انتقاد مخاطبان ناشنوا به فیلم  CODA؛ بازنمایی یا کلیشه؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
CODA

مخاطبان ناشنوا در انتقاد از فیلم برنده‌ی اسکار دو دسته هستند؛ دسته‌ای از یک سو معتقدند که این فیلم به کمک بازیگران ناشنوا، نحوه‌ی زندگی این قشر را به نمایش می‌گذارد، اما دسته‌ای هم از سوی دیگر معتقدند چون از دید کارگردان و عوامل شنوا ساخته شده است، فیلم ناامیدکننده یا حتی ناراحت کننده است. در ادامه‌ی مطلب دلایل ناشنوایان برای انتقاد از این فیلم را بخوانید.

از بسیاری جهات، موفقیت « CODA»، درامی درباره‌ی خانواده‌ای ناشنوا که تنها عضو شنوای آن دخترشان است، لحظه‌ای موفقیت‌آمیز برای مخاطبان ناشنوا به شمار می‌رود. «CODA» برنده‌ی بهترین فیلم اسکار ۲۰۲۱ شد. نویسنده و کارگردان آن، شان هدر، برنده‌ی بهترین فیلمنامه‌ی اقتباسی شد و تروی کاتسر جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به خانه برد و اولین مرد ناشنوای برنده‌ی اسکار بازیگری شد.

اما در مصاحبه‌ها و در رسانه‌های اجتماعی، برخی از ناشنوایان و فرزندانشان، که معروف به CODA هستند (فرزندان شنوای والدین ناشنوا که مسئولیت ترجمه‌ی مکالمات را برای آن‌ها بر عهده دارند)، می‌گویند که احساس تردید دارند؛ در حالی که امیدوارند این لحظه منجر به شناخت بهتر و باز شدن درها برای بازنمایی بیشتر در سرتاسر هالیوود شود، استدلال می‌کنند که فیلم، ناشنوایان را از منظر شنوایی در رویکرد خود به تفسیر برای افراد ناشنوا و ارتباط آن‌ها با موسیقی و بسیاری موضوعات دیگر می‌بیند. در برخی موارد، این «نگاه شنوایانه»، همانطور که برخی آن را اینگونه نامیده‌اند، منجر به صحنه‌هایی می‌شود که ممکن است به دل بینندگان شنوا بنشیند، اما برای بینندگان ناشنوا بی‌معنی به نظر برسد یا حتی آن‌ها را ناراحت کند.

جنا بیکام، منتقد رسانه‌ای ناشنوا که اغلب به عنوان مشاور در پروژه‌هایی با شخصیت‌های ناشنوا کار می‌کند، گفت که او دوست داشت فیلم «تمام جوایز را ببرد». اما اضافه کرد: «پیام‌های واقعا دردناک زیادی در این فیلم وجود دارد، بنابراین این باعث پیچیدگی موضوع می‌شود، من این پیام‌ها را نمی‌خواهم، نمی‌خواهم ماندگار شوند.»

«CODA» که بر اساس یک فیلم فرانسوی به نام «خانواده‌ی بلیه» (La Famille Bélier) محصول سال ۲۰۱۴ ساخته شده است و به نوعی بازسازی محسوب می‌شود، بر تنش بین تمایل نوجوان شنوا به نام روبی به آواز خواندن و امتناع والدین ناشنوا از حمایت از رویای او متمرکز است. والدین روبی، فرانک و جکی (با بازی کوتسور و مارلی متلین)، به او متکی هستند تا در محل کار، جلسات تالار شهر، در دادگاه و در مطب دکتر برای آن‌ها به عنوان مترجم حضور داشته باشد و نگران این هستند که چگونه بدون او زندگی خود را تامین کنند.

وقتی بیکام برای اولین بار تریلر فیلم را دید، فکر کرد که داستان باید مربوط به گذشته باشد. این تنها توضیحی بود که او می‌توانست برای وابستگی فرانک و جکی به روبی (با بازی امیلیا جونز) به جای مترجمان حرفه‌ای (منظور کسانی است که علائم اشاره را برای افرادی که با آن آشنایی ندارند و برعکس تفسیر می‌کنند)، که از زمان تصویب قانون آمریکایی‌های دارای معلولیت در سال ۱۹۹۰ اجباری شده بود، به آن برسد.

بیکام با اذعان به اینکه خدمات ترجمه همیشه ارائه نمی‌شود و بسیاری از کودکان به صورت ناخودآگاه به مترجم تبدیل می‌شوند، خاطرنشان کرد که در فیلمنامه هیچ اشاره‌ای به این موضوع نشده است که این آخرین راه حل برای خانواده است. این فیلم همچنین به ندرت افراد ناشنوا را نشان می‌داد که از طریق روش‌های دیگر مانند خدمات رله ویدئو، برنامه‌های تلفن همراه، لب‌خوانی یا فقط مداد و کاغذ قدیمی ساده با هم ارتباط برقرار کنند.

بیکام گفت: «در فیلم به این شکل نشان داده شده که ناشنوایی هم برای ناشنوایان و هم برای دختر بیچاره‌شان که بیش از حد کار می‌کند، بار سنگینی محسوب می‌شود، که در واقع و امروزه اینطور نیست.»

هدر، کارگردان، برای مصاحبه در مورد انتقادات مطرح شده در محافل ناشنوایان حاضر نبود. او در مصاحبه‌های دیگر گفته است که در حین نوشتن فیلمنامه درباره‌ی جوامع ناشنوایان تحقیق کرده، زبان اشاره‌ی آمریکایی را یاد گرفته، مترجمانی را استخدام کرده است که CODA بودند و در طول فرآیند ساخت فیلم از آن‌ها مشاوره می‌گرفت.

هدر در یادداشت‌های تولید «CODA» گفت که سه کودک از والدین ناشنوا در صحنه‌ی فیلمبرداری واکنش‌های مثبتی به فیلم داشتند. او در یادداشت‌ها می‌گوید: «این احساس بسیار خوبی است، زیرا در وارد شدن به دنیایی جدید و تجربه‌ی کسانی که نمی‌شناسید، همیشه تردید وجود دارد.»

علاوه بر این، هدر، حتی توسط برخی از منتقدان، به دلیل تصمیمش برای انتخاب بازیگران ناشنوا در نقش‌های خودشان و به نمایش گذاشتن واضح زبان اشاره‌ بر روی پرده، اعتبار زیادی دریافت کرد.

لیلا هالکام ۳۴ ساله و ناشنوا می‌گوید که تجربه‌ی ناشنوایان می‌تواند پیچیده باشد. به گفته‌ی هالکام، از آنجایی که بسیاری از ناشنوایان در محیط‌های گفتاری بزرگ می‌شوند، برخی زبان‌های اشاره‌ را تا اواخر زندگی یاد نمی‌گیرند و محرومیت از زبان را تجربه می‌کنند، بنابراین ممکن است دانش محدودی در مورد حق خود برای داشتن مترجم داشته باشند یا هرگز به زبان انگلیسی تسلط پیدا نکنند.

با این حال، تماشای «CODA» برای آن‌ها سخت بود. آن‌ها افزودند: «کاملا بدیهی است که فیلم توسط یک فرد ناشنوا نوشته نشده است.»

هالکام گفت که آن‌ها در برخی صحنه‌ها گریه کردند اما نه به این دلیل که تحت تاثیر درام قرار گرفتند. نقطه‌ی فروپاشی آن‌ها لحظه‌ای بود که فرانک می‌خواهد بداند روبی چه صدایی دارد و هنگام آواز خواندن دستش را روی گلوی او می‌گذارد. در حالی که ممکن است این یک حرکت احساسی برای شنیدن افراد به نظر برسد، هالکام گفت که برای افراد ناشنوا، این عمل هیچ اهمیتی ندارد. این لرزش شبیه صدای زنگ تلفن است و فرانک در واقع نمی‌توانست بفهمد که صدای دخترش زیبا است یا خیر.

در عوض، هالکام به یاد می‌آورد که این ژست در گفتاردرمانی برای آموزش صحبت کردن به افراد ناشنوا استفاده می‌شد، تلاشی که می‌تواند شرم‌آور و دشوار باشد و اغلب با شکست مواجه شود. آن‌ها گفتند که این جلسات برای بسیاری از ناشنوایان آسیب‌زا است.

بیکام و هالکام مانند فرانک در فیلم فرزندانی دارند که عاشق آواز خواندن هستند. برای اینکه بفهمند صدای فرزندانشان چگونه است، هر دو گفتند که فقط از افراد شنوایی که صدای آن‌ها را شنیدند خواسته‌اند تا خوب یا بد بودن صدای فرزندانشان را برایشان توصیف کنند. علیرغم این واقعیت که بسیاری از ناشنوایان عاشق موسیقی هستند، این ایده که نمی‌توانند از آن لذت ببرند موضوعی است که بارها و بارها در هالیوود دیده می‌شود.

لنارد دیویس، یک CODA و نویسنده‌ی کتاب‌های متعدد در مورد ناتوانی و ناشنوایی می‌گوید این مساله اینگونه اطلاق می‌شود که افراد ناشنوا نادیده گرفته می‌شوند، حتی اگر اکثر آن‌ها بیش از حد بر ناتوانی خود در شنیدن موسیقی متمرکز نباشند. او در فیلم این موضوع را «معضل جعلی» می‌نامد.

دیویس گفت که در عوض آرزو می‌کرد که فیلم روی مسائلی متمرکز می‌شد که CODAهای واقعی تجربه می‌کنند، مانند اینکه نمی‌توانند در شرایط بحرانی به راحتی با والدین خود تماس بگیرند یا در لحظاتی که ناراحت هستند یا بار عاطفی را بر دوش می‌کشند.

CODA

صحنه‌ای که به خصوص او را ناراحت کرد صحنه‌ای است که قرار بود خنده‌دار باشد. فرانک و جکی دچار بیماری مقاربتی شده‌اند و روبی مشکلشان را در مطب برای دکتر ترجمه می‌کند. پس از اینکه فرانک جزئیات خنده‌دار را در مورد اندام خصوصی خود به اشتراک می‌گذارد، پزشک برای دو هفته هرگونه رابطه را برای او ممنوع می‌کند. اما روبی به والدینش می‌گوید که باید برای همیشه از داشتن رابطه خودداری کنند. برای دیویس، والدین ناشنوا تبدیل به موضوع شوخی شدند، و این صحنه نشان داد که CODAها در هنگام تفسیر آن هم زمانی که چیزی در دسترس نباشد چه شرایط بدی را می‌گذرانند.

دیویس گفت: «من باید به مادرم می‌گفتم که پدرش فوت کرده است. این بیشتر تراژدیِ دشوارِ CODA بودن است، نه این که مانند چنین صحنه‌ای به آن‌ها بخندیم.»

آدریان بیلی ۳۹ ساله، یک CODA از بریستول انگلستان، نیز گفت که این صحنه ناراحت کننده بود. چند سال پیش، پدرش در اورژانس بستری شد و بیلی مجبور شد ترجمه کند و به پدرش بگوید که نزدیک بود بمیرد.

بیلی اذعان داشت که در حالی که برخی از کودکان در موقعیت‌های تفسیری خنده‌دار یا ناخوشایند قرار می‌گیرند، او گفت که «به عنوان یک جامعه، ما می‌توانیم با هم به این موضوع بخندیم، اما این که آن را در معرض یک جهان شنوایی که این چیزها را نمی‌فهمد قرار دهیم، درست نیست. فکر می‌کنم این دیگر از حد گذشتن است.»

اما او از هدر (کارگردان فیلم) عصبانی نیست. او تصدیق کرد که ساختن فیلم‌هایی درباره‌ی فرهنگ ناشنوایان که بتواند طیف وسیعی از تجربیات را در بر بگیرد، می‌تواند دشوار باشد – به ویژه برای یک فرد شنوا. اما او همچنین گفت که نمی‌خواهد هالیوود از این چالش دوری کند. در عوض، او از این صنعت تاثیرگذار خواست از ناشنوایان و سازندگان «CODA» حمایت بیشتری کنند.

کالب رابینسون، دانشجوی ناشنوا در دانشگاه گالاودت واشنگتن، و فیلمنامه‌نویس مشتاق، با استناد به صحنه‌ی پایانی فیلم که فرانک با گفتن یک کلمه با صدای بلند، روبی را تشویق می‌کند تا به دانشگاه برود گفت این باعث می‌شود که استفاده از صدای فرد معنی‌دارتر و مهم‌تر از استفاده از زبان اشاره‌ به نظر برسد، در حالی که صحبت کردن پس از اینکه روبی و پدرش تا آن زمان با یکدیگر به زبان اشاره ارتباط برقرار کرده‌اند، بی‌معنی به نظر می‌رسد.

به طور کلی، او گفت که «CODA» «بد نبود» و بسیاری از ناشنوایانی که او می‌شناسد از این فیلم حمایت می‌کنند زیرا بازیگران ناشنوا و زبان اشاره را به نمایش می‌گذارد. اما او گفت که آن‌ها همچنین ممکن است از انتقاد آشکار از آن بترسند، زیرا تعداد کمی از فیلم‌های با محوریت افراد ناشنوا به این سطح از موفقیت رسیده‌اند. هیچ کس دوست ندارد ببیند چنین فیلمی با شکست و بی‌مهری مواجه شود.

رابینسون گفت: «اما من فکر می‌کنم که می‌توانیم کمی بیشتر فشار بیاوریم. زمان آن رسیده که ما خودمان روایت‌هایمان را بنویسیم، نه افراد شنوا»

منبع: ny times



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲ دیدگاه
  1. آریا

    اورریتد ترین فیلم سال!!!

  2. محمد بداقی نویسنده و کهنه سرباز ایرانی

    کودا

    یک فیلم زیبا است که فقط باید از آن تعریف کرد

    البته مسیر انتقاد همیشه باز است

    کودا شاهکار است

    محمد بداقی نویسنده ایرانی

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X