۱۰ نقشآفرینی برتر کارگردانهای معروف در فیلمهای دیگران
نقشآفرینی یک کارگردان در فیلم خودش ممکن است خیلی عجیب و دور از ذهن نباشد، اما کمتر اتفاق میافتد که یک کارگردان، در فیلم کارگردان دیگری بازی کند.
هنگامی که هیچکاک افسانهای شروع به ایفای نقش در فیلمهای خود کرد، بسیاری از فیلمسازان این جسارت را پیدا کردند تا از پشت دوربین بیرون آمده و در کارهای خود به عنوان بازیگر ظاهر شوند. با این حال، اتفاق بسیار نادرتر این بود که یک کارگردان در پروژهی کارگردان دیگری بازی کند.
وقتی یک کارگردان خود را در موقعیت هدایت شدن توسط کارگردان دیگری، با مجموعه قوانین و ترجیحات خاص قرار میدهد، خواه در یک بخش جزئی، یا یک نقش کامل، چیزی هیجانانگیز و منحصر به فرد به وجود میآید.
در ادامه ۱۰ تا از بهترین حضور کارگردانها را در پروژههای دیگر کارگردانهای مطرح هالیوود نام خواهیم برد.
۱۰. کوئنتین تارانتینو در فیلم از گرگ و میش تا سحر (From Dusk Till Dawn)
- کارگردان: رابرت رودریگز
- محصول: ۱۹۹۶
تارانتینو، کارگردان مشهور ساختارشکن پس از ساخت فیلم «داستان عامهپسند» (Pulp Fiction)، تصمیم گرفت تا در فیلم «از گرگ و میش تا سحر» به کارگردانی دوست و همکارش، رابرت رودریگز حضور داشته باشد.
فیلمی جنایی و ترسناک از دو ژانر وسترن و خونآشام، که توسط تارانتینو نوشته شد. وی در این فیلم نقش برادر و همکار فرومایهی یک دزد بانک آرام و ساده را با بازی جورج کلونی ایفا میکند. صحنههای خونین و پر فراز و نشیب فیلم زمینهی بازی بسیار خوبی را برای نقشآفرینی تارانتینو فراهم میکند.
۹. راب راینر در فیلم گرگ وال استریت (The Wolf Of Wall Street)
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- محصول: ۲۰۱۳
مارتین اسکورسیزی در سال ۲۰۱۳ یکی از طوفانیترین و بهترین فیلمهای خود را کارگردانی کرد. این فیلم با نقشافرینی کمنظیر و پیدرپی لئوناردو دیکاپریو، داستان غرق در فساد جردن بلفورت را به نمایش میگذارد.
در طول این فیلم سه ساعته، دستهای از چهرههای آشنا در سراسر فیلم، در نقشهای مختلف حضور دارند. از اجراهای کوتاه گرفته تا نقشهای اصلی، که در سکانسهای آخر شاهد حضور جالب کارگردان مشهور راب راینر، به عنوان پدر بد دهن و تند مزاج بلفورت هستیم.
راینر در چند صحنه در میانه و انتهای فیلم ظاهر میشود و ثابت میکند که یکی از بهترین بازیگران نقش مکمل در کل فیلم است.
۸. وینسنت گالو در فیلم دردسر هر روزه (Trouble Every Day)
- کارگردان: کلر دنی
- محصول: ۲۰۰۱
کلر دنی، نویسندهی فرانسوی فیلمهای عجیب و سورئال، یکی از تحسینبرانگیزترین فیلمها را در اواخر دههی ۹۰ ساخت. این فیلم به نام دردسر هر روزه، از جمله خونینترین و بیپردهترین فیلمهای ترسناک محسوب میشود. دردسر هر روزه با یک داستان انحرافی آغاز میشود و در کل فیلم هرگز آن حس عجیب بوجود آمدهی ابتدا را رها نمیکند. داستان در مورد یک زوج آمریکایی است که در ماه عسل خود متحمل حوادث ترسناک بسیاری میشوند.
وینسنت گالو، کارگردان فیلم «بوفالو ۶۶» (Buffalo ’66)، ایفا کنندهی نقش اصلی فیلم است و شخصیت کاریزماتیک و عصبی وی به درست پیش رفتن فیلم کمک میکند. فیلمی کاملا عجیب و هراسناک از یک استاد مدرن است که از عملکرد غیر متعارف رهبریاش برای تاثیر بیشتر در کارش استفاده میکند.
۷. سیلوستر استالونه در فیلم عقیده (Creed)
- کارگردان: رایان کوگلر
- محصول: ۲۰۱۵
استالونه، برای ادامهی فیلمی به کارگردانی رایان کوگلر، بار دیگر به محبوبترین و برجستهترین نقش خود یعنی راکی بالبوا، بازگشت. در فیلم عقیده، پسر آپولو کرید وقتی تصمیم میگیرد که بوکسور شود، به دنبال آموزش دیدن از بالبوآی پیر است. استالونه نه تنها توانایی بینظیری در رهبری مایکل بی جوردن دارد، بلکه او یکی از بهترین نمایشهای خود را تا کنون ارائه کرده، که بهترین تجسم شخصیت راکی از سال ۱۹۷۶ تا آن زمان بوده است. استالونه برای بازی در این نقش نامزد اسکار شد، که در دنبالهی فیلم دوباره آن را تلافی کرد.
۶. سیدنی پولاک در فیلم چشمان کاملا بسته (Eyes Wide Shut)
- کارگردان: استنلی کوبریک
- محصول: ۱۹۹۹
آخرین فیلم استنلی کوبریک، که به یک نماد برجسته و بزرگ قبل از مرگش نیز بدل شد، یک روایت هنجارشکن دربارهی داستانی عاشقانه و هستیگرایانه در روابط بود. چشمان کاملا بسته، فیلمی با موضوع عشق شهوانی و عجیب، و یکی از بهترین فیلمهایی است که تا کنون ساخته شده است. این فیلم از معیار کارگردانی، کاری پر دردسر اما در عین حال جذاب است.
سیدنی پولاک، یک کارگردان برندهی اسکار، نقش مرد ثروتمندی را بازی میکند که شخصیت تام کروز با او در میان سکانسهای فراموش نشدنی فیلم مواجه میشود.
۵. الی راث در فیلم حرامزادههای لعنتی (Inglourious Basterds)
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- محصول: ۲۰۰۹
الی راث هم مانند رابرت رودریگز، استاد فیلمهای ترسناک و دوست و همکار نزدیک کوئنتین تارانتینو است. مشارکت آنها منجر به ساخت برخی از فیلمهای سطح بالا و عالی، مانند فیلم «مسافرخانه» (Hostel)، و برخی فیلمهای ضعیفتر، مانند «مسافرخانه ۲» (Hostel II) شده است.
شاید بزرگترین کاری که آنها با هم انجام دادهاند، ساخت فیلم حرامزادههای لعنتی در سال ۲۰۰۹ به کارگردانی تارانتینو بوده است. در این فیلم راث، نقش برجستهای را به عنوان یک قاتل نازی، سربازی خشن و سرسخت به نام دونی دونویتس دارد که از طرف دیگر به عنوان «خرس یهودی» شناخته میشود. راث با اجرای جالب و مرعوب کننده، خود را در میان استادانی مانند برد پیت و کریستف والتس جای میدهد.
۴. فرانسوا تروفو در فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم (Close Encounters Of The Third Kind)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- محصول: ۱۹۷۷
هنوز هم سخت است که باور کنیم استیون اسپیلبرگ تقریبا تازهکار، توانسته است نویسندهی مشهور فرانسوی، فرانسوا تروفو را به عنوان یک متخصص بشقاب پرنده در فیلم علمی تخیلی خود بازی دهد. تروفو در زمانی که کارگردانی را شروع نکرده بود، در این فیلم به عنوان بازیگر ظاهر شد و بازی او آنچنان چشمگیر است که باعث میشود بگوییم ای کاش این کار را مرتبا تکرار میکرد.
حضور تروفو در این فیلم هنوز هم یکی از انتخابهای عجیب اسپیلبرگ است. از این نظر که توانست یکی از بزرگان سینمای جهان را با سبک نوظهورانهی پرفروشش که پس از موفقیت در فیلم آروارهها بر آن نائل آمد، ترکیب کند. نتیجهی آن یکی از بهترینهای اسپیلبرگ است.
۳. شان پن در راه رفتن مرد مرده (Dead Man Walking)
- کارگردان: تیم رابینز
- محصول: ۱۹۹۵
شان پن توانست به عنوان کارگردان با استفاده از تریلرهای جنایی، مانند «نگهبان گذرگاه» (The Crossing Guard) و «قول» (The Pledge)، که هر دو نمایش خیرهکنندهی جک نیکلسون را در خود دارند، به خوبی عمل کند. با این حال، او یکی از تحسین برانگیزترین بازیهای خود را در فیلم راه رفتن مرد مرده، فیلمی به کارگردانی تیم رابینز، ارائه میدهد.
در این فیلم، پن در نقش یک قاتل محکوم به اعدام است که با یک راهبه که از او ملاقات میکند، با بازی سوزان ساراندون، همسر رابینز، رابطهی عمیقی برقرار میکند. اگرچه پن یک فیلمساز محشر است، اما بازی او در این فیلم استعداد بی حد و حصر او را در پردهی نقرهای نشان میدهد.
۲. کلینت ایستوود در فیلم خوب، بد و زشت (The Good, The Bad And The Ugly)
- کارگردان: سرجو لئونه
- محصول: ۱۹۶۶
در حالی که یکی از دو فیلم اول سرجو لئونه با نام «سهگانهی دلار» (Dollars Trilogy) در ژانر کلاسیک و به تنهایی در نوع خود درخشان است، فصل آخر خوب، بد و زشت توانست والاترین دیدگاه کارگردان را روی صحنه نشان دهد. همچنین ستارهی سینما، کلینت ایستوود را با یکی از نمادینترین اجراهای خود ظاهر میکند. یکی از بهترین وسترنهایی که تا کنون ساخته شده، حماسهی تقریبا سه ساعتهی خوب، بد و زشت است. سبک جدیدی از بازیگری در این فیلم دیده میشود که در فیلمهای وسترن قبل از آن وجود نداشت. خونسردی بسیار و بازی روان ایستوود زمینهساز بقیهی دوران بازیگری و کارگردانی وی شد.
۱. اورسن ولز در فیلم مرد سوم (The Third Man)
- کارگردان: کارول رید
- محصول: ۱۹۴۹
کارول رید فیلم مرد سوم را ساخت. یک تریلر جنایی تند و تیز انگلیسی درباره مردی که تحقیقات در مورد مرگ مرموز دوستش هری لیم را، با بازی ولز آغاز میکند. این فیلم اگر بهترین فیلم جهان نباشد، در زمرهی یکی از بهترینهای تاریخ قرار میگیرد.
رید هوشمندانه انتخاب میکند که لیم را در بیشتر قسمتهای فیلم پنهان نگه دارد. سپس لیم و ولز را پس از نیمهی راه ظاهر میسازد. ولز، شخصیتی بزرگ جلو و پشت دوربین است. او نوعی جاذبهی غیرقابل توصیف را برای نقش به ارمغان میآورد و به ژانر نوآر یکی از بهترین شخصیتهای شرور تبدیل میشود و مهر تائیدی بر این فرضیه میزند که حضور کوتاه و حرفهای یک بازیگر ماهر میتواند تاثیر شگرفی در پیشبرد فیلم داشته باشته باشد.
منبع: Screenrant
کاش یه کم مطالعه داشتی دوست عزیز بعضی از این کارگردان ها در زمان بازی در ان فیلم هنرپیشه بودند و هنوز کارگردان نشده بودند مثل کلینت استیوود در فیلم خوب بدزشت
جوان بود وهنوزکارگردان نبود