بهترین فیلمهای دانمارکی که باید تماشا کنید؛ از «داگویل» تا «شکار»
دانمارک، زادگاه فیلمهای بزرگ است. هنگامی که یک نفر به بهترین کشورهای سینمایی فکر میکند، دانمارک بلافاصله به ذهن نمیرسد و بااینحال، این کشور مبدا بسیاری از فیلمهای درخشان یک دههی اخیر است؛ از درامهای روانشناختی گرفته تا مستندهای تجربهگرا. اگر به عقب برگردیم هم، دانمارک پیشروترین کشور اروپایی عرصهی سینما در دههی ۱۹۱۰ میلادی بود. همچنین دههی ۹۰ میلادی سالی پربار برای کارگردانهای دانمارکی بود که باعث خیزش جنبش سینمایی شناختهشدهی دوگما ۹۵ شد. تمام اینها به این معنی است که کارگردانهای معاصر دانمارکی باید جا پای انسانهای بزرگی بگذارند. به نظر شما بهترین فیلمهای دانمارکی کداماند؟
با توجه به نمراتی که سایت اینترنتی IMDb به فیلمها میدهد، سه هنرمند اصلی، مسیر سینمای کشور دانمارک را تغییر دادهاند. نخستین آنها که در نیمهی نخست قرن بیستم فعالیت کردهاست، کارل تئودور درایر بود و پس از آن لارس فون تریر و توماس وینتربرگ هم توانستند آثار درخشانی خلق کنند. حالا جا دارد یادی از دو کارگردان دانمارکی درخشان دیگر هم بکنیم؛ بنجامین کریتنسن و نیکولاس ویندینگ رفن. در ادامه بهترین فیلمهای دانمارکی را بر اساس آرای کاربران سایت IMDb به شما معرفی میکنیم.
۱۰. شکستن امواج (Breaking the Waves)
- کارگردان: لارس فون تریر
- بازیگران: امیلی واتسون، استلان اسکاشگورد
- سال تولید: ۱۹۹۶
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
وقایع این فیلم در یک روستای کوچک اسکاندیناوی، طی دههی ۷۰ میلادی رخ میدهد و یادآور فیلمهای اسکاندیناوی است. داستان فیلم حول محور بث مکنیل، با بازی امیلی واتسون، میگردد؛ زنی معتقد و مذهبی که با غریبهای به نام جن، با بازی استلان اسکاشگورد، ازدواج میکند. جن در یک تصادف، فلج میشود و همسر خود را ترغیب میکند تا با دیگران ارتباط برقرار کند. بث، از آنجایی که احساس میکند این کار باعث التیام بخشیدن به دردهای همسرش میشود، وارد مسیری خودتخریبگر میگردد، چیزهای زیادی را در این مسیر، فدا میکند و همهچیز را به گردن ارادهی خدا میاندازد.
«شکستن امواج»، هنگام اکران، نقدهای خیرهکنندهای دریافت کرد و برجستهترین نقطهی فیلم به عقیدهی منتقدان، بازی درخشان امیلی واتسون بود. این فیلم توجه جهانیان را به لارس فون تریر جلب کرد و با گذشت این همه سال، هنوز یکی از محبوبترین فیلمهایی است که به دست او ساخته شده. در این فیلم هم، فون تریر از عناصر متفاوت و خلاقانهای در داستانپردازی استفاده کردهاست، با این تفاوت که در این فیلم، به اندازهی فیلمهای بعدی او، به مخاطب شوک وارد نمیشود. تصاویر فیلم به نظر بیکیفیت و خام هستند، اما همانطور که تریر گفتهاست: «خام بودن تصاویر و شبیه بودن آنها به تصاویر مستند، سبکی است که که من برای فیلم برگزیدم. این سبک باعث میشود ما، فیلم و داستان را همانگونه که هست، بپذیریم.»
۹. سرزمین مین (Land of Mine)
- کارگردان: مارتین زاندولیت
- بازیگران: رولاند مولر، میکل فلسگورد
- سال تولید: ۲۰۱۵
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
یکی دیگر از بهترین فیلمهای دانمارکی، «سرزمین مین» روایتگر داستانی گفتهنشده از جنگ جهانی دوم، طی دورهی کوتاه اشغال دانمارک توسط آلمان نازی، است. در این فیلم، گروهی از جوانهای آلمانی که بسیاری از آنها نوجوان هستند، ماموریت مییابند زمینهای مین خط ساحلی دانمارک را پاکسازی کنند. آنها زیر چشمهای تیزبین سرهنگی دانمارکی به نام کارل راسموسن، با بازی رولاند مولر، فعالیت میکنند که گاهی با آنها بدرفتاری هم میکند. در بین این شخصیتها، «سرزمین مین» احساساتی از گناه، انسانیت و پیچیدگیهای پس از جنگ را خلق میکند که باعث جذب بیننده میشود.
کارگردان، مارتین زاندولیت، به طوری ماهرانه، درام روانشناختی را با تعلیق نفسگیر همراه میکند. لحظاتی ناب از دلهره در فیلم وجود دارند؛ مانند هنگامی که زندانیان بمبهای فعال را با دست خنثی میکنند. صحنهی شگفتانگیز دیگری هم وجود دارد که در آن، همه با هم به زمینی پاکسازینشده هجوم میبرند تا بتوانند یک دختر دانمارکی را نجات دهند. در نهایت، فیلم موفقیتآمیز بود، چرا که پاسخهای کوتاه تولید میکرد. تمام شخصیتهای فیلم واقعی هستند و خاکستری. تمام آنها قابلیت تغییر دارند؛ هم آلمانیها و هم سرهنگی که مواظب آنها است.
۸. روزی خواهد رسید (The Day Will Come)
- کارگردان: پسپر وسترلین نیلسون
- بازیگران: سوفی گرابول، لارس میکلسن
- سال تولید: ۲۰۱۶
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
پس از اینکه مادر آنها بیمار میشود، برادرها یعنی المار، با بازی هارالد کیسر هرمان و اریک، با بازی آلبرت رودبک لیندهارت، به یتیمخانهای ترسناک که توسط مدیری خبیث به نام فردریک هک، با بازی لارس میکلسن، اداره میشود، فرستاده میشوند. او از بچهها برای باربری و کارگری استفاده میکند و به بهانهی تربیت، مدام آنها را مورد ضرب و شتم قرار میدهد. با اینحال، در درون الما و اریک، هک، دو مرد قوی پیدا میکند که نمیتواند آنها را از پا در بیاورد. دو برادر از تخیلات قدرتمند خود استفاده میکنند تا خود را با شرایط وقف دهند و در نهایت موفق میشوند یک نقشهی فرار جسورانه طراحی نمایند.
«روزی خواهد رسید»، از آنجایی قدرتمندتر میشود که درمییابیم براساس یک داستان واقعی ساخته شدهاست. این فیلم، یک واکنش درخشان به دانمارک دههی ۶۰ میلادی است. بازیهای درخشان بازیگران، به خصوص میکلسن، در سطح بینالمللی مورد توجه قرار گرفت و اگرچه همین حالا هم او را به دنبال ایفای نقش رئیسجمهور روسیه در سریال «خانهی پوشالی» (House of Cards) و جادوگر اترگوبور در سریال «ویچر» (The Witcher) به یاد داریم، با اینحال او توانسته است در این فیلم، نقشی ماندگارتر خلق کند.
۷. فرار کن (Flee)
- کارگردان: جوناس پوهن راسموسن
- صداپیشگان: امین نوبی، دانیال کریمیار
- سال تولید: ۲۰۲۱
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۱ از ۱۰۰
این مستند انیمیشنی، داستان زندگی امین نوبی را، یک مرد افغان که در دانمارک زندگی میکند و طی دههی ۸۰ میلادی و جنگ داخلی افعانستان از سرزمین مادری خود گریختهاست، روایت میکند. فیلم شامل مصاحبههایی با امین نوبی و واکنشهای انیمیشنشدهی او است. همچنین با استفاده از تصاویر مستند ضبط شده از قبل، این انیمیشن سعی کردهاست خاطرات امین نوبی را هم بازسازی کند.
«فرار کن»، یک فیلم پر از جزئیات شخصیتمحور است و به مطالعهی دقیق یک مرد میپردازد. این انیمیشن، با هوشمندی، از داستان یک مرد استفاده میکند تا به مسائل سیاسی-جغرافیایی و مشکلات پناهندگان بپردازد. در اسکار ۲۰۲۲، این انیمیشن، نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی زبان، بهترین انیمیشن و بهترین مستند شد. در نسخهی دوبلهی انگلیسی، ریز احمد و نیکولاس کاستر-والدو از صداپیشگان این فیلم هستند.
۶. رقصنده در تاریکی (Dancer in the Dark)
- کارگردان: لارس فون تریر
- بازیگران: بیورک، دیوید مورس
- سال تولید: ۲۰۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۳ از ۱۰۰
یک الماس ترسناک دیگر از لارس فون تریر. «رقصنده در تاریکی» از موسیقیدانهای ایسلندی و بازیگری درخشان به نام بیورک، در نقش سلما جزکووا، بهره میبرد. سلما، یک مهاجر اهل کشور چک است که به تدریج در حال کور شدن است. با وجود این شرایط، او بدون توقف در یک کارخانه کار میکند تا بتواند زندگی بهتری برای پسرش مهیا کند. پسری که در خطر به ارث بردن بیماری کوری هم هست. سلما امیدوار است بتواند به اندازهای پول جمع کند تا بتواند هزینهی عمل چشم فرزندش را بدهد و برای او آیندهای خوب رقم بزند. او تلخی حقیقت را با رها کردن خویش در جهانی موزیکال و درخشان جبران میکند. ناگهان اما یک حادثهی مرگبار، تمام برنامههای او را به هم میریزد.
یکبار دیگر، فون تریر درام اخلاقی را با عناصر تجربی ترکیب میکند. برای مثال، همزمان با رویاهای سلما، فیلم تبدیل به موزیکالی با تصاویر رنگارنگ میشود، برخلاف تصاویر واقعیت که تیره و خاکستری هستند. بیشتر موسیقی فیلم توسط خود بیورک نوشته شدهاست و میتواند به روح مخاطب رخنه کند. بیدلیل نبود که این فیلم، برای فون تریر، نخل طلای جشنوارهی کن فرانسه را به ارمغان آورد.
۵. داگویل (Dogville)
- کارگردان: لارس فون تریر
- بازیگران: نیکول کیدمن، هایت اندرشون
- سال تولید: ۲۰۰۳
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۱ از ۱۰۰
حماسیترین پروژهی لارس فون تریر، در یک صحنهی تئاتری و یک فضای مینیمالیستی روایت میشود. این فیلم داستان شهر خیالی داگویل، در رشته کوههای راکی، را طی رکود بزرگ، روایت میکند. گریس، با بازی نیکول کیدمن، وارد شهر میشود و به دنبال پناه میگردد، در عوض، قبول میکند برای مردم شهر کار کند و تایید آنها را جلب نماید. با گذشت زمان، جامعهای که به نظر ایدهآل میرسید، وجههای تاریک خود را نمایان میکند و گریس در مییابد که در این مدت، مورد سواستفاده قرار گرفتهاست. او با شخصیتهای زیادی روبهرو میشود که توسط بازیگران درخشانی حیات یافتهاند؛ بازیگرانی همچون لورن باکال، پائول بتانی، لوئی سویگنی، استلان اسکاشگورد و جیمز کان.
«داگویل»، یک فیلم کاملاً متفاوت و خاص است با طول سه ساعت. الیگارشی بینهایت از این فیلم ساطع میشود. فیلم نقد خود را به قدرت تغییر مردم، اخلاقیات اشتباه و بیرحمی آنها وارد میکند. بستگی دارد شما از چه زاویهای به آن نگاه کنید؛ این فیلم از نظر شما یا یک شاهکار خواهد بود یا یک تمرین خیرهکننده. کوئنتین تارانتینو و دنی ویلنوو از ستایشکنندگان این فیلم هستند. در بخشی از نامهای که طراحی صحنهی تجربی این فیلم را ستایش میکرد، اینچنین آمدهاست: «ایدهی خلق کردن یک صحنه، بدون دیوار، برای نشان دادن شلوغی یک جامعه، نبوغآمیز بود.»
۴. جشن (The Celebration)
- کارگردان: توماس وینتربرگ
- بازیگران: اولریخ تامپسون، هننینگ موریتزن
- سال تولید: ۱۹۹۸
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
خانوادهای در ویلایی چشمنواز جمع میشوند تا شصت سالگی پاتریار هلج، با بازی هنینگ موریتزن، را جشن بگیرند؛ یک تاجر مورد احترام. اگرچه سایهای بر سر مراسم کشیده شدهاست؛ یکی از فرزندان هلج، لیندا، به تازگی خودکشی کرده. طی یکی از سخنرانیها، بزرگترین پسر هلج، با بازی اولرش تامسن، با اعلام یک خبر، همه را شوکه میکند. او ناگهان اعلام میکند که پدرش از او و خواهرش، لیندا، وقتی که کودک بودهاند، سواستفادهی جنسی کردهاست. ادامهی فیلم با سایر وقایعی که در نتیجهی این اعلام پیش میآید، آراسته شدهاست.
«جشن»، یکی از مهمترین آثار جنبش دوگما ۹۵، که فون تریر و وینتربرگ با یک دیگر بنیان نهادند، است. این فیلم به طور کامل به دوگما پایبند است؛ داستانگویی واقعگرا، تاکید بر تصاویر معمولی و با کیفیت پایین و شخصیتپردازی بر اساس جلوهها یا تکنیکهای عجیب. این فیلم یکی از بهترین کمدیهای سیاه دههی ۹۰ میلادی است.
۳. روز خشم (Day of Wrath)
- کارگردان: کارل تئودور درایر
- بازیگران: تورکیلد رز، لیزبث مووین
- سال تولید: ۱۹۴۳
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
وقایع «روز خشم»، در دانمارک قرن هفده و دوران محاکمههای جادوگران رخ میدهد و حول محور انا پدرسداتر، با بازی لیزبث مووین، میگردد؛ زن جوانی که مادرش به جادوگری متهم شدهاست. مادر او توسط کشیشی نجات مییابد و در عوض قرار میشود انا را به همسری آن کشیش درآورد. آنا از شرایط ناراحت است و به تدریج عاشق پسر کشیش میشود. پسر کشیش مارتین نام دارد و همسن آنا است.
«روز خشم» را درایر کارگردانی کردهاست؛ پدرخواندهی سینمای دانمارک. مانند بیشتر آثارش، تصویربرداری فیلم همراه با فضاسازی است، نقشآفرینیها نفسگیرند و فروپاشیهای اخلاقی مهم هستند. در این فیلم، او به بررسی مضامینی همچون گناه، سرکوب و مذهب میپردازد. به عقیدهی بعضی، این فیلم استعارهای است از اشغال دانمارک توسط نازیها. «روز خشم»، حالا به عنوان یک فیلم کلاسیک شناخته میشود و یکی از محدود فیلمهایی است که از وبسایت راتن تومیتوز، امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰ را گرفته است.
۲. اُردت (Ordet)
- کارگردان: کارل تئودور درایر
- بازیگران: هنریک مالبرگ، امیل هس کریستنسن
- سال تولید: ۱۹۵۵
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
«اُردت» (کلمه)، درام دیگری از درایر است و به طور معمول، به عنوان شاهکار او در نظر گرفته میشود. در قلب داستان، مورتن بورگن، با بازی هنریک مالبرگ، قرار دارد؛ پیرمردی قابل احترام در یک روستا که با سه فرزند خود دچار مشکلاتی در زمینهی ایمان شدهاست. یکی از پسرهای او، میکل، با بازی امیل هس کریستنسن، پدر خود را گم کردهاست، پسر دیگر تسلط بر واقعیت را از دست داده و باور دارد که حضرت مسیح است و کوچکترین فرزند، عاشق دختر یک مذهبی شدهاست.
فیلم به دنبال عمق فلسفی و تصویربرداری شاهکارش شناخته شدهاست. در تصویربرداری این فیلم از تصاویر سیاه و سفید درخشان و برداشتهای طولانی استفاده شدهاست تا فیلم حیات پیدا کند. فیلمهای مدرن، به طور میانگین از ۱۰۰۰ نما تشکیل شدهاند و «کلمه» تنها ۱۱۴ نما دارد. بعضی از بهترین صحنههای این فیلم، مانند نمای پایانی و نمای یوانس، بالای تپه، از شاهکارهای سینمایی هستند.
۱. «شکار» (The Hunt)
- کارگردان: توماس وینتربرگ
- بازیگران: مدس میکلسن، اکساندر راپاپورت
- سال تولید: ۲۰۱۲
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۷ از ۱۰۰
مدس میکلسن یکی از قانعکنندهترین نقشآفرینیهای کارنامهی کاری خود را در «شکار» به نمایش می گذارد. او در این فیلم، نقش لوکاس را بازی میکند. لوکاس یک معلم مهدکودک در یک جامعهی کوچک است که زندگیاش بعد از این که یکی از بچهها، به اشتباه، او را محکوم به آزار جنسی میکند، تغییر مییابد. این اتفاق باعث وقوع یکسری حوادت دیگر میشود که لوکاس را در معرض شک و خصومت جامعه قرار میدهد. حتی هنگامی که کودک اعتراف میکند که اشتباه کردهاست و پلیس او را از اتهامات مبرّا میکند، همسایگان او بیشتر مطمئن میشوند که او گناهکار است.
«شکار» یک فیلم اخلاقی، در ژانر وحشت است، دربارهی تاثیر یک دروغ بر یک مرد خوب. فیلمهایی که به چنین مسائلی میپردازند، معمولا تا انتها مشخص نمیکنند که شخصیت اصلی گناهکار است یا بیگناه، در این فیلم اما وینتربرگ از همان ابتدا به مخاطب نشان میدهد که لوکاس بیگناه است و همین نکته باعث جذابتر شدن فیلم میشود. ما با لوکاس همدردی میکنیم و تماشای دنیای درحال فروپاشی اطرافش، برای ما دشوار است. «شکار» توانست نظرهای مثبت منتقدها را جلب کند و بعضی از بینندگان، آن را بهترین درام روانشناختیای دانستند که تا به امروز ساخته شدهاست. این فیلم، به درستی، لایق آن است که مقام اول فهرست بهترین فیلمهای دانمارکی به دست آورد.
منبع: Collider