شخصیت ریک دکارد فیلم «بلید رانر» چه تفاوت‌هایی با نسخه‌‌ی کتاب دارد؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
شخصیت ریک دکارد

فیلم «بلید رانر» ساخته‌ی ریدلی اسکات، اقتباسی از کتاب «آیا آدم مصنوعی‌ها خواب گوسفند برقی را می‌بینند» نوشته‌ی فیلیپ کی دیک است اما نمادین‌ترین شخصیت آن، ریک دکارد، تفاوت‌های جالب‌توجهی با نسخه‌ی کتاب دارد.

بلید رانر یکی از برجسته‌ترین فیلم‌های ژانر علمی-تخیلی به شمار می‌رود که طی ده‌های اخیر توانسته با فضای سایبرپانکی و نوآر خود، جایگاه ویژه‌ای از سوی منتقدان و سینما دوستان داشته باشد. این فیلم علاوه بر فضاسازی تحسین‌برانگیزش از سبک قصه‌گویی خاصی نیز در کنار یک شخصیت‌پردازی متفاوت بهره می‌برد. ریک دکارد نمادین‌ترین شخصیت این فیلم با بازی هریسون فورد است. فورد با ارائه‌ی یک بازی درخشان شخصیتی را خلق کرد که مخاطب را تا انتهای فیلم با درونیات و هدف‌ خود همراه ‌می‌کند که بر ارتباط عمیق‌تر تماشگر با جهان اثر تاثیر بگذارد.

در فیلم شخصیت پیچیده و منحصر به فرد ریک دکارد تا حد زیادی شباهتی با شخصیت درون کتاب ندارد و متمایز دیده می‌شود، برخی از این تفاوت‌ها بسیار ملموس و واضح هستند و برخی دیگر هم به نظر نمی‌رسند. اما در نهایت اگر ریدلی اسکات به شخصیت اصلی وفادار بود، شاید ما بازی هریسون فورد را در نقش این شخصیت نمی‌دیدیم و چه بسی خلق همین شخصیت‌های جداگانه و تفاوت‌‌ بین‌شان تبدیل به مهم‌ترین ویژگی فیلم شده است.

۷. در کتاب شخصیت دکارد، یک افسر پلیس نیست

فیلم بلید رانر

در هر دو نسخه‌ ریک دکارد وظیفه‌ی بازنشستگی رپلکانت‌ها را بر عهده دارد اما در کتاب او به جای افسر پلیس، یک شکارچی جایزه بگیر معرفی می‌شود. احتمالا فیلم می‌خواهد با نشان دادن ارتباط او با یک نهاد رسمی به جای ارتباط با نهادهای مستقل، جایگاه این شخصیت را در ذهن مخاطب بهتر ترسیم کند. در هر صورت مسائل اخلاقی درباره‌ی وظایف پیش‎‌رویش که او با آن‌ها درگیر می‌شود، دقیقا همان چیزی است که در رمان هم وجود دارد. همچنین مولفه‌های ژانر نوآر در فیلم بلید رانر از شخصیت دکارد، یک کارآگاه سرسخت ساخته است که با کارگاه خلق شده توسط کی دیک تفاوت‌های قابل توجهی دارد.

اگر دکارد در نسخه‌ی فیلم همان نقش شکارچی را ایفا می‌کرد، احتمالا با دیدگاه ریدلی اسکات درباره‌ی این شخصیت هم‌خوانی چندانی نداشت و به مانعی برای اقتباس از چنین داستان بی‌نقصی تبدیل می‌شد. از سوی دیگر نقش کلیدی ریچل درکنار این شخصیت نشان می‌دهد که انتخاب دکارد به عنوان پلیس چقدر هوشمندانه بوده است!

۶. زمان در هر دو داستان

شخصیت ریک دکارد

داستان کتاب و فیلم در یک جهان دیستوپیایی یا همان پادآرمانشهری رقم می‌خورد. دنیای کتاب در سال ۱۹۹۲ و فقط ۱۰ سال جلوتر از زمان نگارشش است و درحالی که بلید رانر زمانی دورتر در سال ۲۰۱۹ ترسیم می‌شود.

علی‌رغم ۲۷ سال فاصله‌ی زمانی‌ میان هردو نسخه کتاب و فیلم، شخصیت ریک دکارد به فناوری‌های پیشرفته‌ی منحصر به فردی مانند ماشین‌های پرنده و زندگی نوآورانه دسترسی دارد و همچنین هردوی آن‌ها روی زمینی جدید و عجیب با اتمسفری سرد زندگی می‌کنند. ضمن اینکه فناوری‌هایی مانند دستگاه تغییر احساس (Penfield Mood Organ) و دستگاه هم‌احساسی (Empathy Box) صرفا فقط در دنیای «آیا آدم مصنوعی‌ها خواب گوسفند برقی را می‌بینند» وجود دارد و هرگز در بلید رانر به آن‌ها اشاره نمی‌شود.

۵. دکارد در بلید رانر به کار بازمی‌گردد

فیلم بلید رانر

در نماهای اولیه‌ی فیلم بلید رانر نشان می‌دهد که ریک دکارد بعد از بازنشستگی به دلیل مهارت و موفقیتش در گذشته، توسط پلیس مجبور می‌شود که بار دیگر به خدمت بازگردد تا چند رپلکانت فراری را پیدا کرده و بکشد. پذیرش این ماموریت اجباری با ناامیدی در رفتار و میل باطنی او همراه می‌شود.

شخصیت دکارد در کتاب درست مانند بلید رانر وظیفه‌ی شکار کردن رپلکانت‌ها را بر عهده می‌گیرد اما با این تفاوت که او تجربه و مهارت شخصیت فیلم بلید رانر را ندارد. علاوه بر این در کتاب این شخصیت کم‌تجربه و تازه کار با انجام چنین ماموریت‌هایی بیشتر به دنبال اثبات خودش و کسب درآمد بیشتر است.

کتاب بلید رانر اثر فیلیپ کی . دیک نشر نیماژ

۴. فقط یک دکارد ربات حیوان نما دارد

شخصت ریک دکارد

در هر دو نسخه از داستان به دلیل شرایط بد کره‌ی زمین و تمدن جدیدی که شکل گرفته است حیوانات بسیار کم‌یاب شده‌اند؛ پس داشتن یکی از آن‌ها بخش مهمی از ثروت تلقی می‌شود. اما افرادی که توانایی خرید آن را ندارند، می‌توانند یک حیوان غیرواقعی داشته باشند. در نسخه‌ی کتاب دکارد از گروه دوم است و یک گوسفند رباتیک دارد که آن را روی پشت‌بام خود نگهداری می‌کند و حتی به همسایه‌ها می‌گوید این گوسفند واقعی است. درنهایت هدف اصلی او داشتن یک حیوان واقعی است که فقط هم با کشتن رپلکانت‌ها به آن می‌رسد.

شخصیت دکارد در اقتباس سینمایی هیچ اشاره‌ای به داشتن حیوان نمی‌کند و به طور مشخص حذف گوسفند رباتیک عامدانه بوده است؛ زیرا نماهایی از هریسون فورد که از یک حیوان ساختگی مراقبت می‌کند، احتمالا برای فیلم‌بین‌ها چندان جذاب و قابل پذیرش نیست و شاید داشتن یک حیوان غیر واقعی در فیلم، قرابتی با هدف نهایی ریک نداشته است. این موضوع تفاوت نام فیلم و کتاب را نیز توجیه می‌کند؛ زیرا بدون وجود گوسفند رباتیک انتخاب اسم کتاب برای ریدلی اسکات عجیب به نظر می‌رسید.

۳. نسخه‌های متفاوت بلید رانر

فیلم بلید رانر

طی این سال‌ها چند نسخه از بلید رانر با تدوین‌های متفاوت در دسترس مخاطبان قرار گرفته که داستان‌های آن‌ها دقیقا یکسان نیست؛ به همین دلیل در نسخه‌ی نهایی (نسخه‌ای که به طور رسمی در بازارهای جهانی اکران شد) با چند نسخه‌ی دیگر از این فیلم تفاوت‌هایی دارد و بعضی از سکانس‌ها در این نسخه‌ها نسبت به نسخه‌ی اکران شده در سالن‌ها باعث بلاتکلیفی مخاطبان شده است، برای نمونه در چند نسخه هریسون فورد در یک فایل صوتی ضبط شده نام همسرش را می‌گوید، اما ما در نسخه نهایی به صورت واضح اطلاعاتی درباره‌ی ازدواج دکارد نمی‌بینیم.

شخصیت دکارد در کتاب به خاطر رابطه‌‌ی نامساعد با همسرش دچار آشفتگی‌های عاطفی شده است که همین بستری برای شناخت درونیات بیشتر او توسط خواننده می‌شود. ضمن اینکه در کتاب معاشقه‌اش با ریچل بعد دیگری به شخصیت او اضافه کرده و خیانت‌اش نشان می‌دهد که فرد صادقی نیست. در قسمت‌هایی از فیلم هم ریچل همچنان به عنوان یک معشوق معرفی می‌شود؛ اما از آنجایی که شخصیت دکارد در فیلم مشخصا به هیچ شخصی تعهدی ندارد، نمی‌توانیم عدم صداقت او را به عنوان یک پارادوکس شخصیتی به شمار بیاوریم.

۲. در آزمون وویت-کمپف (Voight-Kampff) دکارد یک رپلکانت است؟

شخصیت ریک دکارد

آزمونی به نام وویت-کمپف در هر دو نسخه‌ی کتاب و فیلم وجود دارد که سوالاتی خاصی از افراد پرسیده می‌شود تا مقدار واکنش‌های غیرارادی مانند ضربان قلب و گشاد شدن مردمک چشم آن‌ها برای تشخیص هویت واقعی‌شان، مورد ارزیابی قرار بگیرد. این آزمایش همیشه توسط افراد حرفه‌ای انجام می‌شود، اما در بعضی مواقع رپلکانت‌های باهوش از پس این آزمایش بر می‌آیند به همین منظور از آن‌ها سوالات بیشتری پرسیده می‌شود؛ مانند صحنه‌ای که دکارت در فیلم برای اینکه بفهمد ریچل یک رپلکانت هست یا خیر، سعی دارد با سوالات پی‌درپی او را به دام بی‌اندازد.

در جهان کتاب دکارد مورد آزمون وویت-کمپف قرار می‌گیرد اما مقدار ‌ذکاوت و هوش او در پاسخ به سوالات ذهن را به سمتی می‌برد که درنهایت رپلکانت بودن یا نبودن او یک مجهول باقی می‌ماند. اما در نسخه‌ی فیلم از دکارد آزمایشی گرفته نمی‌شود و بلید رانر ریدلی اسکات نیز پاسخ شفافی درباره‌ی رپلکانت بودن شخصیت محوری‌اش به مخاطب ارائه نمی‌دهد.

کتاب بلید رانر اثر اسکات بوکاتمن نشر علمی فرهنگی

۱. دو دکارد به روشی متفاوت با روی برخورد می‌کنند

روی بتی در فیلم بلید رانر

فیلیپ کی دیک گویی انتهای قصه‌ی خود را با بی‌حوصلگی تمام به پایان رسانده‌ است؛ زیرا دکارد کاملا بی‌رغبت شخصیت روی بتی را می‌کشد و فورا افکارش معطوف می‌شود به سمت وعده‌هایی که برای کشتن رپلکانت‌ها به او داده‌اند. اگرچه بعدها او به خاطر کار خود دچار احساس گناه می‌شود.

در جهان فیلم تقابل بین دکارد و روی با یک درگیری فیزیکی و دیالوگ‌های تاثیرگذاری در انتهای فیلم همراه می‌شود. برخلاف باورها دکارد توسط روی از سقوط نجات پیدا کرد و سپس حرف‌های نهایی‌ روی درباره‌ی رپلکانت‌ها تاثیر عمیقی بر او می‌گذارد. این صحنه به یکی از مشهور‌ترین بخش‌های بلید رانر تبدیل شده است، جایی که روی دیالوگ «همه‌ی آن لحظات در زمان گم خواهند شد، مانند اشک در باران» را زیر باران با نمای بسته و با احساساتی شگرف بیان می‌کند. در جهان کتاب و فیلم این صحنه به همین شکل رقم می‌خورد، اما با این تفاوت که دکارد در بلید رانر شخصیتی بسیار سرسخت و درونگراتر نسبت به نسخه‌ی کتاب دارد پس در نتیجه دگردیسی او برای مخاطب بسیار دوست داشتنی‌تر است.

منبع: Screenrant



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X