عصر اژدها ۲ به بهترین شکل زندگی خانوادگی را تفحص میکند
بهعنوان فردی که رگ و ریشهاش به آسیای جنوبی برمیگردد من هم مانند بسیاری بر این باورم که خانواده بخش کلیدی از داستان زندگیام است. من در میان داییها، خالهها، عموها و عمهها و فرزندانشان بزرگ شدم، دائماً در مراسمهای تولد و عروسی شرکت کردم و به طور هفتگی به عموهایم پس از مدرسه سرمی زدم و آخر هفتهها را با مادربزرگم سپری میکردم. این مرا به فکر واداشت. بسیاری از بازیهای نقشآفرینی که با آنها مواجه شدهام بر روی جمعکردن دوستان و شکلدادن روابط عاشقانه پیرامون پروتاگونیست تمرکز دارند اما چقدر به اعضای خانواده شخصیتی که با آن بازی میکنید اهمیت داده میشود؟ بازیهای فراوانی دربارهٔ پیداکردن خانواده برای خود ساخته شدهاند اما آیا من میتوانستم یک بازی را نام ببرم که به خواهر، برادر، پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ شخصیت بازیکن میپردازد؟
پس از مدتی تفکر بالاخره به یک جواب رسیدم. بازی عصر اژدها ۲ (Dragon Age 2) بایوور خانوادهای که فرد در آن متولد میشود را زیر ذرهبین قرار میدهد و روابط پیچیده بین اعضای یک خانواده را به نمایش میگذارد. این روابط بخش بزرگی از بازی هستند و به شکلی انجام شدهاند که در بازیهای دیگر کمتر دیده میشود. در نتیجه عصر اژدها ۲ کیفیت خودمانی و حتی داستانیتری در مقایسه با دو بازی دیگر عصر اژدها دارد که میان بازیکنان از محبوبیت بیشتر برخوردار هستند. جالب این است که بازی بهواسطه یک رماننویس که یکی از اعضای تیمتان است روایت میشود. نام این شخصیت واریک است.
داستان واریک با شخصیت شما، هاوک شروع میشود که به همراه مادرش لیندرا و برادر و خواهرش، کارور و بتانی در پی نبردی با هیولاهایی به نام دارک اسپاون از خانهشان فرار میکنند. در این نبرد خواهر یا برادر او کشته میشود. اگر کلاس میج را انتخاب کرده باشید بتانی میمیرد و اگر کلاسهای دیگر را انتخاب کرده باشید کارور کشته میشود. شما موفق میشوید باقی اعضای خانواده را به شهر کرک وال که جایی نسبتاً امن است برسانید. مادر هاوک در این شهر نام خانوادگی با اعتبار و میراث قابلتوجهی دارد. حال بهصورت پناهنده به دروازهٔ شهر رسیده و با عموی خانواده گاملن ملاقات میکنید و امید دارید که او از شما با آغوشی باز پذیرایی کند. اما وقتی اولینبار گاملن را ملاقات میکنید پستفطرتی از تمامی جوانبش پیداست. او دربارهٔ میراث لیندرا طفره میرود و صرفاً میگوید که برای پسدادن یک قرض استفاده شده است. او همچنین با تشویق شما به کارکردن برای معاشران مشکوکش و پرداخت هزینهٔ ورود به کرک وال هیچ مشکلی ندارد. در همین حین، گاملن اجازه میدهد در خانهاش ساکن شوید که مکانی فوقالعاده مخروبه و کوچک در بخش زاغهنشین شهر است. مدتی بعد گاملن بهصورت غیرمستقیم از لیندرا میخواهد به او اجاره بدهد ولی وقتی مشخص میشود او تمامی ثروتی که پدر و مادرشان برای لیندرا گذاشته بودند را غصب کرده وضعیت بدتر میشود. وقتی شما بهخاطر این موضوع او را تحتفشار قرار میدهید گاملن در عوض اینکه خجالتزده شود رفتاری فاتحانه از خود نشان میدهد گویی این ثروت پس از یکعمر نادیدهگرفتهشدن توسط والدینش در واقع به او تعلق دارد نه خواهرش.
بایوور هرگز از پیچیدگی و تناقضهای روابط خانوادگی دوری نمیکند. در بخش پایانی بازی وقتی لیندرا دزدیده میشود شما شاهد سوی دیگری از گاملن هستید. علیرغم مشکلات بین آنها، او واضحا نگران است و پس از مرگ خواهرش گاملن شوریده خاطر میشود و سعی میکند از شما حمایت کند. اما او همچنین واکنش واقعی دارد وقتی متوجه میشود یک میج عامل مرگ لیندرا بوده است. او با عصبانیت دربارهٔ میج ها و جادو نطق میکند تا اینکه شما او را آرام میکنید.
تمامی اینها به خلق تصویری پر ظرافت و رابطهای پیچیده منتهی میشود. وقتی بعد از مدتی با گاملن تعامل میکنید هنوز میتوانید تلخی که هاوک بهخاطر بدرفتاری که نسبت به مادرش شده بود را حس کنید اما از طرفی دیگر به شکلی محدود با شخصیت گاملن نیز ارتباط برقرار کردهاید (در بازی حتی یک مأموریت وجود دارد که گاملن را با دخترش که هیچی از او نمیداند متحد میکنید.) در نهایت، گاملن برای من شخصیتی بهیادماندنی است زیرا خیلی واقعی به نظر میرسد. تیموتی واتسون، صداگذار گاملن کار فوقالعادهای در حرکت بین تندی و زمختی معمول او و لحظات دلسوزانهترش انجام میدهد. او حتی گاهی اوقات این دو جنبه را در صورت نیاز با هم تلفیق میکند. بااینحال، این چهارچوب مشکلات و درگیریهای خانوادگی ارائه شده در بازی است که گاملن را به شخصیتی منحصر فرد به تبدیل میکند.
حال شاید برایتان سؤال پیش بیاید برادر کوچکتر هاوک، کارور در کجای این معامله جای میگیرد. کارور هم شخصیتی جالب است هم غیرقابلتحمل. او مرتباً نظرات ترشیده و افسردهکنندهاش را با شما به اشتراک میگذارد و معمولاً ایدههایی در سر دارد که من با آنها موافق نیستم. در کل معاشرت با او خیلی خوشایند نیست. او حسود، بیادب و کوته اندیش است اما بااینحال برادر کوچکترتان است و نمیشود کمی حس مراقبت و محافظت از او نداشت خصوصاً وقتی سفرهٔ دلش را در مورد بعضی موضوعات با شما باز میکند. او اکثر اوقات با هاوک توافق نظر ندارد و یکی از دلایل اصلیاش این است که حس میکند زیر سایهٔ او قرار دارد. ازاینرو رابطه او با شما آینهٔ ناخوشایند رابطه بین گاملن و لیندراست اما بااینوجود این ارتباط فامیلی و خانوادگی است که تمامی این معضلات را به سطح والاتری میبرد. شما حس خطر بیشتری میکنید وقتی پای خانوادهتان در میان است. شما پتانسیل نهفته در آنها را میبینید و حاضرید عوامل و دلایلی پشت رفتارهای آزاردهنده یا ناراحتکننده آنها را پیدا کنید.
یک کار جالبی که بازی با تمامی این روابط و مسائل خانوادگی میکند این است که در بخش پایانی پردهٔ اول بازی یک انتخاب بسیار مهم در مقابل بازیکن قرار میدهد. شما آمادهاید تا یک مأموریت ریسکی اما نویدبخش را شروع کنید اما مادرتان از راه میرسد و از شما میخواهد کارور را با خودتان نبرید. حال شما در موقعیتی قرار دارید که باید تصمیم بگیرید آیا میخواهید خیال مادرتان را آسوده کنید آن هم وقتی هنوز در سوگ ازدستدادن دخترش است و از برادرتان محافظت کنید با علم به اینکه او بیشازپیش از شما بدش خواهد آمد یا او را با خودتان برده و در معرض خطر قرار دهید. قرارگرفتن این انتخاب در چهارچوب خانواده باعث میشود این انتخاب از اهمیت فوقالعاده مهمی برخوردار باشد. اگر شما به کارور بگویید پیش مادرتان بماند او طبیعتاً از شما خشمگین میشود اما خیال مادرتان راحت میشود. اگر او را با خودتان ببرید به کارور نشان دادهاید که به او اعتماد دارید و رابطهای بهتر با او خواهید داشت.
من تصمیم گرفتم بهخاطر لیندرا او را با خودم نبرم. اگر کارور را با خودتان ببرید او ظاهراً یا توسط دارک اسپاون آلوده شده و به گروهی که به نام Grey Wardens شناخته میشوند ملحق شده یا میمیرد. اگر او را مثل من با خود نبرید او تصمیم میگیرد به The Templars بپیوندد، فرقهای که امثال شما را شکار میکنند بااینحال کارور میگوید که هاوک را لو نخواهد داد و در بازی من به حرفش پایبند ماند. با وجود این سنگبستر شگفتانگیز بازی متأسفانه با پیشروی هرچه بیشتر داستان، لیندرا و کارور را به پیشزمینه میراند. لیندرا تا پیش از مرگش یک نقش کوتاه دارد و کارور همانطور که اشاره شد یا تمپلار میشود یا گری واردن و برای مدت قابلتوجهی از بازی خبری از او نمیشود. به طرز عجیبی او حتی واکنش زیادی به خبر مرگ مادرش نشان نمیدهد. شاید این مشکلات را بشود به بازه زمانی بسیار کوتاهی که بازی در آن ساخته شد نسبت داد.
با تمامی این صحبتها، عصر اژدها ۲ موفق میشود خانواده را به شکلی که برای من و بی شک خیلیهای دیگر آشناست به تصویر بکشد. بازی به ما علاقهٔ بین مادر و پسر، رابطهٔ فراز و نشیب دار اما دلسوزانه بین دو برادر و رابطهٔ تلخ بین عضوی از خانواده که از نظر اخلاقی فاسد بوده و لزوم حفظ این رابطه را نشان میدهد. من تمامی بازیهای عصر اژدها را دوست دارم، Origins بهترین انسجام داستانی را دارد و Inquisition پرطمطراقترین بازی در سری است اما عصر اژدها ۲ بازی است که شخصیترین حال و هوا را دارد و دلیلش اصلیاش این است که بر روی خانواده مرکزیت دارد.
منبع: Eurogamer