چرا دی سی باید دوباره بتمن را با قدرتهای ابرقهرمانیاش به تصویر بکشد؟
کریستوفر نولان در «بتمن آغاز میکند» (Batman Begins)، «شوالیهی تاریکی» (The Dark Knight) و «شوالیهی تاریکی برمیخزید» (The Dark Knight Rises) نسخهی هوشمندانهای را به تصویر کشید که بیش از هر چیزی که تا آن زمان در دنیای دی سی دیده بودیم، واقعگرایانه بود. در این سهگانه خبری از رنگهای روشن، اسپری دافع کوسه، رابین و حتی لباس نمادین بتمن نبود.
با این همه قابلتوجهترین تحول سهگانهی نولان حذف یا تغییر هر چیزی بود که بویی از قدرتهای ابرقهرمانی برده بودند؛ راس الغول او یک شرور شبه جاویدان نبود و بیشتر به یک ابر تبهکار شباهت داشت، مترسک او برای ایجاد ترس از نوعی گاز شیمیایی استفاده میکرد نه ابزارآلات عجیب و غریب کمیکها، جوکر نولان تصویر واقعگرایانهای از یک ابرشرور بود که در گذشته آسیبهای روحی و جسمی جبرانناپذیری را متحمل شده و حتی در بسیاری از لحظات همدلی برانگیز بود و بین به جای استفاده از داروهای تقویتکنندهی عجیب از داروهای مسکن استفاده میکرد.
اشتباه نکنید هنوز هم اعتقاد داریم سهگانهی «شوالیهی تاریکی» بینظیر است و تصمیم نولان برای انحراف از منابع اصلی کمیکی باعث شد بتمن و دار و دستهاش به واقعیتهای زندگی امروزی نزدیکتر شوند. مشکل اصلی این نیست که چرا نولان در «شوالیهی تاریکی» به سمت رئالیسم رفته بلکه مسئله اساسی این است که بتمن کریستین بیل به اندازهای محبوب شد که بتمن واقعگرا را به عنوان تنها شکل این ابرقهرمان پذیرفته شد که با ماهیت واقعی این شخصیت کمیکی فاصلهی محسوسی دارد.
انیمیشن سریالی «بتمن: مبارز شنل پوش» (Batman: Caped Crusader) عملا به عنوان یک ریبوت عمل کرده و ویژگیهای ابرقهرمانی شخصیت بتمن را تا حدی به او بازگردانده، مثلا زمانی که بزرگترین کارآگاه دنیای کمیک توسط خدایان و هیولاها احاطه میشود مجبور است از روشهای خلاقانه و محیرالعقولی استفاده کند تا بتواند آنها را شکست دهد و جان سالم به در برد. در هر صورت رویکرد فرا واقعگرایانهی هالیوود نسبت به شخصیت بتمن باعث میشود مخاطب از رویارویی او با بعضی از جذابترین و قدرتمندترین دشمنانش محروم شود، کدام طرفدار کمیکی دوست دارد کلی فیس را در قاموس یک قاتل سریالی ببیند؟!
بسیاری از دشمنان عجیب و جذاب بتمن در دنیای واقعی جایی ندارند
دشمنان سرکش بتمن در دنیای کمیک فراتر از سیاستمداران فاسد، اوباش و خلافکاران هستند اما تمرکز سینمای قرن بیست و یکم برای رئالیسم، باعث شده بعضی از بهترین و عجیبترین آدم بدهای کمیکی در این دسته از آثار جایی نداشته باشند؛ پویزن آیوی و مستر فریز در راس این فهرست قرار دارند که از زمان انتشار «بتمن و رابین» (Batman & Robin) جوئل شوماخر بیش از ۳۰ سال است که در دنیای سینما غایب هستند. صادقانه بگوییم تصویر بتمن جرج کلونی به اندازهای مضحک بود که این شرورهای جذاب هم کاملا تحت تاثیر قرار داد و باعث شد از حضور در آثار آتی کاملا حذف شوند.
حتی با فرض این که مستر فریز و پویزن آیوی برای مخاطبان هیچ جذابیتی ندارند و دیگر قرار نیست سرو کلهشان در فیلمهای سینمایی پیدا شود، باز هم این سوال مطرح میشود که چرا تا به حال تصویری از شخصیت من- بت ندیدم؟ اصلا طرفدار کمیکی وجود دارد که حاضر نباشد برای فیلمی احتمالی با عنوان «بتمن علیه من- بت» (Batman vs. Man-Bat) بلیت سینما نخرد؟
بتمن در کمیکها با دراکولاها هم سر ناسازگاری دارد و مثلا با کنت دراکولا مبارزات پیدرپی داشته البته سال ۲۰۰۵ انیمیشنی با نام «بتمن علیه دراکولا» (The Batman Vs. Dracula) ساخته شد اما این موضوع به اندازهای جذاب است که میتواند به یک فیلم ترسناک درجه یک تبدیل شود. هنوز هم هیولاهایی با خلق و خوی حیوانی در کمیکهای دی سی وجود دارند که میتوانند به هالیوود راه پیدا کنند مثلا بتمن در هیچ لایو اکشنی با شخصیت کیلر کراک مبارزه نکرده، البته یک نسخهی واقعگرایانهتر از کراک در «جوخهی انتحار» (Suicide Squad) ظاهر شد اما آن نسخهی ترسناک شبه هالک که اشتهای بینظیری در خوردن گوشت انسانها دارد، صد در صد میتواند سوژهی یک فیلم ترسناک مهیج باشد.
در هر صورت ما چند سالی است که هیچ کدام از این شرورهای عجیب و غریب را در سینماها ندیدم. ظاهرا تنها حالتی که بتمن اجازه دارد با یک دشمن مافوق بشری با نیروهای ویژه مبارزه کند زمانی است که در فیلمی به غیر از فرنچایز اختصاصی خودش حضور داشته باشد یا گوشهای بنشیند و مبارزه را به دیگر همپیمانانش واگذار کند.
زک اسنایدر قانون واقعگرایی را شکست اما در مسیری اشتباه
زک اسنایدر در «اسنایدر ورس» یا «دنیای اسنایدر» که در حال حاضر منقرض شده، نسخهای از بروس وین را ارائه کرد که توسط ابر انسانها احاطه شده بود. بتمن بن افلک فعالیت سینماییاش را با مبارزه علیه سوپرمن آغاز کرد؛ شخصیتی که در دنیای اسنایدر قویتر از نسخههای قبلیاش بود. در نهایت این دو ابرقهرمان برای یک آسیب مشترک با هم متحد شدند و با ابرشرورهایی مثل دومزدی و استپن ولف مبارزه کردند.
بنابراین بتمن در اسنایدر ورس حداقل سه مبارزه با نیروهای فرا انسانی را پشت سر گذاشته که در نوع خودش جالب توجه است اما مسئلهی اصلی این است که همهی اینها توسط زک اسنایدر طراحی و ساخته شدند. به یاد باشید وقتی بتمن در نخستین مبارزهی مهمش مقابل یکی از قویترین شخصیتهای کمیکی دی سی قرار میگیرد و به راحتی آب خوردن او را شکست میدهد، دیگر انگیزهای برای ادامهی داستان در مخاطب باقی نمیماند و این گونه تصور میشود که جناب مرد خفاشی مقابل دشمنان به مراتب ضعیفتر از سوپرمن در کسری از ثانیه پیروز میدان خواهد شد بدون این که حتی نیاز باشد عرق پیشانیاش را خشک کند. این دقیقا همان مشکلی است که بسیاری از طرفداران فیلمهای ابرقهرمانی با آثار زک اسنایدر دارند.
این که بتمن یا سوپرمن به عنوان شرور معرفی شوند به اندازهی کافی عجیب است اما عجیبتر از آن وقتی است که بتمن با یک مشت مبارزهی نهایی را به نفع خودش تمام میکند و سوپرمن هم عملا یادش میرود از زرادخانهی تواناییها و مهارتهایش کوچکترین استفادهای بکند. تنها کارکرد این موقعیت نامتعارف و عجیب این است که باعث میشود هر دو طرف درگیری شخصیتهایی آشفته به نظر برسند.
اگر به نبرد بتمن با دومزدی و استپن ولف هم بازگردیم به این نتیجه میرسیم که جناب بروس وین در این جا هم بیشتر به عنوان نیروی پشتیبانی عمل میکند و در سراسر مبارزه مثل یک ژنرال دستور میدهد و گوشهای مینشیند. در حقیقت تنها دستاوردی که این مبارزات برای او داشتند این بود که متوجه شد نباید با ابرشرورهایی با قدرتهای فراطبیعی وارد نبرد تنبهتن شود!
کلی فیس یکی از دشمنان قدرتمند بتمن و محبوب دل طرفداران است
طبق یک شایعهی محبوب، مبارزهی بعدی بتمن رابرت پتینسون با کلی فیس خواهد بود. در هر صورت این مورد به تصمیم مت ریوز بستگی دارد و باید ببینم در «بتمن- بخش ۲» (The Batman – Part 2) به اندازهای ریسکپذیر است که رابرت پتینسونی که تا به حال فقط با شرورهای رئال مبارزه کرده را به جان یکی از جذابترین ابرشرورهای دنیای دی سی با قدرتهای مافوق بشری بیندازد؟
باید به کسانی که «بتمن: مجموعهی انیمیشنی» (Batman: The Animated Series) و «هارلی کویین» (Harley Quinn) را تماشا نکردند، بگوییم که کلی فیس ابرشروری است که میتواند به شکل دراماتیکی تغییر قیافه دهد. در حقیقت اگر شخصیت سندمن از «مرد عنکبوتی ۳» (Spider-Man 3) را بردارید و به آن کمی آب اضافه کنید، میتوانید خمیرهی کلی فیس که از گل رس است را به دست آورید!
یکی از مهمترین تواناییهای کلی فیس دگرپیکری است؛ در حقیقت او مثل شخصیت بیست بوی نیست که تنها بتواند خودش را به شکل حیوانات درآورد بلکه میتواند در کسری از ثانیه شبیه هر چیزی شود که تصور میکنید؛ مثلا میتواند هم زمان دست راستش را به یک داس مرگبار و پای چپش را به مجسمهای بینقص از آبراهام لینکلن تبدیل کند. تواناییهای این شخصیت در قالب انیمیشنی تنها بر اساس تخیل نویسندگان پیش میرود اما در یک محیط لایو اکشن پای عوامل دیگری مثل جلوههای ویژهی کامپیوتری سهبعدی هم در میان است. در فرنچایز بتمن برای طراحی ابرشرورها معمولا به ندرت از جلوههای ویژهی کامپیوتری استفاده میشود؛ زیرا اعتقاد بر این است که حتی نسخهی کمیکی جوکر هم خیلی دور از ذهن است.
بیایید خوش بین باشیم، مت ریوز با «بتمن» ثابت کرد که علاقهای به تکرار تاریخ ندارد؛ بنابراین میتواند در این دنبالهی سینمایی هم به مبارزهی بتمن به شیاطین درونش بپردازد و هم او را در زندگی واقعی مقابل یک ابر شرر ماوراءالطبیعه قرار دهد. در هر صورت اگر این شایعه تایید شود احتمال این که ریوز با کلی فیس شبیه یک قاتل سریالی عادی رفتار کند، بیشتر است اما هنوز هم میتوانیم به هنجارشکنی او کمی امیدوار باشیم و شاید کلی فیس را در شکل و شمایل کمیکیاش ببینیم.
«شجاع و جسور»؛ آخرین امید مخاطبان برای تماشای بتمن در دنیایی کمتر واقعگرایانه
اگر احتمالات و فرضیات را کنار بگذاریم تنها امید باقی مانده برای بتمنی که بالاخره با ابر شرورها وارد مبارزه شود مت ریوز نیت بلکه جیمز گان است. اگر مت ریوز فرمول کلیاش را در «بتمن- بخش ۲»م تغییر دهد پروژهی او وارد السورد (Elseworld) دی سی میشود؛ نام فانتزی که به پروژههایی اطلاق میشود که در دنیای توسعهیافتهی دی سی (DCEU) نمیگنجند. در نتیجه فیلمهای ریوز از آن چه طرفداران کمیک در انتظارش هستند دورتر و بیش از گذشته واقعگرایانه میشود، مشابه اتفاقی که برای دنبالهی سینمایی «جوکر» (Joker) تاد فیلیپس افتاد.
بتمنِ بن افلک و مایکل کیتون هر دو در فیلم «فلش» (The Flash) حضور خواهند داشت اما این اتفاق تماما برای ایجاد مفهوم چند جهانی در دی سی است. با این همه تنها راهی که احتمال دارد ما را به مبارزات بتمن با ابرشرورهایی مثل پویزن آیوی، کلی فیس، مستر فریز، من- بت و.. برساند «شجاع و جسور» (The Brave and the Bold) ساختهی جیمز گان است که شاید در آینده به یک جهان سینمایی پیوسته تبدیل شود.
بنابراین استودیو دی سی عزیز لطفا اجازه بده بتمن با شرورهای سینمایی جذاب در قالبی به غیر از رئال هم مبارزه کند و ابرشرورهای قدرتمندی مثل کلی فیس را به قاموس یک قاتل زنجیرهای درنیاور. لطفا نگذار تنها لحظاتی که بتمن در سینمای مدرن مقابل فرا انسانها قرار میگیرد به «نسخهی سینمایی لگو بتمن» (The LEGO Batman Movie) محدود شود.
منبع: looper