رهاشدگی عاطفی چیست و چگونه میتوان با آن کنار آمد؟
روابط اجتماعی به شیوههای مختلف کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار میدهند. افرادی که زندگی اجتماعی موفقی دارند، معمولا از سلامت روحی و روانی باثباتتر و پایاتری برخوردار هستند. این در حالی است که ناتوانی در درست ابراز کردن احساسات میتواند به فاصله افتادن در روابط و ایجاد احساس ناخوشایند رهاشدگی عاطفی منجر شود. بروز این احساس، که از دید بعضی از متخصصان میتواند نوعی اختلال هم محسوب شود، تا حد زیادی به آگاهی داشتن نسبت به مرزهای اطرافیان و شناخت خود بستگی دارد.
در این مقاله از دیجیکالا مگ، ضمن معرفی پدیدهی رهاشدگی عاطفی و شرح چند عامل مسؤول برای بروز این احساس، ۵ راهکار کاربردی برای بهبود آن معرفی میکنیم. با ما همراه باشید.
رهاشدگی عاطفی چیست؟
رهاشدگی عاطفی به حالتی روانی گفته میشود که در آن شخص در کنار احساس تنهایی شدید، حس میکند که دیگران به نیازهایش بیتوجه هستند، او را پس میزنند و هیچ علاقهای به او ندارند. داشتن فرصتی برای ابراز احساسات و معتبر شمرده شدن آنها توسط اطرافیان برای تضمین سلامت روح و روان ضروری است. بنابراین، هنگامی که این فرصت به هر دلیلی از دست برود، پیامد منفی آن رهاشدگی عاطفی خواهد بود. باید توجه داشت که در زندگی اجتماعی، داشتن تعاملهای سالم با دیگران و برقراری روابطی که بر پایهی ابراز احساس متقابل بنا شدهاند، از اهمیت بسیار والایی برخوردار است.
رهاشدگی عاطفی عموما در اثر کمبود یا نبود همدردی و همدلی کافی از جانب اطرافیان، به خصوص نزدیکان، پدید میآید. بروز این احساس ناخوشایند، تا حدودی قابل توجیه و منطقی است. برای مثال، اگر عزیزانمان ارزشی برای موفقیتهایمان قائل نشوند یا در زمان دشواری ما را به حال خود رها کنند، داشتن احساس رهاشدگی عاطفی پاسخی منطقی به حساب میآید. از طرفی، گهگاه این احساس به دلایل پیچیدهتری بروز پیدا میکند که ریشه در عدم برقراری ارتباط سالم با دیگران دارند.
بروز احساس رهاشدگی عاطفی، کاملا به نحوهی برقراری ارتباط با دیگران و برداشتی که از رفتارهای اطرافیانمان میکنیم وابسته است. بنابراین، میتوان گفت خطاهایی هم در روند بروز این احساس دخیل هستند. گاهی اطرافیان نیاز به اندکی زمان و فضای بیشتر برای خلوت کردن با خود و مرتب کردن افکارشان دارند و این ممکن است از دید ما نوعی بیتوجهی عاطفی تلقی شود. در مواقعی هم حساسیت بیش از حد روی رفتارهای دیگران و وقایعی که در محیط پیرامون رخ میدهند میتواند عامل بروز احساس رهاشدگی عاطفی باشد.
گهگاه، پدید آمدن رهاشدگی عاطفی از ناتوانی در درک مرزبندیهای دیگران نشأت میگیرد. در این مواقع، معمولا داشتن توقعهای غیرواقعگرایانه و بیجا، که دیگران را موظف به خدمترسانی بیقید و شرط میکنند، باعث بروز آسیب روحی میشود. این ناتوانی ممکن است نتیجهی ابتلا به اختلالهای روحی و روانی که ارتباط بسیار نزدیکی با نحوهی شکلگیری وابستگیهای عاطفی دارند باشد. ۳ مورد از این اختلالهای مرسوم، اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت وابسته و اختلال وابستگی اضطرابآمیز هستند.
عوامل بروز احساس رهاشدگی عاطفی
رهاشدگی عاطفی میتواند دلایل مختلفی با شدتهای متفاوت داشته باشد. هر چقدر آستانهی تحمل بالاتر باشد، توانایی برای مواجه شدن با احساسات منفی بیشتر خواهد بود. نکتهی مهمی که باید در اینباره در نظر داشت این است که مهرطلبی بیش از اندازه باعث کاهش آستانهی تحمل میشود. شخص مهرطلب همواره خود را مسؤول درک و پرداختن به احساسات مختلف دیگران میداند و از این بابت بهای عاطفی و روانی گزافی را پرداخت میکند. از سوی دیگر، گاهی دغدغهها و دلمشغولیهای بسیار اطرافیان، آنها را از بیشتر توجه کردن به احساسات ما بازمیدارد.
پدیدهی رهاشدگی عاطفی میتواند مرتبط با برخی از عوامل ذهنی وابسته به نوع شخصیت، تمایلهای ذاتی و اختلالهای روحی و روانی ارثی هم باشد. ذهن انسان پیچیدگیهای بسیاری دارد و مهمترین نقش را در روند تصمیمگیری ایفا میکند. در همین راستا، ترسها و دشواریهایی وجود دارند که ریسک پیدایش این نوع رهاشدگی را افزایش میدهند. برخی از این دشواریها به شرح زیر هستند.
- در شرایط احساسی دست و پای خود را گم میکنید.
- هر دفعه که در یک شرایط احساسی خاص قرار میگیرید، دچار اضطراب شدید میشوید و نمیتوانید فشار عصبی وارده را کنترل کنید.
- از تأثیری که هر کدام از رفتارهایتان ممکن است روی کیفیت روابطتان بگذارد به شدت میترسید.
- احساس میکنید در ابراز علاقه به کسانی که دوستشان دارید بسیار ناتوان هستید.
- نمیتوانید آنطور که باید از خودتان حمایت کنید و نیازهایتان را برآورده کنید.
- از اختلالهای روحی و روانی عدیدهای رنج میبرید که امیدی به بهبودشان ندارید.
به گفتهی روانشناسان، احتمال پدیدار شدن رهاشدگی عاطفی در افرادی که از مواد مخدر استفاده میکنند، از اختلال اضطراب اجتماعی رنج میبرند، افسردگی دارند، به یک یا چند اختلال شخصیتی مبتلا هستند، در کودکی دچار تراماهای متعدد شدهاند یا شاهد زجر کشیدن عزیزانشان بودهاند بیشتر است.
قرار داشتن در تنگنای مالی، نداشتن امنیت شغلی، داشتن روابط سرشار از کینه و کدورت و ترس از تعهد و صمیمیت هم عوامل عاطفی-اجتماعی دیگری هستند که میتوانند به پدیدار شدن رهاشدگی عاطفی دامن بزنند. مهمترین نکته در خصوص برقراری ارتباط مؤثر با دیگران درک این واقعیت است که ارتباط مسیری دوطرفه است و تا زمانی که احساس متقابل در میان نباشد، نمیتوان انتظار کسب نتیجهی دلخواه داشت.
گاهی رهاشدگی عاطفی به دلایلی رخ میدهد که از دیدمان پنهان میمانند، چراکه دیدگاهی جانبدارانه نسبت به روحیههای خود داریم و نمیتوانیم آنها را به درستی نقد کنیم. بعضی رفتارها و واکنشها میتوانند دیگران را نسبت به وقت گذراندن و ارتباط برقرار کردن با ما دچار تردید کنند و در بلند مدت باعث بروز رهاشدگی عاطفی شوند. چند مورد از این رفتارها به شرح زیر هستند.
- معتقدید که نزدیکانتان باید به صورت خودکار متوجه ناراحتیها و دلخوریهای شما بشوند و در راستای ابراز احساس ناراحتی خود تلاشی نمیکنید.
- به طور کلی، ابراز احساسات مختلف برایتان بسیار دشوار است و ترجیح میدهید مکان امن خود را برای فراگیری نحوهی ابراز احساسات ترک نکنید.
- در مواجهه با تلاشهای دیگران برای برقراری روابط صمیمانه، آنها را پس میزنید و از حضور در مکانهایی که شما را در معرض برقراری ارتباط با دیگران قرار میدهد دوری میکنید.
- صمیمیت دیگران را مصنوعی تلقی میکنید و دلیلی برای پاسخ دادن به رفتارهای دوستانه و صمیمانه نمیبینید.
- در درک مرزبندیهای دیگران و تعیین مرزهایی منطقی برای روابط خودتان مشکل اساسی دارید.
۵ راهکار کاربردی برای مبارزه با احساس رهاشدگی عاطفی
۱. از برقراری ارتباط با دیگران فرار نکنید
یکی از بهترین راهکارها برای شناسایی و مبارزه با احساس ناخوشایند رهاشدگی عاطفی، صحبت کردن با نزدیکان درباره احساسات ضد و نقیضی است که باعث پدیدار شدن این احساس میشوند یا آن را تشدید میکنند. صحبت کردن با دیگران همچنین میتواند ترس از برقراری ارتباط، که یکی از مهمترین عوامل بروز رهاشدگی عاطفی است، را به میزان قابل توجهی کاهش دهد، سوءبرداشتها را برطرف و روند بهبود را سریعتر و آسانتر کند.
اگر با بیتوجهی از جانب دیگران مواجه هستید، با صراحت از آنها بخواهید دلیل بیاعتنایی به شما و نیازهایتان را بیان کنند. گاهی لازم است به دیگران تلنگری زد تا حواسشان را جمع کنند و بیشتر مراقب اطرافیانشان باشند. توجه داشته باشید که پیش از صحبت با دیگران، از منطقی بودن انتظارهایی که دارید اطمینان حاصل کنید. هیچکس مایل نیست انتظارهایی را برآورده کند که ذرهای واقعگرایی در تاروپودشان نهفته نیست!
موقع برقراری ارتباط، خوشرو باشید و از لحنی آرام و محترمانه استفاده کنید. به خاطر داشته باشید که حتی سختترین و جدیترین مباحث هم میتوانند با مهربانی و آرامش بیان شوند و نتایج خوبی را به دنبال داشته باشند. با رعایت این اصل، حالت تدافعی طرف مقابل را از بین میبرید و سودمند بودن مکالمه را افزایش میدهید. البته باید اعتراف کرد که آرامش داشتن، هنگامی که از رهاشدگی عاطفی رنج میبرید، به هیچ وجه آسان نیست. بنابراین، بهتر است تمرینهای ذهنی و جسمی ملایم، همچون مدیتیشن و یوگا، را در برنامهی روزمرهی خود بگنجانید تا ابراز احساسات کمی روانتر صورت بگیرد.
هنگام صحبت کردن دربارهی احساسات، از ضمیر اول شخص برای بیان نظرهایتان استفاده کنید و گهگاه شخص مقابل را به صورت مستقیم مخاطب قرار دهید. به خاطر داشته باشید زمانی که احساسات به صورت شخصی و دقیق ابراز شوند، پاسخهای بهتر و سودمندتری خواهید گرفت.
۲. پذیرای انتقادهای سازندهی دیگران باشید
روند برقراری ارتباط بدون دریافت نظرهای طرف مقابل کامل نمیشود. هنگامی که احساسات خود را ابراز میکنید، به طرف مقابل اجازه دهید موقعیت را از دیدگاه خودش بررسی کند و به نظرهایش با دقت گوش فرا دهید. در اغلب مواقع، بررسی دیگران از شرایطی که شما درگیرش هستید، دیدگاههای جدیدی برای نگریستن به شرایط به شما ارائه میکند. گاهی گوش سپردن به صحبتهای دیگران میتواند سوءتفاهمها را برطرف و اعتماد متقابل را تحکیم کند و از شدت احساس رهاشدگی عاطفی بکاهد.
۳. سعی کنید بیشتر از منطقهی امن خود خارج شوید
وقتی حرف از منطقهی امن در میان باشد، مفاهیمی که به ذهن خطور میکنند عموما آرامشبخش و مثبت هستند. اما گهگاه منطقهی امن میتواند حاوی مفاهیمی آزاردهنده و آسیبزا باشد که راهی برای ابراز شدن پیدا نمیکنند. ترس از ابراز احساسات، مهمترین عامل راه پیدا کردن ترس و اضطراب به منطقهی امن ذهن است.
معمولا هنگامی که در دام رهاشدگی عاطفی میفتید، نشخوار ذهنی تمام وقایع تلخی که باعث آزرده شدن خاطرتان شده است، شما را از دیدن تصویر گستردهتری که ورای این وقایع قرار گرفته است بازمیدارد. اگر از این منطقهی امن سمی خارج نشوید، هیچوقت شیوهی مدیریت احساسات منفی را فرانمیگیرید و دچار خشم فروخوردهای میشوید که هیچ کمکی به مقابله با رهاشدگی عاطفی نمیکند.
۴. به فعالیتهای آرامشبخش بپردازید
طبق مطالعهای علمی که در سال ۲۰۱۸ در حیطهی رفتارشناسی انجام شد، مشخص شد که انجام فعالیتهای آرامشبخش باعث بهبود روند تنفس و سلامت قلب میشود. آرامش جسمی حاصل از پرداختن به این فعالیتها، ذهن را از محتواهای نامناسب و آسیبزا پاک میکند و روی روند تصمیمگذاری تأثیر مثبت میگذارد. بنابراین، برای مقابله با احساس رهاشدگی عاطفی، میتوانید از فعالیتهایی همچون یوگا، طبیعت درمانی، موسیقی درمانی و هنر درمانی کمک بگیرید.
۵. خودمراقبتی را فراموش نکنید
کنار آمدن با احساسات مختلفی که باعث بروز رفتارهای متفاوت در سطح اجتماع میشود، قدم مناسب و بهجایی برای پذیرش و کنار آمدن با واقعیت است. اگر از واقعه یا رفتار خاصی کلافه، ناراحت یا عصبانی هستید، به خودتان حق بدهید و این احساسات را همانطور که هستند بپذیرید. سعی کنید از شدت احساسات خود نکاهید و آنها را دست کم نگیرید. به همان میزان که برای دیگران وقت میگذارید، به خود بها دهید و بهترین دوست خودتان باشید تا از دست رهاشدگی عاطفی خلاص شوید.
یکی از بارزترین وجهههای خودمراقبتی، شناسایی و تغییر عادتهای نادرست و مخرب است. اگر مهرطلبی شما را از خود واقعیتان دور کرده است، مدت زمانی را به خلوت کردن با خود و رسیدگی به نیازها و علایقتان اختصاص دهید. با دقت بیشتری اطرافیانتان را بررسی کنید. ممکن است خودتان را با افرادی احاطه کرده باشید که نیازی به ابراز علاقه به شما نمیبینند و فقط برای بهره بردن از حمایت و محبتتان با شما ارتباط هستند. مسلما این افراد نباید جایی در دایرهی اجتماعی شما داشته باشند. در نهایت، اگر مدام در یک چرخهی معیوب تکراری گیر میکنید، بررسی ریزعادتها را جدی بگیرید.
مرور کلی
اهمیت برقرار کردن روابط اجتماعی باکیفیت و متقابل در سلامت روح و روان به قدری زیاد است که بروز تغییرهای منفی در این روند، میتواند به انواع مختلفی از انزوای عاطفی بینجامد. در این میان، رهاشدگی عاطفی یکی از مرسومترین آسیبهای روحی است که به دنبال بیتوجهی اطرافیان یا عدم تعادل احساسی خود شخص ممکن است پدید آید. این احساس ناخوشایند، معمولا در اثر ناتوانی در ابراز صحیح احساسات پدید میآید و اغلب با فراگیری روشهای برقراری ارتباط مؤثر و خودمراقبتی بهبود مییابد.
منبع: Psychcentral