چرا دیوید لینچ از فیلم «تلماسه» خود متنفر است؟
رمان علمیتخیلی «تلماسه» به نوعی «ارباب حلقههای» داستانهای فضایی است. در حالی که این رمان آشکارا مملو از اسطورههای غنی، شخصیتهای بهیادماندنی و داستانی با پتانسیل بالا برای تبدیلشدن به یک مجموعهی سینمایی داشت، دشواریهای آوردن چنین اثری به قالب سینما، تقریباً غیرقابلدرک بود. مجموعه رمانهای «تلماسه» از پیش طرفداران گستردهای داشت که سیارات، دنیاها و زبانهای مختلف جهان داستانی را به خوبی میشناختند و هر کارگردانی که برای ساخت این اثر اقدام میکرد، با نبردی سخت روبرو میشد. تلماسهای که دنیل ویلنوو در سال ۲۰۲۱ با بازی اسکار آیزباک، زندایا، ربکا فرگوسن، خاویر باردم و تیموتی شالامه ساخت، به موفقیت چشمگیری رسید و قسمت دوم آن از فیلمهای موردانتظار سال ۲۰۲۴ است. با این حال، دیوید لینچ هم در سال ۱۹۸۴ به جهان بینظیری که هربرت ساخته بود، سری زد و تلماسه خودش را ساخت. این تنها طرفداران دوآتشهی رمانها نبودند که از این بمب گیشهای دیوید لینچ ناامید شدند. به نظر میرسد خود لینچ بیشتر از هر کس دیگری از تلماسهای که ساخته بود، متنفر بود.
دیوید لینچ انتخاب عجیبی برای کارگردانی «تلماسه» بود
از بین همه کارگردانهای احتمالی که میتوانستند وظیفهی خلق اولین اقتباس از کتابهای «تلماسه» را بر عهده بگیرند، لینچ یکی از عجیبترین گزینهها بود. لینچ حتی در مراحل اولیه زندگی حرفهایاش به عنوان یک کارگردان، به خاطر خلق داستانهایی درباره آدمهای عجیب و غریب و طردشدگان شهرت پیدا کرده بود و مضامین شدید سورئالیستی را در آثارش گنجانده بود. در این وضعیت، پس از موفقیت اولین فیلم بلند او کلهپاککن و اثر نامزد جایزهی اسکار او، «مرد فیلنما»، استودیوها شروع به بررسی این موضوع کردند که آیا لینچ برای اقتباس سینمایی از یک حماسهی علمیتخیلی گران قیمت گزینهی مناسبی است یا خیر.
پس از رد درخواست جورج لوکاس برای کارگردانی «بازگشت جدای»، یونیورسال پیکچرز برای کارگردانی «تلماسه» به سراغ لینچ رفت. البته او اولین فیلمسازی نبود که به کارکردن روی مجموعه رمانهای محبوب هربرت فکر کرد. یک دهه قبل از آن، آلخاندرو خودوروفسکی، فیلمساز شیلیایی سورئالیست، تلاش کرد تا اقتباسی از «تلماسه» بسازد که شامل موسیقی پینکفلوید بود و اورسن ولز در آن، نقش بارون هارکونن را بازی میکرد. اما نسخهی خودوروفکسی از «تلماسه» چندان شباهتی به رمان نداشت. در حالی که لینچ تلاش کرد که برای خلق اثرش بر روی همان جهان داستانی رمان اتکا کند.
لینچ وقتی که برای اولین بار رمان را مطالعه کرد، خود را «مغلوب» اثر دید. در حالی که اذعان داشت هرگز نسبت به رمانهای علمیتخیلی محبوب آن زمان مانند جنگ ستارگان، چنین حسی نداشته. او احساس میکرد که «تلماسه» متفاوت است. چرا که عمیق است و شخصیتهای باورپذیر دارد. این شیفتگی باعث شد که او به دنبال اقتباسکردن از این اثر بیفتد. لینچ پس از کارکردن بر روی یک روند تهیهی پیشنویس با اریک برگرن و کریستوفر دی وور، آنها را کنار گذاشت و تنهایی بر روی نوشتن نسخهی نهایی «تلماسه» متمرکز شد. از دید لینچ و یونیورسالپیکچرز، «تلماسه» قرار بود به اولین قسمت از یک مجموعهی پرفروش تبدیل شود.
«تلماسه»، دیوید لینچ را با مشکلات بزرگی روبهرو کرد
متأسفانه جاهطلبیهایی که لینچ برای «تلماسه» در ذهن داشت، دقیقاً آن چیزی نبود که یونیورسال پیکچرز در ذهن داشت. همانطور که هر طرفدار لینچ این را میداند، او سبک منحصربهفردی دارد که نمیتوان از آن تقلید کرد. فیلمهای او اغلب سورئال، تکاندهنده و مخالف منطق سنتی هستند. این ویژگیها لزوماً آن چیزی نیستند که مخاطبین عام فیلمهای علمیتخیلی، آنها را در مجموعهای دوست داشته باشند که قرار است پس از «جنگ ستارگان» ساخته شود. لینچ با یک نسخهی سه ساعته نزد یونیورسال پیکچرز رفت اما آنها فیلم را از او گرفتند و برخی از عناصر عجیب و پیچیدهی آن را حذف کردند.
لینچ بعداً اظهار کرد که هنگام امضای قرارداد به خوبی میدانسته که نسخهی نهایی را هم با قرارداد، به آنها واگذار کرده. لینچ اعتراف کرد که در آن زمان شیفتهی استفاده از بودجهی بیشتر برای کارکردن در ژانری خارج از منطقهی امن خود بوده و احتمالاً نباید دست به این کار میزده. او همچنین گفت که این پروژه امکاناتی را در اختیارش قرار میداده تا چیزهایی که دوست دارد را امتحان کند. او در نهایت اعلام کرده که هیچ علاقهای به دیدن نسخهی جدید دنی ویلنوو از «تلماسه» ندارد.
استودیو جلوی مسیر این فیلمساز سنگاندازی میکرد
آن نسخهی «تلماسه» که در نهایت در سینماها به نمایش در آمد، ترکیبی از نسخهی لینچ و صحنههایی بود که استودیو آنها را به فیلم تحمیل کرده بود؛ چیزی که نه لینچ و نه استودیو آن را نمیخواستند. این اتفاق مشابه همان جنجالیست که سالها بعد در سال ۲۰۱۷ برای فیلم «لیگ عدالت» پیش آمد. در نهایت تلماسه دیوید لینچ خشم منتقدان و تماشاگران را برانگیخت و تضمین کرد که لینچ هرگز فرصتی برای بازگشت به رمان هربت و ادامهدادن این مجموعه پیدا نخواهد کرد. در زمان اکران، «تلماسه» یکی از بزرگترین بمبهای باکسآفیس در تاریخ ژانر علمیتخیلی بود. خودوروفسکی در مستند «تلماسهی خودوروفسکی» اعلام کرد که از این بداقبالی لینچ بسیار خوشحال شده است، چرا که این موضوع به او ثابت کرده که رمان «تلماسه» غیرقابل اقتباس است و او تنها کسی نیست که در ساختن یک فیلم از این رمان شکست خورده.
در حالی که بعید است لینچ بتواند تصاویر ضبطشدهی مورد نیازش برای ایجاد نسخهی ویژهی کارگردان بگیرد، او سال گذشته اشاره کرد که این ایده چندان هم دور از ذهن نیست. لینچ بهخاطر بازسازی فیلمهایش شناخته میشود و پیشتر هم نسخهی کارگردان چند تا از فیلمهایش را منتشر کرده. او البته اشاره کرد که «اینطور نیست که یک دسته طلای ناب در خزانه وجود داشته باشد که منتظر بریدهشدن و کنارهمقرارگرفتن باشد» اما انتشار یک نسخهی ویژهی کارگردان ممکن است جالب باشد و چیزی در آن برای توجه وجود داشته باشد.
فارغ از شهرت منفیای که تلماسه دیوید لینچ دارد، این فیلم برای او پروژهی بسیار مهمی بود. این فیلم نه تنها اولین همکاری او با کایل مکلاکلان بود، بلکه به او این درس مهم را آموخت که از کار روی پروژههای بزرگ استودیویی کنارهگیری کند. اگر لینچ در تلاش برای جلب مخاطبان جریان اصلی شکست نمیخورد، شاید جهان هرگز شاهکارهایی مانند «مخمل آبی» و «جادهی مالهالند» را به خود نمیدید.
منبع: Collider