نقد انیمیشن «تولیدات رویایی»؛ مثل یک چرت دلچسب اما کوتاه
فرنچایز دنیای «درون و بیرون» (Inside Out) (بله، اینساید آوت حالا یک فرنچایز است و نه یک انیمیشن) همیشه بهعنوان یکی از خلاقانهترین آثار پیکسار شناخته شده است و از آن به عنوان یک سلسلسه جلسه تراپی و رواندرمانی یاد میشود. ترکیب عمیق روانشناسی با روایت داستانی در قالبی کودکپسند و در عین حال بزرگسالمحور، موفقیتی کمنظیر بههمراه داشت و توانسته همه اقشار با هر سن و سالی را به خود جذب کند. بهنظر میرسد زبان روانشناسی در بین همه انسانها یک زبان واحد است و «درون و بیرون» بهخوبی به وجوه اشتراک این زبان مشترک دست پیدا کرده است. حالا سریال «تولیدات رویایی»، بهعنوان یک اسپینآف از دو انیمیشن سینمایی ساخته شده، تلاشی است برای گسترش جهان این فرنچایز و میخواهد ابعاد جدیدی از این دنیا را به ما نشان دهد. اما آیا این سریال توانسته میراث انیمیشن اصلی را حفظ کند و ارتقا دهد؟ بیایید این پرسش را بررسی کنیم؛ نقد انیمیشن «تولیدات رویایی» (Dream Productions) را در ادامه میخوانید.
هشدار: در نقد انیمیشن «تولیدات رویایی» خطر لو رفتن داستان وجود دارد.
«تولیدات رویایی» اسپینآف جدید دنیای «درون و بیرون» است که تلاش میکند با نمایش استودیوی تولید رویاها، از زاویهای خلاقانه به جهان ذهن رایلی نزدیک شود. این استودیو جایی در کنج ذهن رایلی (درواقع همه انسانها در دنیای انیمیشن) است که وظیفه ساخت و تولید رویاها و کابوسهای روزانه و شبانه را برعهده دارد. استودیو چندین کارگردان با چندین رویکرد دارد و یکی از آنها کابوس میسازد و دیگری فقط در کار ساخت رویای ورزشی مهارت دارد و یکی دیگر هم بهصورت تخصصی به رویاهای روزانه (همان وقتهایی که به جایی خیره میشویم و از این دنیا به بیرون پرت میشویم) میپردازد. در نگاه اول، سریال با طراحی بصری چشمگیر و ایدهای تازه، بیننده را به یاد دنیای پرشور و خلاقیت پیکسار میاندازد. استودیوی رویاها بهنوعی بازتابی از ذهن مشوش آدمی است، جایی که ایدهها، آرزوها، و کابوسها شکل میگیرند و با طنزی ظریف و گاه کنایهآمیز به تصویر کشیده میشوند.
نقد انیمیشن «تولیدات رویایی»
یکی از بزرگترین نقاط قوت سریال، طراحی بصری آن است. استودیوی رؤیاها با جزئیات دقیق و رنگهای زنده، بهخوبی حالوهوای ذهن خلاق رایلی را منعکس میکند. از اتاق نویسندگان رویاها گرفته تا بخش تولید کابوسها، هر بخش با ظرافتی کمنظیر طراحی شده و حس زنده بودن این جهان خیالی را به بیننده منتقل میکند. پیکسار بار دیگر ثابت کرده است که در خلق فضاهایی خلاقانه و پویا بیرقیب است.
از منظر روایت، سریال با طنزی دلنشین داستان تضادها و چالشهای تیم خلاق رویاها را دنبال میکند. تقابل میان پائولا، مدیر سنتگرای استودیو، و تیم پرشور و بیقاعده خلاقیتش، نه تنها لحظات کمدی جذابی خلق میکند، بلکه نمادی از چالشهای نسلها در مواجهه با تغییرات و نوآوری است. این طنز، بهویژه برای مخاطبان بالغتر، بهشدت طعنهآمیز و سرگرمکننده است و نوعی نقد زیرپوستی از فرآیند تولید خلاقانه در دنیای واقعی ارائه میدهد.
با این حال، داستانسرایی سریال در بسیاری از لحظات خیلی سطحی و پیش پا افتاده به نظر میرسد. در حالی که هر دو فیلم اصلی «درون و بیرون» با قدرت عاطفی و پیامهای روانشناختی خود، اثری ماندگار خلق کرد، این سریال در حد یک تجربه کوتاه و سرگذر باقی میماند و بیشتر از آنکه ابعادی روانشناختی داشته باشد؛ به مسائل اجتماعی میپردازد. شخصیتهای جدید در سریال جذابیت خاص خود را دارند، اما بهندرت به جایی میرسند که بتوانند ارتباط عمیقی با مخاطب برقرار کنند یا همانطور که گفته شد؛ تعامل میان مدیر سنتگرا و تیم خلاقش لحظاتی سرگرمکننده خلق میکند، اما این تضاد نسلی بهجای تبدیل شدن به محور داستان، صرفاً بهانهای برای خلق چند شوخی و موقعیت طنز میشود و نه یک موضوع عمیق.
«تولیدات رویایی» کنایههای مرتبط با صنعت فیلمسازی زیادی در خود دارد که فیلمبازان قهار را به خنده وادار میکند و باید گفت این قبیل شوخیها برای مخاطبان بالغتر جذاب است، اما سریال از این یکی پتانسیل برای خلق پیام یا روایت عمیقتر استفاده نمیکند و صرفاً شوخیهایی مثل پیام بازرگانی به ما نشان میدهد و سریعاً آنها را رها میکند. در نهایت، نتیجه چیزی است که بیش از آنکه به عنوان یک اثر مستقل به یاد بماند، بهعنوان یک مکمل یا میانبرنامه برای فیلم اصلی عمل میکند.
داستان؛ خلاقیت یا یک تکرار؟
«تولیدات رویایی» از همان ابتدا تلاش میکند جهان ذهنی رایلی را از زاویهای جدید بررسی کند؛ این بار از دیدگاهی که به رویاها و خلاقیت پشت آنها میپردازد. سریال در قالبی شبهمستندنما یا همان Mockumentary روایت میشود و ما را با شخصیتهای جدیدی در استودیوی «تولیدات رویایی» آشنا میکند. اما همین انتخاب روایی میتواند برای برخی بینندگان خستهکننده به نظر برسد. چرا؟ چون سریال گاهی به جای تمرکز بر فیلمنامه، بیشتر روی سرگرم کردن مخاطب از طریق شوخیهای مرتبط با خود فرآیند تولید اثر (بهعنوان یک اثر سرگرمی) متمرکز شده و این باعث میشود عمق و تأثیرگذاری عاطفی قربانی شود.
از سوی دیگر، ایدهی اصلی سریال – کاوش در نحوهی ساخته شدن رویاها – بسیار جذاب است. اما برخی از اپیزودها بهجای پیشبرد داستان، صرفاً به پر کردن زمان با شوخیهای گاهوبیگاه میپردازند. در نتیجه، مخاطب ممکن است احساس کند که سریال از ظرفیت بالقوهاش فاصله گرفته است.
سریال در برخی لحظات میتواند عمیقاً تاثیرگذار باشد. بهویژه زمانی که نشان میدهد چطور رویاها میتوانند بازتابی از نگرانیها، آرزوها و ترسهای رایلی باشند. این بخشها از سریال، شباهتی نزدیک به روح انیمیشن اصلی دارند و همان جادویی را خلق میکنند که انتظارش را داریم اما بیایید صادق باشیم؛ تعداد آنها به انگشتان یک دست هم نمیرسد.
پیکسار سریالساز یا پیکسار فیلمساز؟ مسئله این است
پیکسار همیشه بهعنوان یکی از پیشگامان در دنیای انیمیشن شناخته شده است، نه فقط به خاطر داستانسرایی و تصویرسازی بینظیرش، بلکه به دلیل جسارتش در تجربه کردن مرزهای جدید. ورود به دنیای سریالسازی، بهخصوص با سریالی مثل «تولیدات رویایی»، قدمی جسورانه برای این استودیو است. اما آیا توانسته همان موفقیتی را که در دنیای سینما داشته، در قالب سریال هم تکرار کند؟
پاسخ کوتاه این است که نه به آن اندازه. دلیلش هم به چند عامل کلیدی برمیگردد. دنیای سینما به پیکسار فرصت داده تا داستانهایش را در یک فرمت کامل و متعادل ارائه کند. در سینما، پیکسار زمان و امکانات کافی برای خلق یک تجربه همهجانبه دارد: داستانسرایی غنی، شخصیتپردازی عمیق، و طراحی بصری بینظیر که همگی در یک بستهی شگفتانگیز به مخاطب ارائه میشوند. اما در سریالسازی، این فرمول همیشه بهراحتی قابل پیادهسازی نیست.
مشکل اصلی در «تولیدات رویایی» این است که سریال بهجای خلق یک تجربهی عمیق و مستقل، بیشتر شبیه به یک محصول جانبی یا میانبرنامه به نظر میرسد. پیکسار که معمولاً با داستانهای بلند و پیچیدهاش مخاطب را درگیر میکند، در اینجا بهنوعی در محدودیت زمانی و فرمی سریال گیر کرده است. این باعث شده سریال نتواند آن جهانسازی یا داستانپردازی عمیقی که در فیلمهایش دیده میشود، ارائه دهد. در نتیجه، این اثر بیشتر شبیه یک سرگرمی کوتاهمدت است تا چیزی که بتواند همان تأثیر ماندگار آثار سینمایی پیکسار را داشته باشد.
از طرف دیگر، باید در نظر گرفت که سریالسازی قواعد خاص خودش را دارد. در این قالب، شخصیتها و داستان باید سریعتر معرفی و گسترش پیدا کنند، و مخاطب نباید درگیر پیچیدگیهای زیاد شود. اینجا جایی است که پیکسار هنوز در حال یادگیری است و با ساخت آثاری چون «هیولاها در محل کار» و همین «تولیدات رویایی» قصد دارد خودش را آماده کند تا سریال اصیل و ناب خود را که بهزودی پخش خواهد شد؛ به بهترین نحو ممکن ارائه کند.
آیا تماشای این سریال رضایتبخش است؟
سریال «تولیدات رویایی» در بهترین حالت، یک اسپینآف جذاب و سرگرمکننده است که سعی میکند دنیای «درون و بیرون» را گسترش دهد. اما اگر به دنبال همان عمق و تاثیرگذاری انیمیشن اصلی هستید، ممکن است کمی ناامید شوید. این سریال میتواند برای طرفداران پروپاقرص فرنچایز جذاب باشد، اما در مجموع، به یک اثر ماندگار و شاهکار تبدیل نمیشود.
شناسنامه سریال «تولیدات رویایی» (Dream Productions)
کارگردان: مایک جونز
نویسنده: مایک جونز
صداپیشگان: امی پولر، فیلیس اسمیت، تونی هیل، لیزا لاپیرا
امتیاز Imdb به سریال: 7.۷ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴٪
تعداد قسمتها: ۴ قسمت
مدت زمان هر قسمت: حدود ۲۰ دقیقه
تاریخ انتشار: ۱۱ دسامبر ۲۰۲۴ (۲۱ آذر ۱۴۰۳)
خلاصه داستان: این سریال اسپینآفی از انیمیشن محبوب «درون و بیرون» (Inside Out) است که به دنیای درونی ذهن رایلی میپردازد. در این مجموعه، احساسات اصلی رایلی در استودیوی «تولیدات رویایی» بهعنوان کارگردانان خلاق فعالیت میکنند تا رویاهای شبانه او را بسازند.
منبع: دیجیکالا مگ
سریال خوب و با کیفیتی بودش و کل زمان اش در حد زمان یه فیلم سینمایی بودش. و به نظر من این سریال از inside out 2 بهتر بودش.