۱۷ بازسازی لایواکشن انیمیشن‌های دیزنی از بهترین تا بدترین

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۶ دقیقه
لایو اکشن‌های دیزنی

تلاش‌های اخیر دیزنی برای بازسازی انیمیشن‌های کلاسیکش در قالب لایو اکشن با استقبال خوب منتقدان همراه بود و در بیشتر مواقع گیشه را برای مدتی به تسخیر درآورد. با این حال همه‌ی نمونه‌ها هم از این قاعده پیروی نمی‌کنند و به شاهکارهای ماندگاری تبدیل نشدند.

بر اساس گزارشی که CNBC در جولای ۲۰۱۹ منتشر کرد، لایو اکشن‌های دیزنی از زمان انتشار «آلیس در سرزمین عجایب» (Alice in Wonderland) در سال ۲۰۱۰ برای این کمپانی بیش از ۷ میلیارد دلار آورده‌ی مالی داشتند. این رقم به‌سادگی دلیل علاقه به ساخت لایو اکشن‌ها در چند سال اخیر را به اثبات می‌رساند.

تعدادی از لایو اکشن‌های بازسازی‌شده‌ی دیزنی علاوه بر جلب نظر مخاطبان با واکنش‌های مثبت منتقدان هم مواجه شد که از تازه‌ترین نمونه‌های آن می‌توان به «کروئلا» (Cruella) اشاره کرد اما به اندازه‌ی همه‌ی بازسازی‌های درجه یک دیزنی آثاری هم وجود دارد که سیبل انتقادات شدند و واکنش‌های تند و تیزی دریافت کردند. بخشی از این انتقادات به علت این است که انیمیشن اصلی از همتای بازسازی‌شده‌اش فرسنگ‌ها جلوتر است و بعضی از فیلم‌ها هم در همه‌ی ابعاد با مشکلات ریز و درشتی همراه هستند که تماشای آن‌ها را به تجربه‌ای عذاب‌آور تبدیل می‌کند.

با نگاهی اجمالی به امتیازات متاکریتیک و راتن تومیتوز می‌توان متوجه شد کدام لایو اکشن‌ها جانشین شایسته‌ای برای آثار کلاسیک هستند و کدام‌ یک به صورت گسترده تمسخر شدند.

در این مطلب ۱۷ لایو اکشن دیزنی که بر اساس انیمیشن‌های کلاسیک محبوب ساخته شدند را بر اساس میزان محبوبیت بررسی می‌کنیم و به دلایل استقبال یا بی‌مهری‌ها نسبت به این آثار می‌پردازیم؛ بنابراین اگر طرفدار آثار پرزرق‌وبرق دیزنی هستید در ادامه با ما همراه باشید.

۱۷- آلیس در آن‌سوی آینه (Alice Through the Looking Glass)

آلیس در آن‌سوی آینه

  • سال انتشار: 2016
  • کارگردان: جیمز بابین
  • بازیگران: میا واشیکوفسکا، جانی دپ، هلنا بونهام کارتر، ان هتوی، آلن ریکمن، ساشا بارون کوهن
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6٫۲ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 28 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 34 از ۱۰۰

آلیس در آن‌سوی آینه قسمت دوم «آلیس در سرزمین عجایب» (Alice in Wonderland) است که در سال ۲۰۱۰ منتشر و با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شد. البته این فیلم از لایو اکشن‌های محبوب منتقدان نبود و واکنش‌های منفی هم دریافت کرد با این همه آلیس در آن‌سوی آینه به اندازه‌ای ضعیف بود که قسمت اول در مقایسه با آن جایگاه ویژه‌ای در قلب منتقدان دارد!

دلایل زیادی برای این که چرا آلیس در آن‌سوی آینه بدترین لایو اکشن دیزنی است وجود دارد اما مهم‌ترینشان این است که نمی‌تواند علل وجودی‌اش را توجیه کند.

کریستی پاکچو منتقد CBR نه تنها این فیلم را بی‌معنی بلکه از ابتدا تا انتها معیوب دانست. به نظر آو طراحی تولید این فیلم چشم‌انداز تیره و تاری از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری را نشان می‌دهد. به علاوه مملو از شخصیت‌های مبهمِ گروتسک و پالت رنگی است که تقریبا از هر رنگی که فکرش را بکنید در آن استفاده شده است. اجرای بازیگران هم یا خواب‌آور‌ است یا بیش از اندازه غلو شده.

امیلی واندرورف منتقد Vox هم به صورت مشابه از جلوه‌های ویژه کامپیوتری انتقاد کرد: «سطح بالای استفاده از رنگ در فیلم فقط نشان‌دهنده‌ی جلوه‌های ویژه‌ی جعلی است. تنها چیزی که می‌توانم درباره‌ی آلیس در آن‌سوی آینه بگویم این است که به نظر می‌رسد با یک بازی ویدیویی در اواسط دهه‌ی نود میلادی و سروکار داریم و بازیگران مقابل پس‌زمینه‌ای جعلی و دیجیتالی حرکت می‌کنند».

در نهایت آلیس در آن‌سوی آینه با وجود ظاهر خوش‌رنگ و لعاب و زیبایش به یک پدیده در سرزمین عجایب تبدیل نمی‌شود و از آن لایو اکشن‌هایی است که احتمالا چند سال بعد اصلا یادتان نمی‌آید به تماشای آن نشستید یا نه.

۱۶- ۱۰۲ سگ خالدار (۱۰۲Dalmatians)

102 سگ خالدار

  • سال انتشار: 2000
  • کارگردان: کوین لیما
  • بازیگران: گلن کلوز، آلیس ایوانز، یوان گریفید، ژرار دوپاردیو، اریک آیدل، ایان ریچاردسون
  • امتیاز IMDb به فیلم: 4٫۹ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 31 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 35 از ۱۰۰

۱۰۲ سگ خالدار در حقیقت یک بازسازی معمولی از انیمیشن‌های کلاسیک دیزنی نیست، بلکه دنباله‌ای است برای لایو اکشن «۱۰۱ سگ خالدار» (۱۰۱ Dalmatians) که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد. شاید اگر اثر مستقلی بود و داستان تازه‌ی خودش درباره توله‌سگ‌ها را روایت می‌کرد تا این حد نقد نمی‌شد اما مشکل اصلی این است که ۱۰۲ سگ خالدار نسبت به قسمت اول هیچ‌چیزی برای عرضه ندارد و نمی‌تواند مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد.

چند سال پس از ماجراهای قسمت اول شاهد آزاد شدن کروئلا از زندان هستیم. زنی که وانمود می‌کند اصلاح شده و دیگر سگ‌ها را آزار نخواهد داد اما ذاتا همان شیطان خوش‌لباس است و باز هم به دنبال عملی کردن نقشه‌های شومش است.

راجر ایبرت در یک مقاله خلاصه‌ای از همه‌ی انتقاداتی که به ۱۰۲ سگ خالدار وارد می‌شود را این‌طور شرح می‌دهد: «بخشی از تعقیب و گریزها سرگرم‌کننده است اما سگ‌ها از نقش اصلی فیلم خارج و در عوض انسان‌های عجیب‌وغریبی جایگزینشان می‌شوند. در نتیجه عشق و علاقه‌ای که توله‌سگ‌ها در مخاطب ایجاد می‌کردند از بین می‌رود».

در حقیقت منتقدان از کم‌رنگ شدن نقش سگ‌ها در فیلم سردرگم شدن و در عوض شخصیت‌هایی معرفی می‌شوند که منطق درستی پشت طراحی‌اشان نیست. با این همه ۱۰۲ سگ خالدار جنبه‌های مثبتی هم دارد که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به طراحی لباسش اشاره کرد که نامزدی اسکار بهترین طراحی لباس را هم برای فیلم به ارمغان آورد اما در کل شخصیت اصلی و سایر شخصیت‌های فرعی در مقایسه با کروئلا تازه‌ترین لایو اکشن دیزنی، چیزی برای عرضه ندارد.

۱۵- مالفیسنت: بانوی اهریمنی (Maleficent: Mistress of Evil)

مالفیسنت: بانوی اهریمنی

  • سال انتشار: 2019
  • کارگردان: یواخیم رانینگ
  • بازیگران: آنجلینا جولی، ال فانینگ، چویتل اجیوفور، سم رایلی، اد اسکرین
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۶ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 39 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 43 از ۱۰۰

«مالفیسنت» (Maleficent) برای نخستین بار در سال ۲۰۱۴ منتشر شد و از جمله لایو اکشن‌های دیزنی بود که نگاه تازه‌ای به آثار کلاسیک این کمپانی داشت. داستان درباره‌ی جادوگر بدجنسِ انیمیشن زیبای خفته مالیفیسنت است که برخلاف منبع اصلی خیلی هم بد ذات نیست و بعضی از اقدامات پلیدش تا اندازه‌ای قابل‌درک است.

مالفیسنت یکی از ماندگارترین نقش‌های آنجلینا جولی است و فیلم را می‌توان در دسته بازسازی‌هایی قرار داد که علاوه بر مخاطبان با واکنش‌های مثبت منتقدان هم همراه بود. به همین دلیل هم دیزنی به فکر ساخت قسمت دوم افتاد که داستان آن در امتداد قسمت اول اتفاق افتاد.

مالفیسنت: بانوی اهریمنی در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و با وجود پیش‌بینی‌ها نه تنها با واکنش سرد منتقدان روبه‌رو شد بلکه در گیشه هم به موفقیت عجیب‌وغریبی نرسید. در این قسمت آرورا و مالیفیسنت با هم به صلح و صفا رسیدند و مثل یک مادر و دختر واقعی زندگی و بر سرزمینشان حکم رانی می‌کنند. همه چیز در ایده آل ترین حالت ممکن است تا اینکه سر و کله‌ی معشوق آرورا از سرزمینی بیگانه پیدا می‌شود.

در این قسمت علاوه بر مالیفیسنت و آرورا، پری‌های تازه و شرور عجیب‌وغریبی با بازی میشل فایفر حضور دارند. همچنین به نسبت قسمت اول فانتزی تر است و فضای تاریک‌تری دارد. با این وجود فیلم نتوانست جذابیت لازم برای جذب نظر منتقدان را داشته باشد.

مانولا دارگیس منتقد نیویورک‌تایمز درباره‌ی این فیلم نوشت:

«در سال ۲۰۱۴ به جای شاهزاده، مالفیسنت موفق شد آرورا را از خواب بیدار کند. این دنباله‌ی تازه‌یک عقب‌نشینی نیست بلکه دعوت مسموم و شیرینی برای خواب دوباره است».

همچنین سایر منتقدان به غلبه‌ی جلوه‌های ویژه بر داستان و ناتوان بودن فیلم‌نامه در بسط و گسترش موضوعاتی که مطرح می‌شوند، اشاره کردند. در هر صورت مالفیسنت: بانوی اهریمنی فیلم خوش‌رنگ و لعابی است که تماشای آن می‌تواند برای طرفداران قسمت اول تا اندازه‌ای جذاب باشد اما در مقایسه با منبع اصلی چیزی برای عرضه ندارد.

۱۴- ۱۰۱ سگ خالدار (۱۰۱Dalmatians)

101 سگ خالدار

  • سال انتشار: 1996
  • کارگردان: استیون هرک
  • بازیگران: گلن کلوز، جف دانیلز، جولی ریچاردسون، هیو لوری، مارک ویلیامز، جان شراپنل
  • امتیاز IMDb به فیلم: 5٫۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 41 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 49 از ۱۰۰

مدت‌ها قبل از اینکه دیزنی با «آلیس در سرزمین عجایب» (Alice in Wonderland) لایو اکشن‌های مدرنش را به بازار عرضه کند با بازسازی ۱۰۱ سگ خالدار اثبات کرد که می‌توان ویژگی انیمیشن‌ها را به فیلم‌های خوش‌رنگ و لعاب اضافه کرد.

۱۰۱ سگ خالدار یکی از دل‌انگیزترین انیمیشن‌های کلاسیک دیزنی است که برای نخستین بار در سال ۱۹۶۱ منتشر شد و با نمایش زندگی توله‌سگ‌های بانمک قلب طرفداران را به تسخیر درآورد. این بازسازی شامل بسیاری از آلمان‌های جذاب انیمیشن اصلی بود و اتفاقا در گیشه با استقبال بسیار خوبی همراه شد اما در عوض واکنش‌های منفی از سوی منتقدان دریافت کرد که عمده‌ی آن‌ها به دلیل عقب بودن از منبع اصلی، شکل گرفت.

داستان این بازسازی مطابقت کاملی با نسخه‌ی اصلی دارد و درباره‌ی دو سگ به نام‌های پانگو و پردیتا است که با زوج جوانی زندگی می‌کنند. سگ‌های قصه‌ی ما پس از مدتی صاحب یک دسته توله‌سگ خالدار زیبا می‌شوند. ماجرا با ورود زنی طمع‌کار و بدذات به نام کروئلا که قصد دارد از پوست توله‌سگ‌ها برای دوخت پالتو استفاده کند، ابعاد وحشتناکی پیدا می‌کند.

دیوید آنسن منتقد مطرح نیوزویک درباره‌ی این فیلم نوشت: «در شایستگی‌های نسخه‌ی لایو اکشن ۱۰۱ سگ خالدار هیچ شکی نیست اما طرفداران فیلم اصلی فکر می‌کنند از لطافت و جذابیت آن کاسته شده است. طرح اصلی همچنان دست نخورده باقی‌مانده است اما داستان برای اینکه در قالب فیلم جا شود، بسیار فشرده شده است».

در هر صورت نسخه‌ی بازسازی‌شده‌ی این انیمیشن پرطرفدار با ساختار خوش‌رنگ و لعابش، فضای مدرن‌تری را به جوانان دهه‌ی نود میلادی هدیه داد و اتفاقا از جمله لایو اکشن‌های محبوب آن‌ها به حساب می‌آید البته این فرضیه را به طور کامل اثبات می‌کند هر فیلمی که توجه مخاطبان را جلب می‌کند لزوما نباید با واکنش‌های صد در صد مثبت منتقدان همراه باشد.

۱۳- دامبو (Dumbo)

دامبو

  • سال انتشار: 2019
  • کارگردان: تیم برتون
  • بازیگران: کالین فارل، اوا گرین، مایکل کیتون، دنی دویتو
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6٫۳ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 46 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 51 از ۱۰۰

دیزنی در راستای بازسازی آثار قدیمی‌اش این بار تصمیم گرفت دامبو را به یک لایو اکشن خوش‌رنگ و لعاب تبدیل کند. اتفاقا برای این کار به سراغ گزینه‌ای متفاوتی رفت که حداقل روی کاغذ می‌توانست از پس کار به بهترین نحو ممکن برآید. زمانی که نام تیم برتون به‌عنوان کارگردان این فیلم مطرح شد، منتقدان برای تماشای نتیجه‌ی کار بسیار کنجکاو شدند اما برخلاف پیش‌بینی‌ها نتیجه به یک شاهکار سینمایی تبدیل نشد و در عوض یکی از ضعیف‌ترین آثار کارنامه‌ی تیم برتون به حساب می‌آید.

بازسازی تیم برتون تقریبا ۸۰ سال پس از انتشار نسخه‌ی اصلی منتشر شد و مشکل اصلی این بود که تبدیل یک انیمیشن ۶۴ دقیقه‌ای به فیلمی دو ساعته، اثری کش‌دار و حوصله سر بر ایجاد کرد که از منبع اصلی فرسنگ‌ها فاصله داشت و مخاطبان بسیاری ترجیح دادند به جای آن، ماجراهای بانمک فیل انیمیشنی را تماشا کنند.

داستان این لایو اکشن کم و بیش در راستای انیمیشن اصلی است؛ بچه فیلی با گوش‌های بزرگ که از سوی مردم مسخره و دامبو نامیده می‌شود، در سیرک زندگی می‌کند. تا اینکه استعداد پرواز آور‌ توسط صاحبان سیرک کشف می‌شود و از اینجا به بعد افراد سودجو و بدذاتی به دنبال تصاحب دامبو هستند.

کریستی لمیر منتقد راجر ایبرت در جمع‌بندی از انتقادهایی که به دامبو وارد می‌شود، این‌طور نوشت: «دامبوی تیم برتون هم بیش‌ازحد است و هم کافی نیست. تیم برتون و ایرن کروگر فیلم‌نامه‌نویس، ویژگی‌های این انیمیشن ۶۴ دقیقه‌ای را به طور قابل‌توجهی گسترش دادند و برای این منظور شخصیت‌های انسانی تازه‌ای به فیلم اضافه کردند اما مشکل اساسی این است که نتوانستند به جز اضافه کردن چند ویژگی سطحی، آن‌ها را توسعه دهند».

البته طراحی تولید و لباس‌های فیلم با واکنش‌های مثبتی همراه شد. در بسیاری از نقدها در کنار اشاره به بی‌معنی بودن فیلم از زیبایی بصری آن تمجید شد. در هر صورت دامبوی تیم برتون با وجود همه‌ی امیدها، به بازسازی تبدیل شد که از نسخه‌ی اصلی به طور محسوسی عقب‌تر است و در خاطره‌ها حک نمی‌شود.

۱۲- آلیس در سرزمین عجایب (Alice in Wonderland)

آلیس در سرزمین عجایب

  • سال انتشار: 2010
  • کارگردان: تیم برتون
  • بازیگران: جانی دپ، ان هتوی، هلنا بونهام کارتر، کریسپین گلاور، آلن ریکمن، لنزی دانکن
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6٫۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 51 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 53 از ۱۰۰

آلیس در سرزمین عجایب را می‌توان نخستین لایو اکشن دیزنی دانست که در سبک مدرن ساخته شد و اتفاقا سود بسیار خوبی را هم نصیب این کمپانی کرد. وقتی تیم برتون کارگردانی این اقتباس مشهور از لوئیس کارول را بر عهده گرفت، پیش‌بینی می‌شد فیلم با سبک منحصربه‌فرد او به اثری به یادماندنی تبدیل شود اما نتیجه حداقل برای منتقدان مطابق پیش‌بینی‌ها پیش نرفت.

بسیاری از منتقدان با وجود تمجید از طراحی صحنه و لباس بسیار زیبای این فیلم اعتقاد داشتند جنبه‌های فانتزی آلیس در سرزمین عجایب تیم برتون بیش از اندازه‌ی لازم است و همین موضوع هم تصورات مخاطب از این داستان کلاسیک نوستالژیک را خراب می‌کند.

آلیس در سرزمین عجایب هفتمین همکاری جانی دپ و تیم برتون به حساب می‌آید که به باور بسیاری یکی از ضعیف‌ترین عملکردهای چند سال اخیر این بازیگر توانمند است. تای بار منتقد بوستون گلوب در این باره نوشت: «آلیس در سرزمین عجایب جایی است که دپ برای اولین بار احساس می‌کند بیش از اندازه موردعلاقه‌ی کارگردان قدیمی‌اش است. ایفای نقش این مرد دیوانه به جانی دپ اجازه عصیان می‌دهد. عملکرد او بد نیست به شرطی که بتوانید رقص وحشتناک او را از ذهنتان پاک کنید. در حقیقت با یک اجرای فاقد ساختار مشخص طرف هستیم».

این لایو اکشن پرزرق‌وبرق ترکیبات امیدوارکننده‌ی زیادی هم دارد اما به گفته‌ی منتقدان از پتانسیل آن‌ها به صورت کامل استفاده نشده است. در نهایت با توجه به آورده‌ی مالی که آلیس در سرزمین عجایب برای دیزنی به همراه داشت، به نظر می‌رسد مخاطبان با این نظرات چندان موافق نیستند و از تماشای این فیلم لذت بردند.

۱۱- بانو و ولگرد (Lady and the Tramp)

بانو و ولگرد

  • سال انتشار: 2019
  • کارگردان: چارلی بین
  • بازیگران: کرسی کلمونس، توماس من، ایوت نیکول براون، آدریان مارتینز، آرتورو کاسترو
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6٫۳ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 65 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 48 از ۱۰۰

بانو و ولگرد یکی از نخستین لایو اکشن‌هایی بود که منحصرا برای پخش از دیزنی پلاس ساخته شد. اگرچه این فیلم هیچ‌وقت از سینماها پخش نشد ولی بسیاری از ویژگی‌های همتایانش را داشت و اتفاقا درست شبیه آن‌ها با واکنش‌های متفاوتی روبه‌رو شد که برخی در ستایش و برخی دیگر هم در مذمت فیلم بودند.

داستان بانو و ولگرد کم و بیش مشابه انیمیشن اصلی است و ماجرای سگی به نام لیدی را دنبال می‌کند که با سفر سرپرستانش در خیابان‌ها آواره و مجبور می‌شود با وجود زندگی اشرافی قبلی، تمام وقتش را با سگ‌های ولگردی با خلق‌وخوهای عجیب‌وغریب بگذراند.

اشلی دی استیونز منتقد Salon بانو و ولگرد را حتی در نشان دادن ابتدایی‌ترین سطح از احساسات ناتوان خواند: «زمان بانو و ولگردِ جدید حدود نیم ساعت بیشتر از نسخه‌ی اصلی است. البته این زمان اضافه چیزی در اختیار مخاطب قرار نمی‌دهد و تنها ۱۰۳ دقیقه شاهد صحبت، گریه، خنده و عشق‌بازی سگ‌هایی است که حرکاتشان به صورت انیمیشنی کنترل می‌شود. ترکیب انیمیشن و لایو اکشن باعث ایجاد یک ناهماهنگی احساسی عجیب می‌شود».

البته همه‌ی نظرات درباره‌ی این لایو اکشن خیلی هم بد نبود. مثلا دیوید ارلیچ منتقد ایندی وایر عملکرد بازیگران فیلم از جمله سام الیوت را ستایش می‌کند اما به نظر این منتقد خوش‌بین هم لایو اکشن بانو و ولگرد با همان انتظارات کم و احساس بی‌تفاوتی ساخته شده است که در اکثر مخاطبان دیزنی پلاس هنگام تماشای آثار انحصاری این پلتفرم وجود دارد.

در نهایت بانو و ولگرد با وجود همه‌ی واکنش‌ها و نقدهای ضدونقیض این نکته را به‌خوبی اثبات کرد که تازگی و هیجان پخش فیلم از یک پلتفرم اینترنتی هم نمی‌تواند نقص‌های واضح یک اثر را بپوشاند.

۱۰- شیرشاه (The Lion King)

شیرشاه

  • سال انتشار: 2019
  • کارگردان: جان فاورو
  • صداپیشگان: دونالد گلاور، جیمز ارل جونز، ست روگن، بیلی ایکنر، بیانسه
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6٫۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 52 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 55 از ۱۰۰

دیزنی تصمیم گرفت بعد از دامبو و علاءالدین، به‌عنوان سومین لایو اکشن سال ۲۰۱۹ از شیر شاه رونمایی کند. این بازسازی یک موفقیت تمام‌عیار در گیشه محسوب می‌شود اما نقدهای متوسطی دریافت کرد. نظرات درباره‌ی لایو اکشن تازه‌ی دیزنی به‌شدت متفاوت بود؛ جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری و موسیقی فیلم با تمجیدهای بین‌المللی روبه‌رو شدند اما اکثر مخاطبان اعتقاد داشتند شیر شاهِ جان فاورو نسب به اثر اصلی چیز جدیدی برای ارائه ندارد و از همتای انیمیشنی خود به وضوح عقب‌تر است.

ماجرا درباره‌ی بچه شیری به نام سیمبا است که با پدرش موفاسا پادشاه جنگل زندگی خوبی دارد و مشکلات دنیا را با وجود او تحمل می‌کند. تا اینکه موفاسا توسط برادر بد ذاتش کشته و سیمبا به اتهام قتل پدرش برای سال‌ها فراری می‌شود. او باید در محیط تازه و با حیوانات عجیب و غربی روزگار بگذراند و خودش را برای انتقام آماده کند.

جاستین چانگ منتقد NPR درباره‌ی شیرشاه این‌طور نوشت: «یک فیلم پرفروش هالیوودی که می‌تواند به‌عنوان مستند نشنال جئوگرافیک یا شاید گران‌ترین ویدیوی کارائوکه‌ی دنیا با مضمون سافاری شناخته شود. این فیلم هیچ بویی ز تکنیک‌های هنری و وفاداری به متن اصلی نبرده است».

سارا مایکل فترز منتقد Movie Freak شیرشاه جدید را کپی ذغالی دانست که اهمیت دادن به آن برایش دشوار است و به نظرش به جز چند صحنه‌ی خاص و معدود اجراهای آوازی قوی چیزی نداشت که بخواهد به خاطرش سالن سینما را ترک نکند.

با وجود همه‌ی انتقادها نباید این نکته را نادیده بگیریم که حتی در تندوتیزترین نقدها هم از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری شیرشاه تمجید شده است اما صد حیف که فاقد شخصیت‌هایی است که باعث برانگیختن احساسات مخاطب و ماندگاری در تاریخ سینما شود.

۹- علاءالدین (Aladdin)

علاءالدین

  • سال انتشار: 2019
  • کارگردان: گای ریچی
  • بازیگران: مینا مسعود، ویل اسمیت، نائومی اسکات، مروان کنزاری، نوید نگهبان، نسیم پدراد
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6٫۹ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 57 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 53 از ۱۰۰

وقتی خبرهای ساخت بازسازی علاءالدین در قالب لایو اکشن منتشر شد. طرفداران به سرعت میم‌های اینترنتی ساختند که با ویل اسمیت در نقش غول چراغ جادو شوخی می‌کرد. این حجم از واکنش‌ها یک پیام را می‌رساند؛ یا فیلم با واکنش‌های بسیار مثبتی همراه می‌شد و یا فاجعه‌ی تاریخی را در زمینه‌ی بازسازی‌های دیزنی رقم می‌خورد. البته پس از انتشار مشخص شد هیچ کدام از این پیش‌بینی‌ها درست نبوده و علاءالدین در حقیقت در میانه‌ی جدول قرار دارد.

آرانید تینوبو منتقد Stylecaster ضمن ابراز خرسندی از ساخت علاءالدین، از بازی ویل اسمیت تمجید کرد و به نظرش ویژگی‌هایی دارد که به واسطه‌ی آن‌ها نقش غول چراغ جادو را از آن خودش می‌کند و حتی جذابیتی که صداپیشگی رابین ویلیامز به انیمیشن اصلی اضافه کرده بود را هم دارد.

در ازای این نظرات خوش‌بینانه نظرات منفی هم وجود دارد مثلا کارولین ساید منتقد consequence از انتخاب گای ریچی برای کارگردانی این لایو اکشن سردرگم شده است: «اکشن پرتحرک گای ریچی هیچ تناسبی با مضمون کمدی موزیکال فیلم ندارد. من هیچ نظری درباره‌ی نحوه‌ی اجرای موسیقی‌های فیلم ندارم و حتی به نظرم صحنه‌های اکشن نسخه‌ی انیمیشنی هیجان‌انگیزتر است».

در حالی که لایو اکشن علاءالدین بهتر از آن چیزی که بسیاری تصور می‌کردند ظاهر شد اما نتوانست به‌خوبی انیمیشن عمل کند و هنوز هم به نظر بسیاری از مخاطبان پر و پا قرض آثار کلاسیک با نسخه‌ی اصلی فرسنگ‌ها فاصله دارد.

۸- مالفیسنت (Maleficent)

مالفیسنت

  • سال انتشار: 2014
  • کارگردان: رابرت اشترمبرگ
  • بازیگران: آنجلینا جولی، شارلتو کوپلی، ال فانینگ، ایملدا استنتون، جونو تیمپل، سم رایلی
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7 از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 54 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 56 از ۱۰۰

به مالفیسنت هم مثل بسیاری از لایو اکشن‌های دیزنی نقدهای زیادی وارد است اما هر چه هم باشد نمی‌توانید این نکته را نادیده بگیرد که از معدود بلندپروازی‌های این کمپانی در بازسازی آثار کلاسیکش است و به جای این که داستان زیبای خفته‌ی سال ۱۹۵۹ را مو به روایت کند، ماجرای تازه‌ای برای گفتن دارد که جنسیت گرایی افسانه‌های کلاسیک را نقد می‌کند.

قهرمان اصلی زیبای خفته نه آرورا است، نه شاهزاده و نه حتی پری‌های مهربان این بار برخلاف تصورها قرار است مالفیسنت جادوگر بدجنس، قهرمان لایو اکشن دیزنی باشد. آنجلینا جولی در نقش این شخصیت بازی تمام و کمالی ارائه می‌دهد که به باور بسیاری از منتقدان نقطه قوت اصلی فیلم است.

وسلی موریس منتقد گراتلند در این باره نوشت: «به نظر می‌رسد جولی تاریخ را به‌خوبی می‌داند و وظیفه دارد آن را تصحیح کند. ممکن است کمی احساس پوچی کنید که همه چیز به این صورت کنار هم قرار گرفته اما چند صحنه وجود دارد که ال فانینگ با تحسین به جولی نگاه می‌کند. در حقیقت او به یک ملکه‌ی شیطانی خیره نشده بلکه به یک قهرمان نگاه می‌کند».

با این اوصاف به نظر منتقدان و البته مخاطبان مالفیسنت نسبت به منبع اصلی چیز بسیار متفاوتی را ارائه می‌دهد که بسیار هم تحسین‌برانگیز است اما اصلا به این معنی نیست که با واکنش‌های انتقادی روبه‌رو نشد. بیشتر این نقدها به روایت بیش از حد سفت‌وسخت و فضای تاریک این لایو اکشن نسبت به سایر بازسازی‌های دیزنی بازمی‌گردد. همچنین مشکلات مربوط به صدا و صحنه‌های اکشن از دیگر نقص‌های بارز فیلم است.

در نهایت اگر به دنبال تماشای یکی از بازسازی‌های لایو اکشنی دیزنی هستید که از زاویه‌ی تازه‌ای به داستان‌های کلاسیک این کمپانی نگاه کند، مالفیسنت بهترین انتخاب است. البته به این معنا نیست که کاملا بی‌نقص است اما قطعا با اندکی اغماض می‌توان از تماشای آن لذت برد.

۷- دیو و دلبر (Beauty and the Beast)

دیو و دلبر

  • سال انتشار: 2017
  • کارگردان: بیل کاندن
  • صداپیشگان: اما واتسون، دن استیونز، لوک ایوانز، کوین کلاین، جش گد، یوان مک‌گرگور، استنلی توچی
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7٫۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 71 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 65 از ۱۰۰

دیو و دلبر از آن بازسازی‌هایی نیست که نکته‌ی تازه‌ای به نسخه‌ی کلاسیک اضافه کند؛ بنابراین شاید ساخت آن توجیه منطقی نداشته باشد اما باز هم نمی‌توان این نکته را نادیده گرفت که حداقل خاطره‌ی خوش انیمیشن کلاسیک را خراب نمی‌کند. به همین دلیل هم واکنش‌های نسبتا خوبی دریافت کرد.

داستان این لایو اکشن مشابه انیمیشن اصلی است و ماجراهای دختر زیبایی به نام بل را روایت می‌کند که برای آزادی پدرش در قلعه‌ی یک دیو زندانی می‌شود. اما کم‌کم می‌فهمد می‌تواند با عشق جنبه‌های انسانی او را زنده کند و تصمیم می‌گیرد این لطف را در حق دیو داستان انجام دهد.

از مجموع نظرات منتقدان به نسخه‌ی لایو اکشن دیو و دلبر می‌توان این‌طور استنباط کرد که اگرچه این بازسازی غیرضروری به نظر می‌رسد اما حداقل بی‌خطر است و آن‌قدر افتضاح نیست که خاطرات وحشتناکی در ذهنمان حک کند.

در هر صورت این لایو اکشن هم مثل بسیاری از فیلم‌های دیزنی خوش‌رنگ و لعاب و تماشایی است و مطمئنا به اندازه‌ای سرگرم‌کننده است که از انتخاب آن پشیمان نخواهید شد.

۶- مولان (Mulan)

مولان

  • سال انتشار: 2020
  • کارگردان: نیکی کارو
  • بازیگران: لیو ییفئی، دانی ین، جیسون اسکات لی، یوسون آن، گونگ لی، جت لی
  • امتیاز IMDb به فیلم: 5٫۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 73 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 66 از ۱۰۰

نظرات درباره‌ی مولان به دو دسته‌ی کلی تقسیم می‌شود؛ عده‌ای فیلم را تحسین می‌کنند و آن را اثری به مراتب بهتر از انیمیشن اصلی می‌دانند و عده‌ای هم فیلم‌نامه‌ی ضعیف را مشکل اساسی این لایو اکشن می‌دانند. مولان در ابتدای انتشار با واکنش‌های نسبتا مثبتی همراه شد و هرچه زمان گذشت توجه به این فیلم بیشتر شد.

ماجرا درباره‌ی دختری به نام مولان است که برای نجات کشور و خانواده‌اش، مجبور می‌شود خودش را به جای یک مرد جا بزند و به ارتش چین بپیوندد تا بتواند با ارتش هان مبارزه کند.

استفاده از رنگ‌های روشن و دلپذیر یکی از عناصری است که در این بازسازی مورد توجه منتقدان قرار گرفت. ریچارد روپر منتقد شیکاگو سان تایمز در این باره نوشت: «این فیلم بسیار زیبا با بخش‌های اکشن خیره‌کننده و رنگ‌های شگفت‌انگیز است. سایه‌های آبی، سرخابی، زرد و نارنجی به اندازه‌ای زیبا است که گویی این رنگ‌ها را برای نخستین بار می‌بینم».

در سوی دیگر ماجرا منتقدانی ایستاده‌اند که به نظرشان زیبایی‌های بصری نمی‌توانند نقص‌های ایدئولوژیک مولان را بپوشانند. بعضی معتقدند این لایو اکشن فمینیست و ملی‌گرایی افراطی را تبلیغ می‌کند.

یکی از جدی‌ترین ایراداتی که به فیلم وارد شد حضور یک کارگردان غیر آسیایی برای بازسازی انیمیشنی بر اساس یکی از افسانه‌های فولکلور شرق آسیا است. بدون شک اگر مولان توسط یک کارگردان چینی ساخته می‌شد نتیجه بسیار متفاوت‌تر از چیزی بود که در حال حاضر شاهد آن هستیم.

در مجموع مولان توانست در دوران ملتهب همه‌گیری کرونا و مشکلاتی که این ویروس برای صنعت سینما ایجاد کرد، اثر تماشایی از آب درآید و با استقبال نسبتا خوب مخاطبان و منتقدان همراه شود.

۵- کریستوفر رابین (Christopher Robin)

کریستوفر رابین

  • سال انتشار: 2018
  • کارگردان: مارک فورستر
  • بازیگران: یوان مک گرگور، برد گرت، هایلی اتول
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7٫۳ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 72 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 60 از ۱۰۰

در میان همه‌ی بازسازی‌های لایو اکشنی دیزنی، کریستوفر رابین یک موجود عجیب‌وغریب است. این فیلم به جای بازسازی صرف از داستان‌های کلاسیک دیزنی، شبیه اکتشافی غم‌انگیز در بزرگسالی است. کریستوفر رابین دقیقا همان حال و هوایی است که از تماشای کتاب‌های مصور کودکی‌ ما ایجاد می‌شود و غم شیرینی را به همراه دارد که روزمان را می‌سازد.

فیلم به اندازه‌ای منسجم نیست که یک شاهکار جهانی تلقی شد اما نسبت به بسیاری از لایو اکشن‌های چند سال اخیر دیزنی با واکنش‌های انتقادی نسبتا خوبی مواجه شد.

خرس زرد و بانمک دیزنی، وینی پو و دار و دسته‌اش سال‌هاست که قلب بسیاری از انسان‌های کره‌ی زمین را تسخیر کردند. آن‌ها در این فیلم وارد دنیای واقعی خالقشان آلن الکساندر میلین می‌شوند که این شخصیت‌ها را از دل داستان‌هایی که برای پسرش کریستوفر رابین تعریف می‌کرد، خلق کرده است.

بسیاری از منتقدان کریستوفر رابین را فیلمی سرراست می‌دانند که بیش از اندازه متفکرانه و البته سرگرم‌کننده نیست و علاوه بر مخاطبان کودک و نوجوان می‌تواند بزرگسالان را هم با خود همراه کند. الا کمپ از وب‌سایت Little White Lies فیلم را با «جشن تولد با دوستانی که سال‌هاست آن‌ها را ندیدید» مقایسه کرده است. حرف‌های زیادی برای گفتن و آن‌قدر کیکی برای خوردن وجود دارد که تقریبا دچار سردرد می‌شوید؛ چیزی شبیه تفریح بیش از حد.

رابین رایت منتقد نیویورکر هم از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری کریستوفر رابین تقدیر می‌کند: «به لطف جلوه‌ها ویژه‌ی کامپیوتری، پو و دوستانش به طور یکپارچه با دنیای واقعی کریستوفر رابین ترکیب می‌شوند. فیلم از نظر بصری جذاب‌تر و واقعی‌تر از نسخه‌های انیمیشنی تازه‌ی وینی پو است».

۴- کروئلا (Cruella)

کروئلا

  • سال انتشار: 2021
  • کارگردان: کریگ گیلسپی
  • بازیگران: اما استون، اما تامپسون، جوئل فرای، پاول والتر هوزر، امیلی بیچام، کربی هوول باپتست
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7٫۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 74 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 59 از ۱۰۰

دیزنی تا به حال بازسازی‌های لایو اکشن زیادی از داستان ۱۰۱ سگ خالدار را روانه‌ی سالن‌های سینما کرده است که در گیشه با استقبال بالایی مواجه شدند اما نتوانستند نظر مثبت منتقدان را به دست آوردند. با این اوصاف ساخت یکی لایو اکشن دیگر بر اساس این انیمیشن کلاسیک کاری عبث به نظر می‌رسید اما کروئلا اثبات کرد اتفاقا می‌توان در شرایطی که هیچ کس فکرش را هم نمی‌کند نتیجه‌ی بازی را تغییر داد.

فیلم به جای تمرکز بر ماجراهای توله‌سگ‌های خالدار بانمک، بر یک شرور جالب و تمام‌عیار به نام کروئلا متمرکز است و روند تغییر او از یک دوست دار مد به هیولایی کامل را بررسی می‌کند. منتقدان و مخاطبان کروئلا را دوست دارند چون به اندازه‌ی کافی خوش‌رنگ و لعاب و سرگرم‌کننده است.

آنجی هان منتقد Mashable در این باره نوشت: «فیلم کروئلا مانند طراح مدی که نام خود را از آن گرفته است، علاقه‌ی زیادی به بازنگری بینش‌های قدیمی ندارد و در عوض ترجیح می‌دهد رویاهای تازه‌ای را دنبال کند، اوقات خوشی داشته باشد و در حین انجام این کار فوق‌العاده‌ای به نظر برسد».

واکنش‌های مثبت به کروئلا به همین جا محدود نمی‌شود. بخش اساسی فیلم درباره‌ی یک ستاره‌ی مد در لندن ۱۹۷۰ است و همان‌طور که انتظار می‌رود طراحی لباس پرزرق‌وبرق این فیلم واکنش‌های به شدت مثبتی را به همراه آورد و به‌عنوان یکی از نامزدهای احتمالی اسکار در رشته طراحی لباس مطرح می‌شود.

البته فیلم‌نامه‌ی کروئلا نقدهای منفی هم دریافت کرد که تا اندازه‌ای به حق بودند. با این وجود در مجموع فیلم خوش ساختی است که برعکس بسیاری از لایو اکشن‌های دیزنی چیز تازه‌ای برای ارائه دارد و با اضافه کردن بخش‌های مدرن و تازه به داستان‌های کلاسیک دیزنی به اندازه‌ی کافی خیره‌کننده است.

استقبال مخاطبان از کروئلا به اندازه‌ای بود که تا این جای سال لقب هشتمین فیلم پرفروش را به خود اختصاص داده است. همچنین ساخت قسمت دوم تایید و در مرحله‌ی ساخت قرار دارد و امیدواریم به اندازه‌ی قسمت اول سرگرم‌کننده و تماشایی باشد.

۳- کتاب جنگل رودیارد کیپلینگ (Rudyard Kipling’s The Jungle Book)

کتاب جنگل رودیارد کیپلینگ

  • سال انتشار: 1994
  • کارگردان: استیون سامرز
  • بازیگران: جیسون اسکات لی، کری الویس، لینا هیدی، سام نیل، جان کلیز، جیسون فلمینگ
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6 از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 80 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 63 از ۱۰۰

اولین بازسازی دیزنی از کتاب جنگلِ رودیارد کیپلینگ در سال ۱۹۹۴ اتفاق افتاد و هرچند از نظر محتوا و جنبه‌های بصری به پای لایو اکشن جان فاورو نمی‌رسد اما در مجموع اثر دوست‌داشتنی از آب درآمد که با واکنش‌های مثبت منتقدان همراه بود.

بازی جیسون اسکات لی در نقش بزرگ‌سالی موگلی با نقدهای بسیار خوبی همراه شد و بسیاری معتقدند او موفق شده اعتماد کودکانه و مردانگی را توامان منتقل کند. عمده نظرات منفی فیلم به عملکرد حیوانات فیلم برمی‌گردد. یان ناتان منتقد امپایر در این باره نوشت: «اگر نکته‌ی ناامیدکننده‌ای در فیلم وجود داشته باشد، بدون شک به حیوانات فیلم بازمی‌گردد. آن‌ها به‌خوبی آموزش دیده‌اند اما فاقد وجوه شخصیتی هستند و به تزئیناتی شباهت دارند که فقط آماده ضربه زدن، پنجه کشیدن و غرغر کردن هستند».

در هر صورت شاید کتاب جنگل ۱۹۹۴ به اندازه‌ی نسخه‌ی تازه‌اش از نظر بصری چشم‌نواز نباشد اما باز هم یکی از کم نقص ترین لایو اکشن‌های دیزنی است که تماشایش خالی از لطف نیست.

۲- سیندرلا (Cinderella)

سیندرلا

  • سال انتشار: 2015
  • کارگردان: کنت برانا
  • بازیگران: کیت بلانشت، لیلی جیمز، ریچارد مدن، هلنا بونهام کارتر، هالیدی گاینگر
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6٫۹ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 84 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 67 از ۱۰۰

لایو اکشن سیندرلا برخلاف بسیاری از بازسازی‌های دیزنی که رویکرد پست‌مدرنی نسبت به منبع اصلی دارند، کاملا سنتی است و مخاطب احساس می‌کند در حال تماشای نسخه‌ی واقعی و خوش‌رنگ و لعاب‌تری از سیندرلا است. کنت برانا با ساخت این فیلم دلایلی که چرا از تماشای سیندرلا لذت می‌بریم را به هنرمندانه‌ترین شکل ممکن دوباره به تصویر کشید.

ریچارد کورلیس منتقد تایم که به نظر می‌رسد از تماشای این فیلم حسابی هیجان‌زده شده، این طور نوشت: «لایو اکشن سیندرلا به اندازه‌ی سطوحی که قهرمان اصلی مجبور به شستنشان بود، تمیز و وسیع است. در سالن رقصی که در آن دو غریبه برای نخستین بار با هم آشنا می‌شوند، جادوی قدیمی دیزنی دوباره زنده می‌شود. سیندرلا داستانی عاشقانه را با مقدار کمی شوخ‌طبعی ترکیب می‌کند و البته هیچ‌وقت به یکی کمدی-رمانتیک وحشتناک تبدیل نمی‌شود».

طراحی صحنه و لباس سیندرلا یکی از نکاتی است که با واکنش‌های به‌شدت مثبت مخاطبان و منتقدان همراه شد. لباس آبی‌رنگ سیندرلا در جشن شاهزاده گویی دقیقا از دل انیمیشن‌های کلاسیک دیزنی بیرون آمده و به همان اندازه تماشایی و خیره‌کننده است.

این فیلم با وفاداری به داستان اصلی، اجراهای درجه یک، شکوه بصری و لطافت انیمیشن‌های کلاسیک دیزنی دقیقا همان لایو اکشنی است که بعید است کسی پیدا شود که از آن متنفر باشد و حداقل یکی از جنبه‌هایش را تحسین نکند. در هر صوت اگر به دنبال بازسازی در حال و هوای کارتون‌های دوران کودکی‌اتان می‌گردید تماشای این لایو اکشن شگفت‌انگیز را به هیچ عنوان از دست ندهید.

۱- کتاب جنگل (The Jungle Book)

کتاب جنگل

  • سال انتشار: 2016
  • کارگردان: جان فاورو
  • بازیگران: بیل مری، بن کینگزلی، ادریس البا، اسکارلت جوهانسون، لوپیتا نیونگو
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7٫۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 94 از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: 77 از ۱۰۰

کتاب جنگل یکی از داستان‌های کلاسیک دلخواه دیزنی است که علاوه بر انیمیشن یک بازسازی دیگر در سال ۱۹۹۴ هم از روی آن انجام شده بود. با این اوصاف شاید کمتر کسی فکر می‌کرد لایو اکشن سال ۲۰۱۶ این کمپانی اثر تماشایی از آب درآید و اتفاقا بسیاری از منتقدان معتقد بودند اصلا لزومی به این تعداد اقتباس از کتاب رودیارد کلیپینگ نیست.

با این همه کتاب جنگل جان فاورو فراتر از تصورات ظاهر و به یک از بهترین لایو اکشن‌های دیزنی تبدیل شد. تقریبا تمام منتقدان در تحسین‌آمیز بودن این اقتباس اتفاق نظر داشتند و یکی از علل آن را جنبه‌های بصری چشم‌نوازی می‌دانستند که تا اندازه‌ی زیادی مدیون جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری است.

تمام جذابیت‌های کتاب جنگل به جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری محدود نمی‌شود. جن پنی از Uproxx در این باره نوشت: «با وجود همه‌ی تأثیرات جلوه‌های ویژه، این کتاب جنگل واقعی‌تر و ترسناک‌تر از نسخه‌ی قبلی‌اش است و این بزرگ‌ترین دارایی آن است».

در کنار همه‌ی این‌ها، نوآوری و اضافه کردن ایده‌های تازه از دیگر دلایل موفقیت کتاب جنگل است و منتقدان جسارت جان فاورو را تحسین کردند.

در نهایت کتاب جنگل بسته‌ی کاملی از هر چیزی است که مخاطبان پروپاقرص دیزنی به آن احتیاج دارند؛ از وفاداری به منبع اصلی و جذابیت‌های بصری گرفته تا نوآوری و خلاقیت که در تار و پود آن تنیده شده است.

منبع: looper



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۳ دیدگاه
  1. f. a

    به نظرم کمی درمورد علاء الدین سخت گرفته شده بود با این حال خوب بود

    1. امیر

      اول از همه بنظرم در حق کارتون آلیس آن سوی آینه نامردی شده و باید رتبه بالاتری می داشت و رتبه مولان اصلأ خوب نبود بنظر من باید مولان جزو سه لایو اکشن بدتر قرار می گرفت

  2. حاجی

    مولایی نامردی در حق آلیس در سرزمین عجایب و دیو و دلبر کردید، آلیس باید بشه رتبه ۶ و دیو و دلبر هم بره رتبه ۴،وگرنه کارتون واقعا عالی بوده!👌

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X