نقد فیلم جاودانگان؛ داستانی جاهطلبانه اسیر محدودیتهای ژانر ابرقهرمانی
بیشتر فیلمهای ابرقهرمانی نمیتوانند سلایق همه مردم را تحت پوشش خود قرار دهند. استودیو مارول به خود میبالد که فیلمهایش میتوانند چندین ژانر داشته باشند.
برای مثال، کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان، یک فیلم مهیج سیاسی پارانوئید و نگهبانان کهکشان یک اثر علمی تخیلی و کیهانی بود اما کلیت این آثار تحت تاثیر ژانر ابرقهرمانی است. این بدان معناست که قهرمانان و تبهکاران، ابرقدرتهای آنان برای تسلط بر یک تهدید خارجی و نجات حداقل یک سیاره، کهکشان یا کل جهان، همیشه جزئی از این فیلمها هستند.
- فیلم جاودانگان چه تأثیراتی بر خط داستانی مارول میگذارد؟
- ۷ فیلم که در ساخت جاودانگان مارول الهامبخش کلویی ژائو بودهاند
- جاودانگان ۲؛ کلویی ژائو میخواهد دنبالهی فیلم جدید مارول را بسازد
فیلمهای مارول، بهخاطر ماهیت خود، تا جایی که بتوانند، از این خط مشی پیروی میکنند و حتی بسیار فراتر پیش میروند که همین مسئله باعث میشود تا جاودانگان کلویی ژائو فیلمی فوقالعاده خستهکننده به نظر برسد. کلویی ژائو کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس چینی، از سال ۲۰۱۸ تا الان مشغول به فعالیت است. او برای فیلم سرزمین خانهبهدوشها در سال ۲۰۲۱ اسکار بهترین کارگردانی را به دست آورد. او پیش از این با این فیلم توانسته بود جوایز متعددی از جمله شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز و گلدن گلوب بهترین کارگردانی را نیز از آن خود کند.
هر یک از شخصیتهای فیلم او، دارای یک خط داستانی جذاب هستند و پتانسیل بالایی دارند اما در پایان، طبق رسومات این ژانر، آنان از ابرقدرتهای خود استفاده میکنند تا تهدید علیه بشریت را از بین ببرند. آنچه که باید هسته اصلی این فیلم باشد (هزاران سال تمدن این موجودات و نحوه فعالیت آنها) در عوض تبدیل به پنجرهای برای یک روایت ابرقهرمانی معمولی میشود که در آن، این موجودات ابرقهرمان، تهدیدات نابودگر جهان را شکست میدهند.
در ابتدا سلستیالها بودند که جنگجویانی به نام جاودانگان را برای پاکسازی هیولاهایی که به نام دویانتها شناخته میشدند، از سیاره المپیا به زمین فرستادند. جاودانگان ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد وارد زمین شدند و متشکل از رهبر گروه، آجاک (سالما هایک)، ایکاریس (ریچارد مدن)، سرسی (جما چان)، تینا (آنجلینا جولی)، کینگو (کمیل نانجیانی)، فاستوس (برایان تایری هنری) اسپرایت (لیا مکهیو)، درویگ (بری کیوگان) و گیلگمش (دان لی) هستند و هر یک قدرت خاص خود را دارند که این امکان را برایشان فراهم میکند تا از بشریت محافظت کنند و دویانتها را شکست دهند.
به آنها دستور داده شده است که هرگز در امور بشر، دخالت نکنند تا بشریت فرصتی برای تکامل داشته باشد. جاودانگان خود را از بشریت جدا میکنند تا این که دویانتها دوباره بازمیگردند و اعضای گروه جاودانگان مجبور میشوند تا برای شکست دادن دشمنان قدیمی خود گرد هم آیند.
داستان جاودانگان به نظر جاهطلبانهترین پروژه مارول است که در یک فیلم ۱۵۷ دقیقهای گنجانده شده است. در واقع شاید بهتر بود که این فیلم به یک سریال تلویزیونی تبدیل میشد، زیرا همه چیز در اینجا تا حد زیادی کوتاه و خلاصه است. به عنوان مثال، ایکاریس و سرسی عاشق یکدیگر بودند و با هم ازدواج کردند اما حدود صد سال پیش از هم جدا شدند و اکنون سرسی با انسانی به نام دین ویتمن (کیت هرینگتون) آشنا شده است. احساسات سرسی و ایکاریس نسبت به یکدیگر، تا حد زیادی مختصر و کوتاه به نمایش گذاشته میشود و ما فقط میفهمیم که آنها مدت زیادی است که به یکدیگر حس خوبی دارند اما در طی نسخه نهایی فیلم، زمانی برای نشان دادن جزئیات رابطه آنها یا یک داستان عاشقانه هزاران ساله وجود ندارد.
این کوتاهی و سطحینگری در میان همه شخصیتها دیده میشود و شما آرزو میکنید که ای کاش به جای تماشای نسخهای خلاصهوار از آشفتگی حماسی درونی آنها، بتوانید زمان بیشتری را با این قهرمانان بگذرانید. هر شخصیت فقط یک جلوه کوتاه از یک داستان بزرگتر است. برای مثال، اسپرایت که مانند یک کودک به نظر برسد، آرزو دارد تا از منفعت زندگی در میان انسانها برخوردار شود و روابطی بزرگسالانه داشته باشد. فاستوس که توانایی اختراع هر چیزی را دارد، متوجه میشود که پیشرفت تکنولوژیک انسان، باعث تخریب و دگرگونی گسترده شده است و از خود میپرسد که آیا انسانها واقعا ارزش نجات دادن دارند؟ چرا که خلاقیتهای آنها فقط تلفات گسترده به همراه داشته است.
درویگ که قدرت کنترل ذهن دارد، میخواهد یک آرمانشهر ایجاد میکند که در آن، انسانها فاقد اراده آزاد هستند اما همدیگر را نیز به صورت دسته جمعی سلاخی نمیکنند. تینا بزرگترین جنگجوی تاریخ است اما از یک بیماری روانی به نام مد ویری رنج میبرد که موجب میشود تا او، دوست و دشمن خود را تشخیص ندهد. چه میشود اگر شما برای همیشه زنده بمانید اما گرفتار یک بیماری باشید؟ در این شرایط چگونه به زندگی خود ادامه میدهید؟
اینها همه سؤالات جذابی هستند و فیلم جاودانگان زمان کافی برای بررسی آنها ندارد. فیلم در ابتدا کمی به پسزمینه آنها میپردازد و مخاطب را به تفکر بیشتر دعوت میکند اما در ادامه، داستان به حرکت میافتد و زمان رویارویی این قهرمانان با دویانتها فرا میرسد. اگر عناصر ابرقهرمانی فیلم را حذف کنید، مجموعهای جذاب از روایتها را خواهیم داشت که تماشایی هستند اما این اثر جزو فیلمهای مارول است و فیلمهای مارول نیز داستانهای ابرقهرمانی هستند.
فیلمهای مارول دوست داشتنی هستند و این استودیو بدون شک یکی از موفقترین استودیوهای تمام دوران است اما آنها فقط یک نوع فیلم و سریال میسازند. آنها ممکن است آثار خود را با رنگ و لعاب مختلف بپوشانند اما در نهایت و در هسته تمام این پروژهها یک فیلم ابرقهرمانی وجود دارد. جاودانگان با وجود تمام پیچشها و چرخشهای روایی خود (و چندین افشاگری واقعا جالب)، دوباره دارای افرادی خوب است که از تواناییهای خارقالعادهشان برای نجات بشریت استفاده میکنند.
شما در در این چارچوب محدود، میبینید که جاودانگان شجاعانه تلاش میکند تا چیزی فراتر از یک اثر عادی دیگر در دنیای سینمایی مارول باشد و مطمئنا فضای متفاوتی نسبت به فیلمی معمول در دنیای سینمایی مارول دارد (اشارات این فیلم به فیلمهای دیگر مارول بسیار کوتاه و مختصر است) اما احساس میشود که به دلیل ژانر و قاببندی خود، کمی فشرده و دست و پا بسته است.
خیلی خوب بود که سریالی درباره شروع رابطه جاودانگان با بشریت در آستانه یک فاجعه ببینیم اما مارول نمیتواند چنین سریالی بسازد و اگر هم بتواند، نخواهد ساخت، چون جاودانگان باید به مسیر خود ادامه دهند، دنیا هرگز پایان نمییابد و شخصیتهای مارول نیز برای اطمینان از نجات جهان طراحی شدهاند. فیلم جاودانگان چندین پیچ و خم مختلف در داستان خود دارد اما سوالات بزرگتر و اصلی درباره این شخصیتها در نهایت به حاشیه رانده میشوند، زیرا طرح داستان باید به سمت نبرد اوج خود پیشروی کند.
اصرار به رسیدن به نقطه اوج فیلم، مایه شرمساری است، زیرا عناصر و جذابیت این نبرد به هیچ وجه جزو بهترین قسمتهای فیلم نیست. جاودانگان از نظر ریتم و اکشن، یک فاجعه واقعی است. طرح به صورت منقطع به جلو میرود، زیرا انبوهی از خطوط داستانی را مطرح میکند، بین زمان حال و گذشته جابهجا میشود و به طور مداوم شخصیتها را دوباره معرفی میکند، در حالی که خیلی بهتر بود تا داستان، کمی آرام بگیرد تا هر یک از جاودانگان را به صورت فردی و مستقل بشناسیم.
هر زمان که صحنهای اکشن فرا میرسد، تقریبا تمام باد و قوت فیلم خالی میشود، زیرا با وجود این که جاودانگان تواناییهای خوبی دارند و فیلم نیز سعی میکند یک ضدقهرمان مهم از دویانتها بیافریند اما همچنان کارها و جلوههای گرافیکی و کامپیوتری در راس امور قرار میگیرند و ابرقهرمانان با استفاده از آنها با دیگر هیولاها مبارزه میکنند. شاید اگر این سکانسهای اکشن، هیجانانگیزتر بودند، کلیت فیلم نیز جذابتر به نظر میرسید اما این صحنهها تا حد زیادی سطحی هستند و البته نورپردازی خوبی ندارند (یک صحنه اکشن در فیلم وجود دارد که تقریبا تک رنگ و با میزان نوری کم ویرایش شده است).
با وجود این ایرادات فاحش، نمیتوان خود فیلم را اثری سطحی و فراموششدنی دانست. این فیلم مایل است تا مفاهیم تکراری و خستهکننده گذشته مانند ایمان، جبر، فداکاری و سایر سنتها را کنار بگذارد تا با دیگر فیلمهای ابرقهرمانی متمایز باشد. مشکل اینجاست که جاودانگان داستانی جالب است که در بدنه یک فیلم ابرقهرمانی به دام افتاده است و این محدودیتها آنچه را که میتوانست تجربهای هیجانانگیز و زیباتر باشد، خنثی میکنند، چرا که سازندگان باید عناصر ژانر و مضامین خود داستان را با تعادل در دنیای سینمایی مارول پیش ببرند.
این بدان معناست که فیلم، جذاب و دارای صحنههای اکشن خاصی است اما زمانی برای کشف جالبترین جنبههای روایتش ندارد. شما میتوانید گروهی از بازیگران شگفتانگیز و ستاره را جمع کنید و یکی از بهترین کارگردانان فعال را استخدام کنید اما آنها باید شرایط و ضوابط سبک شما مطابقت داشته باشند.
این فیلم در تاریخ ۵ نوامبر ۲۰۲۱ (۱۴ آبان ۱۴۰۰) در سراسر سینماهای ایالات متحده اکران شده است.
شناسنامهی فیلم جاودانگان
کارگردان: کلویی ژائو
بازیگران: آنجلینا جولی، کیت هرینگتون، ریچارد مدن، سلما هیک
خلاصهی داستان: فیلم جاودانگان روایت ابرقهرمانانی است که سالیان سال به صورت مخفیانه بر روی زمین زندگی میکنند. اما حالا از مخفیگاه خود خارج شده تا با دشمن دیرینه خود…
امتیاز IMDB به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۲ از ۱۰۰
سال: ۲۰۲۱
منبع: Collider