از زمان نمایش دموی دوم سایبرپانک ۲۰۷۷ توسط سیدی پراجکت در پشت درهای بسته بیش از دو هفته میگذرد. در این مدت شاهد انواع واکنشها، از تحسین و شگفتی تا نگرانی و بیصبری، بودهایم. اما این همهی ماجرا نیست.
از فردای نمایش سایبرپانک در E3 بود که زمزمههای مشکلدار بودن این بازی بر سر زبانها افتاد. انتقاداتی جسته و گریخته نسبت به رفتار نادرست بازی با گروهای مختلف قومیتی در شبکههای اجتماعی در جریان بود، تا اینکه مجله Rock, Paper, Shotgun با انتشار مقالهای این زمزمهها را به موج قدرتمندی از اعتراض بدل ساخت. در مدتی کوتاه، توییتر و ردیت پر شد از نقدهای منفی و اعتراضات اخلاقی به بازی و سیدی پراجکت، تا جاییکه شایعاتی مبنی بر بایکوت کردن نه فقط بازی که کل استودیوی سیدی پراجکت از سوی اصحاب رسانه هم به گوش رسید. اما قضیه چیست؟
داستان با انتشار مقالهای تحت عنوان «دموی E3 سایبرپانک ۲۰۷۷: گانپلیِ ضعیف و کلیشههای غیرخلاقانه» به قلم مت کاکس (Matt Cox) عضو هیئت تحریریه Rock, Paper, Shotgun آغاز شد. او در این مقاله ضمن بررسی دموی بازی چنین مینویسد:
«بلاخره سایبرپانک ۲۰۷۷ باید یک جایی از چیزی صرفا گرافیکی فراتر رود، [..] من نمیخواهم که بازی به سوی کلیشههای نژادی حرکت کند. اما دموی اخیر سیدی پراجکت در E3، مرا نگران کرده است.»
او ضمن تعریف وقایعی که در دمو نمایش داده شد، چنین میگوید:
«[..] ما تیربار را از جای خود کندیم و آن را به سوی «حیوانات» [Animals] نشانه رفتیم. در این زمان من لحظه به لحظه احساس بدتری پیدا میکردم، چراکه ما مشغول تیراندازی به گروهی از سیاهپوستان بودیم که به ایشان برچسب «حیوان» زده شده بود.»
و ادامه میدهد:
«همچنین من بطور فزایندهای نگران نحوه نمایش سایبرپانک از فرهنگهای غیرسفیدپوست هستم. دموی پارسال هم با نمایش شلخته و نامعتبر کاراکتر لاتینِ داستان انتقاداتی را برانگیخت، و من مطمئن نیستم نمایش Voodoo Boys پیشرفتی در مسیر درست باشد. [..] من از توماشکویچ پرسیدم که آیا نگران این نیست که با فرهنگهای خاصی با احترام کافی رفتار نمیشود. [او در پاسخ گفت]
«بدیهی است که ما جهت بازنمایی محترمانه گروههای قومی مختلف دقت زیادی به خرج دادهایم. [..] این همیشه در پس ذهن ما هست که باید مراقب این قضیه باشیم. ما برای پیدا کردن درکی درست در باب گروههای خاص از مشاورین مختلفی سود بردهایم، و شرکت ما از افراد مختلف با عقاید گوناگون تشکیل شده است. در مورد «حیوانات» هم اگر بازی را ادامه دهید، میبینید که بیشتر آنها سیاهپوست نیستند و از نژادهای مختلفی تشکیل شدهاند.»
«او به من گفت که بیشتر شهر از نژادهای مختلط تشکیل شده است، ولی مطابق پیشزمینه داستانی، این قسمت خاص از شهر بیشتر از مهاجرین هائیتی شکل گرفته است. بخودی خود این قضیه ایرادی ندارد. ولی نزدیک پایان دمو، ما با مرد سفیدپوستی ملاقات میکنیم که اطلاعاتی به ما میدهد. او همچنین یادآور میشود که زمانی که کار کثیفمان را به پایان رساندیم Voodoo Boys به ما خیانت خواهند کرد – چیزی که فورا اثبات میشود.»
پس از نشر این مقاله، ردیت و توئیتر شاهد انفجاری از اظهارات انتقادی علیه سایبرپانک و سیدی پراجکت بود. خصوصا یکی از کامنتهای زیرِ مقاله بسیار دست به دست شد – بخصوص در ردیت – که چنین ادعا میکرد:
«۱. مایک پاندسمیت (Mike Pondsmith)، خالق مجموعه سایبرپانک، تا جایی در پروژه دخیل بوده است، ولی قطعا دیگر دخالتی ندارد، چراکه او هرگز راضی نمیشد که چنین نژادپرستانه یک گروه گانگستری سیاهپوست به بازی اضافه شود، و بدتر، «حیوان» نام گیرد.
«۲. سیدی پراجکت در نمایش Voodoo Boys شدیدا از سایبرپانک ۲۰۲۰ فاصله گرفته است.»
«۳. کل پروژه «زنگ خطری» است بر اینکه با یک بازی بیاعتبار طرفیم، و سیدی پراجکت درک درستی از مفهوم سایبرپانک ندارد.»
اما این تازه آغاز ماجرا بود. رسواییهای استودیوی لهستانی یکی پس از دیگری از راه رسید.
اجازه دهید از عکس روی جلد نمایش داده شدهی بازی شروع کنیم، کاوری که نمایانگر شخصیت V است. یک سمت این کاور شخصیت مذکر دموی امسال و سمت دیگر شخصیت مونث دموی پارسال را نمایش میدهد، ولی در تصویر تبلیغاتی شرکت، از شخصیت مذکر استفاده شده است. این انتخاب موجی از انتقادات را به همراه داشت، خصوصا از سوی گروههای فمنیست. تا جایی که یکی از بازیسازان مستقل رادیکال چپگرا چنین توییت میکند:
«سایبرپانک ۲۰۷۷ یک دیستوپیاست چراکه ۵۸ سال گذشته است و مردان سفیدپوستِ ملالآور هنوز منقرض نشدهاند.»
اما همزمان با نمایش دمو در E3، شرکت انویدیا برای نمایش همکاری خود با سیدی پراجکت و نمایش قدرت کارتهای RTX خود چندین تصویر از گیمپلی بازی منتشر کرد. یکی از این تصاویر حاوی سه پوستر رنگین بود که در یکی از آنها ضمن تبلیغ نوعی نوشیدنی غیرالکلی، زنی تراجنسیتی را در حال نوشیدن آن نشان میداد. به دلیل صراحت جنسی تبلیغ، این تصویر از سوی جماعت مدافع دگرباشان توهینآمیز تشخیص داده شد. در واکنش به این مورد مجله The Daily Dot مقالهای بدین مضمون منتشر کرد:
«کاربر توییتر @neondreamgirl توجهات را به این تصویر و پیام تراجنسهراس [Trans-phobic] آن جلب کرد. توییت او ظرف تنها چند ساعت، با بیش از ۵۰۰ توییت مجدد و ۲۰۰۰ لایک تا عصر چهارشنبه، همهگیر شد.
حتی اگر این تبلیغ نیت پاکی در نشان دادن یک زن تراجنسی داشته باشد، به شکل وحشتناکی نادقیق است، تا جایی که که کلیشههای آسیبزای موجود در جامعه را تقویت میکند. به بیان دیگر، این تبلیغ نمایانگر درک جاری مردمِ همسوجنسیتی [(Cisgender) – انسانهایی که هویت جنسیشان با تظاهرات بیولوژیک آنها همخوانی دارد – نویسنده] از بدنهای تراجنسی است، بنابراین بیشتر بازیکنندگان همسوجنس، طنز تلخ ادعا شده را درک نخواهند کرد. و این قضیه این پرسش را برمیانگیزد که آیا نیت سیدی پراجکت اصلا خلق تبلیغی طنزآمیز بوده است؟ گیمرهای دست راستی به وضوح چنین فکر نمیکنند.»
[..] اینجا مشکل اصلا بدن تراجنسی نیست. مشکل شیوهای است که بازی این بدن را نمایش میدهد، و آنرا برای سرگرمی بازیکنندگان همسوجنس قاببندی میکند، و همه اینکارها را به هزینه مردم تراجنسی انجام میدهد.
[..] او نهایتا معتقد است که سیدی پراجکت در حال «استفاده از هویت دگرباشان به عنوان چاشنیِ بازی» است تا «از طرفی از جماعت پراگرسیو [بخشی از گروههای چپگرا که خود را از لحاظ اجتماعی پیشرو (Progressive) میدانند – نویسنده] دلجویی کند، و از طرف دیگر سوژه خندهای برای مخاطبین محافظهکارش فراهم آورد.
نهایتا، نتیجه اخلاقی اینست که جهت بازنمایی صحیح تراجنسیها، لازم است که افراد تراجنسی در فرایند تصمیمگیری دخیل باشند. کاملا واضح است که سیدی پراجکت در این فرایند نظر این افراد را در نظر نگرفته است، و در ژانری که تکامل زیادی یافته است تا به جای امروزینش برسد – غنی از فرهنگ دگرباشی – این امری عمیقا ناامید کننده است.»
بنابراین، قبل از اینکه سیدی پراجکت چنین ناجور و نادرست با هویت جنسی مردمان بازی کند، باید نگاهی به خودش انداخته، بپرسد که آیا خود در حال تداوم بخشی به همان فانتزی دیستوپیاییِ سایبرپانک ۲۰۷۷ – که در ظاهر نقدش میکند – نیست؟»
با ظهور موج اعتراضات، بسیاری از طرفداران و نیز دستاندرکاران بازی – از جمله مایک پاندسمیت، خالق سیاهپوستِ سایبرپانک ۲۰۲۰، و Kasia Redesiuk، طراح پوستر کذایی – از در پاسخگویی برآمدند. استدلال اصلی این افراد بر سوءتفاهم، تفسیر دلبخواهی و نیزقضاوت زودهنگام منتقدین تاکید داشت. ایشان ضمن دعوت منتقدین به آرامش از آنها تقاضا داشتند که قضاوت خود را به زمان انتشار بازی و آشنایی با زمینه و متن این موارد خاص موکول کنند.
البته که این پاسخها چندان به مذاق منتقدین خوش نیامد و مقالات و توئیتهای دیگری در رد «توجیهات» طرفدارن، به رشته تحریر درآمد، از جمله مقالهای دیگر در نشریه Rock, Paper, Shotgun با این عنوان: «زمینه داستانی اهمیتی ندارد اگر عرضه آن همین امروز به تراجنسهراسی دامن زند». لب کلام این مقاله در این پارگراف خلاصه شده است:
«بسیاری از پاسخها به انتقادات، از مردم خواسته است که تا قبل از انتشار بازی شکیبا باشند. اگر از من میخواهید که این کار را در مورد حس بد سلاحی خاص در بازی انجام دهم، البته! (گرچه حتی این قضیه هم در نقد ابتدایی من از بازی منعکس خواهد شد). ولی اگر انتظار دارید که قضاوت خود را در باب تصویری که همین حالا به آزار دوستان تراجنسیام معاضدت میکند، معلق نمایم، شرمنده، این مسئلهایست که باید زودتر بدان پرداخته شود. این تصویر همین حالا بدون هیچ پیشزمینهای، بدون اینکه به چالش کشیده شود، و در بدترین شکل ممکن، آن بیرون وجود دارد. این تصویر به جوی یاری میرساند که دوستان تراجنسیام تحت آن زیر فشارند، و به این کار خود برای ماهها و ماهها ادامه خواهد داد، پیش از اینکه بازی نهایتا عرضه شود.»
و به دنبال آن نشریه Medium هم مقاله دیگری منتشر کرد که در آن مایک پاندسمیت را عملا ستون پنجمی نامید که استودیوی سیدی پراجکت تعمدا برگزیده تا با سنگر گرفتن پشت او نژادپرستی خود را پنهان کند که «مثلا نمیتواند نژادپرست باشد، چراکه فرد سیاهپوستی را استخدام کرده است.»
در این میانه اما آنیتا سرکیسیان هم – اگر که معرف حضورتان باشد – تلاشی کرد تا کلاهی از این نمد برای خود برگیرد. او طی توییتی چنین نوشت:
«سیدی پراجکت، من همیشه برای مشورت دادن در دسترسم. کاملا مشخص است که به آن نیاز دارید قبل از اینکه کل اینترنت به دلیل نمایش زنستیزانه… که همه میدانیم پیش از این هم چنین مشکلی داشتهاید، پوست از سرتان بکند.»
***
بگذارید انتقادات مطروحه را یک به یک بررسی کنیم. ایراداتی که مت کاکس در مقاله خود به دمو وارد میداند را میتوان در سه مورد دسته بندی کرد:
۱. در بازی گروه سیاهپوستی وجود دارد که «حیوان» نامیده میشود و این توهینی است به کل سیاهپوستان.
۲. ما به عنوان یک قهرمان سفیدپوست این گروه را قتل عام میکنیم و این تلاشی است جهت نشان دادن برتری نژاد سفید.
۳. گروهی رنگینپوست به ما خیانت میکند، و فرد سفیدپوستی به کمک ما میآید، که تلاشی است بر خیانتکار جلوه دادن رنگینپوستان و شریف جلوه دادن سفیدپوستان.
اجازه دهید با مورد اول آغاز کنیم:
مطابق تفسیر نگارنده مقاله مذکور، هدف از «حیوان» نامیدن این گروه سیاهپوست، تحقیر آنان – و به طریق اولی، همه سیاهپوستان – بوده است. شاید؛ اما فراموش نکنید که واژه «حیوان» در عرف زبان انگلیسی دو بار معنایی متضاد دارد. در یک معنا هدف از حیوان خواندن کسی تحقیر اوست با نمایش مادون انسان بودن. در معنای دیگر اما، حیوان بودن به معنی قدرتمند بودن، چالاک بودن و بطور خلاصه واجد خصایص فرا انسانی بودن است؛ چنانکه در زبان فارسی هم کم و بیش چنین است. ما واژه حیوان را گاه من باب تحقیر به کار میبریم و گاه من باب تحبیب – مثلا وقتی میگوییم «بچه حیوونکی زمین خورد». علاوه بر آن ما به وفور از اسامی حیوانات به این منظور استفاده میکنیم، مثل وقتی که کسی را «شیر» یا «ببر» مینامیم که اشاره به قدرت و چالاکی او دارد و فاقد هرگونه وجه تحقیرآمیز است. گذشته از این موارد، خالق سایبرپانک خود فردی سیاهپوست است، و بعید مینماید با «حیوان» نامیدن همنژادان خود، قصد تحقیر ایشان را داشته باشد، چنانکه خود او در واکنش به کامنت کذایی – که پیش از این آمد – چنین میگوید:
«۱. اگر من شدیدا در این پروژه دخیل نبودم، میتوانستم کارهای بیشتری انجام دهم، چنانکه در حال حاضر به زحمت زندگیای برایم مانده است.»
«۲. اما در مورد حیوانات – کل قضیه اصلا اینست که آنها خودشان را حیواناتی قدرتمند، خطرناک و وحشی میبینند. فکر نمیکنی که خانمی که ساسکواچ نامیده میشود، سرنخی به دست دهد؟»
«۳. وودو بویزهای اصلی گزارشی است کنایی بر گرته برداری فرهنگی. من بسیار خرسندم که صاحبان واقعی فرهنگ وودان [Voudon] دست به کار شده، ریشههای فرهنگی خود را بازیافتهاند. و آنها حتی کارائیبیها را هم به درستی اجرا کردند!»
«۴. تو چه [..] هستی که به من بگویی که آفریده من درست خلق شده است یا نه؟»
اما قبل از اینکه ادامه دهیم، بد نیست نگاهی هم به توئیت شخص جان واکر (John Walker) – پایهگذار نشریه Rock, Paper, Shotgun – در دفاع از نشریه خود بیاندازیم، که به حساب جوابیهای دندانشکن به مایک داده است:
«من عاشق این استدلال هستم که مطابق آن «این [بازی] نمیتواند نژادپرستانه باشد، چراکه مردمانی غیرواقعی که ما خلق کردهایم این تصمیمات را اتخاذ میکنند.»
چنانکه که میبینید این جوابیه هیچ نسبتی با هیچیک از موارد مطروحه مایک ندارد و صرفا تلاشی است برای گلآلود کردن آب. همین پاسخ به خوبی شیوه دیالوگ و استدلال این جماعت را عیان میسازد.
واقعیت اینست که بازی نشانههای فراوانی را برای رسیدن به تفسیر درست در اختیار ما قرار داده است. فراموش نکنیم که رئیس این گروه – که یک زن سفیدپوست است – خود را «ساسکواچ» (Sasquatch) – نوعی هیولای افسانهای که در کوههای شمال غربی آمریکا زندگی میکند) مینامد، و اعضای گروه از تمام امکانات ممکن این جهان پیشرفته – از جمله نوعی نکتار خاص – برای کسب قدرت و چالاکی استفاده میکنند. آیا تمام این نشانه ها و ارجاعات برای رسیدن به تفسیر مثبت کفایت نمیکند؟ به نظر میرسد که نویسنده مقاله تلاش زیادی برای نادیده گرفتن تمام این مسائل خرج کرده تا بدترین تفسیر ممکن را اتخاذ کند. واقعیت اینست که این تفسیر بیشتر هویت او را فاش میسازد تا هویت بازی را.
مورد دوم اما خلاصه میشود به کشتن دهشتناک گروهی سیاهپوست توسط قهرمان سفیدپوست بازی. قبل از هر چیز ذکر این نکته لازم است که گروه «حیوانات» از لحاظ نژادی مختلط است – چنانکه رئیس آنها یک زن سفیدپوست است – و صرفا در این مورد خاص ما با تعدادی از اعضای سیاهپوست آنها برخورد داشتیم. اما پرسش اینست که با توجه به اینکه خود ما شخصیت V را در ابتدای بازی خلق میکنیم، اگر بجای مرد سفیدپوستِ دموی امسال، مثلا یک زن همجنسگرای سیاهپوست گروه «حیوانات» را قلع و قمع کند، از میزان دهشت صحنه کاسته میشود؟ در آن صورت این کشتار دیگر توهینآمیز نخواهد بود؟ به یاد آورید که در نمایش پارسالِ بازی ما انحصارا سفیدپوستان را قلع و قمع میکردیم، آن هم در نقش یک زن و در کنار رفیق رنگینپوستمان. آیا دموی پارسال توهینی بود به نژاد سفید؟ به نظر نمیرسد که کسی با کشتار پارسال مشکلی داشته باشد. آیا فهم این مسئله اینقدر سخت است که در جهان سایبرپانک مردم بر سر چیزهای مختلف قصد جان هم میکنند، مستقل از رنگ و نژاد؟ و در این جهان اگر به گتویی وارد شوید که عمدتا سیاهپوست نشین است – چنانکه در جهان واقعی – احتمالا گروههای گانگستری منطقه هم عمدتا سیاهپوست باشند، و اگر با آنها درگیر شوید، یحتمل بیشتر سیاهپوست خواهید کشت؟
مورد سوم اما خود شاهکار است، یعنی توهین آمیز دانستن خیانت گروهی رنگینپوست و کمک فردی سفیدپوست. اگر به یاد داشته باشید، در دموی پارسال و در شرایطی کاملا مشابه، یک زن سفیدپوست به ما خیانت میکرد و اتفاقا مردی سیاهپوست به کمک ما میآمد. آیا پارسال هم مقالههای عدیده در باب توهین به نژاد سفید نوشته شد؟ یا پست و خیانتکار بودن سفیدپوستان امری بدیهی و پذیرفته است و تنها احترام سایر نژادها واجب است؟
آیا درک این مسئله که سایبرپانک ۲۰۷۷ گزارشی است از دیستوپیایی هابزی که «جنگ بر سر بقا» قانون اصلی آن است، و در این جهان «انسان گرگ انسان است»، و این قضیه ربطی به رنگ و نژاد ندارد اینقدر سخت است؟ داریم در زمینهی داستانی صحبت میکنیم که شهرها عملا بوسیله گروههای خشن گانگستری اداره میشود، و شرکتهای عظیم و چندملیتی رسما بر ملتها حکم میرانند. مامورین فاسد حکومتی و گانگسترهای خشن تنها واقعیت این جهان پوسیده است، و احتمالا شما هم باید برای زنده ماندن در این دنیا دست به خشوت و خیانت بزنید. در این جهان خیانت و اختلاس و کلاه برداری امری عادی است – چقدر آشنا – و اقویا چنان به استثمار ضعفا مشغولند که گریزی از تن دادن به این اعمال نیست.
جالب اینکه، به نظر میرسد همه بواسطه این دمو مورد توهین قرار گرفتهاند، جز خود سیاهپوستان و هایتیتبارها. اگر نظر هایتیتبارهای واقعی را بخواهید میتوانید به کلیپهای مختلفی رجوع کنید از واکنش ایشان به این دمو در مراسم E3 امسال. در این کلیپها هر احساسی را میتوانید مشاهده کنید جز دلگیری از نحوه نمایش هایتیتباران در بازی. در یکی از این کلیپها گروهی از اهالی هایتی را میبینید که پس از نمایش دمو با درآغوش گرفتن اعضای سیدی پراجکت شعف خود را چنین بروز میدهند:
«اونا مردم هاییتی رو تو بازی نشون میدن، مردم ما تو بازی نقش دارن، من زبون اونا رو میفهمیدم، اصن مترجم لازم نبود. خیلی باحال بود. جوری که اونا رو نشون دادن من سریع باهاشون ارتباط برقرار کردم. اونا واقعا مردم خودمون بودن.»
چنانکه لااقل از این کلیپها فهمیده میشود، مردم واقعیِ هایتی نه توهینی احساس میکنند و نه اعتراضی به نحوه بازنمایی قوم خود در بازی دارند. بدیهی است که یک گروه خلافکار نمایانگر کل مردم هایتی نیست، و کسی هم چنین تصوری ندارد. مگر خانواده کورلئونه در سهگانه «پدرخوانده» نمایشگر کل مردم ایتالیاست؟ و آیا این سهگانه نسبت به ایتالیاییتبارها توهینآمیز است؟
طرفه آنکه، نویسنده سفیدپوست نیویورکی ما – که به نظر نماینده خودخوانده تمام اقوام و نژادهای رنگینپوست جهان است – به نیابت از ایشان مورد توهین قرار گرفته است، و حال در جایگاه شوالیه رهاییبخش سپید، خالق سیاهپوست سایبرپانک را به نژادپرستی متهم میکند، و بواسطه توهین به سیاهپوستان مورد مواخذه قرار میدهد. گویا جهان وارونه شده است!
و اما پوستر کذایی!
اجازه دهید در ابتدا نگاهی بیاندازیم به گفتههای دست اندر کاران بازی. Kasia Redesiuk طراح هنری پوستر در گفتگو با Eurogamer چنین میگوید:
«این زن شخصا برای من جذاب است. من از ظاهر او خوشم میاید. به هر صورت از این مدل – از بدن زیبای او – برای مقاصد تجاری استفاده شده است. او به عنوان یک شیء نمایش داده شده است، و این بخش آزارنده قضیه است.
آنها محصولات خود را در حلق مردم فرو میکنند، و تبلیغات بسیار تحمیلگری میسازند که از نیازها و غرایز مردم استفاده و سوء استفاده میکند. بنابراین، ابرجنسیتزدگی (Hypersexualization) همه جا هست، و در تبلیغات ما نمونههای زیادی از زنان ابرجنسی، مردان ابرجنسی، و انواع انسانهای ابرجنسی با هویتهای جنسی گوناگون پیدا میشود. اینها همه برای نمایش اینست که [بسیار شبیه جهان مدرن خودمان]، ابرجنسیتزدگی در تبلیغات چقدر آزارنده است.»
و مایک پاندسمیت چنین ادامه میدهد:
«اگر بخواهم صادق باشم، من هرگز واقعا با کسی در اینجا روبرو نشدم که مشکل تراجنسهراسی داشته باشد؛ و قطعا چنین چیزی در «تالسورین» [شرکت Talsorian ناشر آثار نقش آفرینی از جمله سایبرپانک ۲۰۲۰ – نویسنده] هم وجود ندارد. ما خودمان کارکنان تراجنسی داریم، [..] مشکل اینجاست که مردم غالبا با تفاسیر شخصی خود نتیجهگیری میکنند، و ممکن است این تفاسیر را هنگام تقابل با هر چیزی در جهان دخیل کنند. این چیز شاید هنری نازل باشد، یا یک پیام خاص. بستگی دارد به اینکه شما چگونه آنرا تفسیر میکنید. هنر به همین دلیل هنر است. [هنر] بطور واضح و مشخصی اخباری نیست، در نتیجه، شما ممکن است چیزهایی ببینید که کس دیگری نمیبیند، ممکن است چیزهایی ببینید که دیگران میبایست میدیدند، و یکی از دلایلی که ما سطوح مختلف فرهنگی داریم همین است که میتوان آن [هنر] را به اشکال متفاوتی دید.
«من الزاما نمیگویم که این درست است یا غلط، ولی میدانی، وقتی بدان نگاه میکنم، چنین چیزی نمیبینم. من، میدانی، واقعا تصویرسازیِ زیبایی نیست از زنی که [..] و ابتدا به ساکن نظر من اینست که این یک تبلیغ بد است؛ ولی تا جاییکه من میدانم قرار هم بر این بوده که تبلیغ بدی باشد، قرار نبوده که تبلیغ خوبی باشد. میدانی، [در جهان بازی] کسی که آن را تولید کرده در یک کارگاه بهرهکشی و برای پنج دلار آن را ساخته است.»
در جهان سایبرپانک ۲۰۷۷ تغییر دادن بدن به امری چنان عادی بدل شده است که نه تنها کسی را نگران نمیکند، بلکه حتی توجه خاصی را برنمیانگیزد. اینچنین، تراجنسی بودن امری است پذیرفته. دقیقا به همین دلیل است که شرکتها نه تنها از مدلهای تراجنسی برای تبلیغات خود استفاده میکنند، بلکه این تبلیغات – مانند جهان امروزین خودمان – بسیار اغراق شده است.
تبلیغات امروزین را در نظر بگیرید؛ بخش بزرگی از آنها زنانی را نمایش میدهند که بطور اغراق آمیزی زیبا، بلند قد، و برهنهاند. در جهان مدرن امروزی این خصوصیات، و خصوصا برهنگی، چنان عادی شده که برای جلب توجه – که هدف اصلی هر تبلیغی است – گریزی از اغراق نیست. میتوانید این اغراق را جزیی از طبیعت پوستر تبلیغاتی به مثابه شکل نازلی از هنر بدانید، یا آنرا سوء استفاده ثروتمندان استثمارگر پشت پرده بنامید. هر تفسیری که داشته باشید تفاوتی در واقعیت امر نمیکند.
حال دیستوپیایی را تصور کنید که جهان در ید قدرت شرکتهای چند ملیتی و عدهای معدود از ثروتمندان است. آیا در چنین جهانی که سوء استفاده و استثمار در سراسر هرم اجتماعی – و نه فقط صاحبان قدرت – به امری طبیعی و هر روزه بدل شده است، روبرو شدن با چنین پوستری اینقدر عجیب است؟ و آیا دقیقا به دلیل همین سوء استفاده نیست که V با این نظام سر نزاع دارد؟ آیا سازندگان بازی حق نمایش این سوء استفاده را ندارد؟
مسئله دیگر اما – چنانکه شخص مایک بدان اشاره میکند – تفسیر پذیر بودن هنر است. مشکل فقط این نیست که منتقدین این اثر خاص، آنرا خارج از متن و زمینه بازی تفسیر میکنند؛ مشکل اصلی اینست که ایشان تفسیر شخصی خود را تنها تفسیر ممکن دانسته، تلاش میکنند که آنرا بر دیگران تحمیل کنند. گیریم که مردم تراجنسی در جوامع غربی تحت ستماند – که نیستند؛ این تصویر خاص چطور به این ستم دامن میزند؟ چه بسا که تصاویر و بازیهایی از این دست به پذیرش اجتماعی ایشان یاری رساند.
اینچنین است که اعتراضاتی از این دست چنین پوچ و توخالی و قلابی مینماید. مشکل بر سر نقد بازی نیست. میتوان این بازی یا هر بازی یا متن فرهنگی دیگری را از هر جنبهای به نقد کشید. مسئله بر سر تلاش خارقالعاده جماعتی است در جوریدن هر متن فرهنگی با هدف یافتن هر چیزی که به طریقی – هر چند احمقانه – توهینآمیز تفسیر شود. مشکل بر سر قیل و قالی است که با هدف سانسور هر متن فرهنگی به راه میافتد.
اما شاید جذابترین بخش این انتقادات – و چه بسا بیمعناترین – اعتراض به عکس روی جلد بازی باشد. اینکه چرا سیدی پراجکت یک مرد سفیدپوست را به عنوان عکس روی جلد بازی خود انتخاب کرده است. واقعیت اینست که این قصه سر دراز دارد و در یکی دو دهه گذشته، خصوصا در اروپای غربی و آمریکا، به مشکلی جدید بدل شده است.
مطابق دستهای از نقدهای فرهنگی و اجتماعی، در تمام متون فرهنگی غرب، قهرمانان سفیدپوست و ضدقهرمانان رنگینپوستاند. نتیجه آنکه، در این متون یا کلا به رنگینپوستان – و در ادامه سایر اقوام و نژادها و جنسیتها و غیره – پرداخته نمیشود، و یا نمایش ایشان به قدر کفایت «محترمانه» نیست. تحت نفوذ این نگرش خاص، و در واکنش به فرهنگ «پدرسالار» غربی، در چند سال گذشته جریان قدرتمند و ذینفوذی به راه افتاده است که بواسطه آن، کمکم نمایش مردان سفیدپوست به تابو بدل میشود، مگر اینکه نقشی منفی بر عهده داشته باشند. (البته ما خود تجربه دست اولی از این نوع نگاه ایدئولوژیک داریم – به یاد آورید که در سرتاسر دهههای شصت و هفتاد در فیلمها و سریالهای صداوسیما همه دزدان و آدم فروشان و قاتلین و شکنجهگران کراواتیهایی بودند به نام کورش و داریوش و آرش و فرهاد و شاپور، و همهی قهرمانان… بماند!)
خلاصه اینکه در چند سال اخیر، گروههایی که عموما با عنوان «مبارزین عدالت اجتماعی» (Social Justice Warriors = SJW) شناخته میشوند – که میتوان آنها را ائتلافی از نحلههای مختلف چپگرایی چون فمنیستهای رادیکال، طرفدران حقوق اقلیتهای قومی، مذهبی، جنسی، مهاجرین و غیره دانست – برای برآورده کردن این خواستهها، شدیدا بر صنعت سرگرمی فشار میاورند.
فقط قیل و قالی را که سر بازی ویچر ۳ به راه افتاد در نظر آورید که چرا بازی – که در یک جهان اسلاویِ قرون وسطایی جریان داشت – فاقد شخصیتهای قدرتمند سیاه پوست بود، و آش چنان شور شد که IGN در مقالهای «ماهرشالا علی» را برای بازی در نقش گرالت ریویایی – با کنیه گرگ سپید – در سریال نتفلیکس پیشنهاد داد.
***
غائلهی سایبرپانک البته امر جدیدی نیست؛ برای درک چرایی آن اما باید نگاهی انداخت به تاریخ معاصر جوامع غربی.
اوایل دهه هشتاد میلادی، شاهد بروز فرهنگی جدید – یا بهتر است بگوییم نوعی مذهب سکولار جدید – بود که بعدها به Political Correctness معروف شد. جهت درک درست این شبهمذهب لازم است که به دههها قبل بازگردیم و گریزی هم به نحلههای فلسفی باب روز اروپا بزنیم، که طبیعتا در این مجال ممکن نیست. کافی است همینقدر بدانیم که این مذهب جدید – که در مدت کوتاهی بخش اعظم آکادمی، هالیوود، و رسانههای جمعی را درنوردید – ملغمهایست از نحلهها و گرایشات مختلف و گاه متضادی چون نظریه انتقادی، فمنیسم موج سوم، انواع جنبشهای نژادی، قومیتی، جنسی، نهضتهای آنارشیستی و بسیاری دیگر، که شاید تنها حلقه اتصال بین آنها را بتوان در نوعی نگاه مارکسیستی – البته از نوع مارکسیسم فرهنگی – به جامعه و تمام شئون آن دانست.
این نحله جدید هم – شبیه همه اسلاف مارکسیستی خود – جهان را به دو بخش «ظالم» (Oppressor) و «مظلوم» (Oppressed) تقسیم میکند (چیزی شبیه به همان «طاغوتی» و «مستضعف» خودمان) و خود در طرف «مظلومان جهان» میایستد – به قول شخص مارکس، در سمت درست تاریخ. بنا به این دسته بندی، همه اقلیتهای قومی، نژادی، مذهبی، دینی، جنسی، و غیره در دسته «مظلومان» قرار میگیرند و اکثریت – که همان مردان سفیدپوست غربی باشند – در دسته «ظالمان». مطابق این نگاه تمام شرور اجتماعی زاییده «سرمایهداری» بطور اخص، و «پدرسالاری» بطور اعم است. به عبارت دیگر، همه مشکلات تمام جوامع بشری در تمام طول تاریخ زیر سر «مرد دگرجنسخواه سفیدپوست» است و هر شأنی از شئون اجتماعی تبلور «گناه نخستین» او.
مومنین به این مذهب جدید – که در خشک مغزی و خشکه مقدسی کم از «گنجشککان» سریال «بازی تاج و تخت» ندارند – بطور مداوم مشغول جوریدن دورافتادهترین گوشههای جامعهاند تا مرتدان و گناهکاران را شناسایی و افشا کنند. خصوصا در چند سال اخیر و بواسطه همهگیر شدن شبکههای اجتماعی – و بخصوص توئیتر – این اقلیت کوچک اما پر سر و صدا جوامع غربی را به مرز هیستری رساندهاند.
این موجودات – که خصوصا جبهه قدرتمندی در نشریات زنجیرهای نیویورکی چون Vice، Vox، Verge، Buzzfeed، Gizmodo، Polygon و بیشمار نشریه دیگر، به هم رساندهاند – نوعی نظام گشتاپویی ایجاد کردهاند و هر کسی در هر کجا از این کره خاکی بخواهد چیزی بیافریند، باید ابتدا از زیر تیغ سانسور ایشان بگذرد؛ و اگر کسی جسارت ورزد و از قوانین تخطی کند، خواه در آمریکا باشد، خواه لهستان یا ژاپن، در اسرع وقت مورد حمله هیپسترهای دست به کامنت و دائم التوئیت قرار گرفته و برچسبهای نژادپرست و فاشیست و نازی و زنستیز و اسلامهراس و غیر ذلک به آنها خواهد چسبید – فراموش نکنیم که همین چند وقت پیش بود که مقالات مفصل در باب فاشیستی بودن انیمه Attack On Titan در همین نشریات به رشته تحریر درآمد؛ و همین اوباش بودند که چندین سال پیش با جمعآوری چند هزار امضا و صدور بیانهای موفق به سانسور رمان «ماجراهای هاکلبری فین» – که چه بسا کلاسیکترین اثر ادبی آمریکا باشد و گزارشی از تاریخ زیسته یک ملت – و حذف واژه «کاکاسیاه» (Negro) از آن شدند، چراکه «احترام» سیاهپوستان را نگه نداشته بود.
این جماعت پس از فتح هالیوود، سر تیز نیزه اعتراضات خود را به سوی صنعت بازیهای ویدیویی و جامعه گیمرها نشانه رفتند. حمله همه جانبهای که در سال ۲۰۱۴ و با قضایای «گیمرگیت» توجه بسیای را به خود جلب کرد. در کمال شگفتیِ همگان اما، جامعه گیمرها با تمام قوا در مقابل موج حملات ایستادگی کرده، مانند سلبریتیهای هالیوودی گردن خم نکرد. به مرور اما نفوذ ایشان در شرکتهای بزرگتر صنعت مشاهده میشود – دقت کنید به سانسورهای جدید سونی، قضایای Battlefield V، یا پوشش اسلامی کاراکترهای مونث مورتال کامبت ۱۱. با این حساب بعید نیست که صنعت بازی هم به سرنوشت هالیوود دچار شود.
در زمانهای که مهمترین نهادهای جوامع غربی – از آکادمی تا هالیوود – خودخواسته یا از سر ترس، تا کمر در مقابل این شبهمذهب ارتجاعی خم شدهاند، صنعت بازی شاید آخرین سنگر جامعه آزاد باشد. وقایع چند سال گذشته نشان داده است که لااقل بخش بزرگی از بازیسازان و بازیکنندگان به این سادگی این سنگر را خالی نخواهند کرد؛ مقاومتی که شاید بواسطه طبیعت جنگجوی گیمر جماعت باشد. آینده چندان امیدوار کننده نمینماید، اما خدا را چه دیدهاید، شاید همین گیمرها بتوانند «غول آخر» را از پای درآورند و الهه آزادی را از افسون حیلت او رها سازند.
بیشتر بخوانید: سایبرپانک ۲۰۷۷؛ هر چیزی که باید دربارهی سایبرپانک بدانید