۵ پایان تاثیرگذار و ۵ پایان ضعیف انیمیشنهای دیزنی
پایانبندیهای آثار دیزنی معمولا خوش است. با وجود اینکه ممکن است در طول داستان چرخشهای غیرقابلانتظاری رخ بدهد، در نهایت اتفافی میافتد که تماشاگران امیدوار باقی بمانند. در سالهای اخیر دیزنی داستانهای گوناگون و راههای متفاوتی برای روایت آنها برگزیده است ولی معمولا این پایانهای متفاوت هم با رعایت همان اصول همیشگی خلق شدهاند؛ پیامهای امیدواراکننده با تاکید بر امکان ایجاد دنیای بهتر.
اما شادی در تمام جزئیات مربوط به پایانبندیهای دیزنی حاضر نیست. گاهی نشاندادن بعضی لحظات تلخ و واقعیتهای ناراحتکننده میتواند مخاطبان را تشویق کند تا ارزش زندگی، خانواده و دوستانشان را دریابند. در هر حال سوای شادیآفرینی یا غمانگیزی پایانبندی مساله کیفیت و تاثیرگذاری پایانبندی هم مطرح است. در عموم موارد فارغ از محتوای انیمیشن، پایانبندیهای دیزنی جذاب و موثر از کار در میآید اما در مواردی هم تردید میکنیم که آنچه دیدهایم واقعا بهترین انتخاب ممکن برای پایاندادن به اثر بوده باشد.
۱۰) پایان تاثیرگذار: شیرشاه (The Lion King)
- کارگردانان: راب مینکاف٬ راجر آلرز
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۵ از ۱۰
- محصول: ۱۹۹۴
نسخه اورجینال «شیرشاه» بدون شک یکی از بهترین آثار ساختهشده توسط دیزنی است. این اثر کلاسیک پیام قدرتمندی دارد، تولید باشکوهی و یکی از بهترین موسیقی متنهای تاریخ دیزنی که شامل آثار پرطرفداری چون «میتوانی عشق را امشب احساس کنی؟» و «چرخه زندگی» میشود. همچنین ترانه آخری پیام کلی فیلم را نیز نمایندگی میکند.
سیمبا پس از دوری جستن از قبیله خویش و مسئولیتهایش، کنترل سرنوشت خود را در دست میگیرد و چرخه زندگی را دوباره به راه میاندازد. سیمبا با شناخت راهی که باید بپیماید تغییر میکند و تماشاگر شاهد بلوغ و شکلگیری احساس مسئولیت در او است تا در نهایت به آن پایان درخشان که به ابتدای فیلم متصل است میرسیم؛ این چرخه زندگی است.
۹) پایان ضعیف: صد و یک سگ خالدار (One Hundred & One Dalmatians)
- کارگردانان: ولفگانگ رایترمن٬ کلاید جرونیمی٬ همیلتون لاسک
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
- محصول: ۱۹۶۱
این انیمیشن کلاسیک دیزنی یک جواهر نوستالژیک است که هم کودکان و هم بزرگسالان عاشق آن هستند. شخصیتهای آن فراموشنشدنی هستند و همچنین دارای یکی از مشهورترین شرورهای تاریخ سینما یعنی کروئلا نیز است. کاریزمای شخصیتهای اصلی انیمیشن باعث شد تا دیزنی در چند موقعیت مختلف روی این داستان ریسک کند.
در پایان انیمیشن، تمام سگها به خانه بازمیگردند و راجر قول میدهد در مزرعهای زندگی کند تا آنها فضای بیشتری در اختیار داشته باشند. با وجود اینکه این یک پایان خوش بنظر میرسد، از منظر واقعگرایی خیلی متقاعدکننده نیست. بزرگ کردن بیش از ۱۰۰ سگ حتی در یک مزرعه کاری تقریبا نشدنی است. جدای از ارزشهای خانوادگی، این پایان از دیدی واقعگرایانه و نکات مهم دیگری محروم بود که در فیلمهای بعدی دیزنی به آنها توجه بیشتری به خرج داد.
۸) پایان تاثیرگذار: ماشینها (Cars)
- کارگردان: جان لستر
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- محصول: ۲۰۰۶
«ماشینها» محصول پیکسار طرفداران بسیاری دارد که عاشق ماشینسواری و مسابقات آن هستند. دیزنی هم به بهترین شکل ممکن داستان را روایت کرده است که نه تنها کودکان، بلکه بزرگسالان را نیز مجذوب خود میکند.
شخصیت اصلی، لایتنینگ مککویین، در ابتدا خودخواه و گستاخ است، ولی تغییری شدید در زندگیاش او را به شناخت مفهوم واقعی دوستی میرساند. در دقایق پایانی تماشاگران از تماشای تغییر او لذت میبرند؛ درست در همان لحظه که او تصمیم میگیرد در حین مسابقه برای کمک به ماشین دیگری توقف کند، چون بردن همیشه مهمترین مسئله در دنیا نیست.
۷) پایان ضعیف: جوجه کوچولو (Chicken Little)
- کارگردان: مارک دیندال
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۷ از ۱۰
- محصول: ۲۰۰۵
«جوجه کوچولو» نه تنها پایان ناامیدکنندهای دارد، بلکه از شاخصترین آثار دیزنی است که در نهایت طرفداران چندانی به دست نیاورد. این انیمیشن طوری که آثار گذشته دیزنی تماشاگران را جذب کردند موفق نبود. اما در نهایت منجر شد تا دیزنی تنها به پیشرفت بخشهای فنی فیلمهایش توجه نکند و بازنگری تازهای در روایت داستانهایش بکار گیرد.
«جوجه کوچولو» با وجود شروع خوب و امیدوارکنندهاش، به دلیل شوخیهای بیمزه و ترند-محور بودنش حوصله تماشاگران را سر برد. در پایان انیمیشن تلاش میکند تا به هر طریقی همدلی بینندگان را جلب کند ولی موفق نمیشود، چون هر چه پیش از آن بود را زیادی مسخرهوار برگزار کرده بود.
۶) پایان تاثیرگذار: درون و بیرون (Inside Out)
- کارگردان: پیت داکتر
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
- محصول: ۲۰۱۵
یکی از بهترین ساختههای دیزنی تا الان که الهامبخش تفکر است، احساسات را تحریک میکند و در نهایت سرگرم میکند و تماشاگران را به خودشان نزدیکتر میسازد. «درون و بیرون» با پیرنگی پیچیده موفق میشود تا مخاطبان را در هر سنی راضی کند، به طوری که هم با صراحت مشخصی به درک بیشتر کودکان از اثر کمک کند و هم شخصیتها و لحظات عمیقی را فراهم سازد.
پایان «درون و بیرون» تماشاگر را نه تنها به سفری درون ذهن رایلی میبرد، بلکه به روان والدین و افراد پیرامونش نیز توجه میکند. این صحنهها بسیار بامرهاند ولی مهمتر از آن به بیننده کمک میکنند تا بداند که در تجربه این احساسات تنها نیست و تغییر حالتهایی چون ناراحتی به رشد کمک میکند.
۵) پایان ضعیف: پوکاهانتس (Pocahontas)
- کارگردانان: اریک گلدبرگ٬ مایک گابریل
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
- محصول: ۱۹۹۵
این اقتباس انیمیشنی از داستان پوکاهانتس قرار بود یک روایت عاشقانه تمامعیار باشد. با این حال به مانند «شیرشاه» که تقریبا همزمان با آن اکران شد به موفقیت دست پیدا نکرد. یکی از دلایل عمده این عدم موفقیت را میتوان به ناسازگاری شخصیت پوکاهانتس با فرمولهای جوابپسداده دیزنی در مورد پرنسسهای پیشینش نسبت داد.
این انیمیشن اقتباسی آزادانه از داستانی واقعی است، ملاقات جان اسمیت و پوکاهانتس. با وجود اینکه به طور کلی اقتباسی قابل قبول است، پایانبندی راضیکننده نیست. پوکاهانتس با جان اسمیت خداحافظی میکند و به تماشای او در حال دور شدن با قایق مینشیند؛ به عبارت دیگر پایان خوشی که در حال رقم خوردن بود به یکباره متوقف میشود.
۴) پایان تاثیرگذار: وال ای (Wall-E)
- کارگردان: اندرو استانتون
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰
- محصول: ۲۰۰۸
این محصول پیکسار پیشرفت غیرمنتظره دیزنی در داستانگویی و امکانات تولید را نمایندگی میکند. این انیمیشن هیچکس را از تماشای خود ناامید نمیکند و میتوان از آن به عنوان یک شاهکار و اثری بالغانه نام برد که سرنوشت شوم بشر در صورت بیتوجهی به مشکلات زیستمحیطی را موکد میکند.
در پایان، این عشق است که پیروز میشود؛ ایو به بازسازی وال ای میپردازد و در این بین میترسد که او حافظهاش را از دست بدهد، ولی مداومت و عاطفه ایو است که باعث میشود وال ای گذشتهاش را به خاطر آورد. در سوی دیگر انسانها نیز با امید به اصلاح مشکلات زیستمحیطی به زمین بازمیگردند تا رابطهای پایدار و سالم با آن برقرار سازند.
۳) پایان ضعیف: رالف اینترنت را خراب میکند (Ralph Breaks The Internet)
- کارگردانان: ریچ مور٬ فیل جانستون
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
- محصول: ۲۰۱۸
داستان رالف عالی است و این دومین ماجراجویی او نیز مؤید خلاقیت عالی و کیفیت بالای روایت و مسائل فنی در آن است. در «رالف اینترنت را خراب میکند» دیزنی از انتقادات و تمسخرهایی که طی این سالها دریافت کرده بود به عنوان شوخیهایش استفاده میکند و ثابت میکند که در دست انداختن خودش رقیب ندارد.
همانطور که گفته شد، جالب است که دیزنی پایانی را برگزید که همه در آن خوشحال نیستند و رویاهای شخصی بر آرزوهای جمعی اولویت دارند. با این حال باز تا حدودی ناامیدکننده است که ونلوپه را در حالتی ببینیم که گویی هرگز خوشحال نیست و آماده است تا جان دیگران را برای کسب شادیهای لحظهای به خطر بیاندازد. هر چه بیشتر که به این پایان فکر کنیم، اشکالات پنهان آن بیش از پیش نمایان میشود.
۲) پایان تاثیرگذار: داستان اسباببازی ۳ (Toy Story 3)
- کارگردان: لی آنکریچ
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
- محصول: ۲۰۱۰
تمام فیلمهای مجموعه «داستان اسباببازی» عالی بودند، اما قسمت سوم آن عمق بخصوصی دارد و پیامی مختص به آنها که با فیلمهای قبلی بزرگ شدهاند. داستان این قسمت حاوی فرمول ایدهآلی برای ساخت یک دنباله موفق بدون افت کیفیت از منظر خلاقیت است. «داستان اسباببازی ۳» ریتمش را تا پایان حفظ میکند و تا مدتی نیز به عنوان پایان بزرگ این مجموعه در نظر گرفته میشد.
در پایان، وودی، باز و دیگر اسباببازیهای بازمانده اندی هیجانانگیزترین و تکاندهندهترین ماجراجویی ممکن را از سر میگذرانند. حالا صاحبشان بزرگ شده و آنها دیگر بخشی از زندگی او نخواهند بود. هیچ طرفداری نمیتواند در پایان و وقتی اندی اسباببازیهایش را میبخشد جلوی اشکهایش را بگیرد. این پایانی معرکه بود که نشان میداد زندگی مراحلی دارد که ما رفتهرفته آنها را پشت سر میگذاریم، پس بهترین و سالمترین راه به جلو پیش رفتن است و در کنارش برقراری صلح با گذشته.
۱) پایان ضعیف: داستان اسباببازی ۴ (Toy Story 4)
- کارگردان: جاش کولی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- محصول: ۲۰۱۹
با وجود اینکه قسمت چهارم این جهان ماجراجویی خوبی را نمایش میدهد، به هیچ عنوان نزدیک قسمت قبلی از منظر عاطفی نمیشود. پایانبندی این قسمت، جایی که وودی مسیر متفاوتی را نسبت به دوستانش برمیگزیند واقعا قانعکننده نیست.
با وجود اینکه دلیل این اتفاق قابل درک است، با ذات وودی سازگار نیست. جدای از این، پایانبندی قسمت سوم بینقص بود و حداقل اضافه کردن نکته خاصی بر آن بسیار سخت. اما با این وجود «داستان اسباببازی ۴» همچنان نسبت به انیمیشنهای دیگری که ایدههای مشابهی داشتند در جایگاه بالاتری قرار میگیرد.
منبع: screenrant
از مقاله خوبتون ممنون ولی فیلم های وال ای
ماشین ها
داستان اسباب بازی
درون و بیرون
مال دیزنی نبودن. مال پیکسار بودن. درسته توضیع کننده اونها، کسی که هزینه تولید رو میده دیزنی بوده ولی سازنده فیلم پیکسار بوده. کلا سبک انیمیشن سازی دیزنی و پیکسار خیلی متفاوت هست
بنظر من داستان اسباب بازی چهار واقعا پایانش عالی بود:/
پایان پوکویوهانتس هم پایان بدی نبود نشون میداد که همیشه قرار نیست اینا به هم برسن و با بقیه ی پایان های پرنسس های دیزنی فرق میکرد
جوجه کوچولو یکی از کارتون های شکست خورده ی دیزنیه پس کلا ربطی به پایان خوب یا پایان بد نداره ……
یکی از بهترین پایان بندی هارو بالا داشت در کل بهترین انیمیشن دنیا از نظر من همونه وقتی بچه بودم هنوز به اندازه کافی برای درکش آمادگی نداشتم حالا که یکم بزرگ تر شدم میفهمم عجب شاهکاری بود
از نظر من پایان داستان اسباب بازی ۴ خیلی تاثیر گذار و غم انگیز بود و جدا شدن وودی از دوستاش میتونه ماجراجویی جدید و جالب براش باشه پس داستان اسباب بازی ۴ پایان ضعیفی نداشت.
مجموعه داستان اسباب بازی ، وال ای ، ماشین
ها ، درون و بیرون توسط پیکسار تولید شده اند
و دیزنی در پخش آنها دخیل بوده .
پایان داستان اسباب بازی ۴ ناراحت کننده ،
ضعیف نسبت به قبل بود ولی در تنهایی ضعیف نبود
من اشکم در اومد وقتی جدایی وودی از اسباب بازی ها رو تو قسمت چهارم دیدم ، اونوقت گذاشتینش تو پایان ضعیف ؟
درون بیرون اصلا هم پایان خوبی نداشت در آخر کلی جزیره جدید به وجود آمد باید بفهمیم این جزیره ها چین
اون جزیره ها نشاندهنده ی بزرگ شدن رایلی و ذهن شلوغ پلوغ نوجوون هاس، کاملا واقع گرایانه و درست
پس بهترین پایانی بود ک میشد براش گذاشت
داداش پایانش میخواسته بگه که نباید فقط تو شخصیت آدم و اتفاقات مهم زندگیش شادی باشه بلکه اتفاق های تلخ یا اتفاق هایی که ادم رو عصبی میکنن هم تو ساخت رفتار مهمه …. اصلا اینکه هر جزیره چی بود مهم نیست :/
کاملا موافقم
منم همینظور
واقعا چقد مو روحقه تو این متنا😄😅
بدترین پایانی که دیدهام انیمیشن گوژپشت نوتردام بوده.
ببین اول خسته نباشید بهت میگم با همشون موافق بودم به جز داستان اسباب بازی ۴ اتفاقا خیلی زیبا داستان رو به پایان رساند و وداع وودی واقعا غم انگیز ترین و تاثیر گذارترین لحظه فیلم بود به نظرم شما درکش نکردین اگه غیر این بود که اسکار بهترین انیمیشن رو نمی گرفت
ببین با حرفت موافقم ولی با شخصیت وودی که ک
چه موقعی که صاحبش اندی بود و یا چه موقعی که صاحبش اون دختره بود کلا شخصیتش طوری بود که هر کاری میکرد تا از صاحبش محافظت کنه پس ازادی که تو شهربازی داره یه جورایی با وودی نمیخونه …..