سینمای کووید چطور از همهگیری کرونا برای خلق آثار تماشایی استفاده میکند؟
همهگیری ویروس کرونا در دو سال گذشته، زندگی میلیونها انسان در سراسر کرهی زمین را تحت تاثیر قرار داد. این ویروس مثل یک کاتالیزور برای ایجاد تغییرات اساسی و سریع در صنایع مختلف عمل کرد؛ صنعت سینما هم از این قاعده مستثنا نبود. تولیدات فیلمها یا متوقف شدند یا به تعویق افتادند، تاریخهای اکران تغییر کرد، سالنهای سینما یا تعطیل شدند و یا با رعایت پروتکلهای شدید بهداشتی به فعالیتشان ادامه دادند و در نهایت استودیوهای فیلمسازی مجبور شدند با قدرت روزافزون سرویسهای پخش آنلاین سازگار شوند.
اما این هرج و مرج عظیم باعث به وجود آمدن زیر ژانر تازهای شد؛ «سینمای کووید». فیلمهای این زیر ژانر همهگیری کرونا را اساس داستانهایشان قرار میدهند یا حداقل وجود آن را تایید میکنند. آثار اولیهی سینمای کووید زاییدهی شرایط سخت قرنطینه بودند. فیلمسازان در این دوران منابع محدودی در اختیار داشتند و فیلمبرداری به روشهای سنتی در محیطهای پرتردد تقریبا غیرممکن بود، این فیلمها داستانهای شخصیتری را نسبت به حالت معمول روایت میکنند.
نگاهی به فیلمهای ترسناک سینمای کووید
یکی از اولین آثاری که در دوران همهگیری کرونا منتشر شد، «میزبان» (Host) فیلم مستقل بریتانیایی به کارگرانی راب ساوج بود. این فیلم به مضامینی مثل انزوا و اضطراب اجتماعی میپرداخت و خلاصهای از آنچه در ابتدای دوران همهگیری کرونا تجربه کردیم را به اشتراک میگذاشت. میزبان از ترفند تماس تصویری به نفع خودش استفاده کرد و موقعیت معاصری را بازآفرینی میکند که مجبور بودیم تا چند ماه برای ارتباط با عزیزانمان، شرکت در کلاسهای درس و برگزاری جلسات کاری به برنامههایی مثل زوم و اسکایپ متوسل شویم. این فیلم در وبسایت راتن تومیتوز امتیاز ۱۰۰ را کسب کرد و حسابی به مذاق منتقدان خوش آمد و در همان ابتدای کار یکی از بهترین آثار سینمای کووید لقب گرفت.
با موفقیت مالی و انتقادی میزبان، سایر فیلمسازان هم به فکر ساخت آثاری با مضمون همهگیری کرونا افتادند. البته هالیوود هنوز به زمان بیشتری برای بررسی دقیقتر این زیر ژانر نیاز داشت. تا این که مایکل بی در دسامبر ۲۰۲۰ فیلم ترسناک تازهاش را راهی سینماها کرد؛ آدام میسون کارگردانی «آواز پرنده» (Songbird) را بر عهده داشت و پیش از این در زمینهی ساخت موزیک ویدیو فعال بود و چند فیلم ترسناک کم هزینه را هم در کارنامه داشت. این فیلم هم بر ماهیت ترسناک همهگیری متمرکز بود و سعی داشت با استفاده از ترفندهای ترسناک کم ارزش به موفقیت تجاری برسد.
آواز پرنده مورد توجه مخاطبان قرار نگرفت و با واکنشهای انتقادی به شدت تند و تیزی از سوی منتقدان مواجه شد؛ به طوری که امتیاز راتن تومیتوز ۹ را کسب کرد و به عنوان یکی از بدترین فیلمهای ساخته شده در این زیر ژانر لقب گرفت.
خوشبختانه شرایط به این صورت باقی نماند و سینمای کووید با «در زمین» (In the Earth) دوباره به اوج بازگشت. این فیلم برای نخستین بار در جشنوارهی ساندنس ۲۰۲۱ نمایش داده و در آوریل همان سال در ایالاتمتحدهی آمریکا اکران شد و بازخوردهای مثبتی دریافت کرد. نکتهی جالب این که بن ویتلی در زمین را تنها در ۱۵ روز نوشت و کارگردانی کرد اما کیفیت تولید به اندازهای فوقالعاده است که مخاطبان به سختی میتوانند این حقیقت را باور کنند. بدون شک این فیلم از المانهای ترسناک به خوبی استفاده کرده و نتیجه میخکوبتان میکند.
وضعیت فیلمهای عاشقانه در سینمای کووید
در این که بیشتر فیلمهای سینمای کووید به ماهیت ترسناک و سیاه روزهای همهگیری متمرکز هستند، هیچ شکی نیست اما در کنار همهی این آثار تعداد زیادی کمدی رمانتیک جذاب و درامهای عاشقانهی تماشایی تولید شد. این فیلمها عمدتا از یک فرضیهی مشابه پیروی میکنند که بر اساس آن زوجهایی که در یک رابطهی ناموفق هستند مجبور میشوند به واسطهی شرایط پیچیدهی قرنطینه زمان بیشتری را کنار یکدیگر باشند و در تصمیماتشان تجدید نظر کنند.
این نوع زوجهای کلاستروفوبیک در فیلمهایی مثل «قرنطینه» (Locked Down) با بازی ان هتوی و چیویتل اجیوفور، «پایان ما» (The End of Us) با بازی بن کلمن و آلیسون جی. وینجیانو، «۷ روز» (۷ Days) با بازی کاران سونی و گرالدین ویسونافن و «با هم» (Together) با بازی جیمز مکآووی و شارون هورگان حضور داشتند. در حالی که ممکن است موضوع این آثار تکراری به نظر برسد اما هر کدام لحظات منحصربهفردی دارند و از طریق پردهی سوم ، دیالوگهای بیعیب و نقص و اجراهای تماشایی اوقات فرح بخشی را برای شما خلق میکنند.
عشق در زمان کرونا
برای آنهایی که میخواهند فیلم خیرهکنندهتری ببینند که همچنان در قلمروی عاشقانههای آشنا باشد، «مالکوم و ماری» (Malcolm & Marie) سام لوینستون گزینهی مناسبی است. موضوع اصلی فیلم دربارهی همهگیری نیست اما اولین فیلم هالیوودی است که در دوران همهگیری نوشته، تامین مالی و تولید شد. زندیا و جان دیوید واشنگتن به عنوان بازیگران اصلی مالکوم و ماری بازخوردهای متفاوتی از منتقدان دریافت کردند اما شیمی خوب میانشان با تحسین مواجه شد. همچنین زندیا نامزد بهترین بازیگر زن در بیست و ششمین دورهی جوایز انتخاب منتقدان شد.
اگر در این زیر ژانر کمی عمیقتر جستجو کنیم با یک کمدی رمانتیک فوقالعاده دربارهی عشق افلاطونی میان یک معلم زبان اسپانیایی و شاگردش روبهرو میشویم. «دروس زبان» (Language Lessons) به کارگردانی ناتالی مورالس از نظر اجرا شباهت زیادی به میزبان دارد؛ زیرا از طریق تماس تصویری روایت میشود، با این تفاوت که در دروس زبان به جای گروهی از افراد تنها با دو نفر (خود مورالس و مارک دوپلاس) سروکار داریم. این یک راه تازه و خلاقانه برای روایت یک داستان عاشقانهی دوست داشتنی است و کسانی که به دنبال اثر متفاوت تری نسبت به فیلمهای عاشقانهی معمولی هستند، دروس زبان را از دست ندهند.
در هر صورت سینمای کووید خلق شده است و به نظر می رسد حالا حالاها به حیاتش ادامه دهد و در آینده آثار تازهای به این زیر ژانر اضافه شود و اگر با ایدههایی بدیع و خلاقانه به حیاتش ادامه دهد مطمئنا تماشای فاز بعدی سینمای کووید جذاب خواهد بود اما اگر بخواهد فقط به نشان دادن چند بارهی همهگیری، موضوعاتی دربارهی روابط زوجها در دوران قرنطینه و بزرگنمایی وحشت ناشی از ویروس کرونا اکتفا کند خیلی زود علاقهی مخاطبان را از دست میدهد و از تاریخ سینما محو میشود. امیدواریم با ورود فیلمسازان تازهنفس و نگاههای متفاوت به این بحران جهانی با شگفتیهای بیشتری در این زیر ژانر روبهرو شویم.
منبع: movieweb