دان دلیلو؛ نویسندهی پستمدرن دنیای غرب
دان دلیلو با آثارش که عناصری از مدرنیسم و پستمدرنیسم را به نمایش میگذارد به یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین نویسندگان آمریکایی تبدیل شده است. دلیلو با تاریخ کشورش درگیر میشود و آینده را با دقتی عجیب پیشبینی میکند؛ او صداها، ترسها و امیدهای طیف گستردهای از مردم را به نمایش میگذارد. دان دلیلو در طول چهل و پنج سال گذشته هفده رمان و چند نمایشنامهی بینظیر منتشر کرده که بسیاری از آنها حاوی برخی از بهترین نوشتههای قرن بیستم و بیستویک است.
بیوگرافی دان دلیلو
دان دلیلو رماننویس، داستاننویس، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و مقالهنویس، متولد ۲۰ نوامبر ۱۹۳۶ در محلهای ایتالیایی-آمریکایی در برانکس نیویورک است.
دلیلو در یک خانوادهی کاتولیک از طبقهی کارگر در خانهای کوچک با یازده نفر زندگی میکرد. او در دوران نوجوانیاش علاقهای به نوشتن نداشت تا اینکه در تابستان بهعنوان پارکبان مشغول به کار شد و در آنجا در زمان نگهبانی عادت به مطالعه را در خودش ایجاد کرد.
ازجمله نویسندگانی که دلیلو در این دوره خواند و از آنها الهام گرفت، میتوان به جیمز جویس، ویلیام فاکنر، فلانری اوکانر و ارنست همینگوی اشاره کرد که تاثیر عمدهای بر اولین تلاشهایش برای نویسندگی در اواخر نوجوانیاش داشت.
دلیلو علاوه بر تاثیر داستانهای مدرنیستی، همچنین از تاثیر موسیقیدانهای برجستهای مانند اورنت کولمن و چارلز مینگوس و جان کولترین و مایلز دیویس و از سینمای پس از جنگ، بزرگانی مانند میکلآنجلو آنتونیونی و ژان لوک گدار و فرانسوا تروفو یاد کرده است.
دلیلو پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه فوردهام در رشتهی هنرهای ارتباطی در شهر نیویورک (۱۹۵۸)، چند سال بهعنوان یک آگهینویس در یک آژانس تبلیغاتی کار کرد. او سال ۱۹۶۴ از صنعت تبلیغات استعفا داد و به یک آپارتمان ساده نقلمکان کرد و کار بر روی اولین رمانش را آغاز کرد.
دلیلو دربارهی جایی که در آن زندگی میکرد میگوید: «قبل از ازدواج، در آپارتمان کوچکی زندگی میکردم که نه حمامش بخاری داشت و نه آشپزخانهاش یخچال. مجبور بودم اولین رمانم را در چنین شرایطی بنویسم و بعدا بخش بزرگی از همان تجربه را در رمانم ذکر کردم. تنها چیزی که بهجز دستنوشتههایم، داشتم یک رادیو بود. به نظرتان چه باید میکردم؟ وقتی نگارش اولین رمانم را شروع کردم حتی وسایل ابتدایی کار را هم نداشتم. دریغ از یک خط تلفن. تمام مدت با هراس و تشویش کار میکردم. گاهی اوقات شبها تا دیروقت بیدار بودم. گاهی کارم را در عصرگاه ادامه میدادم. چند کار را باهم انجام میدادم و گاهی به هیچکدامشان هم نمیرسیدم.»
سال ۱۹۷۸ به او کمک هزینهی تحصیلی گوگنهایم اعطا شد؛ کمکهزینهای آمریکایی که سالانه به کسانی اعطا میشود که توانایی استثنایی در هنر از خود نشان دادهاند.
او دربارهی حمایت والدینش برای علاقهاش به نوشتن و حرفهی ادبی اینچنین میگوید: «آنها درنهایت به من اعتماد کردند تا مسیری را که انتخاب کرده بودم دنبال کنم. این چیزی است که اگر شما پسر ارشد یک خانوادهی ایتالیایی باشید اتفاق میافتد: شما آزادی عمل خاصی پیدا میکنید و در مورد من کارساز بود.»
دلیلو هماکنون با همسرش «باربارا بنت»، در نزدیکی شهر نیویورک در روستای برانکسویل در نیویورک زندگی میکند.
درونمایهی آثار دان دلیلو
دلیلو رماننویسی نیست که دربارهی احساسات و یا موضوعات روانشناسی بنویسد، بلکه کسی است که حسی از واقعیت پنهان دارد و تنها با ارائهی نکات و سرنخها و تصاویر میتوان آن را احضار کرد.
آثار او موضوعات مختلفی مانند مصرفگرایی، روشنفکری، ظهور عصر دیجیتال، خانواده، مرگ، قدرت خشونت، تاثیر بمب اتمی، پیچیدگیهای زبان، هنرهای نمایشی، ریاضیات، سیاست، اقتصاد، جنگ هستهای و تروریسم جهانی را پوشش میدهند.
او تاکنون بیش از بیستوپنج جایزهی معتبر جهانی ازجمله جایزهی پن فاکنر، جایزهی معتبر ادبی اورشلیم برای مجموعهی کامل آثارش و مدال ویلیام دین هاولز از آکادمی هنر و ادبیات آمریکا (۲۰۱۰)، جایزهی ادبی کارل سندبورگ را در محوطهی دانشگاه ایلینوی در شیکاگو (۲۰۱۲)، جایزهی ادبی پن/سال بلوو (۲۰۱۳)، جایزهی کتابخانهی کنگره را برای ادبیات داستانی آمریکایی دریافت و بنیاد ملی کتاب مدالش را برای مشارکت برجسته در ادبیات آمریکایی به او اعطا کرد.
آثار دان دلیلو
دلیلو کتابهایی مینویسد که هوشمند، خندهدار، فهیم، متحرک، مرتبط و واقعی هستند، زیرا او میتواند بزرگ فکر کند و کم بنویسد.
اولین مجموعه داستان کوتاهش سال ۱۹۶۰ با نام « The River Jordan» در مجلهی ادبی دانشگاه کرنل به نام «ایپک» منتشر شد. اولین رمان او «Americana» که نوشتن آن چهار سال زمان برد، سال ۱۹۷۱ منتشر شد؛ در آن زمان او در یک آپارتمان کوچک در منهتن زندگی میکرد و بعد از چاپ این کتاب، پنج رمان دیگر را بهسرعت و در مدت هفت سال به چاپ رساند. همگی این رمانهای جدید نقدهای زیادی دریافت کردند، اما همچنان نام دلیلو در خارج از محافل آکادمیک به رسمیت شناخته نشده بود.
تا اینکه اوضاع تغییر کرد و دلیلو سال ۱۹۸۵، با انتشار هشتمین رمانش به نام «برفک» شهرت گستردهای به دست آورد و به یک رماننویس مشهور و معتبر تبدیل شد. درواقع این کتاب باعث شد که در میان رماننویس مشهور زمان خود قرار بگیرد و جایزهی کتاب ملی آمریکا را نیز برای این اثر دریافت کند.
از آثار این نویسندهی صاحبنام که به فارسی برگردانده شده است میتوان به نامها (۱۹۸۲)، برفک (۱۹۸۵)، مائوی دوم (۱۹۹۱)، پافکو پای دیوار (۱۹۹۲)، بادی آرتیست (۲۰۰۱)، جهانشهر (۲۰۰۳)، به خاک افتاده (۲۰۰۷)، نقطه امگا (۲۰۱۰)، کی صفر (۲۰۱۶) و سکوت (۲۰۲۰) اشاره کرد.
در ادامهی مطلب بهطور خلاصه به معرفی برخی از آثار یکی از پرآوازهترین رماننویسان جهان «دان دلیلو»، پرداختهایم:
برفک
کتاب «برفک» با عنوان انگلیسی «White Noise» اثر دان دلیلو یکی از پرفروشترین و تاثیرگذارترین آثار ادبیات پستمدرن است که اولین بار سال ۱۹۸۵ منتشر و توسط «پیمان خاکسار» به فارسی برگردانده شده است. مجلهی تایم این اثر را در فهرست «بهترین رمانهای انگلیسیزبان از سال ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵» قرار داد.
داستان کتاب برفک که بیشتر بهصورت دیالوگ نوشته شده است، بهصورت اولشخص و از نگاه شخصیت اصلی کتاب «جک گلدنی» روایت میشود؛ این دیدگاه اولشخص به مخاطب این توانایی را میدهد که افکار و احساسات واقعی جک را ببیند.
جک بهعنوان استاد مطالعات حزب نازی و هیتلر در دانشگاهی کوچک در مرکز ایالاتمتحده خدمت میکند. او با همسرش «بابت» و چهار فرزندش از چند ازدواج قبلیاش به نامهای هاینریش، استفی، دنیس و وایلدر زندگی میکند.
جک و بابت ترسهای مشترکی مانند ترس از مرگ و ترس از بین رفتن عشق را دارند و اغلب به این فکر میکنند که کدامیک از آنها اولین کسی است که میمیرد، تا اینکه یک روز ابری سیاه از مواد شیمیایی و کشنده طی یک حادثهی صنعتی، زندگی آنها و بقیهی مردم شهر را به نابودی میکشاند.
کتاب برفک مسلما هم ازنظر تجاری و هم ازنظر هنری یک پیشرفت بزرگ برای دلیلو بود. این کتاب برای او جایزهی کتاب ملی برای داستان و جایگاهی در کانون رماننویسان پستمدرن معاصر به ارمغان آورد.
تاثیر کتاب برفک را میتوان در نوشتههای دیوید فاستر والاس، جاناتان لتم، جاناتان فرانزن، دیو ایگرز، مارتین آمیس، زادی اسمیت و ریچارد پاورز مشاهده کرد.
در بخشی از کتاب برفک میخوانیم:
«من و بابت معمولا در آشپزخانه باهم حرف میزنیم. آشپزخانه و اتاقخواب تنها فضاهای بزرگ این جایند، پاتوقهای قدرت، منابع. من و بابت در این مورد همعقیدهایم، بقیهی خانه برایمان حکم انبار اثاثیه و اسباببازیها و وسایل بلااستفادهی ازدواجهای قبلی و دو گروه فرزند حاصلشان را دارد، هدایای خویشاوندان سببی که دیگر نیستند، خرتوپرتهای بیارزش. اشیا، جعبهها. چرا تمامشان از حسرت سنگیناند؟ یکجور ظلمت به شان الصاق شده، یکچیز شوم. مرا یاد اشتباهات و شکستهای صرفاً خودم نمیاندازند، به چیزی عمومیتر دلالت دارند، چیزی عظیم، چه ازنظر وسعت چه ازنظر محتوا.»
نامها
کتاب هیجانانگیز «نامها» با عنوان انگلیسی «The Names» هفتمین رمان دان دلیلو است که اولین بار سال ۱۹۸۲ منتشر و توسط مجتبی ویسی به فارسی برگردانده شده است. این اثر که بیشتر در یونان اتفاق میافتد، عمدتا مجموعهای از مطالعات شخصیتی است که با یک «آیین زبانی» مرموز با تعدادی قتلهای آیینی در یونان و خاورمیانه آمیختهشده است.
در میان موضوعات متعددی که در طول این اثر معنوی موردبررسی قرار میگیرد، میتوان به تلاقی زبان و فرهنگ، درک فرهنگ آمریکایی از داخل و خارج از مرزهای آن و تاثیر روایت بر واقعیتهای یک داستان اشاره کرد.
در ابتدا برخی از منتقدان کتاب نامها را ازنظر فکری غنی اما بهعنوان یک رمان ناموفق میدانستند، اما در سالهای بعد بهعنوان یکی از بهترین آثار دلیلو شناخته شد.
مضمون اصلی کتاب مشکل زبان است. زبان راهی است که بهوسیلهی آن ما با جهان ارتباط برقرار میکنیم. بنابراین وسیلهای برای گشودن جهان یا کنترل آن است. مفهوم زبان بهعنوان وسیلهای برای کنترل، در شخصیت باستانشناسی به نام «اوون برادماس» تجسم یافته است. موضوع کنترل در بحث سیاست نیز در سراسر کتاب قابل مشاهده است. سیاست جایی است که عنصر کنترل بهوضوح خود را در موضوعاتی مثل مانند امپراتوری، روابط ایالاتمتحده با سایر کشورها، فعالیتهای شرکتها، روابط زن و مرد و در رفتار تروریستها نشان میدهد.
در قسمتی از کتاب نامها میخوانیم:
«عکسهای قدیمی کاترین در کنار پدر و خواهرانش یادآور نوعی صراحت بود که از چشم دوربین پنهان نمینماند؛ نگاه دوربین را سراپا به خود معطوف میکرد. آدم را به این فکر وامیداشت که این دختر جهان را جدی خواهد گرفت. از او توقع صداقت میرفت و انگار مصمم بود که در برابر مشکلات این کار و آزمونهای آینده ثابتقدم باشد و دمی از پا ننشیند. نیرو و صفایی مختلکننده به عکسها میبخشید، خاصه ازآنجهت که پدر و خواهرانش حالات رایج و معمول مردمان سکونتگاههای کانادایی را به خود گرفته بودند؛ البته سوای مواردی که پیرمرد سیاهمست بود.»
جهانشهر
کتاب «جهانشهر» با عنوان انگلیسی «Cosmopolis» سیزدهمین رمان دان دلیلو است که سال ۲۰۰۳ منتشر شد و او این کتابش را به نویسندهی آمریکایی، «پل استر» تقدیم کرد.
داستان در یک روز از آوریل سال ۲۰۰۰ در آپارتمان چهلوهشت اتاقهای در شهر نیویورک میگذرد. این رمان به زبان گذشتهی سوم شخص نوشته شده است و داستان زندگی اریک پکر ۲۸ ساله، میلیاردر، بنیانگذار و رئیس یک شرکت مالی بزرگ را دنبال میکند.
اریک بعد از یکشب بیخوابی، تصمیم میگیرد که از خانهی باشکوه خود بیرون بیاید و برود موهایش را کوتاه کند. او به همراه رئیس امنیتش «توروال»، به سمت لیموزین سفیدرنگ و گرانقیمتش میرود. ترافیک کند است و او کار خود را از طریق رایانه در لیموزین خود انجام میدهد. داستان از دیدگاه اریک که در لیموزینش در شهر نیویورک میچرخد و اتفاقات بیرون را زیر نظر دارد، روایت میشود. خواننده از همان ابتدا متوجه میشود که او در حال انجام یک بازی سرمایهگذاری خطرناکی است و روی نوسانات ارزش واحد پولی ین «شرطبندی» میکند.
کارگردان کانادایی دیوید کراننبرگ این رمان را سال ۲۰۱۱ با بازی رابرت پتینسون در نقش اریک پکر برای سینما اقتباس کرد.
در قسمتی از کتاب جهانشهر میخوانیم:
«رانندههایشان در پیادهرو سیگار میکشیدند و حرف میزدند، بدون کلاه، با کتوشلوارهایی تیره، با گوش به زندگی مشترکشان که فقط در دوباره دیدنها نمایان میشد، آنگاهکه با تشخیص چیزهای موردنظر شعلهای در چشمهایشان پدیدار میشد و سیگارشان را به گوشهای میانداختند و از حالتهای ناسنجیده دست میکشیدند. حالا اما حرف میزدند، با صداهایی لهجهدار، بعضیهایشان، یا به زبان اولشان باقیشان، و چشمبهراه بانکدار سرمایهگذار بودند، آبادگر زمین، سرمایهدار اهل مخاطره، پیمانکار نرمافزار، ارباب جهانی ماهواره و مخابرات، واسطهی تجاری، مالک رسانهی برتر، چشمبهراه رئیس تبعیدی دولت چشماندازهای ویران قحطی و جنگ.»