هشت سال از P.T میگذرد و هنوز هیچ بازی ترسناکی در حد و اندازهی آن نیست
بازی پیتی (.P.T) اخیرا هشتمین سالگرد خود را جشن گرفته است؛ دمویی کوتاه که روی پلیاستیشن ۴ منتشر شد و تصویری از آیندهی سبک ترس و بقا را نشان داد. با این حال اینکه کونامی تصمیم گرفت تا آن را از دسترس خارج کند و این بازی را برای همیشه پشت سر بگذارد. در زمان عرضه، بسیاری از بازیکنان فکر میکردند که این دمو، صرفا چیزی مشابهی دیگر بازیهای ترسناک است که قرار است آنها را برای یک ساعتی بترساند. با این حال پس از دریافت آن متوجه شدند که این اثر قرار است شروع کنندهی روندی جدید در این سبک باشد.
زمانی که ما به تفکر در ناشناختهها وادار میشویم، وحشت در بهترین حالت خود قرار میگیرد؛ قرار گرفتن در محیطی که هم واقعی و هم بیگانه به نظر میرسد و میتواند وارد پوست و استخوان ما شود، ما را مجبور میکند که به خطرات احتمالی که در گوشه و کنار در انتظارمان هستند، فکر کنیم. .P.T همهی این کارها را در حالی انجام میدهد که ما را در فضایی سنگین به دام میاندازد که به طور مدام در واکنش به اعمال ما در حال تغییر است. همه چیز بازی یک پازل عظیم، دشوار و بیمارگونه است.
هدف از این دمو که با به وسیلهی هیدئو کوجیما با همکاری گیرمو دل تورو ساخته شده بود، معرفی نسخهی جدید سایلنت هیل بود. اثری که بیشتر سازندگان آن را اعضای تیم سایلنت تشکیل میدادند و با هنرنمایی نورمن ریداس در نقش اصلی، قرار بود تا بار دیگر بازیکنان را به دل شهر شوم سایلنت هیل ببرد. ما تنها بخش کوچکی از آنچه این بازی ممکن بود باشد را دیدیم و در این بین تریلری کوتاه با طرحهایی از یک هنرمند مانگا با نام جونجی ایتو منتشر شد. در آن زمان هر کسی که بازی را میدید، پتانسیل آن را خیرهکننده میشمرد.
پیتی از همان ابتدا بسیاری از المانهای ظریف و تدابیر هوشمندانهی خود را به نمایش میگذارد. هنگامی که اتاق اولیهی بازی را ترک میکنید، با صدای وزوز رادیو از راه دور از شما استقبال میشود. صدای درون رادیو خبر یک قتل در جامعه را به یاد میآورد؛ قتلی که ممکن است آواتار بازی حتی مسئول آن بوده باشد. فارغ از گویندهی پرشور رادیو و صدای قدمهای مردد شخصیت اصلی، همه چیز ساکت است و اتمسفری سنگین حاکم است.
هیچ دستورالعمل و راهنمایی وجود ندارد، بنابراین تنها چیزی که ما را به سمت جلو سوق میدهد، کنجکاوی است. سطوح خانه بهم ریخته و طراحی داخلی آن قدیمی است، اما جدای از آن و چند در قفل شده، یک خانهی معمولی به نظر میرسد. البته این معمولی بودن تا زمانی صادق است که از در بازی که در انتهای راهرو منتظرمان است، عبور میکنیم. ناگهان به جایی برمیگردیم که همه چیز از آن شروع شده است. ما مجبور شدیم که بارها و بارها از این در عبور کنیم، زیرا مشخص میشود که هیچ راه فراری وجود ندارد. ما در آن گرفتار شده و مجبوریم که گناهمان را تا ابد تجربه کنیم.
با اینکه هیچ راه مشخصی جلوی شما وجود ندارد، اما وحشت در حال افزایش محیط، انگیزهای برای آزمایش و یافتن راهی برای فرار قبل از اینکه ترس بر شما غلبه کند، فراهم می کند. پس از گذشت مدتی درب حمام به شدت شروع به صدا دادن میکند، در حالی که صدای فریاد جنین در سینک در سراسر خانهی متروکه میپیچد. این المانها به شدت وحشتناک هستند و ما چارهای نداریم جز اینکه هر منظرهی زنندهای که با هر چرخهی جدید ظاهر میشود را بررسی کنیم. سرنخهای بیشتری در نهایت آشکار میشوند، به طوری که اگر سعی کنید رادیو یا قابهای عکس افراد را دستکاری کنید، گویندهی رادیو به طور مستقیم با شما صحبت میکند.
سپس لیزا از راه میرسد؛ روح یک زن باردار که توسط شوهرش که هیولایی او را تسخیره کرده، با تفنگ به قتل رسیده است. او به این خانه پیوند خورده و در سالنهای آن درست در کنار شما راه میرود، زیرا هر دوی شما در این چرخهی جهنمی گیر افتادهاید. از طرفی به نظر میرسد که هر چه به کشف حقیقت پشت سرنوشت او نزدیکتر میشویم، او خشنتر می شود. در یکی از چرخهها، یخچالی خون آلود از بالای در ورودی آویزان است، در حالی که لیزا از طبقهی بالا به تماشای آن میپردازد. دیدن او مقداری دشوار است اما همین که بدانیم او همیشه در کنار ما حضور دارد، سطح جدیدی از ترس را به ما القا میکند.
به نظر میرسد که لیزا الگوی حرکتی خطی و مشخصی ندارد و بسته به کاری که در هر لحظه انجام میدهید میتواند ظاهر شده یا ناپدید شود. چرخهی آخر قبل از پخش تیزر سایلنت هیل، به طرز عجیبی مبهم است. در این چرخه شما باید تعداد مشخصی از گام را در امتداد راهرو بردارید و منتظر یک نوع نشانهی صوتی باشید و سپس یک کلمهی خاص را در میکروفون بگویید، البته قبل از اینکه لیزا شما را بکشد و اینگونه پایان را آغاز خواهید کرد. هرچند این راه حل نیز برای برخی جواب نمیداد و مجبور به انجام ترفندهای متفاوتی شده بودند. در واقع این چیزی بود که باعث شد P.T. خیلی پیچیده به نظر برسد.
این دمو نوعی معما بود که توسط طرفداران پروپاقرص ترس شکسته شد، اما همهی ما میدانستیم که چیز دیگری در انتظار کشف است. این بازی آنقدر استادانه ساخته شده بود که پس از تکمیل آن، نسخهی جدید سایلنت هیل را به عنوان پاداش به شما نشان میداد. با این حال حتی به عنوان یک ابزار بازاریابی برای سایلنت هیل، پیتی یکی از کاملترین نمونههای ترس و بقا تاکنون است.
بازی هیچ یک از اتفاقات خود را توضیح نمیدهد و وحشت آن فقط به این دلیل آشکار میشود که ما بسیار مصمم هستیم که تا به سمت جلو حرکت کرده و کشف کنیم که کجا هستیم، معنی اتفاقات چیست و چگونه میتوانیم زنده بمانیم. شما یک چراغ قوه در طول بازی پیدا میکنید، اما جدای از آن، کنترلها چندان زیاد و پیچیده نیستند و محیط تنها چند المان خاص برای تعامل دارد. با این حال، چیزی در مورد جو اتمسفر بازی وجود دارد که پیدا کردن مشابهی آن سخت و تا حدی غیرممکن است. عمل وحشتناکی در این مکان انجام شده و پیامهای رادیویی زودگذر و قابهای عکس غبارآلود به پر کردن شکافهای داستان کمک میکنند؛ داستانی که واقعا نباید دربارهش چیزی بدانیم اما به حرکت ادامه داده و نتیجهی آن نیز جز عذاب نیست.
کوجیما و دل تورو اخیرا به مناسبت هشتمین سالگرد پیتی، با توییتهایی از آن یاد کردهاند و بدون شک میتوان گفت که آنها همچنان از لغو شدن بازی سایلنت هیل قبل از رسیدن به پتانسیل کامل خود ناراحت هستند. تنها کافی است که تصور کنید که اگر بازی به حق خود میرسید، ژانر ترس در حال حاضر چقدر متفاوت بود. با این حال جادوی پیتی هیچوقت فراموش نخواهد شد و سالها بعد نیز ما همچنان در مورد آن صحبت خواهیم کرد.
منبع: TheGamer
ولی با همه ی اینها به نظر من هیچ گیم ترسناکی Little Nightmares نمیشه. هم ۱ و هم ۲ بهترین بودن.
خداشاهده اگ این بازی لغو نمیشد و ساخته میشد.از نظر بازی وحشتناک بهترینه بهترین میشد
یادش بخیر همون دمویی که با۲نفر از دوستانم نزدیک نصف شب بازی کردیم واقعا اخره ترس و وحشت رو برای اولین بار تجربه کردیم…خیلی خیلی ترسناک بود و واقعا ازاینطور بازیها خوشمون میاد و این بازی تهه ترس بود که حرف نداشت. خیلی کیف میکردیم بازیش میکردیم
اما چقد بد که کوجیما عزیز جدا شد و این بازی به خاطره ها پیوست
کاش بشه دوباره ساخته بشه