۵ سوال بیپاسخ فصل ۱۳ سریال «دکتر هو»
سریال «دکتر هو» اخیرا سیزدهمین فصل خود را با سیزدهمین دکترش (جودی ویتاکر) به پایان رساند و به جرات میتوان گفت که این فصل بلندپروازانهترین اثر کریس چیبنال، خالق اصلی سریال تا به حال بوده است.
جریان (عنوان فصل ۱۳) برخلاف فصلهای قبلی، یک داستان کلی را در شش قسمت روایت کرد. این داستان مانند سایر روایتهای خوب دکتر هو، شخصیتهای جدیدی را معرفی کرد، هیولاهایی آشنا را به صفحه نمایش بازگرداند، به مناظر دوردست بیگانگان سفر کرد، به رویدادهای تاریخی پرداخت و در انتها سرنوشت جهان را بلاتکلیف گذاشت.
- دکتر هو جدید را در تیزر فصل ۱۱ این سریال ببینید
- تحلیل تریلر سریال خاندان اژدها؛ ۱۷ راز مخفی و نکتهی داستانی
- ۱۰ اپیزود برتر تاریخ سریالهای تلویزیونی بر اساس امتیاز IMDb
ایدههای جالب زیادی در طول این شش قسمت مطرح شدند. این فصل با گسترش روایت «کودک فارغ از زمان» (که در آن، دکتر موجودی از جهانی دیگر با تعداد نسخههای بینهایت است)، دیویژن را معرفی کرد که یک سازمان حاکم بر زمان به سرپرستی مادرخوانده دکتر، تکتون (باربارا فلین) است. اما افراد شرور دیگر فصل، ویرانگران، تکتون را قبل از این که به سوالات بیشتری پاسخ دهد، کشتند و پس از آن خود ویرانگران نیز به واسطه زمان، از صفحه روزگار محو شدند.
این فصل در مجموع، خطوط داستانی زیادی را بلاتکلیف گذاشت. برخی از این موارد احتمالا در سه قسمت پایانی و ویژه ویتاکر در نقش دکتر هو، مشخص خواهند شد. احتمالا یکی از این موارد، تفنگ چکوف است که در واقع، ساعتی است که حاوی خاطراتی از زندگی گذشته دکتر و احتمالا هزاران نسخه از خود این شخصیت است که از ذهنش پاک شدهاند. (فصل ۱۳ در قسمت آخر خود، به جای شفافسازی این موضوع، آن را با برجسته کردن مسئله تاردیس، به آینده موکول کرد).
اما آیا آن خاطرات به سوالات فصل ۱۳ و بقیه موارد مبهم آن پاسخ خواهند داد؟ در ادامه پنج مورد از سوالات بیپاسخ قسمت آخر فصل سیزدهم را با هم ارزیابی میکنیم.
۱. عواقب رویداد جریان بر کیهان چه بود؟
اول از همه باید بپرسیم که آیا اوضاع جهان رو به راه است؟ بله، دکتر رویداد نهایی جریان را متوقف کرد (نکته جانبی: آیا راهحل دکتر و پرتاب شدن تصادفی سه نژاد مختلف از دشمنان بیگانه به داخل جریان، یک نسلکشی محسوب میشود؟). با این حال، در آن مقطع از زمان، جریان، ویرانیهای زیادی در فضا به بار آورده بود. بل (تادیا گراهام) در جستجوی ویندر (جیکوب اندرسون) در سراسر جهان سفر میکرد و ما همزمان با او شاهد تخریب سیارات خالی و رشد تعداد پناهندگان بودیم. علاوه بر این، نقشه جهانی مقر افسر نگهبان سازمان دیویژن، جهانی بسیار کوچکتر از جهان حال حاضر را نشان میداد.
با این حال، دکتر هو دنیا را از رویداد نهایی جریان نجات داد و هیچ یک از آن برنامهها عملی نخواهد شد. مشخص نیست که این اقدام تمام آسیبهای قبلی را خنثی کرد یا این که برنامههای ویژه آینده، پیامدهای خاص خود را در پی دارد. البته ظاهرا دیویژن دانههایی انسانی داشت که میتوانست به رشد مجدد جمعیت جهان کمک کند.
۲. چه اتفاقی برای دیویژن افتاد؟
این فصل با تحقیقات دکتر درباره دیویژن آغاز شد، که منجر به این گردید که دیویژن (تحت رهبری تکتون) در پاسخ به کنجکاوی دکتر، رویداد جریان را آغاز کند. او پس از آن همه دردسر، چیز زیادی از این سازمان نفهمید اما مشخص بود که آنها فوقالعاده قدرتمند بودند و برای مدتی طولانی، اوضاع جهان را کنترل میکردند. اگر دکتر در نهایت به ساعت فوب و خاطرات قدیمی خودش دسترسی پیدا کند، احتمالا اطلاعات بیشتری درباره این سازمان خواهیم فهمید. اما به هر حال نمیدانیم که بعد از رویداد جریان، چه اتفاقی برای دیویژن افتاده است؟ در آخرین تصاویر، رهبرشان کشته شده بود و دفتر مرکزی آنها با حضور افسر نگهبان در حال سوختن بود.
آیا این سازمان هنوز فعال است؟ آیا بدون حضور تکتون، برنامه خود را برای ورود به جهان بعدی دنبال کردند یا این که کل سازمان نابود شد؟ چه اتفاقی برای بقیه افراد سازمان افتاد (که تا آنجایی که دیدیم، شامل نیروهای جودون و ارتشی از فرشتگان گریان بودند)؟ آیا آنها را دوباره در زمان حال خواهیم دید یا فقط در خاطرات دکتر؟
۳. دنیای اصلی دکتر کجاست؟
حالا که صحبت از جهان بعدی شد باید بگوییم که طبق گفته تکتون، دریچه نفوذ دیویژن به جهان همان کرمچالهای بود که «کودک فارغ از زمان»، هزاران سال پیش در زیر آن پیدا شده بود که به احتمال زیاد، به جهان اصلی دکتر منتهی میشود. بنابراین اگر ساعت فوب حاوی تمام خاطرات پاکشده دکتر باشد، ما بالاخره دقیقا میفهمیم که دکتر از کجا آمده است (احتمالا از یک جهان کاملا متفاوت درست در کنار جهان اصلی).
دکتر ممکن است دعوت تکتون برای رفتن به جهان اصلی خود را رد کرده باشد تا زمین (و کهکشان اطرافش) را نجات دهد اما اکنون که او میداند جهان اصلی او نزدیک و ظاهرا در دسترس است، قطعا باید به آنجا سر بزند. بازیابی هزاران سال خاطره، بخش ابتدایی معما است اما فهمیدن این که دکتر از کجا آمده و چرا «کودک فارغ از زمان» به تنهایی در جهان ما رها شده است، معما و راز نهایی داستان خواهد بود.
۴. بین دکتر و کاروانیستا چه گذشت؟
فصل ۱۳ پر از چهرههایی از گذشته مرموز دکتر بود. ما هنوز حتی دلیل اصلی خصومت بین دکتر و ویرانگران را هم نمیدانیم (و این که چرا آزور در پوشش یک انسان در قطب شمال پنهان شده بود؟).
سرگذشت و رابطه دکتر با کاروانیستا (کریج الز) حتی مبهمتر از موارد بالا است. در قسمت سوم فصل ۱۳، «روزی روزگاری»، متوجه شدیم که لوپاری که چهرهای شبیه سگ داشت یکی از ماموران دیویژن بود که در محاصره اصلی آتروپوس در کنار دکتر بود. در قسمت پایانی، دکتر حدس میزند که لوپاری قبلا همراهش بوده است. لوپاری نیز تایید می کند که قبلا در هر کاری، دکتر را همراهی میکرد اما دکتر به نحوی او را ناامید کرد و او اکنون به هیچ وجه نمیخواهد در کنار دکتر باشد. متاسفانه دیویژن یک تراشه در سر لوپاری قرار داد که اگر چیز دیگری را فاش کند، فورا او را میکشد. بنابراین او به معنای واقعی کلمه نمیتواند به هیچ یک از سؤالات دکتر پاسخ دهد.
به نظر غیرعادی بود که دکتر او را رها کند اما پس از این که آنها جریان را متوقف کردند، دکتر، کاروانیستا (که حالا آخرین بازمانده گونه خود بود) را به همراه بل و ویندر تنها گذاشت. چرا دکتر سعی نمیکند آن تراشه را از مغز او خارج کند؟ چه اتفاقی بین آنها افتاد که باعث شد آنقدر دشمن شوند که لوپاری در ابتدای فصل قصد کشتن او را داشت؟ آیا لوپاری در قسمتهای ویژه بازخواهد گشت و اگر چنین است، آیا ما دوباره بل و ویندر را نیز خواهیم دید؟
۵. داستان پشت پرده سیاره زمان چیست؟
افشاگری بزرگ فصل این بود که «زمان» فقط یک مفهوم ناپایدار نبود، بلکه یک مکان فیزیکی و سیارهای بود که معبد آتروپوس در آن قرار داشت. موری در آنجا ماموریت داشت تا جریان زمان را کنترل کند که ظاهرا در صورت عدم کنترل، به یک نیروی خطرناک و مخرب تبدیل میشد. این موضوع وقتی ثابت شد که بل شاهد تجزیه ذرات نیروی زمان در رویداد جریان بود. مزاحمت ویرانگران برای موری، بر تاردیس نیز تاثیر گذاشت و باعث اختلال در عملکرد سفینه شد.
در «روزی روزگاری»، دکتر موفق شد موری را بازگرداند. البته ویرانگران آسیب زیادی به او و سفینه وارد کرده بودند. در قسمت آخر، سوام (سم اسپرول) و آزور (روچندا سندل)، دکتر را به سیاره بازمیگردانند و او را به عنوان قربانی به زمان ارائه میکنند. زمان جدا از این که یک مفهوم و مکان است، ظاهرا یک موجود با شعور نیز هست. زمان، ویرانگران را از بین میبرد و هشداری شوم به دکتر میدهد. اما سوالات زیادی برای بینندگان باقی میماند. رویداد جریان نتوانست زمان را آزاد کند اما با توجه به این که او یک موجود فیزیکی است، آیا موری نیز نابود شده است؟ دکتر به عنوان مامور دیویژن، زمان را گیر انداخت، پس چرا زمان او را نمیکشد؟ آیا تصمیم دیویژن برای زندانی نگه داشتن زمان، درست بود یا این که آنها به دنبال سواستفاده از قدرت او هستند؟ و آیا زمان به سریال بازخواهد گشت؟
پاسخ دادن به این سوالات در سه قسمت ویژه پایانی ویتاکر در نقش دکتر هو، همت بسیار زیادی میطلبد. با هم خواهیم دید که واقعا چه تعداد از این سوالات برطرف خواهند شد و چه تعداد از آنها بلاتکلیف خواهند ماند.
منبع: collider