۱۰ فیلم نه چندان خوب از کارگردانان بزرگ که خودشان دوست ندارند
هر عشق فیلمی حداقل یک بار تجربه تماشای اثری متوسط یا حتی بد را داشته که پس از تماشای نامی بخصوص در تیتراژ شوکه شود و با خود بگوید «او چنین فیلمی را کارگردانی کرده است؟». دیدن اینکه یک کارگردان فوقالعاده فیلمی بد بسازد میتواند شوکهکننده باشد، اما این اتفاقی است که کم و بیش برای همه رخ میدهد. حالا این اتفاق چه مربوط به دخالتهای بیمورد تهیهکنندگان و استودیوهای فیلمسازی در بینش کارگردانان باشد چه به عملکرد بد خود فیلمساز، کمتر کارگردانی با یک کارنامه پربار یافت میشود که اشتباهاتی نکرده باشد.
در نهایت شاید تنها کاری که میتوان در این قبال انجام داد پذیرفتن اشتباهات باشد، که برخی از کارگردانان بزرگ این شهامت را داشتند و خود فیلمهای بد کارنامهشان را مشخص کردند. در هر صورت وادار کردن کارگردانان به انتخاب فیلم بدشان شاید حتی آسانتر از انتخاب فیلم موردعلاقهشان باشد. برای یک هنرمند انتخاب میان آثار خوبش شبیه به انتخاب یک فرزند موردعلاقه توسط والدین است. به همین خاطر شاید ابراز ناراحتی خطاب به فیلمی بد راحتتر بنظر برسد.
مطلب پیش رو را دنبال کنید تا با مجموعهای از کارگردانان بزرگ که در حال انتقاد از فیلم خود هستند مواجه شوید؛ از کوئنتین تارانتینو تا استنلی کوبریک و دیوید لینچ.
۱۰) ترس و هوس (Fear and Desire)
- کارگردان: استنلی کوبریک
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۴ از ۱۰
- سال انتشار: ۱۹۵۲
هر کس باید از جایی شروع کند. استنلی کوبریک تنها ۲۵ سال سن داشت که نخستین فیلم بلندش را ساخت، و کیفیت فیلم بازتابدهنده همین مطلب است. او مکررا به انتقاد از «ترس و هوس» میپرداخت و حتی نگاتیو شخصی خود از فیلم را سوزاند تا جلوی نمایشش را بگیرد. بعدها او از این فیلم به عنوان «یک تمرین فیلمسازی آماتور و سرهمبندیشده» و اثری «کاملا چرند و عجیب» نام برد. با توجه به کمالگرایی افراطی کوبریک که وجودش بعدها بر همگان مشخص شد، جای تعجب نیست که او خود بیرحمترین منتقد آثارش بود.
۹) ضد مرگ (Death Proof)
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
- سال انتشار: ۲۰۰۷
کوئنتین تارانتینو مدتهاست که از تمایلش برای کنارهگیری از فیلمسازی سخن میگوید. این به دلیل بیعلاقگی یا بیانگیزگی نیست، بلکه او میخواهد از کارنامه فیلمسازیاش در برابر اضافه شدن فیلمهایی «کهنه، مسخره و شل و ول» که بنظرش بسیاری از کارگردانان بزرگ در اواخر عمرشان ساختهاند محافظت کند. او معتقد است تاکنون از ساختن چنین فیلمی در امان بوده است، ولی با این وجود یک فیلم وجود دارد که او از آن راضی نیست. سال ۲۰۱۲ او در مصاحبهای اظهار کرد که «ضد مرگ» تنها نقطه ضعف کارنامهاش است و امیدوار است تا ابد نیز همینطور باقی بماند.
او با تواضع خاص خودش که نوعی خودشیفتگی در آن نهفته به این فیلم پرداخت و پس از اعتراف به اینکه «ضد مرگ» بدترین فیلمش است در ادامه اضافه کرد: «البته به عنوان یک نقطه ضعف آنچنان هم فیلم بدی نیست. پس اگر این بدترین چیزی است که ساختهام، من یک کارگردان خیلی خوب به حساب میآیم.»
۸) دهشتزده (Blood Simple)
- کارگردانان: جوئل کوئن٬ اتان کوئن
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- سال انتشار: ۱۹۸۴
بسیاری از هواداران سرسخت برادران کوئن «دهشتزده» را دوست دارند و آن را از بهترین آثاری میدانند که دو برادر پیش از دستیابی کامل به زیباییشناسی خاص خود ساختند. این فیلم جنایی در طول سالیان بر ارزشش افزوده شد و اخیرا به مجموعه کرایتریون (Criterion) نیز پیوسته است. اما جوئل کوئن همچنان طرفدار این فیلم نیست، با این وجود که اعتقاد دارد حین ساختش به او خوش گذشته است.
او در مصاحبهای گفت: «ناراضی بودن من از فیلم نباید با تجربه ساخت فیلم و پروسهای که صرف تولید و به اتمام رساندن آن شد اشتباه گرفته شود، زیرا تجربه بسیار خوب و مفیدی بود.» او در ادامه افزود: «شما هرگز به طور کامل فیلمی از خودتان را رها نمیکنید، بنابراین نمیدانم چطور بگویم. این فیلمی است که من از جهاتی به آن علاقه دارم ولی بنظرم خیلی بد از کار آمده.»
۷) هوک (Hook)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
- سال انتشار: ۱۹۹۱
تعداد کمی کارگردان وجود دارند که به اندازه استیون اسپیلبرگ کارنامهای موفق و پرتعداد در ژانرهایی متنوع داشته باشند، اما حتی او نیز از ساخت یک فیلمش پشیمان است. این کارگردان بعید میداند که روزی به «هوک»، دنباله او بر «پیتر پن» با بازی رابین ویلیامز، داستین هافمن و جولیا رابرتس علاقه پیدا کند. او در مصاحبهای گفت: «من هنوز هم آن فیلم را دوست ندارم. امیدوارم روزی دوباره آن را ببینم و شاید برخی از جنبههایش را بپسندم ولی بعید میدانم.»
۶) شامپاین (Champagne)
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۴ از ۱۰
- سال انتشار: ۱۹۲۸
کمی طول کشید تا آلفرد هیچکاک جای پای خود را محکم کند. استاد تعلیق سال ۱۹۲۵ نخستین فیلمش را ساخت و از آن زمان با سرعتی مثالزدنی کار کرد. اما حدود یک دهه طول کشید تا شروع به ساخت آثار ویژه خود کند. خود هیچکاک احتمالا با این ارزیابی موافق است، همانطور که در مصاحبهای هم اظهار کرد که کمدی صامت سال ۱۹۲۸ «شامپاین» احتمالا پستترین نقطه کاریاش است.
۵) تلماسه (Dune)
- کارگردان: دیوید لینچ
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
- سال انتشار: ۱۹۸۴
«تلماسه» دیوید لینچ یکی از شکستهای بزرگ در تاریخ هالیوود است. یک کارگردان رویاپرداز دست به اقتباس از یکی از آثار محبوب و در عین حال به ظاهر غیر قابل اقتباس زد و نتیجه به غایت ناامیدکننده بود. لینچ بیزاریاش از فیلم را هیچگاه پنهان نکرده و گفته است که دخالتهای استودیو مانع از آن شدند تا او بینش خود را وارد اثر کند.
لینچ اخیرا در مصاحبهای اظهار کرد: «من بابت این فیلم بسیار افسرده و مریضاحوال شدم. میخواهم بگویم که من تمام کسانی که در این فیلم با آنها کار کردم را دوست داشتم، همگی محشر بودند؛ همه بازیگران کار را دوست داشتم، گروهم را دوست داشتم، از کار کردن در مکزیک لذت بردم، همه چیز را دوست داشتم جز این نکته که نسخه نهایی در اختیار من نبود. من حتی دینو (دی لورنتیس) را که آنچه میخواستم به من نمیداد دوست داشتم. و رافائلا را، تهیهکننده، که دخترش بود هم دوست داشتم. اما در نهایت این یک غم و اندوه وحشتناک و شکستی بزرگ برایم بود.»
۴) بیگانه ۳ (Alien 3)
- کارگردان: دیوید فینچر
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
- سال انتشار: ۱۹۹۲
هنگامی که استودیوی فاکس بودجهای ۵۰ میلیون دلاری در اختیار دیوید فینچر برای ساخت دنباله «بیکانه» قرار داد، او تنها ۲۷ سال سن داشت و پیش از آن فیلمی نساخته بود. آنچه در پی آمد تکرار همان داستان همیشگی دخالتهای نابجای استودیو و نارضایتی کارگردان از سرانجام کار است. فینچر در گزارهای مشهور این فیلم را «بدترین اتفاقی که تابحال برای من افتاده» خطاب کرد.
این واقعیت که چنین آغاز ناامیدکنندهای نتوانست جلوی شکوه کارنامهاش را بگیرد نشاندهنده استعداد بالای فینچر است. چند دهه بعد هنگامی که او در تدارک ساخت «منک» بر اساس دستنوشتههای پدرش بود، در مصاحبهای راجع به آن دوباره از تجربه ناخوشایند «بیگانه ۳» یاد کرد و گفت: «من به مدت دو سال گویی تنها وسیلهای برای ساختن یک مجموعه محتوای رسانهای در جهت اهداف استودیو بودم، در حالی که تصور من از نحوه کار نویسندگان و کارگردانان کاملا چیز دیگری بود.»
۳) قانونشکن (Cop Out)
- کارگردان: کوین اسمیت
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۵ از ۱۰
- سال انتشار: ۲۰۱۰
هر چیزی را میتوان از کوین اسمیت گرفت جز صراحت بیانش را، و جای تعجب نیست که او درباره «قانونشکن» آنگونه بیرحمانه سخن گفته است. این اکشن کمدی با حضور بروس ویلیس و تریسی مورگان نقطه ضعفی در کارنامه اسمیت بود و او مکررا از یک «تاریکی واقعی» حین کار با بروس ویلیس سخن میگفت. البته این یک احساس مشترک بود، زیرا ویلیس هم به همان اندازه از فیلم متنفر بود که حتی رضایت نداد برای عکاسی پوسترهای فیلم حاضر شود. اگر چه اسمیت بعدها بخاطر برخی از اظهارات تندش خطاب به ویلیس با توجه به ابتلای او به آفازی عذرخواهی کرد، اما بنظر نمیرسد احساسات منفی او در مورد فیلم تغییری کرده باشد.
۲) زیرین (The Underneath)
- کارگردان: استیون سودربرگ
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
- سال انتشار: ۱۹۹۵
استیون سودربرگ با نزدیک شدن به دهه چهارم فعالیت فیلمسازیاش، همچنان به تمایل خود جهت آزمون و خطا در تمام ژانرها و موضوعات ادامه میدهد. این بیباکی خلاقانهاش منجر به خلق چند اثر درخشان شده، اما ناگزیر شکستهایی نیز در پی داشته است. سودربرگ فیلم تریلر ۱۹۹۵ خود «زیرین» را نقطه ضعف بزرگ کارنامهاش میداند، به طوری که جز یکی دو جنبه محدود، تقریبا از تمامی اجزای آن فیلم نفرت دارد.
او در این باره گفت: «فکر میکنم قاببندیهای فیلم و موسیقیاش زیبا باشد، اما با گذشت ۱۵ ثانیه و با آن تیتراژ ابتدایی طولانی میفهمیم که یک جای کار میلنگد. این آغاز نشاندهنده ایراد اساسی فیلم است: خوابآور بودن.»
۱) اسپایدرمن ۳ (Spider-Man 3)
- کارگردان: سم ریمی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰
- سال انتشار: ۲۰۰۷
هنگامی که سم ریمی فرصت بازگشت به جهان ابرقهرمانان را با فیلم «دکتر استرنج: در چندجهانی دیوانگی» پیدا کرد، مشتاق بود تا بدین وسیله خاطره تلخ «اسپایدرمن ۳» را از ذهنش پاک کند. با وجود اینکه دو فیلم اسپایدرمن نخست او همچنان جزو بهترین آثار کامیکبوکی تاریخ هستند، ریمی میداند که سومین قسمت سهگانهاش نتوانست انتظارات را برآورده سازد.
ریمی سال ۲۰۱۴ در مصاحبهای گفت: «این فیلمی بود که خوب از کار در نیامد. سعیام را کردم، اما در نهایت به تمام شخصیتهای فیلم باور نداشتم و این چیزی نیست که از چشمان طرفداران جهان اسپایدرمن پنهان بماند. وقتی کارگردانی شخصیتهای فیلمش را دوست نداشته باشد، اشتباه میکند که آن را میسازد زیرا بسیاری هستند که به آن شخصیتها عشق میورزند.»
منبع: indiewire