خواندن این مطلب برای کارمندان واجب است: آیا از رئیس خود متنفرید؟
حداقل نیمی از کارمندان به دلیل نارضایتی از رئیسشان شغل خود را ترک کردهاند. کارمندان از رئیس خود به دلیل قلدری، دخالت بیش از حد، سوء استفاده از دستاوردها، پنهانکاری اطلاعات و سایر رفتارهایی که باعث ناراحتی آنها و در نتیجه کاهش بهرهوری و انگیزه میشود، شکایت دارند. نظرسنجیهای مختلف نشان میدهند که بین تعهد کارکنان (یعنی انگیزه و تلاش برای دستیابی به اهداف سازمانی) و رابطهی آنها با رئیسشان ارتباط مستقیمی وجود دارد. در حالی که ۷۷% از کارمندانی که گفتند در محل کار متعهد هستند تعاملات خود با مدیرانشان را مثبت توصیف کردند، فقط ۲۳% از افرادی که غیرمتعهد بودند و ۴% از غیرمتعهدهای فعال همین نظر را داشتند. این موضوع نگرانکننده است چون تحقیقات نشان داده است که نیروی کار متعهد عامل کلیدی موفقیت سازمان است، اما بر اساس گزارشها فقط ۱۳% از کارمندان در سراسر جهان در این دسته قرار میگیرند!
در این مطلب از دیجیکالا مگ قرار است دربارهی رئیس بد و راهکارهای بهبود رابطه با او، تغییر رفتار او و تغییر شرایط به نفع خودتان صحبت کنیم.
رئیسهای بد چه میکنند؟
تمرین همدلی
نقش خود را در نظر بگیرید
فرصتی برای تغییر ایجاد کنید
مشکل را به صورت سازمانی پیگیری کنید
محیط کاریتان را عوض کنید
رئیسهای بد چه میکنند؟
شکایات رایج شامل دخالت بیش از حد، قلدری، اجتناب از درگیری، طفره رفتن از تصمیمگیری، سوء استفاده از دستاوردها، مقصر دانستن دیگران، پنهانکاری اطلاعات، عدم گوش دادن، الگوی نامناسب بودن، تنبلی و عدم توسعه کارکنان است. چنین رفتارهای نادرستی هر کسی را ناراضی و بیانگیزه میکند. با این حال، صرف نظر از اینکه رئیس شما مرتکب چه اشتباهی شده است، مدیریت رابطه شما با او بخش مهمی از شغل شماست. انجام خوب این کار میزان کارایی و حرفهای بودن شما را نشان میدهد.
در ادامه به بررسی گزینههای موجود برای هر کسی که در چنین موقعیت دشواری قرار دارد، میپردازیم. بخش زیادی از این گزینهها ممکن است برایتان بدیهی باشد اما این احتمال وجود دارد که آنها را فراموش کرده باشید و یادتان رفته باشد که انجام همین کارهای به ظاهر ساده این قدرت را دارند که موقعیتهای بد را به موقعیت مطلوب و خوب تغییر دهند.
تمرین همدلی
اولین قدم این است که فشارهای خارجی که مدیرتان را تحت تاثیر قرار داده است را در نظر بگیرید. به خاطر داشته باشید که بیشتر رئیسهای بد افراد ذاتا بدی نیستند. آنها افراد خوبی هستند که مثل هر فرد دیگری نقاط ضعف مشخصی دارند و وقتی از همان نقاط تحت فشار قرار بگیرند، ممکن است رفتارشان از تعادل خارج شود. بنابراین مهم است که نه تنها به چگونگی رفتار آنها، بلکه به علت آن رفتارشان هم توجه کنید.
نورونهای آینهای شبیه «آینه» رفتارهای دیگران را کپی میکنند، مثل اینکه فرد خودش آن عمل را انجام داده است.
تحقیقات بارها و بارها ثابت کردهاند که تمرین همدلی میتواند در روابط سخت بین رئیس و کارمند تغییرات بزرگی و مثبتی ایجاد کند. کارشناسان متعددب بر اهمیت استفاده از این جنبهی کلیدی هوش هیجانی برای مدیریت بهتر تاکید دارند. علوم عصبی هم نشان میدهد که این یک استراتژی موثر است، زیرا نورونهای آینهای در مغز انسان به طور طبیعی افراد را به رفتارهای متقابل تشویق میکنند. نکتهی اصلی این است که اگر شما روی همدلی با رئیس خود کار کنید، احتمال اینکه او هم با شما همدلی کند بیشتر میشود؛ که این موضوع به نفع همه خواهد بود.
ممکن است احساس همدلی با مدیری که نیازهای شما را برآورده نمیکند یا از او متنفر هستید سخت باشد. اما همانطور که نتایج آزمایشات نشان دادهاند، همدلی قابل یادگیری است. تحقیقات جدید هم نشان میدهند که اگر همدلی را آگاهانه تمرین کنید، ادراک شما از احساسات دیگران دقیقتر خواهد بود.
نقش خود را در نظر بگیرید
گام دوم این است که به خودتان نگاه کنید. بر اساس تجربه، افرادی که در کار با رئیس خود مشکل دارند تقریبا همیشه خودشان بخشی از خود مشکل هستند. رفتار این افراد به نحوی مانع از شناسایی و ارزشگذاری آنها میشود. احتمالا این چیزی نیست که شما میخواهید بشنوید، اما پذیرفتن اینکه ممکن است شما کاری را اشتباه انجام دهید، پی بردن به آنچه هست و اصلاح آن، ممکن است بتواند رابطهی کاریتان را نجات دهد.
با کمی تفکر شروع کنید. تا آنجا که میتوانید بدون جهتگیری و بیطرف، هر انتقادی را که رئیستان مطرح کرده است بررسی کنید. ببینید در چه زمینههایی نیاز به بهبود دارید؟ چه جنبههایی از رفتار یا عملکرد شما ممکن است او را ناراحت کند؟
در مرحلهی بعد، همکارانی را که با رئیس شما به طور موفقیتآمیزی کار میکنند مشاهده کنید و از آنها مشورت بگیرید. سعی کنید ترجیحات، ویژگیها و نکات حساس او را درک کنید و از آنها راهنمایی بگیرید که چگونه میتوانید کارها را به گونهای دیگر انجام دهید. با این حال، هنگامی که به همکاران خود مراجعه میکنید، مطمئن شوید که سوالاتتان را با دقت مطرح میکنید. به عنوان مثال، به جای اینکه از یک همکار بپرسید که چرا رئیس همیشه وقتی صحبت میکنید حرف شما را قطع میکند، از او بپرسید: «شما از کجا میدانید که چه زمانی باید صحبت کنید یا نه؟ چگونه میتوانید تشخیص دهید که رئیس چه زمانی ورودی میخواهد و چه زمانی نمیخواهد؟ چگونه مخالفت خود را ابراز میکنید؟»
اگر بازخورد از همکارانتان مساله را برایتان روشن نکرد، قدم بعدی این است که سعی کنید با رئیس خود دربارهی مشکل صحبت کنید. دوباره، مکالمه را با ظرافت شروع کنید و سوالات خود را به طور مثبت مطرح کنید. به عنوان مثال به جای گفتن «من چه کاری را اشتباه انجام میدهم؟» بپرسید «چگونه میتوانم بهتر به شما در دستیابی به اهدافتان کمک کنم؟». خود را به عنوان کسی که به دنبال مشاوره یا حتی راهنمایی است نشان دهید. برای انجام این کار یک جلسهی خصوصی با رئیس خود درخواست کنید و به او بگویید که میخواهید درباره «مسائل مربوط به عملکرد و توسعه مهارتهای مدیریتی شما» صحبت کنید.
اگر خوش شانس باشید، او از تمایل شما برای تعامل قدردانی خواهد کرد و زمینههایی را که باید بهبود یابند به شما نشان خواهد داد و پایهای برای یک رابطه نزدیکتر فراهم خواهد کرد. با این حال، اگر رئیس شما از پاسخ دادن طفره رفت یا شما را رد کرد، این یک سرنخ است که مشکل از شما نیست و باید ببینید چه کاری میتوانید انجام دهید تا اوضاع را تغییر دهید.
فرصتی برای تغییر ایجاد کنید
هنگامی که گفتگو را شروع میکنید، ممکن است متوجه شوید که رئیستان از میزان نارضایتی شما آگاه نیست.
اگر به این نتیجه رسیدید که شما عامل تخریب رابطه با رئیستان نیستید، باید به طور آشکار به او پیشنهاد دهید که به نظر میرسد تعامل خوبی بین شما وجود ندارد و تمایل دارید این وضعیت را اصلاح کنید.
روشهای مختلفی برای شروع این گفتگو وجود دارد. اگر فرصتی پیش آمد، میتوانید آن را به عنوان ادامهی یک بحث صادقانه که قبلا در حال انجام آن بودید، مطرح کنید. اگر چنین لحظهای پیش نیاید، باید خودتان مکالمه را شروع کنید. اکثر کارشناسان مدیریت تعارض توصیه میکنند که این کار را در یک محیط خصوصی انجام دهید که در آن به راحتی وقفه ایجاد نشود و ترک آن برای هر دوی شما سخت باشد. برای داشتن یک گفتگوی سازنده، مهم است که افراد احساس کنند در یک «محیط امن» هستند. مثلا میتوانید رئیستان را به ناهار در رستورانی دعوت کنید که احتمالاً با همکارانتان روبهرو نشوید.
به او توضیح دهید که نگرانیهای شخصی دارید و میخواهید دور از محیط اداری درباره آنها صحبت کنید. اگر مشکل خاصی باعث ایجاد اختلاف بین شما ایجاد شده است، میتوانید بگویید که میخواهید دربارهی همان اتفاق و پیامدهای آن برای پروژههای بعدی صحبت کنید. به رئیستان بگویید که منتظر یک گفتوگوی دشوار باشد، گفتوگویی که نمیتوان از آن طفره رفت. اگر فقط بگویید که میخواهید در مورد مسائل بین فردی صحبت کنید، ممکن است رئیستان بحران دیگری را در اولویت قرار دهد.
مشکل را به صورت سازمانی پیگیری کنید
اگر با تغییر رفتار خود یا ایجاد ارتباط با رئیستان نتوانید اوضاع را بهبود بخشید و اگر همکارانتان نیز همین احساس را دارند، باید واحد منابع انسانی و مدیران بالادستی رئیستان را از مشکل مطلع کنید.
این موضوع را در نظر داشته باشید که برای انتقال مشکل به مدیر منابع انسانی یا مدیران بالادستی باید حتما دلایل موجهی بابت این موضوع داشته باشید. مثلا بتوانید به صورت واضح مشخص کنید که رفتارهای آسیبزنندهی او باعث کاهش انگیزهی شما یا کارکنان بخش شده است. شما به مدارک مستند از تأثیر منفی و رفتار نامناسب رئیس خود نیاز دارید، مثل اظهارات شاهدان و نمونههایی از مکاتباتی که به وضوح قوانین شرکت یا دستورالعملهای منابع انسانی را نقض میکند.
هرچه افراد بیشتری با شکایات و شواهد مشابه به طور رسمی اعلام آمادگی کنند، نادیده گرفتن یا انکار مشکل برای مدیران ارشد دشوارتر خواهد بود. در صورت عدم وجود دادههای قانعکنندهای که نشاندهندهی الگوی رفتاری بد باشد، بعید است نمایندگان منابع انسانی با شما همراهی کنند. در بسیاری از موارد، آنها طرف رئیس را خواهند گرفت.
محیط کاریتان را عوض کنید
داشتن یک رئیس بد تقصیر شما نیست، اما ماندن با او تقصیر شماست.
اگر با انجام مراحل قبلی قادر به تغییر رابطه با رئیستان نیستید و اگر پتانسیلی برای اقدام گروهی وجود ندارد، گزینههای شما محدودتر میشود.
در این موقعیتها، بیشتر کارمندان به سادگی در محل کار به وظایف خود میپردازند و تماس خود را با رئیس به حداقل میرسانند. همیشه این احتمال یا امید وجود دارد که شرکت را ترک کنند. اما به یاد داشته باشید که باید برای خودتان یک محدودیت زمانی برای صبر کردن در این وضعیت تعیین کنید. این کار از ماندن همیشگی شما در وضعیت آسیبزنندهی کاری جلوگیری میکند.
اگر صبر کردن در شرایط بد کاری به امید بهبود در آیندهی نامشخص به سبک زندگی شما تبدیل شود، احساس بیعلاقگی، ناامیدی و حتی تلخی خواهید کرد. این شرایط حتی ممکن است به افسردگی شما و درگیری با طیف وسیعی از واکنشهای روانتنی منجر شود. راه حل بهتر این است که در حالی که هنوز شاغل هستید به دنبال شغل دیگری باشید و با خواست خودتان از شرکت خارج شوید. رزومهی خود را تقویت کنید، معرفینامه تهیه کنید و مصاحبههای شغلی را شروع کنید.
منبع: HBR
مرسی واقعا