۲۰ فیلم فانتزی تاریک برتر که باید تماشا کنید

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۳۰ دقیقه
فیلم فانتزی تاریک

سینمای فانتزی طرفداران خاص خود را دارد. همه توانایی برقراری ارتباط با جهانی خیال‌انگیز را که با واقعیت فاصله داشته باشند، ندارند. شاید در خوشبینانه‌ترین حالت فانتزی شاد و شنگول را بپسندند. از آن جهان‌هایی که پیتر جکسون و امثال او خلق می‌کنند. جهانی که هم فانتزی باشد هم سیاه مخاطب خاص می‌طلبد. به همین خاطر کم پیش می‌آید کمتر فیلم فانتزی تاریک و سیاهی (Dark fantasy) وارد جریان اصلی شود و مخاطب عام داشته باشد. از رونق شمشیربازی و جادوگری در سینمای دهه ۱۹۸۰ تا حماسه‌های عظیم قرن بیست و یکم که به طور ویژه با سه‌گانه تحسین‌شده پیتر جکسون «ارباب حلقه‌ها» (Lord of the Rings) شکوفا شدند، سینمای فانتزی در طول این سال‌ها از جنبه‌های مختلف محک زده شده است.

بهترین فیلم‌های دارک فانتزی که ارزش دیدن دارند

ما معمولاً این ژانر را با احساس شگفتی و ماجراجویی‌های پیروزمندانه قهرمانانش به خاطر داریم اما گاهی سینماگران این ژانر به سمت موضوعات و فضایی تاریک‌تر حرکت می‌کنند. فیلم‌هایی در این دسته قرار می‌گیرند که در جهان‌های خیالی خود به وجوه تاریک‌تر انسان می‌پردازند. ژانر فانتزی تاریک هم یک سری جواهر کابوس‌گونه نوستالژیک دهه‌ها پیش را در کارنامه‌اش دارد و هم کلاسیک‌های کالت که این ژانر را به اعماق تاریک‌تر برده‌اند. این فیلم‌ها موفق شده‌اند آن وحشت تصورناپذیری را که فقط در قصه‌های خیالی پیدا می‌توان کرد، به تصویر بکشند. این بیست فیلم نمونه‌های درخشان ترکیب وحشت، ماجراجویی، فانتزی و حتی اکشن هستند و برای مخاطبان خود تجربه‌های شگفت‌انگیزی را رقم خواهند زد. اسم بعضی‌ها را به واسطه کارگردانانشان و میزان موفقیتشان در گیشه و نزد منتقدان و اهالی سینما بیشتر شنیده‌ایم و تعدادی نیاز به توجه بیشتر دارند.

۲۰. هانسل و گرتل (Gretel & Hansel)

هانسل و گرتل

  • سال اکران: ۲۰۲۰
  • کارگردان: آز پرکینز
  • بازیگران: سوفیا لیلیس، سم لیکی، جسیکا دیگو، آلیس کریج
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۲ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: دختر جوانی به‌ نام گرتل تلاش می‌کند تا هانسل، برادر کوچکش را در یک جنگل تاریک هدایت کند. وقتی گرتل در جست‌وجوی غذا و کار است، یک کلبه مرموز در جنگل پیدا می‌کند که صاحب این کلبه یک جادوگر شیطانی است که از هویت آن خبر ندارند.

وقتی شیطانی ناشناخته مادر هانسل (ساموئل لیکی) و گرتل (سوفیا لیلیس) را دیوانه می‌کند، این خواهر و برادر از خانه خود فرار می‌کنند و در نهایت خانه‌ای را در جنگل پیدا می‌کنند که در آن زن مسنی به نام هولدا (آلیس کریگ) زندگی می‌کند. هولدا اولش خونگرم و مهمان‌نواز به نظر می‌رسد، اما دیری نمی‌گذرد که بچه‌ها متوجه می‌شوند او اهداف شوم‌تری در سر دارد.

«گرتل و هانسل» یکی از تلاش‌های ناقص و در عین حال دست‌کم گرفته‌شده در ژانر فانتزی تاریک است که اکرانی بد را در ژانویه سال بد و کساد ۲۰۲۰ پشت سر گذاشت. البته بهتر از بیشتر فیلم‌های دورریختنی آن سال بود. این فیلم فانتزی تاریک یکی از خوانش‌های وهم‌آلود و حقیقتاً ناراحت‌کننده از یک افسانه گریم است، با ردپای از سینمای وحشت ایتالیا و فیلم‌های فانتزی ترسناک دهه ۱۹۸۰ که در هر قابی از فیلم پیداست. این فیلم با رتبه PG-13 موفق می‌شود از اینکه یک فیلم ضعیف در رده R باشد فرار کند. در عوض، به یک فیلم کودکانه هیجان‌انگیزتر تبدیل می‌شود که کیفیتی قدیمی و نوستالژیک هم دارد و این به نفعش عمل می‌کند.

۱۹. قله‌ای به رنگ خون (Crimson Peak)

قله‌ای به رنگ خون، فیلم فانتزی سیاه

  • سال اکران: ۲۰۱۵
  • کارگردان: گیرمو دل تورو
  • بازیگران: میا واشیکوفسکا، جسیکا چستین، تام هیدلستون، چارلی هونام، جیم بیور، داگ جونز، لزلی هوپ
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۳ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: در انگلستان دوره ویکتوریایی، ادیت نویسنده‌ای جویای نام با شوهر جدیدش و خواهرشوهرش به قصری گوتیک و متروکه نقل مکان می‌کند. اما این عمارت رازهایی دارد که ادیت باید آن‌ها کشف کند.

معدود فیلمسازانی هستند که مثل گیرمو دل تورو بر ژانر فانتزی تاریک تسلط پیدا کرده‌اند. ما امروز گیرمو دل تورو را با فیلم‌هایی مثل «هزارتوی پن» و فیلم کمی اسکاری‌تر و نزدیک‌تر به جریان اصلی «رنگ آب» می‌شناسیم. اما او در همین ژانر تخصصی‌اش یک فیلم نادیده گرفته‌شده دارد که ترکیبی شگفت‌انگیز از ژانر عاشقانه گوتیک و  وحشت ماوراء الطبیعه است. داستان «قله‌ای به رنگ خون» در دوره‌ ادواردیان (اوایل قرن بیستم) در حومه انگلستان نویسنده‌ آمریکایی جویای نامی به نام ادیت کوشینگ (میا واشیکوفسکا) را دنبال می‌کند که به رغم هشدارهای زیادی که می‌بیند، عاشق یک مرد اشرافی انگلیسی به نام توماس شارپ (تام هیدلستون) می‌شود و پس از ازدواج با او، به عمارت گوتیک او قدم می‌گذارد. ادیت در ادامه متوجه‌ می‌شود که در این عمارت، رازهای عجیبی نهفته است و همسرش آن کسی که ادعا می‌کند نیست.

دل تورو در «قله‌ای به رنگ خون» امضای آشنای دل تورو را دارد و از نظر بصری تحسین‌برانگیز است. چرا که موفق می‌شود آن احساس وحشت در فضای گوتیک را به مخاطب خود منتقل کند که با تصاویری عالی و وهم‌آور و یک راز حیرت‌انگیز تکمیل می‌شود. ردپای «ربکا» دافنه دو موریه، قصه‌های ادگار آلن پو و فیلم‌های ترسناکی مثل«درخشش» (۱۹۸۰) استنلی کوبریک را هم می‌توان در آن پیدا کرد. این فیلم فانتزی تاریک دل تورو خوش‌ساخت، پرکشش و در بیشتر لحظات واقعاً ترسناک است، از بازی‌های خوبی بهره می‌برد و یک پایان‌بندی خوب هم دارد. همین آن را به جواهری مدرن در ژانر فانتزی تاریک ترسناک تبدیل می‌کند که طرفداران این ژانر از آن لذت خواهند برد.

۱۸. سولومون کین (Solomon Kane)

سولومین کین

  • سال اکران: ۲۰۰۹
  • کارگردان: ام. جی. باست
  • بازیگران: جیمز پیروفوی، مکس فون سیدو، ریچل هرد-وود، پیت پاستویت، جیسون فلمینگ، الیس کریج، فیلیپ وینچستر، مکنایز کروک، ساموئل روکین، ایان وایت، جیمز بیبسون، روری مک‌کین، ساموئل روکین
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۹ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: یک سرباز قرن شانزدهم میلادی متوجه می‌شود که خوی وحشیگری و اعمال ظالمانه‌اش او را تبدیل به شیطانی مخوف کرده است و تصمیم می‌گیرد آن‌ها را از خود دور کند اما در ادامه مجبور می‌شود از نیروهایش کمک بگیرد تا با قدرت‌های تاریکی که سرزمینش را اشغال ساخته مقابله کند.

«سولومون کین» یک فیلم قرون وسطایی بر پایه‌ مجله‌ای فکاهی و عامه‌پسند نوشته رابرت ای هاوارد به چاپ سال ۱۹۲۸ ساخته شده است. اول قرار بود سه‌گانه باشد اما به خاطر عملکرد ضعیف فیلم اول در گیشه، همه برنامه‌ها کنسل شد. البته واکنش منتقدان بهتر از عملکرد فیلم در گیشه بود. «سولومون کین» یک گزینه عالی برای طرفداران فیلم‌های ترسناک فانتزی است که از فیلم «ون هلسینگ» (Van Helsing) در سال ۲۰۰۴ ناامید شدند. جواهری دست‌کم گرفته‌شده در ژانر فانتزی تاریک است که تمام پتانسیل را از بودجه اندکش بیرون می‌کشد​​. داستان در اوایل قرن هفدهم انگلستان اتفاق می‌افتد و داستان سولومون کین (جیمز پیورفوی) را دنبال می‌کند که بعد از مواجهه‌ای با یک شیطان که چشم‌انداز جدیدی از زندگی به او می‌دهد، سوگند می‌خورد خشونت را کنار بگذارد.

با این حال، وقتی وباره با شرّ مواجه می‌شود چاره‌ای جز این برایش نمی‌ماند که سلاح به دست بگیرد و برای سرنوشت جهان بجنگد. «سولومون کین» با لحن وهم‌آور و ناراحت‌کننده‌اش که آن را در تمام طول فیلم حفظ می‌کند، یک اثر کالت است که هم فانتزی است،هم ترسناک و هم اکشن. مسلماً، روایت آن تمایل به تکیه بر فرمول دارد، اما به‌خوبی اجرا می‌شود تا یک تجربه تماشایی هیجان‌انگیز را همراه با یک پایان‌بندی تلخ و قهرمانانه از پیوفوری را برای مخاطبش رقم بزند.

۱۷. خانه هیولا (Monster House)

خانه هیولا

  • سال اکران: ۲۰۰۶
  • کارگردان: جیل کنان
  • صداپیشگان: میچل موسو، سم لرنر، اسپنسر لاک، استیو بوشمی، نیک کانن، مگی جیلنهال، کوین جیمز، جیسون لی، کاترین اوهارا، کاتلین ترنر، فرد ویلارد، بریتنی کرن
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۵ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: سه نوجوان پی می‌برند که در ساختمان خانه همسایه‌شان، یک هیولای زنده‌ هست که نفس می‌کشد.

فیلم فانتزی تاریک «خانه هیولا» ترکیبی درخشان از انیمیشن خانوادگی و ژانر وحشت هالووین کلاسیک است که به عنوان یک فیلم ماجراجویی مهیج و سرگرم‌کننده توانایی سرگرم کردن کودکان و بزرگسالان را دارد. فیلم داستان سه جوان را دنبال می‌کند که متوجه می‌شوند خانه‌ای در همسایگی آن‌ها جن‌زده است و سعی می‌کنند به همه هشدار دهند، اگرچه هیچ بزرگسالی آن‌ها را باور نمی‌کند. «خانه هیولا» بیشتر به خاطر انیمیشن فوق‌العاده‌اش که برای زمان خودش یک دستاورد به حساب می‌آید، در خاطر مانده است و موفق می‌شود یک زندگی شگفت‌انگیز و سرزندگی را به جنبه‌های مرموزتر و سورئال‌تر خود می‌آورد. «خانه هیولا» یک فیلم ترسناک هوشمندانه و تند و تیز در زیرشاخه خانه تسخیرشده است، گزینه‌ای عالی برای طرفداران ژانر وحشت با خانواده‌های جوانی است که می‌خواهند بچه‌های خود را درگیر سرگرمی کنند، یا حتی عاشقان فیلم‌های ترسناک که برای سینمای انیمیشن هم احترام قائل هستند.

۱۶. مندی (Mandy)

مندی

  • سال اکران: ۲۰۱۸
  • کارگردان: پانوس کوسماتوس
  • بازیگران: نیکلاس کیج، آندره‌آ ریسبرو، لاینس روچ، ند دنهی، آلـوِن فوئره، ریچارد بریک، بیل دوک
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: سال ۱۹۸۳ یک زوج خوشبخت به نام رد و مندی در طبیعت وحشی شادو مونتاین آمریکا زندگی می‌کنند. اما وقتی یک فرقه مذهبی مرموز، مندی را قربانی می‌کند، رد به دنبال انتقام خون عشق زندگی‌اش می‌رود.

«مندی» یک شیرجه عمیق سایکدلیک در دنیایی از تباهی و مرگ است که سال ۲۰۱۸ بعد از اکران به سرعت به یک کلاسیک کالت تبدیل شد و میراثش در سال‌های بعد رشد کرده است. سال ۱۹۸۳ در شمال غربی اقیانوس آرام زوجی به نام رد و مندی از زندگی آرام و از تنهایی خود لذت می‌برند. اما ربوده شدن مندی توسط یک رهبر فرقه مخوف همه چیز را تغییر می‌دهد. همسر مندی، رد (نیکلاس کیج) حالا می‌خواهد انتقام خون محبوبش را بگیرد. «مندی» منظره‌ای مسحورکننده از زیاده‌روی و فراوانی خشونت است، با یک بازی خوب از کیج در نقش اول که نقطه قوت فیلم محسوب می‌شود. فیلم هرچه جلوتر می‌رود، سوررئال‌تر می‌شود. هرچه بیشتر به قالب خودش بیشتر وفادار می‌ماند، بهتر می‌شود. ترکیبی خشن و نیرومند از وحشت درونی، خشونت اکشن گرافیکی و فانتزی تاریک مخدرمحور و آن پایان خیره‌کننده.

۱۵. بازگشت به اوز (Return to Oz)

بازگشت به اوز

  • سال اکران: ۱۹۸۵
  • کارگردان: والتر مرچ
  • بازیگران: فیروزه بالک، نیکول ویلیامسون، جین مارش، پایپر لوری، مت کلارک، دیپ روی، جان الکساندر، سوفی وارد، برایان هنسون، مک ویلسون
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۸ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: دوروتی که توسط دختری اسرارآمیز از آزمایش‌های وحشتناک نجات داده می‌شود، پس از نابودی زیبایی‌های سرزمین جادویی اوز توسط یک جادوگر و پادشاه به آنجا فراخوانده می‌شود.

دوروتی گیل (فیروزه بالک) جوان به دلیل ادعای دیدار از قلمرویی دیگر به بیمارستان روانی فرستاده شده است. او سعی می‌کند از میان توفان شدید فرار کند و در کمال تعجب در دنیای خارق‌العاده اوز بیدار می‌شود. با این حال، این آن سرزمین شگفت‌انگیزی نیست که او زمانی می‌شناخت. چرا که سرزمین را یک جادوگر بیهوده و پادشاهی شرور اشغال کرده‌اند. دوروتی برای نجات اوز دوستان قدیمی‌اش را دوباره پیدا می‌کند و همین‌طور دوستانی تازه در مسیر پیدا می‌کند تا سرزمین محبوبش را به همان چیزی که بود تبدیل کند.

این دنباله عجیب، دیرهنگام و غیررسمی «جادوگر شهر اوز» محصول سال ۱۹۳۹ به آثار ال. فرانک باوم وفادارتر است تا آن کلاسیک محبوب، به‌خصوص به خاطر فضای تاریک‌تری که دارد و موضوعات بزرگسالانه‌تری که به آن‌ها می‌پردازد. از دیوانه‌های نقاب‌دار با چرخ‌های زائداتشان تا جادوگری با مجموعه‌ای از سرهای قابل تعویض، «بازگشت به اوز» پر از انتخاب‌های آزاردهنده و وحشتناکی است که آن را به یک کنجکاوی بی‌مانند در سینمای فانتزی تبدیل کرده است. کسانی که دوست دارند آن دنیای شیرین و شکلاتی «جادوگر شهر اوز» را به عنوان نماینده شهر اوز بر پرده سینما به خاطر بسپارند، احتمالاً طرفدار «بازگشت به اوز» نخواهند بود اما فانتزی‌دوستان متفاوت حتماً دوست خواهند داشت دوباره سری به اوز بزنند.

۱۴. جادوگران (The Witches)

جادوگران

  • سال اکران: ۱۹۹۰
  • کارگردان: نیکلاس روگ
  • بازیگران: آنجلیکا هیوستون، مای زترلینگ، روآن اتکینسون، جین هرکس، برندا بلتین، بیل پترسون، روبرتا تیلر، جیسن فیشر
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: پسری جوان به نشست جادوگران پا می‌گذارد و باید آن‌ها را متوقف کند، حتی حالا که او را تبدیل به موش کرده‌اند.

«جادوگران» بر اساس کتابی از رولد دال به همین نام شاهکاری ماندگار از کمدی کودکانه ترسناک و آخرین نفس‌های شکوهمند این جریان در دهه ۱۹۸۰ است. فیلم پسر جوانی را دنبال می‌کند که با مادربزرگش در هتلی انگلیسی اقامت می‌کند و به طور تصادفی یک گروه مخفی از جادوگران را کشف می‌کند که قصد دارند همه بچه‌های دنیا را به موش تبدیل کنند.

این فیلم فانتزی تاریک با استفاده از جلوه‌های ویژه استثنایی و چند سکانس واقعاً آزاردهنده، به این دلیل که توانسته هم ترس را به مخاطبش القا کند هم فانتزی سرگرم‌کننده‌ای برای کودکان باشد، فیلم تحسین‌شده‌ای است. جادوگر به‌یادماندنی فیلم آنجلیکا هیوستون در نقش یک ضد قهرمان ترسناک حضورش در سراسر فیلم سنگینی می‌کند، به ویژه بعد از صحنه معروفی که در آن چهره واقعی خودش را آشکار می‌کند.

۱۳. بلور تاریک (The Dark Crystal)

بلور تاریک، فیلم فانتزی سیاه

  • سال اکران: ۱۹۸۲
  • کارگردان: جیم هنسن، فرانک اوز
  • بازیگران: جیم هنسن، لوئیز گلد، دیو گولز، فرانک اوز، کاترین مولن، استیو ویتمایر، برایان میل
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۸ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: در زمانی دیگر، در سیاره‌ای دیگر، هزار سال پیش بلور تاریک اسرارآمیز آسیب دیده و دوره‌ای از آشوب آغاز می‌شود. این میان، جن یتیمی که توسط جادوگری صلحطلب در انزوا بزرگ شده، تصمیم می‌گیرد بلور گمشده را پیدا کند تا تعادل را به جهان بازگرداند.

در این فیلم فانتزی تاریک، در سیاره خیالی ترا، جن (جیم هنسن)، یکی از آخرین بازماندگان نژاد گلفلینگ راهی سفر می‌شود تا تکه‌ای از بلور تاریک مقدس را پیدا کند. می‌گویند این بلور زمانی تعادل را برای کیهان فراهم می‌کرد. متأسفانه، بقیه تکه‌های بلور را یک شیطان از نژادی کرکس‌مانند به تصاحب خود درآورده است. او قصد دارد از قدرت کریستال برای به دست آوردن کنترل کامل جهان استفاده کند. هر کسی که در دهه ۱۹۸۰ یا اوایل دهه ۱۹۹۰ بزرگ شده باشد، احتمالاً با کابوس‌های این کلاسیک فرقه‌ای تخیلی وحشیانه نفرین شده است. «بلور تاریک» یکی از بهترین فیلم‌های فانتزی دهه ۱۹۸۰ است که هنسون عروسک‌گردان در آن جهانی به جز جهان گل و بلبل «ماپت‌ها» را ساخته است و هر گوشه تاریک ترا را با خطر و شگفتی به یک اندازه پر کرده است.

شاید داستان فیلم به گونه‌ای باشد که به نظر برسد برای کودکان مناسب است اما در حقیقت این‌طور نیست زیرا توطئه‌های سکسیس‌ها، مضامین جدی و سنیگنی مثل نژادپرستی، نسل‌کشی، مرگ و میر به علاوه عروسک‌های خیمه شب بازی‌ای که ظاهری ترسناک دارند، «بلور تاریک» را به فیلمی برای بزرگسالان تبدیل می‌کند. ظاهراً هنسن بر این باور بود که کودکان باید طعم ترس را بچشند، چرا که شاید در زندگی تا ابد در امنیت نباشند. این دو موفق شدند یک فیلم خانوادگی چندلایه را در رابطه با مضامینی نظیر مرگ، شکنجه یا بردگی بسازند و یک فیلم فانتزی تاریک تأثیرگذار بسازند.

۱۲. اسلیپی هالو (Sleepy Hollow)

اسلیپی هالو

  • سال اکران: ۱۹۹۹
  • کارگردان: تیم برتون
  • بازیگران: جانی دپ، کریستینا ریچی، مایکل گمبون، کریستوفر لی، یان مک‌دیارمید، استیون ودینگتون، مارک پیکرینگ، مایکل فیست، جفری جونز
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۰ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: ایکابود کرین به اسلیپی هالو فرستاده می‌شود که درباره قطع‌ شدن سر سه نفر تحقیقات کند. مظنون یک شبح افسانه‌ای به‌ نام سوارکار بی‌سر است.

طبعاً نمی‌توان فهرستی از فیلم‌های فانتزی تاریک خلاقانه جمع‌آوری کرد و اسمی از تیم برتون نیاورد. پیش از گیرمو دل تورو، تیم برتون استاد محض ژانر فانتزی تاریک بوده و هنوز هم هست. امضای او ترکیب ایده‌های ترسناک و روایت‌ فانتزی است که در بیشتر کارهایش به‎‌مراتب متعادل‌تر و واضح‌تر از فیلم محصول ۱۹۹۹ او «اسلیپی هالو» است. «اسلیپی هالو» بر اساس داستان کوتاه کلاسیک «افسانه بی‌سر» نوشته واشنگتن ایروینگ در سال ۱۸۲۰، داستان مأمور پلیسی به نام ایکابود کرین (جانی دپ) را دنبال می‌کند که به دهکده اسلیپی هالو اعزام می‌شود تا درباره چند مورد سربُری تحقیق کند و گفته می‌شود که مظنون سوارکار بی سر است.

«اسلیپی هالو» تلفیقی از قتل و ماجراهای جناییِ وحشنتاک و عاشقانه‌ای فانتزی و خیال‌انگیز، با سبک سینمایی وهم‌آلود برتون که کاملاً رازآلودگی ژانر گوتیک و اضطراب ماوراء طبیعی را در خود جا داده، اقتباس خوبی در ژانر وحشت است. یکی از معدود کارهای تیم برتون با درجه R. علاوه بر این، سبک بصری جذاب فیلم و موقعیت‌های ترسناکی را که به وجود می‌آورد، کمتر در فیلم‌های برتون می‌بینیم. یکی از کارهای کارنامه اوست که وجه وحشتش از فانتزی‌اش بیشتر است.

۱۱. دراکولای برام استوکر (Bram Stoker’s Dracula)

دراکولای برام استوکر

  • سال اکران: ۱۹۹۲
  • کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
  • بازیگران: گری اولدمن، وینونا رایدر، آنتونی هاپکینز، کیانو ریوز، مونیکا بلوچی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۴ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: کنت دراکولا که حالا چند قرن عمر دارد، به انگلیس می‌آید تا نامزد وکیل خود، مینا موری را که شباهت زیادی به محبوب از دست رفته او دارد، اغوا کند و در شهر هرج‌و‌مرج و وحشت به وجود آورد.

این فیلم فانتزی تاریک اقتباس فرانسیس فورد کاپولا از رمان کلاسیک ترسناک «دراکولا» برام استوکر، غرق در جذابیت گوتیک اما در عین حال کاملاً مسحورکننده‌اش، یکی از عظمت‌های طلسم‌کننده سینما یا شاید بتوان گفت جهان است. گری اولدمن در نقش دراکولا که شگفت‌انگیز است، روحی تنها و در آرزوی عشق از دست رفته‌اش است. وقتی با مینا (وینونا رایدر) ملاقات می‌کند و معتقد است که او نسخه تناسخ‌یافته همسر محبوب از دنیا رفته‌اش است، دلداده او می‌شود. دراکولا در تعقیب مینا، مرگ و بیماری را با خود به لندن می آورد و یک شکارچی افسانه‌ای خون‌آشام دکتر آبراهام ون هلسینگ (آنتونی هاپکینز) برای تحقیق احضار می‌شود.

«دراکولای برام استوکر» با جلوه‌های بصری گوتیکی خیره‌کننده، خط داستانی بی‌نظیر و تلاش کوپولا برای خلق شخصیت‌هایی کمی روشن‌تر از رمان، در گیشه بسیار موفق ظاهر شد و همچنان یک کلاسیک ماندگار سینمای دهه ۱۹۹۰ به حساب می‌آید. از نظر بسیاری، هنوز بهترین اقتباس سینمایی از زمان از رمان برام استوکر است، چرا که موفق شده است عناصر رمانتیک و فانتزی داستان و همچنین وحشت موجود در آن به درستی دریابد و به تصویر بکشد.

۱۰. سوسپیریا (Suspiria)

سوسپیریا، فیلم فانتزی سیاه

  • سال اکران: ۱۹۷۷
  • کارگردان: داریو آرجنتو
  • بازیگران: جسیکا هارپر، استفانیا کاسینی، فلاویو بوچی، میگل بسه، آلیدا والی، جوآن بنت، سوزانا یاویکولی، فرانکا اسکانیه‌تی، باربارا مانیولفی، مارگریتا هوروویتس، فولویو مینگوتسی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: یک هنرجوی باله آمریکایی به تازگی به آکادمی رقص پر آوازه‌ای در آلمان منتقل شده‌ است. او اما متوجه چیزی شوم و ماوراء طبیعی که در میان سلسله‌ای از قتل‌ها در گوشه و کنار آکادمی در جریان است می‌شود.

«سوسپریا» که بیشتر به سمت وحشت آشکار می‌رود ​​تا فانتزی تاریک، نقطه برجسته کارنامه داریو آرجنتو و فیلم‌های ترسناک ژانر جالوی ایتالیاست. آرجنتو در دهه ۱۹۷۰ با این فیلم به شهرت رسید. «سوسپریا» داستان سوزی بنیون (جسیکا هارپر)، بالرین آمریکایی را روایت می‌کند که برای تحصیل به یک آکادمی معتبر در آلمان می‌آید. در حالی که او در تلاش است تا در محیط جدید برای خودش جایی پیدا کند، چند نفر مرتبط با آکادمی به شکلی وحشیانه به قتل می‌رسند. همه این‌ها باعث می‌شود سوزی به یک جریان ماوراء طبیعی شوم در این آکادمی مشکوک شود. «سوسپریا» ترکیبی بی‌نقص است از چند مؤلفه مختلف و متنوع که معمولاً کنار هم چفت نمی‌شوند و همیشه نتیجه خوبی نمی‌دهند، ولی اینجا فیلمی تماشایی ساخته‌اند.

رنگ‌های تند و روشن، موسیقی غلیظ و پررنگ، صحنه‌هایی از خشونت عریان و داستانی ساده و خطی که پروبال زیادی ندارد ممکن بود هر فیلم دیگری را زمین بزند و از آن تجربه‌ای شکست‌خورده بسازد. اما همین مؤلفه‌ها اصلی‌ترین عامل موفقیت این فیلم بود. داریو آرجنتو موفق شده بود صرفاً با خلق اتمسفری نفسگیر و تکان‌دهنده مخاطبان فیلمش را روی صندلی میخکوب کند. «سوسپریا» به لطف استفاده دست و دلبازانه، پرزرق و برق و سوررئال آرجنتو از رنگ یک دستاورد بصری شگفت‌انگیز است که موفق شده است وحشت و فانتزی را به شکلی مسحورکننده با هم ترکیب کند. این فیلم که با طراحی صحنه خیره‌کننده و موسیقی متن بسیار وهم‌آلود تکمیل می‌شود، شاهکاری از فضاسازی و سبک است که بینندگان را مسحور خود می‌کند و آن‌ها را با خود به داستان سوء استفاده سازمانی و وحشت ماوراء الطبیعه می‌برد.

۹. راز نیمح (The Secret of NIMH)

راز نیمح، فیلم فانتزی سیاه

  • سال اکران: ۱۹۸۲
  • کارگردان: دان بلات
  • صداپیشگان: هرمیون بادلی، جان کارادین، الیزابت هارتمن، درک جاکوبی، پیتر اشتراوس، دام دی‌لوئیس
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: موش بیوه‌ای به نام خانوم بریسبی برای نجات پسرش از بیماری، از گروهی از موش‌های صحرایی درخواست کمک می‌کند و در این میان بیش از آنچه انتظارش را داشت با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند.

اولین ساخته دان بلات که او را به شهرتی جهانی رساند، درباره یک مادر موش است که می‌خواهد بچه‌هایش را از خطر دور نگه دارد. خانم بریزبی (الیزابت هارتمن) مادر موش بیوه، وقتی تهدید گاوآهن یک کشاورز در افق ظاهر می‌شود، فرزندانش را از خانه می‌برد. متأسفانه یکی از پسرانش بیمار است و برای محافظت از او باید در نزدیکی خانه‌شان بماند. او در نهایت از موش‌های آزمایشگاهی با هوش بالا از آزمایش‌هایی که رویشان انجام شده است، کمک می‌گیرد، اما خودش را درگیر جنگ قدرت بین آن‌ها می‌بیند. «راز نیمح» شاید فانتزی باشد اما در حقیقت درباره جهان واقعی است و موضوع مهمی همچون آزمایشات حیوانی را در کانون توجه قرار می‌دهد. ماجراها در دنیایی شبیه به دنیای واقعی اتفاق می‌افتد، با این تفاوت که انسان‌ها با حیوانات جایگزین شده‌اند.

دان بلات در این فیلم فانتزی تاریک دنیای متفاوتی را به تصویر کشیده که مخاطب نسبت به آن، حس آشنایی دارد. روی کاغذ «راز نیمح» برای یک فیلم خانوادگی پروژه نامتعارفی به نظر می‌آید، اما به طور عجیبی در اجرا بهتر از آنچه سزاوارش است، خوب عمل کرده است. این انیمیشن خیره‌کننده و خاص است و شکارچیانی که خانم بریزبی در سفر خود با آن‌ها روبه‌رو می‌شود، به طرز درخشانی طراحی شده‌اند و با شدتی وحشیانه حرکت می‌کنند. این کلاسیک دست‌کم گرفته‌شده یکی از جاه‌طلبانه‌ترین و به‌خوبی اجراشده‌ترین آثار انیمیشنی است که محصول دیزنی نیست. این یک فیلم فانتزی تاریک ماجراجویانه دست‌کم گرفته‌شده است که تماشایش ضروری است. «راز نیمح» فارغ از فضاسازی‌ها و موسیقی‌ نفسگیرش، تأثیر زیادی روی مخاطب می‌گذارد و شاید حتی آن‌ها را به مهربانی با حیوانات دعوت کند.

۸. خانه گرگ (The Wolf House)

خانه گرگ

  • سال اکران: ۲۰۱۸
  • کارگردان: خواکین کاکینا، کریستوبال لیون
  • صداپیشگان: آمالیا کاسای، رینر کروز
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: زنی جوان به نام ماریا بعد از فرار از مستعمره آلمان در خانه‌ای در شیلی پناه می‌گیرد.

«خانه‌ی گرگ» تفسیری تاریک و مدرن از افسانه‌های کودکانه است که البته اقتباسی از داستانی کلاسیک نیست. بیراه نیست اگر آن را یکی از ترسناک‌ترین فیلم‌های انیمیشن تمام دوران بنامیم. توصیف سبک انیمیشن آن دشوار است. قالب‌های مختلفی از انیمیشن را در مجموعه‌های سه‌بعدی لایواکشن ترکیب کرده و یک اثر کاملاً منحصربه‌فرد بوجود آورده است. «خانه گرگ» یک فیلم تجربی عمیقاً ترسناک است که مخاطبانش را با خود به مکان‌های عجیب و غریب می‌برد و این کار را با قالب‌های مختلف انیمیشن می‌کند تا یک تجربه بصری خیره‌کننده و در عین حال آزاردهنده برایشان رقم بزند.

این فیلم فانتزی تاریک درباره زنی است که از مستعمره آلمان در جنوب شیلی فرار می‌کند و بعد از آنکه از دست یک گرگ فرار می‌کند به خانه‌ای متروکه در جنگل پناه می‌برد. به نظر می‌رسد همه چیز خوب پیش می‌رود اما خانه به‌تدریج برای ماریا (آمالیا کاسای) به کابوس تبدیل می‌شود و او متوجه می‌شود که باید درباره موضع خود در برابر اجتماع جدیدش تجدیدنظر کند. «خانه گرگ» با روایت ابسورد و سورئال و انیمیشن استاپ موشنش شبیه هیچ فیلم دیگری در ژانر خود نیست. سبک و قصه جذابش به آن اجازه می‌دهد تا لحن قصه پریانی ترسناک منحصر به‌فردش را حفظ کند. شاید مخاطبانش برای آنکه بیشتر درکش کنند، نیاز باشد کمی تاریخ بانند تا از تفسیر و ارجاعات سیاسی‌اش سر دربیاورند. هرچه باشد فیلم ارجاعاتی به یک پرونده واقعی دارد.

۷. کله‌پاک‌کن (Eraserhead)

کله‌پاک‌کن

  • سال اکران: ۱۹۷۷
  • کارگردان: دیوید لینچ
  • بازیگران: جک نانس، شارلوت استیوارت
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: هنری اسپنسر سعی دارد از سر و صداهای محیط صنعتی و کارخانه‌های اطرافش، دوست دختر همیشه خشمگینش و همین‌طور صدای جیغ فرزند عجیب و غریبش که به‌تازگی به دنیا آمده است، جان سالم به در ببرد.

«کله‌ پاک‌کن» اولین تجربه دیوید لینچ در مقام کارگردان که به عنوان تجربه اول شگفت‌انگیز است، بی‌نقص‌ترین اثر این فیلمساز به حساب می‌آید. یک کابوس سورئالیستی از دیوید لینچِ همیشه اسرارآمیز و خاطره‌انگیز درباره پدری است که آمادگی پدر شدن را ندارد. این فیلم تجربه‌ای را برای مخاطبانش رقم می‌زند که حقیقتاً برای آن‌ها که قلب ضعیفی دارند، مناسب نیست. هنری اسپنسر (جک نانس) وقتی متوجه می‌شود دختری که با او رابطه دارد باردار شده است، تلاش می‌کند تا در منطقه‌ای صنعتی زندگی‌اش را ادامه دهد. او با مادر بچه‌اش ازدواج می‌کند و او را به خانه‌اش می‌آورد، اما وقتی او موجودی مارمولک‌مانند را به دنیا می آورد که بی‌وقفه گریه می‌کند، شوکه می‌شود.

«کله پاک‌کن» لینچ تلفیقی از تفسیرهای اجتماعی، وحشت فیزیکی، فانتزی تاریک و کاوشی عمیق درباره اضطراب پدرانه است که به همان اندازه که خلاقانه است، جسورانه و تحریک‌کننده است. این فیلم فانتزی تاریک با استفاده از موسیقی متن و طراحی صدا دلهره‌آور و ترسناک تا جایی که امکان دارد، تمام قراردادهای روایی را زیر و رو می‌کند تا به رویای غم‌انگیز فراموش‌نشدنی والد بودن در دنیای مدرن مکانیکی تبدیل شود. «کله‌ پاک‌کن» یک خلاقیت گروتسک کابوس‌وار که شبیه چیزی کاملاً بیگانه است.

۶. کلاغ (The Crow)

کلاغ، فیلم فانتزی سیاه

  • سال اکران: ۱۹۹۴
  • کارگردان: الکس پرویاس
  • بازیگران: براندون لی، سوفیا شیناس، راشل دیویس، ارین هادسون، بای لینگ، تونی تاد، دیوید پاتریک کلی، میشل وینکوت، آنا لواین، آنجل دیوید
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: گروهی از اوباش، زوج جوانی را در شب ازدواجشان به شکل فجیع به قتل می‌رسانند. آنچه اتفاق می‌افتد چنان هولناک است که روح مرد نمی‌تواند آرامش پیدا کند. پس در سالگرد این حادثه در قالب اولیه‌اش همراه کلاغی که راهنما و فرشته نگهبان اوست، باز می‌گردد تا انتقام بگیرد.

فیلم «کلاغ» یکی از دست‌کم‌گرفته‌شده‌ترین فیلم‌های ژانر فانتزی سیاه است که پسر بروس لی را در نقش اول خود دارد. این فیلم گوتیک مخاطب را مسحور خود کرده و او را وادار می‌کند تمام مدت به صفحه نمایش خیره بماند. «کلاغ» از نظر بصری چشمگیر است، داستان هیجان‌انگیزی دارد و با بازی فوق‌العاده براندون لی به اثری قابل احترام تبدیل می‌شود. این فیلم گوتیک به خاطر کیفیت عالی و لحن منحصر به‌فردی که دارد، به یک فیلم کالت تبدیل شده و طرفداران خاصی خود را پیدا کرده است. متأسفانه «کلاغ» به جای آنکه به خاطر تمام ویژگی‌های بی‌نظیری که دارد به شهرت برسد، با مرگ غم‌انگیز براندون لی سر صحنه فیلمبرداری، آن هم به علت یک تصادف ناگوار با اسلحه تمرینی معروف شد.

«کلاغ» بر اساس مجموعه کتاب‌های مصور به همین نام به یک کلاسیک کالت به‌یادماندنی تبدیل شده است که وحشت، فانتزی و اکشن را به شیوه‌ای دلخراش ترکیب می‌کند. به کسانی که قلب ضعیفی دارند، توصیه می‌شود که این فیلم را نبینند این فیلم به کارگردانی الکس پرویاس، اریک دراوم موزیسینی است که یک سال پس از قتل بی‌رحمانه او و نامزدش از قبر بازمی‌گردد تا از گانگسترهایی که مسئول حمله هدفمند بودند، انتقام بگیرد. «کلاغ» یک جشن بصری از فانتزی تاریک و تلافی‌جویانه، یک شاهکار گوتیک مدرن است که به لطف بازی فوق‌العاده براندون لی به اثری تحسین‌برانگیز تبدیل می‌شود. علی‌رغم ماهیت بیمارگونه مرگ لی در صحنه فیلمبرداری، «کلاغ» به عنوان یک تراژدی عاشقانه جادوکننده و جذاب شناخته می‌شود که البته بیشتر به سمت یک فیلم انتقامجویانه حرکت می‌کند و ترسی ندارد که سبک خود یا عناصر متضاد داشته باشد.

۵. آدم درست را راه بده (Let the Right One In)

آدم درست را راه بده

  • سال اکران: ۲۰۰۸
  • کارگردان: توماس آلفردسن
  • بازیگران: کره هدبران، لینا لئاندرشون، هنریک دال
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: اسکار پسر دوازده ساله‌ای که مور آزار و اذیت واقع شده است، عاشق دختر عجیبی به نام الی می‌شود. الی نمی‌تواند زیر آفتاب برود یا غذای عادی بخورد. الی به اسکار قدرت مقابله با دیگران را می‌دهد اما وقتی متوجه می‌شود که او برای زنده ماندن احتیاج به خون دیگران دارد بر سر یک دوراهی قرار می‌گیرد.

فیلمی که همزمان با حماسه «گرگ و میش» (Twilight) اکران شد اما به دلایلی آشکار در جریان اصلی سر و صدا نکرد. یک دلیل عمده‌اش شاید این باشد که محصول سینمای سوئد است. این فیلم فانتزی تاریک ترکیب ژانر وحشت خون‌آشامی غم‌انگیز با یک داستان بلوغ هوشمندانه و حتی در مقاطعی جذاب است که از دوستی و عشق در جوانی می‌گوید و هیچ ابایی از آنکه قواعد ژانر را بر هم بزند ندارد. «آدم درست را راه بده» از آن دسته عاشقانه‌های خون‌آشامی است که با هر فیلم خون‌آشامی که تا به حال دیده‌اید متفاوت است. مثلاً به بعضی از المان‌های این زیر ژانر از جمله حساسیت به نور خورشید و نیاز به خوردن خون انسان‌ها پایبند است اما چرخش‌های خاص خودش را در داستان‌های کلاسیک ایجاد کرده است. فیلم در ایجاد تنش و تعلیق عالی عمل می‌کند و از عملکرد خیره‌کننده دو بازیگر جوان فیلم هم نباید چشم‌پوشی کرد.

«آدم درست را راه بده» با دست گذاشتن روی موضوع مهم قلدری در میان کودکان، داستان اسکار (کره هدبران) پسر دوازده ساله‌ای را در سال ۱۹۸۴ در حومه استکهلم روایت می‌کند که رؤیای انتقام گرفتن از بچه‌هایی را دارد که او را آزار می‌دهند. او دوستی به نام الی (لینا لئاندرشون) که همسایه جدیدش است، پیدا می‌کند و کم‌کم عاشقش می‌شود. اما دختر راز تاریکی را در خود پنهان کرده است که به قتل عام اخیری در منطقه مربوط می‌شود. این فیلم ترسناک فانتزی تاریک محصول سوئد که به استعدادهای دو بازیگر جوان خود تکیه می‌کند، سرد و تاریک است و انزوای اجتماعی و فقدان ارزش‌های اجتماعی را برجسته می‌کند، اما از خلوص و بی‌گناهی دوستی هم لذت می‌برد. «آدم درست را راه بده» به عنوان اثری برجسته در ژانر وحشت خون‌آشامی و عاشقانه فانتزی تاریک، به همان اندازه که ترسناک است، دوست‌داشتنی است.

۴. پینوکیوی گیرمو دل تورو (Guillermo del Toro’s Pinocchio)

پینوکیوی گیرمو دل تورو

  • سال اکران: ۲۰۲۲
  • کارگردان: گیرمو دل تورو
  • صداپیشگان: ایوان مک‌گرگور، دیوید بردلی، گریگوری مان، بورن گورمن، جان تورتورو، ران پرلمن، فین ولفهارد، کیت بلانشت، تیم بلیک نلسون، کریستف والتس، تیلدا سوینتن
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: در دوران ظهور فاشیسم در ایتالیای موسولینی، یک عروسک چوبی به نام پینوکیو به شکلی معجزه‌آسا جان می‌گیرد و تلاش می‌کند تا انتظارات پدرش را برآورده کند.

فیلم تحسین‌شده گیلرمو دل تورو که اقتباسی کاملاً پیچیده، یکی از تاریک‌ترین خوانش‌ها از داستان کلاسیک «پینوکیو» را دارد، با انیمیشن استاپ موشنِ به لحاظ بصری خیره‌کننده و پویایی عجیب و در عین حال قدرتمند بین دو شخصیت مرکزی کامل می‌شود. «پینوکیو» گیرمو دل تورو به‌جای فیلم خانواده‌پسند دیزنی که شاید در خاطرها مانده باشد، عناصر ترسناکی را در خود جای داده، به‌خصوص با طراحی شخصیتی که برای شخصیت پری در نظر گرفته است. فیلم همان قصه آشنای پینوکیو را دنبال می‌کند؛ پسری چوبی که به صورت جادویی زنده می‌شود و با کنجکاوی و حیرت درباره دنیای اطرافش می‌آموزد. اما دل‌تورو ریسک می‌کند و این قصه یک‌خطی را به نسخه‌ای بالغ‌تر و متفاوت‌تر و البته با پیامی مهم‌تر تبدیل می‌کند.

«پینوکیوی گیرمو دل‌تورو» با اضافه کردن عناصری مانند تجسم مرگ، فضای ایتالیای دوران موسولینی و روایت سرگذشت چند لایه‌ای و عمیق‌تری از ژپتو و سباستین جی. کریکت، داستان کلاسیک پینوکیو را مجدد تعریف می‌کند. شخصیت‌پردازی تاریک جپتوی غمگین و تنها با بازیگوشی پر جنب و جوش و بی‌وقفه پسر چوبی که حس ماجراجویی‌اش وقایع فیلم را به سفری شاد برای کشف و رستگاری تبدیل می‌کند، از بین می‌رود. «پیونوکیو دل تورو» از آن دسته فیلم‌هایی است که به‌سرعت به یک کلاسیک تبدیل می‌شوند که البته این تا حد زیادی به خاطر اسم و رسم دل تورو است. اما بدون شک در سالی که شاهد چند اقتباس از داستان «پیونوکیو» بودیم، و در مقایسه با بسیاری از اقتباس‌های سینمایی از این داستان، فیلم دل تورو در تاریخ ماندگارتر خواهد شد. سال ۲۰۲۲ یک نسخه بازسازی لایو اکشن «پینوکیو» هم از سوی دیزنی و به کارگردانی رابرت زمکیس اکران شد که بسیاری از مخاطبان را ناامید کرد. این در حالی است که گیرمو دل‌تورو با اقتباس استاپ موشنی خود بیننده‌ها را شگفت‌زده کرد.

۳. کورالاین (Coraline)

کورالین؛ فیلم فانتزی سیاه

  • سال اکران: ۲۰۰۹
  • کارگردان: هنری سیلیک
  • صداپیشگان: داکوتا فانینگ، تری هچر، جنیفر ساندرز، دان فرنچ، جان هاگمن، ایان مک‌شین
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: یک دختر ماجراجو به نام کورالین در خانه جدیدشان دنیایی متفاوت را پیدا می‌کند. دینایی که یک نسخه ایده‌آل و عجیب از خانه خسته‌کننده‌ای است که او در آن زندگی می‌کند، اما رازهایی شیطانی در این دنیای جدید نهفته است.

انیمیشن ترسناک موفق از آن اتفاق‌هایی نیست که همیشه در سینما بیفتد. به‌خصوص با این شکل انیمیشن که انتظار می‌رود در اکثر مواقع قصه‎‌ای خوشحال را روایت کند. اما «کورالین» این قواعد را برهم می‌زند. «کورالاین» محصول انیمیشن استاپ موشن استودیو LAIKA یکی از نامتعارف‌ترین انیمیشن‌های سینماست که داستانش را به یک وهم‌آوری عجیب و غریب آغشته می‌کند و همین آن به یک کلاسیک ترسناک کالت تبدیل کرده است. «کورالاین» به عنوان یک فیلم فانتزی ماجراجویانه کودکان در سبک گوتیک در ترکیب با تصاویر و ایده‌های حقیقتاً ترسناک یکی از کارهای خوب هنری سلیک به شمار می‌رود. این فیلم فانتزی تاریک کورالاین جوان (داکوتا فانینگ) را دنبال می‌کند که در حین گشتن در خانه جدیدش، دروازه‌ای مخفی به یک جهان موازی را کشف می‌کند. در حالی که واقعیت جایگزین در ابتدا جذاب‌تر به نظر می‌رسد، اما خیلی به کابوسی تبدیل می‌شود که کورالین باید از آن فرار کند.

همچون دیگر دستاوردهای قابل توجه سلیک در انیمیشن استاپ موشن، «کورالاین» فضای تاریک خود را پشت ظاهر کودکانه‌اش حفظ می‌کند. «کورالاین» با آن چشم‌های دکمه‌مانند شخصیت‌هایش و تصاویر ترسناک‌ترش نثل شکل نهایی مادر دیگر (تری هچر) هم یک فیلم ترسناک کودکانه است و هم یک فانتزی هیجان‌انگیز. «کورالاین» از همان ابتدا هم به عنوان فیلمی کودکانه به بازار عرضه شد اما از همان ظاهرش می‌شد فهمید که به لطافت انیمیشنی مثل «یخ‌زده» (Frozen) نیست اما هیچ‌کس پیش‌بینی نمی‌کرد تا این اندازه تاریک باشد و مخاطب کم‌سن و سالش را تا این اندازه بترساند. همین‌که کورالاین در جهان جدیدش با نسخه‌ عجیبی از پدر و مادرش مواجه می‌شود، «کورالین» را به اثری متفاوت تبدیل می‌کند.

۲. هزارتوی پن (Pan’s Labyrinth)

هزارتوی پن

  • سال اکران: ۲۰۰۶
  • کارگردان: گیرمو دل تورو
  • بازیگران: سرژی لوپس، ماریبل وردو، ایوانا باکرو، داگ جونز، آریانا خیل، آلکس آنگولو، مانولو سولو
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: اوفلیا دختربچه‌ای است که با مادر باردار و ناپدری‌اش، یک نظامی فاشیست، در زمان جنگ‌های داخلی دوران ژنرال فرانکو، دیکتاتور اسپانیا زندگی می‌کند. او روزی حشره‌ای شبیه یک پری می‌بیند که او را به یک هزارتو اسرارآمیز هدایت می‌کند که به دنیایی زیرزمینی ختم می‌شود. اینجاست که او با یک فائون برخورد می‌کند و در دنیای خیال و واقعیت ماجراهایی را پشت سر می‌گذارد.

باز هم شاهکار دیگری از گیرمو دل تورو که نمی‌شود در این فهرست نباشد و بدون شک سزاوار مقام دوم فهرست هم هست. «هزارتوی پن» در سال ۱۹۴۴ در اسپانیای فرانکو (یا دیکتاتوری فرانکو)، پنج سال بعد از جنگ داخلی اسپانیا داستان اوفلیا دختر یازده ساله‌ای (ایوانا باکرو) را دنبال می‌کند که با مادر باردارش سفر می‌کند تا با ناپدری جدیدش که یک رهبر نظامی بی‌رحم به نام کاپیتان ویدال (سرژی لوپس) همراه شوند. ویدال مردی بی‌رحم است که به خانواده‌اش توجهی نمی‌کند و به نظر می‌رسد فقط از شکار ماکی‌های اسپانیایی (گروه‌های چریکی روستایی) لذت می‌برد. با ادامه جنگ بین ارتش و شورشیان، اوفلیا برای فرار از ظلم ناپدری‌اش به یک هزارتو می‌گریزد، جایی که با جانور مرموز و در عین حال وحشتناکی که ادعا می‌کند از سرنوشت او آگاه است، ملاقات می‌کند.  این جانور عرفانی به او می‌گوید شاهزاده‌خانم گمشده دنیای زیرین است و اگر سه وظیفه را با موفقیت انجام دهد، می‌تواند به پادشاهی خود بازگردد.

از نظر بسیاری، «هزارتوی پن» تاج دستاوردهای دل تورو است، با علاقه شدید کارگردان هم به ژانر فانتزی تاریک و هم وحشت به زیبایی به یک قصه پریان خشن تبدیل می‌شود که با ظرافتی باورنکردنی فانتزی را با خطرات دنیای واقعی ترکیب می‌کند. دل‌تورو در فیلمش به زیبایی تعادل کاملی بین عناصر بصری تاریک و خیره‌کننده برقرار می‌کند و در عین حال موفق می‌شود جوهره کودکانه خاصی را در داستان تلفیق کند. فیلمساز چیره‌دست بین دنیای واقعی و خیالی ارتباط برقرار، و مرز بین خیال و واقعیت را محو می‌کند. یکی از صحنه‌ها، به‌ طور ویژه که به هیولای کودک‌خوار معروف به نام مرد رنگ‌پریده مربوط می‌شود، از نظر بسیاری اوج وحشت در داستان‌گویی فانتزی مدرن است و بعید است به این زودی‌ها فیلمی آن را پشت سر بگذارد.

۱. شهر اشباح (Spirited Away)

شهر اشباح، فیلم فانتزی سیاه

  • سال اکران: ۲۰۰۱
  • کارگردان: هایائو میازاکی
  • صداپیشگان: رومی هیراگی، میو ایرینو، ماری ناتسوکی، تاکشی نایتو، یاسوکو ساواگوچی، بونتا سوگاوارا
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: دختری ده ساله به نام ارمیا چیهیرو  یک روز تابستانی به همراه والدین خود آکیو و یوکو به به شهر دیگری می‌روند. در مسیر از یک تونل سر از شهری درمی‌آورند که کسی ساکن آن نیست. مادر و پدر چیهیرو به یک رستوران می‌روند که صاحبی ندارد. آن‌ها شروع می‌کنند به غذا خوردن و بعد تبدیل به خوک می‌شوند. حالا چیهیرو باید آن‌ها را نجات دهد.

هایائو میازاکی، استاد برجسته انیمه، برای استودیو جیبلی فیلم خوب کم نساخته است. او بعضی از بهترین انیمه‌ها و فیلم‌های کارتونی جهان را در کارنامه خود دارد و حقیقتاً در کارش رودست ندارد. اما احتمالاً بهترین کار او «شهر اشباح» است. یک فیلم فانتزی تاریک که داستان روی چیهیرو ده ساله (رومی هیراگی) را روایت می‌کند که در مسیر به شهری دیگر همراه خانواده‌اش با یک شهربازی به‌ظاهر متروک روبه‌رو می شوند. با فرا رسیدن شب، ساکنان ماوراء طبیعی پارک پیدا می‌شود و حالا چیهیرو باید در این سرزمین عجیب و غریب جادویی مادر و پدرش را که به خوک تبدیل شده‌اند، نجات دهد. «شهر اشباح» با قلمرو فانتزی به زیبایی تحقق‌یافته‌اش و انبوه شخصیت‌های مسحورکننده و خلاق، مثلاً شخصیت شبح‌آلود و نمادین No-Face، به یک فیلم تحسین‌شده جهانی تبدیل شده است که از مرزهای انیمیشن فراتر می‌رود. این فیلم فانتزی تاریک تحسین‌شده که در بعضی صحنه‌ها به طرز شگفت‌انگیزی شیرین و به‌طور جادویی ماجراجویانه و در بعضی دیگر به طرز شگفت‌انگیزی وحشتناک است، احتمالاً بهترین فیلم انیمیشنی تمام دوران است.

منبع: collider



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما