نقد فیلم «آشپزی با عشق»؛ یک رقابت خوشمزه
غذا اغلب بعنوان یکی از پایههای فرهنگی و تاریخی هر کشور و ملتی شناخته میشود. این مساله هم اجتنابناپذیر است که بعنوان یک جامعه، سلیقههای ما تغییر کند و تکنیکهایمان در این هنر بهبود بیابد. گاهی اوقات این تغییر نتیجه تنوع جمعیت یا فناوری است، اما روشهای سنتی همچنان با ما باقی میمانند و از نسلی به نسل بعد منتقل میشوند. این موضوع در کشور چین که غذاهای منطقهای بیشماری دارد، به ویژه صادق است؛ چرا که بسیاری از روشها و سنتها بدون تغییر باقی میمانند. یک باور چینی وجود دارد که میگوید: «چیزی را که خراب نیست، درست نکن و هر چیزی که خلاف این را به شما میگوید اشتباه است» و به قول یکی از شخصیتهای معروف «آشپزی چینی تاریخچه بسیار طولانی دارد، بسیار محافظهکار است و هیچ تحولی در آن رخ نمیدهد.» تمام اینهایی که گفتیم بر بیشتر چالشها و داستان فیلم «آشپزی با عشق» (Cook up a Storm) ساختهی ریموند ییپ حاکم است. در ادامه نقد فیلم «آشپزی با عشق» را بخوانید.
هشدار؛ در نقد فیلم «آشپزی با عشق» خطر لو رفتن داستان وجود دارد
نیکلاس تس در نقش گائو، یک سرآشپز بسیار بااستعداد است که در یک رستوران کوچک اما محبوب محلی به نام سون در هنگکنگ کار میکند. همه چیز به ظاهر خوب پیش میرود تا اینکه کسبوکار گائو – که در ابتدا توسط استادش (گه یو) اداره میشد – با یک رستوران جدید و لوکس به نام استلار که بخشی از یک برنامه توسعه جدید است، تهدید میشود. سرآشپز اصلی پل آن (جونگ یونگهوا) است که آموزش بینالمللی دیده و آشپزی نمایشی او نقطهی مقابل سبک سنتی گائو است. این دو نفر که هر کدام به ارزشها و سبک آشپزی خود ایمان دارند، تصمیم میگیرند مهارتهایشان را در مسابقهای با عنوان «خدای آشپزی» محک بزنند. رقابتی که فینالیست میتواند با قهرمان معروف و پدر بیرحم گائو (آنتونی وانگ) روبرو شود. از اینجای داستان تنشها بالا میرود.
قبل از تماشای این فیلم، انتظار مواجه شدن با بدترینها طبیعی است. مثلا ممکن است این پیشفرض در ذهنتان ایجاد شود که آدم بدها همه به رستوران استلار میروند و مثل احمقها رفتار میکنند. اما اگر چنین تصوری دارید، باید بگویم که غافلگیر خواهید شد. این فیلمی نادر است که تمام شخصیتهای اصلیاش منطقی و با استدلال صحبت میکنند، اما این تنها یکی از نکات مثبت فیلم است. در ابتدای فیلم، گائو اشاره میکند که دو رستوران سنتی و مدرن قابل مقایسه نیستند؛ که درست هم میگوید. درام داستان تنها با رفتن همه به سمت رستوران مدرن استلار آغاز نمیشود – هیچکس نمیتواند هزینه غذا خوردن آنجا را بپردازد. در عوض، درگیری از تجاوزات کوچکتر توسط رستوران جدید (مانند مسدود کردن فضای میز مشتریان سون) و از ایده لجبازی هر سرآشپز مبنی بر اینکه روش آنها بهترین است نشات میگیرد.
در حالی که به نظر میرسد فیلم در مسیر «جدید = بد، قدیمی = خوب» که قبلا دیدهایم پیش میرود، اما خود را متوقف کرده و درک میکند که سبکهای مختلف آشپزی، از روش غربی سازگاری با سلیقهها و فناوریهای در حال تغییر تا روشهای سنتیتر شرقی، هر کدام مزایا و معایب خود را دارند. همچنین هرگز بیش از حد موعظه نمیکند، بلکه ترجیح میدهد به مردم و دلیل انتخاب این سبک غذا نگاه کند. ممکن است با دیدگاه تجارت = شر مواجه شویم اما انتظار داشتیم که به جای آن با واژهی بازسازی آشنا شویم. با این حال، پیچشی که پیش از این تجارت اتفاق میافتد، واقعا خوب است و به شخصیت پل انسانیت میبخشد.
این بزرگترین نقطه قوت فیلم است (به غیر از تمام تصاویر جذاب غذا، که بعدا به آن خواهیم رسید). تماشای فیلمی که در آن رقبای واقعی به یکدیگر احترام میگذارند، بسیار لذتبخش است. آنها کنجکاو هستند که دیگری چه میکند، همانطور که نمیتوانند روشهای دیگری را تحمل کنند. پل واقعا به تکنیکهای گائو علاقهمند است و واقعا مشتاق است با تماشای دیگران یاد بگیرد و پیشرفت کند. با انجام این کار، دو شخصیت اصلی به ما داده میشود که تماشای آنها شیرین است، واقعی به نظر میرسند و همین موضوع رقابتشان را جذابتر میکند. این موضوع به سایر اعضای پرسنل سون نیز گسترش مییابد که ممکن است کارهای زیادی انجام دهند، اما به انسانیت کلی ارائهشده در رقابتهای دو شخصیت اصلی اضافه میکنند.
نیکلاس تسه از دوران اولیه بازی در یکی از فراموشنشدنیترین فیلمهای تمام دوران، راه طولانی را پیموده است. در سال ۲۰۱۴، او در سریال «سرآشپز نیک» (Chef Nic) بازی کرد و از آن زمان به نوعی سرآشپز مشهور، بازیگر و خواننده تبدیل شده است. این سریال به زیبایی در این فیلم سینمایی ترجمه میشود، با بازی تسه که واقعا مهارتهای خود را با چاقو به ما نشان میدهد. برخی از تصاویر فوقالعادهی تهیه غذا که شایسته یک تبلیغ هستند را اضافه کنید، و شما فیلمی خواهید داشت که به وضوح از موضوع خود لذت میبرد. این برای «آشپزی با عشق» به نوعی نجاتبخش است، زیرا بعنوان یک داستان چیز جدیدی را انجام نمیدهد؛ این شور و اشتیاق است که به یک داستان تکراری اضافه میشود و مخاطب را مشتاق تماشا نگه میدارد.
شاید تنها یک خدای آشپزی واقعی وجود داشته باشد، زیرا «آشپزی با عشق» دیوانگی فیلم آشپزی دیوانهکننده استیون چو یا جذابیت غیر قابل توضیح آن را نداشته باشد اما در شور و اشتیاق خود برای روایت داستانش برتر است؛ داستانی درباره غذا، فرهنگ و افرادی که این چیزها را با آنها به اشتراک میگذاریم. این یک فیلم لذتبخش، اغلب شیرین، بسیار ماهرانه، با شخصیتهای اصلی دوستداشتنی است. یک فیلم ارجینال نیست اما مانند بهترین بشقابهای سرو شده توسط سون، گرم و صمیمی است.
شناسنامه فیلم «آشپزی با عشق» (Cook up a Storm)
- کارگردان: ریموند ییپ
- نویسنده: مانفرد وانگ
- بازیگران: نیکلاس تسه، جونگ یانگهوا، گه یو
- محصول: ۲۰۱۷، هنگکنگ
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 6.۳ از ۱۰
- امتیاز سایت راتن تومیتوز: 60 از ۱۰۰
- خلاصه داستان: یک سرآشپز مشهور متخصص در غذاهای خیابانی و یک سرآشپز پنج ستاره بر سر طرز تهیه و طبخ غذاها به روش سنتی و مدرن با هم به اختلاف میخورند. این دو برای اثبات برتری و باورهایشان درباره سبک آشپزی تصمیم میگیرند با هم در یک مسابقه آشپزی رقابت کنند. اما زمانی همه چیز تغییر میکند که متوجه میشوند در این مسابقه یک دشمن مشترک دارند..
منبع: theasiancinemacritic