بهترین فیلمهای پریناز ایزدیار؛ ستارهی فتحی در تلویزیون و روستایی در سینما
تا قبل از حضور در سریال «زمانه» از ساختههای حسن فتحی کمتر کسی پریناز ایزدیار را میشناخت و سوابق بازیگریاش محدود میشد به چند نقش درجهی چندم در فیلمها و سریالهایی که باعث افزایش توجه به او نشدند. اما ایزدیار با آن چهرهی معصوم در این مجموعه تلویزیونی نقش دختری رنج کشیده را چنان عالی بازی کرد که پس از آن تا مدتی همهجا سخن از ارغوان آذرنیا بود. از این نقطه تا به دست آوردن سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازی در فیلم «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی دیگر فاصله چندانی نبود.
پریناز ایزدیار متولد ۸ شهریور ۱۳۶۴ در بابل، بازیگر سینما تلویزیون و صداپیشهی ایرانی است. پدرش اهل ساری و وکیل پایه یک دادگستری است، مادرش هم متولد بابل و خانهدار. فرزند آخر خانوادهی ۵ نفریشان است و یک خواهر و یک برادر بزرگتر از خود دارد که هردو پزشکی خواندهاند و در رشتهی تحصیلی خود مشغول بهکار هستند. به گویش مازندرانی تسلط کامل دارد و آن را بهخوبی صحبت میکند. دوران کودکیاش را در بابل گذراند و پس از پایان دوران ابتدایی همراه خانوادهاش به تهران مهاجرت کردند، دوران راهنمایی را در تهران به اتمام رساند و وقتی ۱۴ ساله بود مجددا بهخاطر شغل پدرش به بابل بازگشتند. او از کودکی عاشق بازیگری و حضور جلوی دوربین بود و وقتی بعد از پایان دبیرستان کنکور داد در همان رشتهی موردعلاقهاش یعنی بازیگری پذیرفته شد اما خانوادهاش که قبل از او دو پزشک تحویل جامعه داده بودند مخالف تحصیلش در این رشته بودند اما پریناز عاشق هنر بود و به همین خاطر سراغ اولویت دومی که انتخاب کرده بود، یعنی گرافیک رفت و در این رشته مدرک لیسانس گرفت.
سال ۱۳۸۵ توسط یکی از دوستانش که از علاقهی وافر او به بازیگری آگاه بود برای تست بازیگری فیلم «یک مرد، یک شهر» به کارگردانی حسن هدایت معرفی شد و پس از انجام تست نقش را بهدست آورد. اولین بار اما، وقتی همه با چهرهاش آشنا شدند و احتمالا در خیابان با انگشت نشانش دادند بهخاطر بازی در سریالی بهنام «زمانه» بود. گرچه از ۲۲ سالگی وارد دنیای بازیگری شده بود اما تا سال ۹۱ و ۲۶ سالگیاش فرصت ارائهی تماموکمال خودش و تواناییهایش را پیدا نکرده بود تا حسن فتحی که ایزدیار را در «پنج کیلومتر تا بهشت» علیرضا افخمی دیده بود به او اعتماد کرد و نقش اول سریالش را به دختر جوانی سپرد که پیش از آن هیچوقت تجربهی نقش اول بودن را نداشت.
او از این فرصت بهدست آمده کمال استفاده را کرد. او در «زمانه» روند تبدیل دختری سرحال که در کارش موفق است و خانوادهی شادی دارد به زنی سنگدل و بیاحساس را جوری باورپذیر اجرا کرد که تا مدتها همه او را با نام ارغوان میشناختند. جلد مجلات پر شده بود از عکس او و نقش مقابلش حمید گودرزی و نشریات زرد به شایعاتی دامن میزدند که اگر او توانایی مدیریتشان را نداشت مسلما تمام اعتبار و هویتی که برای ذره ذرهاش تلاش کرده بود از دست میداد.
ایزدیار در اوایل دوران کاری اش یک تجربهی سینمایی مهم به نام «ورود آقایان ممنوع» به کارگردانی رامبد جوان داشت و بازی در کنار بازیگرانی چون رضا عطاران و ویشکا آسایش را تجربه کرد. او در این فیلم چند سکانس بیشتر بازی نداشت و نتوانست تا تواناییهای خود را آنچنان که باید به رخ بکشد و همانطور که اشاره شد بالاخره سال ۹۱ پرندهی بخت روی شانههایش نشست و توانست نقش اول سریال حسن فتحی را بهدست بیاورد. او با بازی در سریال «زمانه»، به کارگردانی حسن فتحی که در آذر ماه ۹۱ از شبکهی سوم سیما پخش شد به شهرت رسید و خودش را به عنوانی بازیگری که میتوان به او اعتماد کرد ثابت کرد. ایزدیار در این سریال نقش شخصیتی به نام ارغوان را بازی میکرد که در عشق مورد خیانت قرار میگیرد. بازی بسیار مسلط و فوقالعادهی او باعث شد تا شانس کار با کارگردانهای بزرگی را مانند سیروس الوند، همایون اسعدیان، سامان سالور و مانی حقیقی به دست آورد. ایزدیار سال ۱۳۹۴ بهخاطر بازی درخشانش در فیلم «ابد و یک روز» برندهی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در سیوچهارمین دورهی جشنوارهی فیلم فجر شد.
نگاهی داریم به بهترین فیلمهای این ستارهی بیحاشیهی سینمای ایران که انتخاب اول بسیاری از کارگردانها برای ایفای نقش در فیلمشان است.
۱. متری شیش و نیم
- کارگردان: سعید روستایی
- بازیگران: پیمان معادی، نوید محمدزاده، پریناز ایزدیار
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۷
پس از اولین فیلم سعید روستایی و تمام اتفاقات شگفتانگیزی که برایش افتاد حالا همه بیصبرانه منتظر بودند تا ببینند دستپخت بعدی او پس از سه سال وقفه و فیلم نساختن چه خواهد بود. همه منتظر بودند تا فیلم اکران شود و با توجه به خاطرهی خوبی که از فیلم اول روستایی داشتند، ببینند که دوباره میتواند با آن خاطرهسازی کنند یا خیر. در ابتدا اسم فیلم «متری شیش و نیم» بود که باعث گمانهزنیهای بسیاری دربارهی محتوای فیلم شد و سوالاتی از ایندست را مطرح کرد که منظور روستایی از این نامگذاری چیست که بعدها وقتی فیلم را دیدیم متوجه شدیم که نام فیلم از روی خاطرهی شخصیت اول آن ناصر خاکزاد انتخاب شده که برای قاضی تعریف میکند. او در آن خاطره میگوید که کفن برادرش را فقط از قرار متری شیش و نیم هزار تومان خریدهاند.
فارغ از تمام برتریها و جذابیتهایی که فیلم دارد نمیتوان از پریناز ایزدیار پخته و مسلط آن بهسادگی گذشت. او در این فیلم پر از استرس نقش دختری را بازی میکند که قبلا نامزد خلافکاری بوده که صمد با بازی پیمان معادی دربهدر دنبال پیدا کردن اوست. او به ادارهی آگاهی فراخوانده شده تا به سوالات صمد پاسخ دهد. رویارویی این دو نفر و شیمی میانشان یکی از بهیادماندنیترین لحظات فیلم است. وقتی که پلیس فیلم همه را از اتاق بیرون میاندازد، اکتهای ایزدیار در نشان دادن استرسی که دارد عالی هستند، او تلاش دارد خودش را خونسرد و بی تفاوت نشان دهد اما وقتی دربرابر صمد و تهدیدهایش کم میآورد و با درماندگی از رابطهی خودش و ناصر خاکزاد میگوید، صدای لرزان و اشک حلقه زده در چشمانش از نقاط عطف بازی او هستند. همچنین وقتی در مقابل سوالات پینگ پنگی صمد به گریه میافتد، بهشخصه فکر میکنم آن لحظات نقطهی اوج بازی او در این فیلم هستند. الهام با درماندگی و استیصال برای اینکه خودش نجات پیدا کند ناصر را لو میدهد و با گریه و خواهش از او میخواهد که دست از سرش بردارد زیرا دیگر نقشی در زندگی ناصر خاکزاد، کسی که در داستان خلافکار اول فیلم معرفی میشود ندارد.
او وقتی هنگام بازگشت به خانه در تاکسی از گریه به هقهق میافتد متوجه می شویم که واقعا ناصر را دوست داشته اما مامور نیروی انتظامی، ناصر و زندگیاش را در دوطرف ترازو قرار میدهد و مجبور به انتخابش می کند. روندی که ایزدیار طی میکند تا از نمایش خونسردی و دختری که از چیزی خبر ندارد به دختری که بهشدت گریه میکند و برای زندگیاش درحال التماس است بسیار دیدنی و اثرگذار از آب درآمده. این نقش کوتاه در کارنامه ی ایزدیار بسیار مهم و تاثیرگذار است و بدون کمفروشی، تمام خودش را در این چند دقیقه ارائه می دهد و الهام و موهای زرد عقدیاش را در خاطر بیننده ماندگار میکند.
دختری که روزی با خلافکار اول شهر ناصر خاکزاد رابطهی عاطفی داشته، حالا به دلایلی راهش از او جدا افتاده و از همه بدتر باید به عشقش خیانت کند و کرده و نکرده اش را لو بدهد. پریناز ایزدیار با آن چشمان نافذش جوری عمق قلب و احساساتش را به نمایش میگذارد که بدون آنکه ذرهای متهم به اغراق شود بیننده را از عشق ادامهدارش به ناصر مطمئن میکند. «متری شیش و نیم» مزد شایستگیهایش را با انتخاب شدن بهعنوان بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در سیوهفتمین دورهی جشنواره ی فجر گرفت و همچنین نامزد جایزهی سزار بهترین فیلم خارجی زبان ۲۰۲۲ در کشور فرانسه شد.
۲. ابد و یک روز
- کارگردان: سعید روستایی
- بازیگران: پیمان معادی، پریناز ایزدیار، نوید محمدزاده، شبنم مقدمی
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴
یکی از شاهنقشهای پریناز ایزدیار که نقطهی عطفی در کارنامهی هنری و سینمایی این بازیگرِ در آن زمان ۲۹ ساله محسوب میشد. این درام ایرانی اولین فیلم کارگردانش سعید روستایی بود که با ساختهاش تمام نگاهها را معطوف به خود کرد. فیلم روایتگر زندگی خانوادهای پرجمعیت و پایین شهری با مشکلات رایج این طبقه است که درگیر معضلاتی همچون اعتیاد، فقر، بیکاری و چالشهای عدیدهی خانوادگی هستند. تنها حلقهی اتصال اعضای این خانواده به یکدیگر مادرشان و خواهری به نام سمیه است که ایزدیار بازی خارجازحد تصوری بهعنوان این کاراکتر بهنمایش میگذارد. این فیلم در سیوچهارمین جشنوارهی فیلم فجر نامزد ۱۱ سیمرغ بلورین شد که ۹ تای آن را مانند بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به دست آورد. همچنین پریناز ایزدیار برای بازی خوب و فوق العاده اش در این فیلم برندهی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن شد.
او در این فیلم آنقدر خوب بود که در رقابت با بازیگرانی مانند ساره بیات، مینا ساداتی، طناز طباطبایی و الهام کردا که در آن دورهی جشنواره حضور پرقدرتی داشتند بدون هیچ حرفوحدیثی برندهی سیمرغ شد تا بیش از پیش تواناییهایش را به رخ دست اندرکاران و مخاطبان سینما بکشد. همانطور که گفتیم پریناز ایزدیار در این فیلم نقش دختری رنج کشیده را بازی میکند و با شناخت و درک درست نقش، راهنماییهای کارگردان و ریزهکاریهایی که خودش به کاراکتر سمیه اضافه کرد چنان در قالب نقش فرو رفت که انگار دختری از همان طبقه و تجربهی همان زندگی نقش را بازی میکند. دلسوزیهای او برای اعضای خانوادهاش باعث شده تا حتی قید تشکیل زندگی را بزند و خانهنشین شده و مشغول پختوپز، بشور بساب و رفتوروب شود. رابطهی او و مهدی قربانی در فیلم از رابطهی خواهر و برادری فراتر رفته و شیمی میان این دو نفر مانند مادری همیشه نگران و پسر کوچکی است که با وجود دارا بودن دو برادر، خواهرش را قهرمان زندگیاش میداند.
ایزدیار با این فیلم فرصتی را که سالها دنبالش بود را به دست آورد و با کاراکتری چندوجهی که باید غموشادی و امیدونامیدی را توامان نشان می داد خود را به اثبات رساند و مزدش را هم با سیمرغ بلورین و در یافت جایزهی بهترین بازیگر زن سینما در شانزدهمین جشن حافظ گرفت. او نقطهی کانونی درام «ابد و یک روز» است و اتفاقات فیلم حول محور او می چرخند. از تیمار و رسیدگی به مادرش، غذا پختن و شستن لباسهای برادر کوچکترش (نوید محمدزاده)، فراهم آوردن مواد اولیهی فلافلی برادر بزرگترش، کمک به خواهر وسواسی کوچکش که برای پول درآوردن از گربهها نگهداری میکند و در اخر نگرانی برای دو خواهر دیگرش که یکیشان شوهرش را از دست داده و دیگری پس از قهر با همسرش به خانهی آن ها پناه آورده است.. میبینید، ایزدیار تمام این موقعیتها را بدون اینکه ذره ای خم به ابرو بیاورد دوش میکشد و خلوصی که در اجرای نقشش دارد او را در شرایطی قرار می دهد که بتواندتمام تواناییهایش را به نمایش بگذارد.
۳. ویلاییها
- کارگردان: منیر قیدی
- بازیگران: پریناز ایزدیار، طناز طباطبایی، علی شادمان
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶
ویلاییها فرصتی بود که ایزدیار با حضور در آن توانست سطح دیگری از تواناییهایش را به عرصهی ظهور برساندکه خب با نقشآفرینی قدرتمند و اجرای درست میزانسن ها نشان داد قدر فرصتهایی که برایش پیش میآیند را خوب میداند. کاراکتری که در این فیلم بازی میکند «خانم خیری» نام دارد و فرماندهی گروه زنانی است که در مجتمع کارگاهی که حالا به محل اسکان زنان رزمندگان تغییر کاربری داده زندگی میکنند. آنها به پشت جبهه آمدهاند که علاوهبر نزدیکی به شوهرانشان که در خط مقدم برای وطن میجنگند، هرکاری که از دستشان برمیآید، مانند قند شکستن، دوخت و دوز لباسها، تهیهی ماسک و … برای رزمندگان انجام دهند. شخصیت نفوذناپذیر و محکمی که ایزدیار در این کاراکتر به نمایش میگذارد و ماهیتی که بهعنوان یک فرماندهی جدی به او بخشیده بسیار باورپذیر از کار درآمده و بدون ذرهای ادا یا اینکه بخواهد به تیپ زنان دههی شصت نزدیک شود شخصیتی را نشان بیننده میدهد که هم باورپذیر است و هم در بزنگاهها همذاتپنداری او را برمیانگیزد.
اگر سکانسی که خبر شهادت همسرش را میآورند دیده باشید بیشتر به عمق هنر او پی میبرید. در سکانس موردنظر زمانی که خبر شهادت همسرش را میاورند، او همچنان با همان صلابتی که اردوگاه را کنترل می کند به اتاق رفته و مشغول آمادهکردن لباس سیاهش برای عزاداری همسر شهیدش میشود. حرفهای مادر و دختری او با دوقلوهایش، وقتی که با صدای لرزان و بغض دربارهی آماده بودن، قوی بودن و گریه نکردن حرف میزند و تلاش میکند تا در مقابل زنان اردوگاه بغضش نشکند یکی از سکانسهای بهیادماندنی ایزدیار در سالهای اخیر است. او آرمانی دارد که میخواهد دخترانش نیز سردمدار آن باشند و از آن محافظت کنند. او زنی است عاشق همسرش، مادری که جانش را برای دخترانش میدهد و فرماندهی که با همهی خودخواهیهای ذاتیاش باز دوست داشتنی و مهربان است. ایزدیار شخصیت چندوجهی و نسبتا پیچیدهی «خانم خیری» را آنقدر روان و خوب بازی میکند که به نماد یک زن جنگزده تبدیل میشود، با تمام چالشها و مشکلاتی که این زنان در آن سالها با آنها روبرو بودند. بدون ذره ای شعار.
۴. هتریک
- کارگردان: رامتین لبافی
- بازیگران: پریناز ایزدیار، امیر جدیدی، صابر ابر
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵
پریناز ایزدیار در این فیلم با اتمسفر جاری در اثر همراه شده و بازی اش را با روح جاری در فیلم نامه هماهنگ کرده. کاملا در خدمت فیلم است و هرآنچه کارگردان میخواهد را اجرا می کند. باید بگوییم «هتریک» یک فیلم ساده و نسبتا ساکت است که ایزدیار هم بازی ساده و روانی در آن بهنمایش میگذارد. این فیلم چهار بازیگر شاخص و چهره را کنار یکدیگر گذاشته و سعی داشته از چهار نفر آن ها به یک اندازه در جذابیت بخشیدن به فیلم استفاده کند. این ستارگان باتجربه نیز به این نکتهی مدنظر کارگردان واقف بودند و هیچکدامشان سعی نمیکردند تا با حرکت اضافه صحنه را از دیگری بدزدد یا تلاش کنند که بیشتر در چشم باشند، فقط همسو با اهداف فیلم و در جهت بهتر شدن آن کمک میکردند. بعد از نماهای اول فیلم که به معرفی شخصیتها و ایجاد گرههای داستانی (هرچند ضعیف) می پردازد دیگر فقط با چهار کاراکتر لیدا، فرزاد، کیوان و رها روبرو هستیم و این هنر فیلمنامهنویسی لبافی است که باید مخاطب را همراه این چهار نفر تا پایان نگه دارد.
ما در این مطلب فقط بازی ایزدیار را مدنظر داریم و باید بگوییم که انصافا در اجرای خواستههای کارگردان موفق بوده. بی انصافی است اگر بگوییم که او در این فیلم به نوعی فقط خودش را تکرار کرده و در مقابل موقعیتهای مختلفی که در آنها قرار میگیرد معمولا عکسالعمل یکسان و قابل پیشبینی دارد. او با میمیک صورت خاصی که دارد نقش زنی بهظاهر قوی و خودساخته را به خوبی بازی میکند، هرچند انفعالی که در رابطه با فرزاد از خود نشان میدهد در جاهایی از فیلم اعصاب مخاطب را بهم میریزد. او در «هتریک» یک ویژگی برجسته از خود بهنمایش میگذارد، زنی با احساس ناامنی مستمر که از درون و گذشته اش نشات گرفته و نتیجهاش را در عشقی که همواره با دلخوری و دلسردی همراه است نشان می دهد. پریناز ایزدیار استاد بازی با صورت و چشمانش است و این تلاطم درونی را بهخوبی با نگاهش به بیننده منتقل می کند. در کل تیم بازیگری فیلم عملکرد متوسط رو به بالایی دارد اما پریناز ایزدیار با تلاشی وافری که در همهی آثار خود از خود نشان می دهد یک سروگردن از همهی آن ها بالاتر است، حتی اگر ماهور الوند جایزهی بازیگر نقش اول زن جشنوارهجهانی فجر را برده باشد.
۵. سرخپوست
- کارگردان: نیما جاویدی
- بازیگران: پریناز ایزدیار، نوید محمدزاده، حبیب رضایی
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۷
یکی از بهترین بازی های پریناز ایزدیار که به زعم نگارنده مورد بیتوجهی داوران سیوهفتمین جشنواره ی فیلم فجر قرار گرفت و با بی سلیقگی دست او را از دومین سیمرغش دوران حرفهاییش دور نگه داشتند. این درام معمایی عاشقانه با در اختیار داشتن زوج ایزدیار محمدزاده که قبلا هم در «ابد و یک روز» با یکدیگر همکاری کرده بودند توانست نظر منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کند و جایزهی ویژهی هیات داوران جشنواره فجر آن دوره را بگیرد. اگر از بازی فوقالعاده و فراتر از سینمای ایران محمدزاده بگذریم، ایزدیار هم پابهپای این پدیده ی توانا پیش میرود و در بسیاری لحظات بازیاش تنه به تنهی نوید محمدزاده میزند.
این دو نفر با بدهبستانهایی که دارند بازی یکدیگر را تکمیل میکنند و شیمی میانشان جذابیت کلی فیلم را میسازد. کاراکتر سوسن در سرخپوست برخلاف چیزی که بهنظر می رسد شخصیتی پیچیده است و بیننده باید در لایه های گوناگونی به دنبال جنبههای دیگرش بگردد. مثلا در لایهی سطحی و مشخص، او یک مددکار اجتماعی سادهی زندان است که به آنها در ساده تر شدن رنج حبس کمک میکند، برایشان سیگار میبرد و روند ملاقات با خانوادههایشان را تسهیل میکند. اما کمی که از زمان فیلم میگذرد و بیننده در ماجرا عمیق میشود با زنی زیبا و اغواگر روبرو میشود که روی دیگر شخصیت سوسن است و عامدانه در تلاش برای گمراه کردن و به حاشیه راندن سرگرد نعمت جاهد برای رسیدن به هدفش است. با تمام این تفاسیر، سوسن، زن زیبای داستان اما طبیعتی سالم و اخلاقمدار دارد و در کشاکش اتفاقاتی که برایش رخ می دهد دلباخته ی رئیس زندان میشود که او نیز عاشق اوست اما هردو احساسشان را در پس وظیفهشان پنهان کرده اند.
فقط کافیست سکانس اتاق رئیس زندان و زمانی که سوسن به سرگرد جاهد میگوید قرار دارد دستپاچگی سرگرد و سوالش از او مبنی بر اینکه با چه کسی قرار دارد را بهیاد بیاورید. یا زمانی که به سرگرد میگوید فکر نمی کردم اینهمه خجالتی باشید و در جواب می شنود، اشتباه میکردی من خیلی خجالتیام، ریاکشن ایزدیار را ببینید! جوری با صورتش حیا را به تصویر می کشد که لذت میبری و ازین همه استعداد و پختگی هیجانزده میشوی. او پختهترین پریناز ایزدیار دوران حرفهاییش را در اینکار به نمایش گذاشته است. فیلم را یک بار دیگر بادقت ببینید، حتما شما هم هیجانزده خواهید شد.
۶. لتیان
- کارگردان: علی تیموری
- بازیگران: پریناز ایزدیار، امیر جدیدی، سارا بهرامی
- ناریخ انتشار: ۱۳۹۷
به جرات میتوان گفت که یکی از تواناییهای شاخص ایزدیار جان بخشیدن به نقشها و کاراکترهایی است که در ظاهر بسیار ساده و سطحی به نظر میرسند و هر تازهکاری فکر می کند که از پس آن برمیآید اما زمانی که نوبت به اجرا میرسد، آنوقت است که هنر ایزدیار نمایان میشود و تجربیاتی که از سالها حضور در سینما کسب کرده نیز به کمکش میآیند. او با بازیهای روان و بدون اضافهکاریش اش چنان لایههای درونی و ذهنی کاراکترش را نمایش می دهد که کمتر کسی در سینمای ایران چنین توانایی تعیینکنندهای دارد. کاراکتری که او در «لتیان» بازی می کند نیز دارای همین صفات است. چند لایه اما درعینحال ساده. او زنی است که دروغ میگوید اما فریبکار نیست و ذات درستی دارد. به فکر منافع شخصی خود است اما وجدانش اجازه نمیدهد تا دیگران را بهراحتی قربانی امیال خودش کند و اینها وجه تمایز این کاراکتر او با دیگر فیلمهایش است.
او نوعی دوگانگی در رفتار و نگاهش دارد که ممکن است هرکسی دور و اطرافمان آن را دارا باشد اما بهواسطهی فیلم و بولد شدن این رفتار شخصیت سلما را قضاوت و محاکمه میکنیم. این خصوصیات رفتاری در سلما با بازی ایزدیار پرورش یافته و به بلوغ رسیده است حالا با تماشای این فیلم احتمالا اشخاصی که دوروبرمان این صفات را دارند راحت تر شناسایی کنیم. سلما نمود افرادی در جامعه است که به راحتی با دیگران ارتباط برقرار میکند و بگو بخند راه می اندازد اما وقتی نوبت به معرفی خودشان میرسد ناگهان با فردی روبرو میشویم که خنده برلبانش خشک میشود و تبدیل به سد نفوذناپذیری میگردد که به هیچ وجه خودش و درونش را برای دیگران آشکار نمیکند. پریناز ایزدیار با بازی در این فیلم نشان داد که بازی در نقش های چند لایه خوب بلد است و میتواند آن ها را جوری بازی کند که کاملا باورپذیر و واقعی از آب دربیایند.
۷. شهرزاد
- کارگردان: حسن فتحی
- بازیگران: علی نصیریان، شهاب حسینی، پریناز ایزدیار، ترانه علیدوستی
- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴
احتمالا یکی از شیرینترین و جذایبترین چالشهای دوران زندگی ایزدیار در سریال شهرزاد رقم خورد. کاراکتتری به نام شیرین که در سه فصل روند تکاملی جذابی را پشت سر میگذارد. او از دختر لوس و نازپروردهی بزرگآقا دیوانسالار که از خودش قدرتی ندارد و دیگران برای زندگیاش تصمیم میگیرند تبدیل میشود به زنی قوی و خودساخته که سرنوشتش را خودش رقم می زند. یکی از نکاتی که در زمان پخش سریال زبانزد خاص و عام بود بازی مسلط و جذاب ایزدیار و سیر باثبات نقشآفرینی این بازیگر توانا بود.
او صدای قدرتمندی نیز دارد و ازین توانایی اش در ارائهی بهتر کاراکترهایش نهایت استفاده را میبرد. ایزدیار که از بازیگران موردعلاقهی حسن فتحی است و از زمانه به اینور تقریبا در تمام آثار او حضور داشته در شهرزاد هم حضوری سه فصلی را تجربه میکند. او در هر فصل نسبت به نقش و وظیفه ای که در سریال دارد کاملا توجیه است و خودش و بازیاش را با آن هماهنگ میکند. در نهایت باید بگوییم، ایزدیار که در آنموقع از یک جوان تشنه و مشتاق یادگیری که به دنبال دیده شدن بود به یک بازیگر باثبات و قابل اعتماد تبدیل شده بود که پابهپای بزرگانی چون شهاب حسینی و ترانه علیدوستی پیش میرود و امضای خودش را روی کاراکتر شیرین ثبت میکند.
۸. خط ویژه
- کارگردان: مصطفی کیایی
- بازیگران: مصطفی زمانی، هانیه توسلی، پریناز ایزدیار
- تاریخ انتشار ۱۳۹۲
«خط ویژه» یکی دیگر از فیلمهای موفق پریناز ایزدیار محسوب میشود که علیرغم حضور نسبتا کوتاهش بسیار تاثیرگذار بود و سرنوشت یکی از شخصیتهای فیلم را به کل عوض میکرد. این فیلم که در سال ۱۳۹۲ اکران شد توسط مصطفی کیایی نویسندگی و کارگردانی شد و علاوهبر ایزدیار بازیگرانی همچون محسن کیایی، میلاد کیمرام، میترا حجار و هومن سیدی نیز در آن ایفای نقش میکردند. فیلم تیم بازیگری بسیار قوی و اسمورسم داری دارد که هرکدام از آنها نهایت تلاش خود را برای یکدست شدن کار و بهتر شدن آن میکنند. این فیلم عمدتا با نقدهای مثبتی روبرو شد و منتقدان آن را ستودند. آنها اعتقاد داشتند که این فیلم به زیبایی توانسته تا فاصلهی طبقاتی را بهتصویر بکشد و با صداقتی که در این مسیر نشان میدهد بهخوبی با مخاطب ارتباط برقرار میکند.
این فیلم پربازیگر در گیشه نیز بسیار پرقدرت ظاهر شد و با جذب مخاطب فراوانی که داشت توانست حدود ۲.۴ میلیارد تومان در گیشه فروش داشته باشد که آن سالها رقم عظیمی محسوب میشد. از بازی ایزدیار در این فیلم اگر بخواهیم بگوییم، نقشآفرینی خوب و یکدستی دارد و کاملا در خدمت فیلم است. تمام چیزهایی که کارگردان از او میخواهد را اجرا میکند و در جان بخشیدن به کاراکتری که نگران آیندهی خود و نامزدش است دچار کلیشه و شعار نمی شود و نامزدی منحصربهفرد را به تصویر میکشد. لحظاتی که او و نقش مقابلش یعنی محسن کیایی در فیلم با یکدیگر دارند از نقاط قوت فیلم است و باعث خندهی مخاطب میشود. هرچند که این خنده بیشتر بهخاطر بدبختی و استیصالی است که کاراکترها در آن گرفتار شدهاند و مصداق عینی مصرع خندهی تلخ من از گریه غمانگیزتر است میباشد.
پس تابستان داغش کو؟
خدایی خیلی بازیگر خوبی هستن.در شهرزاد خیلی طبیعی بازی میکردند جدیدا جیران معرکه هستند