سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت هشتم): دِروها (الفهای تاریک)
بازیهای نقشآفرینی رومیزی موفق نشدند بهطور گسترده در فرهنگ ایران جا بیفتند، ولی میراث آنها، یعنی بازیهای ویدئویی نقشآفرینی این عدم محبوبیت را جبران کردند و امروزه بازیهای نقشآفرینی، چه غربی و چه ژاپنی، طرفداران بسیار زیادی در کشورمان دارند. شاید باورش سخت شود، ولی همهی این بازیها بهطور مستقیم یا غیرمستقیم یک ریشهی یکسان دارند و آن ریشه بازی نقشآفرینی رومیزی سیاهچالهها و اژدهایان (Dungeons & Dragons) است که در سال ۱۹۷۴ به بازار عرضه شد و از آن موقع تاکنون چهرهی صنعت بازی را برای همیشه تغییر داد. بازیهایی مثل دروازهی بالدور (Baldur’s Gate)، پلیناسکیپ تورمنت (Planescape Torment)، شبهای نوروینتر (Neverwinter Nights) اقتباسی مستقیم از دیانددی هستند و عناوین بسیار زیاد دیگر مثل ویچر (The Witcher) و عصر اژدها (Dragon Age) بهطور مستقیم و غیرمستقیم از بازیهای دیانددی الهام گرفتند تا مسیری متفاوت را طی کنند. در این سری مقالات قصدمان بر این است که با دنیای دیانددی بیشتر آشنا شویم، چون آشنایی با دیانددی به معنای آشنایی با بخشی بزرگ از دنیای گیم است. با ما همراه باشید.
«دروها سنگدلاند، و یکی از دلایلش این است که عملاً هیچ تفاوتی بین شکنجه کردن زیردست، شلاق زدن به اسب و حتی تعمیر ابزار باغبانی قدیمی نمیبینند. باید تاکید کرد که نفوذ اجتماعی تنها معیار ارزشگذاری است که دروها درک میکنند. شالودهی فلسفیای که دروها از آن پیروی میکنند، باعث شده که در جامعهی آنها حیلهگری حرف اول و آخر را بزند؛ تکتک اعضای جامعهی دروها هر لحظه در حال نقشه ریختن هستند تا از همسایهی خود قدرت بیشتری کسب کنند و همزمان به همسایهی خود اجازهی چنین کاری ندهند. در جامعهی دروها پارانویا بیداد میکند و هر حرف و هر کار با دقت واکاوی میشود تا مبادا پشت آن خطری پنهان نهفته شده باشد.»
کتاب «دروهای آندردارک»
در مجموعه مقالات آشنایی با دنیای سیاهچالهها و اژدهایان، تعدادی موجود مختلف را معرفی کردم که در مکانهای تاریک در اعماق زمین زندگی میکنند و به غارهای تاریک و تونلهای مرطوب عادت کردهاند و خارج از جوامع و تمدنهای معمول برای خودشان زندگیای دستوپا کردهاند.
دروها (Drow) از بعضی لحاظ به چنین موجوداتی شباهت دارند، ولی با توجه به اینکه آنها گونهای هوشمند هستند، فرهنگ، جامعه، مذهب و آرمانهای مخصوص به خود را دارند. دروها بیشتر مواقع بهشکل دشمن ظاهر میشوند و با اینکه میتوان بعضی دروها را پیدا کرد که از جامعهی خود فاصله گرفته و از مسلک شرورانهی همنوعان خود پیروی نمیکنند، ولی عموم دنیا دروها را طرد کردهاند و از آنها وحشت دارند.
در این مقاله بهطور خلاصه به شیوهی زندگی دروها، جامعهی مادرسالارانهی آنها و وفاداری آنها به خدایی عنکبوتمانند پرداخته خواهد شد.
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت اول): تاریخچهی بازی رومیزی سیاهچالهها و اژدهایان
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت دوم): آبولثها
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت سوم): نظارهگرها
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت چهارم): خزندگان لاشخور
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت پنجم): اژدهایان
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت ششم): دیوها و شیاطین
- سیاهچالهها و اژدهایان (قسمت هفتم): اِلِمِنتالها
تاریخچهی انتشار دروها
دروها برای اولین بار در نخستین ویرایش فرهنگ هیولاشناسی (Monster Manual) دیانددی در سال ۱۹۷۷ مورد اشاره قرار گرفتند. خالق آنها خود گری گایگکس (Gary Gygax) بود و منبع الهام او برای خلقشان الفهای تاریک اساطیر اسکاندیناوی بود.
در متنی که گایگکس نوشته بود، آنها صرفاً بهعنوان موجودات افسانهای توصیف شدند که محل زندگیشان قلمرویی عجیب در اعماق زمین بود. از دیگر ویژگیهای آنها میتوان به پوست تیره، ذات پلید، ضعف در مبارزهی تنبهتن و قدرت بالا در استفاده از جادو اشاره کرد.
در نخستین کتاب دیوها (Fiend Folio) که در سال ۱۹۸۱ منتشر شد، ویژگیهای دقیقتری برای آنها تعیین شد و در آرکانای کشفنشده (Unearthed Arcana)، انتشار یافته در سال ۱۹۸۵، بهعنوان شخصیت قابلبازی معرفی شدند.
مشهورترین درو، با نام دریزت دئوردن (Drizzt Do’Urden) در سال ۱۹۸۸ در رمانی به نام قطعهی کریستالی (The Crystal Shard) که آر. ای. سالواتوره (R.A. Salvatore) نوشته بود معرفی شد و بعد از آن در آثار بسیاری حضور پیدا کرد.
دروها در ویرایش دوم چکیدهنامهی هیولاها (Monstrous Compendium)، انتشاریافته برای ویرایش دوم ایدیانددی، نیز مورد اشاره قرار گرفتند. در این کتاب جامعهی دروها با جزئیات بیشتر توصیف شد.
اولین کتاب منبع برای دروها، دروهای آندردارک (The Drow of the Underdark)، در سال ۱۹۹۱ منتشر شد.
در ویرایش سوم، چهارم و پنجم دیانددی، دروها در فرهنگ هیولاشناسی پایهی هر ویرایش حضور پیدا کردند و در ماجراجوییها و مکملهای بسیاری دروها و شهرهای دروها حضور داشتند.
منبع اصلی این مقاله ویرایش دوم دروهای آندردارک است که در سال ۲۰۰۷ برای ویرایش ۳.۵ دیانددی منتشر شد.
دروها؛ الفهای تاریک
همانطور که الفهای جنگل (Wood Elves) و الفهای متعالی (High Elves) را داریم، یکی دیگر از زیرگونهی الفها الفهای تاریک (Dark Elves) یا دروها هستند که راه خود را از الفهای دیگر سوا کردهاند. بسته به داستانی که در آن حضور دارند، دروها یا زیرگونهای جدا و اصیل از الفها هستند، یا اینکه دستهای از الفها هستند که در گذشتهی دور در جنگ داخلی با الفهای دیگر شکست خوردند و تبعید شدند.
در تفسیر دوم، به الفهای تاریک به چشم موجوداتی سنگدل نگاه میشود که با برادران خیرخواهتر خود جنگی راه انداختند و در آن شکست خوردند. پس از پایان جنگ آنها به شبکهی زیرزمینی گستردهی آندردارک تبعید شدند.
دروها عموماً پوستی تیره، موهایی سفید و بدنی لاغر و ورزیده دارند و قدشان بهطور میانگین به ۱.۵ متر میرسد. از لحاظ ظاهری آنها ویژگیهای مشترک زیادی با بیشتر الفها دارند؛ مثلاً چابکی و برازندگی آنها در حرکت یکی از این ویژگیهاست.
دروها عموماً باهوش و زیرک هستند، ولی تقریباً همهیشان ذاتی پلید دارند و صفاتی چون غرور، سادیسم، سنگدلی و نیرنگ بین بیشتر دروها مشترک است. بهخاطر ترکیب هوش و پلیدی، جامعهی دروها بسیار منحصربفرد از آب درآمده است.
جامعهی دروها؛ اختلاف طبقاتی روی اسید
برخلاف آنچه ممکن است از جامعهی دروها انتظار داشته باشید – یعنی جامعهای که بهخاطر تمرکز شدید روی بلندپروازی فردیتها سریعاً به قهقرا کشیده میشود – تمرکز جامعهی دروها روی اجتماع است، نه فردیت. در واقع در نظر دروها قابلیتها و دستاوردهای یک فرد عملاً بیمعنی هستند. چون تنها معیار برای مهم بودن یک درو این است که تا چهحد قدرت و قابلیت این را دارد تا بهطور مستقیم روی جامعهی دروها تاثیر بگذارد و در آن تغییر ایجاد کند. بهعبارت دیگر، در جامعهی دروها، ارزش یک درو بر اساس میزان قدرت و نفوذی که روی جامعه دارد تعیین میشود، هرچند که معمولاً قابلیتها و دستاوردهای فردی یک درو در دستیابی به این قدرت و نفوذ جمعی تاثیرگذار است.
اگر یک درو هیچ قدرت و نفوذی در جامعه نداشته باشد، در نظر بقیه کاملاً بیارزش است، مهم نیست که چه استعدادهایی داشته باشد یا در گذشته چه دستاوردهایی کسب کرده باشد. بنابراین یک دروی ضعیف هیچ ارزشی ندارد و صرفاً یک کالا است تا کسانی که ارزش بیشتری دارند، او را خرید و فروش کنند یا از او سوءاستفاده کنند. حتی به قتل رساندن آنها نیز عواقب خاصی ندارد.
با توجه به این فلسفه، جامعهی دروها بر اساس سلسلهمراتب قدرتی اداره میشود که بر پایهی رابطهی بین فرد غالب و مغلوب بنا شده است. اگر شما یک درو باشید و با دروی دیگری ملاقات کنید، سه حالت دارد:
- قدرت او از شما بیشتر است؛ در این صورت باید او را راضی نگه دارید
- قدرت او همسطح شماست؛ در این صورت باید برای پیشرفت خود از او سوءاستفاده کنید
- قدرت او از شما پایینتر است؛ در این صورت باید از او بهعنوان نیروی کار یا سرباز یکبارمصرف استفاده کنید
یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار در جامعهی دروها تفاوت جایگاه بین دروهای مذکر و مونث است. ولی قبل از پرداختن به این موضوع باید به لولث (Lolth) یا ملکهی عنکبوتها بپردازم.
لولث، ملکهی عنکبوتّها
لولث الههای تاریک است که با گذر زمان، بهصورت مستقیم و غیرمستقیم، دروها را به شکل کنونیشان درآورده است.
لولث از خیلی لحاظ شبیه دروها است، چون آنها جامعهی خود را طوری شکل دادهاند تا مورد خوشامد او باشد. لولث به اعضای قدرتمند، زیرک، حیلهگر و دوروی گونهی درو علاقهمند است و از دروهای ضعیف، سادهلوح، مهربان و احمق متنفر است. لولث ممکن است در یک آن درویی را که مورد لطف او قرار داشته، از لطف خود محروم کند. او عادت دارد کسانی را که در راس قدرت هستند امتحان کند تا ببیند آیا همچنان سزاوار جایگاه خود هستند یا نه.
از این امتحانها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- وادار کردن فرد قدرتمند به کشتن یکی از خویشتنها یا متحدان خود
- جنگیدن با هیولایی قدرتمند
- آغشته شدن به تعداد زیادی عنکبوت سمی، آن هم در حالیکه اجازه ندارد به هیچکدام آسیب بزند
ایمان به لولث و پرستش او یکی از اصول پایهای است که جامعهی دروها بر پایهی آن بنا شده است. ریشهی این ایمان و پرستش نه به عشق و علاقه به این الهه، بلکه به ترس از او برمیگردد. این ترس دو سرچشمه دارد: ۱. خود لولث ۲. کاهنهای مونث درو
کاهنهای مونث جزو پرنفوذترین اعضای جامعهی دروها هستند که با بیرحمی مطلق همه را مجبور به پرستش میکنند. خود عمل پرستش نیز حول محور قربانی کردن میچرخد. قربانی کردن یا جنبهی نمادین دارد (مثل بیرون ریختن شراب از شیشه یا سوزاندن پول)، یا اینکه شامل ریختن خون موجودی زنده (و عموماً موجودات هوشمند) میشود.
در موقعیتهایی چون شروع روز یا پیش از ورود به موقعیتی خطرناک، دروها دعایی زیر زبان نجوا میکنند. آنها در دعایشان از لولث درخواست کمک نمیکنند، بلکه از او میخواهند که آنها را مورد آزمایش قرار دهد تا آنها بتوانند قدرت و مهارت خود را نشان دهند.
جامعهی دروها: جامعهای زنسالار
با توجه به اینکه لولث نقش بزرگی در توسعهی دروها داشته و خودش هم مونث است، جای تعجب ندارد که جایگاه دروهای مونث در جامعه نسبت به دروهای مذکر بهتر است. دیدگاه عمومی این است که دروهای مونث قویتر و باهوشترند، روی احساسات خود کنترل بیشتری دارند و در نظر ملکهی عنکبوت مقدستر پنداشته میشوند. به دروهای مذکر صرفاً به چشم ابزاری کارآمد برای کار کردن و تولید مثل نگاه میشود. دروهای مونث تمام جایگاههای مهم قدرت را در اختیار دارند، منجمله کاهنهای مونث درو و همچنین مادرسالاران خاندانهای بزرگ.
با این حال مردان درو که بلندپرواز باشند، میتوانند راههای دیگری برای کسب قدرت و نفوذ پیدا کنند: مثلاً به معلمهای مطرح تبدیل شوند یا در ارتش به درجات عالی برسند.
در سطوح پایینتر جامعه، مردان و زنان درو هردو میتوانند شغلهای یکسان داشته باشند، چون کسی کاری به این ندارد که یک دروی ضعیف با زندگیاش چه کار میکند؛ مهم نیست که جنسیتش چه باشد.
غیر از کاهنهای مونث لولث، قدرتمندترین اعضای جامعهی دروها مادرسالارانی هستند که خاندانهای بزرگ درو را اداره میکنند و ممکن است خودشان هم کاهن مونث باشند.
این خاندانها شامل مادرسالار، اعضای درجهیک خانوادهی او و همچنین هر درویی که نسبت خونی با خانوادهی مرکزی دارد میشود، منجمله کسانی که با اعضای خانواده ازدواج کرده باشند. افراد دیگری هم میتوانند به عضویت خاندان دربیارند، ولی عضویت آنها به تصمیم مادرسالار بستگی دارد. معمولاً معیار برای گرفتن چنین تصمیمی امتیازهای سیاسی است.
این خاندانهای بزرگ هرکدام ادارهی صنایع، محلات و خردهجوامع مختلف را بر عهده دارند. حوزهی نفوذ آنها در بستر قوانین رسمی تعریف نشده؛ تنها سوپاپ اطمینان آنها برای حفظ قدرتشان این است که همه میدانند هرکسی که در مقامی پایینتر قرار داشته باشد، نمیتواند قدرت آنها را به چالش بکشد و چنین کاری حماقت محض است.
همهی اعضای جامعهی دروها به نوعی از این هرم قدرت پیروی میکنند، بنابراین تنها مشروعیت یک خاندان قدرتمند برای اداره کردن امور قدرت و نفوذی است که دارد. با این حال، با توجه به اینکه بلندپروازی یکی از اصول پایهی جامعهی دروهاست، بازیهای سیاسی، خیانت، مخفیکاری و پارانویا بین همهی خاندانهای درو به قوت خود باقی هستند.
روی کاغذ، یک خاندان میتواند آنقدر قدرتمند شود که کل جامعه را کنترل کند و آن را از هم فرو بپاشاند، برای همین هر از گاهی لولث به کاهنهایش دستور میدهد تا مستقیماً وارد عمل شوند و خاندانهای مختلف را با هم در صلح نگه دارند. بهعبارت دیگر، تنها دلیل برای ادامه یافتن جامعهی دروها این است که لولث فرمان آن را صادر کرده است.
زندگی دروها چگونه است؟
با وجود رواج خیانت و از پشت خنجر زدن، زندگی دروها نیز مثل زندگی بقیهی گونههای هوشمند دیگر در جریان است. بزرگترین تفاوت این است که جامعهی دروها در اعماق زمین شکل گرفته و همهجای آن را عنکبوت فرا گرفته است.
غذای دروها عموماً قارچ، گوشت موجودات زیرزمینی یا بردههای انسانمانند و در کمال تعجب، گوشت عنکبوت است.
دروهایی که جزو طبقهی بالا هستند، هر از گاهی ضیافت شام یا مراسم رقص باله برگزار میکنند. البته برای این کار اهداف سیاسی دارند و مسلماً قصد تفریح و خوشگذرانی نیست. همچنین آنها از مصرف شراب غلیظ و مواد روانگردان لذت میبرند.
دروها در بازیها و مسابقات ورزشی نیز شرکت میکنند. بسیاری از دروها اوقاتفراغت خود را به ساختن هنر و موسیقی اختصاص میدهند که عموماً ماهیتی مذهبی دارند و در نظر غریبهها آزاردهنده و زننده جلوه میکنند.
در مبارزه، جنجگجویان درو شبیخون زدن را به درگیری مستقیم ترجیح میدهند و به هنگام جنگ تمرکز آنها روی به قتل رساندن افسرها و حاکمهای دشمن است. دروها حمله را به دفاع ترجیح میدهند، چون برای آنها شرکت در حملهای مهلک راحتتر از تصمیمگیری دربارهی این است که در موقعیتی دفاعی مدیریت شرایط بر عهدهی چهکسی باشد.
دروها علاوه بر شهرهای گونههای دیگر، به شهرهای همنوعان خود نیز حمله میکنند و تعداد جنگهای داخلی که بین خاندانهای مختلف درمیگیرد، زیاد است. با این حال، این جنگهای داخلی مدت زیادی دوام نمیآورند، چون اگر یک شهر در مدتی کوتاه به شهری دیگر غلبه نکند، اتحادی موقتی بین چند خاندان شکل میگیرد تا جناح متخاصم را درهم بکوبند.
بالاتر از سطح زمین، دروها از نور بیزارند، چون به تاریکی خانهی خود عادت کردهاند. برای همین فقط زیر پوشش شب به سطح زمین میروند. قصدشان از این کار غارت کردن و جمعآوری منابع است. اگر در توان دروها باشد، هر سطحنشینی را برای بردگی، تامین غذا یا اهداف دیگر گروگان خواهند گرفت.
آنها نفرت خاصی نسبت به الفهای سطحنشین حس میکنند. چون دروها خاطرهای طولانی از جنگ باستانی بین گونههایشان به یاد دارند.
همانطور که اشاره شد، در جامعهی دروها هرکس که ضعیف باشد بیارزش است، ولی این بیانیه یک زیرلایهی معنایی دیگر نیز دارد: هرکس که درو نباشد ضعیف است.
یکی از ویژگیهای برجستهی ابزار دروها – در عین قوی و محکم بودن – این است که نور خورشید باعث تحلیل فلزی میشود که از آن ساخته شدهاند؛ گاهی نور خورشید این فلز را بهطور کامل تجزیه میکند.
همچنین آنها اشیاء جادوییشان را طلسم میکنند تا این اشیاء نیز زیر نور خورشید تحلیل بروند. دلیل آنها برای انجام این کار این است که هیچ سطحنشینی نتواند از ابزار و وسایلی که دروها ساختهاند استفاده کند.
همهی دروها پلید نیستند
همانطور که اشاره شد، همهی دروها پلید نیستند. رنجر معروف دریزت دئوردن گواهی بر این مدعاست. درویی که روی سطح تحت نظر انسانهایی مهربان و عاقل رشد کند، میتواند به فردی عادی تبدیل شود. ولی با توجه به پیشداوری منفی شدیدی که نسبت به دروها وجود دارد، وقوع چنین اتفاقی بسیار نادر است.
گروهی از دروها هستند که در شهرهای دروها زندگی میکنند و بهاندازهی بقیه پلید نیستند و جهتگیری اخلاقیشان به سمت «خنثی» (Neutral) گرایش پیدا میکند، ولی در جامعهی دروها منش نرم داشتن دعوتنامهای برای بقیه است تا شما را زیر پایشان له کنند. بسیاری از این دروها صرفاً بهخاطر فشار جامعه نقش فردی پلید را بازی میکنند. اقلیتی بسیار کم هم موفق میشوند برای شروع کردن زندگیای جدید به سطح فرار کنند. دریزت یکی از این افراد است.
درست است که در این مقاله به زندگی، جامعه و فرهنگ دروها پرداختیم، ولی حرفهای ناگفتهی بسیاری باقی است. معمولاً در دیانددی دروها صرفاً دشمنی هستند که در صورت ورود گروه ماجراجویان به آندردارک سر راه آنها سبز میشوند، ولی بهخاطر ویژگیهای منحصربفرد آنها طی گذر سالها آثار زیادی با سوژهی دروها نوشته شده است.
دروها احتمالاً هیچگاه تهدیدی جدی برای سطحنشینان به حساب نخواهند آمد، چون از قدرت اتحاد و انسجام درونی بیبهرهاند، ولی اگر وسط شب گروهی از غارتگران درو شما را اسیر کنند، میتوانید مطمئن باشید سرنوشت شومی در انتظارتان است.
یکی از دلایلی که من به طور پیوسته سر میزنم به دیجی مگ همین دوست فرهیخته آقای فربد اذسن است ترجمه های بسیار روان خواندنی درجه یک مقالات جالب