سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم – قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۳ دقیقه
سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

بازی‌های نقش‌آفرینی رومیزی موفق نشدند به‌طور گسترده در فرهنگ ایران جا بیفتند، ولی میراث آن‌ها، یعنی بازی‌های ویدئویی نقش‌آفرینی این عدم محبوبیت را جبران کردند و امروزه بازی‌های نقش‌آفرینی، چه غربی و چه ژاپنی، طرفداران بسیار زیادی در کشورمان دارند. شاید باورش سخت شود، ولی همه‌ی این بازی‌ها به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم یک ریشه‌ی یکسان دارند و آن ریشه بازی نقش‌آفرینی رومیزی سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (Dungeons & Dragons) است که در سال ۱۹۷۴ به بازار عرضه شد و از آن موقع تاکنون چهره‌ی صنعت بازی را برای همیشه تغییر داد. بازی‌هایی مثل دروازه‌ی بالدور (Baldur’s Gate)، پلین‌اسکیپ تورمنت (Planescape Torment)، شب‌های نوروینتر (Neverwinter Nights) اقتباسی مستقیم از دی‌انددی هستند و عناوین بسیار زیاد دیگر مثل ویچر (The Witcher) و عصر اژدها (Dragon Age) به‌طور مستقیم و غیرمستقیم از بازی‌های دی‌انددی الهام گرفتند تا مسیری متفاوت را طی کنند. در این سری مقالات قصدمان بر این است که با دنیای دی‌انددی بیشتر آشنا شویم، چون آشنایی با دی‌انددی به معنای آشنایی با بخشی بزرگ از دنیای گیم است. با ما همراه باشید.

«سیگیل تقاطع جهان‌ها و منزلگاه همه‌ی سیاحت‌گران میان‌جهانی حلقه‌ی بزرگ است. زیر نگاه آرام و هوشیار بانوی درد، سیگیل از هیاهوی سیاست و خون‌ریزی کشمکش‌هایی که در جهان‌های موازی جریان دارند به‌دور است، خصوصاً جهان‌های پایینی که در آن‌ها جنگ و خون‌ریزی هیچ‌گاه تمامی ندارد. فردی هوشمند هرچه بشنود، می‌داند که بیشتر جهان‌ها از غریبه‌ها استقبال نمی‌کنند. چه به جهان‌های مادی تعلق داشته باشند، چه جهان‌های غیرمادی، چه جای دیگر. فردی هوشمند چه در ثروتمند باشد، چه بیچاره، می‌داند که باید در سیگیل گلیم خود را از آب بیرون بکشد.»

داخل قفس: راهنمایی به سیگیل

روزهای ماجراجویی شما به پایان رسیده است و حال در مزرعه‌ای کوچک در ییلاقات خود را بازنشسته کرده‌اید. در آنجا نیازی نیست به اژدهایان، لیچ‌ها، دروها و کوبولدها فکر کنید. همچنان که روز خود را سپری می‌کنید، تصمیم می‌گیرید به دل طبیعت بزنید و حیوانی شکار کنید. پس از شکار یک آهو در حال آوردن لاشه‌ی آن به خانه هستید. همچنان که لابلای درختان قدم می‌زنید، یک ترانه‌ی قدیمی و آشنا را زیر لب زمزمه می‌کنید و ناگهان نوری کورکننده جلوی چشم‌هایتان برق می‌زند.

وقتی دیدتان به حالت عادی برمی‌گردد، می‌بینید که در کوچه‌ای در یک شهر شلوغ هستید و همه‌جور موجودی در حال قدم زدن در بازار پیش رویتان هستند. با نگاه کردن به آسمان می‌بینید که بخش بیشتری از شهر جلوی چشم‌هایتان پدیدار شده است. به‌زودی متوجه خواهید شد که شما از یکی از پورتال‌ها یا درگاه‌های بی‌شماری عبور کرده‌اید که به شهر سیگیل (Sigil) منتهی می‌شوند. به نظر می‌رسد که دوران ماجراجویی‌تان هنوز تمام نشده است.

سیگیل مکان اصلی در زمینه‌ی داستانی پلین‌اسکیپ (Planescape) است. سیگیل یک پاتوق مرکزی است که عملاً به همه‌ی جهان‌های دیگر وصل شده است و بزرگ‌ترین ملغمه‌گاه از موجودات و فرهنگ‌های مختلف است.

با این‌که زمینه‌ی پلین‌اسکیپ می‌تواند شامل تعداد بی‌نهایتی ماجراجویی مختلف باشد که بین جهان‌های مختلف اتفاق می‌افتند، خود سیگیل هم می‌تواند زمینه‌ی کمپینی مستقل باشد. در یکی از مقالات پیشین به جهان‌های مختلف دی‌انددی پرداخته شد، ولی این مقاله به‌طور خاص به سیگیل، شهر درها و ویژگی‌ها و گروه‌های منحصربفردش اختصاص دارد.

تاریخچه‌ی زمینه‌ی پلین‌اسکیپ

پلین‌اسکیپ برای اولین بار با انتشار زمینه‌ی کمپین پلین‌اسکیپ در سال ۱۹۹۴ معرفی شد. نویسنده‌ی این کتاب دیوید زب کوک (David “Zeb” Cook) بود و کتاب برای ویرایش دوم ای‌دی‌انددی منتشر شده بود.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از طرح جلد کتاب پلین‌اسکیپ

ایده‌ی پشت پلین‌اسکیپ، طراحی کمپینی برای بازیکنان ترازپایین بود که در مقایسه با زمینه‌های کمپین دیگر متفاوت بود. پلین‌اسکیپ اساساً تلاشی برای گسترش دادن ایده‌های مطرح‌شده در دستورالعمل جهان‌ها (Manual of the Planes) اصلی بود. با این‌که در کتاب اطلاعات جدیدی درباره‌ی جهان‌های المنتال و جهان‌های بیرونی مطرح شد، ولی سوژه‌ی آن عمدتاً به شهر سیگیل اختصاص داده شده است.

این کتاب نقدهای درخشان دریافت کرد و چند مکمل برای ویرایش دوم آن منتشر شدند. از این مکمل‌ها می‌توان به مجموعه کمپین‌هایی با موضوع ماجراجویی در سیگیل و جهان‌های مختلف و همچنین اطلاعات گسترش‌یافته درباره‌ی جنبه‌های مختلف سیگیل اشاره کرد.

بزرگ‌ترین اتفاق برای ماجراجویی در پلین‌اسکیپ انتشار کتاب جنگ گروه‌ها (Faction War) بود. این کتاب درباره‌ی جنگ بزرگی بین گروه‌های مختلف سر کنترل شهر سیگیل است.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از طرح جلد جنگ گروه‌ها

با انتشار ویرایش سوم دی‌انددی و انتقال مدیریت دی‌انددی به شرکت جادوگران ساحل (Wizards of the Coast)، پلین‌اسکیپ عمدتاً رها شد و فقط هر از گاهی جزئیات ناچیز از آن منتشر می‌شود. به‌طور کلی از انتشار محتوای بزرگ و جدید درباره‌ی پلین‌اسکیپ خبری نیست.

با این حال، سیگیل و پلین‌اسکیپ همچنان بین طرفداران بسیار محبوب هستند. دلیل اصلی این ماندگاری محبوبیت بازی پلین‌اسکیپ: تورمنت (Planescape: Torment) است، یک بازی نقش‌آفرینی که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد و تمرکز اصلی آن سیگیل است.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

عکس از طرح جلد بازی پلین‌اسکیپ: تورمنت

سرزمین‌های بیرونی

پیش از پرداختن به سیگیل، اول اجازه بدهید ببینیم دور و بر آن چیست. سیگیل روی نوک یک برج/مناره واقع شده که طول آن بی‌نهایت است. این برج در مرکز سرزمین‌های بیرونی (The Outlands) واقع شده است. سرزمین‌های بیرونی یک جهان گرد و بی‌طرف است که به تمام جهان‌های بیرونی (Outer Planes) دیگر وصل است.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از سرزمین‌های بیرونی

از بعضی لحاظ سرزمین‌های بیرونی حاصل ترکیبی از تمام جهان‌های دیگر است. در این مکان قانون و آشوب و خوبی و پلیدی می‌توانند با هم ترکیب شوند، ولی همه‌یشان به‌نوعی خنثی‌سازی می‌شوند، چون ماهیت ذاتی سرزمین‌های بیرونی همین است.

این اثر خنثی‌کننده روی آیتم‌ها و طلسم‌های جادویی نیز تاثیر می‌گذارد و هرچه یک نفر به سمت مرکز پیش برود، تاثیر این آیتم‌ها و طلسم‌ها کمتر می‌شود.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

دورنمایی از سیگیل

این اثر خنثی‌کننده حتی روی جادوی الهی و قدرت خدایان نیز اثر می‌گذارد. بنابراین حلقه‌ای در مرکز اغلب نقش محل ملاقات و زمین بی‌طرف برای همه‌ی موجودات – من‌جمله خدایان –  را ایفا می‌کند.

با این حال، در شعاع ۱۶۰ کیلومتری مرکز، هیچ واکنش شیمیایی‌ای اتفاق نمی‌افتد و حتی خدایان نیز نمی‌توانند از این فاصله نزدیک‌تر شوند. در مرکزیت این جهان بی‌انتها یک برج با درازای بی‌نهایت وجود دارد که در نوک آن یک سازه‌ی حلقه‌مانند قرار دارد.

سیگیل، شهر درها

در لبه‌ی داخلی این سازه‌ی حلقه‌مانند، سیگیل، شهر درها قرار دارد. طبق محاسبات انجام‌شده روی شهر، شعاع آن ۳۰ کیلومتر و ضخامت آن ۲.۵ کیلومتر است. با این حال، از قرار معلوم حاکم شهر، بانوی درد (The Lady of Pain)،‌ می‌تواند بنا بر اراده‌ی خود ابعاد شهر را تغییر دهد.

در سیگیل اثر خنثی‌کننده‌ی سرزمین‌های بیرونی برقرار نیست و جادو به قوت خودش باقی است؛ فقط جادوی استفاده‌شده برای سفر بین جهان‌های مختلف اثر عادی خود را ندارد. تنها راه ورود و خروج از شهر تعداد زیادی پورتال است که سرتاسر سیگیل و جهان‌ّهای دیگر پراکنده شده‌اند.

تمام این پورتال‌ها تحت کنترل بانوی درد قرار دارند. بنابراین فقط اگر او اراده کند، موجودات مختلف می‌توانند وارد شهر شوند. این پورتال‌ها ممکن است در هر مرز یا ورودی‌ای قرار داشته باشند: از آستانه‌ی یک در گرفته تا یک طاق یا حتی یک بشکه یا قاب‌عکس.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از سیگیل

این پورتال‌ّها ممکن است دائمی یا موقت باشند، ممکن است به جهان‌های دیگر یا نقاط دیگر داخل سیگیل منتهی شوند، ممکن است هر دفعه به یک نقطه‌ی یکسان منتهی شوند یا ممکن است مقصدشان عوض شود.

هرکدام از این پورتال‌ها به‌وسیله‌ی یک کلید فعال می‌شود، ولی این کلید به‌ندرت یک جسم فلزی کوچک است. این کلید می‌تواند هر چیزی باشد، مثل:

  • عروسکی کوچک
  • خواندن ترانه‌ای خاص
  • فکر کردن به یک کلمه‌ی خاص

فعال کردن یک پورتال به‌طور تصادفی امکان‌پذیر، ولی بسیار نادر است. ولی به‌طور کلی اطلاع داشتن از موقعیت مکانی یک پورتال و کلیدش اطلاعات ارزشمندی است. اگر وارد سیگیل شوید و راه خروج از آنجا را بلد نباشید، خروج کار بسیار سختی است. برای همین این شهر یک لقب دیگر هم دارد: قفس (The Cage). ساکنین دائمی شهر هم اغلب ساکنین قفس (The Cagers) خطاب می‌شوند.

در هر زمان، حدود پنجاه‌هزار نفر ساکن دائمی سیگیل هستند، ولی با توجه این‌که سیگیل تقاطع بین جهان‌های مختلف است، تعداد افراد حاضر در شهر به دویست‌وپنجاه هزار نفر هم می‌رسد. بازدیدکنندگان و ساکنین شهر شامل تمام موجودات شناخته‌شده در مولتی‌ورس هستند و برای همین سیگیل پر از ارتباطات و تعاملات جالب و غیرمنتظره است.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از سیگیل

کسانی که به جهان مادی – یعنی جهان عادی – تعلق دارند، عموماً به‌عنوان غریبه‌ها (Outsiders) یا از همه‌جا‌بی‌خبرها (The Clueless) خطاب می‌شوند، چون این افراد عموماً درک محدودی از این شهر و به‌طور کلی مولتی‌ورس دارند.

اصطلاحات بومی سیگیل – که با نام کنت (The Cant) شناخته می‌شود – برای بازدیدکنندگان سیگیل گیج‌کننده خواهد بود، هرچند که طولی نمی‌کشد که آن‌ها به این‌که برک (Berk) – به معنای احمق – خطاب شوند، عادت خواهند کرد.

ساکنین سیگیل که نقش راهنماهای غیررسمی شهر را ایفا می‌کنند، با عنوان تاوت (Tout) شناخته می‌شوند. نام راهنماهای رسمی شهر فاکتوتوم (Factotum) است. تاوت‌ها می‌توانند تازه‌واردان را در نواحی فاسدتر و به‌اصطلاح «پایین‌شهری» سیگیل هدایت کنند، ولی به همان اندازه احتمال دارد جیب شما را خالی کنند.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از سیگیل

فاکتوتوم‌ها هرکدام برای گروهی متفاوت کار می‌کنند. آن‌ها تمام تلاش خود را می‌کنند تا بازدیدکننده‌ای جدید را از دردسر دور نگه دارند و همچنین موقعیت سیاسی منحصربفرد سیگیل را برای او شرح دهند.

بخش‌های مختلف سیگیل

سیگیل به شش بخش (Ward) مختلف تقسیم شده است، ولی مرز بین هرکدام به‌طور دقیق مشخص نشده است. معیار بخش‌بندی سیگیل میزان ثروتمند بودن ساکنین هر بخش است، ولی هر بخش سکونت‌گاه خدمات و گروه‌های مختلف است. این شش بخش به شرح زیر هستند:

  1. بخش بانو (The Lady’s Ward)
  2. بخش بازار (The Market’s Ward)
  3. بخش سالن اصناف (The Guildhall Ward)
  4. بخش منشیان (The Clerk’s Ward)
  5. بخش کندو (The Hive Ward)
  6. بخش پایینی (The Lower Ward)
سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از شش بخش مختلف سیگیل

بخش بانو به بانوی درد و نخبگان شهر اختصاص دارد. همچنین سربازخانه، دادگاه، زندان و زرادخانه‌ی شهر نیز در آنجا واقع شده‌اند. نیمی از معابد شهر نیز در این بخش واقع شده‌اند و بدون‌شک ثروتمندترین بخش، با شدیدترین میزان نظارت، بخش بانو است.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از بخش بانو

بخش بازار طبعاً شامل بیشتر بازارها و فروشگاه‌های شهر است. در این بخش می‌توان اجناسی را که در سرتاسر مولتی‌ورس پیدا می‌شوند بخرید.

بخش سالن اصناف نیز به‌خاطر شباهت‌های زیادش به بخش بازار، به‌عنوان بخشی از آن در نظر گرفته می‌شود. این بخش شامل تعداد زیادی صنعت‌گر، اوستا و اصناف مختلف است.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از بخش بازار و سالن اصناف

بخش منشیان را می‌توان سکونت‌گاه طبقه‌ی متوسط رو به بالا در نظر گرفت. بیشتر کاتبان، دیوان‌سالاران، حکیمان و پژوهش‌گران شهر در آنجا واقع شده‌اند. این بخش شامل بایگانی (Hall of Records) و سالن سخن‌وران (Hall of Speakers) می‌شود. بایگانی مرکز اقتصادی سیگیل و سالن سخن‌وران نیز مرکز حکومت روزانه‌ی سیگیل است.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از بخش منشیان

بخش کندو شامل زاغه‌های سیگیل می‌شود. در کندو آشوب، کثیفی، خشونت و دار و دسته‌های خلافکاری بیداد می‌کنند. بازارهای خرید و فروش برده، زمین‌های مبارزه مخصوص گلادیاتورها، سالن‌های قمار و فاحشه‌خانه‌ها در این بخش از شهر پیدا می‌شوند. همچنین سردخانه‌ی شهر نیز در کندو واقع شده است. کندو اصلاً مکان خوشایندی نیست، ولی حداقل آشوب و فساد نهفته در آن از مرزهایش فراتر نمی‌رود.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از بخش کندو

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از بخش کندو

در آخر، بخش پایینی را به‌زحمت می‌توان یک «بخش» در نظر گرفت. چون به‌نوعی تحت محاصره‌ی کندو قرار دارد، ولی مرکز صنعتی شهر حساب می‌شود و ریخته‌گری بزرگ (The Great Foundry) در آن واقع شده است.

دلیل این‌که این بخش «پایینی» نام‌گذاری شده، تعداد زیاد پورتال‌های داخل آن به جهان‌های پایینی است.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

نمای کلی از نقشه‌ی سیگیل

گروه‌های سیگیل

حال اجازه دهید به‌طور خلاصه به ۱۵ گروه ساکن در سیگیل بپردازیم. هرکدام از این گروه‌ها دیدگاهی منحصربفرد نسبت به مولتی‌ورس، مرگ، زندگی، سیگیل و جایگاه خود در آن دارند. برخی از گروه‌ها با هم کنار می‌آیند، برخی با بقیه کنار نمی‌آیند و برخی نیز اهمیتی به بقیه نمی‌دهند. در فهرست پیش‌رو، جنگ بین گروه‌ها نادیده گرفته شده، چون در طی این جنگ بعضی گروه‌ها نابود شدند و ساختار سیگیل دچار تحول شد.

۱. آتارها (The Athar)

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از آتارها

اولین گروه آتارها هستند که با نام سرکشان (The Defiers) یا گمشدگان (The Lost) نیز شناخته می‌شوند. اعضای این گروه بر این باورند که موجوداتی که با عنوان «خدا» شناخته می‌شوند، حقیقتاً خدا نیستند، بلکه صرفاً موجودات میرای قدرتمند هستند. آن‌ها حاضرند قبول کنند که یک – یا حتی چند – خدای حقیقی وجود داشته باشد، ولی درک کردن، دیدن یا حرف زدن با چنین موجودی از توان موجودات میرا خارج است.

البته هدف آن‌ها این است که این خدایان حقیقی را کشف کنند و یاد بگیرند که درک‌شان کنند؛ هرچند که این هدفی بس بلندمرتبه است.

۲. مومنان به سرچشمه (Believers of the Source)

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از مومنان به سرچشمه

مومنان به سرچشمه، که با عنوان مردان خدا (Godsmen) نیز شناخته می‌شوند، دیدگاهی مشابه به آتارها دارند و برای همین اغلب متحد آن‌ها هستند. آن‌ها باور دارند که هر موجودی توانایی این را دارد تا به قدرتی خداگونه برسد و ما دائماً در زندگی امتحان می‌شویم تا در رسیدن به این هدف بهمان یاری رسانده شود.

وقتی ما می‌میریم، دوباره زنده می‌شویم تا این چرخه را از اول آغاز کنیم و این آزمون را پشت‌سر بگذاریم تا به خدا تبدیل شویم. مردان خدا سعی دارند بفهمند که چگونه باید این آزمون را پشت سر بگذارند. همچنین آن‌ها سعی دارند پی ببرند که چگونه از خراب کردن این آزمون پرهیز کنند، مبادا پسرفت کنند و به‌عنوان یک شیطان یا موجودی مشابه از نو متولد شوند.

آن‌ها بر این باورند که وقتی آخرین موجود در کائنات به درجه‌ی خدایی برسد، مولتی‌ورس نابود خواهد شد. هدف نهایی آن‌ها نیز همین است.

۳. کابال پوچ‌گرا (The Bleak Cabal)

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از کابال پوچ‌گرا

کابال پوچ‌گرا، که اعضای آن با عنوان پوچ‌گرایان (Bleakers) و دیوانگان (Madmen) نیز شناخته می‌شوند، پوچ‌گرایان سیگیل هستند. آن‌ها بر این باورند که کلیت مولتی‌ورس بی‌معنی است و تلاش برای معنادار و منطقی جلوه دادن آن بی‌فایده است. آن‌ها بر این باورند که هیچ‌کس جوابی واقعی درباره‌ی این‌که مولتی‌ورس چگونه کار می‌کند ندارد و بقیه‌ی گروه‌ها در جستجوی هدفی بی‌فایده هستند.

اعضای کابال، با توجه به باورشان مبی بر بی‌معنی بودن کائنات، رویکردی آشوب‌گرایانه دارند و برای همین به آن‌ها لقب دیوانگان داده شده است. برخی از اعضا نیز در کل هرگونه ارتباطی را با واقعیت از دست می‌دهند و زمان خود را صرف زوزه کشیدن و ابراز خشم در گوشه‌های شهر می‌کنند.

۴. گارد رستاخیز (The Doomguard)

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از گارد رستاخیز

دغدغه‌ی اصلی گارد رستاخیز آنتروپی است؛ یعنی آن‌ها بر این باورند که تمام موجودات مولتی‌ورس در حال تجزیه شدن و تبدیل شدن به هیچ و پوچ هستند. این ایده به‌خودی خود چندان خاص نیست، ولی جنبه‌ی منحصربفرد باور گارد رستاخیز این است که آن‌ها اعتقاد دارند این هدف نهایی مولتی‌ورس است و مردم نباید به هیچ طریق با این فرآیند مبارزه کنند، بلکه باید به آن کمک کنند. هرگونه اقدامی در جهت مخالف آنتروپی غیرطبیعی است و با نظم دنیا در تضاد است.

با این حال، اعضای گارد رستاخیز به‌طور فعالانه آشوب‌گرا یا نابودگر نیستند، چون آن‌ها بر این باورند هر چیزی که به وجود می‌آید، بخشی از پروسه‌ی طبیعی نابودی است. مثلاً قطع کردن درختان برای ساختن یک خانه نمونه‌ای از این نابودی است.

آن‌ها عمدتاً با کابال پوچ‌گرا رابطه‌ی خوبی دارند، ولی با گروه‌هایی که دغدغه‌ی حفظ حیات خود را دارند، رابطه‌ی خوبی ندارند.

۵. موجودات غبار (The Dustmen)

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از موجودات غبار

موجودات غبار، یا مردگان (The Dead)، جزو گروه‌های تاریک‌تر سیگیل هستند. آن‌ها بر این باورند که هرکس که در مولتی‌ورس وجود دارد، قبلاً مرده است. آن‌ها بر این باورند که ما در حیات قبلی در جهان دیگری زندگی کردیم که پر از جشن و سرور بود و حالا که مرده‌ایم، زندگی‌مان پر از غصه و درد است.

باور آن‌ّها این نیست که ما روزی به زندگی برخواهیم گشت، بلکه آن‌ها باور دارند که ما روزی به چیزی به نام مرگ حقیقی (True Death) دست پیدا خواهیم کرد. فقط با درک این حیات موقت و معنای واقعی مرگ می‌توان به مرگ حقیقی رسید. برای رسیدن به این درک شاید چند بار مردن و حیات دوباره لازم باشد.

۶. محوشدگان (The Faded)

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از محوشدگان

محوشدگان دیدگاهی عمل‌گرایانه نسبت به جهان دارند. آن‌ها بر این باورند که هرکس مسئول سرنوشت خودش است. همه گنجایش رسیدن به بزرگی دارند، ولی باید زحمت بکشند و عرق بریزند تا به آن برسند. کسانی که در رسیدن به این هدف شکست بخورند، جزو ضعیفان به حساب می‌آیند و ترحم داشتن برای چنین افرادی نیز نشانه‌ی ضعف است.

این فلسفه باعث شده که آن‌ها با لقب تصاحب‌کنندگان (The Takers) یا قصی‌القبان (The Heartless) شناخته شوند. ولی آن‌ها سعی ندارند در هر شرایطی با توسل به زور و بی‌رحمی به اهداف‌شان برسند. آن‌ها به مهربانی عاری از ضعف و حس ترحم عاری از بزدلی باور دارند. تمرکز آن‌ها استقلال و خودکفایی فردی است.

۷. فرقه‌ی برادری نظم (The Fraternity of Order)

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از فرقه‌ی برادری نظم

دغدغه‌ی اصلی فرقه‌ی برادری نظم و قوانین است. خواه این قوانین برای سیگیل باشند، خواه برای بشریت، خواه برای جهان‌های دیگر، آن‌ها برای حفظ‌شان اهمیت قائل‌اند. آن‌ها بر این باورند که وقتی قوانین مولتی‌ورس را کامل درک کنید، بهترین راه برای بهره‌برداری از این قوانین را در اختیار خواهید داشت. منظور از بهره‌برداری این است که پی ببرید کی می‌توانید قوانین را زیرپا بگذارید یا دور بزنید.

اگر کسی بتواند تمام حفره‌های منطقی وجودیت را پیدا کند، به قدرتی بزرگ‌تر از هر جادویی دست پیدا خواهد کرد. با این حال، این هدفی ساده نیست، چون بسیاری از قوانین مولتی‌ورس مخفی هستند و بسیاری از خدایان هیچ علاقه‌ای به فردی معمولی که می‌خواهد قوانین‌شان را یاد بگیرد ندارند.

فرقه‌ی برادری نظم عموماً از پژوهش‌گران و حکیمانی تشکیل شده که زمان خود را صرف مطالعه‌ی تمام جوانب مولتی‌ورس می‌کنند. ولی بنا بر دلایل مشخص، آن‌ها متخصص‌های قضایی سیگیل نیز به حساب می‌آیند و در دادگاه‌های شهر فعالیت می‌کنند.

۸. لیگ آزاد (Free League)

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از لیگ آزاد

لیگ آزاد بیشتر از این‌که یک «گروه» باشد، تجمع گسسته‌ای از متفکرانی مستقل است که با هیچ‌کدام از گروه‌های دیگر توافق نظر ندارند. هرکدام از اعضای گروه برای استقلال خود بیشتر از هر چیز دیگری ارزش قائل است و بر این باور است که هر موجود در مولتی‌ورس می‌تواند سرنوشتش را خودش تعیین کند. همچنین آن‌ها باور دارند که جهان از یک حقیقت واحد پیروی نمی‌کند.

اعضای گروه با هم اخبار و فرصت‌های شغلی به اشتراک می‌گذارند و هوای همدیگر را دارند،‌ ولی هیچ سلسله‌مراتب قدرت، فلسفه یا منش فعالیتی مشترکی ندارند. بیشتر گروه‌های دیگر به لیگ آزاد به چشم ابزاری کارآمد یا منبعی برای استخدام کردن اعضای جدید نگاه می‌کنند، ولی زیاد بهشان اعتماد ندارند.

۹. هارمونیوم (The Harmonium)

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از هارمونیوم

اعضای هارمونیوم، یا کله‌شق‌ها (The Hardheads)، بر این باورند که صلح از جنگ هدفی والاتر است و صلح فقط موقعی می‌تواند اتفاق بیفتد که همه با هم توافق داشته باشند. در نظر آن‌ها بهترین راه برای رسیدن به این توافق نظر این است که همه با هارمونیوم موافقت کنند!

آن‌ها بر این باورند که هدف نهایی مولتی‌ورس ایجاد هماهنگی بین کل جهان‌ها است و اگر با آن‌ها موافق نباشید، با کمال میل حاضرند شما را متقاعد کنند، حتی اگر برای متقاعدسازی نیاز به توسل به خشونت داشته باشند.

شاید این روش به صلح در زمان حال منجر نشود، ولی به‌مرور همه با جهان‌بینی هارمونیوم موافقت خواهند کرد. آن‌ها سربازخانه‌ی شهر را به‌عنوان مقر خود در سیگیل انتخاب کرده‌اند و با فرقه‌ی برادری نظم و قاتلان رحیم (Mercy Killers) رابطه‌ی خوبی دارند، بدین صورت که هارمونیوم افراد را دستگیر می‌کند، فرقه‌ی برادری محاکمه برگزار می‌کند و قاتلان رحیم نیز حکم را اجرا می‌کنند.

۱۰. قاتلان رحیم (Mercy Killers)

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از قاتلان رحیم

دغدغه‌‌ی اصلی قاتلان رحیم عدالت است. آن‌ها بر این باورند که عدالت پلیدی را از دل مردم پاک می‌کند و آن‌ها را به موجود بهتری برای مولتی‌ورس تبدیل می‌کند. وقتی همه پاکسازی شوند، مولتی‌ورس به مکانی بی‌نقص تبدیل خواهد شد.

با این حال، برای رسیدن به این هدف عدالت باید به‌شکلی بی‌نقص و بدون هیچ اشتباهی اجرا شود. همچنین باید به‌شکلی مطلق و بی‌رحمانه اجرا شود تا موجودات پلید به موثرترین شکل پاکسازی شوند. آن‌ها به استثنائات و تبصره‌ها اعتقاد ندارند، ولی به این باور دارند که به نیرویی بزرگ‌تر از خود جوابگو هستند و اگر کسی خودشان را به قانون‌شکنی متهم کند، پای این نیرو را وسط می‌کشند.

آن‌ها به‌عنوان سیستم قضایی محلی، هم در سیگیل فعالیت دارند، هم در شهرهایی در سرزمین‌های بیرونی. با این‌که آن‌ها جزو خوش‌برخوردترین گروه‌ها نیستند، ولی حضورشان می‌تواند مایه‌ی دلگرمی باشد.

۱۱. لیگ انقلابی (The Revolutionary League)

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از لیگ انقلابی

در نقطه‌ی مقابل قاتلان رحیم، لیگ انقلابی قرار دارد که با عنوان آنارشیست‌ها (Anarchists) هم شناخته می‌شوند. آن‌ها بر این باورند که بقیه‌ی گروه‌ها دیگر برای حقیقت مولتی‌ورس اهمیت قائل نیستند، بلکه صرفاً می‌خواهند متعلقاتی را که در اختیار دارند از دست ندهند. هدف آن‌ها این است که بقیه‌ی گروه‌ها را از معادله حذف کنند تا راه را برای کشف حقیقت از جانب مردم باز کنند.

آغاز کردن این انقلاب مسلماً کار سختی است، ولی لیگ رویکردی آشوب‌گرایانه ندارد. به‌جایش، آن‌ها با دقت و هوشیاری بالا در خفا فعالیت می‌کنند تا گروه‌های دیگر را منحل کنند. برای آن‌ها مهم نیست که حقیقت واقعی مولتی‌ورس را در لحظه‌ی حال کشف کنند، چون در نظر آن‌ها، تا موقعی‌که گروه‌های دیگر باقی باشند،‌ این حقیقت در حال تحریف شدن است و برای همین کشف شدن یا نشدنش اهمیت ندارد.

۱۲. نشانه‌ی یکتا (The Sign of One)

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از نشانه‌ی یکتا

اعضای نشانه‌ی یکتا، یا نشانه‌گرایان (The Signer)، بر این باورند که هرکدام‌شان در مرکزیت مولتی‌ورس قرار دارند و دلیل وجود مولتی‌ورس این است که هر فرد به وجود آن باور دارد. به‌عبارت دیگر، هر چیزی که در مولتی‌ورس وجود دارد، از تخیل موجودات ساکن در آن بیرون آمده است. هرکدام از اعضای نشانه‌ی یکتا بر این باورند که خودشان در مرکزیت مولتی‌ورس قرار دارند و خودشان هستند که مولتی‌ورس را تصور کرده‌اند. با این حال، هیچ‌کدام‌شان نمی‌توانند سر این‌که حق با کدام‌شان است، با هم به توافق نظر برسند.

وقتی دو عضو نشانه‌ی یکتا با هم مخالفت می‌کنند، هرکدام فکر می‌کنند که دیگری دارد اشتباه می‌کند و صرفاً بخشی از تخیل قوی خودش است. وقتی کس دیگری با آن‌ها مخالفت می‌کند و به افکار و احساسات خودش به‌عنوان مدرکی دال بر وجود خودش اشاره می‌کند، نشانه‌گر بیان می‌کند که افکار دیگران هم خیالی هستند و فقط افکار خودش حقیقت دارند.

نشانه‌گرایان جزو مخالفان سفت و سخت کابال پوچ‌گرایان هستند، چون فلسفه‌یشان شدیداً در تضاد با یکدیگر قرار دارد.

۱۳. جامعه‌ی حواس‌پرستان (The Society of Sensation)

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از جامعه‌ی حواس‌پرستان

جامعه‌ی حواس‌پرستان یا حس‌گرایان (The sensates) گروهی است که باور دارد تنها مدرک دال بر وجود مولتی‌ورس چیزهایی است که می‌توانیم حس کنیم. اگر نتوانیم چیزی را حس کنیم، یعنی وجود ندارد. در نظر آن‌ها توصیف یک گل رز حقیقت ندارد. فقط دیدن، بوییدن و حس کردن یک گل رز آن را واقعی جلوه می‌دهد.

در مقیاس بزرگ، تنها راه برای پی بردن به حقیقت کامل مولتی‌ورس، تجربه کردن تمام چیزهای داخل آن است. در نظر حس‌گرایان تمام حس‌های فیزیکی که می‌توان در مولتی‌ورس تجربه کرد محدودیت دارد و هدف آن ها این است که به این محدودیت برسند. آن‌ها مشتاقانه دنبال مزه، بو یا حس‌های جدید هستند و برای همین در مقایسه با گروه‌های دیگر روحیه‌ی آزادمنشانه‌تری دارند.

۱۴. محفل ماورایی (The Transcendent Order)

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از محفل ماورایی

محفل ماورایی بر این باور است که تفکر بزرگ‌ترین مانع برای یکی شدن با مولتی‌ورس است و مسیر رسیدن به هدف نهایی این است که بتوان بدون فکر کردن کار انجام داد. البته این حرف بدین معنا نیست که آن‌ها طرفدار آشوب هستند؛ صرفاً هدف آن‌ها این است که آنقدر روی خودشناسی تمرکز کنند تا در هر موقعیتی کار درست به‌طور ناخودآگاه و بی‌اختیار، بدون این‌که نیاز باشد اول درباره‌اش فکر کنند، ازشان سر بزند.

این پروسه فقط به کمک سال‌ها تمرین – چه ذهنی و چه فیزیکی – و تمرکز ممکن می‌شود و هدف از انجام آن این است که افکار به غریزه خدشه وارد نکنند. بنابراین آن‌ها بر این باورند که حقیقت فقط از درون شخص نشات می‌گیرد و تعامل زیادی با گروه‌های دیگر ندارند.

۱۵. کیاستیک‌ها (Xaositects)

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از کیاسیتک‌ها

آخرین گروه کیاستیک‌ها یا آشوب‌گران (The Chaosmen) هستند. ماهیت آن‌ها همان چیزی است که از اسم‌شان برمی‌آید: آن‌ها آشوب‌گراترین گروه سیگیل هستند. آن‌ها بر این باورند که هیچ چیزی در مولتی‌ورس از نظم و قانون پیروی نمی‌کند و تنها نظم و قانونی که وجود دارد، چیزی است که فردیت‌ها به بقیه تحمیل کنند. مشخصاً چنین نوع نظم و قانونی غیرطبیعی است، چون سرچشمه‌ی آن مولتی‌ورس نیست.

پس از این‌که فردیت‌ها از تحمیل اراده‌ی خود به‌عنوان نظم و قانون دست بردارند، مولتی‌ورس دوباره به حالت طبیعی‌اش یعنی آشوب برمی‌گردد. آشوب‌گران بر این باورند که مبارزه با این آشوب هیچ فایده‌ای ندارد و حتی این آشوب زیبایی خاص خود را دارد. با پذیرفتن این آشوب،‌ می‌توان به راز و رمزهای مولتی‌ورس پی برد.

مقر آن‌ها در مرکزیت کندو قرار دارد و مشخصاً با بسیاری از گروه‌ها رابطه‌ی خوبی ندارند، خصوصاً با توجه به این‌که گفتاری نسبتاً گیج‌کننده دارند.

با وجود این همه گروه، موجوداتی که از جهان‌های مختلف آمده‌اند و فردیت‌های مشکوکی که در خیابان پرسه می‌زنند، سیگیل پتانسیل زیادی برای آشوب دارد. اجرای نظم و قانون تا حد زیادی بر عهده‌ی هارمونیوم، فرقه‌ی برادری نظم و قاتلان رحمت است، ولی از همه مهم‌تر، عامل برقراری نظم و قانون بانوی درد است.

بانوی درد

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از بانوی درد

بانوی درد حاکم یکتای سیگیل است. برخی اعتقاد دارند که ساخت شهر نیز کار خود او بوده است. کنترل تمام پورتال‌های ورود و خروج به شهر دست اوست و او می‌تواند صرفاً با تکیه بر اراده‌ی خود آن‌ها را ببندد یا باز کند. همچنین او مسئول جلوگیری از ورود همه‌ی خدایان و شیاطین بزرگ به داخل شهر است. با وجود این‌که قدرتمندترین خدایان در مولتی‌ورس تمام تلاش خود را کردند تا به این اجازه دست پیدا کنند، هیچ‌کدام‌شان اجازه‌ی چنین کاری ندارند.

این‌که بگوییم بانوی درد قدرتمند است، حق مطلب را درباره‌اش ادا نکرده‌ایم. او همان‌قدر که قدرت دارد، مرموز نیز هست. او به‌ندرت علاقه‌ای به اداره‌ی شهر نشان می‌دهد. فقط هر از گاهی بالای خیابان‌ها شناور می‌شود و پیش روی افراد به‌شدت خرابکار ظاهر می‌شود تا مستقیماً ادب‌شان کند.

مجرمانی که بانوی درد به‌شدت نسبت بهشان سخت‌گیر است، کسانی هستند که به دابوس‌ها (Dabus)، یکی از موجودات بومی سیگیل که نقش خدمت‌گزاران بانوی درد را ایفا می‌کنند، آزار برسانند.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از بانوی درد

دابوس‌ها در سطح شهر پراکنده شده‌اند و نقش چشم‌ها و گوش‌های بانو را دارند و همچنین از ساختمان‌ها و سازه‌های دیگر مراقبت می‌کنند و کارهای تدارکاتی را در قبال‌شان انجام می‌دهند. آن‌ها بالای زمین شناورند، فقط در قالب سمبل‌های بصری که بالای سرشان پدیدار می‌شود حرف می‌زنند و به‌طور کلی صبور و آرام‌اند. اگر کسی در کارشان اخلال ایجاد کند یا بهشان آزار برساند، به احتمال زیاد بانوی درد خود را نشان خواهد داد. برای همین بیشتر ساکنین شهر کاری به کار دابوس‌ها ندارند.

برخی بر این باورند که دابوس‌ها شهر را ساخته‌اند؛ یعنی یا ساکنین اولیه‌ی آن بودند یا بانوی درد آن‌ها را برای این منظور آفرید.

بانوی درد مجرمان را عموماً به دو شکل مجازات می‌کند: راه اول مرگ از راه سوزاندن است. اگر او اراده کند، می‌تواند هرکسی را آناً آتش بزند. با وجود این‌که مجازات بسیار بی‌رحمانه به نظر می‌رسد، ولی به‌مراتب از مجازات دوم بهتر است.

در مجازات دوم، بانوی درد فرد را به یک جهان مینیاتوری دیگر تبعید می‌کند که در آن یکی از هزارتوهایش قرار دارد. این هزارتو ممکن است به هر شکلی پدیدار شود. چون اساساً نقش زندانی ابدی را برای فرد دارد و تنها امید فرد این است که شاید بتواند از آن فرار کند، ولی این پروسه ممکن است صدها سال طول بکشد و اگر هم فرد موفق به این کار شود،‌ در انتها کارش به دیوانگی کشیده خواهد شد.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از بانوی درد

همان‌طور که اشاره شد، بانوی درد فقط افرادی را مجازات می‌کند که شهر را تهدید کرده یا به دابوس‌ها آزار رسانده باشند، ولی یک جرم دیگر هم هست که بانوی درد به آن حساس است و آن هم این است که شخصی شروع به پرستیدن خود او بکند. او به‌هیچ عنوان حاضر نیست پرستش دیگران را قبول کند.

سیگیل یکی از منحصربفردترین مکان‌ها در سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان است. این شهر طوری است که انگار هر لحظه در شرف فرو رفتن در آشوب قرار دارد، ولی در عین حال یکی از محافظت‌شده‌ترین جاها در کائنات است.

سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان (قسمت نوزدهم - قسمت آخر): سیگیل، شهر درها

تصویری از سیگیل

داخل و خارج سیگیل یک قفس است، ولی اگر کسی راه ورود به آن را یاد بگیرد، بازدید از آن تجربه‌ای بسیار عجیب و جالب خواهد بود. همه‌ی گروه‌های فعال در شهر منحصربفردند و من فقط جزئیات مربوط به هرکدام را به‌شکل مختصر بیان کردم. بانوی درد نیز موجودی بسیار وحشتناک و جالب است و همان‌طور که اشاره کردم، یک کمپین کامل را می‌توان در خود سیگیل برگزار کرد.

اگر سیگیل برایتان مکانی جالب است و بازی پلین‌اسکیپ: تورمنت را بازی نکرده‌اید، تجربه‌ی آن را به‌شدت توصیه می‌کنم. چون این بازی حسابی به این شهر جان می‌بخشد.

سیگیل، شهر درها، ملغمه‌ای از تمام عناصر جالب دی‌انددی است و مکانی است که می‌توان در آن فرشتگان، شیاطین، انسان‌ّها و گیتیانکی‌ها (Githyanki) را در مسافرخانه‌ای یکسان دید، شاید حتی در حالی‌که دارند در کنار هم نوشیدنی می‌خورند.

سیگیل تقاطعی بین جهان‌های مختلف است، مکانی که در آن خوش‌اقبالی و خطر به یک میزان انتظار بازدیدکنندگان را می‌کشند و می‌توان تحت نظارت بانوی درد، درباره‌ی حقیقت کائتات فکر کرد یا آن را نادیده گرفت.

منبع: کانال یوتوب Exploring Series

صفحه اصلی بازی - اخبار بازی - تریلر بازی - نقد و پیش نمایش | دیجی‌کالامگ



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲ دیدگاه
  1. شاهین

    خدا رو شکر این ساه چاله ها تموم شد خیلی خسته کننده بود انصافا بی رودربایستی بگم بهت زحمت کشیدی ولی کاش بیخیالش میشدی

    1. سامان

      هرکی نظری داره ولی مگر مجبوری از چیزی که خوشت نمیاد دیدن کنی،طرف اینهمه زحمت کشیده با ذوق و بیان شیوا ترجمه کرده بازی که یک اثر از ادبیات فانتزیه و دنیاسازی بسیار عمیقی داره و بنظرم برای کسی که اهل مطالعه باشه خیلی سخته بخواد نپسنده این سلسله مقاله رو.
      من به مترجم خسته نباشید میگم خودم از دوستداران پرچت، لاوکرفت و تالکین هستم و بسی از خواندن مقالات لذت بردم

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما