تاریخچه و انواع لغتنامهها و فرهنگهای واژگان زبان فارسی
واژهنامه، فرهنگ، (دیکسیونر به فرانسوی) یا (دیکشِنِری به انگلیسی) یا گاهی لغتنامه یا فرهنگ لغت یا فرهنگ واژگان، کتابی است که در آن معانی واژههای یک، دو، یا چند زبان همراه با توضیحات مربوط به ریشه، تلفظ، یا اطلاعات دیگر مربوط به واژهها به ترتیب حروف الفبای زبان یا زبانهایی معیّن گردآوری میشوند.
واژهنامه با دانشنامه تفاوت دارد. در یک واژهنامه معمولاً، تنها به معنای واژهها اکتفا میشود و اطلاعات دیگری (نظیر تاریخچه و ریشه آنها) داده نمیشود. افزون بر این، در واژهنامهها تنها به واژههای عمومیِ یک زبان اشاره میشود، و اسمهای خاص (مانند نامهای جایها و کسان) کمتر نوشته میشود. با این حال، مرز دقیقی بین واژهنامه و دانشنامه نمیتوان تعیین کرد، و برخی کتابها به نوعی در هر دو طبقه جا میگیرند؛ مانند واژهنامه دهخدا.
انتقادها به مفهوم فرهنگ لغت
پیر بوردیو هر فرهنگ لغتی را حاوی سوگیری میداند و در این رابطه بر این عقیده است که تمام فرهنگنامهها، اعم از جامعهشناسی، انسانشناسی، فلسفه و غیره، اغلب زورگویانه هستند. او علت این امر را این میداند که آنها در تظاهر به توصیف، در واقع به برخی واژهها مشروعیت میدهند. او فرهنگنامهها را ابزارهایی میداند برای ساخت واقعیتی که مدعی ثبت آناند، و مدعی است آنها میتوانند مؤلفان و مفاهیمی را که وجود ندارند به وجود بیاورند و، برعکس، درباره مفاهیم یا مؤلفانی که وجود دارند خاموش بمانند.
انواع فرهنگهای لغات
فرهنگهای لغات بسته به کارکرد زبانی آنها امروزه انواع مختلفی دارند که در این بخش رایجترین انواع آنها را باهم مرور میکنیم.
فرهنگ لغت تخصصی
تمایز گستردهای بین فرهنگ لغتهای عمومی و تخصصی وجود دارد. فرهنگ لغتهای تخصصی بهجای طیف کاملی از کلمات در زبان، شامل کلمات در زمینههای تخصصی میباشند. مانند دیکشنری تخصصی شیمی، دیکشنری تخصصی عمران، دیکشنری تخصصی حسابداری و غیره.
فرهنگ لغت تکزبانه
یک فرهنگ لغت تکزبانه از یک زبان برای کلمات و تعاریف آنها استفاده میکند. برای مثال دیکشنری انگلیسی به انگلیسی Longman و غیره.
فرهنگ لغت دوزبانه
این فرهنگ لغت به دو زبان معنی کلمات را در اختیار ما قرار میدهد. مانند دیکشنریهای انگلیسی به فارسی و غیره.
فرهنگ لغت چندزبانه
این فرهنگ لغت معنی کلمات را در چند زبان مختلف در اختیار ما قرار میدهد. برای مثال دیکشنری آلمانی به فارسی و انگلیسی که معنی لغات آلمانی را به طور همزمان هم به فارسی و هم به انگلیسی در اختیار ما قرار میدهد.
فرهنگ لغت ریشهشناسی
یک فرهنگ لغت ریشهشناسی، پیشرفت یک کلمه را با گذشت زمان دنبال میکند و نمونههای تاریخی را برای نمایش تغییرات ارائه میدهد.
فرهنگ لغات جدولی
این فرهنگ لغت کلمات را با توجه به تعداد حروف گروهبندی کرده تا به افراد کمک کند تا کلمات با طولی مشخص را برای تکمیل معماهای جدول پیدا کنند.
فرهنگ لغت همقافیه
دیکشنری قافیهای نوعی از فرهنگ لغت است که در آن کلمات بر اساس صداهای انتهایی خود در یک گروه قرار میگیرند. وقتی دو کلمه با یک صدا خاتمه مییابد، به آنها همقافیه میگویند. از این دیکشنری بیشتر در شعرها استفاده میگردد.
فرهنگ لغت بصری
فرهنگ لغت بصری فرهنگ لغتی است که در درجه اول از تصاویر برای نشان دادن معنای کلمات استفاده میکند. فرهنگ لغتهای تصویری اغلب به جای اینکه یک لیست الفبایی از کلمات باشند، توسط تصاویر و عکسها سازماندهی میشوند. برای هر موضوع یک تصویر با کلمه صحیح برچسبگذاری شده است. فرهنگ لغتهای تصویری میتوانند یک زبانه یا چندزبانه باشند و نام اقلام را به چند زبان ارائه دهند. برای کمک به یافتن تصویر صحیح که کلمه را تعریف میکند، معمولاً از فهرست کلمات تعریف شده استفاده میشود.
واژهنامههای جیبی
فرهنگ لغت جیبی یک فرهنگ لغت قابل حمل کوچک است که برای حمل راحت در زمانهایی مانند مسافرت طراحی شدهاند. در نتیجه معمولاً برای مقاومت در برابر خطرات سفر و غیره پوشش سختی دارند.
اصطلاحنامه
اصطلاحنامه کتابی است که کلمات را با توجه به مفاهیم آنها گروهبندی میکند، بنابراین مترادفها و کلماتی که معنی آنها نزدیک به هم میباشد، با هم گروهبندی میشوند.
واژهنامه لغات دشوار (Glossary)
لیستی از کلمات یا عباراتی است که در یک زمینه خاص با تعریف آنها استفاده میشود، که اغلب در پشت یک کتاب تخصصی یا دانشگاهی به عنوان ضمیمه متن پیدا میشوند.
چگونه از فرهنگ لغت استفاده کنیم؟
نکته قابل تأمل در استفاده از فرهنگ لغت، عدم استفاده از فرهنگ لغتهای خیلی قدیمی است. به عبارت دیگر، به منظور دسترسی به جدیدترین کلمات، عبارات، ترکیب لغات، و … ارتقای فرهنگ لغت هر دو یا سه سال حائز اهمیت است. به علاوه، توصیه میشود برای مقاصد مختلف از فرهنگهای لغت متفاوت استفاده کنید مثلاً فرهنگ لغات مترادف و متضاد، فرهنگ کلمات ترکیبی، فرهنگ لغات مصور، فرهنگ ریشهشناسی واژگان انگلیسی و غیره.
به عنوان اولین گام در استفاده از یک فرهنگ لغت جدید بهتر است بخش مقدمه را به دقت مطالعه کنید تا با اطلاعات مهم در مورد مدخل کلمات، برچسبها، اختصارات، نمادهای آوایی برای تلفظ صحیح، و غیره آشنا شوید، زیرا این قبیل اطلاعات در همه فرهنگها به اشتراک گذاشته نشدهاند.
چنانچه به دنبال یک کلمه در فرهنگ لغت میگردید، توجه داشته باشید که واژهها بر اساس حروف الفبا مرتب شدهاند. بنابراین، برای مثال، اگر به دنبال کلمه ‘rattle’میگردید، باید به واژگان راهنما که گوشه بالای هر صفحه از فرهنگ لغت یافت میشوند توجه کنید. این واژگان به شما کمک میکنند بسیار آسانتر و سریعتر جای کلمه مورد نظر خود را پیدا کنید.
در مدخل هر کلمه در فرهنگ لغت، ممکن است اطلاعات زیر را پیدا کنید:
تعریف کلمه
- نمادهای آواشناسی برای تلفظ صحیح
- اجزای کلمه: اینکه آیا یک کلمه اسم (N)، فعل (V)، صفت (ADJ)، قید (ADV) و یا حرف اضافه (Prep) است.
- قابل شمارش (به عنوان مثال کتاب) و یا غیر قابل شمارش بودن کلمه (مانند پول)
- شکل جمع و جمع های استثنا، به عنوان مثال ‘children’ برای child و ‘women’ برای woman.
- کلمات مترادف و متضاد ممکن (در صورتی که کلمه مترادف یا متضاد داشته باشد)
- سیاق کلام (رسمی یا غیر رسمی بودن کلمه در اکثر فرهنگ لغت ها دیده می شود)
- در مورد افعال (گذشته ساده و اسم مفعول و اسم مصدرافعال)
- در مورد افعال (افعال عبارتی ممکن) به عنوان مثال ‘Bring about’ که به معنی موجب شدن ، و یا ‘Gulp down’، که به معنی بلعیدن است.
- مثال هایی برای کلمات که معمولا با حروف خوابیده نوشته می شوند.
- منشاء یا ریشه کلمه، که اطلاعات بیشتری در مورد تاریخچه یک کلمه می دهد (تمام فرهنگ های لغت شامل این ویژگی نمی شوند).
نکته مهم:
چنانچه کلمه مورد نظر شما دارای معانی متعددی باشد، به عنوان مثال، کلمه “gas”، فرهنگ لغت معمولاً این معانی را با یک عدد (۱، ۲، ۳، …) درست قبل از تعریفهای مختلف نشان میدهد. معمولاً معانی و تعاریفی که متداولتر هستند در شماره ۱ درج میشوند. در این وضعیت، شما باید سعی کنید تنها روی یکی از معانی که با کاربرد واقعی کلمه در موقعیت همخوانی دارد تمرکز کنید.
– نکته آخر در مورد صرفهجویی در وقت با استفاده از نسخههای الکترونیکی از فرهنگهای نصب شده بر روی کامپیوتر، تلفن همراه، لپتاپ، تبلت PC، و غیره است که به شما این امکان را میدهد تا لغت مورد نظر خود را با تایپ کردن در جعبه جستجو پیدا کنید. شماری از فرهنگهای لغت گویا هستند و با استفاده از آنها شما قادر هستید به کلمات مجزا و نیز تمامی مثالها با صدایی طبیعی و واضح گوش دهید.
سابقهی تألیف فرهنگ واژگان فارسی
بنیاد زبان امروزی فارسی بر پایه زبان پارسی باستان در سدهٔ اول اسلام گذاشته شد و در مدت یکصد سال شعر فارسی رشد کرد و به پایهٔ کمال رسید. در سدهٔ سوم هجری، ابوحفص سُغدی، بهمنظور کمک به تورانیان در فهم دقائق شعر فارسی فرهنگی نوشت که بعدها از بین رفته است، اما میدانیم جمالالدین حسین انجو در فرهنگ جهانگیری و محمدقاسم سُروری در مجمعالفرس که هردو در اوائل سدهٔ یازدهم تألیف شده و شمسالدین قیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم تألیف اوائل قرن هفتم و ابونصر فارابی در کتاب موسیقی خود از این کتاب یاد میکنند.
فرهنگ ابوحفص سُغدی نخستین فرهنگ واژگان فارسی است و نیز نخستین کتاب نثر فارسی به شمار است و کتاب دوم تاج المصار رودکی و سوم ترجمهٔ تاریخ طبری است که در حدود ۳۵۲ ابوعلی محمدِ بلعمی به حکم امیر منصور سامانی آن را به پارسی گردانید.
فرهنگ تاج المصادر نیز که رودکی (درگذشته سال ۳۲۹ ق) بهمنظور حل مشکلات اشعار برای مردم خراسان نوشت، از نسخهٔ آن اطلاعی در دست نیست.
سوم واژهنامه لغت فرس تألیف ابو منصور علی بن احمد اسدی طوسی است که در سدهٔ پنجم میزیسته و در آن اشعار بسیار از استادان سخن است که در جائی دیگر دیده نشده. نام هفتاد و شش تن از شعراء قدیم و نیز بعض شعرهای کلیله و دمنه و سند بادنامه گمشده رودکی و بعض اشعار و امق و عذرای گمشده عنصری در آن آمده و در ترتیب لغات ملاحظه حرف آخر شده است. پاول هورن، خاورشناس آلمانی، به سال ۱۸۹۷ مسیحی آن را چاپ کرده [و چاپی دیگر پس از مقابله و تصحیح آقای عباس اقبال به سال ۱۳۱۹ خورشیدی در چاپخانهٔ مجلس خورده است.]
فرهنگ لغت چهارم فرهنگ قطران تألیف حکیم ابو منصر قطران تبریزی معاصر اسدی است. در مقدمه فرهنگ جهانگیری و صحاح الفرس به آن اشاره شده ولی امروز کسی را سراغ نداریم که نسخهای از این فرهنگ را داشته یا دیده باشد.
پنجم صحاح الفرس تألیف محمد هند و شاه منشی غیاثالدین بن رشیدالدین فضل الله است که از لغت فرس استفاده کرده و از فرهنگ ابو حفص بیاطلاع بوده است.
ششم معیار جمالی تألیف شمسالدین محمد فخری اصفهانی است که به سال ۷۴۵ بنام انجو شاه فارس نوشته و به سال ۱۸۸۵ مسیحی به اهتمام کارل زالمان در روسیه بچاپ رسیده است. مؤلف به جای آنکه از استادان سلف شاهد بیاورد اشعار خود را به مناسبت معانی لغات ثبت کرده است.
واژگاننامهها در هند
گوئی از اواخر قرن هشتم به بعد دانشمندان هند به لغات فارسی و اصطلاحات شعری بیش از ایرانیان توجه داشتهاند زیرا که دوازده فرهنگ لغت مربوط به اواخر سده هشتم تا آخر سده دهم در دست است که در هند تألیف شده و در همین مدت دو فرهنگ در ایران تألیف گردیده است مکمل زحمات دلبستگان فارسی در هند همانا تألیف فرهنگ جهانگیری به سال ۱۰۱۷ میباشد. جهانگیری بهترین و جامعترین فرهنگ فارسی است. مؤلف آن جمالالدین حسین انجوی شیرازی یکی از امراء دربار اکبر شاه و فرزند و جانشین او جهانگیر شاه بوده و پنجاه و سه فرهنگ فارسی در دست داشته و در لغات مندرج در آنها و نیز در لغاتی که خود پیدا کرده تحقیق و اجتهاد نموده و تحریفات را دور ریخته است. خود گوید «بسیاری از لغات که در هیچ فرهنگی نشانی از آن نبود به هم رسید حل آن را چاره جز تفحص از اهل دیاری که مصنف یا ناظم از آنجا بوده یا توطن در آنجا داشته نیافتم.
مثلاً لغاتی که از حدیقه و دیوان حکیم سنائی غزنوی یافته شد از مردمان غزنی و کابل پژوهش نمودم». ترتیب لغات پسندیده نیست حرف دوم هر کلمه را باب و حرف اول را فصل قرار داده است. شاید به همین جهت کمتر از آنچه شایسته است طرف توجه واقع گردیده به سال ۱۲۹۳ هجری در شهر لکهنو چاپی سراسر غلط از این فرهنگ سودمند انجام یافته است. در قرن یازدهم و دوازدهم هفده فرهنگ لغت در هند تألیف گردید. از آن جمله است برهان قاطع تألیف محمد حسین متخلص به برهان که سال پایان تألیفش ۱۰۶۲ میباشد و به ترتیب حروف تهجی تنظیم گردیده. هزارها لغت و معنی زائد بر فرهنگهای سلف دارد که بعضی اصیل نیست. این فرهنگ لغت شهرت بسیار یافته و چندین نوبت چاپ شده است. دیگر فرهنگ رشیدی تألیف عبدالرشید الحسینی از مردم سند است که تحقیقات مفیدی در لغات فارسی کرده و حرف اول و دوم به ترتیب حروف تهجی است و به سال ۱۲۹۲ در کلکته چاپ سربی خورده است. دیگر بهار عجم تألیف تیک چند متخلص به بهار است. در ۱۱۵۲ به اتمام رسیده و شامل الفاظ مرکب و اصطلاحات فارسی است. بهقدری پسند ادباء معاصر او واقع شد که تا ۱۲۰۰ که تاریخ وفات مؤلف است هفت بار به چاپ رسید و پس از آن هم چند بار چاپ سنگی خورده است.
از سدهٔ سیزدهم یازده فرهنگ لغت در دست است که یکی از آنها انجمن آرای ناصری تألیف رضاقلی هدایت از رجال نامی سلطنت ناصرالدین شاه قاجار و صاحب تألیفات بسیارِ دیگر است و به سال ۱۲۸۸ ق پایان یافته و در همان سال هم چاپ سنگی خورده است.
بعضی الفاظ جعلی برهان و دساتیر را ضبط کرده و بسیاری لغات تاریخی با تحقیقات زمان خود آورده که قابلاستفاده است. ترتیب لغات به حروف تهجی است و تلفظ را به کمک هموزن هر لغت روشن ساخته است. دیگر هفت قلزم تألیف غازی الدین حیدر فرمانروای استان اود واقع در شمال هند است. از ۱۲۲۹ که سال جلوس او بوده تا ۱۲۳۲ آن را نوشته و قبول محمد نام آن را مرتب کرده و دیباچهٔ آن را نگاشته است. این فرهنگ بر اساس برهان قاطع تألیف شده و دو بار به چاپ سنگی رسیده است. دیگر غیاثاللغات تألیف محمد غیاثالدین رامپوری است که چهارده سال رنج برده و کتاب خود را به سال ۱۲۴۲ بهپایان رسانیده است. لغات عربی و اصطلاحات علمی بسیاری در آن مضبوط و حرف اول و دوم هر لغت به ترتیب حروف تهجی است.
در ابتدای قرن چهاردهم، مفصلترین فرهنگ لغت فارسی بنام آنندراج، فرمانروای شهرستان ویجینگر، واقع در جنوب هند، نوشته شد. مؤلف محمد پادشاه متخلص بشادد بیرراجه آنندراج و مردی دانشمند و شاعر بوده. لغات عربی را از منتهیالارب و منتخباللغه و صُراح و غیاث و فرهنگ فرنک (اشتاینگس یا جانسون) و لغات فارسی را از مؤیدالفضلا و بهار عجم و غیاث و انجمنآرا و برهان و هفت قلزم و کشفاللغات و شمس و مصطلحات وارسته با توضیح و شواهد هریک نقل کرده و به ترتیب حروف تهجی درآورده است. از جهانگیری و رشیدی و سراج استفاده نکرده. تاریخ ختم تألیف ۱۳۰۶ ق است. به سال ۱۳۰۷ ق در شهر لکهنو در ۳۰۱۱ صفحهٔ بزرگ چاپ سنگی خورده است.
دو فرهنگ لغت دیگر بنام آصف اللغات و نقش بدیع در هند و نیز فرهنگ نوبهار و کاتوزیان در ایران چاپ شده است و علاوه بر فرهنگهای یاد شده چهار فرهنگ فارسی بترکی بنام اقنوم عجم و شامل اللغات و قائمه لطف اللّه و لغت نعمت اللّه تألیف قرن نهم و دهم در دست میباشد.
شرح فوق از مقدمه جلد پنجم فرهنگ نظام تألیف علامه آقا محمدعلی داعیالاسلام بهاختصار نقل گردید. این فرهنگ، جامعِ لغات فارسی و لغات عربیِ مستعمل در فارسی به امر «نظام»، حکمران دکن، واقع در جنوب هند، از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۸ قمری تألیف و در همانجا در ۵ جلد و ۳۵۳۶ صفحه چاپ سنگی شده است. از فرهنگ جامع مرحوم ناظم الاطباء نفیسی که از «ا» تا «ل» در چهار جلد به طبع رسیده و جلد آخر آن زیر چاپ است و نیز از لغتنامه آقای علی اکبر دهخدا که چهار جزء آن بهتازگی از چاپ درآمده چون هر دو پس از ۱۳۱۸ تاریخ اتمام فرهنگ نظام انتشار یافته یاد نشده است.
فهرست فرهنگهای لغت فارسی
برای تأیید پذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه به شیوه ویکیپدیا برای ارجاع به منابع، با ارائهی منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بی منبع را میتوان به چالش کشید و حذف کرد.
فرهنگهای یکزبانه فارسی که پس از اسلام تا قرن هشتم هجری تألیف شدهاند همگی فرهنگهای کوتاه و اختصاصی هستند که غالباً بر اساس حرف آخر لغات و برای استفاده شاعران که بتوانند لغات را در قافیه به کار ببرند تنظیم شدهاند. در این دوره هنوز تألیف فرهنگهای یکزبانه فارسی با هدف بیان معانی لغات برای عموم مردم باب نشده بود مگر فعالیتهای که در هند و اندکی در عثمانی شروع شده بود؛ چون زبان فارسی برای آنها زبانی ناآشنا بود و برای یادگیری و آموختن آن به لغتنامه نیاز داشتند.
از قرن هشتم تا قرن سیزدهم هجری قمری فرهنگهای یکزبانهٔ فارسی نسبت به دوره قبل شاهد افزایش حجم قابلتوجهی هستند و همچنین بر خلاف دوره قبل برای استفاده مردم عادی از آنها به ترتیب حرف اول واژهها الفبایی شدهاند. کمتوجهی ایرانیان نسبت به تألیف فرهنگهای یکزبانه فارسی برای مدت مدیدی از یک سو و در طرف مقابل تعدد و شهرت فرهنگهای یکزبانه فارسیِ نوشته شده در شبه قاره هند آفاتی نیز داشته که از آن جمله مرجع قرار دادن این فرهنگها توسط فرهنگنویسان ایرانی و از آن طریق وارد شدن شماری واژههای مجعول و ساختگی دساتیری به زبان فارسی است.
در اوایل قرن چهاردهم قمری فرهنگ ناظمالاطبا تألیف میشود که نخستین فرهنگ فارسی است که در آن از روش فونتیک برای نشان دادن تلفظ واژهها استفاده شده است. همچنین در این فرهنگ واژههایی که از زبانهای اروپایی وارد فارسی شده بودند، آمده است. در سده حاضر لغتنامه دهخدا تألیف میشود که بزرگترین فرهنگ فارسی است. در دو دهه اخیر فلسفه تدوین فرهنگهای یک زبانه به طرز قابل توجهی رعایت شده و فرهنگهای یکزبانه فارسی میکوشند واژهها را با توصیف و تعریف و به شیوه روایی معنی کنند تا آنکه با مترادف معنی واژه مورد نظر را برسانند.
تاکنون فرهنگ لغات متعددی در ایران نوشته شده است. از مهمترین فرهنگهای یکزبانه فارسی، به ترتیبِ تاریخِ تألیف، میتوان به اینها اشاره کرد:
۱- لغت فرس
لُغَتِ فُرْسْ یا فرهنگ اسدی نام واژهنامه مهم و قدیمیای است که اسدی طوسی شاعر سرشناس سده پنجم هجری آن را تألیف کردهاست.
تاریخچه
این فرهنگ بعد از رساله ابوحفض سغدی و تفاسیر فی لغه الفرس به تألیف شرفالزمان قطران بن منصور ارموی شاعر معروف (۴۶۵ هجری قمری) نگاشته شدهاست که از این دو اثر اثری نیست در نتیجه کتاب لغت فرس اولین فرهنگ لغت موجود است. اسدی طوسی این فرهنگ را پس از نظم گرشاسپنامه، یعنی بعد از ۴۵۸ هـ. ق تألیف کردهاست.
تصحیح
این واژهنامه، در ایران، تا کنون با تصحیحهای، عباس اقبال، محمد دبیرسیاقی، علیاشرف صادقی و فتحالله مجتبایی منتشر شدهاست.
دلیل نگارش
گفته میشود نگارش این واژهنامه به تشویق اردشیر بن دیلمسپار قطبی نجمی (شاعر) بودهاست. اسدی در این کتاب برای شرح غالب لغات، شاهد یا شواهدی از شاعران میآورد. ترتیب واژههای این واژهنامه بر پایه حرف آخر آنها است.
اسدی همانگونه که خود در کتاب لغت فرس گفتهاست این کتاب را برای آن نوشت تا شاعران و نویسندگان پارسی زبان سرزمینهای غربی ایران که با برخی از واژههای بهکاررفته در خراسان و فرارود آشنایی نداشتند بتوانند مشکلات لغوی خود را به یاری این کتاب رفع کنند. این لغتنامه بیشتر برای استفادهٔ شاعران تنظیم شده از این رو ترتیب لغات این فرهنگ بر اساس حرف آخر آنهاست و برای پیدا کردن قافیه برای شاعران به ویژه آنهایی که به فارسی تسلط کافی نداشتند منبع ارزشمندی بوده است.
اهمیت
این واژهنامه، جدای از آن که به واژهها پرداخته، برخی چامههای چامهسرایانی کهن را که امروزه جز نام آگاهیای دیگر ازشان نداریم، یا پارههایی از سرودهایی چون «کلیله و دمنه» و «سندبادنامه»ی رودکی و «وامق و عذرا»ی عنصری را که از میان رفتهاند، از گزندِ زمانه نگه داشته است.
اشکالات
مطالب این کتاب طی سالهای متوالی تغییرات بسیاری داشته و در هر زمان برای تکمیل به آن مطلبی را افزودهاند چنانکه به جرات نمیتوان گفت آنچه از اسدیست کدامست با این همه کتاب جالب و سودمندی است و اساس کار همه فرهنگنویسان بعد از اسدی بودهاست.
۲- فرهنگ قَوّاس
فرهنگ قوّاس واژهنامهای فارسی به فارسی است که به دست فخرالدین مبارکشاه غزنوی مشهور به فخر قواس یا فخر کمانگر (متوفی ۷۱۶ هـ. ق) نوشته شدهاست. این فرهنگ نخستین فرهنگ یکزبانه فارسی است که در هند تألیف شده و به احتمال، پیش از ۶۹۹ هـ. ق نگارش شدهاست. واژهها در این فرهنگ بر اساس موضوع گردآوری شدهاند که شامل پنج بخش میشوند و به همین جهت به فرهنگ پنج بخشی نیز معروف بوده. بیشتر درآیههای این فرهنگ از لغت فرس اخذ شدهاست. این فرهنگ تعدادی لغات مصحفّی دارد.
۳- فرهنگ وفائی
فرهنگ وفائی فرهنگ لغت فارسی به فارسی است که در سال ۹۳۳ ه. ق توسط حسین وفائی تألیف شدهاست. این کتاب در زمان شاه طهماسب صفوی نوشته شدهاست و در زمره فرهنگهای کمیاب فارسی قرار میگیرد. نسخه خطیِ این کتاب هماکنون در کتابخانه دانشگاه علیگر هند نگهداری میشود.
۴- فرهنگ تحفهالاحباب
فرهنگ فارسی به فارسی تحفهالاحباب (هدیه ی دوستان)، که از مآخذ فرهنگهای سروری و جهانگیری و برهان قاطع و بعضی فرهنگهای بعدی است، در سال ۹۳۶ نوشته شده و به وزیر خراسان اهدا شدهاست. پدیدآورنده در دیباچه کتاب، خود را «حافظ اوبهی» نامیدهاست.
اوبهی از دانشوران، سرایندگان، خوشنویسان و خوانندگان سرشناس سده دهم بوده و امیر علیشیر نوایی، وزیر دانشمند سلطان حسین بایقرا ذکر او را به عنوان یکی از متعیّنین خراسان آوردهاست. (کلمه «اوبهی» از منطقه موسوم به «اوبه» مأخوذ شده که هنوز هم بدان نام موسوم است. اوبه یکی از شهرهای باستانی و شهره ولایت هرات میباشد که در فاصله ۱۲۰ کیلومتری شرقی شهر هرات موقعیت دارد). وی در پایان زندگی به ورارود (بخارا) رفته و در همانجا در صدونُه سالگی در گذشتهاست. برخی از پژوهندگان شخصی را که تحفه الاحباب به او اهدا شده، حبیبالله ساوجی، وزیر دورمیش خان فرمانروای هرات میدانند و برخی دیگر او را سعدالدین مشهدی.
به نظر علی اشرف صادقی هیچکدام از این دو نظر درست نیست. زیرا کتاب تحفه الاحباب با فرهنگ مدرسه سپهسالار که بر روی آن به غلط، «فرهنگ قطران» نوشتهاند، همانندی تقریباً تام دارد. بررسی و همسنجی این دو فرهنگ نشان میدهد که هر دوی آنها از روی یک فرهنگ قدیم تر که احتمالاً در هند نوشته شده، رونویس شدهاند. این دو فرهنگ در عین همانندی تقریباً تام، دارای برخی نایکسانیها نیز هستند که ظاهراً به تصرف مؤلفان آنها در نسخه مادر آنها برمی گردد؛ بنابراین باید نتیجه گرفت که اوبهی یک فرهنگ قدیمتر را که نسخه آن اکنون در دست نیست، به دست آورده بوده و با افزودن پیشگفتار و پسگفتار و احتمالاً دستکاریِ جزئی، آن را به نام خود کرده و به وزیر خراسان تقدیم داشتهاست.
۵- فرهنگ میرزا ابراهیم
فرهنگ میرزا ابراهیم واژهنامهای فارسی از میرزا ابراهیم اصفهانی است که در زمان شاه تهماسب یکم صفوی و در سال ۹۸۶ قمری/۹۵۷ خورشیدی تألیف آن را به پایان برده است.
حرف نخست این فرهنگ لغت «باب» و حرف پایان آن «فصل» است. این فرهنگ با واژه «آرا» آغاز شده و با کلمه «یزدادی» پایان یافته است. میرزا ابراهیم، اشعار بسیاری را از شعرای متعدّد به عنوان شواهد لغوی آورده و بیشترین ابیات، از فردوسی، انوری، ظهیر فاریابی و کمالالدین اسماعیل اصفهانی است.
در تدوین واژهنامه از شیوه کسانی چون محمد بن هندوشاه نخجوانی مؤلّف صحاحالفرس استفاده شده است و این فرهنگ از منابع مورد استفاده فرهنگهای بعدی مانند مجمعالفرس سروری، فرهنگ جهانگیری، برهان قاطع و غیاثاللغات بوده است.
۶- مؤیدالفضلا
مؤیدالفضلا، یکی از فرهنگهای فارسی که در سال ۹۲۵ هـ. ق توسط محمد لاد دهلوی در زمان اوج فرهنگنویسی در هندوستان، تألیف شدهاست. این فرهنگ لغت در سه فصلِ عربی، فارسی و ترکی نوشته شدهاست.
۷- فرهنگ سُروری
فرهنگ سُروری یک فرهنگ لغت فارسی است که شامل ۶۰۰ لغت میشود. این کتاب در سال ۱۰۰۸ هـ.ق. به دست محمدقاسم بن حاج محمد کاشی، شاعر متخلص به سُروری نوشته شدهاست. وی این اثر را به فرمان شاه عباس صفوی تدوین کرد. در این کتاب برای تلفظ کلمات، حرکات اول، دوم و سوم مشخص شدهاند و لغات مشهور همراه با شاهدی از اشعار متقدمان آورده شدهاست. در تنظیم واژهها، حروف اول «باب» و حروف آخر «فصل» قرار داده شده و استعارهها و اصطلاحهایی هم در یک باب جداگانه آمدهاست. نویسنده در سال ۱۰۱۸ هـ.ق. کتابش را خلاصه میکند و به نام حاتم بیگ اعتمادالدوله درمیآورَد.
فرهنگ جهانگیری لغتنامهای فارسی است. جمالالدین حسین بن فخرالدین حسن اینجوی شیرازی، ملقب به عضدالدوله، در سال ۱۰۰۵ ق. فرهنگی به نام اکبر شاه شروع و در سال ۱۰۱۷ آن را به اتمام رسانید. سپس به تجدید نظر آن پرداخت؛ و در سال ۱۰۳۲ نسخه مجددی از آن را به پادشاه هند، جهانگیر، فرزند اکبر عرضه داشت. این مجموعه لغت به فرهنگ جهانگیری شهرت دارد. این کتاب که صرفاً محتوی لغاتی است که عادتاً آنها را فارسی میشناسیم، برای هر لغت شواهد شعری آوردهاست، از بهترین و دقیقترین فرهنگهای زبان فارسی است.
۹- فرهنگ جعفری
کتاب فرهنگ جعفری یکی از فرهنگهای واژه فارسی است که توسط محمد مقیم توسریکانی در سال ۱۰۴۰ نوشته شد و حدود ۷۰۰۰ واژه را شامل میگردد که ترتیب حروف تهجی است و دارای دستور زبان فارسی است.
۱۰- برهان قاطع
برهان قاطع یک واژهنامهٔ زبان فارسی است که در سال ۱۰۳۰ هـ. ش به دست محمدحسین بن خلف تبریزی (متخلص به برهان) در حیدرآباد، هندوستان به نام سلطان عبدالله قطبشاه، پادشاه شیعیمذهبِ دکن، نوشته شدهاست.
سعی او بر آن بودهاست تا فرهنگش نسبت به فرهنگهای پیشین جامعتر باشد. غلامحسین مصاحب میگوید این کتاب در حدود ۱۹٬۴۱۷ لغت و کنایه و اصطلاح و استعارهٔ مستعمل در فارسی را دربردارد.
تاریخچه چاپ
این فرهنگ بار اول در ۱۸۱۸ در کلکته و سپس در کلکته و بمبئی و لکهنو و تهران مکرراً به چاپ رسیدهاست. در این راستا، علی اصغر حکمت بنابر چاپ کلکته تعداد لغتهایش را ۲۰٬۲۱۱ کلمه ذکر کردهاست؛ و جالب آنکه میگوید زبانها و لهجههای مختلف ایرانی و غیرایرانی در داخل این فرهنگ نقل شدهاست، (مانند مصری، عبری، سریانی، ترکی، هندی، یونانی، رومی، ارمنی، پهلوی و…).
مؤلف در مقدمه میگوید که میخواست «جمیع فوائد فرهنگ جهانگیری، مجمع الفرس، سرمه سلیمانی، صحاح الادویه (حسین انصاری) را که هریک حاوی چندین کتاب لغاتاند، بهطریق ایجاز بنویسد.»
نقد
مؤلف، واژههای دساتیر را، که مجعول و ساختگی است، وارد فرهنگ کردهاست که این امر تا حدّی از ارزش فرهنگ میکاهد؛ بااینحال، دکتر محمد معین با تصحیح انتقادی و با توضیحات سودمندش، این اثر را مفید و قابل استفاده نمود.
۱۲- فرهنگ رشیدی
فرهنگ رشیدی، یکی از فرهنگهای فارسی که دو سال پس از تألیف برهان قاطع، در سال ۱۰۶۴ (قمری) توسط عبد الرشید بن عبد الغفور حسینی مدنی تتوی که به دربار اورنگ زیب پادشاه هند انتساب داشته، تألیف شدهاست.
خلاصه ابتدای کتاب
… چنین گوید معترف به عجز و قصور – و مغترف از مشرب اهل هوش و ارباب شعور – عبدالرشید بن عبدالغفور، الحسینی المدنی التتوی که چون فرهنگ جهانگیری و سروری مطالعه افتاد جامعترین آن دو فرهنگها دید. اما مشتمل بودند بر امری چند که احتزاز و اجتناب از آن لازم و متحتم گردید. اول آنکه مؤلفان آن دو فرهنگ در حل لغات اطناب کردهاند به ایراد عبارات مکرره بیحاصل – و اشعار متکثره لاطائل. دوم آنکه در بعضی لغات تصحیح لفظ و توضیح اعراب و تنفیح معانی چنانکه باید نکردهاند. سوم آنکه بعضی لغات به تصحیفات خوانده و لغات متعدده پنداشته چند تا ذکر کردهاند. مثلاً بعضی کلمات به بای تازی و فارسی و به تا و نون – خوانده چهار جا ذکر کردهاند؛ و بعضی را به کاف تازی و فارسی – و بعضی را به سین و شین – و بعضی را به زای تازی و فارسی و رای مهمله خوانده و این در نسخه سروری بیشتر است و در جهانگیری کمتر؛ و سوای این نیز سهو و غلط است که در بیان لغات معلوم شود؛ و عجبتر آنکه در بعضی لغات میان کاف و لام و میان واو و را و مانند آن حروف که اشتباه در آن بعدی دارد اشتباه نمودهاند. مثلاً در نسخه سوری در لغت «گراز» گفته که مرضی است – حال آنکه بدین معنی «کزاز» به ضم کاف تازی و هر دو زای معجمهاست، و نیز گفته که به معنی کوزه ایست که تنگ نیز گویند – حال آنکه بدین معنی کراز به ضم کاف تازی و رای مهملهاست…
گشت تاریخ وی از روی قبول
باد فرهنگ رشیدی مقبول
امید از ژرف نگهان و شگرفان صاحب نظر، آنست که اگر سهوی و خطایی در آن رفته – بذیل عفو اغماض بپوشند – در تشنیع و تعریض نکوشند؛ و این کتاب مشتمل است بر یک مقدمه و چند باب و خاتمه…
۱۳- فرهنگ شعوری
فرهنگ شعوری یا لسان العجم، واژهنامهای فارسی به ترکی است که در دو جلد توسط حسن شعوری تألیف شده و در سال ۱۱۵۵ قمری در استانبول با حروف سربی به چاپ رسیدهاست.
۱۴- فرهنگ عباسی
فرهنگ عباسی نام واژهنامهای فارسی به فارسی است که در سال ۱۲۲۵ قمری توسط نایب الصدر بن محمدرضا مشهور به صدرالدین تبریزی تألیف شده. از آنجایی که کتاب به دستور عباس میرزای قاجار نوشته شده به آن فرهنگ عباسی میگویند. این کتاب شامل یک مقدمه درباره کلیات قواعد حروفچینی، شش باب در قواعد دستوری و یک خاتمه درباره استعارات و کنایات است.
۱۵- غیاثاللغات
غیاثاللّغات، یکی از فرهنگهای فارسی است که تألیف آن توسط محمد غیاثالدین بن جلالالدین رامپوری انجام شده و در سال ۱۲۴۲ به پایان رسیدهاست.
گزیدهای از مقدمه
… اما بعد، بر رای عالمآرای دانشمندان روشنضمیر مخفی نماند که چون بعضی از احبا در تعلیم و تعلم نظم و نثر فارسی به دریافت صحت لغات و معانی آن، به تلاش کتب به هر سو میگردیدند؛ و با وجود به هم رسیدن یک دو کتاب به مطلب نمیرسیدند. ناچار از این هیچدان* استکشاف آن نموده، بهجهت تسهل تدریس کتب مروجه استدعای کتاب کافی میکردند. لهذا اضعف عباد ربالعالمین محمد غیاث الدین بن جلالالدین بن شرفالدین اصلحاللهشأنَهُم و نَوَّرَ جنانَهُم ساکن بَلده مصطفی آباد، عُرِفَ رامپور، متعلق پرگنه شاهآباد الکهنور سرکار سهنبل (؟) مضاف صوبه دارالخلافه شاه جهانآباد با وجود وفور علائق و کثرت افکار و ازدحام درس و تدریس طلبه و اشتغال تألیف و تصنیف بعض کتب مثل مفتاحالکُنوز شرح اسکندرنامه و نسخه باغ و بهار و انشا و غزلیات و قصائد و غیره در عرصه چهارده سال به عبارت سهل عامفهم، این کتاب تألیف نموده که مشتمل است بر تحقیق حلیه و معانی لغات ضروریه کثیرالاستعمال عربیه و فارسیه.
۱۶- برهان جامع
برهان جامع، کتاب لغتنامهای مربوط به اوایل دوره قاجار نوشته محمد کریم شقاقی گرمرودی، معلم دوران ولیعهدی محمدشاه قاجار است که در اواخر سلطنت فتحعلی شاه و به فرمان بهمن میرزا، فرزند عباس میرزا، تألیف شدهاست.
مؤلف دو فرهنگ برهان قاطع و جهانگیری را اساس کار قرار داده، و از آنجا که در آنها افزونیها و کاستیهایی، به نظرش رسیده، برهان قاطع را تلخیص کردهاست و سپس، برای تأیید و توضیح لغات، شواهد شعری فرهنگ جهانگیری را در حاشیه کتاب آورده، و کنایات و استعارات متعلق به هر لغت را ذیل همان واژه نقل کردهاست. او در ترتیب لغات، ترتیب فرهنگ جهانگیری را برگزیده، بدینگونه که ابتدا حرف دوم، سپس حرف اول و سوم را اساس قرار داده، و حروف را به ترتیب الفبا رعایت کردهاست.
این فرهنگ بین پنج تا شش هزار لغت دارد و شامل یک مقدمه و ۲۹ باب است. مقدمه آن نیز یک «مدخل» و ده «طراز» دارد. در مدخل به فتحعلی شاه و ولیعهد او، محمد میرزا و مشوّق تألیف کتاب، بهمن میرزا، و کیفیت اقدام به تألیف اشاره شدهاست. طراز اول در باب اطلاق واژه «پارس» بر ایران و حدود آن؛ طراز دوم در تعداد حروف هجای عرب و عجم؛ طراز سوم در بیان ترتیب لغات برهان جامع؛ طراز چهارم در اقسام کلمه (اسم و فعل و حرف) با بحثی درباره هر یک از آنها؛ طراز پنجم در ضبط معانی حروف مفرده (در آغاز و میان و پایان) با اظهارنظرهایی درباره آن؛ طراز ششم درباره حروفی که جز به ترکیب، معنایی ندارند (پسوندها و پیشوندها)؛ طراز هفتم در تجویز تبدیل حروف به یکدیگر؛ طراز هشتم در ضمایر؛ طراز نهم در املاء (طرز نگارش کلمات)؛ و طراز دهم در عقدِ اَنامل (رقمنویسی اعشاری).
برهان جامع، با به سلطنت رسیدن محمدشاه قاجار فرزند عباس میرزا (۱۲۵۰) به پایان رسیده و در نیمه رجب ۱۲۶۰، به خط میرزا رضاقلی شقاقی تاریخنویس سرابی تبریزی (نایب وزارت خارجه و برادر مؤلف)، تحریر شدهاست. مؤلف در هجدهم شعبان همان سال مقابله نسخه را به پایان رسانده و کتاب زیر نظر او، در ۴۵۶ صفحه و به قطع وزیری بزرگ، در تبریز به چاپ سنگی رسیدهاست. در این لغتنامه، ابیات شاهد در حواشی صفحات میان جدولها نقل شدهاست. دو چاپ دیگر نیز در تبریز (سال ۱۳۰۷) و در تهران (بدون تاریخ) از این اثر صورت گرفتهاست.
۱۷- فرهنگ انجمنآرای ناصری
فرهنگ انجمنآرای ناصری کتابی تألیف امیرالشعرا رضاقلیخان هدایت است. تألیف این کتاب در سال ۱۲۸۸ ه.ق پایان یافتهاست. این کتاب شامل بیست و چهار «انجمن» است که واژهها توضیح داده شدهاند. بخش پایانی کتاب «در آشکار کردن برخی کنایات و استعارات فارسی و عربی با شواهد آنها از اشعار فصحا و بلغا» است.
۱۸- فرهنگ ناظمالاطبا
فرهنگ ناظمالاطبا در اوایل سدهٔ چهاردهم توسط دکتر میرزا علیاکبرخان نفیسی ناظمالاطبا تألیف گشت. این فرهنگ به فرهنگ نفیسی و فَرنودسار نیز معروف است. فرهنگ ناظمالاطبا نخستین فرهنگ فارسی است که از حروف لاتین برای نشاندادن تلفظ کلمات (آوانگاری) استفاده کردهاست.
دربارهٔ کتاب و مؤلفش
این کتاب شامل چهار جلد بزرگ و مشتمل بر ۲۶ هزار لغت فارسی و تازی است. از ویژگیهای این کتاب این است که بسیاری از واژگانی که در زبان فارسی متداول است – اعم از تازی، ترکی، مغولی، زبانهای اروپایی و زبانهای دیگر و همچنین اعلام تاریخی و جغرافیایی جهان اسلام در این فرهنگ گرد آورده شدهاست.
در هنگام تألیف این فرهنگ، ناظم الاطباء که تا آن زمان به زبان فرانسه مسلط بود، احساس کرد که یادگیری زبان انگلیسی نیز برای مراجعه به منابع و مراجع مناسب لازم است. لذا در سن پنجاه و پنج سالگی با همه مشاغل و گرفتاریهای روزمرهای که داشت به فراگیری انگلیسی پرداخت و پس از مدتی در این مهم توفیق یافت. گرچه این لغتنامه یکی از سیزده اثری است که در زمینههای پزشکی و غیرپزشکی از ناظم الاطباء کرمانی به جای ماندهاست، اما برای تدوین آن بیش از سایر آثار خود زحمت کشیده و حتی تا آخرین ساعات حیات خود در تألیف آن همت گماشتهاست.
چاپ کتاب
از این اثر که به فرهنگ نفیسی نیز معروف است، از زمان تألیف آن تا بیست سال بعد، یک نسخه منحصر به فرد به خط مؤلف باقیمانده بود. به کوشش سعید نفیسی فرزند ناظمالاطبا، میرزا آقا دیوانبیگی نماینده بلوچستان، طرحی به تصویب مجلس شورای ملی رساند که فرهنگ ناظمالاطبا را چاپخانه مجلس چاپ کند. این چاپخانه یکی از بزرگترین چاپخانههای ایران در آن زمان بود. سعید نفیسی در مقدمه این فرهنگ نوشتهاست:
مهمترین تألیف مرحوم «ناظم الاطباء» که تا پایان زندگی خویش یعنی سه ساعت مانده به غروب روز دوشنبه ۲۶ ذیقعده ۱۳۴۲ قمری برابر با ۹ خرداد ماه ۱۳۰۳ خورشیدی که در تهران پس از چند روز بستری بودن به سن ۷۹ سالگی به بیماری اسهال خونی (ذوسنطاریا) درگذشت، همواره حواس وی مشغول آن بود، همین کتاب حاضر میباشد که وی بیش از بیست و پنج سال از زندگی خود را صرف نوشتن آن کرد. او در نوشتن این کتاب پشتکار و ابرام و حوصله فوقالعاده بروز داد و مدت بیست و پنج سال تمام همین که از وظایف پزشکی خود فارغ میشد، به کتابخانه خود میرفت و دنباله کار را میگرفت. برای اینکه نمونهای از شور و دلبستگی وی نسبت به این کار روشن شود کافیست تا بیاد آوریم که او برای مراجعه به مراجع انگلیسی ناگزیر در سن ۵۵ سالگی به آموختن این زبان پرداخت و نیز وقتی از بس در پی این کار روز و شب نشسته و حرکت را برخود حرام کرده بود، در رانهای وی حالت قانقاریایی آشکار شد که چندی به معالجه آن میپرداخت.
برخی ویژگیها
نسخه اصل کتاب شامل چهار مجلد بزرگ به قطع رحلی است، و به جز ۱۸۳ صحیفه آن را که کاتب (خوشنویس) نوشته، بازمانده آن به خط مؤلف است و در ۳۳۱۷ صحیفه نوشته شدهاست. این نسخه شامل ۹۹٬۵۵۲ واژهٔ تازی و ۵۸٬۸۷۹ لغت فارسی است. یعنی روی هم رفته ۱۵۸٬۴۳۱ واژه دارد.
این فرهنگ افزون بر دربرگرفتن بیشتر واژگان بهکار رفته در فارسی، برای بسیاری از واژگان خلاصهای از علوم به ترتیب دائرهالمعارف آورده شده و بسیاری از نامهای تاریخی و جغرافیایی ایران و اسلام و کشورهای دیگر را نیز دربردارد.
منابع کتاب
ناظمالاطبا برای تألیف فرهنگ خود از چندین واژهنامه فارسی مانند برهان جامع، برهان قاطع، فرهنگ انجمن آرای ناصری، فرهنگ رشیدی و فرهنگ سروری استفاده کردهاست. برای واژههای عربی، او از بسیاری از لغتنامههای عربی از جمله قاموس، شرح قاموس، صحاح اللغه، مجمع البحرین، منتهی الارب و غیاثاللغات بهره جسته است. تعدادی از فرهنگهای فارسی به انگلیسیای که ناظمالاطبا به آنها رجوع کرده نیز از این قرارند: ریچاردسن، وولاستن، جانسون و استاینگس.
۱۹- فرهنگ معیار جمالی
فرهنگ معیار جمالی، نوشتهٔ شمسالدین محمد فخری اصفهانی است که به نام «شیخ ابواسحاق فارس» نوشته و در سال ۱۳۰۳ ه.ق به کوشش کارل زالمان در روسیه منتشر شدهاست.
مشخصات
دکتر صادقکیا، در این باره میگوید: «شمس فخری، روش اسدی توسی را در واژهنویسی دنبال کردهاست و هر حرف را یک باب کرده و بابها را به ردیف الفبای کنونی فارسی آوردهاست»
نقدها
برخی زبانشناسان مانند مؤلف فرهنگ نظام معتقدند که: «او روش فرهنگنویسی را درست رعایت نکرده و جعلهایش موجب گمراهی دیگر فرهنگنویسان شدهاست»
دکتر صادقکیا میافزاید: «گاهی شمس فخری، معنی واژهها را نیز نادرست آوردهاست»
۲۰- فرهنگ آنندراج
فرهنگ آنَنْدراج یکی از فرهنگهای زبان فارسی نوشتهشده در سده نوزدهم میلادی و از کاملترین و منظمترین فرهنگهای زبان فارسی عصر خود است.
این فرهنگ را محمد پادشاه متخلص به «شاد»، فرزند غلام محییالدین، میرمنشی مهاراجه میرزا آنند گجپتی راجمنه سلطان بهادر، راجه ایالت ویجینگر از ایالات دکن هندوستان، بر اساس چند کتاب لغت دیگر گردآوری کردهاست.
این کتاب به اشاره ابن راجه و به نام او (آنندراج) نوشته شدهاست. کار تألیف کتاب در ۱۲۶۷ خورشیدی (برابر با ۱۳۰۶ قمری قمری و ۱۸۸۸ میلادی) به پایان رسید و یک سال بعد، در سه جلد بزرگ به قطع رحلی، به هزینه مهاراجه آنندراج در چاپخانه «نولکشور» لکهنو به چاپ رسید.
فرهنگ آنندراج در سال ۱۳۳۵ خورشیدی در هفت مجلد به کوشش محمد دبیرسیاقی در تهران منتشر و در ۱۳۶۳ تجدید چاپ شد.
محمد پادشاه چون بر زبان انگلیسی احاطه داشته، فرهنگهای معتبر انگلیسی را سرمشق خویش قرار داده و با تألیف مجموعه مترادفات و فرهنگ آنندراج در عرصه فرهنگنویسی به زبان فارسی خدمتی درخور توجه کردهاست؛ زیرا هریک از این دو فرهنگ ویژگیهایی دارد که پیش از آن در فرهنگهای فارسی سابقه نداشتهاست. این فرهنگ مشتمل بر واژههای فارسی، ترکی و عربی است و شواهدی از شعر و نثر را دربردارد. بسیاری از لغات فارسی با شواهد شعری آراسته شدهاند. همچنین، در این کتاب به برخی اصطلاحات مفید و متداول عامه اشاره شده و مترادفهای بسیاری از کلمات آورده شدهاند. گاهی نیز از مباحث دستوری و صرفی و نحویِ آنها سخن به میان آمدهاست.
فرهنگ آنندراج نخستین بار در حیات مؤلف در سه جلد در هند به چاپ رسیده و نسخهای از آن در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری میشود که در آغاز نخستین جلد آن چند برگ هست که در بیشتر نسخههای دیگر موجود نیست.
۲۱- فرهنگ نظام
فرهنگِ نظام فرهنگی فارسی در پنج جلد است که سید محمدعلی داعیالاسلام آن را در سال ۱۳۰۵ در حیدرآباد دکن منتشر کرد. نویسنده این فرهنگ را به نام عثمان علی خان پادشاه دکن که به نظام حیدرآباد معروف بود نامگذاری کرد.
۲۲- فرهنگ نوبهار
فرهنگ نوبهار به اهتمام محمدعلی مدرس (مدرس خیابانی)، در دو مجلد در تبریز، به سال ۱۳۰۸ ه. ق. منتشر شد. تلخیصی از فرهنگ انجمن آرای ناصری است.
۲۳- لغتنامه دهخدا
لغتنامهی دهخدا کتابی جامع شامل شرح و معنی واژگان زبان فارسی است. این لغتنامه، بزرگترین و مهمترین اثر علیاکبر دهخدا است، که بیش از ۴۰ سال از عمر او صرف آن شد. لغتنامهی دهخدا معنی، تفسیر، و شرح تاریخیِ شمار قابل توجهی از وامواژههای عربی که وارد فارسی شدهاند را نیز دارد.
لغتنامهی دهخدا شامل بخش بزرگی از واژگان ادبی زبان فارسی، با معنای آنها و نیز کاربردشان در شعرها است. همچنین تمام کلمات اصیل فارسی در آن موجود است. با وجود این، این لغتنامه فاقد بخش اعظم واژگان علمی و فنی فارسی است که بیشتر در دهههای پس از تألیف لغتنامه به حوزهی زبان فارسی وارد شدند. نسخه چاپی کنونی لغتنامه ۶۷٬۲۶۵ صفحه سهستونیِ قطع رحلی با حروف ریز دارد. در چاپ دوم از دورهٔ جدید که به صورت ۱۵ جلد لغتنامه و یک جلد مقدمه به صورت رحلی چاپ شده، ۲۳٬۹۱۱ صفحه است.
درونمایه
دستخط دهخدا: پس آنچه را خواننده این کتاب میبیند تنها نتیجه یک عمر نیست بلکه نتیجهٔ بسی عمرهاست.
حدود نیمی از کتاب را واژگان با معنی و شاهد و نیم دیگر آن اعلام تاریخی و جغرافیایی است. این اثر حاوی کلیه واژگان فرهنگهای خطی و چاپی فارسی است و در نقل آنها بسیاری از غلطهای گذشتگان تصحیح شدهاست و بسیاری از واژگان ترکی، مغولی، هندی، عربی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، روسی و دیگر زبانهای متداول در زبان فارسی نیز در این فرهنگ آمدهاست. برای صحیح خواندهشدن واژگان در جلوی هر واژه حروف حرکتدار به کار رفتهاست. افزونبر این مزایا، یک دورهی مفصل دستور زبان فارسی نیز در لغتنامه آمدهاست.
همهگونه واژگان فارسی و محلی، نام شهرها و روستاها و کلمات علمی و شاخص، حتی واژگان عربی را میتوان در لغتنامهی دهخدا یافت. در جلوی هر واژه، معنای لغوی آن، موارد کاربرد، طرز تلفظ صحیح، اشعاری در رابطه با آن و بسیاری اطلاعات دیگر درباره لغت قرار دارد. لغتنامهی دهخدا هم دانشنامهست و هم کتاب مرجع علوم گوناگون و هم لغتنامه. واژهی «لغتنامه» را نخستینبار اسدی طوسی در لغت فُرس به کار بردهاست و علامه دهخدا برای پاسداشت او این نام را بر روی فرهنگ خود نهادهاست.
لغتنامهای که دهخدا ۴۰ سال، یعنی بیشتر عمر خود را صرف آن کرد، از پایه سه-چهار میلیون فیشی بنیان یافتهاست که دهخدا شب و روز به جمعآوری آنها مشغول بودهاست. به گفتهٔ خود او و نزدیکانش، وی هیچ روزی از کار فیشبرداری برای لغتنامه غافل نشد مگر دو روز به خاطر فوت مادرش و دو روز به خاطر بیماری سختی که داشت. فکر ایجاد لغتنامهای جامع که هم معنای تمام لغات فارسی را داشته باشد و هم اطلاعات لازم دربارهٔ همهچیز را به خواننده بدهد، از همان زمان که دهخدا در یکی از قرای چهارمحال و بختیاری منزوی بود، به ذهنش خطور کرده بود. آنطور که آگاهان نوشتهاند، وی چند میلیون فیش از روی متون معتبر استادان نظم و نثر فارسی و عربی، لغتنامههای چاپی و خطی، کتب تاریخ و جغرافیا، طب، ریاضی، هندسه، هیئت، حکمت، کلام، فقه و … فراهم آورده بود. البته نقل میکنند که او بیشتر یادداشتها را از ذهن خود مینوشتهاست. خود وی در یکی از یادداشتهای پراکندهاش برای لغتنامه مینویسد: «همه لغات فارسیزبانان تاکنون احیا و در جایی جمعآوری نشده و چه بسا واژگان زیادیست که در کتب دیگر، خصوصاً در اشعار آمدهاست که ما آنها را در اینجا نقل کردهایم؛ ولی از سوی دیگر هزاران واژه فارسی و غیرفارسی در تداول به کار میرود که تاکنون کسی آنها را گرد نیاورده یا اگر گرد آورده به چاپ نرسانیدهاست. ما بسیاری از این واژگان را به تدریج از حافظه، نقل و سپس آنها را الفبایی کردهایم؛ ولی باید دانست که برای به خاطر آوردن چندین هزار واژه و الفبایی کردن آن عمر هفت کرکس میباید … و این کار به هیچ فصل و قطعی، بیرون از بیماری صعب چند روزه و دو روز رحلت مادرم -رحمهالله علیها- تعطیل نشد و بجز اتلاف دقایقی چند برای ضروریات حیات در روز، میتوانم گفت که بسیار شبها نیز، در خواب و میان نوم و یقظه در این کار بودم. چه بارها که در شب از بستر برمیخاستم و پلیته میکردم و چیز مینوشتم.»
انتشارات و مؤسسهی دهخدا
چاپ لغتنامه نخست در سال ۱۳۱۹ خورشیدی در چاپخانهی بانک ملی آغاز و یک جلد آن در ۴۸۶ صفحه به چاپ رسید و مدتی متوقف شد، دهخدا در سال ۱۳۲۴ هجری خورشیدی میلیونها فیشی را که در تهیهی لغتنامه فراهم کرده بود، توسط مجلس شورای ملی به ملت ایران هدیه کرد. سپس مجلس شورای ملی در ۲۵ دیماه ۱۳۲۴ با تصویب ماده واحدهای چاپ فرهنگ دهخدا را برعهده گرفت. ۲۵ هزار تومان هزینه چاپ این فرهنگ از محل صرفهجویی بودجه سال ۱۳۲۴ مجلس تأمین شد.
مؤسسهی دهخدا ابتدا در خانهی دهخدا مستقر بود و بعداً با درگذشت او در سال ۱۳۳۴ به مجلس منتقل شد. از آن پس، هماهنگی و مدیریت لغتنامه به وصیت خود دهخدا بر عهدهی محمد معین گذارده شد. پس از درگذشت معین، کار را سید جعفر شهیدی و محمد دبیرسیاقی و دیگران دنبال کردند.
اولین و دومین مجلدات یا جزوات لغتنامه (آ– ابوسعد / ابوسعد – اثبات) در ۱۰۰۰ صفحه در سال ۱۳۲۵ به چاپ رسید. دهخدا تا زمان حیاتش (۱۳۳۴) توانست بر تألیف و چاپ ۲۲ مجلد از ۲۲۲ مجلد لغتنامه، و ۴۲۶۹ صفحه از ۲۶۴۷۵ صفحه نظارت کند. از این پس بنابر وصیت آن مرحوم، سه نفر از نزدیکترین یارانش دکتر محمد معین، دکتر سیدمحمد دبیرسیاقی و دکتر سیدجعفر شهیدی سرپرستی ادام کار را به عهده گرفتند. در سالهای بعد به طور میانگین سالی ۸۰۰ صفحه از این لغتنامه به چاپ رسید. در یکی دو سال دوره انقلاب ۱۳۵۷، در کار انتشار وقفهای افتاد ولی سرانجام در سال ۱۳۵۸ – ۱۳۵۹ کار چاپ آن به پایان رسید.
با مصوبهی سال ۱۳۳۶ مجلس، مؤسسهی دهخدا به دانشگاه تهران منتقل شد و دانشکده ادبیات این دانشگاه مسئول چاپ لغتنامه شد. تا سال ۱۳۵۹، چاپخانه دانشگاه تهران لغتنامه را بهطور کامل چاپ کرد. نام «سازمان لغتنامهی دهخدا» بعدها به «مؤسسهی لغتنامهی دهخدا» تغییر کرد.
اکنون مؤسسهی لغتنامهی دهخدا در شمیران جنب باغ فردوس مستقر است. این مؤسسه لغتنامهی دهخدا را در ۲۲۲ جزوه (حدود بیستوهفت هزار صفحه) چاپ کردهاست. وبگاههای اینترنتیِ لغتنامه ارتباطی با مؤسسهی لغتنامه دهخدا ندارند.
حق نشر
در سال ۱۳۸۵، با تلاش دستاندرکاران مؤسسه لغتنامهی دهخدا، دولت وقت قصد داشت ماده واحدهای به تصویب مجلس شورای اسلامی برساند که از قرارگرفتن لغتنامه در مالکیت عمومی جلوگیری میکرد اما مطابق با قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان مصوب ۱۳۴۸، آثار پس از گذشت ۳۰ سال از درگذشت پدیدآورندهشان، تحت شرایطی به مالکیت عمومی در میآیند. سرانجام مجلس این ماده را تصویب نکرد.
چاپهای لغتنامه
چاپهای اولیهی این لغتنامه در دهه ۱۳۳۰ زیر نظر انتشارات دانشگاه تهران در ۲۲۲ جزوه توسط مجلس شورای ملی و دانشگاه تهران در ۵۳ جلد منتشر شد. بعد از به پایان رسیدن تألیف لغت نامه، این اثر در سال ۱۳۵۹ به شیوه چاپ سربی منتشر شد. در سال ۱۳۷۲ این لغتنامه به شیوهای نوین توسط انتشارات دانشگاه تهران، ابتدا در قالب چهارده جلد و سپس در سال ۱۳۷۷ در پانزده جلد همراه مقدمه با حروفچینی کامپیوتری به تعداد ۲۲۰۰۰ دوره منتشر شد و بهمرور طی هر سال تعدادی از دورهها به بازار عرضه شد؛ و سپس در ۱۶ جلد رقعی، نیز به چاپ رسید.
این لغت نامه که از سال ۱۳۷۹ لوح فشرده آن نیز به صورت ناقص منتشر شده بود، در مرداد ۱۳۹۹ لغت نامه در وبگاه مؤسسه لغت نامه دهخدا بارگزاری و بهصورت آنلاین در دسترس عموم قرار گرفت و شورای تألیف مؤسسه دهخدا بر آن نظارت دارد.
اشکالات و ایرادات لغتنامه دهخدا
لغتنامه مفصلترین کتاب واژه در زبان فارسی است و علاوه بر آن اعلام نیز با شرح و تفصیل در این کتاب آمده. دهخدا برای تألیف این کتاب نزدیک چهل سال وقت صرف کرده و نزدیک صد نفر با وی همکاری داشتهاند. این لغتنامه، مهمترین و اساسیترین اثر دهخدا است و بیشتر شهرت دهخدا به خاطر همین اثر اوست.
اما این لغتنامه همچون لغتنامههای دیگر زبانهای دنیا نیازمند به روز رسانیهای ساختاری و مستمر است؛ چرا که هر دو سالیک بار فرهنگ نامههای مهم دنیا بازنویسی میشوند. نحوه انجام این امر در مورد لغتنامه دهخدا از سوی کارشناسان و پژوهشگران زبان فارسی مورد بحث و نقد بسیار بوده. از جمله بارها از زبان مسئولان فرهنگستان زبان و ادب فارسی گلهمندیهایی ابراز شده که مؤسسهٔ دهخدا را مورد خطاب خود قرار داده. به عنوان مثال:
«معتبرترین و مهمترین فرهنگی که تاکنون نوشته شده لغتنامه دهخداست. از زمانی که دهخدا و بعد از او علاقهمندان و شاگردان و دوستدارانش این کار عظیم را به پایان رساندند تاکنون چه تغییراتی در این فرهنگ داده شده؟ در واقع هیچ. همان لغتنامه دهخدا را اکنون هم تجدید چاپ میکنند، بدون کمترین تغییری. بهجز یک ویرایش سطحی، بهلحاظ محتوایی تغییرات چندانی با آن چیزی که به قلم دهخدا انجام شده بهوجود نیامده… در حال حاضر لغتنامه دهخدا لغتنامه کاملی برای زبان فارسی محسوب نمیشود و این امر علل مختلفی دارد. مهمترین مسئله این است که اکنون شیوههای نوین فرهنگینویسی مطرح شدهاند و اصلاً شیوهی فرهنگنویسی عوض شده. امروزه فرهنگنویسی شاخهای از زبانشناسی است و فرهنگهای معتبر برمبنای دانش زبانشناسی، خصوصاً معنیشناسی، تألیف میشوند. یکی از اشکالات عمدهای که در کار لغتنامهی دهخداست این است که شیوهٔ واحدی در انتخاب مدخلها، تعریفنگاریها و شواهد وجود ندارد… ضعف شیوهنامه دارد، و اینکه بعد از دهخدا بسیاری از متون فارسی چاپ شدهاند، خصوصاً رمانها، خاطرات، داستانهای کوتاه، و اصلاً زبان امروز ایران در مقایسه با زمانی که دهخدا فرهنگش را نوشت تغییر کردهاست. بسیاری از واژهها بعد از دهخدا در روزنامهها، مجلهها، رمانها و داستانها رواجیافته که این واحدهای واژگانی در لغتنامه دهخدا وجود ندارد. خوب پس نیاز هست کهیک فرهنگ جدیدی تألیف بشود و بهخاطر اشکالات ساختاریای که در لغتنامه دهخدا وجود دارد این لغتنامه نمیتواند مبنای «فرهنگ جامع زبان فارسی» قرار بگیرد؛ پس فرهنگستان بهناچار باید اساس استواری را برای فرهنگ جامع زبان فارسی بریزد و این اساس استوار در آینده روزآمد هم بشود.»
«مؤسسه لغتنامه دهخدا با شیوههای امروز فرهنگنگاری به کل بیگانه است… لغتنامه دهخدا فاقد تیم زبانشناس است.» لازم است ذکر شود که نسخه آنلاین این لغتنامه نیز چند سال پیش اصطلاحاً فیلتر شد و دسترسی مستقیم تعداد بیشمار کاربرانش به این سایت را با مشکل مواجه کرد. بعد از مدتی وبسایت آن به کل بسته شد و در موتورهای جستجوگر واژه یابهای دیگر ادغام شد.
۲۵- فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی عمید، معروف به فرهنگ عمید، یک فرهنگ لغت یکزبانهی فارسی به فارسی تألیف حسن عمید است که در دو جلد به چاپ رسیدهاست. این فرهنگ شامل واژههای فارسی، لغات عربی، اروپایی و ترکی به کار رفته در زبان فارسی است که به همراه اصطلاحات ادبی و علمی تألیف شدهاست. حسن عمید در سال ۱۳۳۲ واژهنامهای را به نام فرهنگ نو تکمیل و منتشر نمود که جلد اول آن در سال ۱۳۰۸ خورشیدی به چاپ رسیده بود. اما فرهنگ فارسی عمید نخستین بار در سال ۱۳۳۵ در ۹۳۶ صفحه با قطع کوچک چاپ شد. بعد از گذشت ده سال، این فرهنگ، همراه با اصلاحات و افزودن واژههای بیشتر، در سال ۱۳۴۲ و در ۱۱۱۴ صفحه، با سرمایهی کتابخانهی ابنسینا دوباره به چاپ رسید.
خصوصیات
از ویژگیهای این واژهنامه میتوان موارد زیر را نام برد:
- آمدن نشانههای آوایی واژگان (برای تلفظ درست واژگان) در میان کمانک برابر هر واژه؛
- زبانی که واژگان از آن آمدهاست و واژهی اروپایی وارد شده به زبان نیزبه همان زبان آورده شده؛
- گونهی واژگان براساس دستور زبان اول فرهنگ بیان شدهاست؛
- آوا نگاری واژگان عربی بر اساس تلفظ اصلی واژه آورده شده و معنی واژگان به صورت روشن و به زبان ساده نگاشته شده؛
- در این فرهنگ تصویرهایی برای برخی از واژگان گنجانده شدهاست؛
- این فرهنگ تنها دربرگیرندهی شمار فراوانی از واژگانی است که در زبان فارسی به کار رفتهاند و نام مکانها و شهرها و نویسندگان، و هنرمندان در آن نوشته نشدهاست. (به جز نمونههای بسیار مشهور که برای دریافت برخی نوشتهها نیاز است. مانند: بهلول یا سلیمان)
ویراست جدید
فرهنگ فارسی عمید سال ۱۳۸۹ به سرپرستی فرهاد قربانزاده، فرهنگنویس و پژوهشگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ویرایش و تألیف مجدد شد که جایزهی سیزدهمین دورهی کتاب فصل در بهار ۱۳۸۹ را نیز به خود اختصاص داد. در این ویرایش ۲۵ نفر از پژوهشگران با فرهاد قربان زاده همکاری داشتند که نام تمامی آنها در ابتدای این ویراست از فرهنگ آمدهاست. این ویرایش با هماهنگی بازماندگان حسن عمید انجام گرفتهاست و قانون حقوق مؤلف در آن رعایت شدهاست. این کتاب به صورت دورنگ منتشر شده و تنها فرهنگ فارسی است که لوح فشرده آن به رایگان در کنار آن عرضه میشود. در این ویراست واژههای جدید بسیاری به متن افزوده شده است.
۲۶- فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی معین معروف به فرهنگ معین یکی از فرهنگهای لغت یکزبانهی نامدار و بارز به فارسی است. نویسندهی این فرهنگ محمد معین و ناشر آن مؤسسهی انتشاراتیِ امیرکبیر (در تهران) است. «ویرایش متوسطِ» این فرهنگ نخستین بار در سال ۱۳۵۱ پس از درگذشت محمد معین و با کوشش سید جعفر شهیدی انتشار یافت.
فرهنگ فارسی معین در شش مجلد تدوین شده و بارها، در ایران به چاپ رسیدهاست.
ایدههای اولیه
عبدالرحیم جعفری در خاطرات خود به مذاکرات اولیه با معین اشاره میکند که قرار بوده این فرهنگ در یک جلد ۱٬۵۰۰ تا ۱٬۶۰۰ صفحهای چاپ شود و ۱٬۰۰۰ تا ۱٬۱۰۰ صفحه آن شامل لغات و ۵۰۰ تا ۶۰۰ صفحهٔ آن شامل اعلام باشد.
مشخصات
فرهنگ (متوسط) معین شامل ۳ بخش لغات، ترکیبات خارجی و اعلام آن است که هرکدام از این ۳ بخش دارای مشخصاتی به شرح زیر است:
الف – بخش لغات شامل (مواد، املا، تلفظ، اصل و ریشه، دستور، معانی و مفاهیم، شواهد و امثله، مترادف و متضاد، توضیح، لغات مصوب فرهنگستان)
ب – بخش ترکیبات خارجی شامل (مواد املا، تلفظ، اصل و ریشه، دستور، معانی و شرح اعلام، شواهد، توضیح، تواریخ، نامهای مصوب فرهنگستان) است. بهطور کلی با استفاده از فرهنگ معین میتوان اطلاعاتی از واژگان و اصطلاحات فارسی (ایرانی، عربی، ترکی، مغولی، هندی و واژگان زبانهای اروپایی مستعمل در فارسی) اعم از فصیح و عامیانه پی برد، و از تلفظ، معرفت بر ریشه و وجه اشتقاق و ترکیبات و ترکیبات کلمات آگاهی یافت.
معین با اعتقاد بر اینکه هیچ فرهنگ کاملی کار یک تن نباید و نمیتواند باشد، با همکاری گروهی دوستان فاضل و بالغ بر ۴۰۰ دانشجو در طی ۲۰ سال و با استفاده از ۳۰۰ هزار فیش کار تنظیم فرهنگ را به پیش برد. معین برای بیان بهتر تلفظها از حروف لاتین استفاده کرد.
درگذشت محمد معین
محمد معین در پیشگفتار چاپ نخست کتابش تأکید کرده بود که فرهنگ معین وقتی رضایتش را فراهم میکند که دستِکم سه بار کاملاً ویرایش شود، اما عمرش برای پایان یکبار این فرهنگ هم کافی نبود. به علت سکته نابههنگام معین، بخشهای پایانی از اعلام (نشانهها) نیمهکاره ماند که پسازآن بدست جعفر شهیدی بهفرجام رسیده و به آن افزوده شد.
نام و ارزش علمی
فرهنگ معین تنها فرهنگ بزرگی است که تنها دورهی ششجلدی آن ارزشمند است؛ چراکه در زمان محمد معین و تصدی نشر بدستِ عبدالرحیم جعفری، که بانی مالیِ این کار بود، تنها همین فرهنگ منتشر شد و در قاعده هر فرهنگ دیگری که از ایشان با نامِ «فرهنگ فارسی معین» و «فرهنگ معین» منتشر شود، ارزش علمی (دانشیک) ندارد و نباید بر آن نام «معین» را نهاد و هدف از انتشارِ چنان اثری تنها سوءاستفاده از اعتبار و شهرت این نام برای فروش فرهنگهای دیگر است.
۲۷- فرهنگ سخن
فرهنگ سخن از تازهترین فرهنگهای لغت یکزبانهی زبان فارسی است و به سرپرستی حسن انوری تألیف شدهاست. این فرهنگ دو ویرایش اصلی دارد:
- ویرایش بزرگ (فرهنگ بزرگ) در هشت جلد
- ویرایش کوچک (فرهنگ فشرده) در دو جلد
فرهنگ بزرگ سخن، افزون بر واژههای قدیمی، حاوی تقریباً همه واژهها، اصطلاحات علمی و تعبیرات روز زبان فارسی است. این فرهنگ از سوی انتشارات سخن تدوین و منتشر شدهاست. در تدوین فرهنگ سخن، افزون بر سرویراستار (حسن انوری)، ۴۶ مؤلف و ۲۱ ویراستار در بخشهای عمومی و تخصصی همکاری داشتهاند.
۲۸- فرهنگ فشرده سخن
فرهنگ فشردهی سخن به سرپرستی حسن انوری در دو جلد تألیف شدهاست. این واژهنامه نسخهی فشردهی فرهنگ بزرگ سخن (هشتجلدی) است. در فرهنگ فشردهی سخن، شواهد واژگانی (جز در تعداد معدودی از مدخلها) حذف شدهاند. همچنین، واژههای بسیار کمکاربرد و بهویژه کهنترِ کمشاهد و نیز واژههایی که بهطور قیاسی ساخته میشوند، از این فرهنگ حذف شدهاند.
هدف از تلخیص فرهنگ بزرگ سخن و درآوردن آن بهصورت فرهنگ دوجلدی، امکان بهرهوری کسانی است که به فرهنگ بزرگ سخن دسترسی ندارند یا بهدنبال مستندات واژهها نیستند.
۲۹- فرهنگ روز سخن
فرهنگ روز سخن در یک جلد تألیف شدهاست. این فرهنگ، برخلاف دو فرهنگ اصلی، واژههای قدیمی را دربرندارد و در تدوین آن، واژهها و تعبیرات روزِ زبان فارسی مدّ نظر بودهاست. حجم اصطلاحات علمی نیز در این ویرایش از مجموعه فرهنگ سخن کمتر از دو ویرایش اصلی (فرهنگ بزرگ و فرهنگ فشرده) است. این فرهنگ نیز توسط انتشارات سخن چاپ و منتشر شدهاست. در تدوین این فرهنگ هم، افزون بر سرویراستار (حسن انوری)، ۴۶ مؤلف و ۲۱ ویراستار در بخشهای عمومی و تخصصی همکاری داشتهاند. فرهنگ روز سخن در سال ۱۳۸۳ چاپ و منتشر شد.
ذیل فرهنگ بزرگ سخن
این کتاب ذیلی است بر فرهنگ بزرگ سخن که در سال ۱۳۸۱ در هشت جلد انتشار یافته بود. این ذیل مشتمل بر واژههایی است که از قلم افتاده یا تازه یافته شدهاند، همچنین، مشتمل است بر تصحیح غلطهای چاپی و غیرچاپی و اشتباه در ارجاعات که در هشت جلد روی داده، و نیز برخی شواهد جدید بر مدخلهایی که شاهد کم داشته یا شاهد نداشتهاند.
۳۰- فرهنگ جامع زبان فارسی
فرهنگ جامع زبان فارسی فرهنگی تاریخی است که از سال ۱۳۷۶ در «گروه فرهنگنویسی» فرهنگستان زبان و ادب فارسی در دست تدوین است. جلد نخست این فرهنگ (حرف آ) در سال ۱۳۹۲ و جلد دوم آن (ا ـ اخیی) در سال ۱۳۹۶ منتشر شدهاست. جلدهای بعدی نیز به ترتیب حروف الفبا در سالهای آینده منتشر خواهند شد.
علیاشرف صادقی، که ویراستار ارشد این فرهنگ است، بخشهایی از آن را در صفحه خود در وبگاه academia.edu گذاشتهاست. این بخشها از این قرارند: اطلاعات کتابشناختی، نام دستاندرکاران، سرسخن، پیشگفتار، راهنمای استفاده از این فرهنگ، کلانساختار، کتابنامهها، نشانهها، و بخشی جزئی از متن فرهنگ که دربردارنده مدخلهای آ۱ تا آ۶، آب۱ و آب۲ است. گفتنی است مدخل آب۱ در این فرهنگ ۵۸ صفحه است. به دلیل آنکه کامل شدن این فرهنگ به زمان زیادی نیاز دارد، فرهنگستان تصمیم گرفتهاست بخشهای تدوینشده را بهتدریج در وبگاه farhang.apll.ir قرار دهد.
خلاصهٔ ویژگیها و امتیازها
- مبتنی بودن آن بر یک پیکره عظیم رایانهای.
- جامعیت آن. این فرهنگ، برعکس لغتنامه دهخدا و فرهنگهایی که بر اساس این کتاب نوشته شدهاند، تمام ادوار زبان فارسی را پوشش میدهد. در لغتنامه دهخدا جایگاه لغات و ترکیبات خاص فارسی دورههای تیموری و صفوی و قاجار تقریباً خالی است، درحالیکه بخشی از منابع پیکره فرهنگ جامع از منابع دورههای تیموری و صفوی و قاجار تشکیل شدهاست.
- تاریخی بودن آن.
- دربرداشتن ریشهشناسی.
- دربرداشتن لغات علمی امروز همراه با تعریف موجز و دقیق آنها.
- دربرداشتن مصوّبات فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
- کاربرمدار بودن آن. در فرهنگ جامع در کلیه موارد سهولت مراجعه به کتاب مدّ نظر بودهاست. به همین جهت از استفاده از اختصارات نیز چشمپوشی شدهاست.
دربارهٔ پیکره
بهسبب حجم گستردهی آثار فارسی از آغاز تا امروز، بهناچار دست به گزینش آنها زده شده، ولی کوشش بر آن بوده تا، در مورد متون قدیم، از همهی انواع منظوم و منثور، ازجمله متون حماسی، دینی، عرفانی، ادبی، علمی، سفرنامهها، متون «عامیانه»، و در مورد منابع معاصر، از داستانها، رمانها، پژوهشهای گوناگون، مقالات و سایر نوشتههای مجلهها، روزنامهها و وبگاههای اینترنتی و جز آنها مدخلگزینی شود. از میان تصحیحات مختلف متون قدیم، معتبرترین آنها برگزیده شدهاند و، در مورد تصحیحات پراشکال موجود، آن تصحیح با برخی نسخههای خطی کتاب مقابله شده و متن تصحیحشده وارد پیکره شدهاست؛ از آن جملهاند: ترجمه تفسیر طبری، تفسیر قرآن پاک و بعضی متون دیگر. در برخی موارد، ترجیح بر آن بوده که به جای متنهای مصحَّح، نسخه خطی کتابها خوانده و مدخلگزینی انجام شود، مثلاً، در مورد ذخیره خوارزمشاهی، چاپ عکسی آن بهتمامی خوانده و واژهها و شواهد آن وارد پیکره شدهاند.
واژههای تخصصی و پیکره
این پیکره واژههای عمومی زبان فارسی را دربردارد، هرچند واژههای تخصصی و علمی نیز در آن بهوفور یافت میشود. در مورد واژههای تخصصیِ مربوط به رشتههای علمی و فنی، افزون بر این پیکره، در هریک از شاخههای بخش تخصصی گروه فرهنگنویسی، از منابع ویژهای استفاده شدهاست. از آن میان بهسبب اهمیت و فراوانی واژههای حرفهها و پیشهها، تعریفنگاری بخشی از این واژهها مبتنی بر پژوهشهای میدانی بودهاست.
گزینش واحدهای واژگانی و شواهد آنها
برای اطمینان بیشتر از اینکه حتیالامکان هیچ واحد واژگانیای از دست نرود، برای متون کهن و معاصر از هر قرن یا دورهی تاریخی چند کتاب شاخص برگزیده شده و همهی واحدهای واژگانی و شواهد آنها استخراج شدهاند، مانند تاریخ بیهقی، شاهنامه، سمک عیار، مثنوی، تاریخ عالمآرای عباسی و جز آنها از متون کهن و بوف کور، دایی جان ناپلئون، باغ بلور و سووشون و جز آنها از متون معاصر. بدینسان، کوشش شده تا پیکرهی موجود همهی واحدهای واژگانی این متون را دربرداشته باشد. شایان ذکر است که در هر متن، هر واحد واژگانی حداکثر پنج بار گزینش شدهاست. برخی متون برجستهی منظوم قدیمی بهطور کامل در پیکره گنجانده شدهاند، یعنی دستکم یک واحد واژگانی هر بیت گزینش شده تا همه ابیات این منظومهها در پیکره وجود داشته باشند، از آن جملهاند، شاهنامه، همهی آثار منظوم سعدی، مولوی، دیوان حافظ و جز آنها.
دو گونه فارسی تاجیکی و فارسی افغانستانی
درست است که این فرهنگ، فرهنگ جامع زبان فارسی نام دارد، ولی این پیکره واژهها و ترکیبات دو گونهی فارسی تاجیکی و دری افغانستانی را در برندارد. بهسبب تنوع منابع تاجیکی و دری، که هرکدام گویشهای خاص خود را نیز دارند، در تحریر اولیهی فرهنگ، منابع این دو گونهی زبانی مدخلگزینی نشدهاند و تنها به برخی کاربردهای واحدهای واژگانی رایج در این دو گونهی زبانی اشاره شدهاست. با این همه در تحریرهای بعدیِ فرهنگ، حتماً آثار متعدد این دو گونهی زبانی خوانده و واژهها و ترکیبات آنها در فرهنگ گنجانده خواهد شد.
۳۱- فرهنگ موضوعی فارسی
فرهنگ موضوعی فارسی با عنوان کاملِ فرهنگ موضوعیِ فارسی (راهنمای واژهیابی)، یک فرهنگ لغت یکزبانهی فارسیبهفارسی تألیف بهروز صفرزاده است. این فرهنگ گنجینهی دستهبندیشده و مقولهبندیشدهای از ۳۵٬۰۰۰ واژه و اصطلاح رایجِ فارسی امروز است که در قالبِ ۲۲ فصل و ۱۲۵۰ مقوله آمدهاند. در این فرهنگ، واژهها براساس موضوع و روابطِ معناییشان مرتب شدهاند، نه براساس ترتیب الفبایی. مثلاً اگر مراجعهکننده بخواهد فهرستی از رنگها، میوهها، پارچهها، شیرینیها، داروها، و بسیاری مقولههای دیگر را ببیند، در این کتاب بهسادگی آن را مییابد. اگر بهدنبالِ واژه یا اصطلاحی برای بیانِ فلان مفهوم میگردد ولی آن را نمییابد، این کتاب میتواند به او کمک کند.
ویژگیهای کتاب
یکی از ویژگیهای بیسابقهی این فرهنگ ذکرِ چشمگیرِ همایندهای واژه است؛ یعنی واژههای همنشینی که معمولاً همراهش بهکار میروند. مثلاً برای واژهی «زندگی» این همایندها آورده شدهاست: «محلِّ/ مشکلاتِ/ مراحلِ/ وسایلِ/ پایانِ/ هدفِ زندگی»؛ «زندگیِ اجتماعی/ شخصی/ خصوصی/ زناشویی»؛ «پیشرفت/ ترقی/ موفقیت/ شکست/ خوشبختی در زندگی». مؤلف در این فرهنگ، برای روشن شدنِ مفاهیم، از ۵۰٬۰۰۰ مثال بهره بردهاست. فرهنگ موضوعیِ فارسی جمعاً شامل ۲۰۸۰ صفحه است و در یک جلد، بر روی کاغذ شصتگرَمی و با جلدِ سخت (گالینگور) چاپ شدهاست. این فرهنگ برای عموم فارسیزبانان و فارسیدانان، با هر سطحی از تحصیلات تخصصی، قابلاستفاده است. این فرهنگ حاصل ده سال کار مداوم مؤلف آن است.
نقد کتاب
در نشستی در سرای اهل قلم (خانهی کتاب ایران)، با حضور محمد شادرویمنش (فرهنگنویس، ادیب، و مدرس دانشگاه)، حسن هاشمیِ میناباد (زبانشناس، مترجم، و مدرس دانشگاه)، بهروز صفرزاده (فرهنگنویس و ویراستار، مؤلف کتاب)، و حاضران، در روز چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ (۱۶ اوت ۲۰۱۷)، فرهنگ موضوعی فارسی نقد و بررسی شد.
۳۲- فرهنگ واژههای فارسی سره
نویسنده: فریده رازی/ ناشر: نشر مرکز/ تاریخ نشر: ۱۳۶۶
فرهنگ واژههای فارسی سره کتابی است که در آن به معرفی واژههای فارسیای که در گذشته بهطور متداول در ادبیات نوشتاری و در فرهنگهای قدیم فارسی استفاده میشده ولی بهتدریج جای خود را به واژههای عربی دادهاند، پرداختهاست. این واژهها کاربرد کمتری در زبان گفتاری و نوشتاری پیدا کردهاند. در این کتاب هدف واژهسازی نیست، بلکه منظور شناساندن واژههایی است که بهمرور فراموش شده یا کاربرد خود را از دست دادهاند و کاربرد کمتری در زبان گفتاری و نوشتاری دارند.
این کتاب برای اولین بار تحت عنوان فرهنگ عربی در فارسی در سال ۱۳۶۶ منتشر شد، ولی این نام گویای مضمون و هدف کتاب نبود، ازاینرو در چاپهای بعدی نام کنونی جایگزین آن شد. این کتاب توسط فریده رازی گردآوری شدهاست.
انتقادات
معینالدین آلتقی در نشریهی رشد معلم از این کتاب بهسبب بیکاربرد بودن بسیاری از واژگان عربی این فرهنگ در فارسی امروز، ریشهی عربی نداشتنِ بسیاری دیگر از واژگان (معرب واژگان عربی، سریانی، یونانی، فارسی و… هستند)، تفاوت معنایی زیاد برابرهای یک واژه، التباس میان برابرهای واژگان مختلف و سره نبودن برابرها انتقاد کردهاست.