انیمهی منتخب؛ کابوی بیباپ
از «کابوی بیباپ» تنها یک سریال و یک فیلم سینمایی ساخته شده، اما با همین دو اثر، این انیمهی تماشایی شینیچیرو واتانابه به یک شاهکار کالت تبدیل شده است. «کابوی بیباپ» که بسیار الهام گرفته از محصولات غربی است (از «ادیسهی فضایی» گرفته تا «بیگانه» و «بلید رانر»)، خودش تاثیر زیادی روی غرب گذاشت و کلی هوادار آنسوی دنیا پیدا کرد. اصلا خیلیها معتقدند «کابوی بیباپ» جزو معدود آثاری است که باعث جلب توجه مخاطبان غربی و پیگیری انیمههای ژاپنی از سوی آنها شد.
- کابوی بیباپ – Cowboy Bebop
- کارگردان: شینیچیرو واتانابه
- نویسنده: کیکو نوبوموتو
- تولید کننده: سانرایز
- سال: ۱۹۹۸
«کابوی بیباپ» داستان چند جایزه بگیر است در یک آیندهی خیالی نامشخص. آنها سوار بر سفینهی درب و داغون خود سیاره به سیاره میگردند و با تحویل یا از میان بردن مجرمان سابقهداری که پلیس برایشان جایزه تعیین کرده، روزگار خود را میگذرانند. داستان ابتدا با اسپایک و جت شروع میشود، اما کمکم دو شخصیت بامزه دیگر به نام فی و این هم به جمعشان اضافه میشوند و در کنار هم، یک گروه مرگبار را تشکیل میدهند. کل سریال داستان ماجراجویهایی این چهار نفر و مواجههشان با جنایتکارهای مختلف است.
چیزی که در «کابوی بیباپ» بیشتر از همه جلب توجه میکند، شیوه هنرمندانهای است که این اثر برای ترکیب ژانرها و گونههای سینمایی و ادبی مختلف به کار میبرد. شاکله اصلی سریال که محوریت خود را روی آن قرار داده، وسترن فضایی است. اما کلی گونههای ادبی و هنری مختلف دیگر هم در آن میتوان پیدا کرد. از نوآر و سایبرپانک گرفته تا اپرای فضایی و کمدی، حتی سریال نیمنگاهی هم به مجلههای زرد و دستمایههای محبوب آنها دارد. شینیچیرو واتانابه، کارگردان سریال، در مصاحبهای گفته بود که هدفش این بوده که با ترکیب گونههای مختلف، خودش یک گونه تازه از دل این سریال خلق کند. او به گفته خودش به دنبال «اغراق» ژانری بوده که در اثر ترکیب این همه ژانر مختلف ممکن بود به دست آید.
نکته مهم این است که صرفا با یک ترکیب صرف با گونههای مختلف طرف نیستیم، واتانابه این کار را با یک تسلط و مهارت مثالزدنی انجام داده است. مهارت و شناخت او از این گونهها کاملا دقیق است و با استفاده بهاندازه و فکر شده از این گونهها، موفق شده یکی از بهیاد ماندنیترین انیمههای تاریخ را خلق کند. انیمهای که بعد از گذشت بیش از بیست سال، همچنان جاودانه باقی مانده و هیچ اثری مشابهش نمیتوان پیدا کرد.
همچون هر اثر سایبرپانکی دیگری، «کابوی بیباپ» هم با وجود تمام روایتها و خردهداستانهایش، در بطن خود داستان چند شخصیت بیچاره و درمانده از طبقه پایین جامعه است. داستان بشری که اگرچه به پیشرفتهای قابل توجهی رسیده و امکانات رفاهی فراوانی را به دست آورده است، اما هنوز نتوانسته برای آن غم، افسردگی و پوچی درونی خود درمانی پیدا کند. هنوز هم بعد از گذشت چند قرن و پیشرفتهای خارقالعاده، انسانهایی را میبینیم که در روزمرگی به سر میبرند، بیهدف روزها را شب میکنند و با انجام کارهای خردهپا و بیاهمیت، سعی میکنند زندگی خود را تا زمان مرگ به پایان برسانند. «کابوی بیباپ» بخشهای طنز هم دارد، اتفاقا طنز بامزهای هم دارد، اما حتی زیر لایه پنهان این طنز هم میتوان اندوهی عمیق را مشاهده کرد.
این نگاه نویسندهها به آینده بشر هم قابل توجه است. کمتر داستان علمیتخیلی و آیندهنگرانهای را میتوان مشاهده کرد که نگاهی مثبت و امیدوارانه به آینده داشته باشد. تمامشان از بدبختی و غم و مصیبت بشر میگویند، حتی با وجود آن پیشرفتها. گویی بشر محکوم است به رنج کشیدن. تصویری که آثاری مثل «کابوی بیباپ» از آینده نشان میدهند به قدری هولناک است که ترجیح میدهیم در همین زمان فعلی پر از بدبختی خود بمانیم و بیخیال آیندهی خوش و شیرین احتمالی شویم.
«کابوی بیباپ» با وجود اینکه سالها از زمان پخشش میگذرد، اما همچنان اثری مورد بحث است و تحلیلها و نقدهای مختلفی دربارهاش نوشته میشود. چیزی که بیش از همه مورد توجه کارشناسان قرار گرفته این است که «کابوی بیباپ» نه تنها هیچ علاقهای ندارد که پیرو اصول و قواعد صنعت انیمه باشد، بلکه اتفاقا برعکس و به صورتی آگاهانه، کاملا در جهت معکوس پیش میرود. از خیلی از عناصر فرهنگهای غربی استفاده میکند و بیشتر از هر انیمهی دیگری تلاش میکند چیزی از جهانبینی شرق آسیا و به خصوص ژاپن، به کار نگیرد. شاید همین ویژگیها باعث شد که این سریال اینقدر در غرب مورد توجه قرار بگیرد و کلی هوادار دوآتیشه داشته باشد.
با وجود این میزان تاثیرپذیری از فرهنگ عامه غرب، «کابوی بیباپ» کاملا سرسپردهی غرب عمل نمیکند. اتفاقا به نظر میآید تمام تلاش واتانابه و تیمش این بوده که یک تصویر خاص بیشناسنامه بسازند، جهانی بسازند که متعلق به هیچ فرهنگ و سرزمین خاصی نیست. در سریال شخصیتهای زیادی از کشورها و نژادهای مختلف دیده میشود. از سفید پوست و سیاهپوست گرفته تا زردپوست و سرخپوست و … . حتی در بعضی قسمتهای سریال تابلوهایی به زبان فارسی هم دیده میشود! مایکل اونلی پرک نویسنده در کتاب خود به نام «فیلم، تلویزیون و اقتباس علمی-تخیلی»، درباره «کابوی بیباپ» میگوید که این انیمه با دستکاری و ترکیب سرخوشانه گونههای مختلف، و استفاده پویا از آنها، موفق شده که خودش یک زیرگونه تازه خلق کند.
«کابوی بیباپ» همیشه در فهرست انیمههای پیشنهادی سایتها و نشریههای مختلف قرار دارد و کلی از فیلمسازان و نویسندگان از تاثیر فراوان این اثر روی کارهای خود صحبت کردهاند. مثلا رایان جانسون، نویسنده و کارگردان مطرح هالیوودی (از نویسندههای اصلی سهگانهی سوم «جنگ ستارگان» و کارگردان فیلم «چاقوکشی»)، بارها تاکید کرده که جلوههای بصری «کابوی بیباپ» تاثیر زیادی روی سبک کارگردانی او گذاشته است. یا اورسن اسکات، نویسندهی فیلم سینمایی «بازی اندر» (۲۰۱۳)، بارها از «کابوی بیباپ» ستایش کرده و معتقد است این انیمه از کلی از فیلمهای علمی-تخیلی روز بهتر است!
«کابوی بیباپ» تقریبا از همان زمانی که فیلم سینماییاش در سال ۲۰۰۱ عرضه شد، همیشه شایعههایی درباره ساخت دنبالههایش مطرح بوده است. ولی هیچوقت به جایی نرسیده است. ولی بالاخره نتفلیکس عزم خودش را جزم کرد و این انیمهی محبوب را بازسازی کرد. این اثر که یک سریال تلویزیونی واقعی با بازیگران واقعی است، همین سال گذشته پخش شد و کریستوفر یاست نویسنده فیلمنامهاش بود. متاسفانه اثر بسیار ضعیفی است و با واکنش بسیار سرد منتقدان و مخاطبان مواجه شد. بهتر است به همان سریال انیمهی خودمان دل خوش کنیم!
کابوی بیباپ رو به توصیهٔ شما دیدم و واقعا تعدادی از بهترین لحظات عمرم رو باهاش گذروندم، و جدای از خفنبودن همهٔ کاراکترا، اسپایک اونقدر جایگاه رفیع و در عین حال عمیقی توی قلبم ساخت که قابلمقایسه با هیچی نیست. دمتون گرم.