Ctrl+Z به دادم برس!
چند روز پیش خبری دربارهی کیبوردهای جدید مکبوک خواندم که ظاهرا قرار است حس تایپ کردن با صفحهی لمسی را به تجربهی کار با کیبوردهای فیزیکی نزدیک کنند. این خبر من را یاد اولین تجربهام از دوست شدن با کیبوردم انداخت؛ زمانی که نوجوان دوازده-سیزده سالهای بودم و در یک چتروم با کسانی که هیچوقت ندیده بودمشان حرف میزدم.
همانطور که داشتم فکر میکردم چطور حرف بزنم تا بهتر به نظر بیایم، با دو تا انگشتم روی کیبورد دنبال حروف میگشتم و تندتند کلیدها را فشار میدادم. بالاخره یک جمله را در ذهنم (و بهخیالم روی صفحهی مانیتور) مرتب کردم، کلید اینتر را زدم و سرم را بلند کردم. نتیجهی تلاش ناکامم برای تایپ فارسی با کیبورد انگلیسی، یک مشت کاراکتر بود که در کنار هم مجموعهای بیمعنا را ساخته بودند! حس کردم حسابی کنف شدهام و باید هرطور شده تایپ دهانگشتی را یاد بگیرم و این کار را هم کردم.
اوایل نمیتوانستم با نوشتههایی که هیچ نشانی از دستخطم نداشتند، کنار بیایم. مثل این بود که موقع حرف زدن صدای خودم را نشنوم.
برای من که نوشتن را دوست داشتم، اوایل خیلی سخت بود با کلیدهای کیبورد و نوشتههایی که هیچ نشانی از دستخطم نداشتند، کنار بیایم. مثل این بود که موقع حرف زدن صدای خودم را نشنوم. اما کمکم آنقدر با این سیستم خو گرفتم که دیگر هیچ دفترچهای برای یادداشتهایم نداشتم. همهچیز در حافظهی کامپیوترم ذخیره میشد و این برای شغلم هم بهتر بود.
همهچیز عادی بود تا اینکه بعد از مدتی وقفه، تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم. دوباره خودکار و دفتر خریدم و نشستم سر کلاس. وقتی استاد شروع کرد به حرف زدن، من هم باید شروع میکردم به یادداشتبرداری؛ ولی در کمال تعجب دیدم که اینکار چقدر برایم سخت شده! چند جمله نوشتم و احساس کردم دستخطم عوض شده. خیلی نامرتب مینوشتم. آرزو کردم روی هر میز یک لپتاپ داشتیم و آخر کلاس بهجای این برگههای شلخته یک جزوهی تمیز و مرتب دستم را میگرفت. دلم هم حسابی برای Ctrl+Z تنگ شده بود!
حالا که طبق نیازسنجیهای اپل معلوم شده کاربران برای مطالب بلند کیبوردهای فیزیکی را ترجیح میدهند، میبینم من هم هیچوقت با این کیبوردهایی لمسی میانهی خوبی نداشتهام. همیشه از سر ناچاری سراغشان رفتهام و هر بار هم مچ دستم درد گرفته. نمیدانم چقدر با این نسخهی جدید کنار میآیم اما چیزی که از آن مطمئنم این است که دیگر از پس مهارت سادهی تمیز و مرتب نوشتن برنمیآیم. مدتهاست خاطرات روزمرهام را نمینویسم. انگار عادت نوشتن خاطرات از همان روزی که خودکار را کنار گذاشتم، با من خداحافظی کرده باشد.
فقط کافیست خودکارت روی کاغذ بلغزد؛ پیش برو، بدون این که برگردی و ببینی چه نوشتهای. خطخوردگی ممنوع!
استادی داشتم که میگفت برای خوب نوشتن باید از خاطرهنویسی شروع کنی و برای خاطرهنویسی هم فقط کافیست خودکارت روی کاغذ بلغزد؛ پیش برو، بدون این که برگردی و ببینی چه نوشتهای. خطخوردگی ممنوع! این تمرینها تو را به جایی میرسانند که ناخودآگاه از اشتباه دور میشوی.
نمیخواهم بگویم تکنولوژی ما را تنبل کرده یا چیزهایی مثل این. این یادداشت یک مرور ساده است چون فکرمیکنم گاهی از مهارتهای سادهای غافل میشویم که هنوز به آنها نیاز داریم. اول فکر میکردم این دغدغهها فقط از ذهن وسواس من برمیآید و ریشهای ندارد. اما وقتی دوستم را در خیابان دیدم و سال نو را بهم تبریک گفت، نمیدانستم چطور خوشحالیام را بدون استفاده از ایموجی لبخند و گل و قلب نشان بدهم.
خب… مثل اینکه حرف زدن هم دارد یادمان میرود!
کاش زندگی هم ctrl+z داشت.
خوب بود.
آخرش هم جالب تموم شد.
شگفتا….
عالی بود من شاید ۲سال بشه چیزی با قلم ننوشتم از بس با صفحه کلید تایپ کردم دست خطم مثل ابتدایی ها شده
دقیقا، به نکته جالبی اشاره کردید. تکنولوژی نه تنها دست خط و احساسات و صحبت کردنمون رو تحت تاثیر قرار داده، حتی روی چیزهایی درونیتر نیز تاثیر گذاشته مثل طرز فکر کردن و نگاه کردنمون به آدمها و اتفاقات اطراف.
حالا یه چیز دیگه، دقت کردید زندگی ما پر شده از نوستالوژیهای زنده! انقد سرعت پیشرفت تکنولوژی زیاد شده که خیلی از عناصر زندگی الان ما خیلی زود تبدیل میشند به نوستالژی، و همین موضوع روی احساس ما نسبت به چیزهای اطرافمون، مخصوصا همین محصولات دیجیتال، تاثیر گذاشته. میدونیم این چیزی که الان دست ماست جدیدترین تکنولوژیه، اما از طرفی هم میدونیم همین چیز پس فردا تبدیل به نوستالوژی میشه. به نظرم حس جالبیه! 🙂
ممنون بابت مطلب خوبتون.
سلام
ممنون از مقالات جالبتون
با تشکر
فوق العاده بود
ممنون
مطلب جالبی بود. اتفاقا همین چند روز پیش داشتم به همین کیبوردهای فیزیکی و لمسی فکر میکردم. مطمئنا کیبوردهای لمسی فعلا نمیتونن جایگزینی برای کیبورهای فیزیکی بشن. برای کسانی که برنامه نویس هستن، گیمر هستن و حتی کسانی که با تایپ زیاد سر و کار دارن اصلا کیبوردهای لمسی گزینهی مناسبی نیست.
در مورد Ctrl + Z هم واقعا شخصا تا حالا خیلی خواستم در واقعیت Undo کنم ولی حیف که نشده 🙁
به نظر من دست خط هر آدم نشان دهنده ی شخصیت اونه. پس اگر به شخصیت و کاراکتر خود اهمیت قائلید، به دست خط خود هم توجه کنید.
از متن خوبتون ممنونم.
حرف حساب.
عالی بود.