت در فیلم «شنای پروانه» که اولین فیلم بلند او پس از کارگردانی چند فیلم کوتاه موفق مثل «آوانتاژ» و «بچه خور» بود چنان بازی خوبی از طناز طباطبایی گرفت که حضور کوتاهش تبدیل به یکی از نقاط قوت فیلم و از به یاد ماندنیترین نقشهایش شد و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برایش به ارمغان آورد. البته خیلیها اعتقاد دارند که او خودش را در «هیس دخترها فریاد نمیزنند» تکرار کرده و اصلا مهمترین دلیل انتخابش برای بازی در شخصیت پروانه آشناییاش با این مدل نقشهاست. او در مدت زمان کوتاه حضورش به خوبی توانست هراس و اضطراب مضاعف پروانه را القا کند و با مرگ ناگهانیاش مسیر قصه در ادامهی دقایق فیلم را تعیین. این فیلم حضور به شدت موفقی در جشنوارهی فجر داشت و با ۱۴ نامزدی در بخشهای مختلف رکورد زد. «شنای پروانه» موفق شد جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای امیر آقایی با آن گریم تماشایی و بازی خوبش که تلاش زیادی برای آن کرده بود را هم دریافت کند. علاوه بر اینها بهترین فیلم از نگاه تماشاگران، بهترین صدابرداری، بهترین صداگذاری و بهترین تدوین نیز نصیب «شنای پروانه» شد. طباطبایی در نقش پروانه زن هاشم و زن برادر حجت بازی به شدت حسی و تکنیکی را ارائه میدهد، باید دقت کرد که حضور او به ۱۰ دقیقه هم نمیرسد اما با توانایی بالای خود حس همذات پنداری مخاطب را برمیانگیزد و او را نسبت به سرنوشت خود حساس میکند. کار تا جایی پیش میرود که مرگ او شوک بزرگی به مخاطب وارد میکند و بینندهای که در برخی جهات حق را به همسرش میداد حالا دیگر نسبت به هاشم احساس انزجار و نفرت پیدا میکند. طباطبایی در مصاحبهای عنوان کرده که نقش پروانه به اندازهی یک نقش بلند از او انرژی گرفته و تمام توان خود را برای انتقال درست حس و حال شخصیت به کار گرفته است. طناز طباطبایی، امیر آقایی و جواد عزتی وزنههای فیلم محمد کارت هستند که هرکدامشان به این کشتی در حال حرکت تعادل میبخشند و آن را در مسیر درستش نگه میدارند.
۱. بی رویا
- کارگردان: آرین وزیر دفتری
- بازیگران: طناز طباطبایی، صابر ابر، شادی کرمرودی، رضا داوودنژاد
- تاریخ انتشار: ۱۴۰۰
آخرین نقشآفرینی طناز طباطبایی در دههی نود، «بی رویا» اثر آرین وزیر دفتری کارگردان جوان و فیلم اولی بود که برای بازی در آن جایزهی بهترین بازیگر نقش اول زن در چهلمین دورهی جشنوارهی فیلم فجر را با خود به خانه برد. اگر بگویم شخصیت رویا بهترین عملکرد طباطبایی تا به امروز است اغراق نکردهایم. او برای رسیدن به نقش رویا و درک درست این شخصیت چند وجهی زحمت بسیاری کشید و انصافا هم نمایشی بینقص و چشمنواز دارد.
اجرای تمیز، بدون هیچگونه اضافه کاری و حرکت غلط نشان از بلوغ او بعد از سالها حضور در سطح اول سینمای ایران است. او هرچه در چنته داشته رو کرده تا هم به خودش و هم به منتقدانش ثابت کند که توانایی شکستن کلیشهها و خروج از نقشهای تکراری را دارد. فیلم دربارهی زوج جوانی به نام رویا و بابک است که قصد مهاجرت به خارج از کشور را دارند اما دو هفته پیش از رفتن، رویا دختری پریشان و بینام و نشان (شادی کرم وردی) را در خیابان پیدا میکند و از سر دلسوزی و برای کمک او را به خانه میبرد. از این لحظه اتفاقات عجیب و غیرقابل پیشبینی در فیلم رخ میدهد که رویا را به دردسر میاندازد و هویت او را به چالش میکشد.
ساختار «بی رویا» به گونهای است که میتوان تفسیرهای مختلفی از اتفاقات آن داشت و روند داستان یک سری سوالات به وجود میاورد که پاسخ به آنها بستگی به نوع نگاه تماشاگر دارد. داستان فیلم روی معمای عجیبی شکل میگیرد که بسیار کشدار است و تماشاگر را گیج میکند و شاید اگر طناز طباطبایی و بازی خوبش نبود به پایان رساندن «بی رویا» رسما غیرقابل تحمل میشد. نقشآفرینی سطح بالای او نقطه قوت و برگ برندهی فیلم است و یک سر و گردن از تلاش دیگر بازیگران بالاتر است. طناز طباطبایی هوشمندانه و مسلط حس تعلیق فیلم را گرفته و به تنهایی بار اصلی دنیای عجیب و غریب «بی رویا» را به دوش میکشد. او بی شک ستارهی فیلم است و وزیر دفتری باید به خاطر اعتباری که به فیلمش بخشیده قدردان او باشد. هم مردم و هم منتقدان معتقدند که او با این نقش مسیر جدیدی در بازیگری را پیش گرفته و شایستهی تقدیر است.
بهترین هنرپیشه زن ایران
با بازی زیبا ودرخشان