سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت پانزدهم): خرسهای جغدنما
بازیهای نقشآفرینی رومیزی موفق نشدند بهطور گسترده در فرهنگ ایران جا بیفتند، ولی میراث آنها، یعنی بازیهای ویدئویی نقشآفرینی این عدم محبوبیت را جبران کردند و امروزه بازیهای نقشآفرینی، چه غربی و چه ژاپنی، طرفداران بسیار زیادی در کشورمان دارند. شاید باورش سخت شود، ولی همهی این بازیها بهطور مستقیم یا غیرمستقیم یک ریشهی یکسان دارند و آن ریشه بازی نقشآفرینی رومیزی سیاهچالهها و اژدهایان (Dungeons & Dragons) است که در سال ۱۹۷۴ به بازار عرضه شد و از آن موقع تاکنون چهرهی صنعت بازی را برای همیشه تغییر داد. بازیهایی مثل دروازهی بالدور (Baldur’s Gate)، پلیناسکیپ تورمنت (Planescape Torment)، شبهای نوروینتر (Neverwinter Nights) اقتباسی مستقیم از دیانددی هستند و عناوین بسیار زیاد دیگر مثل ویچر (The Witcher) و عصر اژدها (Dragon Age) بهطور مستقیم و غیرمستقیم از بازیهای دیانددی الهام گرفتند تا مسیری متفاوت را طی کنند. در این سری مقالات قصدمان بر این است که با دنیای دیانددی بیشتر آشنا شویم، چون آشنایی با دیانددی به معنای آشنایی با بخشی بزرگ از دنیای گیم است. با ما همراه باشید.
«میدونی، یه جا خوندم که مدتها پیش، یه جادوگر خرس جغدنما رو بهعنوان محافظ خودش خلق کرد. این جادوگر قدرت خرس و قدرت جغد رو با هم ترکیب کرد تا مخلوقش به بیشترین میزان توانایی برسه.»
«خب که چی؟»
«خب این مسئله همیشه برام سوال بود. چرا برای خرس جغدنما بال نذاشت؟ منظورم اینه که جغدها وقتی پرواز میکنن تقریباً صدایی ازشون درنمیاد. عجیبه که حواسش به چنین امتیاز واضحی نبود.»
«بیا خوشحال باشیم که حواسش نبود بچهجون. میدونی اگه این اطراف خرسهای جغدنمای پرنده داشتیم چی میشد؟ من حتی نمیخوام بهش فکر کنم.»
«فکر کنم حق با تو باشه.»
«اکولوژی خرس جغدنما»، شمارهی ۲۱۴ مجلهی اژدها
همچنان که همراهانتان مشغول برپاسازی اردوگاه هستند، وظیفهی پیدا کردن غذا به دوش شما محول شده است. شما جنگلهای اطراف را جستجو میکنید تا قارچ خوراکی یا اگر خوششانس باشید، حیوانی قابلشکار کردن پیدا کنید. حین جستجو به بوتهی تمشکی برخورد میکنید. همچنان که مشغول جمعآوری تمشک هستید، از پشت سرتان صدای خشخش برگها را میشنوید. وقتی برمیگردید تا پشتسرتان را نگاه کنید، یک حیوان عظیمالجثه را پیش روی خود میبینید که بدنش از پر پوشیده شده است.
اولش فکر میکنید که یک خرس دیدهاید، ولی صورت این موجود شبیه خرس نیست. این موجود بهجای پوزه، یک نوک تیز دارد. شما آرامآرام از حیوان دور میشوید، ولی ناگهان او صدایی جیغمانند و گوشخراش سر میدهد و مستقیماً به سمت شما حمله میکند.
این موجود خرس جغدنما (Owlbear) نام دارد. خرس جغدنما یکی از نمادینترین هیولاها در سیاهچالهها و اژدهایان است که با وجود ماندگار ماندن پس از چند دهه، از آزمون زمان سربلند بیرون آمده است.
خرس جغدنما موجودی نیست که مثل اژدهایان یا خردکنندههای ذهن یک عالمه دنیاسازی پیرامونش انجام شده باشد، ولی با این وجود هیولایی بهیادماندنی است و در آثار اقتباسی و ماژولهای بسیاری حضور یافته است.
در این مقاله نگاهی اجمالی به خرسهای جغدنما و اکولوژیشان خواهیم داشت.
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت اول): تاریخچهی بازی رومیزی سیاهچالهها و اژدهایان
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت دوم): آبولثها
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت سوم): نظارهگرها
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت چهارم): خزندگان لاشخور
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت پنجم): اژدهایان
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت ششم): دیوها و شیاطین
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت هفتم): اِلِمِنتالها
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت هشتم): دِروها (الفهای تاریک)
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت نهم): مکعبهای ژلاتینی
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت دهم): غولها
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت یازدهم): کوبولدها
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت دوازدهم): لیچها
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت سیزدهم): میمیکها
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت چهاردهم): خردکنندگان ذهن
تاریخچهی انتشار خرسهای جغدنما
خرسهای جغدنما برای اولین بار در مکمل گریّهاوک (Greyhawk Supplement) برای ویرایش نخست دیانددی در سال ۱۹۷۵ معرفی شدند و خالقشان گری گایگکس بود. گایگکس گفت که منبع الهامش برای خلق این موجودات یک آدمک اسباببازی بود که در کیسهای متعلق به یک فروشگاه خردهفروش پیدا کرده بود. موجودات داخل کیسه بهعنوان موجودات ماقبلتاریخ شناسایی شده بودند.
این اسباببازیها با الهام از هیولاهای مختلف فیلمهای کایجوی ژاپنی – مثل گودزیلا – ساخته شده بودند. همچنین گایگکس با الهامگیری از آنها چندتا از هیولاهای شناختهشدهی دیگر دیانددی را نیز خلق کرد، مثل بولِت (Bulette) و هیولای زنگار (The Rust Monster).
در مکمل گریهاوک، خرس جغدنما بهعنوان موجودی وحشتناک توصیف شده که جثهی خرسمانند دارد و با نوک تیزش حمله میکند.
خرس جغدنما از همان موقع که معرفی شد، محبوبیت پیدا کرد و در هرکدام از فرهنگهای هیولاشناسی برای هرکدام از ویرایشهای سیاهچالهها و اژدهایان حضور پیدا کرد. در شمارهی ۲۱۴ مجلهی اژدها، انتشاریافته در فوریهی ۱۹۹۵، مقالهای با عنوان «اکولوژی خرس جغدنما» منتشر شد. منبع اصلی اطلاعاتی که در ادامه خواهید خواند نیز این مقاله است.
ویژگیهای اصلی خرسهای جغدنما
پشت خلق شدن خرس جغدنما ایدهای ساده نهفته است: این موجود ترکیبی از بدن خرس و سر جغد است. یک خرس جغدنمای معمولی بین ۲.۵ تا ۳ متر قد دارد و بدنش به جای خز از پر پوشیده شده است. این موجود روی دهانش نوکی تیز و روی هرکدام از پنجههایش نیز چنگالی تیز دارد.
خرس جغدنما شکارچیای ماهر است و قوهی بصری و حس بویایی بسیار قوی دارد. وقتی هم که شکارش را پیدا میکند، بهلطف بازوهای انعطافپذیرش بهسرعت آن را میگیرد و با نوک یا پنجههایش او را از هم میدرد. خرسهای جغدنما بهعنوان موجوداتی گوشتخوار حساب میشوند، ولی مثل خرسهای معمولی عسل هم میخورند.
این موجود بهخاطر سر جغدیاش فقط می تواند روبروی خود را ببیند، ولی در عوض میتواند سر خود را روی محوری ۲۷۰ درجهای بچرخاند. نزدیک شدن به این موجودات بهشکلی مخفیانه بسیار سخت است، چون قوهی شنوایی آنها فوقالعاده قوی است. چشمان آنها نیز یک مژهی شفاف سوم دارد که از آنها در برابر گرد و غبار، سنگریزه و نور بیشازحد روشن محافظت میکند.
یکی از راههای زنده ماندن در برابر خرسهای جغدنما بالا رفتن از درختی بلند است، چون جثه و وزن این موجودات به آنها اجازه نمیدهد از درخت و اجسام مشابه بالا بروند. با این حال، آنها حاضرند صبر کنند تا طعمه مجبور شود از درخت پایین بیاید. همچنین اگر اندازهی درخت خیلی بزرگ نباشد، میتوانند با زور خود آن را واژگون کنند.
خرسهای جغدنما معمولاً در غارها و ویرانهها برای خود خانه درست میکنند. طعمههایشان را هم کشانکشان به خانهیشان برمیگردانند تا کامل آنها را ببلعند. معمولاً آنها بخشی از لاشهی طعمهیشان را اطراف منزلگاهشان رها میکنند تا موجودات لاشهخور و لاشهجمعکن را نیز با گول زدن به سمت منزلگاه خود جذب کنند و آنها را نیز بکشند و بخورند.
خرس جغدنما خود را سلطان قلمرویش حساب میکند و اگر بهقدر کافی گرسنه باشد، به هر موجودی که اطرافش ببیند – فارغ از اندازه و میزان وحشیگرشاش – حمله میکند.
همچنین این موجودات با نوک پنجهیشان شکافهایی عمیق روی کندهی درختهای اطراف منزلگاهشان به جا میگذارند. آنها از این کار دو هدف دارند: ۱. ناخنهای خود را تیز نگه دارند ۲. به خرسهای جغدنمای دیگر هشدار دهند که به قلمرویشان نزدیک نشوند.
خرس جغدنما عموماً تنهایی شکار میکند، مگر اینکه جفتگیری کرده باشد. اگر یک ناحیه پر از غذا باشد، خانوادهی خرسهای جغدنما ممکن است بیشتر از حد معمول کنار هم بمانند، چون لازم نیست برای غذا با هم رقابت کنند.
خرسهای جغدنما از راه تخمگذاری تولید مثل میکنند. خرس جغدنمای مونث عموماً بین یک تا شش تخم میگذارد. این تخمها بهشکل گویهایی بینقص درمیآیند و اگر کسی در حدی شجاع یا احمق باشد که تعدادی از آنها را بدزدد، پول زیادی بابتشان نصیبش خواهد شد.
پس از اینکه خرسهای جغدنما سر از تخم بیرون بیاورند، پدر و مادرشان بهشان گوشت حیوانی را که تازه کشته شده میدهند، چون خرسهای جغدنمای مونث از خود شیر تولید نمیکنند. مادر تولهها را بهمدت دو سال بزرگ میکند. پس از این دوره به تولهها آموزش داده میشود تا برای خود شکار کنند.
پس از این دوره، در صورتیکه غذا بهقدر کافی موجود باشد، ممکن است اعضای خانواده کنار هم بمانند. در غیر این صورت، تولهها راه خود را سوا خواهند کرد تا قلمروی خود را پیدا کنند.
رگوریشهی خرسهای جغدنما
در طی سالها دربارهی رگوریشهی خرسهای جغدنما بحثهای زیادی درگرفته است. فیزیولوژی منحصربفرد آنها حاکی از این است که حاصل آزمایشهای جادویی هستند؛ مثلاً ترکیب یک جغد غولپیکر با یک خرس بهدست جادوگری دیوانه.
الفهای باستانی ادعا میکنند که خرسهای جغدنما هزاران سال است که وجود داشتهاند. البته این ادعا دقیقاً رگوریشهیشان را معلوم نمیکند. پریان جهان جادویی فیوایلد (Feywild) اصرار دارند که خرسهای جغدنما همیشه در قلمروی آنها وجود داشتهاند.
کاربردهای خرسهای جغدنما
رگوریشهی آنها هرچه که باشد، تعدادشان در حدی زیاد است که اگر در حال پرسه زدن در جنگلهای سرتاسر دنیا هستید، باید حسابی حواستان را جمع کنید. البته برخی افراد سودجو در صدد این برآمدهاند تا بنا بر دلایل مختلف، تعدادی از خرسهای جغدنما را مثل بسیاری از حیوانات دیگر رام کنند.
البته این اصلاً کار راحتی نیست و بهخاطر همین است که تخم خرسهای جغدنما اینقدر قیمت بالایی دارد. چون این حیوان، در صورتیکه رامشده باشد، بسیار مفید است.
برخی این موجودات را بهعنوان همراه یا نگهبان شخصی خود پرورش میدهند. برخی افراد دیگر از این موجودات بهعنوان سواری خود استفاده میکنند، چون شاید یک سواری عادی مثل اسب موردپسندشان نیست. برخی از جوامع نیز از آنها بهعنوان حیوانات جنگی یا نگهبانان قلمرویشان در برابر متجاوزان خارجی استفاده میکنند.
برخی از جوامع دیگر نیز از آنها در عرصهی ورزش و سرگرمی استفاده میکنند. حتی برخی جوامع دوردست مسابقات خرس جغدنماسواری برگزار میکنند. در این مسابقات همانقدر که احتمال دارد خرس جغدنما مسابقه را تمام کند، احتمالش هست که سوارکارش را از هم بدرد.
از آن بدتر، خرسهای جغدنمای گرسنه گاهی به میدانهای مبارزهی گلادیاتوری انداخته میشوند تا گلادیاتورهای بیچاره – بهعنوان رقیبی بسیار سخت – با آنها روبرو شوند.
دگرگونیهای خرسهای جغدنما
خرسهای جغدنما چند دگرگونی مختلف دارند، هرچند دگرگونی آنها بهاندازهی دگرگونی برخی از هیولاهای دیگر شدید نیست.
خرس جغدنمای قطبی (Arctic Owlbear) بیشتر ترکیبی از خرس قطبی و جغد سفید است و در نواحی سرد دنیا سکونت دارد. این موجودات شناکنندههایی ماهر هستند و با توجه به گرسنگی دائمیشان رفتاری خصمانهتر دارند.
خرس جغدنمای بالدار (Winged Owlbear) بسیار منحصربفردتر است و یک جفت بال بزرگ دارد که امکان پرواز را برای او فراهم میکند. پرواز کردن به این موجودات اجازه میدهد بخش بزرگتری از قلمرویشان را مورد نظارت قرار دهند و همچنین مخفیانه روی سر قربانیانشان فرود بیایند. این موقعیتی بس وحشتناک برای قربانی است.
همچنین گفته میشود که دگرگونیهای عظیمالجثهتری از خرسهای جغدنما وجود دارند و اندازهی بعضیشان به ۴.۵ متر و وزنشان به بیش از ۴۰۰ کلیوگرم میرسد.
مثل بعضی از موجودات دیگری که تاکنون معرفی شدهاند، خرس جغدنما قرار نیست شما را با قرنها فرهنگ غنی و جامعهی پیچیدهاش شگفتزده کند. خرس جغدنما صرفاً یک حیوان است، ولی حیوانی بسیار منحصربفرد و نمادین. در دنیای دیانددی قرار نیست هر تهدیدی که گروهی از ماجراجویان با آن روبرو میشوند، پیشزمینهی داستانی مفصل داشته باشد.
با این حال، خرس جغدنما موجودی است که باید مراقب آن بود. چون حتی اگر ماجراجویان از خرس جغدنما قدرتمندتر باشند، باید بدانند که این موجود هیچگاه بدون مبارزهای وحشیانه تسلیم نخواهد شد.