آکیرا توریاما (Akira Toriyama) یکی از برجستهترین مانگاکاهای تمام دوران بود که مانگایش «دراگون بال» (Dragon Ball)، بهلطف شخصیتهای بامزه و مبارزات تنبهتن پرالتهابش به یکی از بزرگترین و موفقترین مانگاها، انیمهها و شاید حتی مجموعههای تجاری در سرتاسر دنیا تبدیل شد. او در ۱ مارس ۲۰۲۴ فوت کرد. او ۶۸ سال داشت.
استودیوی برد (Bird Studio)، استودیوی مانگا و تولیدات طراحی او، و همچنین شرکت کپسول توکیو (Capsule Corporations Tokyo)، طی بیانیهای مرگ او را تایید کردند. در این بیانیه اعلام شده که عامل مرگ او هماتوم سابدورال وخیم بود که به زبان ساده، بهخاطر جمع شدن خون بین جمجمه و مغز ایجاد میشود. در بیانیه ذکر نشده که توریاما در کجا فوت کرد.
آوازهی مجموعه آثار توریاما، که «دکتر اسلامپ» (Dr. Slump) و «سند لند» (Sand Land) نیز جزوی از آن است، از مرزهای ژاپن فراتر رفته است و روی چند نسل خالق مانگا و کارتون تاثیر گذاشته است. در بیانیه اعلام شد که در زمان مرگ، او در حال کار روی چند پروژه بود.
بهترین اثر او، «دراگون بال»، دربارهی پسر جوانی به نام گوکو (Goku) است که راهی سفری میشود تا هفت گوی جادویی را که کاربردشان احضار اژدهاست، پیدا کند. با احضار کردن هر هفت اژدها، آنها در کنار هم یک آرزو برآورده میکنند. این مجموعه از زمان پدید آمدنش در دههی ۸۰، ۴۲ جلد ادامه پیدا کرده، میلیونها نسخه در سرتاسر دنیا فروخته و به یکی از معروفترین مانگاها تبدیل شده و اقتباسهای زیادی در قالب سریال تلویزیونی، فیلم و بازی ویدیویی از آن ساخته شده است.
توریاما در مصاحبهای با روزنامهی ژاپنی آساهی شیمبون (Asahi Shimbun) گفته بود که در طول کارنامهی کاریاش، تنها چیزی که برایش اهمیت داشت این بود که آثارش خوانندگانش را سرگرم کنند. او گفت که برخلاف مانگاکاهای دیگر «دغدغهی انتقال پیامهای اخلاقی ندارد».
طبق گفتهی خودش: «هدف مانگای من فقط و فقط سرگرم کردن است.»
آکیرا توریاما در ۵ آپریل ۱۹۵۵ در کیوسو، ژاپن به دنیا آمد. او در یک دبیرستان فنی و مهندسی در استان آیچی (Aichi Prefecture) در رشتهی طراحی درس خواند. پس از فارغالتحصیل شدن او در مقام طراح برای یک شرکت تبلیغاتی در ناگویا مشغول به کار شد.
پس از چند سال او کار خود را رها کرد و در ۲۳ سالگی مشغول کشیدن مانگا شد. اولین مانگای او، یک داستان اکشن و ماجرایی به نام «جزیرهی شگفتی» (Wonder Island) بود که در سال ۱۹۷۸ منتشر شد.
او با انتشار داستان سریالی «دکتر اسلامپ» از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴ به محبوبیت دست پیدا کرد. این مانگای علمیتخیلی دربارهی یک دختر اندروید بود که بهخاطر شخصیت کودکانه و زور فراانسانیاش شناخته میشد. انیمهای بر اساس آن برای پخش در تلویزیون ساخته شد.
متیو پینون (Matthieu Pinon) و لورنت لِفِبور (Laurent Lefebvre) در کتاب «تاریخچهی مانگای مدرن» (A History of Modern Manga)، انتشاریافته در سال ۲۰۲۳، نوشتند که مفاهیم عجیبغریب و کاریکاتورسازیهای توریاما «باعث ایجاد هیجانی جمعی و شادبخش» در ژاپن شدند.
در سال ۱۹۸۲، توریاما با یکی از هنرمندان سابق در عرصهی مانگا که با اسم مستعار ناچی میکامی (Nachi Mikami) کار منتشر میکرد، ازدواج کرد. گزارشی رسمی دربارهی ورثهی او وجود ندارد، ولی طبق گزارش رسانههای محلی، همسرش زنده است و آنها چند فرزند دارند.
وقتی «دراگون بال» در سال ۱۹۸۴ منتشر شد، بلافاصله به موفقیتی بزرگ دست پیدا کرد و به یکی از پرفروشترین مانگاهای تمام دوران تبدیل شد. طبق گزارش توئئی انیمیشن (Toei Animation)، استودیویی که انیمههای اقتباسشده از مانگا را ساخت، این مانگا بیش از ۲۶۰ میلیون نسخه در سرتاسر دنیا فروش رفت.
«دراگون بال» تا سال ۱۹۹۵ در مجلهی ژاپنی ویکلی شونن جامپ (Weekly Shonen Jump) منتشر شد. طبق «تاریخچهی مانگای مدرن»، یک سال پس از پایان مجموعه، این مجله یک میلیون از شش میلیون خوانندهاش را از دست داد. داستان «دراگون بال» در انیمهی «دراگون بال زد» (Dragon Ball Z) و بازیهای ویدیویی ادامه پیدا کرد. همچنین توریاما کار طراحی شخصیت شخصیتهای مجموعه بازیهای «دراگون کوئست» (Dragon Quest) را انجام داد.
با اینکه توریاما مانگاکایی پرکار بود، ولی در مقام مخاطب علاقهی شدیدی به این رسانه نداشت. او در مصاحبهای با کتابخانهی عمومی کیوسو سیتی (Kiyosu City Public Library) در سال ۲۰۱۸ گفت: «همیشه مانگا خواندن برایم دشوار بود؛ منجمله کار خودم.»
توریاما زندگیای خصوصی داشت و در طول زندگیاش مصاحبههای کمی انجام داد. در مصاحبهای با شوکو ناکاگاوا (Shoko Nakagawa)، خواننده و بازیگر ژاپنی، او گفت که حتی کل آثارش را با خانوادهاش به اشتراک نمیگذارد.
او گفت: «اگر بخواهم راستش را بگویم، هیچکدام از اعضای خانوادهام «دراگون بال» را ندیدهاند. خود من هم هیکوموری (Hikkomori) هستم.» این واژهی ژاپنی معنی «منزوی» را میدهد.
ولی داستانهای او تا سالها پس از انتشار بین طرفداران محبوب باقی ماندند.
پس از پایان کار روی «دراگون بال»، توریاما روی مانگاهای تکجلدی کار کرد. از بین آنها میتوان به «کووا!» (Cowa!)، «کاجیکا» (Kajika) و «جیکو، پاسدار کهکشانی» (Jaco the Galactic Patrolman) اشاره کرد. «سند لند»، انتشاریافته در سال ۲۰۰۰، در سال ۲۰۲۳ در قالب یک فیلم اقتباس شد. قرار است نسخهی انیمهای آن در بهار ۲۰۲۴ در دیزنی پلاس، به همراه یک بازی ویدیویی، منتشر شود.
دراگون بال دربارهی چیست؟
دراگون بال دربارهی ماجراجوییهای یک پسر میموننمای بشاش به نام سان گوکو (Son Goku) است. این داستان در ابتدا از رمان چینی «سفر به باختر» (Journey to the West) الهام گرفته شده بود (شخصیت سان گوکو بر پایهی سان ووکانگ (Sun Wukong) ساخته شده که یک انسان میموننما در افسانههای چین و کتاب «سفر به باختر» است). طولی نکشید که این مانگا در قالب یکی از محبوبترین انیمههای تاریخ اقتباس شد که از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۷ ادامه پیدا کرد.
داستان دربارهی گوکو و تعداد زیادی از دوستان و دشمنانش است که به دنبال گویهای اژدهای جادویی هستند که اگر در کنار هم جمع شوند، میتوانند هر آرزویی را برآورده کنند. البته به محض اینکه یک نفر گویها را جمع کند، همهیشان پراکنده میشوند و باید دوباره آنها را جمع کرد. در کنار همهی اینها، گوکو در حال تمرین کردن است تا در تورنمنت «قویترین زیر آسمان» (Strongest Under the Heavens) یا تنکایچی بودوکای (Tenkaichi Budokai) که بهصورت مداوم برگزار میشود شرکت کند.
یکسوم ابتدایی سری اصلی عموماً به شش قوس داستانی تقسیم میشود:
- امپراتور پیلاف (Emperor Pilaf)
- ۲۱مین تورنمنت جهانی هنرهای رزمی (۲۱st World Martial Arts Tournament)
- ارتش ربان سرخ (The Red Ribbon Army)
- ۲۲مین تورنمنت جهانی هنرهای رزمی
- پیکولو، پادشاه شیاطین (Demon King Piccolo)
- ۲۳مین تورمنت جهانی هنرهای رزمی
در کنار این قوسهای اصلی، چند قوس داستانی فرعی دیگر نیز وجود دارد که همهیشان در کنار هم انیمهی سریالی اصلی مجموعه را تشکیل میدهند که ۱۵۳ اپیزود دارد. گوکو پس از شکست دادن این تهدیدهای بزرگ در دنیا، در سومین تلاش خود در تورنمنت پیروز میشود و ازدواج میکند.
در این قسمت از داستان دوستان و دشمنان گوکو – بههمراه خود گوکو که به عشق به مبارزه و ماجراجویی پی میبرد – معرفی میشوند و توسعه پیدا میکنند. بسیاری از کلیشههای داستانی مجموعه همچون تبدیل شدن دشمنان به متحدان، رویارویی با شرورهایی که نسبت به قبل بهطور قابلتوجهی قدرتمندتر شدهاند و تمرین کردن و قدرتمندتر شدن برای شکست دادنشان برای اولین بار در اینجا معرفی شدند، ولی مدتی طول کشید تا به عناصر تکرارشونده در مجموعه تبدیل شوند.
در سال ۱۹۸۹، نام انیمه از «دراگون بال» به «دراگون بال زد» تغییر پیدا کرد، در حالیکه مانگا همچنان با نام «دراگون بال» ادامه پیدا کرد (منجمله تمام ترجمههای آتی غیر از ترجمهی انگلیسی). دلیل این اتفاق این بود که شورانر انیمه و تعدادی از اعضای تیم انیمیشن عوض شده بودند (و نویسنده فکر کرد که داستان بهزودی تمام میشود، برای همین حرف Z در عنوان انتخاب شد).
در این قسمت از داستان معلوم میشود که گوکو صرفاً یک پسربچهی فوقالعاده قدرتمند و دُمدار نیست، بلکه یکی از آخرین گونههای یک نژاد بیگانه به نام سایان (Saiyan) است. (سایانها تا حد زیادی شبیه به سوپرمن هستند).
حال گوکو و دوستانش، در کنار دشمنان سابق، باید با هر ماجراجویی جدید با شرورهایی قدرتمندتر بجنگند. در هر قسمت هم تمرکز روی شرورها بهعنوان هستهی اصلی داستان بیشتر میشود. گوکو و مهارتهای رزمی خودش و دوستانش (مثل پرواز کردن، پرتاب کردن انفجارهای کی (Ki) و هر از گاهی هم ذهن خواندن) در میدان نبرد بخشی بزرگ از داستان هستند، ولی داستان دربارهی گوهان (Gohan)، پسر گوکو و رویارویی او با این چالشها نیز هست.
«دراگون بال زد» حدوداً ۷ سال در حال پخش بود و تقریباً ۳۰۰ اپیزود دارد، ولی میتوان داستان آن را بر پایهی چهار شرور اصلیاش، به چهار قسمت تقسیم کرد:
- وجیتا (Vegeta)
- فریزا (Freeza) (فریزا (Frieza) در دوبلهی انگلیسی)
- سل (Cell)
- ماجین بو (Majin Boo) که با نام Majin Buu یا Djinn-Boo نیز شناخته میشود
مانگای «دراگون بال» و انیمهی «دراگون بال زد» هردو پس از ۵۱۹ چپتر مانگا و ۴۴۴ اپیزود انیمه (بههمراه دو فیلم تلویزیونی ویژه) به پایان رسیدند و این پایان بسیار موفقیتآمیز بود. در پایان گوهان نیز ازدواج میکند و دخترش پن (Pan) در تورنمنت «قویترین زیر آسمان» شرکت میکند و گوکو نیز سوار قطار میشود تا اوب (Oob)، شاگرد جدیدش را تعلیم دهد.
با توجه به اینکه «دراگون بال» اصلی یک موفقیت بزرگ بود، توئئی انیمیشن «دراگون بال جیتی» (Dragon Ball GT) را بهعنوان دنبالهای منحصراً انیمهای برای آن ساخت. توریاما نیز برخی از طراحیهای شخصیت و ایدههای اولیه را پیشنهاد داد. «جیتی» بهاندازهی پیشینیان خود موفق نبود و پس از ۶۴ اپیزود لغو شد (هرچند که باز هم بسیار طولانیتر از حد موردنظر بود). پس از جیتی، دوران «دراگون بال» اصلی با ۵۰۸ اپیزود و ۳ فیلم تلویزیونی ویژه و تعداد زیادی فیلم عادی به پایان رسید.
از آن موقع تاکنون موقعیت «جیتی» در خط روایی رسمی (Canon) مجموعه بهشدت مورد بحث بوده است. طرفداران مطمئن نیستند آن را کنن به حساب بیاورند یا نه و توئئی نیز اصلاً دربارهی این مسئله حرف نمیزند. پس از انتشار محتوای جدیدی که خود توریاما از سال ۲۰۱۳ به بعد نوشت و منتشر کرد، اکنون «جیتی» جزوی از یک پیوستگی موازی به حساب میآید. دلیلش این است که در سال ۲۰۱۳ «نبرد خدایان» (Battle of Gods) منتشر شد که اولین فیلم در مجموعه بود که کنن به حساب میآید. دو سال بعد «رستاخیز اف» (Resurrection F)، دنبالهای مستقیم برای «نبرد خدایان» منتشر شد و پس از آن نیز «دراگون بال سوپر» (Dragon Ball Super) که در واقع ادامهی داستان در قالب مانگا و انیمه بهطور همزمان بود و آن هم کنن به حساب میآید (البته اینکه نسخهی مانگا رسمی است یا انیمه، یک موضوع قابلبحث دیگر است).
این مجموعه به زبانهای زیادی دوبله شده است (و «دراگون بال زد» هم به گسترش بازار تولید زیرنویسهای هواداری و فروختنشان در قالب VHS در اوایل دههی ۹۰ کمک کرد)، اولین دوبلهی انگلیسی اثر را هارمونی گولد (Harmony Gold) در سال ۱۹۸۹ انجام داد. این استودیو ابتدا پنج اپیزود اول و نسخهای ترکیبشده از فیلم اول و سوم را در بازاری امتحانی دوبله کرد. در سال ۱۹۹۵، فانیمیشن (Funimation) برای شروع، سیزده اپیزود اول را با استفاده از اسکریپت هارمونی گولد دوبله کرد و از اینجاست که نامهایی چون استاد روشی (Master Roshi)، قطب قدرت (Power Pole) و نیمبوس پرنده (Flying Nimbus) معروف شدهاند. این دوبله نیز محبوبیت کسب نکرد (دلیل اصلی زمانبندی بد برای پخش دوبله بود)، برای همین در سال ۱۹۹۶ فانیمیشن مستقیماً سراغ دوبلهی «دراگون بال زد» رفت، چون نظر عمومی بر این بود که اپیزودهای اولیهی «دراگون بال زد» نسبت به «دراگون بال» اکشنمحورتر هستند و آنها امیدوار بودند که مخاطبان بتوانند با شخصیتها و پیرنگ جدید بدون آگاهی از سابقهیشان در انیمهی قبلی ارتباط برقرار کنند. این اتفاق هم افتاد و بدین ترتیب تاریخ رقم خورد.
داستان دوبله شدن و محبوبیت کسب کردن «دراگون بال» در کشورهای انگلیسیزبان با مناطق دیگر، خصوصاً اروپا (بهطور خاص فرانسه، اسپانیا و ایتالیا) و کشورهای اسپانیاییزبان آمریکای لاتین، تفاوت زیادی دارد. در این کشورها، «دراگون بال» موفق شد بسیار زودتر از کشورهای انگلیسیزبان به محبوبیت برسد. «دراگون بال» اصلی، یعنی زمانی که گوکو بچه بود، در ابتدا نتوانست در آمریکا مخاطب پیدا کند، ولی تا سال ۱۹۸۹، گوکوی کودک مناطق اشارهشده را قبضه کرده بود و مخاطبان به او به چشم یک ستاره نگاه میکردند. البته وقتی داستان چند سال بعد به قسمت «دراگون بال زد» رسید، محبوبیت سرسامآور آن حتی بیشتر هم شد. وقتی «دراگون بال زد» بالاخره موفق شد ایالات متحده را فتح کند، حدود یک دهه میشد «دراگون بال» از قبل به یک غول فرهنگی در اروپا و آمریکای لاتین تبدیل شده بود.
موفقیت «دراگون بال» و تاثیر شدید آن نه فقط روی فرهنگ عامهی ژاپن، بلکه کل دنیا، غیرقابلانکار است. «دراگون بال» به یکی از محبوبترین آثار سرگرمی در کل تاریخ ژاپن تبدیل شد و با اینکه اولین انیمهای نبود که در غرب پخش شد و به محبوبیت دست پیدا کرد، میتوان گفت اولین انیمهای بود که باعث شد اروپاییها و آمریکاییها در مقیاسی بیسابقه در معرض فرهنگ عامهی ژاپن قرار بگیرند. بیشتر اروپاییها و آمریکاییها اسم «دراگون بال» را شنیدهاند، بیشتر ساکنین قارهی آمریکا (چه شمالی، چه لاتین) در صورتی که در دههی ۹۰ بزرگ شده باشند، آن را تماشا کردهاند، این مجموعه هنوز در تلویزیون بسیاری از کشورها در حال پخش است و فروش اسباببازیها و اکشن فیگورها و اشیاء مربوط به آن به قوت خود باقیاند.
تاثیر این مجموعه روی مانگاهای شونن بیرقیب است. «دراگون بال» اولین اثری نبود که کلیشهها و عناصر داستانی مربوط به این سبک را به کار برده است، ولی به چهرهی اصلی ژانر شونن و مبارزههای مربوط به آن تبدیل شده است. دلیل این مسئله این است که «دراگون بال» نسبت به آثار همرده ایدهی داستانی در دسترستر و سادهتری دارد و دامنهی مخاطب بیشتری میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند (مثلاً آن را با مجموعههایی چون «مشت ستارهی شمالی» (Fist of the North Star) و «ماجرای عجیب جوجو» (JoJo’s Bizzare Adventure) مقایسه کنید). خارج از ژاپن، برای بسیاری از افراد «دراگون بال» اولین انیمهی دوبلهای بود که بسیاری از افراد دیدند و از راه آن با انیمهی شونن و بهطور کلی انیمه آشنا شدند. تا به امروز، آثار شونن و انیمههای مختلفی که عناصری از آن را وام میگیرند، یا از «دراگون بال» تجلیل خاطر میکنند، یا آن را هجو میکنند یا بهنحوی میراثش را ادامه میدهند. اگر مدرکی نیاز دارید، کافی است که به مجموعههایی که معمولاً دنبالههای معنوی «دراگون بال» به حساب میآیند نگاه کنید: «ناروتو» (Naruto)، «وان پیس» (One Piece» و «بلیچ» (Bleach). آثار تاثیرپذیری این مجموعهها از «دراگون بال» بهوضوح مشهود است.
فلسفه و معنای دراگون بال
در نگاه اول، «دراگون بال» و تمام مشتقات آن شبیه به ماجراجوییهای سبکسرانه برای کودکان به نظر میرسند، ولی همهیشان ریشه در محتوای فلسفی سنگینی دارند.
بسیاری از طرفداران مجموعه میدانند که آکیرا توریاما هنگام خلق این اثر از یک کتاب کلاسیک پانصدسالهی چینی به نام «سفر به باختر» (Journey to the West) الهام گرفته بود. شباهتهای سطحی دو اثر بهراحتی قابل تشخیصاند.
در هردو اثر شاهد گروهی از ۴ ماجراجو هستیم که در جستجوی اشیاء جادویی قدرتمند راهی سفر میشوند. در هر دو اثر یکی از این ماجراجویان یک موجود میمونشکل با یک عصای جادویی:
و ماجراجویی دیگر یک خوک انساننمای عجیبغریب:
است. منتها این فقط شباهت سطحی بین این دو است. بیشتر مردم نمیدانند که «دراگون بال» هم مثل «سفر به باختر» یک تمثیل واضح بودایی است. بله، انیمهای که بسیاری از کودکان دههی ۸۰ و ۹۰ آن را در صبح یکشنبه، هنگامی که شورت پایشان بود و شیرینی میخوردند، تماشا میکردند، برداشتی غافلگیرکننده از عناصر بنیادین آیین بودایی است.
فقط یک نکته: با توجه به اینکه «دراگون بال» بسیار بسیار طولانی است، در این مطلب ما فقط روی بخشی از انیمهی اصلی تمرکز میکنیم که بیشترین تاثیر را از «سفر به باختر» گرفته است: ۱۳ اپیزودی که دربارهی امپراتور پیلاف (Emperor Pilaf) هستند.
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، «دراگون بال» دربارهی گوکو، یک پسربچه با دم میمون و زوری فراانسانی و بولما (Bulma)، دختری است که میخواهد گویهای اژدها را جمعآوری کند تا این گویها آرزوی رسیدنش به یک دوستپسر جدید را برآورده کنند.
در طول مسیر، دو شخصیت دیگر نیز به آنها ملحق میشوند: اولانگ (Oolong)، یک خوک که قابلیت تغییر ظاهر دارد، و یامچا (Yamcha)، راهزنی ساکن در بیابان که ترسی فلجکننده از زنها دارد.
آنها باید در مدت زمانی محدود، هر ۷ گوی اژدها را پیدا کنند، پیش از اینکه امپراتور پیلاف پلید بتواند آنها را برای خود بردارد. درست در لحظهی آخر، وقتی پیلاف کل ۷ گوی را جمعآوری کرده و در صدد این است تا آرزوی غلبه کردن بر جهان را کند، اولانگ با خراب کردن آرزویش دنیا را نجات میدهد.
پیلاف میگوید: «من میخواهم به بزرگترین…» در اینجا اولانگ به سمت او میپرد و وسط حرفش میگوید: «به بزرگترین دارندهی لباس زیر نرم و لطیف در دنیا تبدیل شوم!!!» بله، «دراگون بال» میتواند در این حد احمقانه شود!
«سفر به باختر» حول محور تریپیتیکا (Tripitika) میچرخد، یک راهب بودایی که سه شاگرد دارد: میمون (Monkey)، خوک (Pigsy) و سندی (Sandy). آنها راهی سفری میشوند تا طومارهای مقدس بودایی را به دربار چین بیاورند. وقتی زائران به بهشت بودا میرسند، معلوم میشود که طومارهایی که به دستشان رسیده، کاملاً خالی هستند.
با وجود اینکه «سفر به باختر» دربارهی شخصیتهایی است که در جستجوی اشیاء جادویی هستند، این پویش صرفاً در سناریوی کلیشهای به دست آوردن فلان چیز خلاصه نمیشود. این رمان اغلب بهعنوان یک تمثیل بودایی خوانده میشود، تمثیلی دربارهی رسیدن به آگاهی معنوی.
هرچه شخصیتها به مقصد خود نزدیکتر میشوند، از نادانیشان کاسته و به آگاهی و بصیرتشان افزوده میشود. این بیانیه دربارهی «دراگون بال» نیز صحیح است. «دراگون بال» و «سفر به باختر» هردو ریشه در «بودیسم ماهایانه» (Mahayana Buddhism) دارند.
توضیح بهشدت سادهسازیشدهی بودیسم ماهایانه از این قرار است: این مکتب از بودیسم در تضاد با مکتب پیشین «بودیسم تراواده» (Theravada Buddhism) قرار دارد، از این نظر که روی آگاهی جمعی تمام موجودات هوشمند در کائنات تاکید دارد، نه فقط آگاهی یک شخص خاص.
در همین راستا، در «دراگون بال» تاکید ویژهای روی خیرخواهی و رشد تمام اعضای گروه وجود دارد. هرگاه که قهرمانان «دراگون بال» منفعت دیگران را به منفعت خود ترجیح میدهند، در ماموریت خود پیشرفت میکنند. وقتی که آنها خودخواهانه رفتار میکنند و حاضر نمیشوند وقایع را از دید دیگران ببینند، پیشرفت آنها با تاخیر مواجه میشود.
در اپیزود دوم، گوکو و بولما لاکپشتی را میبینند که به ساحل افتاده و میگوید که گم شده است.
در اینجا، گوکو به لاکپشت پیشنهاد کمک میدهد: اینکه او را تا لب آب ببرد و به دریا بیندازد. با اینکه او حاضر است برای کمک به لاکپشت سفر خود را متوقف کند، بولما میگوید که میخواهد بلافاصله به پویش خود برای پیدا کردن گویهای اژدها برگردند. او میگوید: «ما وسط ماجراجویی هستیم. وقت نداریم یک لاکپشت به ساحلافتاده رو به آب برگردونیم. باشه؟»
با این حال، حس خیرخواهی و همذاتپنداری گوکو باعث میشود بهشکلی غیرمنتظره، نزدیکترین و مستقیمترین راه را به گوی اژدهای بعدی پیدا کنند.
در اینجا استاد روشی وارد میدان میشود، یک پیرمرد عزلتنشین و بسیار بسیار منحرف! روشی از گوکو بابت برگرداندن لاکپشت به دریا تشکر میکند و ابر نیمبوس پرندهی خود را بهعنوان پاداش به گوکو میدهد.
همچنین او صاحب یک گوی اژدها است و حاضر میشود تا آن را به بولما بدهد، ولی در ازای اینکه… او لباسش را بالا بزند تا روشی ببیند آن زیر چیست. و با دیدن منظره خوندماغ میشود.
بله دوستان، «دراگون بال» انیمهی عجیبی است!
اگر از جنبههای اخلاقی هیزی کردن در ازای تحویل دادن یک شیء جادویی بگذریم، یک حقیقت روشن است: بولما و گوکو موفق میشوند یک گوی اژدها پیدا کنند، چون گوکو حاضر میشود تا منافع شخصی خود را موقتاً کنار بگذارد تا به یک موجود دیگر کمک کند.
هرچه انیمه را بیشتر تماشا کنید، یک نکتهی خاص بیشتر به چشم میآید که به مسئلهی اشارهشده مربوط است: اینکه گوکو زمان زیادی را صرف همراه کردن دوستان بیفایدهی دوران کودکیاش با خود میکند، در حالیکه تمام کارهای سخت را خودش انجام میدهد. (کریلین (Krillin) نمونهی بارزش است). اگر قصد او از این کار مهربانی نیست، نمیدانم چیست.
این ایده که هرچه رفتار اخلاقیتری به خرج دهید، سریعتر پیشرفت میکنید، مستقیماً از «سفر به باختر» برگرفته شده است. در این رمان هم هروقت ماجراجویان از خود بیمهری نشان میدهند، پیشرفتشان با تاخیر مواجه میشود و فقط با مهربانی و درک متقابل است که این مانع برطرف میشود.
مثلاً میمون (در «سفر به باختر») هروقت هیولایی را میبیند، با آن درگیر جنگ میشود، ولی بعد متوجه میشود که آن هیولا قرار بود به او کمک کند. خوک و سندی هم در ابتدا دشمن هم هستند، ولی بهمرور متحدان یکدیگر میشوند. این مسئله رویکرد غیرمنتظرهی اپیزودهای اولیهی «دراگون بال» به مقولهی خشونت را نشان میدهد.
به مرور زمان، «دراگون بال» به مجموعهی اکشنمحوری تبدیل شد که صحنههای خشن و پرزد و خوردش زبانزد خاص و عام بود، ولی اپیزودهای اولیهی «دراگون بال» بهطور غیرمنتظرهای عاری از خشونت هستند.
انیمه نیز مثل «سفر به باختر» با مفهوم پرهیز از خشونت در آیین بودایی سر و کار دارد. البته در انیمه خشونت مفهومی ذاتاً اشتباه نیست، بلکه مایهی دردسر است. تا حد زیادی، خشونت مانع از رسیدن به بینش و بصیرت میشود. از طرف دیگر، حس ترحم و مهربانی سرعت رشد معنوی را افزایش میدهد.
این ایده که «خشونت مانعی بر راه پیشرفت است» بیشتر از هر جایی در تعامل شخصیتها با پادشاه گاومیش (Ox King) معلوم میشود.
وقتی اعضای گروه برای اولین بار به پادشاه گاومیش برخورد میکنند، گوکو سعی میکند او را شکست دهد تا مسیر رسیدن به کوهستان آتش را باز کند و یکی از گویهای اژدها را به دست آورد. پادشاه گاومیش آنقدر گنده و سرسخت است که بهزحمت اثر ضربات گوکو را حس میکند.
در کل زمانی که این مبارزه ادامه دارد، تمام اشخاص دخیل درگیر چرخهای بیحاصل و بیهدف از خشونت هستند که زائران را به هیچجا نمیرساند. اما مدتی که میگذرد، گوکو و پادشاه گاومیش با هم شروع به صحبت میکنند و نیازهای یکدیگر را متوجه میشوند. در اینجاست که اعضای تیم به هدفشان نزدیکتر میشوند. در آخر گوکو یکی از گویهای اژدها را به پادشاه گاومیش نشان میدهد و به او میگوید: «ما داریم این گویها رو جمع میکنیم و فکر میکنیم شما هم یکی مثلش رو دارید.» پادشاه گاومیش در جواب میگوید: «هی، فکر کنم یکی مثلش رو توی قلعهم دیدم. دوست کوچولوی من، معلومه که اون رو بهت میدم.»
ترحم و درک متقابل، به جای خشونت، به داد و ستدی منجر میشود که بهموجب آن، اعضای تیم یک گوی اژدهای دیگر پیدا میکنند. وقتی با یک تهدید ترسناک، ولی در نهایت بیآزار مثل پادشاه گاومیش طرف هستید، این رویکرد بسیار جوابگوست.
ولی سوال اینجاست: وقتی قهرمانان به تهدیدی برخورد کنند که عقل و منطق و حرف حساب سرش نمیشود، باید چهکار کنند؟ طبق گفتهی پل آر. فلایشمن (Paul R. Fleischman)، رویکرد پیروان بودا پیرامون پرهیز از خشونت باعث ایجاد چنین سناریویی میشود. طبق گفتهی او: «اینکه به یک نفر اجازه دهید بدون هیچ عواقبی به دیگران آسیب وارد کند، مصداق پرهیز از خشونت نیست.»
قرار گرفتن مردم بیگناه و بیدفاع در برابر خشونت، طوریکه مجبور شوید برای دفاع از آنها به مقابلهبهمثل روی بیاورید، اصلاً سناریوی ایدهآلی نیست، ولی این رویکرد از صلحطلبی افراطی بهتر است. در اپیزودهای آخر ساگای امپراتور پیلاف، گوکو با کامل شدن ماه به یک گوریل بزرگ تبدیل میشود و بولما را تهدید به خوردن میکند. این کار او تهدید بزرگی برای گروه ایجاد میکند.
برای همین یامچا، پوار (Puar) و اولانگ دُم گوکو را میبرند تا بولما را نجات دهند و گوکو را از انجام کاری که بعداً از انجام آن پشیمان میشد، باز نگه دارند. بدین ترتیب، استفادهی محدود از خشونت، مانع از وقوع خشونتی بدتر در آینده میشود. حداقل در این سناریو کسی نمیمیرد.
این درک ظرافتآمیز از خشونت بعداً در آثار دیگر توریاما نیز پدیدار شد. در «دراگون بال زد»، فریزا از او میپرسد: «تو دیگه چی هستی؟» گوکو در جواب میگوید: «من امید جهان هستم. من جوابی به تمام موجودات زنده هستم که با آه و فریاد، صلح طلب میکنن. من مدافع موجودات بیگناه هستم. من نور در تاریکی هستم. من حقیقت هستم. و قراره برای تو یک کابوس باشم.» برخلاف شرورهای جورواجور در مجموعه که برای خوشامد خود مرتکب خشونت میشوند، گوکو فقط برای حفظ صلح دست به خشونت میزند.
(توضیح مترجم: البته این دیالوگ از گوکو را مترجمان دوبلهی انگلیسی نوشتهاند. در این قسمت دیالوگ ژاپنی آرمانگرایانه نیست و در آن گوکو صرفاً رجز میخواند.)
شاید یکی از جالبترین جنبههای فلسفی «دراگون بال»، رویکرد داستان به مفهوم بودایی «خالی بودن» (Emptiness) است، ایدهای که بیان میکند چیزها به خودی خود حاوی هیچ ذات یا عصارهی درونی یا ثابتی نیستند.
در ابتدا، توریاما از ما درخواست میکند به این مفهوم در بطن گویهای اژدها فکر کنیم. بولما در توصیف آنها میگوید: «این جواهرات این امکان رو فراهم میکنن تا ازشون برای مقاصد فوقالعاده استفاده کنیم؛ و البته مقاصد نهچندان فوقالعاده.»
از همان ابتدا، انیمه این حقیقت را تثبیت میکند که گویهای اژدها ذاتاً نه خوب هستند، نه بد، نه چیزی مابین این دو. این گویها صرفاً انباری برای انرژیای هستند که با استفاده از آن میتوان آرزوها را برآورده کرد. با این حال قهرمانان داستان به آنها به چشم معجزههایی تکاندهنده نگاه میکنند و ستایششان میکنند.
حس آنها نسبت به گویها اژدها بهنوعی معادل حس زائران نسبت به طومارهای مقدس در «سفر به باختر» است. وقتی دستیارهای بودا به آنها طومارهایی میدهند که تویشان خالی است، آنها بسیار عصبانی میشوند.
ولی نباید عصبانی شوند. اندرو هویی (Andrew Hui)، پژوهشگر، استدلال میکند که «خالی بودن طومارها بهنوعی تجسم مادی حکم بودایی «خالی بودن» است، نشانهای که حاکی از واقعیت نهایی است.»
خود بودا به زائران توضیح میدهد که «در واقع، متون مقدس واقعی این طومارهای توخالی هستند.» بودا با پایین آوردن سطح انتظارات آنها، به آنها درسی عمیق دربارهی ماهیت واقعیت میدهد و آن هم این است که واقعیت از عصارهای ذاتی تهی است. از این نظر، این خالی بودن که در نگاه اول شبیه به شوخی به نظر میرسد، مسیر پیشرفت معنوی آنها را هموارتر میکند.
اتفاقی مشابه در «دراگون بال» هم میافتد. آرزوی اولانگ دربارهی لباس زیر را یادتان میآید؟ اولانگ با خراب کردن آرزوی پیلاف، سطح انتظارات قهرمانان را پایین میآورد و رویدادی به بزرگی احضار کردن اژدهای جاودانه را به یک جوک نسبتاً مبتذل تقلیل میدهد.
شاید گویهای اژدها برای اولانگ یک لباس زیر فراهم کرده باشند، ولی زندگی کسی را بهشکلی معنادار عوض نکردهاند.
البته این حرف بدین معنا نیست که این سفر هیچ نتیجهای در پی نداشت. در واقع حقیقت دقیقاً برعکس است. هم در انیمه و هم در رمان، فاش شدن این حقیقت که پویش شخصیتها ذاتاً توخالی بود، نقش کاتالیستی برای رشد شخصیتها – فراتر از آنچه که انتظارش را داشتند – فراهم میکند.
در فصلهای نهایی «سفر به باختر»، زائران به اعضای عالیرتبهی بهشت بودا تبدیل میشوند، در حالیکه قهرمانان «دراگون بال» به بینشی دربارهی مقیاس واقعی مشکلات ریز و درشتشان دست پیدا میکنند، مشکلاتی که معلوم میشود در حدی که فکر میکردند، وحشتناک یا دائمی نیستند.
بولما و یامچا نقشه ریخته بودند تا از گویهای اژدها بهترتیب برای پیدا کردن دوستپسر و رفع کردن اضطراب اجتماعی خود در مقابل زنان استفاده کنند، ولی وقتی اولانگ آرزوی پیلاف را خراب میکند، آنها متوجه میشوند که راهحل مشکلشان تمام مدت جلوی چشمشان بوده است: شخص خودشان. آنها در همان لحظه موافقت میکنند تا با هم وارد رابطه شوند. بولما موفق میشود به نیاز خود برای بینقصی غلبه کند و یامچا نیز به ترسش در مقابل زنان غلبه میکند.
حتی اولانگ که در ابتدای داستان در حال گروگان گرفتن دخترهای جوان برای پر کردن حرمسرای فرضی خود بود، یاد میگیرد که از راه تامین منافع اشخاصی جز خودش به خوشحالی برسد.
وقتی از او پرسیده میشود که آیا قصد دارد یامچا و بولما را به شهر همراهی کند، او میگوید: «خب، فکر کنم بیام. شماها به من نیاز دارید.»
استفاده از لاکپشتها و لباسهای زیر راه عجیبی برای انتقال پیامی مذهبی به نظر میرسد، ولی یکجورهایی هدف همین است. بودیسم ماهایانه، که روی آموزش دادن به دیگران و رسیدن به آگاهی جمعی تاکید دارد، روی مفهومی به نام «آموزش ماهرانه» (Skillful Means) تاکید خاصی دارد. آموزش ماهرانه یعنی هدایت کردن موجودات هوشمند به سمت آگاهی با توجه به قابلیتها و گنجایش خودشان؛ بهعبارت دیگر، هدایت کردن آدمها با توجه به سطح درکشان.
یکی از راههای هدایت کردن آدمها با توجه به سطح درکشان این است که موعظهگویی خشک و خستهکننده را کنار بگذارید و برایشان یک داستان جذاب تعریف کنید. این دقیقاً کاری است که «دراگون بال» و «سفر به باختر» انجام میدهند.
«دراگون بال» بهلطف خطوط داستانی درگیرکننده، شخصیتهای خلاقانه و خاصیت نویسندگی باکیفیتی که در آن واحد هم پرتنش است، هم خندهدار، بهشکلی موفقیتآمیز پندهای اخلاقی بودایی را در داستانی میگنجاند که ظاهراً مردم از آن خسته نمیشوند.
راهنمای تماشای انیمههای دراگون بال
مجموعهی «دراگون بال» فقط محدود به سوپر سایانها، سطح قدرت و شرورهایی که حتی خاکسترشان باید از وجود ساقط شود تا واقعاً بمیرند نمیشود. هر مجموعهای که بهاندازهی «دراگون بال» قدمت داشته باشد چند فاز را پشتسر گذاشته است. با اینکه مانگای اصلی صرفاً «دراگون بال» نام داشت، توئئی انیمیشن تصمیم گرفت اقتباسهای انیمهای را دستهبندی کند.
غیر از این، انیمه در قالب عنوانی به نام «دراگون بال جیتی» (Dragon Ball GT) گسترش پیدا کرد. سالها میشد که «دراگون بال» بدون دخالت توریاما در حال تولید محتوا بود. برای مدتی، بازیهای ویدیویی «دراگون بال» جای انیمههای سریالی را بهعنوان «محتوای اصلی» گرفتند، ولی «دراگون بال سوپر» (Dragon Ball Super) و فیلم جدید «سوپر هیرو» اطمینان حاصل کردهاند که انیمهی «دراگون بال» به این زودیها از مد نیفتد. بهطور کلی، دنبال کردن «دراگون بال» بهترتیب کار سختی است، ولی برای طرفداران پر و پا قرص، شاید تجربهی رضایتبخش همین باشد.
۱. «Dragon Ball» احتمالاً بهترین انیمهی مجموعه است (۱۹۸۶ تا ۱۹۸۹)
خلاصه داستان: سان گوکو (Son Goku)، یک جنگجو با دم میمون، همراه با گروهی از شخصیتهای عجیب راهی ماجراجویی برای پیدا کردن گویهای اژدها میشود. این گویها میتوانند آرزوی هرکس که آنها را به دست بیاورد، برآورده کنند.
«دراگون بال»، نخستین اقتباس انیمهای مجموعه، بدون هیچ تردیدی بهترین اقتباس مجموعه است. نهتنها انیمه قوسهای داستانیاش را بهمراتب بهتر از «دراگون بال زد» (Dragon Ball Z) اقتباس میکند، بلکه «دراگون بال» بهاندازهی «دراگون بال زد» از پویانمایی نامنسجم و محتوای فضاپرکن (Filler) وصلهپینهشده رنج نمیبرد. در واقع، محتوای فضاپرکن «دراگون بال» به داستان اصلی عمق میبخشد و داستانی را که قبلاً در مانگا وجود داشت، بسط میدهد.
جالب اینجاست که میتوان تغییر «دراگون بال» به «دراگون بال زد» را به ۲۳مین تورنمنت «قویترین زیر آسمان» (که بالاتر به آن اشاره شد) نسبت داد. ببیشتر کسانی که روی «دراگون بال زد» کار کردند، بههنگام توسعهی این بخش از داستان به تیم ملحق شدند. از لحاظ ضربآهنگ روایی، ۲۳مین تورنمنت «قویترین زیر آسمان» در مقایسه با تمام قوسهای داستانی پیش از خود آهستهتر بود و تقریباً از هر لحظه نهایت استفاده را برد. با اینکه این سبک از پیشروی داستانی بعداً برای «دراگون بال زد» به یک مشکل بزرگ تبدیل شد و خیلیها از کش داده شدن بعضی موقعیتها در انیمه شاکی هستند، آخرین تورنمنت به «دراگون بال» وزن زیادی اضافه کرد. «دراگون بال» چه از لحاظ زمانی، چه از لحاظ روایی، نقطهی شروع مجموعه است، برای همین بهترین جا برای شروع کردن آن همینجاست.
قوسهای داستانی «دراگون بال» و اپیزودهای مربوط به هرکدام
- قوس داستانی یا ساگای امپراتور پیلاف (Emperor Pilaf) – اپیزود ۱ تا ۱۳
- ساگای تورنمنت (Tournament) – اپیزود ۱۴ تا ۲۸
- ساگای ارتش ربان سرخ (Red Ribbon Army) – اپیزود ۲۹ تا ۴۵
- ساگای ژنرال آبی (General Blue) – اپیزود ۴۶ تا ۵۷
- ساگای فرمانده سرخ (Commander Red) – اپیزود ۵۸ تا ۶۷
- ساگای بابا پیشگو (Fortuneteller Baba) – اپیزود ۶۸ تا ۸۳
- ساگای تیِن شینهان (Tien Shinhan) – اپیزود ۸۴ تا ۱۰۱
- ساگای پادشاه پیکولو (King Poccolo Saga) – اپیزود ۱۰۲ تا ۱۲۲
- ساگای پیکولو جونیور (Piccolo Jr. Saga) – اپیزود ۱۲۳ تا ۱۵۳
۲. فیلمهای «Dragon Ball» چند دهه است که در دست تولید بودهاند (۱۹۸۶ تا ۱۹۹۶)
«دراگون بال» هیچگاه از اینکه پایش را فراتر از قلمروی انیمه و مانگا بگذارد واهمه نداشته است. اخیراً تماشاچیان انیمهی «دراگون بال» باید منتظر انتشار فیلمها میبودند تا صدای صداپیشهی موردعلاقهیشان برای گوکو را بشنوند. فیلمهای «دراگون بال» نزدیک ۴۰ سال است که در دست تولید بودهاند و اولینشان هم «دراگون بال: نفرین یاقوتهای سرخ» (Dragon Ball: Curse of the Blood Rubies) بود. «نفرین یاقوتهای سرخ»، و هرکدام از سه فیلمی که در ادامه ساخته شدند، بازگوییهای متفاوتی از داستان اصلی «دراگون بال» هستند.
«نفرین یاقوتهای سرخ» بازگویی ساگای امپراتور پیلاف است. «شاهدخت خوابیده در قلعهی شیطان» (Sleeping Princess in Devil’s Castle) روی تمرین گوکو و کریلین تحت نظر استاد روشی متمرکز است. «ماجراجویی عرفانی» (Mystical Adventure) برداشتی متفاوت از ساگای تین شینهان است. «مسیر رسیدن به قدرت» (The Path to Power)، چهارمین و آخرین فیلم «دراگون بال»، بازگویی ساگای «ارتش ربان سرخ» است. تماشای این چهار فیلم راهی عالی برای تماشای نسخهی خلاصهشدهای از چهار قوس داستانی اولیهی «دراگون بال» است، ولی هرکدام در حدی از انیمهی سریالی اصلی متفاوت هستند تا بتوانند کسانی را که قبلاً انیمه را دیدهاند به خود جذب کنند.
چهار فیلم دراگون بال:
- نفرین یاقوتهای سرخ (۱۹۸۶) – ۵۱ دقیقه
- شاهدخت خوابیده در قلعه (۱۹۸۷) – ۴۵ دقیقه
- ماجراجویی عرفانی (۱۹۸۸) – ۴۶ دقیقه
- مسیر رسیدن به قدرت (۱۹۹۶) – ۸۰ دقیقه
۳. «Dragon Ball Z» روحی تازه به کالبد مجموعه دمید (۱۹۸۹ تا ۱۹۹۶)
خلاصه داستان: گروهی از جنگجویان، به رهبری جنگجویی سایان به نام گوکو و به کمک اجسامی قدرتمند به نام گویهای اژدها، از سیارهی زمین در برابر دشمنان فرازمینی محافظت میکنند.
از بسیاری لحاظ، «دراگون بال زد» صرفاً دنبالهای مستقیم برای «دراگون بال» است. نخستین اپیزود آن یک هفته پس از آخرین اپیزود «دراگون بال» پخش شد و حتی فیلمنامهی اپیزود ابتدایی «دراگون بال زد» اول بهعنوان یکی از اپیزودهای «دراگون بال» نوشته شده بود، نه اپیزود ۱ «دراگون بال زد». فرصت پیشآمده برای ارائهی مجموعه با اسمی جدید باعث شد که سازندگان انیمه جانی تازه بگیرند و بودجهی ساخت آن و محبوبیت آن بین تماشاچیان افزایش یابد. با اینکه «دراگون بال زد» بعضی جاها خیلی شلخته میشود، پشت محبوبیت سرشار آن دلیل وجود دارد.
یکی از بزرگترین نقاط قوت انیمه اقتباس بعضاً فوقالعادهی آن از صحنههای مبارزهای است که توریاما بهشکلی استادانه در مانگا به تصویر کشیده بود (عملکرد صداپیشگان ژاپنی در این صحنهها فوقالعاده است)، ولی این انیمه یک نقطهقوت دیگر هم دارد و آن هم این است که با بهترین تلاش توئئی در حوزهی پویانمایی «دراگون بال» آغاز میشود: ساگای سایانها. این اقتباس تقریباً بینقص است و از لحاظ کیفیت پویانمایی، در صحنهی مبارزه بین گوکو و وجیتا (Vegeta)، دو رقیب افسانهای، به سطح آثار سینمایی میرسد. «دراگون بال زد» از همان اول به همه نشان داد که قرار است داستانی بسیار بزرگنمایانه باشد. با اینکه «دراگون بال زد» فقط پنج خط داستانی بزرگ و یک قوس داستانی فضاپرکن را پوشش میدهد، میتوان آن را به چند ده ساگای کوتاهتر تقسیم کرد و به همینخاطر به یکی از طولاینترین انیمههای «دراگون بال» تبدیل شد.
قوسهای داستانی «دراگون بال زد» و اپیزودهای مربوط به هرکدام
- ساگای ردیتز (Raditz) – اپیزود ۱ تا ۶
- ساگای وجیتا (Vegeta) – اپیزود ۷ تا ۳۵
- ساگای نامک (Namek) – اپیزود ۳۶ تا ۶۷
- ساگای کاپیتان گینیو (Captain Ginyu) – اپیزود ۶۸ تا ۷۴
- ساگای فریزا (Frieza) – اپیزود ۷۵ تا ۱۰۷
- ساگای گارلیک جونیور (Garlic Jr.) – اپیزود ۱۰۸ تا ۱۱۷
- ساگای ترانکس (Trunks) – اپیزود ۱۱۸ تا ۱۲۵
- ساگای اندرویدز (Androids) – اپیزود ۱۲۶ تا ۱۳۹
- ساگای سل معیوب (Imperfect Cell) – اپیزود ۱۴۰ تا ۱۵۲
- ساگای سل بینقص (Perfect Cell) – اپیزود ۱۵۳ تا ۱۶۵
- ساگای بازیهای سل (Cell Games) – اپیزو ۱۶۶ تا ۱۹۴
- ساگای جهان دیگر (Other World) – اپیزود ۱۹۵ تا ۱۹۹
- ساگای سایامان بزرگ (Great Saiyaman) – اپیزود ۲۰۰ تا ۲۰۹
- ساگای تورنمنت جهانی (World Tournament) – اپیزود ۲۱۰ تا ۲۱۹
- ساگای بابیدی (Babidi) – اپیزود ۲۲۰ تا ۲۳۱
- ساگای ماجین بو (Majin Buu) – اپیزود ۲۳۲ تا ۲۵۳
- ساگای فیوژن (Fusion) – اپیزود ۲۵۴ تا ۲۷۵
- ساگای کید بو (Kid Buu) – اپیزود ۲۷۶ تا ۲۸۷
- ساگای جهان در صلح (Peaceful World) – اپیزود ۲۸۸ تا ۲۹۱
۴. فیلمهای «Dragon Ball Z» داستانهایی منحصربفرد تعریف میکنند که در خط زمانی انیمهی «Dragon Ball Z» واقع شدهاند (۱۹۸۹ تا ۲۰۱۵)
«دراگون بال» طی پخش شدن «دراگون بال زد» در اوج محبوبیت خود قرار داشت. جای تعجب ندارد که در این دوره ۱۵ فیلم ساخته شدند. فیلمهای «دراگون بال زد»، برخلاف فیلمهای «دراگون بال»، بازگویی قصههای از پیش تعریفشده نیستند. آنها داستانهایی منحصربفرد تعریف میکنند که بهشکلی شلخته و غیرمتمرکز لابلای خط داستانی اصلی «دراگون بال زد» تعریف شدهاند. فیلمهای «دراگون بال زد» شرورهایی محبوب همچون برولی (Broly) و کولر (Cooler) را معرفی کردند (برولی بعداً به لطف «دراگون بال سوپر» (Dragon Ball Super) کنن شد).
حالا که صحبت از «دراگون بال سوپر» شد، دو فیلم نهایی «دراگون بال زد» بهنوعی نقطهی شروعی برای بازگشت «دراگون بال» به دنیای انیمه پس از دو دهه بودند. «نبرد خدایان» و «رستاخیز اف» دوباره گوکو و دوستانش را درگیر تهدیدهایی جدید و قدیمی کردند و در اثری که در ابتدا قرار بود یک دنبالهی خشکوخالی برای انیمهی «دراگون بال زد» باشد، تغییراتی اساسی ایجاد کردند. «دراگون بال سوپر» بعداً دو فیلم «نبرد خدایان» و «رستاخیز ف» را در قالب انیمه اقتباس کرد و داستان را در ازای فدا کردن آرت و انیمیشن گسترش داد.
پانزده فیلم دراگون بال زد:
- ناحیهی مرگ (Dead Zone) (۱۹۸۹) – ۴۱ دقیقه
- قویترین در دنیا (The World’s Strongest) (۱۹۹۰) – ۶۰ دقیقه
- درخت قدرت (The Tree of Might) (۱۹۹۰) – ۶۱ دقیقه
- ارباب حلزون (Lord Slug) (۱۹۹۱) – ۵۲ دقیقه
- انتقام کولر (Cooler’s Revenge) (۱۹۹۱) – ۴۷ دقیقه
- بازگشت کولر (The Return of Cooler) (۱۹۹۲) – ۴۶ دقیقه
- سوپر اندروید ۱۳! (Super Android 13!) (۱۹۹۲) – ۴۶ دقیقه
- برولی – سوپر سایان افسانهای (Broly – The Legendary Super Saiyan) (۱۹۹۳) – ۷۲ دقیقه
- بوجک رها شده از بند (Bojack Unbound) (۱۹۹۳) – ۵۱ دقیقه
- برولی – بازگشت دوباره (Broly – Second Coming) (۱۹۹۴) – ۵۳ دقیقه
- بیو-برولی (Bio-Broly) (۱۹۹۴) – ۴۷ دقیقه
- تولد دوبارهی فیوژن (Fusion Reborn) (۱۹۹۴) – ۴۷ دقیقه
- خشم اژدها (Wrath of the Dragon) (۱۹۹۵) – ۵۱ دقیقه
- نبرد خدایان (Battle of the Gods) (۲۰۱۳) – ۸۵ دقیقه (۱۰۵ دقیقه نسخهی بسطیافته)
- رستاخیز اف (Resurrection F) (۲۰۱۵) – ۹۳ دقیقه (۱۰۵ دقیقه، نسخهی ویژه)
۵. «Dragon Ball GT» ریشه در محتوای کاملاً جدید داشت (۱۹۹۶ تا ۱۹۹۷)
خلاصه داستان: پس از اینکه گویهای اژدهای ستارهی سیاه دوباره گوکو را به کودک تبدیل میکنند، او راهی سفری میشود تا خود قدیمیاش را بازیابد.
با وجود اینکه محبوبیت مجموعه پس از پایان یافتن مانگا کاهش پیدا کرد، توئئی تصمیم گرفت تا برای آخرین بار یک دنباله برای آن بسازد: «دراگون بال جیتی» (Dragon Ball GT). «جیتی» کاملاً محتوای جدید بود و از مانگا اقتباس نشده بود. این انیمه دنبالهای مستقیم برای قوس داستانی «ماجین بو» بود و برای این سوال که «پس از دراگون بال زد چه اتفاقی میافتد؟» پاسخی فراهم میکند. لازم به ذکر است که با وجود اینکه «جیتی» در بستر روایت رسمی مجموعه کنن به حساب نمیآید، در پیوستگی انیمهی اصلی کنن است. در کنن اصلی توئئی برای «دراگون بال»، شاهد سه «دراگون بال» بودیم: اولین اقتباس «دراگون بال»، «دراگون بال زد» و در نهایت «دراگون بال جیتی».
حتی آخرین اپیزود «دراگون بال زد» با نمایش دادن «پیشنمایش اپیزود بعد» در آخرین قسمتش، مستقیماً به نخستین اپیزود «جیتی» وصل میشود، مثل گذار از «دراگون بال» به «دراگون بال زد». هنگامیکه «دراگون بال جیتی» در حال پخش بود، انیمهی نسبتاً نامحبوبی بود و طرفداران هنوز نسبت به آن حس منفی دارند، هرچند که اعتبار آن طی چند سال اخیر کمی تا قسمتی بهبود پیدا کرده است. «دراگون بال جیتی» یک اثر کلیشهای، بیروح، تقلیدکننده و پر از صحنههای مبارزهی بیمایه بود و از این نظر پایان ناخوشایندی برای پیوستگی روایی انیمهی اصلی به حساب میآمد. در عین حال، «دراگون بال جیتی: میراث یک قهرمان» (Dragon Ball GT: A Hero’s Legacy) یکی از بهترین محتواهای «دراگون بال» است که تعداد کمی از طرفداران «دراگون بال» آن را تماشا کردهاند. «میراث یک قهرمان» یک فیلم تلویزیونی است که بهنوعی نقش یک موخره را با حضور گوکو ایفا میکند. این انیمه داستانی احساسی و ظرافتمندانه را تعریف میکند که نمونهاش را در «دراگون بال» ندیدهایم و برای همین بهراحتی میتوان تماشای آن را توصیه کرد.
قوسهای داستانی «دراگون بال جیتی» و اپیزودهای مربوط به هرکدام
- ساگای بلک استار دراگون بال (Black Star Dragon Ball) – اپیزود ۱ تا ۱۶
- ساگای بیبی (Baby) – اپیزود ۱۷ تا ۴۰
- ساگای سوپر ۱۷ (Super 17) – اپیزود ۴۱ تا ۴۷
- ساگای اژدهای سایه (Shadow Dragon) – اپیزود ۴۸ تا ۶۴
- میراث یک قهرمان (A Hero’s Legacy) – فیلم تلویزیونی
۶. «Dragon Ball Z Kai» تدوین دوبارهی دراگون بال زد با وفاداری به مانگای اصلی است (۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱)
بهمناسبت سالگرد ۲۰ سالگی «دراگون بال زد»، توئئی تصمیم گفت دستی به سر و روی «دراگون بال زد» بکشد و آن را با تدوین جدید دوباره پخش کند، طوری که وفاداری بیشتری به مانگای آکیرا توریاما داشته باشد. «دراگون بال زد کای» (Dragon Ball Z Kai) صحنههای از نو تدوینشده، تعداد اپیزودهای کمتر، موسیقی جدید از کنجی یاماموتو (Kenji Yamamoto) و دوبلهای جانانه از صداپیشگان دارد. البته تلاش صورتگرفته برای تدوین و کوتاهسازی انیمه، بسته به قوس داستانی، آن را بهتر یا بدتر کرده است، ولی در کل اگر میخواهید «دراگون بال زد» را ببینید، ولی وقت زیادی ندارید، «دراگون بال زد کای» جایگزین قابلقبولی برای آن است.
البته نمیتوان این حقیقت را نادیده گرفت که طرفداران بخش زیادی از آنچه را که باعث شد «دراگون بال زد» به یک تجربهی عالی تبدیل شود، از دست خواهند داد، ولی «کای» تفسیر جدید و مناسبی از سه قوس داستانی نخست «دراگون بال زد» فراهم میکند و در واقع باعث میشود قوس داستانی فریزا در فرم انیمیشن قابلتحمل شود. قوس داستانی سایان به اندازهی قوس فریزا خوب از آب درنیامده، ولی موسیقی جدید تناسب بیشتری با این بخش از داستان دارد و پایانی که «کای» برای قوس داستانی سل فراهم میکند، پایان خوبی است.
قوسهای داستانی «دراگون بال زد کای» و اپیزودهای مربوط به هرکدام
- ساگای ردیتز – اپیزود ۱ تا ۳
- ساگای وجیتا – اپیزود ۴ تا ۱۶
- ساگای کاپیتان گینیو – اپیزود ۳۲ تا ۳۵
- ساگای فریزا – اپیزود ۳۶ تا ۵۴
- ساگای ترانکس – اپیزود ۵۵ تا ۵۸
- ساگای اندرویدز – اپیزود ۵۹ تا ۶۷
- ساگای سل معیوب – اپیزود ۶۸ تا ۷۵
- ساگای سل بینقص – اپیزود ۷۶ تا ۸۲
- ساگای بازیهای سل – اپیزود ۸۳ تا ۹۸
۷. انیمهی «Dragon Ball Z Kai: The Final Chapters» بیشازحد محتوای زائد داشت
بهطور کلی، «دراگون بال زد کای: فصلهای نهایی» دنبالهای ناامیدکننده برای «دراگون بال کای» به نظر میرسد. با اینکه «کای» اصلاً بینقص نبود و حاوی محتوای فضاپرکنی بود که بعضیهایش را بهراحتی میشد حذف کرد، حداقل چشماندازی واضح داشت و یک فیلتر سبز کل صفحه را آلوده نکرده بود. بهخاطر اخراج کنجی یاماموتو (Kenji Yamamoto)، «فصلهای نهایی» از موسیقی بهشدت کلیشهای رنج میبرد.
«فصلهای نهایی» آنقدر محتوای زائد دارد که نمیتوان وجودش را توجیه کرد. ساگای «ماجین بو» (Majin Buu) همچنان بهشدت حجیم به نظر میرسد و نسخهی ژاپنی بهطور کلی حاوی اجراهای بدتری در زمینهی صداپیشگی است. البته دوبلهی انگلیسی همچنان خوب است و پا جای پای «کای» میگذارد، برای همین اگر هم «کای» و هم «فصلهای نهایی» را با دوبلهی انگلیسی تماشا کنید، میتوانید تجربهی تماشای هردو را بهبود ببخشید.
قوسهای داستانی «دراگون بال زد کای: فصلهای نهایی» و اپیزودهای مربوط به هرکدام
- ساگای سایامان بزرگ – اپیزود ۹۹ تا ۱۰۵
- ساگای تورنمنت جهانی – اپیزود ۱۰۶ تا ۱۱۴
- ساگای بابیدی – اپیزود ۱۱۵ تا ۱۲۲
- ساگای ماجین بو – اپیزود ۱۲۳ تا ۱۴۰
- ساگای فیوژن – اپیزود ۱۴۱ تا ۱۵۵
- ساگای کید بو – اپیزود ۱۵۶ تا ۱۶۵
- ساگای جهان در صلح – اپیزود ۱۶۶ تا ۱۶۷
۸. انیمهی «Dragon Ball Super» بهخودی خود سریال جالبی است (۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸)
خلاصهی داستان: شش ماه پیش، ماجین بو شکست خورد و صلح به زمین برگشت. اکنون سان گوکو (که کارش کشت تُرُب است) و دوستانش در صلح و صفا زندگی میکنند، تا اینکه…
همانطور که پیشتر اشاره شد، «دراگون بال سوپر» (Dragon Ball Super) آخرین مانگایی بود که توریاما در پدید آمدن آن دخیل بود و همزمان با انتشار آن، یک انیمه نیز ساخته شد. داستان مانگا و انیمه در خط زمانی «دراگون بال» اصلی اتفاق میافتد.
مانگا و انیمهی «دراگون بال سوپر» هرکدام برداشتی متفاوت از داستانی یکسان هستند و دلیلش این است که توریاما یک سری ایده و طرح کلی برای داستانها فراهم کرد و آنها را جداگانه در اختیار تیم انیمه و مانگا قرار داد. این مسئله باعث شده مانگا و انیمهی «دراگون بال سوپر» در بعضی زمینهها شبیه به هم و در بعضی زمینهها بسیار متفاوت باشند.
مانگا یک قوس داستانی به نام «تورنمنت قدرت» (Tournament of Power) داشت، منتها انیمه به شکلی ناگهانی و طوری که هییچکس انتظارش را نداشت، با تورمنت قدرت به پایان رسید و باعث شد بسیاری از طرفدارانی که توی ذوقشان خورده بود، سراغ مانگا بروند. با اینکه محتوای انیمهایِ کننِ بیشتری در قالب دو فیلم «دراگون بال سوپر: برولی» (Dragon Ball Super: Broly) در سال ۲۰۱۸ و «دراگون بال سوپر: سوپر هیرو» (Super Hero) در سال ۲۰۲۲ منتشر شد، داستان مانگا اساساً از داستان انیمه پیشی گرفته است و از پایان تورمنت قدرت، سه قوس داستانی کامل را پشتسر گذاشته است. با این حال، «دراگون بال سوپر» نیز بهنوبهی خود مجموعهی جالبی است. هرچند که این انیمه مشکلات برنامهریزی و پخش زیادی داشت و اجرای اولیهی آن افتضاح بود و بسیاری از هواداران را ناامید کرد.
با این حال، «سوپر» یک شروع قدرتمند دارد و آن هم قوس داستانی ترانکس «آینده» (“Future” Trunks) است که در آن بخشی از تنش «دراگون بال زد» به قوت خود باقی بود. وقتی تورمنت قدرت آغاز شد، به نظر میرسید که «دراگون بال سوپر» از لحاظ شرایط تولید در وضعیت خوبی قرار داشته باشد. با اینکه این انیمه از لحاظ روایتی مشکلات زیادی دارد و هر از گاهی داستان و شخصیتهای آن حسابی به بنبست میخورند، لابلای آن همیشه یک اپیزود ساده و دلچسب وجود دارد که به هواداران یادآوری کند که چرا «دراگون بال» و شخصیتهایش را دوست دارند.
قوسهای داستانی «دراگون بال سوپر» و اپیزودهای مربوط به هرکدام
- ساگای بیروس، خدای نابودی (God of Destruction Beerus) – اپیزود ۱ تا ۱۶
- ساگای فریزای طلایی (Golden Frieza) – اپیزود ۱۷ تا ۲۷
- ساگای جهان ۶ (Universe 6) – اپیزود ۲۸ تا ۴۱
- ساگای کپی-وجیتا (Copy-Vegeta) – اپیزود ۴۲ تا ۴۶
- ساگای ترانکس «آینده» (“Future” Trunks) – اپیزود ۴۷ تا ۷۶
- ساگای بقای جهان (Universe Survival) – اپیزود ۷۷ تا ۱۳۱
۹. فیلمهای «Dragon Ball Super» جزو بهترینهای مجموعه هستند (۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲)
حواس سازندگان به طرفداران «دراگون بال» که تصمیم گرفتند مانگای «دراگون بال سوپر» را نخوانند هم بود. «دراگون بال سوپر» در قالب دو فیلم ادامه پیدا کرد: «برولی» (Broly) و «سوپر هیرو» (Super Hero). هر دو فیلم پس از وقایع «تورنمنت قدرت» اتفاق میافتند و هردو جزو بهترین آثار «دراگون بال» تا به امروز شناخته میشوند. در حال حاضر هر دو فیلم در بستر «دراگون بال سوپر» کنن حساب میشوند. با اینکه «سوپر هیرو» پس از قوسهای داستانیای اتفاق میافتد که منحصر به مانگا هستند، به آنها ارجاعی نمیدهد.
غیر از این، سازندگان این دو فیلم سبکهای بصری و هنری متفاوتی را امتحان کردند و تا به امروز سبک بصری «برولی»، که حاصل چشمانداز نائوهیرو شینتانی (Naohiro Shintani) است، جزو محبوبترینها نزد هواداران است. البته انیمیشن و مدلهای سهبعدی «سوپر هیرو» همچنان نزد هواداران بحثبرانگیز هستند و بیشترشان امیدوارند که این سبک بصری فقط همین یک بار به کار رفته باشد.
۱۰. «Super Dragon Ball Heroes» از راه اپیزودهایی کوتاه تعریف میشود (۲۰۱۸ تا حال)
شاید «دراگون بال سوپر» تمام شده باشد، ولی از سال ۲۰۱۸ تاکنون، «سوپر دراگون بال هیروز» (Super Dragon Ball Heroes) مشعل انیمههای «دراگون بال» را روشن نگه داشته است. «سوپر دراگون بال هیروز» جدیدترین انیمه در مجموعهی «دراگون بال» است، هرچند اپیزودهای آن بسیار کوتاه – حدوداً ۶ دقیقه – هستند. باید این نکته را در نظر داشت که اپیزودهای این انیمه از جنسی متفاوت هستند و با اینکه داستان تعریف میکنند، ولی هدفشان تبلیغاتی (Promotional) است.
با این حال، «سوپر دراگون بال» هر از گاهی موفق میشود در لحظاتی نادر انیمیشنی بسیار باکیفیت عرضه کند و داستان آن آنقدر دیوانهوار است که غرق شدن در آن مفرح است. «سوپر دراگون بال هیروز» انیمهای بسیار گزاف است و هر موقع که دلش خواست، هر کاری که دلش خواست انجام میدهد. برای مجموعهای چون «دراگون بال»، این یک نقطهقوت است.
قوسهای داستانی «سوپر دراگون بال هیروز» و اپیزودهای مربوط به هرکدام
- ساگای سیارهی زندانگاه (Prison Planet) – اپیزود ۱ تا ۶
- ساگای درگیری جهانی (Universal Conflict) – اپیزود ۷ تا ۱۹
- ساگای مچیکابورگا، پادشاه تاریک (Dark King Mechikaburga) – اپیزود ۲۰
- ساگای آفرینش جهان (Universe Creation) – اپیزود ۲۱ تا ۳۲
- ساگای جنگ جدید فضا-زمان (New Space-Time War) – اپیزود ۳۳ تا ۴۰
- ساگای کای بزرگ زمان (Supreme Kai of Time) – اپیزود ۴۱ تا ۵۰
- ساگای اهریمن متجاوز (Demon Invader) – اپیزود ۵۲ تا نامعلوم
بازیهای دراگون بال
تعداد بازیهایی که از مانگا و انیمهی «دراگون بال» أکیرا توریاما ساخته شده، بسیار بسیار زیاد است، برای همین پرداختن به تکتکشان از حوصلهی این مطلب خارج است. متاسفانه اینطور هم نیست که همهی این بازیها ارزش بازی کردن داشته باشند؛ خیلیهایشان بازیهای متوسطی هستند که بهزحمت میتوان وجودشان را به رسمیت شناخت.
در سال ۱۹۸۶ ایپاک (Epoch) بازی «دراگون بال: دراگون دایهیکیو» (Dragon Ball: Dragon Daihikyō) را برای سوپر کاست ویژن (Super Cassette Vision) منتشر کرد و بدین ترتیب اولین ورود «دراگون بال» به صنعت بازی رقم خورد. این بازی شوتمآپ – بله، درست خواندید: شوتمآپ (Shoot’em up) – مثل بیشتر بازیهای اولیهی «دراگون بال» هیچگاه خارج از ژاپن منتشر نشد. حدوداً یک دهه طول کشید تا تب گوکو به جهان غرب هم سرایت کند، ولی این روزها بهسختی میتوان در فهرست بازیهای مبارزهای یا نقشآفرینی ژاپنی، نام «دراگون بال» را ندید.
در ادامه تعدادی از بهترین بازیهای «دراگون بال» از بدترین به بهترین معرفی شدهاند.
۲۴. دراگون بال زد: نبرد زد (Dragon Ball Z: Battle Of Z)
پلتفرم: پلیاستیشن ۳، ویتا، ایکسباکس ۳۶۰
سال انتشار: ۲۰۱۴
سازنده: Artdink
سبک: اکشن نقشآفرینی، مبارزهای
وقتی «نبرد زد» در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، استقبال گرمی از آن نشد. در واقع، این بازی یکی از پایینترین امتیازها را بین بازیهای جدیدتر «دراگون بال» دارد و بهخاطر داستان دمدستی و سیستم مبارزهی بیشازحد سادهسازی شده مورد انتقاد قرار گرفته است.
با اینکه این بازی روی کنسولها حرفی برای گفتن نداشت، روی پلیاستیشن ویتا بهمراتب بهتر ظاهر شد. «نبرد زد» روی این کنسول دستی گرافیک چشمنوازی داشت و بسیار عالی اجرا میشد، ولی آنچه باعث شد نسبت به دیگر بازیهای «دراگون بال» متمایز جلوه کند، تاکید آن روی بازی تیمی و کوآپ بود. حتی در بخش تکنفره و طولانی بازی، تمرکز بیشتر روی پرورش یک تیم موازنهشده است، نه مبارزه. بازیهای «دراگون بال» بهتری برای پلیاستیشن ۳ و ایکسباکس ۳۶۰ موجود هستند، ولی این حرف را دربارهی پلیاستیشن ویتا نمیتوان زد.
۲۳. دراگون بال زد: حملهی سایانها (Dragon Ball Z: Attack of the Saiyans)
پلتفرم: Nintendo DS
سال انتشار: ۲۰۰۹
سازنده: Monolith Soft
سبک: نقشآفرینی
به نظر میرسد کنسولهای دستی نینتندو خاصیتی دارند که باعث میشود سازندگان بازیهای «دراگون بال» جرئت انجام کارهای جدید پیدا کنند، حداقل کارهایی که با توجه به استانداردهای مجموعه جدید به حساب میآیند. «دراگون بال زد: حملهی سایانها» یک نقشآفرینی نوبتی با تعداد شخصیتهای محدود و تمرکز روی اکتشاف است. با توجه به اینکه در بخش کمپین مبارزههای مهم بهصورت پشتسرهم اتفاق نمیافتند، این بخش فقط بخش بسیار کوچکی از خط داستانی «دراگون بال زد» را پوشش میدهد و با ساگای سایانها به پایان میرسد.
«حملهی سایانها» تلاش خاصی نمیکند تا خود را از نقشآفرینیهای نوبتی دیگر متمایز جلوه دهد، ولی بازی استانداردی است که احتمالاً طرفداران مجموعه و سبک را راضی نگه خواهد داشت. در مقیاس کلی، «حملهی سایانها» اثری تقلیدی است، ولی در بستر جهان «دراگون بال»، این عنوان برای DS نسبتاً منحصربفرد است.
۲۲. دراگون بال زد: نبرد دوکان (Dragon Ball Z: Dokkan Battle)
پلتفرم: Android, iOS
سال انتشار: ۲۰۱۵
سازنده: Akatsuki
سبک: پازل، بازی کارتی دیجیتالی
«دراگون بال» هم مثل هر مجموعهی انیمهای پرطرفدار دیگری، الهامبخش ساخته شدن چند بازی برای گوشیهای همراه نیز بوده است. دو بازی موبایل اصلی «دراگون بال»، «دراگون بال زد: نبرد دوکان» و «افسانههای دراگون بال» (Dragon Ball Legends) هستند، دو بازی که چند سالی میشود روی کار بودهاند و در آنها شاهد داستانهای جدید بودهایم. البته حس منفی نسبت به بازیهای موبایل – خصوصاً از نوع فریتوپلی (Free to Play) – وجود دارد و این حس تا حد زیادی قابلدرک است، ولی این دو عنوان از استانداردهای این سبک بهتر هستند.
«دراگون بال زد: نبرد دوکان» دید منحصربفردی نسبت به گیمپلی دارد. این بازی انیمهای عنصر پازل را به بازی اضافه کرده و بازیکنان را مجبور میکند با استفاده از قوهی تفکر خود مبارزات بازی را پشتسر بگذارند. البته «نبرد دوکان» با بهترین بازیهای «دراگون بال» روی کنسولها قابلمقایسه نیست، ولی در دنیای بازیهای موبایل، عنوان قابلاحترامی است.
۲۱. دراگون بال زد: جنگجویان مافوقصوت (Dragon Ball Z: Supersonic Warriors)
پلتفرم: Gameboy Advance
سال انتشار: ۲۰۰۴
سازنده: Arc System Works , Cavia
سبک: مبارزهای
کنسول گیمبوی ادونس بهطور غافلگیرکنندهای تعداد زیادی بازی «دراگون بال» خوب در چنته دارد و این بازیها تنوع زیادی هم دارند. «جنگجویان مافوقصوت» نیاز این کنسول دستی به بازیهای مبارزهای «دراگون بال» را رفع میکند و با اینکه مکانیزمهای آن کمی تا قسمتی زمخت هستند و از آزمون زمان سربلند بیرون نیامدهاند، کلیت بازی همچنان دوستداشتنی باقی مانده است.
اگر یک دلیل برای برگشتن به این بازی داشته باشیم، آن هم بخش داستانی بازی است که مشخص است سازندگان زحمت زیادی کشیدهاند تا تا حد امکان برای طرفداران لذتبخش باشد. در کنار فصلهایی که هرکدام ساگاها یا قوسهای داستانی اصلی «دراگون بال زد» را دنبال میکنند، هر شخصیت قابلبازی نیز سناریوی «چه میشد اگر؟» مخصوص به خود را دارد و بیشتر این سناریوها بسیار جالب هستند. گیمپلی «جنگجویان مافوقصوت» نیز چندان افتضاح نیست و زیاد از نقاط قوت بازی فاصله نمیگیرد.
۲۰. دراگون بال: ریشهها (Dragon Ball: Origins)
پلتفرم: Nintendo DS
سال انتشار: ۲۰۰۸
سازنده: Game Republic
سبک: اکشن-ماجرایی
«دراگون بال: ریشهها»، یک بازی دیگر برای DS، دربارهی «دراگون بال» اصلی است که اغلب توجه کافی دریافت نمیکند. برخلاف «دراگون بال زد»، «دراگون بال» بیشتر روی ماجراجویی و کمدی تمرکز میکند، خصوصاً در فصول ابتدایی. به همین خاطر، در «ریشهها» نیز مبارزه نقش کمرنگتری دارد، هرچند که دشمنان زیادی برای شکست دادن و حملات زیادی برای یاد گرفتن وجود دارند.
«ریشهها» که به اپیزودهای مختلف تقسیم شده و از لحاظ بصری برای DS بهینهسازی شده، گیمپلی خوبی دارد و اشارات دلچسب زیادی به مانگای آکیرا توریاما دارد. دنبالهی بازی نیز خوب هست و از این نظر مجموعهی «دراگون بال: ریشهها» برای هرکس که دنبال یک بازی ماجراجویانه در دنیای «دراگون بال» است، ایدهآل است.
۱۹. سوپر دراگون بال زد (Super Dragon Ball Z)
پلتفرم: پلیاستیشن ۲
سال انتشار: ۲۰۰۶
سازنده: Crafts & Meister, Arika
سبک: مبارزهای
مدتها پیش از اینکه شرکت Arc System Works لیسانس ساخت بازی بر اساس «دراگون بال» را به دست بیاورد، سازندگان «سوپر دراگون بال زد» تلاشی جانانه کردند تا این مجموعهی نمادین را در قالب یک بازی مبارزهای درستحسابی اقتباس کنند، نه فقط یک بازی که در آن شخصیتها در محیطی بسته به جان هم میافتادند. «سوپر دراگون بال زد» با داشتن ۱۸ شخصیت و سیستم مبارزهای که حول محور اجرای کمبو در فاصلهی نزدیک میچرخد، یک بازی مبارزهای سنتتی است که در آن مهارت از استیل جایگاه بالاتری دارد.
از لحاظ مبارزه، «سوپر دراگون بال زد» در مقایسه با دیگر بازیهای مجموعه عمیقتر است، ولی در زمینهی ارائهی محتوای تکنفره و آیتمهای بازشدنی، میتوانست بهتر عمل کند.
۱۸. افسانههای دراگون بال (Dragon Ball Legends)
پلتفرم: اندروید، iOS
سال انتشار: ۲۰۱۸
سازنده: BNE Entertainment , Dimps
سبک: مبارزهای، اکشن
«افسانههای دراگون بال» هم مثل «نبرد دوکان» برای اندروید و iOS طراحی و بهینهسازی شده، ولی در مقایسه با آن بازی، تجربهای نزدیکتر به بازیهای کنسولی مجموعه فراهم میکند. با توجه به استانداردهای گوشی، این بازی گرافیکی چشمگیر دارد و گیمپلی آن ترکیبی از مکانیزمهای مبارزه و سیستم مبارزه با کارت است. از این نظر، با یک بازی متوازن طرفیم که در آن واحد قابلدسترس است، ریتمی سریع دارد و بهطور غافلگیرکنندهای استراتژیک است.
پروژهی باندای نامکو طی چند سال اخیر مقدار قابلتوجهی محتوا جمعآوری کرده است و داستانش برای طرفداران مانگا و انیمه دلچسب خواهد بود. داستان بازی دربارهی شالوت (Shallot) است، یک سایان جدید که بخشی از حافظهاش را از دست داده است. مبارزات بازی حول درگیریهای ۳ به ۳ میچرخند و در این راستا، بازی تعداد زیادی شخصیت قابلبازی دارد که با استفاده از سیستم گاچا (Gacha) باز میشوند.
۱۷. دراگون بال زد: محدودیت انفجار (Dragon Ball Z: Burst Limit)
پلتفرم: پلیاستیشن ۳، ایکسباکس ۳۶۰
سال انتشار: ۲۰۰۸
سازنده: Dimps
سبک: مبارزهای
«دراگون بال زد: محدودیت انفجار» یکی از بازیهای فراموششده در فهرست بلندبالای بازیهای «دراگون بال زد» است. با اینکه «محدودیت انفجار» اولین بازی «دراگون بال زد» برای نسل ایکسباکس ۳۶۰ بود و در زمان انتشار هایپ زیادی دریافت کرد، این روزها کسی با خاطرهی خودش از آن یاد نمیکند.
البته پشت این واکنش سرد دلیل وجود دارد: تعداد شخصیتهای قابلبازی بسیار کم هستند و داستان بازی سر قوس داستانی سل تمام میشود، ولی این بدین معنا نیست که «محدودیت انفجار» از ارزش برخوردار نیست. بازی همچنان چشمنواز به نظر میرسد و بهطور خاص میانپردههای بازی که با موتور خود آن رندر میشوند، برای سال ۲۰۰۸ فوقالعادهاند. با اینکه سیستم مبارزهی بازی عملاً از مجموعهی «بودوکای» (Budokai) برگرفته شده است، همچنان گیمپلی خوبی دارد و در مقایسه با پیشنیان خود از ریتم تندتری برخوردار است.
۱۶. دراگون بال: ماجراجویی پیشرفته (Dragon Ball: Advanced Adventure)
پلتفرم: گیمبوی ادونس
سال انتشار: ۲۰۰۶
سازنده: Dimps
سبک: ماجرایی، بزنبکش
«ماجراجویی پیشرفته»، که برای زمان خودش بهطور غافلگیرکنندهای بلندپروازانه بود، عمدتاً یک بازی بزنبکش (Beat’em Up) ساید اسکرولر است و جزو خوبان این زیرسبک به حساب میآید. البته گیمبوی ادونس از کمبود بازی در این سبک برخوردار نبود، ولی «ماجراجویی پیشرفته» در حدی خوب است که میتوان آن را بهراحتی به طرفداران پر و پا قرص مجموعه و همچنین کسانی که صرفاً دنبال یک بازی خوب در این زیرسبک هستند پیشنهاد داد.
با این حال، «ماجراجویی پیشرفته» یک بازی مبارزهای نیز هست و این مکانیزم از مبارزه با باسها در بازی فراتر میرود. بازیکنان میتوانند وارد حالت بازی جداگانهای شوند که در آن شخصیتها رو در رو با هم مبارزه میکنند. با توجه به اینکه این صرفاً حالتی فرعی در بازی است، تعداد شخصیتهای قابلانتخاب برای آن بهطور قابلتوجهی زیاد هستند. کمپین بازی روی انیمهی «دراگون بال» اصلی تمرکز دارد که همیشه مایهی تنوع است، چون بیشتر بازیهای مجموعه حول محور محتوای «دراگون بال زد» میچرخند.
۱۵. دراگون بال: ضربهی خشمآلود ۲ (Dragon Ball: Raging Blast 2)
پلتفرم: پلیاستیشن ۳، ایکسباکس ۳۶۰
سال انتشار: ۲۰۱۰
سازنده: Spike
سبک: مبارزهای
مجموعهی «ضربهی خشمآلود» همیشه شبیه به نسخهی سطحپایینتر از مجموعهی محبوب «بودوکای تنکایچی» (Budokai Tenkaich) به نظر میرسید، ولی این حرف بدین معنا نیست که بازیهای این مجموعه بد هستند. در واقع، «دراگون بال: ضربهی خشمآلود ۲» یکی از دستکمگرفتهشدهترین بازیهای مجموعه است. در واقع حتی بازی تا حد زیادی شبیه به نسخهی سادهسازیشدهای از «بودوکای تنکایچی ۳» است؛ این یک نقطهی قوت بزرگ برای آن است، چون در نظر بسیاری از طرفداران «بودوکای تنکایچی ۳» برای تازهواردان بسیار پیچیده است.
برخلاف بسیاری از بازیهای مبارزهای دیگر که تعداد زیادی شخصیت دارند، این بازی حداقل یک تکنیک منحصربفرد برای هر شخصیت تدارک دیده که باعث میشود بسیار برجستهتر به نظر برسند. بهجای بازتعریف داستان انیمه، این بازی «ماموریتهای کهکشانی» (Galactic Missions) دارد که در واقع مبارزههایی تکی هستند که روی مسیری برای شخصیتها – از گوکو گرفته تا تاربل (Tarble) – تمرکز میکنند. شاید این بازی نسخهی سطحپایینتر از یکی از بازیهای بهتر فهرست باشد، ولی با این جال برای شما اوقات خوشی فراهم میکند.
۱۴. دراگون بال زد: جنگجویان مافوقصوت ۲ (Dragon Ball Z: Supersonic Warriors 2)
پلتفرم: DS
سال انتشار: ۲۰۰۵
سازنده: Cavia, Arc System Works
سبک: مبارزهای
«جنگجویان مافوقصوت ۲» بازی عجیبی برای قضاوت کردن است. این بازی که یک سال پس از «جنگجویان مافوقصوت ۱» منتشر شد، در مقایسه با آن هم قدمی رو به جلو و هم قدمی رو به عقب است. بازی اصلی بخش داستانی عالیای داشت که در آن همهی شخصیتهای قابلبازی در پویش مربوط به خود شرکت میکردند؛ این دنباله از یک سیستم داستانی انشعابی استفاده میکند که با اینکه بد نیست، ولی بهاندازهی بازی قبلی غافلگیریهای پرتعداد فراهم نمیکند. یک سری سناریوی «چه میشد اگر؟» نیز مطرح میشوند، ولی در حد بازی قبلی متعدد یا جالب نیستند.
با وجود این صحبتها، «جنگجویان مافوقصوت ۲» گیمپلی اصلی بازی را تا حد زیادی بهبود بخشیده است، در حدیکه یکی از بهترین بازیهای مبارزهای روی DS شده است. مثل بیشتر دنبالهها، به فهرست شخصیتهای قابلبازی تعدادی شخصیت جدید و همچنین یک سری شخصیت پشتیبان اضافه شده است. از لحاظ داستانی، «جنگجویان مافوقصوت ۱» تجربهی بهتری است، ولی با در نظر گرفتن همهچیز، دنبالهی آن بازی بهتری است.
۱۳. دراگون بال: شین بودوکای – مسیری دیگر (Dragon Ball: Shin Budokai – Another Road)
پلتفرم: PSP
سال انتشار: ۲۰۰۷
سازنده: Dimps
سبک: مبارزهای
بیشتر مردم فرض را بر این میگیرند که مجموعهی «بودوکای» از بازیهای «دراگون بال» پس از «بودوکای ۳» به پایان رسیدند، ولی این حرف کاملاً درست نیست. برای این مجموعه دنبالههایی برای PSP منتشر شد که یکی از آنها بازی دستکمگرفتهشدهی «دراگون بال: شین بودوکای – مسیری دیگر» است.
با وجود سختافزار ضعیفتر PSP در مقایسه با PS2، این اثر کاملاً با عنوان کلاسیک منتشرشده برای پلیاستیشن ۲ قابلمقایسه است و حتی فرمول را از بعضی جهات بهبود میبخشد. «مسیری دیگر»» سیستم «شتاب اژدها» (Dragon Rush) از «بودوکای ۳» را حذف کرده و در آن حرکات نهایی (Ultimates) سریعتر اجرا میشوند. بنابراین تمایل به سینمایی به نظر رسیدن، روی مبارزات بازی تاثیر منفی نگذاشته است. با اینکه داستان بازی جزو بهترین نمونهها در بازیهای «دراگون بال» نیست، ولی دو نقطهقوت بزرگ در این زمینه دارد: یکی اینکه در صورت بردن یا باختن هر مبارزه، خط داستانی متفاوتی را تجربه میکنید و دیگری اینکه یک داستان اصیل با موضوع مبارزهی ترانکس آینده با ماجین بو در خط زمانی خودش برای آن نوشته شده است.
۱۲. دراگون بال فیوژنس (Dragon Ball Fusions)
پلتفرم: Nintendo 3DS
سال انتشار: ۲۰۱۶
سازنده: Ganbarion
سبک: نقشآفرینی
مفهوم «فیوژن» (روی هم گذاشتن قدرت) در مجموعهی «دراگون بال» بسیار پرطرفدار است، خصوصاً با توجه به اینکه در یک قوس داستانی تفرقهانگیز همچون قوس ماجین بو معرفی شد. ولی هیچ بازی دیگری بهاندازهی «دراگون بال فیوژنس» برای 3DS روی این ایده تمرکز نکرد.
ایدهی پشت بازی آنقدر ساده است که واقعآً مایهی شگفتی است که چرا پیش از این اجرا نشده بود: چه میشد اگر هر کسی میتوانست با هرکس دیگری در جهان «دراگون بال» فیوژن کند؟ نتیجهی پاسخی که این بازی برای این سوال در نظر گرفته فوقالعاده است، چون از سر و روی بازی فنسرویس میبارد. یک جهان باز بزرگ برای اکتشاف، مبارزههای نقشآفرینی لذتبخش و داستانی دیوانهوار؟ از یک بازی «دراگون بال زد» برای کنسولهای دستی چیزی بیشتر از این نمیتوان انتظار داشت.
۱۱. دراگون بال زد: کاکاروت (Dragon Ball Z: Kakarot)
پلتفرم: پلیاستیشن ۴ و ۵، سوییچ، ایکسباکس وان، ایکسباکس سری X و S، کامپیوتر
سال انتشار: ۲۰۲۰
سازنده: CyberConnect2
سبک: نقشآفرینی، اکشن، مبارزهای
این بازی در ژانویهی ۲۰۲۰ منتشر شد. شاید فکر کنید تا این تاریخ، داستان اصلی «دراگون بال زد» آنقدر در بازیهای جورواجور از نو عریف شده که احتمالاً طرفداران از آن خسته شدهاند. ولی «دراگون بال زد: کاکاروت» نشان داد که این میوه هنوز آب برای گرفتن دارد.
«کاکاروت» یک بازی نقشآفرینی تکنفره و داستانمحور است که سیستم مبارزهی آن تا حدی شبیه به مجموعهی «زینوورس» (Xenoverse)، ولی از آن سادهتر است. با این حال نقطهی قوت «کاکاروت» شیوهی ارائهی آن است، چون در بین بازیهای ویدیویی، بهترین نماینده برای داستان «دراگون بال زد» این بازی است. ماموریتهای فرعی بازی نیز ایستر اگ یا نکات مخفی هوشمندانهای برای طرفداران پر و پا قرص مجموع دارند. البته این بازی عاری از اشکال نیست، ولی میتوان آن را بهراحتی به طرفداران مجموعه توصیه کرد.
۱۰. قهرمانان سوپر دراگون بال: ماموریت جهان (Super Dragon Ball Heroes: World Mission)
پلتفرم: سوییچ، کامپیوتر
سال انتشار: ۲۰۱۹
سازنده: Dimps
سبک: بازی کارتی دیجیتالی
در ژاپن، «قهرمانان دراگون بال» (Dragon Ball Heroes) یک بازی کارتی آرکید بسیار پرطرفدار است که در سال ۲۰۱۰ آغاز شد. اگر از کلیپهای دیوانهوار گوهان و برولی که هر از گاهی در یوتوب منتشر میشدند صرفنظر کنیم، بازیکنان غربی مجبور شدند تا سال ۲۰۱۹ منتظر بمانند تا بتوانند یک اسپینآف درستحسابی از مجموعه را تجربه کنند.
«ماموریت جهان» در دنیایی واقع شده که در آن «دراگون بال» در قالب یک انیمه وجود دارد که الهامبخش یک بازی کارتی پرطرفدار شد. وقتی جهانهای واقعی و مجازی با هم تداخل پیدا میکنند، شخصیتها باید کارتهای Z-Fighterهای موردعلاقهی خود را جمعآوری کنند تا با کلکسیون دیوانهواری از شرورها مبارزه کنند. داستان بازی لوس و سطحی است و گیمپلی نوبتی آن عمق دارد، ولی بهشدت تکراری میشود، ولی در عوض صدها کارت برای جمعآوری وجود دارد. همین یک مورد کافی است تا بازی به این فهرست راه پیدا کند.
۹. دراگون بال زد: سوپر بوتودن ۲ (Dragon Ball Z: Super Butoden 2)
پلتفرم: SNES
سال انتشار: ۱۹۹۳
سازنده: Tose
سبک: مبارزهای
شاید این روزها رجوع به سهگانهی «سوپر بوتودن» چندان مفرح نباشد، چون در آینده بازیهای زیادی منتشر شدند که کاری را که این مجموعه انجام میداد، بهتر انجام داد، ولی «دراگون بال زد: سوپر بوتودن» از لحاظ تاریخی برای این مجموعه اهمیت دارد. «سوپر بوتودن ۲» اولین بازیای بود که وفاداری کامل به انیمه داشت، حداقل از لحاظ عرضه و اکشن بهتصویر کشیده شده.
هر سه عنوان مجموعه، بازیهای مبارزهای دوبعدی قویای هستند و به بازیهای اولیهی مجموعهی «مبارزان خیابانی» (Street Fighter) شباهت دارند، هرچند که از لحاظ کیفی توانایی رقابت با بازیهای این مجموعه را در دههی ۹۰ ندارند. اگر بخواهیم از بین سه بازی «سوپر بوتودن» یکیشان را بهعنوان بهترین انتخاب کنیم، آن بازی «سوپر بوتودن ۲» است، هرچند که همهیشان شباهت زیادی به هم دارند.
۸. دراگون بال زینوورس ۲ (Dragon Ball Xenoverse 2)
پلتفرم: کامپیوتر، پلیاستیشن ۴، سوییچ، ایکسباکس وان
سال انتشار: ۲۰۱۶
سازنده: Dimps
سبک: مبارزهای
پس از انتشار بازیهای «بودوکای تنکایچی»، بازیهای کنسولی «دراگون بال» کمی تا قسمتی دچار رکود شدند. «Burst Limit» سیستم مبارزهی خوبی داشت، ولی تعداد شخصیتهای آن محدود بودند. میشد روی جلد «Ultimate Tenkaichi» با حروف بزرگ نوشت: «این بازی ایدهی جدید برای ارائه ندارد». «Battle of Z» یک بازی اکشن نقشآفرینی تیمی بود که وانمود میکرد بازی مبارزهای است.
در میان یک سری بازی غمانگیز، «زینوورس» در سال ۲۰۱۵ بهترینشان بود، ولی دنبالهی بازی در سال ۲۰۱۶ بهقدری نسبت به عنوان اول بهبود پیدا کرده بود تا بتوان آن را بهراحتی توصیه کرد. «زینوورس ۲» که بر پایهی «دراگون بال آنلاین» ساخته شده، بهخاطر قابلیتهای شخصیسازی عمیق و کمیت (و شاید هم کیفیت) محتوایش خوش میدرخشد. سیستم مبارزهی بازی خوب است، ولی شاید عمق کافی برای کمپینی را که ممکن است تا ۲۰ ساعت طول بکشد، نداشته باشد.
۷. دراگون بال زد: افسانه (Dragon Ball Z: The Legend)
پلتفرم: پلیاستیشن ۱، سگا ساتورن
سال انتشار: ۱۹۹۶
سازنده: Tose
سبک: مبارزهای
«دراگون بال زد: افسانه» که تاریخ آن به اواسط دههی ۹۰ برمیگردد، شاید تنها بازی «دراگون بال» قابلقبول برای پلیاستیشن ۱ باشد. این بازی که ساختهی BEC و Tose Software است، تمام قوسهای داستانی اصلی «دراگون بال زد» را پوشش میدهد و بیش از ۳۰ مبارز قابلانتخاب دارد که رقم قابلقبولی است.
گیمپلی بازی عمدتاً بهشکل مبارزههای تیمی دنبال میشود که در آن هردو طرف سعی دارند شرایط را به نفع خود تغییر دهند. با اینکه «افسانه» رسماً یک بازی مبارزهای است، یک سری عناصر استراتژی هم به آن اضافه شده است؛ مثلاً در بعضی مواقع که تیمتان در حال شکست خوردن است، به نفعتان است که مبارزهی خودتان را نبرید. از لحاظ گرافیکی، این بازی اسپرایتهای دوبعدی زیبا و پسزمینههای سهبعدی چشمگیر دارد.
۶. دراگون بال زد: ابرجنگجویان افسانهای (Dragon Ball Z: Legendary Super Warriors)
پلتفرم: گیمبوی کالر
سال انتشار: ۲۰۰۲
سازنده: Banpresto
سبک: مبارزهای، بازی کارتی دیجیتالی
شاید غیرمنتظره باشد، ولی کیفیت بازیهای «دراگون بال» روی کنسولهای دستی انسجام بیشتری در مقایسه با کنسولهای خانگی داشته است. شاید گیمبوی کالر از قدرت یک پلیاستیشن ۲ یا گیمکیوب برخوردار نباشد، ولی محدودیتهای سیستم بهگونهای بود که بارنپرستو، سازندهی آن، باید هنگام ساختن «ابرجنگجویان افسانهای» رویکردی نامتعارف را دنبال میکرد.
نتیجهی نهایی یک بازی مبارزهای قابلاحترام است که مکانیزمهای نوبتی را با سیستم کارتی ترکیب کرده است. با تعیین کردن کارتهای حمله، پشتیبانی و دفاع، شخصیتها تراز میگیرند؛ با این حال، در هر دور بازی، هر شخصیت فقط محدود به چند آپگرید است. «ابرجنگجویان افسانهای» کمپینی قوی و گنجایش زیادی برای تکرار دارد، حتی با وجود اینکه شاید گیمپلی منحصربفرد آن باب طبع همه نباشد. جا دارد به « Dragon Ball Z: Super Saiya Densetsu» برای سوپر فمیکام نیز اشارهی ویژه کرد، چون این بازی ایدههایی مشابه به ایدههای «ابرجنگجویان افسانهای» را اکتشاف کرد.
۵. دراگون بال زد: هایپر دایمنشن (Dragon Ball Z: Hyper Dimension)
پلتفرم: SNES
سال انتشار: ۱۹۹۶
سازنده: Tose
سبک: مبارزهای
«هایپر دایمنشن» تاثیرگذارترین و مهمترین بازی «دراگون بال» تاریخ است. «سوپر بوتودن» (Super Butoden) شاید تنها بازیای باشد که از لحاظ اهمیت و تاثیرگذاری به آن نزدیک شود، ولی «هایپر دایمنشن» آنقدر جنبههای مختلف تجربه را بهبود بخشید که انتشار آن در سال ۱۹۹۶ تقریباً روی هر بازیای که پیش از آن منتشر شده بود سایه انداخت و هر بازیای را که پس از آن منتشر شد، تحتتاثیر قرار داد.
«هایپر دایمنشن»، با پوشش دادن همهی قوسهای داستانی اصلی «دراگون بال زد»، فقط ده جنگجوی قابلبازی دارد؛ با این وجود، سبک بازی هر شخصیت آنقدر متفاوت است که باید در بازی با هرکدام، بهصورت جدا جدا مهارت کسب کرد. سیستم مبارزهی بازی، با وجود حرکات خاص و موقعیتمحور زیاد، دینامیک و بسیار واکنشپذیر است. حتی با گذر این همه سال، «هایپر دایمنشن» عالی باقی مانده است.
۴. دراگون بال زد: بودوکای ۳ (Dragon Ball Z: Budokai 3)
پلتفرم: پلیاستیشن ۲ و ۳، ایکسباکس ۳۶۰
سال انتشار: ۲۰۰۴
سازنده: Dimps
سبک: مبارزهای
شرکت دیمپس تعداد قابلتوجهی بازی مبارزهای دوبعدی برای پلیاستیشن ۲ منتشر کرد، ولی «بودوکای ۳» در سال ۲۰۰۴ گل سرسبدشان بود. بهلطف مکانیزمهای مبارزهی دقیق، گرافیک سلشید چشمنواز و بخش داستانی بسیار گسترده که در آن شاهد کمپین ۱۱ شخصیت مختلف بودیم، «بودوکای ۳» بازی رویایی برای طرفداران مجموعه بود.
البته «بودوکای ۳» در مقایسه با بازیهای مبارزهای دوبعدی دیگر، متوسط رو به خوب است. ولی در مقایسه با بازیهای مبارزهای «دراگون بال» و حتی انیمهای دیگر؟ در مقایسه با آنها «بودوکای ۳» شاهکار است.
۳. دراگون بال زد: بودوکای تنکایچی ۳ (Dragon Ball Z: Budokai Tenkaichi 3)
پلتفرم: پلیاستیشن ۲، Wii
سال انتشار: ۲۰۰۷
سازنده: Spike
سبک: مبارزهای
بههنگام طرحریزی این فهرست، اینکه مقام بالاتر را به «بودوکای تنکایچی ۳» اختصاص دهیم یا به «بودوکای ۳»، سختترین تصمیم بود. در نهایت، در این رقابت تنگاتنگ، «بودوکای تنکایچی ۳» پیروز شد، چون واقعاً شبیه به بهترین نامهی عاشقانهی ممکن به مجموعه به نظر میرسد، حتی با وجود اینکه مبارزهی سهبعدی آن در مقایسه با مکانیزمهای «بودوکا ۳» کمتر صیقل یافته است.
«بودوکای تنکایچی ۳» دارای یکی از پرتعدادترین فهرست مبارزان در بین تمام بازیهای مبارزهای تاریخ است و حالت «تاریخچهی اژدها» (Dragon History) در آن «دراگون بال» اصلی، «دراگون بال زد»، «دراگون بال جیتی» و حتی یک سری سناریوی «چه میشد اگر؟» را پوشش میدهد. با اینکه سیستم مبارزهی بازی چندان پیچیده نیست و بیشتر کمبوها بین مبارزان مشترک است، «بودوکای تنکایچی ۳» در مقایسه با عناوین دیگر مجموعه، جلوههای ویژهی چشمگیر و خفن بودن مبارزات مجموعه را بهتر از هر اثر دیگری اقتباس کرده است.
۲. دراگون بال زد: میراث گوکو ۲ خشم بو (Dragon Ball Z: The Legacy of Goku 2 & Buu’s Fury)
پلتفرم: گیمبوی ادونس
سال انتشار: ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴
سازنده: Webfoot Technologies
سبک: اکشن نقشآفرینی
اگر بخواهیم فهرستی از بدترین بازیهای «دراگون بال» تدوین کنیم، «میراث گوکو ۱» شانس بالایی برای حضور در آن دارد، برای همین واقعاً مایهی شگفتی است که دنبالهی آن، «میراث گوکو ۲» به چنین مقام بالایی در فهرست «بهترین بازیهای دراگون بال» دست پیدا کرده است. «میراث گوکو ۲» و «خشم بو» که بهترتیب روی ساگای سل و ماجین بو تمرکز دارند، بهخوبی روح ماجراجویانهی منبع اقتباس را نشان میدهد، روحی که در بیشتر اقتباسهای مجموعه اثری از آن نیست.
مجموعهی «میراث گوکو»، یک مجموعهی اکشن نقشآفرینی با چندین شخصیت قابلبازی، ماموریتهای فرعی، حملات قابل بازشدن و تغییرشکلدادنهای موقت است. از این نظر، این مجموعه هم به طرفداران مجموعه، هم به کسانی که دنبال تجربهای دلچسب برای کنسولهای دستی هستند، توصیه میشود. «خشم بو» که بهنوعی داستان «میراث گوکو ۲» را ادامه میدهد، عناصر جدیدی مثل قابلیت افزایش دادن تواناییها و تجهیزات را به بازی اضافه کرد، ولی این بازی در مقایسه «میراث گوکو ۲» به عملیات فرسایشی بیشتری نیاز دارد.
۱. دراگون بال فایترز (Dragon Ball FighterZ)
پلتفرم: پلیاستیشن ۴ و ۵، ایکسباکس وان، سوییچ، کامپیوتر، ایکسباکس سری X و S
سال انتشار: ۲۰۱۸
سازنده: Arc System Works
سبک: مبارزهای
آیا جای تعجب دارد؟ «دراگون بال فایترز» بدونشک خوشساختترین بازی بر پایهی مجموعهی آکیرا توریاما است. اگر فقط بخواهیم از دید گیمپلی «فایترز» را بررسی کنیم، این بازی یک سر و گردن از بازیهای همرده بالاتر است. گرافیک و سبک بصری بازی آنقدر خوب است که گاهی چیزی نمانده از انیمهی «دراگون بال سوپر» پیشی بگیرد. سیستم مبارزهی روان و قابلدسترس بازی یک بازنمایی کاملاً دقیق و وفادارانه از منبع اقتباس است.
«فایترز» بالاخره این امکان را فراهم کرد تا «دراگون بال» به حوزهی بازیهای رقابتی راه پیدا کند، افتخاری که هیچکدام از بازیهای پیشین مجموعه حتی به دریافت آن نزدیک نشدند. البته بخش تکنفرهی بازی کمی بیشتر از حدی که باید طول میکشد، برای همین «فایترز» عمدتاً بهعنوان یک بازی چندنفره خوش میدرخشد. در کل بسته به انتظاری که از بازی اقتباسشده از «دراگون بال» داشته باشید، «بودوکای تنکایچی ۳»، «میراث گوکو ۲» و «بودوکای ۳» نیز میتوانند بهاندازهی «فایترز» لذتبخش باشند.
منبع: New York Times، TV Tropes، Wisecrack، Cbr.com، Gamerant.com