Dubsmash ؛ ترندی که زیادی داغ شد
– به کسانی که جمعیت را سرشماری میکنند، چه میگویند؟
– نفوس و مسکن؟
– به کسانی که!
در سه چهار ماه گذشته، این جملات بیش از هر محتوای دیگری بین ایرانیها دست به دست شده است. به احتمال زیاد شما هم ویدیوی این پرسش و پاسخ را با اجرای داریوش کاردان در مسابقهی ثانیهها، دیدهاید. اوایل کار عدم دانش کافی شرکتکننده در مسابقهی تلویزیونی سوژهی خنده و تعجب شده بود؛ اما خیلی زود ماجرا رنگ جدیدی بهخودش گرفت. اینستاگرام، فیسبوک و یوتیوب پر شد از ویدیوهای ایرانیهای خوشذوقی که صدای این پرسش و پاسخ را با استفاده از یک اپلیکیشن که تا آن موقع کمتر شناخته شده بود، روی اجراهای خودشان مونتاژ کرده بودند.
این آغاز آشنایی سراسری ایرانیها با «داباسمش» (Dubsmash) بود؛ اپلیکیشنی که عدهای جوان آلمانی در اواخر سال ۲۰۱۴ به بازار عرضه کرده بودند.
این آغاز آشنایی سراسری ایرانیها با «داباسمش» (Dubsmash) بود؛ اپلیکیشنی که عدهای جوان آلمانی در اواخر سال ۲۰۱۴ به بازار عرضه کرده بودند. خیلی زود هم این اپ خوشساخت کلی طرفدار پروپاقرص برای خودش پیدا کرد که روزی چندتا ویدیو برای خودشان میساختند. اما طولی نکشید که مثل اکثر جریانهای همهگیر، داباسمش در پی ولخرجی کاربران، تبدیل به یک ترند داغ اما بیکیفیت شد. ولخرجی به این معنی که همه دوست داشتند هرچه سریعتر ویدیوی شخصی خودشان را بسازند و از این جریان محبوب سهمی ببرند؛ بدون آنکه به کیفیت محتوای تولید شده اهمیتی بدهند. جریان ترند شدن داباسمش آنقدر سریع بود که فرصت طرح ایدههای جدید را از اجرا کنندههایاش میگرفت. شاید بههمین خاطر هم بود که چند ده هزار نفر از کاربران شبکههای اجتماعی با استفاده از همین صدای پرسش و پاسخ مسابقهی ثانیهها، داباسمششان را ساختند. البته منظورم این نیست که صداهای دیگری برای ساخت داباسمش مورد استفاده قرار نگرفت. تاکید بر تعداد داباسمشهای تکراری است که مطمئنا به مرور زمان، دلزدگی جمعی کاربران را از این اپ بهظاهر پرطرفدار، بههمراه دارد.
بیایید به حدود دو سال، پیش از عرضهی اپ داباسمش برگردیم. در اوایل سال ۲۰۱۳ اپ دیگری با نام «واین» (Vine) که احتمالا برای بسیاری از شما نامی آشناست، توسط گروه توییتر عرضه شد. وجه تشابه واین و داباسمش در امکان ساخت و بهاشتراکگذاری ویدیو است. با این اختلاف که در Vine، محدودیت حساب شده و معروف گروه توییتر، باز هم اعمال شده بود. به این ترتیب که کاربر فقط شش ثانیه برای ساخت ویدیوهایاش زمان داشت و به همین خاطر هم هر فریم از ویدیو ارزش پیدا میکرد؛ دقیقا مثل محدودیتی که برای تعداد کلمات هر پست در توییتر اعمال شده است. احتمالا با ما همعقیده هستید که وقتی تعداد کلمات و ثانیهها محدود باشد، کاربر ناخودآگاه به محتوایی که قصد تولیدش را دارد، فکر میکند؛ ایدهپردازی میکند و در نهایت بعد از بررسی و محاسبهی کافی، ایدهاش را پیادهسازی میکند. نکتهی اصلی یادداشت اینجاست که Vine در میان ایرانیها به محبوبیت داباسمش نرسید و بعید هم بهنظر میرسد که بعد از این به ترندی داغ تبدیل شود. این در حالی است که کاربران سایر کشورها با استفاده از این اپ کلی ویدیوی درست و درمان ساختند و تعداد زیادی از کاربران هم بهواسطهی استفادهی درست از محدودیت حساب شدهی Vine و تولید ویدیوهایی پر از نوآوری و خلاقیت، به شهرت جهانی دست پیدا کردند.
وقتی تعداد کلمات و ثانیهها محدود باشد، کاربر ناخودآگاه به محتوایی که قصد تولیدش را دارد، فکر میکند؛ ایدهپردازی میکند و در نهایت بعد از بررسی و محاسبهی کافی، ایدهاش را پیادهسازی میکند.
هدف از این یادداشت نقد وارد کردن به مدل طراحی اپلیکیشن داباسمش یا منع کردن استفاده از آن نیست. بلکه تلاش دارد بگوید بهتر است پیش از آنکه سراغ ایدههای دمدستی، باحال و همپسندی مثل داباسمش برویم که خلاقیت تنها به لبخوانی، چیدمان تصویر و گریم محدود میشود، بد نیست دنبال سرویسهای بهمراتب جامعتری مثل Vine برویم. سرویسهایی که به ما خلاقیت میآموزند و یاد میدهند که چطور میتوان در مدت تنها شش ثانیه کلی مفهوم و محتوای خاص و جدید را به مخاطب منتقل کرد. مطمئن باشید اگر با الگوهای اپهایی مثل Vine خودتان را محک بزنید، ساخت ویدیوهای داباسمشی دیگر لطف چندانی برایتان نخواهد داشت. ترندی که احتمالا خیلی زود حرارتاش را از دست میدهد و فراموش میشود.
کلا ایرانی ها تو انواع اقسام ترندها و مدها جزء پیش تازهای کشورهای دنیا هستند. علاقه زیاد ایرانی ها به مد و ترند نشون از فرهنگ خاص ما ایرانی هاست.