سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت نهم): مکعبهای ژلاتینی
بازیهای نقشآفرینی رومیزی موفق نشدند بهطور گسترده در فرهنگ ایران جا بیفتند، ولی میراث آنها، یعنی بازیهای ویدئویی نقشآفرینی این عدم محبوبیت را جبران کردند و امروزه بازیهای نقشآفرینی، چه غربی و چه ژاپنی، طرفداران بسیار زیادی در کشورمان دارند. شاید باورش سخت شود، ولی همهی این بازیها بهطور مستقیم یا غیرمستقیم یک ریشهی یکسان دارند و آن ریشه بازی نقشآفرینی رومیزی سیاهچالهها و اژدهایان (Dungeons & Dragons) است که در سال ۱۹۷۴ به بازار عرضه شد و از آن موقع تاکنون چهرهی صنعت بازی را برای همیشه تغییر داد. بازیهایی مثل دروازهی بالدور (Baldur’s Gate)، پلیناسکیپ تورمنت (Planescape Torment)، شبهای نوروینتر (Neverwinter Nights) اقتباسی مستقیم از دیانددی هستند و عناوین بسیار زیاد دیگر مثل ویچر (The Witcher) و عصر اژدها (Dragon Age) بهطور مستقیم و غیرمستقیم از بازیهای دیانددی الهام گرفتند تا مسیری متفاوت را طی کنند. در این سری مقالات قصدمان بر این است که با دنیای دیانددی بیشتر آشنا شویم، چون آشنایی با دیانددی به معنای آشنایی با بخشی بزرگ از دنیای گیم است. با ما همراه باشید.
«در حالیکه به نظر میرسید هپتوث (Haptooth) در فکر فرو رفته باشد، مکث کرد.
«مایع هضمکننده داخل حفرهها یا حبابهایی کشسان و محرک داخل بدن مکعب ژلاتینی تولید و ذخیره میشود. وقتی که قربانی در محاصرهی مکعب قرار گیرد، یک یا چندتا از این حبابهای محرک تغییر موقعیت میدهند تا با قربانی تماس برقرار کنند. این مایع هیچ اثری روی هیچگونه فلزی ندارد و همانطور که همه شنیدهایم، اشیاء فلزی تا مدتی داخل بدن موجود باقی میمانند و بعد از راه پوست دفع میشوند، ولی مایع هضمکننده تاثیری مهلک روی گوشت و سلولز دارد.»
پس از اینکه حرف هپتوث تمام شد، کمربندش را شل کرد و ردایش را باز نمود. صدای غرولندهای ناشی از شگفتی جمعیت بلند شد. دندههای عریان هپتوث در معرض دید قرار گرفت. دور این سوراخ بزرگ، گوشت تن او مثل موم نیمهذوبشده در هم پیچیده شده بود.»
اکولوژی مکعب ژلاتینی، شمارهی ۱۲۴ مجلهی اژدها
فرض کنید در حال قدم زدن در سیاهچالهی باستانی یک جادوگر هستید. از جایی پشتسرتان صدایی بلند میشود و حواستان را پرت میکند. بدون اینکه به پشتسرتان نگاه کنید، به جلو رفتن ادامه میدهید. اما ناگهان متوجه میشوید که چیزی بدنتان را در اختیار گرفته است. نوعی اسید شروع به سوزاندن پوست و گوشتتان میکند. متوجه میشوید که داخل مکعب شفافی که به آن قدم گذاشتهاید چند تکه استخوان معلق هستند. شما قدرت کافی برای خارج شدن ندارید. همچنان که بدنتان در حال تجزیه شدن است، متوجه میشوید که از سرنوشتی که در انتظارتان است، راه فراری نیست.
مکعب مذکور مکعب ژلاتینی (Gelatinous Cube) یا آتکوید (Athcoid) نام دارد. در فهرست بلندبالای موجودات دیانددی، مکعب ژلاتینی یکی از نمادینترین و منحصربفردترین هیولاهاست. با اینکه مکعبهای ژلاتینی هوشمندترین یا خطرناکترین موجودات نیستند، بهمدت چند دهه است که در دیانددی حضور دارند و هنوز که هنوز است، میتوانند برای ماجراجویان تازهکار بحران ایجاد کنند.
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت اول): تاریخچهی بازی رومیزی سیاهچالهها و اژدهایان
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت دوم): آبولثها
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت سوم): نظارهگرها
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت چهارم): خزندگان لاشخور
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت پنجم): اژدهایان
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت ششم): دیوها و شیاطین
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت هفتم): اِلِمِنتالها
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت هشتم): دِروها (الفهای تاریک)
تاریخچهی انتشار مکعبهای ژلاتینی
مکعبهای ژلاتینی برای اولین بار در ست اصلی دیانددی در سال ۱۹۷۴ معرفی شدند. سازندهیشان گری گایگکس بود و جزو هیولاهای اصیل دیانددی بودند. محبوبیت آنها باعث شد که در تمامی فرهنگهای هیولاشناسی آتی گنجانده شوند. با این حال، بهخاطر سادگی بیش از حدشان، هیچگاه مکمل گستردهای که به آنها اختصاص داده شده باشد دربارهیشان نوشته نشد و تنها محتوای برجستهای که میتوان دربارهیشان پیدا کرد، مقالهی کوتاهی در شمارهی ۱۲۴ مجلهی اژدها بود.
(۱:۱۷ – تصویری از مقالهی منتشرشده دربارهی مکعبهای ژلاتینی در شمارهی ۱۲۴ مجلهی اژدها)
در ویرایشهای پیشین بهعنوان موجوداتی مستقل معرفی شدند، ولی از ویرایش سوم به بعد آنها در دستهبندی هیولاهای ترشحی (Ooze Monsters) قرار گرفتند، هیولاهایی چون ترشح خاکستری (Grey Ooze)، پودینگ سیاه (Black Pudding) و ژلهی اوکر (Ochre Jelly).
ویژگیهای معکب ژلاتینی
مکعبهای ژلاتینی موجوداتی هستند که انگار برای زندگی در محیط سیاهچاله ساخته شدهاند. آنها ۳ متر طول و عرض و ارتفاع دارند و کاملاً با اندازهی استاندارد یک راهرو در سیاهچاله تناسب دارند. همچنان که به جلو میخزند، به هیچ چیز اجازه نمیدهند از کنار آنها رد شود.
هرچه که با آن تماس برقرار کنند، در محیط چسبناک داخل پیکرشان گیر میافتد: گابلینها، الفها، گیاهان، تجهیزات، طلا و هر چیز دیگری که بتوان در مقبرهها، سیاهچالهها، معابد و… پیدا کرد.
هر بافت زندهای که در مکعب زندانی شود، بهخاطر ماهیت اسیدی مکعب خیلی سریع تجزیه میشود. یکی از عوارض جانبی این اسید فلج کردن قربانی است، برای همین فرار کردن از این مکعب بدون دریافت کمک از بیرون بسیار سخت است.
مکعب ژلاتینی از این راه تغذیه میکند: تجزیهی بافتهای بدن برای جذب کردن مواد مغذی از قربانیاش. با این حال، استخوانهای قربانی، در کنار هرگونه فلز یا سنگی که همراهشان بوده باشد، تجزیه نمیشوند و آنها برای مدتی در مکعب معلق میمانند.
مشاهده کردن استخوانها و اسلحههایی که در هوا معلق باشند، تنها راه ساده برای تشخیص دادن یک مکعب ژلاتینی است. در غیر این صورت، تشخیص دادن یک مکعب تقریباً شفاف در راهروی سیاهچالهای تاریک بسیار سخت است.
یکی از راههای خوب برای تشخیص اینکه آیا مکعب ژلاتینی در یک سیاهچاله حضور دارد یا نه این است که ببینید آیا راهروی مربوطه از تمیزی برق میزند یا خیر. اگر راهرو بهطور غیرعادی تمیز باشد، میتوان فرض را بر این گرفت که یک معکب ژلاتینی در آن نزدیکی حضور دارد، چون اسید آنها کثیفی را میزداید.
مکعب ژلاتینی از هوش واقعی برخوردار نیست و فقط به یک سری محرک واکنش نشان میدهد. مکعبهای ژلاتینی به ارتعاش یا نور جذب میشوند، ولی از قوهی شنوایی برخوردار نیستند و تا حد امکان از نزدیک شدن به سطوح یا اشیاء سرد پرهیز میکنند.
همچنین آنها میتوانند برای ادامه دادن به حرکت، پیکر خود را به حالتی انعطافپذیرتر دربیاورند، ولی همیشه به حالت مکعبشکل خود برخواهند گشت.
همانطور که اشاره شد، حالت اولیهی آنها مکعبی است که ۳ متر طول و عرض و ارتفاع دارد و وزنش بین ۴ تا ۷ تُن است.
البته در دو موقعیت خاص شکل آنها از این حالت بزرگتر میشود. موقعیت اول موقعی پیش میآید که بههنگام حرکت به یک مکعب ژلاتینی دیگر برخورد کنند. این روش تولید مثل مکعبهای ژلاتینی نیست، ولی در صورت برخورد، این مکعبها به هم ملحق میشوند و یک مکعب غولآسا به وجود میآورند. پس از گذر چند روز، یا در صورت برخورد به مکعب سومی، آنها دوباره به حالت اولیهی خود برمیگردند.
موقعیت دوم رایجتر است. مکعب ژلاتینی هرچه بیشتر تغذیه کند، بزرگتر میشود. پس از رسیدن به اندازهای مشخص، که معمولاً هر شش سال یک بار اتفاق میافتد، این مکعب بزرگ به دو مکعب کوچکتر تقسیم میشود که هرکدام مغز منحصر به خود را دارند. سپس در عرض مدت زمانی کوتاه، هر دو مکعب به اندازهی معمولی خود رشد میکنند.
مکعبهای ژلاتینی سرعت بالایی ندارند و نمیتوانند از دیوارها یا سقفها بالا بروند. آنها از هوش واقعی برخوردار نیستند و برای همین نمیتوانند مثل موجودات دیگر تحت کنترل کسی قرار بگیرند. ولی ممکن است مالک یک سیاهچاله بخواهد یک مکعب ژلاتینی در سیاهچالهی خود داشته باشد تا اجساد و آتوآشغالهای دیگر را از آنجا پاک کند.
البته میتوان از روشهایی خاص آنها را وادار کرد فقط در ناحیهای خاص از سیاهچاله رفتوآمد کنند. چون برخلاف هیولاهای ترشحی دیگر، مکعبهای ژلاتینی نمیتوانند برای رد شدن از درها یا موانع دیگر پیکر خود را تغییر دهند. احتمالش وجود دارد که جادوگری دیوانه در راستای چنین هدفی (تمیز کردن سیاهچاله) مکعبهای ژلاتینی را درست کرده باشد.
مکعبهای ژلاتینی از فرهنگ، اجتماع و روانشناسی بیبهرهاند و هیچ هدفی فراتر از حرکت کردن و خوردن ندارند. مسلماً مکعبهای ژلاتینی جالبترین موجودات در دنیای یک بازی نقشآفرینی نیستند، ولی منحصربفرد بودنشان باعث شده که به جایگاهی خاص در فرهنگ عامه دست پیدا کنند.
اگر تاکنون دیانددی بازی کرده باشید، احتمال زیادی وجود دارد که تا بهحال هیچگاه بهدست یک مکعب ژلاتینی کشته نشده باشید. ولی به احتمال زیاد میدانید که مکعب ژلاتینی چیست و گاهی همین کافی است.