۱۵ فیلم برتر اریک رومر؛ قصهگوی کمهیاهوی موج نوی فرانسه (فیلمساز زیر ذرهبین)
در این شماره از «فیلمساز زیر ذرهبین» به سراغ کارگردانی میرویم که بهنوعی کمزرقوبرقترین فیلمساز موج نوی فرانسه بهحساب میآید. آثار او تفاوت فاحشی با دیگر فیلمسازان موج نو دارد و همزمان توانسته فرمی یکّه عرضه کند. فرم یکّهای که باعث میشود بتوانیم خیلی زود و پس از تنها چند دقیقه تماشای فیلمهایی که طی ۴ دهه ساخته، روح پشت تصاویر را بهیاد آورده و کارگردانش را بشناسیم؛ اریک رومر.
فیلمهای اریک رومر بیش از آنکه بر کنشهای ملودراماتیک متکی باشند، با ژستها و نگاهها پیش میروند. با همین رویکرد، شوخ و زیرک و گاه، پالایندهی غمها عمل میکنند. اما نکتهی جالبی دربارهی این خصوصیات فیلمهایش وجود دارد؛ گرچه آثار او دربارهی مشغلهها و احساسات مردم عادی صحبت میکنند، اما بهسختی و بسیار اندک، اطلاعاتی دربارهی عواطف و زندگی و حتی نظرات خود مردی که آنها را ساخته به ما میدهد.
چیزی شبیه معما
اریک رومر برای حریم خصوصی و زندگی شخصیاش اهمیت بسیاری قائل بود. او معمولا از دادن اطلاعات شخصی و پاسخ به پرسشهای غیرهنری خبرنگاران اجتناب میکرد. او دربارهی نام شناسنامهایاش، در دوجای مختلف، دو چیز مختلف گفته. به یک خبرنگار محل تولدش را تول و به برخی دیگر، شهر نانسی معرفی کرده. همچنین سه تاریخ مختلف از تولد احتمالی او در دسترس داریم؛ ۲۱ مارس ۱۹۲۰، ۱ دسامبر ۱۹۲۰ و ۴ آپریل ۱۹۲۳.
کرمکتابی که فیلمساز شد
رومر در پاریس فارغالتحصیل شد. سپس به جنگ رفت و پس از بازگشت روزنامهنگار آزاد شد. او که در آثار پاسکال، دیدرو، روسو، استاندال، بالزاک و رمبو غوطهور بود، ادبیات را بسیار والاتر از سینما میدانست. اما رفتهرفته شروع به نشستوبرخاست در سینماتک فرانسه کرد و پس از دوستشدن با سینهفیلهای پرشوری چون ژان لوک گدار، فرانسوا تروفو، کلود شابرول و ژاک ریوت، شروع به نقد و بررسی فیلم و تلطیف نظرش دربارهی سینما کرد.
در سال ۱۹۵۰، او «La Gazette du Cinema» را بنا نهاد که عمر چندانی نداشت. سپس خیلی زود به تیم کایه دو سینما پیوست و شروع به همکاری با آندره بازن کرد. رومر توانست از همکاران جوانترش در کایه دو سینما سبک نوشتاری سخنورانهتری خلق کند و از همین رو، در سال ۱۹۵۶ سردبیر آنها شد. او تا سال ۱۹۶۳ سردبیر کایه دو سینما ماند و در این مدت با شابرول پروژهی مطالعاتی بر آثار هیچکاک را جلو برد و همزمان شروع به ساخت فیلمکوتاههایی کرد که در آن از تکنیک «Camera Stylo» استفاده میشد؛ تکنیکی که تلاش میکند تا از دوربین بهمثابهی قلم استفاده کند.
آغازهای کوچک
رومر نخستین فیلم کوتاهش، «دفتر خاطرات یک رذل» را در سال ۱۹۵۰ با یک دوربین قرضی ساخت و بهمدت یک دهه با اتکا به کمک رفقایش به فیلمسازی ادامه داد. گدار در تولید «ارائه یا شارلوت و استیکش» و «سونات کرویتزر» با او همکاری کرد و دستیار او بود. شابرول هم تهیهکنندگی دو فیلم «ورونیک» و «نشان شیر» را بر عهده گرفت.
با همهی این تلاشها، رومر تا مدتها ناشناس و بدون تماشاگر باقی ماند. او تا حدود سال ۱۹۶۶ که سرانجام جایگاه خود را در سینما پیدا کرد و به مخاطب و توجه دست یافت، عموما در خانه و مشغول مطالعه و بررسی آثار نویسندگان و فیلمسازان محبوبش بود.
متمرکز بر مجموعهها
رومر بهخاطر مجموعه فیلمهایی که در فاصلهی بین ۱۹۶۳ و ۱۹۹۸ تولید کرد، شهرت ویژهای دارد. در اصل او مجموعههایش را بهمثابهی رمان در نظر میگیرد. جایی گفته: «من بلد نبودم این داستانها را بهاندازهی کافی خوب بنویسم.» و برای همین تبدیل به فیلمشان کرده. داستانهای مجموعهی ششتایی قصههای اخلاقی، از فیلم «طلوع: آواز دو انسان» مورنائو الهام گرفته شدهاند و روی سوژهی «یک مرد که درست در لحظهی متعهد شدن، زن دیگری را ملاقات میکند» متمرکزند.
رومر سعی داشت در فیلم چیزی را بهتصویر بکشد که تا پیش از این در مدیوم سینما بیگانه بهنظر میرسید. او قصد داشت با این کار، احساساتی را که در اعماق آگاهی مخاطبش دفن شدهاست بیان کند. بنابراین در «دختر نانوای مونسو» و «حرفهی سوزان» سبک فیلمسازی مکالمهای را پیش گرفت که به نقطه قوت آثار او تبدیل شد.
با این حال و با وجود همهی این تلاشها، تا زمانی که کلکسیونر را نساخته بود، تجربهی موفقیت تجاری را کسب نکرد. و تا وقتی که برای «شب من نزد مود» نامزد دریافت دو جایزهی اسکار نشده بود و «زانوی کلر» و «عشق در بعد از ظهر» را نساخته بود، هیچگاه تحسین فراگیر توسط انبوه منتقدان را راجع به هیچکدام از فیلمهایش نداشت.
رومر یک بار فاش کرد:«چیزی که برای من جالب است این است که نشان دهم تخیل افراد چگونه کار میکند.» و درک این موضوع که وسواس میتواند فکر دائمی به موضوع میتواند جایگزین واقعیت بیرونی شود، پشتوانهی سری دوم فیلمهای او، یعنی «همسر هوانورد (۱۹۸۰)»، «ازدواج خوب (۱۹۸۱)»، «پائولین در ساحل (۱۹۸۳)»، «ماه کامل در پاریس (۱۹۸۴)»، «پرتو سبز (۱۹۸۶)» و «L’ami de mon amie (۱۹۸۷)» شد.
منتقد مشهور، گیلبرت آدایر یک بار مدعی شد که پیرنگ فیلمهای رومر چیزی میان ماریوو و یک قسمت عادی از سریال «دوستان» قرار میگیرد. شخصیتهای رومر احمقترین، بیارزشترین و رقتانگیزترین چهرههایی هستند که بر روی صفحهی نقرهای سینما ظاهر شدهاند. او حتی مدعی شد که ۹۰٪ صحبتها هم اراجیف محض هستند. اما حتی آدایر هم در مقابل مجموعه فیلمهای «داستانهای چهارفصل» تسلیم شد و به اهمیت آنها اعتراف کرد.
اقتباسها
رومر همچنین تعدادی اقتباس ارزشمند هم خلق کرد. هر دو اثر «مارکیز اُ (۱۹۷۶)» و تلهنمایش «کاترین هایلبرون (۱۹۸۰)» بر اساس متنهایی از هاینریش فون کلایست ساخته شدهاند. «پرسیوال ولزی (۱۹۷۸)» و «عاشقانهی آستریی و سلادون (۲۰۰۷)» هم بهترتیب از کرتین دو تروا (شاعر فرانسوی قرن ۱۲) و اونوره دورفه(رماننویس قرن ۱۶) اقتباس شدهاند.
از قضا، رومر در دورهی ساخت این آثار بسیار تجربیتر عمل کرد و از تکنولوژیهای دیجیتال در آثاری مانند «دوک و دوشیزه (۲۰۰۱)» برای بازسازی شکوه زمانهای که فیلم بنا داشت به تصویرش بکشد استفاده کرد.
آرایشگر غیرمتعارف
با وجود طبیعتگرایی گاهبهگاه و حس لذیذ ابهام، هرگز چیری در فیلمهای رومر دلبخواه نبود. او بازیگران اغلب غیرحرفهای خود را در تمرینهای گسترده و طولانی قرار میداد و با ظهور ایدههای جدید، فیلمنامه را اصلاح میکرد. در لوکیشن، او ترجیح میداد با توجه به وضعیت آب و هوا و زمان روز، سکانسی را برای فیلمبرداری انتخاب کند و به سرعت (دو یا سه برداشت) و با یک گروه تولید کوچک، ساخت فیلم را پیش میبرد.
از آنجایی که رومز افکار را بر اعمال اولویت می داد، حرکات دوربین را محدود کرد و بسیار بر نماهای نزدیک متمرکز شد. با این حال، بهعنوان کارگردان «افرادی که حرکت میکنند و صحبت میکنند»، اغلب به شخصیتهای در حال گذار میپرداخت. تمرکز او همیشه بر حس زندهبودن بود تا تدبیر ملودراماتیک. در آثار او افرادی با عواطف آسیبپذیر ملزم به تصمیمگیری مهم در مورد روابط، شغل و تعطیلاتشان هستند و طی این تصمیمگیریها ناراحت و سرخورده میشوند، اشتباه می کنند، پشیمان می شوند و به نتیجه میرسند، زیرا میلشان در طی فیلم با واقعیت، اخلاق، هوسها و عقل سلیمشان وارد گفتگو میشود. به عبارت دیگر، رومر درباره انسانها فیلم میساخت نه شخصیتهایی خیالی که قرار است در که در یک فیلم ببینیمشان.
استادی بیادعا و ماندگار
رومر در طول سالیان متمدی به ضد و نقیض بودن، محافظهکاری و شوونیستبودن متهم میشد. بهنظر میرسد که گرایشات سیاسیاش برخلاف غالب فیلمسازان موج نوی فرانسه، تا حدودی دست راستی باشد. اما تصویری که از خودش نشان داد بهندرت از یک بورژوای تحصیلکرده و خوشبیان و البته تا حدی خودشیفته دور میشد. کمتر کسانی به اندازهی او از تغییر مناسبات اجتماعی زمانه آگاه بودند. علاوه بر این، فیلمهای او از قضاوت اخلاقی دربارهی شخصیتها یا مشکلاتشان اجتناب میکند. بهنظر میرسد این عدم اجتناب آگاهانه و مصرانه پیگیری شده و ارزش بسیاری به فیلمهای او بخشیده. در نتیجه معمولا با پایان منظمی که مخاطب را با نتیجهگیری از سالن بدرقه کند روبهرو نیستیم.
تروفو رومر را یک مینیاتوریست میدانست و در نظرش این مینیاتوریست چیرهدست یکی از برترین کارگردانان تاریخ سینما بود. اما جالبتر از وصف دقیق تروفو، میتوانیم دیالوگ فیلم «حرکت شب (۱۹۷۵)» ساختهی آرتور پن را یادآوری کنیم. در جایی از این فیلم، سوزان کلارک، همسر خیانتکار داستان از شیموس میپرسد که آیا تمایل به تماشای فیلم «شب من با ماو» را دارد یا خیر. پاسخ صادقانهی او بسیار جالب است. او میگوید:
«فکر نمیکنم چندان خوشم بیاد. یه بار یکی از فیلمهای رومر رو دیدم. شبیه این بود که بشینی خشک شدن رنگ رو تماشا کنی.»
حالا و با این تفاصیل، اگر خیال میکنید آمادهی کشف حرکت در آثار فیلمسازی که فیلمهایش به «آهستگی» مشهورند هستید، یا میتوانید «کنش» را از لای دیالوگهای شخصیتهای نشستهبرصندلی و در حال آفتابگرفتن بیرون بکشید و مصمم به درک طنز ظریف آثار رومر هستید، میتوانیم پانزده فیلمی که در پایین لیست شدهاند را به شما معرفی کنیم.
۱) دختر نانوای مونسو (The Bakery Girl of Monceau)
- محصول: ۱۹۶۳
- مدت زمان: ۲۳ دقیقه
- بازیگران: بارت شردر، کلودین سوبریه، میشل ژیراردون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۳ از ۱۰
اولین اثر «قصههای اخلاقی» بسیار ساده، ظریف و جذاب ساخته شده. این فیلم نشان میدهد که رومر چه مسیری را آغاز کرده و بنای ساخت چه سبکی در فیلمسازیاش دارد؛ فیلمبرداری ناتورالیستی، صدای اولشخص کنایهآمیز و تصویر زنی غیرقابلدرک. یک دانشجوی حقوق (با بازی بربت شرودری که بعدها خودش تهیهکننده و کارگردان شد) با چشمهای پرشور و اشتیاق زیاد، هر روز مقدار زیادی نان و شیرینی و کلوچههای شکری تهیه میکند تا توجه دختر نانوای سبزهای که در آن نانوایی عجیب و غریب پاریسی کار میکند را جلب کند. اما آیا واقعا به آن دختر علاقهمند شده یا فقط دچار یک هوای شیرین و زودگذر شده؟
۲) حرفه سوزان (Suzanne’s Career)
- محصول: ۱۹۶۳
- مدت زمان: ۵۵ دقیقه
- بازیگران: کاترین سی، دایان ویلکینسون، فیلیپ بوزان
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۳ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
برتراند وقت خود را در یک رفاقت غیرعادی خصمانه و حسادتآمیز با گیوم دوست دانشگاهیاش میگذراند. اما وقتی به نظر میرسد که گیومِ دلربا دارد رابطهای با سوزان که دختری مستقل است میسازد، با نارضایتی و حسادت آنها را دنبال میکند. دومین «داستان اخلاقی» رومر با فیلمبرداری ۱۶ میلیمتری سیاه و سفید و حس قوی پاریس دهه ۱۹۶۰، پرترهای شگفتانگیز از سادهلوحی جوانی و پیوندهای پیچیدهی دوستی و عاشقانه است.
۳) شب من نزد مود (My Night at Maud’s)
- محصول: ۱۹۶۹
- مدت زمان: ۱۱۰ دقیقه
- بازیگران: فرانسوا فابیان، ژان لویی ترنتینیان ، ماری کریستین بارو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۹ از ۱۰
سومین فیلم از مجموعهی «قصههای اخلاقی» رومر که اولین موفقیت بینالمللی او هم هست، «شب من نزد مود» نام دارد. این فیلم حول محور یک مهندس جوان کاتولیک جدی است که در طی چند روز پیش از فرارسیدن کریسمس، با تقاطع شانس و انتخاب در زندگیاش روبهرو میشود. در حالی که او به یک زندگی مجردی عادت کرد و پس از سالها زندگی در خارج از کشور، او خود را بین زنی میبیند که خیلی اتفاقی با او ملاقات کرده و زنی که هرگز ندیده است اما به طور غریزی معتقد است که زن ایدئال اوست. محور فیلم، همان چیزیست که در عنوان فیلم میبینیم. ژان لوئی ترینتینانت، شبش را زن مطلقهی جذابی سپری میکند و ایدههایی دربارهی فلسفه و زندگی با او به اشتراک می گذارد. اندیشههای پاسکال در بحث های دایرهای و درخشانی که در مورد مذهب، ازدواج و ارادهی آزاد شکل میگیرند، بر این مکالمهی شبانه تأثیر گذاشتهاند.
۴) کلکسیونر (La collectionneuse)
- محصول: ۱۹۶۷
- مدت زمان: ۸۷ دقیقه
- بازیگران: هایدی پولیتیف، پاتریک بوچاو، دنیل پومرور و…
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۰ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۴ از ۱۰
قصههای اخلاقی پر از مردان بیهوده و ناامنی است که بر یافتن توجیهات اخلاقی برای رفتارهای خودمحورانهشان اصرار دارند. اما هیچکدام از شخصیتهای مرد رومر بهاندازهی دو مرد بوهمیایی(یک دلال هنری و یک نقاش تجربی) نمیتوانند به این وصف برسند. آن دو که برای یک استراحت آرام به خانهای تابستانی در ریویرا سفر کردهاند، در این فضا با یک زن جوان و جذاب روبهرو میشوند که تهدیدی برای آرامششان بهحساب میآید. رومر و فیلمبردارش نستور آلمندروس، «کلکسیونر» را به ظرافت هرچه تمام، از یک مطالعهی روانشناختی تبدیل به مجموعهای از آینهها با استفاده از فیلم رنگی ۳۵ میلیمتری و دستگاههای دیگر برای بهرهبرداری از نور طبیعی غنی محیط کردند. پالت شاد فیلم حاصل، مملو از رنگهای طلایی اغواکننده و آبیهای عمیق شبانه است تا خیلی روشن نشان دهد که رومر چقدر هیجانانگیز و بیرحمانه قهرمانهایش را مورد آزار قرار میدهد. این فیلم یک نقطهی عطف برای کارگردان و مجموعهاش بود.
۵) زانوی کلر (Claire’s Knee)
- محصول: ۱۹۷۰
- مدت زمان: ۱۰۵ دقیقه
- بازیگران: لارنس دو موناگان، بئاتریس رومان، ژان کلود بریالی و…
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۶ از ۱۰
از میان تمام قهرمانان مرد در «قصههای اخلاقی» که در رابطهشان دچار وسوسه و تزلزل میشوند، احتمالا قهرمان فیلم «زانوی کلر» کمتر از همه حس همذاتپنداری یا درک تماشاگر را با خود داشتهباشد. چرا که قهرمان این فیلم یک نسل از کلر پیرتر است و کلر ناخواسته علاقهی او را بهخود جلب میکند. ژان کلود بریالی، جوان مبهم است که نقش ژروم را بازی میکند. او که تا حدی یک آزادهی از خودراضیست، دارد به میانسالی نزدیک میشود و تصمیم قاطعانهاش برای ازدواج با دوست دختر دیرینهاش، هنگام برخورد ناگهانی با کلر جوان متزلزل میشود. عادت ژروم به بازگو کردن کارهای خود به شیوهای خودخواهانه، این باور رومر را آشکار میکند که قهرمانهای «قصههای اخلاقی» خود را قهرمان یک رمان میدانند و زندگیشان را همانگونه که گذشته برای خود و دیگران روایت میکنند. اعماق تیرهی شخصیت ژروم با تصاویر درخشانی که نستور آلمندروس فیلمبرداری کرده، تضاد جالبی بهوجود میآورد. آلمندروس این تضاد را با استفاده از پالتی که پیشتر پل گوگن استفاده کردهبود به وجود میآورد.
۶) عشق در بعدازظهر (Love in the Afternoon)
- محصول: ۱۹۷۲
- مدت زمان: ۱۰۵ دقیقه
- بازیگران: زوزو، برنارد ورلی، فرانسوا ورلی و…
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۷ از ۱۰
فردریک، مدیر تجاری بورژوا گرچه با همسر دوستداشتنیاش، هلن، در انتظار تولد فرزند دومشان هستند اما نمیتواند انبوه زنان پاریسیای که هر روز میبیند را از ذهنش دور کند. او با خیالاتی که با این زنان در سر میپروراند روزهایش را میگذراند، تا اینکه کلوئه (با بازی مسحورکنندهی زوزو) وارد داستان میشود و اولین تهدید واقعی برای ازدواج فردریک را رقم میزند. قسمت پایانی مجموعهی «قصههای اخلاقی» رومر یک ماجرای لطیف و هوشیار است که به شدیدترین لحظهی احساسی کل مجموعه منجر میشود.
۷) مارکیز اُ (The Marquise of O)
- محصول: ۱۹۷۶
- مدت زمان: ۱۰۲ دقیقه
- بازیگران: ادیث کلور، برونو گانز، اریک رومر و…
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۱ از ۱۰
رومر با اقتباس از رمانی از هاینریش فون کلایست که در سال ۱۸۰۸ نوشته شده، موفقیتهای بزرگ «قصههای اخلاقی» خود را با انحراف آشکار از تجربههای پیشین خود دربارهی تغییر ارزشها و خطوط اخلاقی در فرانسه معاصر دنبال کرد. مانند رمان، فیلم هم با انتشار یک آگهی روزنامهی قابل توجه با امضای مارکیز شروع میشود که در آن اطلاع داده باردار است و میخواهد مردی که مسؤول این بارداریست هویت خودش را افشا کند. در حالی که برخوردهای تصادفی به طور خود به خود قهرمانان داستان های اخلاقی را به بررسی وجدان خود سوق می دهد، در اینجا سرنوشت مارکیز را مجبور می کند که هم با حس خود و هم با تعصبات روزگارش مقابله کند. رومر و نستور آلمندروس با بردن لوکیشن های فیلم به آلمان غربی و استفاده بازیگران کاملا آلمانی، فیلم را با ارجاعات غنی به نقاشی رمانتیک آلمانی، بسیار دیدنی کردند.
۸) پرسیوال ولزی (Perceval le Gallois)
- محصول: ۱۹۷۸
- مدت زمان: ۱۴۰ دقیقه
- بازیگران: ادیث کلور، برونو گانز، اریک رومر و…
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶٫۹ از ۱۰
«پرسیوال ولزی» شاهکار بلامنازع اریک رومر و یکی از بدیعترین، جسورانهترین و دقیقترین فیلمهای کل تاریخ سینماست. اما با اینحال توسط عوام و بسیاری از هواداران رومر دستکم گرفتهشده و مهجور مانده است. البته تعداد زیادی از سینهفیلها و آکادمیسینهای سینما ارزش فیلم را درک کردهاند و جایگاهی قدسی در لیست فیلمهایشان برایش متصور شدهاند. این فیلم اقتباسی تحتاللفظی از شعر حماسی شاعر قرن دوازدهمی، کرتین دو ترواست. به همان اندازه که حیرت برخی تماشاگرانش را برانگیخته، البته نظرات منفیای هم گرفته. اما هم هواداران و هم مخالفین پرسیوال، از صفات زیر برای توصیفش استفاده میکنند: سادهلوح، بدوی، کودکانه، نمایشی، خارقالعاده، گیجکننده، قدیمی، ضدسینما، پستمدرن و ادبی.
۹) زن هوانورد (The Aviator’s Wife)
- محصول: ۱۹۸۱
- مدت زمان: ۱۰۴ دقیقه
- بازیگران: آن لور موری، ماری ریور، فیلیپ مارلو و…
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۵ از ۱۰
اولین قسمت از مجموعهی «کمدیها و ضربالمثلها» فیلم «زن هوانورد» است. این فیلم از ضربالمثل «ممکن نیست که به هیچچیز فکر نکنی» برداشته شده و حکایت زوجی جوان را پیگیری میکند که تمام وقت خود را صرف فکر کردن و تحلیل کنشهای طرف مقابلشان میکنند. این فیلم حول محور چند قسمت از ارتباط نادرست و سوءتفاهم بین یک زن جوان و معشوق جوانش میچرخد. برای شروع این مجوعهی جدید، اریک رومر دوباره به فیلم ۱۶ میلیمتری بازگشت. انتخابی که باعث میشود فیلم پویاتر جلوه کند و به «زن هوانورد» حس یک نیمهمستند باطروات پاریسی ببخشد.
۱۰) پائولین در ساحل (pauline at the beach)
- محصول: ۱۹۸۳
- مدت زمان: ۹۴دقیقه
- بازیگران: آماندا لنگله، آریل دمباسل، پاسکال گرگور و…
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۳ از ۱۰
یکی از در دسترسترین فیلمهای رومر، «پائولین در ساحل» است. این فیلم بر یک دورهمی و روابط عاطفی حاکم بر چهار عضو آن دورهمی تمرکز دارد که در حال گذراندن تعطیلاتشان هستند. این روابط از زاویهی دید دو نوجوانی رصد میشوند که هرچه جلوتر میرویم میفهمیم عاقلترین شخصیتهای فیلم هم هستند. این فیلم که در ادامهی مجموعهی «کمدیها و ضربالمثلها» است، بر پایهی اصطلاح «آنکس که زیاد حرف میزند خودش را بیاثر میکند» پیش میرود. رومر از شکاف و تضاد میان این بزرگسالان کمدیهایی خلق میکند. این فیلم آخرین همکاری میان رومر و فیلمبردار معروفش، نستور آلمندروس است که با تصاویر درخشان الهامگرفتهشده از ماتیس، محیط تابستانی ساحل را روشنا میبخشد.
۱۱) ازدواج خوب (A Good Marriage)
- محصول: ۱۹۸۲
- مدت زمان: ۹۷ دقیقه
- بازیگران: بئاتریس رومان، آریل دمباسل، آندره دوسولیه و…
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
ضربالمثلی که «ازدواج خوب» بر پایهاش ساخته شده، کنایهای از ژان دو لا فونتن است که میگوید: «چه کسی هست که در اسپانیا قلعه نساخته باشد؟» فیلم با یک داستان هشداردهنده دربارهی خطرات انباشتن طرحهای پیچیده و غیرقابلدستیابی پیش میرود. بئاتریس رومان در «ازدواج خوب» نقش زن جوانی را بازی میکند که یک گوشه نشسته و منتظر آن است که با مردی ایدئال برای ازدواج ملاقات کند.
۱۲) ماه کامل در پاریس (Full Moon in Paris)
- محصول: ۱۹۸۴
- مدت زمان: ۱۰۲ دقیقه
- بازیگران: پاسکال اوژیه، چکی کاریو، فابریس لوچینی و…
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۴ از ۱۰
- «کسی که دو زن داشته باشد، روحش را از دست میدهد، کسی که دو خانه داشته باشد مغزش را از دست میدهد.» این اصطلاحیست که رومر با آن، مجموعهی «کمدیها و ضربالمثلها» را پیش برده و چهارمین فیلم مجموعه را ساخته. لوئیز که یک طراح دکوراسیون داخلی جوان است(و توسط پاسکال اوژیه ایفای نقش میشود) دو خانه دارد. یکی از آنها را با شریک زندگیاش بهاشتراک گذاشته اما دیگری را نه. او بهدنبال زندگی آزاد مجردی به پاریس میرود اما معشوقش بیخبر در اقامتگاهشان میماند. شخصیتپردازی ظریف رومر، سردرگمیهای کوچکی را آشکار و ارائه میکند که بهندرت را چنین ظرافت و پختگی ارائه شده.
۱۳) پرتو سبز (The Green Ray)
- محصول: ۱۹۸۶
- مدت زمان: ۹۸ دقیقه
- بازیگران: ماری ریوری، ماریا لوویسا، بئاتریس رومان و…
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۷ از ۱۰
جولای ماهی است که پاریسیها برای تعطیلاتی که تمام سال انتظارش را کشیده بودند آماده شدهاند و از شهر فرار میکنند تا در خانههای روستایی یا ساحلی اقامت کنند. دلفین سی ساله و مجرد در «پرتو سبز»، گیج و بیبرنامه به تماشای دوستانش مینشیند که در حال ترک شهر هستند. رومر در این فیلم به شکل بینظیری مالیخولیا و عدم اطمینان را با تغییر مکرر برنامههای دلفین و ناتوانیاش در انتخاب برنامهی سفر نشان میدهد. فیلم بسیار تأثیرگذار است و سکانس پایانیاش بهسختی از خاطر فراموش میشود.
۱۴) دوست دوست من (L’Ami de mon amie)
- محصول: ۱۹۸۷
- مدت زمان: ۹۸ دقیقه
- بازیگران: سوفی رنوار، آن لور موری، امانوئل شوله و…
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۶ از ۱۰
لذتبخشترین قسمت از مجموعهی «کمدیها و ضربالمثلها»، آخرین قسمت آن هم محسوب میشود. بیشک هاوارد هاکس، این الگوی فیلمساز و پادشاه هالیوودی از مجموعه راضی خواهد بود. این کمدی جذاب و هوشمندانه در حومهی پاریس میگذرد و به گروهی از متخصصان جوانی میپردازد که احساسات مبهمی دربارهی افراد مهم زندگی خود دارند. «دوست دوست من، دوست من هم هست» کنایهای است که این فیلم بر پایهاش ساخته شده. همانطور که در «ماه کامل در پاریس» هم میبینیم، رومر کادر را با دکورهای بیهوده و پستمدرن پر کرده تا بر مصرفگرایی آن دوران تأکید کند و هر شخصیت برای مطابقت با میزانسن، با رنگ مخصوص به خودش کدگذاری شده.
۱۵) قصهی تابستانی (A Summer’s Tale)
- محصول: ۱۹۹۶
- مدت زمان: ۹۸ دقیقه
- بازیگران: آماندا لنگله، ملویل پوپو، اورلیا نولین و…
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۶ از ۱۰
سومین فیلم از مجموعهی بینظیر «چهار فصل» روایت جوان خوشتیپ و خودشیفتهایست که برای گذراندن تعطیلات تابستانش به بریتانی سفر کرده. این پسر جوان که گاسپار نام دارد با آماندا لنگله که یک دانشجوی قومشناسیست آشنا میشود و شروع به معاشرت با او میکند. او توضیح میدهد که در انتظار آمدن معشوقهاش است. هرچه پیشتر میرویم به اینکه چهقدر رابطهی او با معشوقهاش جدیست بیشتر شک میکنیم. کمی بعد او شروع به معاشرت با دختر دیگری میکند و در نهایت معشوقهاش هم سر میرسد. حالا اریک رومر این شخصیت آشفته را وا میدارد تا در موقعیت پیش آمده از میان سه آدمی که جلویش است یکی را انتخاب کند.
منابع: CloseUpFilmCentre , BFI