«اقتصاد شادی»؛ آیا پول واقعا خوشبختی میآورد؟
آیا تابهحال به برنده شدن در لاتاری فکر کردهاید؟ این کار به هزینه و ریسک اندکی نیاز دارد اما نتیجهی آن فوقالعاده است اما آیا این اتفاق شما را خوشحال میکند؟ آیا این شادی طولانیمدت خواهد بود؟ آیا این اتفاق و شادی غیرقابلوصف ناشی از آن در نهایت تمام مشکلات شما را از بین میبرد؟ این موضوعات در اقتصاد شادی بررسی میشوند. در ادامه، دربارهی این موضوع و اینکه آیا پول خوشبختی میآورد، بیشتر توضیح میدهیم.
اقتصاد شادی چیست؟
نمونهای از تأثیر شادی بر تصمیمگیری ما
نظریهی اقتصاد شادی چه میگوید؟
تاریخچهی شکلگیری نظریهی اقتصاد شادی
چالشهای سنجش خوشبختی
آیا پول میتواند خوشبختی را بخرد؟
اقتصاد شادی چیست؟
«اقتصاد شادی» (Economics of Happiness) شاخهای از علم اقتصاد است که در آن شادی و رفاه در کنار معیارهای رایج مانند اشتغال، آموزش و مراقبتهای بهداشتی قرار میگیرند.
علم اقتصاد به این سؤال مهم پاسخ میدهد که چگونه ویژگیهای اقتصادی یا مالی خاص بر میزان رفاه ما تأثیر میگذارند. بهطور مثال، آیا اشتغال در کنار سایر معیارها به سلامت بهتر و طول عمر بیشتر منجر میشود؟ آیا مردم کشورهای مرفهتر به آموزش بهتر دسترسی دارند و بیشتر از سایرین عمر میکنند؟
در دهههای اخیر، علم اقتصاد اندکی تغییر کرده و محققان شادی و احساس خوشبختی را به عنوان پیامدی ارزشمند و مطلوب در کنار سایر پیامدهای مهم مانند سلامتی درنظرمیگیرند.
بهطورکلی، شادی حالتی روانشناختی در انسان است که معمولا با روشهای روانشناختی بررسی و تعریف میشود. ما اغلب برای سنجش این حالت، به جای معیارهای عینی که کمتر دچار اشتباه میشوند، از معیارهای خود استفاده میکنیم.
اضافه شدن شادی به معیارهای اقتصادی، روش کاملا جدیدی برای کشف رابطه میان پول و احساس خوشبختی است. به عقیدهی کارشناسان اقتصاد شادی، احساس خوشبختی میتواند معیاری برای پیشبینی باشد و بر تصمیمات و رفتارهای ما تأثیر بگذارد. شادی و احساس خوشبختی ممکن است نتیجهی مطلوب باشد. بنابراین، باید درک کنیم که چرا و چگونه برخی از افراد شادتر از دیگران هستند.
در حقیقت، باید ارتباط میان رفتار انسان و حس خوشبختی بهتر درک شود. با وجود اینکه شاد بودن نتیجهی مطلوب است اما افراد همچنان تصمیماتی میگیرند که مانع شادتر بودن آنها میشود. به عنوان مثال، اگر کار کردن ما را به انسانی شادتر تبدیل نمیکند چرا بیشتر کار میکنیم؟ چرا حتی اگر نیازهای اولیهمان برطرف شوند باز هم ناراضی هستیم؟
- ۱۳ نشانهای که به شما میگوید بیش از اندازه خوب هستید!
- ۱۵ تکنیک تقویت روحیه برای تغییر سریع حال بد به حال خوب
نمونهای از تأثیر شادی بر تصمیمگیری ما
گاهی اوقات، ممکن است تصمیم بگیریم که به دنبال سود مالی نرویم و به نتایج ذهنی دیگری اهمیت بدهیم. به طور مثال، اگر به شما دو شغل پیشنهاد شود که یکی درآمد خوب و حس شادی کمتری دارد و دستمزد دیگری کمتر و حس خوشبختی آن بیشتر باشد، کدام را انتخاب میکنید؟ برخی از افراد ترجیح میدهند تا سراغ گزینهی دوم بروند.
اگر بخواهیم منطقی و در قالب یک چارچوب منفعتمحور این موضوع را بررسی کنیم، احتمالا انتخاب گزینهی دوم غیرمنطقی به نظر میرسد. بااینحال، از منظر اقتصاد شادی، نتایج روانشناختی مانند حس خوشبختی به اندازهی سایر پیامدهای اجتماعی- اقتصادی مهم هستند. به نظر اقتصاددانان و روانشناسان این حوزه، رفاه ذهنی یا شادی ویژگی مهمی است و گاهی اوقات به همان نتیجهی مطلوبی تبدیل میشود که انگیزهی ما از تصمیمگیری است.
در طول چند دهه اخیر، علم اقتصاد تغییر کرده تا شادی و احساس خوشبختی به معیاری برای سنجش رفاه عمومی در نظر گرفته شود. نتیجه این شده که در حال حاضر، برای سنجش رفاه اقتصادی، تأثیر اشتغال، امور مالی و سایر معیارهای اقتصادی بر شادی و احساس خوشبختی افراد هم بررسی میشود.
نظریهی اقتصاد شادی چه میگوید؟
نظریهپردازان اقتصاد شادی معتقدند که شادی و احساس خوشبختی پیامدی ضروری و حیاتی در جامعه و فعالیتهای اقتصادی است و باید آن را در سیاستگذاریهای کلان در نظر بگیریم. در حقیقت، معیار ذهنی شادی به اندازه سایر معیارهای عادی مورد استفاده در اقتصاد اهمیت دارد.
عوامل بسیاری در شادی ما دخیل هستند و پول یکی از آنهاست. پول بیشتر یعنی شادی بیشتر. بااینحال، رابطهی میان پول و شادی متناقض است. پول بیشتر همیشه خوشبختی و شادی ما را تضمین نمیکند. در واقع، ما تا یک نقطهی مشخص به میزان درآمد خود اهمیت میدهیم. پس از آن، ثروت بیشتر نمیتواند شادی و حس خوشبختی بیشتری به ما بدهد. با افزایش میزان ثروت و برآورده شدن نیازهای اساسی، نیازهای ما تغییر میکنند و چیزهایی تا پیش از ثروتمند شدن به آنها اهمیت میدادهایم کمکم بیاهمیت میشوند.
این مسئله ممکن است با تجربهی ما از زندگی روزمره در تضاد باشد. بسیاری از ما ساعتهای طولانیتری کار میکنیم یا حتی چندین شغل داریم تا درآمد بیشتری داشته باشیم. بااینحال، اگر پول نتواند شادی و حس خوشبختی ما را بیشتر کند، تمام این کارها چه فایدهای خواهند داشت؟ چرا تصور میکنیم که پول بیشتر ما را شادتر و خوشبختتر میسازد؟
تاریخچهی شکلگیری نظریهی اقتصاد شادی
رابطهی میان اقتصاد و شادی در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی نظر روانشناسان را به خود جلب کرد. «فلیپ بریکمن» و «دونالد تومای کمپل» روانشناسان کانادایی و آمریکایی، در ابتدا اینطور نتیجهگیری کردند که دستاوردهای عادی یک انسان موفق مانند ثروت یا درآمد بر رفاه فردی او هیچ تأثیری ندارند.
پس از آن، در سال ۱۹۷۴ میلادی، «ریچارد ایسترلین» استاد اقتصاد دانشگاه پنسیلوانیا، با استفاده از نتایج تحقیقات بریکمن و کمپل نشان داد که اگرچه ثروتمندان دوست دارند تا نسبت به افراد فقیر کشور خود شادتر باشند اما میانگین شادی در یک کشور حتی در صورت افزایش ثروت کلی آن کشور هم تغییری نمیکند.
رابطهی متناقض شادی و میزان درآمد و حساسیتهایی که نسبت به آن وجود دارد سبب شده تا این نظریه جالب توجه شود. تحقیقات نشان میدهند که کشورهای ثروتمندتر نسبت به سایر کشورها شادتر هستند اما این موضوع تنها تا زمانی حقیقت دارد که کشورهای ثروتمند را با کشورهای فقیرتر مقایسه کنیم.
در حقیقت، هرچه کشورها بیشتر ثروتمند میشوند، شهروندان آنها احساس شادی و خوشبختی بیشتری دارند اما این رابطه تا زمانی ادامه مییابد که فقر تمام میشود. با افزایش درآمد مردم و رسیدن آنها به نقطهای از ثروتمند بودن، دیگر میزان شادی آنها افزایش نمییابد.
نکتهی جالب اینکه مردم پول را عامل مهمی برای شادی و خوشبختی میدانند اما این موضوع تا زمانی ادامه مییابد که آنها به مقدار مشخصی از ثروت دست پیدا کنند. پس از آن، شادی کمتر از گذشته به پول بستگی دارد.
چالشهای سنجش خوشبختی
سنجش و اندازهگیری دقیق شادی همیشه موضوعی چالشبرانگیز است. محققان درباره معنای شادی اختلافنظرهای بسیاری دارند. در علم اقتصاد، برای بررسی احساس شادی و خوشبختی معیار مشخصی وجود ندارد و برای سنجش شادی از این راهها استفاده میکنند:
- رفاه ذهنی (Subjective wellbeing)
- ترکیبی از شادی و احساس رضایت از زندگی
ممکن است محققان از تعاریف و روشهای متفاوتی برای سنجش میزان شادی استفاده کنند و به نتایج متناقضی برسند. به عنوان مثال، ممکن است شادی مترادف با رفاه ذهنی درنظر گرفته شود یا آن را با چیزهای مختلفی مانند رضایت از زندگی و رضایت مالی افراد مرتبط بدانند.
آیا پول میتواند خوشبختی را بخرد؟
رابطهی میان درآمد یا ثروت و شادی چیست؟ برای پاسخ به این سؤال باید به نتایج تحقیقات روانشناسان این حوزه نگاهی بیاندازیم.
۱. پول دسترسی بیشتر به ارمغان میآورد و اشتغال شادی را افزایش میدهند
شواهد مختلف نشان میدهند که میزان ثروت با معیارهای سنجش رفاه ارتباط مستقیمی دارد. بههرحال، ثروتمندان به مراقبتهای بهداشتی، آموزش و اشتغال بهتری دسترسی دارند که به نوبهی خود به رضایت بیشتر از زندگی منجر میشود. وجود مقدار معینی از ثروت برای برآوردن نیازهای اساسی ضروری است و برآورده شدن این نیازها موجب افزایش شادی میشود.
زمانی که کیفیت زندگی بهبود مییابد، احساس شادی و خوشبختی بیشتر میشود اما این تازه شروع ماجراست. بیشتر مردم از طریق شغل به ثروت میرسند اما ثروت بهتنهایی عامل افزایش شادی نیست. اشتغال به خودی خود با شادی ما ارتباط مهم و معناداری دارد.
۲. شادی در قرنطینه
گزارشهای جهانی نشان میدهند که در طول دوران قرنطینهی کرونا، بیکاری به میزان قابل توجهی افزایش یافت. در نتیجه، حس شادی، خوشبختی و خوشبینی افراد کاهش پیدا کرد. همهگیری کوید-۱۹ روش ارزیابی ما از جنبههای مختلف زندگی را هم تغییر داده است. بالاخره پول چه فایدهای دارد اگر نتوانیم آن را خرج کنیم؟ در مقابل، شادی با مسائلی مانند یافتن شریک زندگی ارتباط بیشتری یافته است.
۳. آیا مردم کشورهای ثروتمندتر بیشتر لبخند میزنند؟
بر اساس گزارش جهانی شادی در سال ۲۰۲۱ میلادی، کشورهای شادتر یعنی فنلاند، ایسلند، دانمارک، سوئیس و هلند جزو کشورهای ثروتمند جهان هستند. در مقابل، ناراضیترین مردم در کشورهایی مانند زیمباوه، تانزانیا و هند زندگی میکنند که تولید ناخالص داخلی کمتری دارند.
این مقایسه در ظاهر منطقی به نظر میرسد. کشورهای فقیرتر احتمالا بیشتر درگیر مسائلی مانند بیکاری و جرم و جنایت هستند. بااینحال، در دورهای طولانیتر، رابطه میان شادی و تولید ناخالص داخلی به صفر میرسد. در واقع، رفاه ذهنی مردم با ثروتمند شدن کشور افزایش نمییابد. این موضوع تحت عنوان پارادوکس شادی- درآمد (happiness–income paradox) شناخته میشود.
بر این اساس، احساس شادی و خوشبختی تنها به ثروت و موقعیت مالی محدود نمیشود، بلکه تحت تأثیر عوامل اجتماعی و سیاسی دیگر هم قرار میگیرد. به عنوان مثال، پیشرفتهای شغلی مانند افزایش حقوق یا ارتقای شغلی به معنای افزایش ساعات کاری است. در نتیجه، مشاغل پردرآمد اغلب با اوقات فراغت و فرصت کمتری برای معاشرت با خانواده یا سرگرمی همراه میشوند و ممکن است ناراحتی بیشتری در پی داشته باشند. پس همیشه هم پول خوشبختی نمیآورد.
شما بگویید
تعداد کسانی که به سؤال «آیا پول خوشبختی میآورد؟» پاسخ مثبت میدهند کم نیست. بااینحال، به نظر برخی از روانشناسان، احساس شادی و خوشبختی ناشی از ثروت تا مقطعی خاص دوام میآورد. نظریهپردازان اقتصاد شادی معتقدند که پول لزوما خوشبختی نمیآورد. شما با این دسته از نظریهپردازان موافقاید یا فکر میکنید پول همیشه خوشبختی میآورد؟
منبع: positivepsychology