۸ فیلم بینقص تاریخ سینما از نگاه منتقدان
در این مقاله ۸ فیلم سینمایی را بررسی میکنیم که در وبسایت متاکریتیک نمره ۱۰۰ از ۱۰۰ دریافت کردهاند و از نگاه منتقدان انگلیسیزبان بینقص ارزیابی شدهاند.
به شکل کلی گرچه استفاده از صفت بینقص برای یک فیلم سینمایی تا حدود زیادی یک مفهوم ذهنی است اما در این نوشته سعی داریم با امکانات موجود به شکل عینی به این ایده نزدیک شویم.
طبیعتا برای بررسی فیلمهایی که بینقص و بیعیب و ایرادند راهی نداریم به جز مراجعه به نظر کارشناسان این حوزه یا همان منتقدان. نظرات منتقدان در سطح جهان را نمیتوان به این سادگی جمعآوری کرد اما نظرات منتقدان انگلیسیزبان در وبسایت متاکریتیک بازتاب یافته و از طریق بررسی آثاری که در این وبسایت نمره ۱۰۰ از ۱۰۰ گرفتهاند میتوانیم تا حدودی به ایده اصلی این نوشته نزدیک شویم.
به هر حال بررسی وبسایت متاکریتیک نشان میدهد که تنها ۸ فیلم سینمایی در این وبسایت نمره متای ۱۰۰ را دریافت کردهاند؛ نمرهای که محصول نظرات تعداد زیادی از منتقدان است و در واقع نشان میدهد یک اثر سینمایی از نگاه طیف وسیعی از منتقدان و نویسندگان سینمایی انگلیسیزبان بینقص بوده است.
در ادامه به معرفی و بررسی بیشتر این ۸ فیلم میپردازیم.
۱. پدرخوانده (The Godfather)
- کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
- بازیگران: مارلون براندو، آل پاچینو، جیمز کان
- تاریخ اکران: ۱۹۷۲
- کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا
احتمالا «پدرخوانده» یکی از معدود آثار این لیست باشد که مخاطب خاص و عام را با هم راضی میکند و توسط میلیونها سینما دوست در سراسر جهان دیده و تحسین شده. این اثر برجسته فرانسیس فورد کوپولا را میتوان یکی از بهترین نمونههای ساخته شده در حوزه فیلمهای جنایی دانست. فیلمی که سوای مضمون جنایی در مفهومپردازی سینمایی عشق، خانواده، جاهطلبی و خواست قدرت و چندین مفهوم کلیدی دیگر بسیار موفق عمل کرده است.
به شکل کلی مجموعه پدرخوانده بهعنوان یک سهگانه موفق (برخلاف بسیاری از مجموعه فیلمها که در آن شاهد افت محسوس مجموعه هستیم) شناخته میشود؛ با این وجود بسیاری از منتقدان باور دارند که بهترین و موفقترین فیلم این مجموعه اولین فیلم پدرخوانده است که در سال ۱۹۷۲ ساخته شد. بازی خیرهکننده مارلون براندو در کنار آلپاچینو و جیمز کان، فیلمنامه بینقص، موسیقی معروف فیلم و کارگردانی ظریف و دقیق کوپولا این اثر را به یکی از فیلمهای جاودان و فراموشنشدنی تاریخ سینما بدل کرد.
همانطور که گفته شد یکی از ویژگیهای فوقالعاده پدرخوانده که آن را تا این حد ماندگار کرده چندلایه بودن این فیلم است؛ فیلمی که برای مخاطب عام سینما سرگرمکننده است و او را راضی از سالن بیرون میفرستد و برای مخاطب جدیتر هم اثری است درگیرکننده و تأثیرگذار.
۲. کازابلانکا (Casablanca)
- کارگردان: مایکل کورتیز
- بازیگران: هامفری بوگارت، اینگرید برگمن، پل هنرید
- تاریخ اکران: ۱۹۴۲
- کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا
اغراق نکردهایم اگر بگوییم «کازابلانکا» فیلمی است با شهرتی عالمگیر. یک درام رمانتیک که با بازی هامفری بوگارت و اینگرید برگمن بر اساس نمایشنامه «همه به کافه ریک میآیند» ساخته شد و با گذر زمان جایگاهی دست نیافتنی میان آثار عاشقانه پیدا کرد اما در عین حال فیلمی است درباره جنگ جهانی دوم.
کازابلانکا واقعا در دوران جنگ جهنی دوم ساخته شد. فیلمی که در دوره جنگ روی مفاهیم عشق و چشمپوشی کردن از آن متمرکز شده است. جنگ و مبارزه در پشت عشقی که میان همفری بوگارت و اینگرید برگمن شکل میگیرد و یکی از رمانتیکترین زوجهای تاریخ سینما را شکل میدهد، پنهان شده است. فیلم که در جریان روزهای پر تنش جنگ جهانی دوم میگذرد یک رابطه عاشقانه قدیمی را با مانعی اساسی روبهرو کرده که به یک دو راهی پیچیده ختم شده است؛ مردی که باید بین عشق و انساندوستی دست به انتخاب بزند.
مایکل کورتیز کارگردان مجاری-آمریکایی فیلم سینمایی کازابلانکا و تعدادی از بازیگران این فیلم از جمله افرادی بودند که در عالم واقع از شر آزار و اذیت نازیها به کشورهای دیگر مهاجرت کردند. ترکیب بسیاری از عناصر، شخصیتها و موضوعات جذاب درون فیلم این اثر سینمایی را به فیلمی فراموشنشدنی برای تمام زمانها تبدیل کرده است.
۳. پنجره عقبی (Rear Window)
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: جیمز استوارت، گریس کلی، ریموند بر
- تاریخ اکران: ۱۹۵۴
- کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا
شاهکاری از آلفرد هیچکاک که میتواند با نماهایی فوقالعاده در کنار تعلیق و کشش داستانیاش شما را با سینمای ناب روبهرو کند. مردی که از پنجره عقبی خانه شاهد تصاویری است که نمیتواند نادیده بگیرد یا فراموششان کند.
هیچکاک از جمله فیلمسازهایی است که همزمان حسابی سرگرمتان میکند و با یک اثر هنری هم روبهرویتان میکند. فیلمهای مردی که چندین اثرش حتما در میان فهرست بهترینهای تاریخ سینما قرار میگیرند را باید به دقت دید. فیلم «پنجره عقبی» در کنار یکی دو اثر دیگر از جمله بهترین آثار آلفرد هیچکاک و یکی از آثار مطرح تاریخ سینما در نظر گرفته میشود.
یک عکاس خبری که بخاطر شکستگی پا خانهنشین شده طبق عادت همیشگی با لنز دوربین اطرافش را تماشا میکند. طبیعتا به خاطر شرایطش تنها قابی که پیش رو دارد پنجره عقبی خانه است. این پنجره به یک حیاط و یک ساختمان چند طبقه مشرف است. تماشای خانه روبهرویی از سر بیکاری باعث میشود عکاس به مسائلی پیببرد که دلهره و تعلیق زیادی را تا شکافته شدن کامل ماجرا به تماشاگران وارد میکند.
پنجره عقبی از جمله فیلمهایی است که محل بحثهای گسترده نظری هم بوده است؛ از جمله روانشناسان و روانکاوان به بررسی نشانههایی در آن پرداختهاند. فیلم در کنار بیان یک قصه سرراست با ریتمی مناسب، در لحظاتی مخاطب را با مفاهیمی غنیتر و پیچیدهتر از آنچه در کل فیلم به نظر میرسد روبرو میکند. البته شاید این ویژگی اغلب آثار آلفرد هیچکاک باشد.
۴. پسرانگی (Boyhood)
- کارگردان: ریچارد لینکلیتر
- بازیگران: پاتریشیا آرکت، الار کولترین، لورلای لینکلیتر
- تاریخ اکران: ۲۰۱۴
- کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا
فیلم سینمایی «پسرانگی» به کارگردانی ریچارد لینکلیتر تنها فیلم قرن اخیر است که توانسته نمره متای ۱۰۰ از ۱۰۰ دریافت کند. تعجبآور نیست که این اثر با تحسین جهانی روبهرو شد و لینکلیتر بابت کارگردانی آن خرس نقرهای بهترین کارگردانی را در جشنواره بینالمللی فیلم برلین به دست آورد.
پسرانگی در طول یک دوره طولانی ۱۲ ساله فیلمبرداری شد که از سال ۲۰۰۱ میلادی آغاز شده بود؛ این نوع فیلمبرداری از این جهت الزامآور بود که کارگردان میخواست فرایند بزرگشدن و رشد یک پسربچه را با دقت واقعگرایانهای بیبدیل نمایش دهد.
پسرانگی ۱۲ سال از زندگی یک پسربچه و خانواده او در بازهای که پسر دوران دبستان را به سالهای بلوغ میرساند به تصویر میکشد.
احتمالا یکی از دلایل توجه ویژه منتقدان به این اثر سینمایی هم همین فرایند خاص و شگفتانگیز ساخت آن بود؛ به قول منتقد نشریه اینترتینمنت ویکلی نتیجه تلاشهای کارگردان همچون تماشای عکسی بود در حال ظاهرشدن در اتاق تاریک. لینکلیتر و تمام بازیگران فیلم بابت این فرایند تحسین شدند و به باور منتقدان نتیجه نهایی آنچنان ارزشمند بود که میتوان ادعا کرد با اثری بینقص و بینظیر در قرن بیست و یکم روبهرو شدهایم.
۵. سرگیجه (Vertigo)
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: جیمز استوارت، کیم نواک، هنری جونز
- تاریخ اکران: ۱۹۵۸
- کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا
«سرگیجه» یک فیلم نوار روانشناختی است که در سال ۲۰۱۲ از طرف مجله سایت اند ساوند بهعنوان بهترین فیلم تاریخ سینما انتخاب شد و توانست به سلطه طولانی مدت همشهری کین پایان دهد. سرگیجه را آلفرد هیچکاک فیلمساز مشهور انگلیسی کارگردانی کرده است؛ مردی که با کارنامهای پربار بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین کارگردانهای تاریخ سینما شناخته میشود و بر صنعت سینما اثری ماندگار برجا گذاشته است.
سرگیجه یکی از کلیدیترین و به باور بسیاری از منتقدین شاید بهترین اثر هیچکاک باشد و در زمانی ساخته شده که این کارگردان تعدادی از باکیفیتترین آثار سینماییاش را ساخته است. سبک دلهرهآور و منحصر به فرد هیچکاک، نوع نگاه او به مفهوم تعلیق و سرگرمی در سینما، کارکرد دوربین در انتقال حال و وضع افراد، نماهای خاص او از ساختمانها و بناها با محوریت مفهوم «تماشاگری یا دیدزدن» همه از جمله نکاتی هستند که هیچکاک را به سوژه بحثهای مفصل و بعضا بیپایان منتقدین و نظریهپردازان سینما بدل کرده است به شکلی که بسیاری از فیلمهای این کارگردان بهعنوان آثار مطرح سینمایی موضوع مقالات تأثیرگذار در تاریخ تئوری فیلم بوده است.
روایت فیلم سرگیجه المانهای کلاسیک فیلم نوار را یادآوری میکنند؛ یک کارآگاه که به دلیل حادثه دچار ترس از ارتفاع و سرگیجه شده مجبور است زودتر از موعد بازنشست شود. مردی او را بهعنوان کارآگاه خصوصی استخدام میکند تا همسرش را که رفتاری عجیب از خود نشان میدهد، تعقیب کند. این خط داستانی به مرور پیچیدهتر و پرابهامتر میشود و برخلاف بسیاری از آثار هیچکاک که در پایان نوعی گرهگشایی ویژه مخاطب عام دارد، همچنان مرموز و شکافتهنشده پایان مییابد. شاید به همین دلیل سرگیجه همچنان پس از یکبار تماشا اسرارآمیز باقی میماند و تأثیر درونی خود بر مخاطب را حفظ میکند. حال و هوایی که بیشک سهم بسزایی در انتخاب این فیلم بهعنوان بهترین فیلم تاریخ سینما داشته است.
۶. سه رنگ: قرمز (Three Colors: Red)
- کارگردان: کریشتوف کیشلوفسکی
- بازیگران: ایرن ژاکوب، ژان-لویی ترنتینیان، ژان پیر لوریت
- تاریخ اکران: ۱۹۹۴
- کشور تولیدکننده: فرانسه، لهستان، سوئیس
فیلم سینمایی «سه رنگ: قرمز» (Three Colors: Red) آخرین قسمت از «سهگانه سه رنگ» (Three Colours trilogy) ساخته کارگردان شهیر لهستانی کریشتوف کیشلوفسکی است.
سه رنگ: قرمز تنها عنوان بینالمللی در میان ۸ فیلمی است که در وبسایت متاکریتیک نمره ۱۰۰ گرفتهاند. این فیلم آخرین فیلم کارنامه کاری پربار کیشلوفسکی هم به حساب میآید.
باید گفت این اثر سینمایی که در ادامه فیلمهای «آبی» (Blue) و «سفید» (White) ساخته شده است از چند جنبه مختلف بینالمللی است؛ کارگردان فیلم یک لهستانی است، زبان فیلم فرانسوی است و وقایع در سوییس رخ میدهند.
هر قسمت از سهگانه سه رنگ به کاوش در یکی از بخشهای شعار مشهور انقلابیون در دوران انقلاب کبیر فرانسه میپردازد؛ یعنی «آزادی، برابری، برادری» (Liberté, Égalité, Fraternité). قرمز روی سومین بخش یعنی برادری متمرکز است؛ داستان فیلم ماجرای والنتین که به شکل پاره وقت بهعنوان یک مدل فعالیت میکند و رابطه او با یک قاضی بازنشسته را دنبال میکند؛ میان این دو پیوندی شکل میگیرد گرچه در ابتدا رابطه آنها با خصومت آغاز میشود.
بسیاری از منتقدان به عواطف عمیق و دیرپایی که از این اثر سینمایی تراوش میکند اشاره کردهاند؛ فیلمی که رابطه پیچیده و اتصالات عجیب انسانها را به شیوههایی که آنها بهسختی درک میکنند نشان میدهد.
۷. بدنام (Notorious)
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: کری گرنت، اینگرید برگمن، کلود رینس
- تاریخ اکران: ۱۹۴۶
- کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا
با توجه به اهمیت آلفرد هیچکاک در تاریخ سینما عجیب نیست که از ۸ فیلم وبسایت متاکریتیک که از منتقدان نمره ۱۰۰ دریافت کردهاند ۳ فیلم به هیچکاک تعلق دارد؛ به هر حال «بدنام» سومین و آخرین فیلم هیچکاک در این فهرست است.
کری گرانت در بدنام نقش یک مأمور مخفی آمریکایی به نام تی.آر. دولین را بازی میکند که از آلیسیا هوبرمن (با بازی اینگرید برگمن) دختر آمریکایی یک جنایتکار جنگی آلمانی محکومشده میخواهد نقش یک جاسوس را میان یک گروه نازی در برزیل بازی کند. در این نقش آلیسیا باید بهعنوان نفوذی وارد گروه شود و با جلب عواطف الکساندر سباستین (با بازی کلود رینس) که یکی از اعضای این گروه است، دست به اقداماتی بزند. در حالی که رینس به آلیسیا علاقهمند میشود، آلیسیا و دولین هم رابطهای عاشقانه دارند و این مثلث عشقی کار را پیچیده میکند.
هیچکاک در این اثر سینمایی یکبار دیگر بابت کیفیت کار کارگردانیاش با تحسین گسترده روبهرو شد. گرچه میزانسنها، دکوپاژ، بازیهای درگیرکننده و زوایای گوناگون اثر با تعریف و تمجید مواجه شد اما دقت هیچکاک در شخصیتپردازی و باورپذیرساختن رابطه سه بازیگر اصلی درون فیلم هم از چشم منتقدان پنهان نماند.
۸. همشهری کین (Citizen Kane)
- کارگردان: اورسن ولز
- بازیگران: اورسن ولز، جوزف کاتن، دوروتی کومینگور
- تاریخ اکران: ۱۹۴۱
- کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا
«همشهری کین» یک درام اسرارآمیز است که توسط اورسن ولز کارگردانی شده. ولز کارگردان، بازیگر و نویسندهای آمریکایی است که در رادیو، تیاتر و سینما فعالیت داشت و بخاطر خلاقیت و نوآوری در هر سه حوزه بهعنوان یکی از چهرههای کلیدی دوران خود شناخته میشد. همشهری کین اولین فیلم بلند کارنامه حرفهای ولز بود؛ فیلم اولی که توسط یک کارگردان ۲۶ ساله ساخته و در تاریخ سینما ماندگار شد.
همشهری کین نوعی شبه بیوگرافی است، فیلمی که در پس روایت داستانیاش در حال بازگوی ماجرای زندگی واقعی شخصیت اصلی است؛ کاراکتری به نام چارلز فاستر کین که بسیاری معتقدند یادآور شخصیت ویلیام راندولف هرست روزنامهدار، خبرنگار و سیاستمدار آمریکایی است و بر اساس زندگی او ساخته شده. هرست بزرگترین روزنامههای زنجیرهای آمریکا را راهانداز کرد و بعد از انتشار فیلم، تمام نشریات زیرمجموعه خود را از چاپ هر نوع مطلب درباره آن منع کرد.
همشهری کین داستان زندگی یک غول رسانهای به نام چارلز فاستر کین را روایت میکند که درابتدای ورودش به این حوزه یک ایدئالگرا است اما بهتدریج به یک بیرحم تشنه قدرت بدل میشود.
فیلم با مجموعهای از فلشبکها برای یافتن راز کلمه پایانی کین پیش از مرگ، زندگی او را مرور میکند. ساختار این اثر سینمایی به نسبت فیلمی که در سال ۱۹۴۱ ساخته شده بسیار پیشرو و در دوران خود انقلابی بود. به باور برخی از نظریهپردازان حوزه سینما همشهری کین سبکی جدید در فیلمسازی به وجود آورد. شیوههای سینمایی استفاده شده در همشهری کین مانند عمق میدان در فیلمبرداری، نورپردازی سایهروشن، جامپکاتهای زمانی بیسابقه نبودند اما آنچه همشهری کین را بهعنوان اثری متفاومت جلوه داد استفاده از همه این عناصر به شکل موفق در یک فیلم بود.
فکر میکنم منتقدین قبلا خیلی راحت تر نمره میدادن 😂 خیلی فیلمای فوقالعاده تر از اینا هست
واقعا بی نقص؟ منتقدا کیا بودن؟ فیلمای هیچکاک پر از ایراده
اوکی داش تو برو فیلمای نولانو ببین
محله چینی ها،لیست شیندلر،لورنس عربستان ودکترژیواگو،هفت سامورایی و داستان توکیو.مردسوم و مردی برای تمام فصول و روزشغال
فیلم بی نقص؟ اساسا نه وجود داره و نه امکان داره.
بدون در نظر گرفتن سینمای اروپا و ژاپن، شخصا معتقدم ۲۰۰۱ و راننده تاکسی هم باید کنار این اسامی قرار گیرد
البته که اگر از متاکریتیک و میانگین نمرات صحبت میکنیم، همینکه این فیلم ها هم میانگین ۱۰۰ را گرفته اند به خودی خود بسیار بسیار عجیب است.
مخصوصا با در نظر گرفتن این موضوع که متاکریتیک نقدهای نسبتا جدید و جدید را ثبت کرده و نه بحث های حول فیلم در زمان عرضه شان. حتی نقدهای بیست سی سال پیش هم در متاکریتیک نیامده است. در واقع می توانیم بگوییم که منتقدان امروزی و مدرن، این فیلم ها را بی نقص میدانند.
وگرنه، مثلا نظر منتقدان نسبت به همشهری کین هنگام عرضه، به هیچ وجه کاملا به یک سمت نبود. میدانید که همشهری کین در زمان اکران یک شکست تجاری بزرگ بود.
واقعا اعتباری به متاکریتیک نیست که در آن افتضاحی، یا حتی بهتر است بگوییم آشغال محضی همچون اونجرز نمره ۹۰ دارد.
سلام میتونم بپرسم شما چه فیلم هایی رو میپسندید ؟
دقیقا . ادیسه فضایی . دکتر استرنج لاو . هملت کوزینتسف . زیبای خفته بونوئل و … جاشون خالیه
متاسفانه هیچ کدوم رو ندیدم
بدون سانسور و با دوبله اش رو از کجا دانلود کنم؟
اینا خیلی قدیمین ولی میتونی تو سایت آواموی ببینی
شماره ۹ : درباره ی الی
متاسفانه از بین این ۸ اثر فقط پدر خوانده و پسربچگی رو دیدم که انصافا جفتشون شاهکار بودن اما پدرخوانده فیلمی بود که از بین تمامی فیلم هایی که دیدم به عنوان برترین فیلم تاریخ سینما قبولش دارم. یک اثری که لایه های سطحیش در ستایش مافیا اما در لایه های عمیقش در حال له کردن مافیا و نشون دادن این چرخه قدرت که به زیبایی هرچه تمام تر ساخته شده