۵ راهکار برای مواقعی که به ارتباط با خانوادهی خود بیعلاقه هستید
همهی افراد با خانوادهشان ارتباط نزدیکی ندارند. در بعضی موارد، حتی ممکن است احساس کنند که علاقهی چندانی به خانوادهی خود ندارند. از آنجاکه روابط خانوادگی اغلب ریشه در تعاملات و تجربیات مشترک دارد، تعجبآور نیست که گاهی اوقات با مشکلات ریز و درشت همراه باشد. با توجه به تأکید جامعه بر بخشش و گذشت، بیعلاقگی به خانواده یا دور شدن از آن میتواند به احساس گناه و شرمندگی منجر شود. پس اگر خانوادهی خود را دوست ندارید، چه باید بکنید؟ ممکن است کنار آمدن با این احساسات آزاردهنده مستلزم ترمیم روابط خانوادگی باشد یا به تعیین حد و مرز با افراد خانواده نیاز داشته باشد.
دلایل بیعلاقه بودن به خانواده
عوامل مختلفی وجود دارند که باعث میشوند فرد خانوادهی خود را دوست نداشته باشید یا از آنها متنفر باشد. رفتارهای سمی، سوء استفاده، بیتوجهی یا تعارض تنها چند عاملی هستند که به احساس خصومت منجر میشوند. درک بهتر این دلایل به شما کمک میکند که بهتر با شرایط کنار بیایید. شایعترین دلایل بیعلاقگی به خانواده عبارتند از:
- سوء استفاده عاطفی
- بیتوجهی
- ارزشها یا شخصیتهای متضاد
- انتظارات متفاوت در مورد نقشهای خانوادگی
- حوادث خانوادگی آسیبزا
- مسائل مربوط به مشکلات سلامت روان
- چرا والدین بین فرزندان خود فرق میگذارند؟
سبک دلبستگی ناایمن
معمولاً سبکهای دلبستگی به چهار دسته تقسیم میشوند. در دوران کودکی ایجاد دلبستگی ایمن به والدین مهم است، چون به ما این امکان را میدهد که در مورد جایگاهی خود در جهان احساس امنیت داشته باشیم. اما مردم همیشه وابستگی سالمی به والدین خود ندارند، بلکه ممکن است دلبستگیهای آنها یکی از سه نوع زیر باشد:
- دلبستگی مضطرب/دوسوگرا: با بیاعتمادی، اضطراب زیاد و روابط بین فردی ضعیف مشخص میشود.
- دلبستگی اجتنابی: میتواند در دوران بزرگسالی ایجاد روابط صمیمانه با دیگران را با مشکل روبهرو میکند.
- دلبستگی آشفته: این نوع دلبستگی مدیریت احساسات، برقراری رابطه و همدلی با اطرافیان را سخت میکند.
سوء استفاده یا غفلت
اگر از سوی یکی از اعضای خانواده مورد بیتوجهی یا سوء استفاده قرار بگیرید، ممکن است از آن فرد یا کسانی که تماشاگر این وضعیت بودهاند متنفر شوید. حتی اگر نظارهگر بودن سایر اعضای خانواده از روی ترس باشد، باز هم ممکن است از آنها برنجید.
نداشتن حد و مرز
گاهی اوقات، تنفر از خانواده از نبود حد و مرز در روابط خانوادگی ناشی میشود. برای مثال، رفتارهای زیر باعث شکلگیری این احساس ناخوشایند میشوند:
- رعایت نکردن حریم خصوصی اعضای خانواده
- بیتوجهی به احساسات یا عواطف اعضای خانواده
- داشتن خواستههای غیرمنطقی
- کنترل بیش از حد اعضای خانواده
- مقایسهی اعضای خانواده با دیگران یا انتقاد مداوم از آنها
هر کسی حق دارد که مرزبندی خاص خود را داشته باشد. وجود این حد و مرزها برای سلامت روان شما مهم است. این مرزبندی به دیگران نشان میدهد که با چه چیزی راحت هستید، می خواهید آنها چه رفتاری با شما داشته باشند و در یک رابطه بهدنبال چه چیزی هستید.
گاهی اوقات، احساس نفرت به این دلیل ایجاد میشود که والدین برای رفع نیازهای اجتماعی خود به فرزندانشان تکیه میکنند؛ به این معنی که به جای وقت گذراندن با همسر یا دوستان خود از فرزندان خردسالشان انتظار تعامل و صمیمیت دارند که این امر با استقلال و حریم خصوصی افراد در تضاد است.
ارزشهای متفاوت
اگر در مقایسه با اعضای خانواده ارزشها یا اهداف متفاوتی داشته باشید، ممکن است احساس خشم یا رنجش کنید. این اختلافنظرها ممکن است بر سر سیاست، مذهب، رابطه با دوستان، نحوهی سپری کردن اوقات فراغت، روش تربیت فرزندان یا حتی نحوهی خرج کردن پولتان باشد. در این شرایط، از افرادی که زندگی و انتخابهای شما را نمیپذیرند یا از آنها حمایت نمیکنند، متنفر میشوید.
نشانههای روابط خانوادگی سمی
وقتی با اعضای خانواده روابط سمی دارید، از نظر جسمی، عاطفی و روانی آسیب میبینید. آشنایی با نشانههای روابط سمی به شما کمک میکند که دلایل بیعلاقه بودن به خانواده را بهتر درک کنید. افراد سمی احساسات زیر را در شما ایجاد میکنند:
- بیاحترامی: احساس میکنید که اعضای خانواده به نیازهای شما احترام نمیگذارند.
- استثمار: اعضای سمی خانواده اغلب توقعات زیادی دارند، اما لطف شما را جبران نمیکنند.
- نداشتن حامی: احساس میکنید که نزدیکانتان نمیخواهند در مواقعی که به آنها نیاز دارید از شما حمایت کنند.
- سوء تفاهم: افراد سمی برای درک شما تلاش نمیکنند.
- احساسات منفی: این افراد بدترین ویژگیهای شما را نشان میدهند و باعث میشوند که نسبت به دیگران یا بهطور کلی نسبت به دنیا احساس منفی داشته باشید.
- سرزنش: وقتی همه چیز طبق برنامه پیش نمیرود، اعضای سمی خانواده تقصیر را به گردن شما میاندازند و از پذیرفتن مسؤولیت کارهای خود امتناع میکنند.
چگونه با احساسات ناخوشایند در مورد خانوادهی خود مقابله کنیم؟
وقتی با اعضای خانوادهی خود زندگی میکنید یا با آنها ارتباط نزدیک دارید، ممکن است غلبه بر احساسات منفی چالشبرانگیز باشد. با این حال، راهکارهای زیر میتوانند به مدیریت این احساسات کمک کنند.
۱. احساسات خود را بپذیرید
بدون اینکه خودتان را مورد قضاوت قرار دهید، روی پذیرش احساساتتان کار کنید. شما نمیتوانید خانوادهتان را انتخاب کنید. پس باید احساسات خود را بپذیرید. سپس مشخص کنید که چگونه میتوانید این احساسات را مدیریت کنید و روابطی را که باعث نارضایتی شما میشوند، بهبود ببخشید.
پذیرش احساسات به این معنی است از سرکوب کردن یا پنهان کردن آنها اجتناب کنید. با پذیرش احساسات، راههای سالمتری برای کنار آمدن با آنها پیدا میکنید و بهتر میتوانید اضطراب، استرس، ترس و اندوهی خود را کاهش دهید. استراتژیهایی مانند پذیرش خود، ذهنآگاهی، مدیتیشن و مشورت با روانشناس میتوانند در این زمینه مفید باشند.
۲. در مورد ادامهی ارتباط تصمیم بگیرید
همهی روابط قابل نجات دادن نیستند، حتی ممکن است ارزش حفظ کردن را نداشته باشند. گاهی اوقات رفتار یکی از اعضای خانواده مستقیماً روی شما تأثیر منفی دارد، مانند مواقعی که مورد سوء استفاده قرار میگیرید. در این شرایط، غالباً قطع رابطه بهطور موقت یا دائم ضروری است. اگر هنوز با خانوادهی خود زندگی میکنید، این کار نیازمند برنامهریزی و اقدامات عملی است. چراکه برای زندگی مستقل باید امور مالی، مسکن، جابهجایی و سایر عوامل را در نظر بگیرید.
۳. روابط خانوادگی خود را اصلاح کنید
بهبود روابط ناسالم هم گزینهی دیگری است که میتوان پیشنهاد داد. اگر با مشکل تنفر از خانواده دست و پنجه نرم میکنید و رابطه با اعضای خانواده برایتان مهم است و برای دور زدن سؤالات اقوام، میتوانید روی بازگرداندن احساسات مثبت کار کنید. این راهکار مستلزم مشارکت همهی اعضای خانواده است. اگر برای بهبود روابط آماده نیستید، خودتان و دیگران را تحت فشار قرار ندهید. چراکه پردازش احساسات ناخوشایند زمانبر است.
اگر میخواهید احساس بهتری نسبت به خانوادهی خود داشته باشید، از آنها بخواهید که خانوادهدرمانی را امتحان کنند. شاید بتوانید به کمک یک درمانگر ارتباطات خود را بهبود ببخشید و بینشی به دست آورید که به شما کمک کند در مورد رابطهی خود با اعضای خانواده احساس بهتری داشته باشید.
۴. حد و مرز مشخص کنید
مرزبندی با کسانی که باعث استرس یا نارضایتی شما میشوند، به بهبود احساسات و تقویت روابط خانوادگی کمک میکند. با این حال ممکن است تعیین حد و مرز با اعضای خانواده و شناخت مرزهای ناسالم دشوار باشد، چون ما معمولاً این محدودیتها را از خانوادهی خود میآموزیم. به گفتهی متخصصان، توجه به احساساتی که در موقعیتهای مختلف تجربه میکنید به شما کمک میکند که مرزهای خود را بهتر بشناسید.
اگر میخواهید رابطهی خود را با اعضای خانواده حفظ کنید، در صورت امکان محدودیتهایی را برای این تعاملات تعیین کنید. برای مثال، تصمیم بگیرید که یک یا دو بار در ماه با آنها وقت بگذرانید یا اگر با اعضای خانواده بر سر موضوعات خاصی اختلافنظر دارید، برایشان توضیح دهید که صحبت دربارهی آنها ممنوع است. ایجاد این مرزها به شما کمک میکند که احساس قدرت بیشتری داشته باشید و روابط خود را با اعضای خانوادهتان کنترل کنید.
۵. حریم خصوصی خود را حفظ کنید
اگر اعضای خانواده در زندگی شما سرک میکشند یا از جزئیات زندگیتان علیهی شما استفاده میکنند، هنگام مطرح شدن موضوعات خاص سعی کنید بحث را عوض کنید. در صورت لزوم، بهوضوح بیان کنید که ترجیح میدهید در مورد این موضوع صحبت نکنید.
انتخاب خود را بپذیرید
در بعضی موارد، ممکن است تصمیم بگیرید که رابطهی خود را با اعضای خانواده به حداقل برسانید. تحقیقات نشان میدهد که دوری از خانواده غیرمعمول نیست. در یک مطالعه، ۱۷ درصد شرکتکنندگان گزارش دادند که با یکی از اعضای خانوادهی خود رابطه ندارند.
برای پذیرش احساسات خود دربارهی این موضوع میتوانید با یکی از دوستانتان صحبت کنید یا از متخصص سلامت روان کمک بگیرید. با کمک درمانگر میتوانید عواملی که شما را به این مرحله سوق دادهاند ارزیابی کنید و بهترین راهکارها را بیاموزید.
اگرچه کاهش ارتباط با خانواده استرسزا است، اما تحقیقات نشان دادهاند که میتواند اثرات مثبتی هم داشته باشد. یک مطالعه نشان داد ۸۰ درصد کسانی که رابطه با خانواده را کم کردهاند، احساس میکنند که این تصمیم تأثیر مثبتی بر زندگی آنها داشته است. برای مثال، باعث شده است که احساس قدرت کنند و استقلال بیشتری داشته باشند.
کلام پایانی
بیعلاقه بودن به خانواده احساس آزاردهندهای است که متأسفانه بعضی از افراد به آن دچار میشوند. اگر چنین احساسی دارید، توسعهی ارتباطات اجتماعی خارج از محیط خانواده به شما کمک میکند که سیستم حمایتی سالمتری پیدا کنید و کمی فاصلهی خود را با اعضای سمی خانواده افزایش دهید.
استراتژیهایی مانند تعیین حد و مرز یا تلاش برای ترمیم روابط ناسالم ممکن است برای سلامت روان شما مفید باشند. اگر مضرات حفظ رابطه از فواید آن بیشتر است، میتوانید ارتباط خود را با فرد یا افرادی که باعث آزار شما میشوند، کاهش دهید. اگر بهدلیل بیعلاقگی به اعضای خانوادهی خود احساس ناراحتی، اضطراب یا افسردگی میکنید، به متخصص سلامت روان مراجعه کنید.
منبع: verywellmind
در جواب اون خانم تردید داره که قطع رابطه کرده باید بگم که حتما بکن وقتی عین من فرزندت بزرگ شد فهمیدی همینها با دخالت و اذیت قلبت و فرزندت را از زندگی طبیعی دور و افسرده کردن میفهمی چی شده که پیر شدی دیر شده
من کاملا تو شرایط بدی هستم خانواده سمی دارم که مخالف ازدواج با فرد مورد علاقه م هستن همش طعنه کنایه سرکوفت واقعا بریدم دیگه. به اندازه کافی پول دارم که فرار کنم ولی باید بمونم سرکوفت بشنوم آبروشونو نبرم. الان فقط دارم پافشاری میکنم که با آدمی که دوس دارم ازدواج کنم بلکه خلاص شم ازین وضعیت.
وقت بخیر، خانواده من آدمهای سمی هستند، و از بودن با اونها احساس استرس شدید میگیرم، طوری که این اواخر دچار پانیک شدم و مشکل قلبی پیدا کردم و توصیه پزشک دوری از محیط استرس زاست، من تصمیم به قطع رابطه گرفتم ولی اونها واکنش نشون میدن و منو به طریقهای مختلف آزار میدن، نمیدونم چطور بهشون بفهمونم که وجودتون سرشار از استرسه برای من، و از طرفی بهم احساس گناه میدن که همسرم باعث این جدایی شده، درصورتی که این تصمیم رو به تنهایی گرفتم، همسرم حتی بهم میگفت هروقت که بخوای میتونی بری پیششون،فقط دلم میخواد قوی تر از اینها باشم و این حس گناه رو نسبت بهشون نداشته باشم،اما نمیدونم چطوری؟؟
سلام من ۳۹سالمه متاهل آقا تو این ۳۹سال هزاران زخم فقط پدرم بهم زده توهین تحقیر تهدید حتی تو سن ۲۲سالگی تو خواب با چوب زد توسرم بیدارشدم حقیقتش نفهمیدم شبه یاروز سرو صورتشو داغون کردم حتی بهم تهمت ناموسی زد گفت به مادرت نظر داری یعنی یه بیمار روانی تمام عیار این اواخر هم چند ماه پیش مادر سرطان گرفت سه ماه دنبال مریضی مادرم با بقیه برادر خواهرام چرخیدیم ۲۰۰میلیون هزینه آخرشم مادره فوت شد سر آخر با خواهرم بگو مگوم شد یه برادر بیشرف آلمان دارم به کمک یکی دیگه از برادرام ۵۰میلیون میدن چند نفر اجیر میکنن منو بدزدن نصف شب منو کشیدن تو کوچه منم بوکسر حرفه ایم منتها زیاد بودن کتک زیادی زدن بهم الانم با یه همچین موجودات خطرناکی چند ماهیه قطع رابطه کردم خانواده سمی همینه تازه این بخشی از بلای خانمان سوز پدر بود از ترک تحصیل اجباری که بعدش ادامه دادم ولیسانس حقوق گرفتم ماهفت تابچه ۴تاپسر که نگذاشت درس بخونیم سه تا خواهر هم همین به زور سیکل گرفتن