دربارهی کتاب «دزیره»؛ داستان خارقالعادهای در مورد یک زن شگفتانگیز
آن ماری سلینکو یکی از رماننویسان پرفروش قرن بیستم بوده که یکی از موفقترین رمانهای عاشقانه را از زمان کتاب «بربادرفته» اثر مارگارت میچل به رشتهی تحریر درآورده است. کتاب شگفتانگیز «دزیره» که به یکی از پرفروشترین و معروفترین کتابها در سطح جهان تبدیل شد، تمام احساسات و دسیسههای دربار بناپارت را از چشمان دختر تاجر ابریشم اهل مارسی به نام دزیره، بسیار ساده و روان روایت میکند.
سلینکو با این اثرش معنی و مفهوم تازهای به سبک و سیاق کتابهای عاشقانه-تاریخی بخشیده و در طول نیم قرن گذشته، خوانندگان بسیار زیادی را در سراسر جهان شیفته و محو قلم زیبای خود کرده است .
بیوگرافی آن ماری سلینکو
آن ماری سلینکو ۱ سپتامبر ۱۹۱۴ در وین اتریش بهدنیا آمد. خانوادهی آن ماری سلینکو صاحب یک تجارت در صنعت نساجی بودند و تا جنگ جهانی اول از وضعیت مالی خوبی برخوردار بودند. سلینکو در سیزدهسالگی اولین حضور ادبی خود را با داستان کوتاهی که در یک مجلهی محلی منتشر شده بود، انجام داد. او بلافاصله پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان، بهعنوان روزنامهنگار مشغول به کار شد و به خواست پدرش، تحصیل در رشتهی تاریخ را در دانشگاه آغاز کرد.
سلینکو اولین رمان خود را با عنوان «من یک دختر زشت بودم» سال ۱۹۳۴ منتشر کرد که پس از آن به موفقیت زیادی دست یافت. این رمان که تا حد زیادی بیوگرافی خود نویسنده است، به دوازده زبان ترجمه و سال ۱۹۵۵ در دانمارک توسط کارگردان شهیر آلمانی، «ولفگانگ لیبنینر» اقتباس شد. سلینکو درحالیکه بهعنوان خبرنگار در جامعهی ملل در ژنو کار میکرد، با یک دیپلمات دانمارکی به نام «ارلینگ کریستیانسن» آشنا شد که درنهایت سال ۱۹۳۸ با او ازدواج کرد. او حدود یک سال پس از ازدواج در سپیدهدم جنگ جهانی دوم همراه با شوهرش آلمان را به مقصد دانمارک ترک کرد.
سلینکو در دانمارک توجه زیادی از سوی مطبوعات به خود جلب کرد. او دربارهی موقعیتش در دانمارک میگوید: «از روز اول، روزنامهها و ناشران دانمارکی به من موقعیتی دادند که در آن زمان فقط میتوانستم رویای آن را در وین داشته باشم». سلینکو در آنجا برای چند آژانس مطبوعاتی اسکاندیناوی هم کار کرد، به همین دلیل توانست مقالات و ادامهی رمانها و داستانهای کوتاه خود را در روزنامههای دانمارکی و سوئدی منتشر کند.
سلینکو برای مدت کوتاهی توسط نیروی پلیس مخفی آلمان به نام «گشتاپو» دستگیر شد، اما توانست سال ۱۹۴۳ با شوهرش به سوئد فرار کند. او در سوئد بهعنوان مترجم با صلیب سرخ که تحت حمایت یکی از اعضای خانواده سلطنتی بود کار کرد و به این ترتیب او به ریشههای خانواده سلطنتی سوئد علاقهمند شد.
بسیاری از رمانهای او در سینما اقتباس و به زبانهای متعدد ترجمه شدهاند، اما آخرین اثر او به نام «دزیره» بهمراتب مشهورترین آنهاست که او این کتاب را به خواهرش لیزلوت که توسط نازیها به قتل رسیده، تقدیم کرده است. سلینکو ژوئیه ۱۹۸۶ در سن ۷۲ سالگی در کپنهاگ دانمارک درگذشت و در گورستانی در حومهی کپنهاگ به خاک سپرده شد.
معرفی کتاب «دزیره»
کتاب خیرهکننده و پرفروش «دزیره» با عنوان اصلی «Désirée» اثر آن ماری سلینکو اولین بار سال ۱۹۵۱ به زبان آلمانی و سپس سال ۱۹۵۳ به زبان انگلیسی منتشر و توسط ایرج پزشکزاد به فارسی برگردانده شد. این نویسندهی توانمند، آخرین و معروفترین اثرش را بر اساس داستانی واقعی از فرانسه انقلابی که در تاجوتخت سوئد به پایان میرسد، به نگارش درآورده است. این اثر پس از انتشار جزو یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار گرفت، به ۲۵ زبان مختلف ترجمه گشت.
ایرج پزشک زاد دربارهی این اثر میگوید: «امیدواریم این کتاب که به یاد و به خاطر قربانیهای تعصب و ماجراجویی یک دیکتاتور عصر ما نوشته شده و هدف آن کاشتن تخم خوشبینی و نوعدوستی در سینههای دردآلود رنجدیدگان جنگ و امیدوار ساختن آنها به پیروزی نهایی عدالت و دمکراسی است مورد پسند خوانندگان فارسیزبان قرار گیرد.»
کتاب «دزیره» اثری مسحورکننده و نفیس بر اساس زندگی جذاب یک زن فرانسوی به نام «دزیره کلاری» است؛ او فرزند یک خانوادهای اشرافی و ثروتمند است و موقعیت اجتماعی خوبی دارد. این داستان واقعی و پرخطر به خوانندگان همچنین نگاهی اجمالی از زندگی ناپلئون جوان و خانوادهاش میدهد. داستان درست پس از مرگ ماری آنتوانت و لویی شانزدهم از طریق تاجگذاری دزیره در سال ۱۸۲۸ از مارسی میگذرد. درواقع نویسنده در این اثر تصویر واضحی از فرانسه در سالهای آخر انقلاب و همچنین سلطنت ناپلئون و عواقب آن را ترسیم میکند.
زندگی دزیره کلاری، زندگی فوقالعادهای است، زیرا او شاهد بسیاری از رویدادهای تاریخ بوده است. راوی کتاب دزیره خود شخصیت اصلی داستان است که تمام وقایع مهم زندگی خود را در یک دفتر خاطرات که دوران کودکی از پدر محبوبش دریافت میکند، روایت میکند. بنابراین بسیاری از روایتها مربوط به وقایعی بوده که او هیچ نقشی در آن نداشته و او از طریق گفتوگوهایی که از خواهرش جولی میشنود یا فقط از طریق روایت مستقیم به خواننده میگوید.
خانوادهی ثروتمند دزیره کلاری چهاردهساله در بهار ۱۷۹۴ در معرض وحشت انقلاب فرانسه قرار میگیرند. اندکی بعد، پدرش میمیرد و مادر و برادرش تجارت ابریشم خانواده را اداره میکنند. باوجوداینکه خانواده از انقلاب فرانسه حمایت میکنند، برادر دزیره به دلیل سوتفاهم زندانی میشود و دزیره برای آزادی او به شهرداری مارسی میرود. او در آنجا با برادر ناپلئون به نام «جوزف» که منشی شهرداری است، ملاقات کرده و به این فکر میکند که او شوهر خوبی برای خواهرش خواهد شد. بنابرین او را برای شام به خانهاش دعوت میکند و جوزف قبول کرده دعتوش را و به همراه برادرش ناپلئون به آنجا میرود. دزیره و ناپلئون در نگاه اول عاشق هم میشوند و درنهایت نامزد میکنند و در همین حال، خواهر دزیره «جولی»، با جوزف ازدواج میکند.
ناپلئون اندکی پس از دو سال که از نامزدیاش با دزیره میگذرد، به پاریس میرود. دزیره هم مخفیانه به پاریس سفر میکند و همان موقع است که زندگی روی تیرهاش را به دزیره نشان میدهد. او ناپلئون را در جشن نامزدیاش با ژوزفین میبیند و متوجه میشود که ناپلئون او را ترک کرده است. او با دل شکسته سعی میکند خودش را از روی پل پرت کند، اما مردی قدبلند و خوشتیپ که در پذیرایی حضور داشت و به دنبال او تا پل رفته بود، او را نجات میدهد. پس از مدتی معلوم میشود که او یکی از ژنرالهای برجستهی فرانسه به نام «ژان باپتیست برنادوت» است.
پس از گذشت مدتی دزیره خود را از این سیاهی بیرون میکشد و ثابت میکند که قادر است به زنی قدرتمندتر تبدیل شود و اتفاقات مهمی را رقم بزند. تقریبا سه سال بعد در آوریل ۱۷۹۸، مسیر او و برنادوت دوباره در خانهی ژوزف و ژولی در پاریس تلاقی مییابد. ژان باپتیست و دزیره ازدواج میکنند و صاحب پسری به نام اسکار میشوند. ژان پس از مدتی به دلیل جنگهای پیروزمندانه و افتخارآمیزی که داشت، از طرف مجلس ملی سوئد به ولیعهدی آن کشور برگزیده شد و سپس سال ۱۸۱۰ به طور رسمی پادشاه سوئد گشته و دزیره هم ابتدا پرنسس و هشت سال بعد ملکهی اول سوئد و نروژ شود.
کتاب «دزیره» یک رمان پرفروش حماسی و درعینحال رمانی از ظهور و سقوط امپراتوریها، محو شدن عشق، قلب و روح یک زن است. این کتاب که یکی از قدیمیترین و برترین آثار ادبیات کلاسیک دنیا است، هم تحسین منتقدان و هم تحسین خوانندگان را برانگیخت. رمان پر از شخصیتهای متفاوت است که شمارا مجذوب خود میکند و باعث میشود که مشتاقانه داستان را دنبال کنید تا ببینید در ادامه چه اتفاقی میافتد. نویسنده تمام نقاط عطف حرفه ناپلئون و ژان باتیست برنادوت را در رمان خود گنجانده است و آنها را با امور خصوصی در هم میآمیزد و بنابراین آنها را به قهرمان داستان پیوند میدهد.
کتاب «دزیره» سال ۱۹۵۴ با بازی هنرپیشه بریتانیایی-آمریکایی مشهور سینمای هالیوود، جین سیمونز در نقش دزیره و مارلون براندو در نقش ناپلئون اقتباس شد. این کتاب سرشار از جزئیات و تصاویر واضح است و خواننده را به دنیایی میبرد که دزیره در آن زندگی میکرد و درگیریهای متعددی که زندگی و دوران پرتلاطم او را احاطه کرده بود.
بخشی از کتاب «دزیره»
انتظار، کار هر روز من است. دیگر نمیدانم ژان باتیست کجاست. فقط میدانم که بهزودی پیش من خواهد آمد. امشب یا یکی از شبهای آینده. اتاقش حاضر است. مدتهاست که دیگر نه از او و نه از اوسکار نامه دارم. یک میدان جنگ خیلی بزرگ یعنی آلمان و فرانسه ما را از هم میکند. گاهگاه نامه مختصری مخفیانه به ما میرسد. به این ترتیب بود که فهمیدیم بعد از نبرد الایپزیک»، ژان باتیست از تعقیب قوای فرانسوی در ماورای رود «رن» امتناع کرده و صریحاً امتناع خود را اعلام نموده است.همچنین فهمیدیم که از تمام لشکرها فقط سی هزار سرباز سوئدی را با خود برداشته و با آنها در جهت شمال به راه افتاده است. از هانور عبور کرده و بدون شک در آنجا تجدید خاطرهای کرده است. آیا من هم جزئی از خاطرات تو هستم، ژان باتیست؟ نمیدانم آقای بتهوون و امید از دست رفتهاش چه شده است. صدراعظم سوئد «و ترستد» و صاحبمنصبان ستاد ارتش سوئد همراه او هستند. همهی آنها شب و روز به گوش او میخوانند که متحدین از او فقط یک انتظار دارند و آن این است که از رود رن» عبور کند. ولی ژان باتیست نامهای به تزار نوشته و تقاضا کرده است که سرحدات فرانسه را محترم بشمارند و متذکر شده است که فرانسه و ناپلئون یکی نیستند و ناپلئون دیگر شکستخورده است. پروسیها و روسها و اتریشیها وارد خاک فرانسه شدهاند. اما ژان باتیست به جنگ خود ادامه میدهد.
اگر حوصله تاریخ و وقایعش رو ندارید
توصیه می کنم این کتاب رو نخرید و به جاش آثار جین آستین و خواهران برونته رو بخونید