کونان بربر؛ نقشی که آرنولد شوارتزنگر را به ستاره تبدیل کرد
آرنولد شوارتزنگر (Arnold Schwarzenegger) معرف حضور همه است؛ قهرمان اکشن فیلمهای دههی هشتاد و نود که با هیکل پرورشاندامی، لهجهی اتریشی غلیظ و سبک بازیگری خشک، ولی بهطور توضیحناپذیری جذابش به یکی از نمادهای سینما تبدیل شده است. او هیچگاه موفق نشد از لحاظ سینمایی اعتبار کسب کند، ولی از معدود بازیگرهایی بود که صرفاً با اتکا بر جذبه و بلندپروازی شخصی موفق شد برای خودش به قطب سینماییای تبدیل شود که برای اثرگذار بودن نیاز به نظر مساعد منتقدان و جوایز سینمایی و حتی فروش گیشهی فوقالعاده نداشته است.
محبوبیت بینالمللی فیلمهای آرنولد تا حد زیادی به ایران هم سرایت کرده و او بهقدری معروف است که از قدیمالایام اسم «آرنولد» – بدون نام خانوادگی – با او عجین شده است. با این حال، نخستین نقشی که باعث شد آرنولد به ستاره تبدیل شود، جزو معدود نقشهای اوست که زیاد در ایران شناختهشده نیست. این نقش کونان بربر (Conan the Barbarian) است که در فیلمی به همین نام در سال ۱۹۸۲ معرفی شد.
منبع الهام کونان بربر، داستانهای عامهپسند رابرت ای. هاوارد (Robert E. Howard)، نویسندهی تگزاسی داستانهای عامهپسند در اوایل دههی ۱۹۳۰ است. کونان جنگجویی بربر متعلق به دورهای خیالی از تاریخ زمین است که در آن جادو هنوز از بین نرفته است.
دنیای کونان از تمدنها و امپراتوریهای زیادی تشکیل شده که همهیشان معادل تاریخی دارند. بهعنوان مثال، خود کونان اهل سیمریا (Cimmeria) است، نقطهای روی زمین که معادل ایرلند/اسکاتلند امروزی است و مشخص است که مردمان او اجداد سلتها (Celts) بودهاند. کونان در طول داستانهایش به اقصینقاط جهان سر میزند و با انواع فرهنگها و ملیتها آشنا میشود و به حرفههای مختلف مثل دزدی و دریانوردی و مزدوری برای ارتشهای درگیر جنگ روی میآورد. در آخر کونان خودش به پادشاه ثروتمندترین و باشکوهترین امپراتوری زمانه، آکوئولونیا (Aquilonia) – که معادل رم باستان است – تبدیل میشود.
یکی از درونمایههای اصلی داستانهای کونان تقابل بین بربریت و تمدن است. رابرت ای. هاوارد خودش نظر چندان مساعدی به تمدن نداشت و در نظرش تمدن باعث میشد که انسانها فاسد و ریاکار شوند. کونان با وجود خوی بربر و خشونت ذاتیاش، شرافت خاصی دارد که بیشتر انسانهای متمدنی که با آنها برخورد میکند، از آن بیبهرهاند. جذابیت اصلی شخصیت کونان در این نهفته است که میدانیم فرهنگ، مذهب، ایدئولوژی و بازیهای سیاسی ذهن او را آلوده نکردهاند. او میداند کار درست (البته درست از منظری بقاجویانه) چیست و همیشه همان را انجام میدهد. درست است که او انسانهای زیادی را کشته، ولی هیچکدامشان فردی ضعیف و بیدفاع نیستند. او دوز و کلک سرش نمیشود و به هیچ قدرتی جز نیروی بازوی خودش متکی نیست. این مسئله به یکی دیگر از درونمایههای دیگر داستانهای کونان نیز مربوط میشود: تقابل شمشیر و جادو. در داستانهای کونان جادوگران عموماً نقشی منفی و شرارتبار دارند و به جادو به چشمی منفی نگاه میشود. چون استفاده از جادو مصداق حیله و نیرنگ است و با ایدهآل «جنگجوی زورمند» در تضاد است.
کونان قهرمانی اخلاقمدار نیست؛ او هر کاری لازم باشد برای بقای خودش انجام میدهد، منجمله دزدی و مزدوری؛ ولی هیچ مظلوم و ستمدیدهای قربانی او نمیشود. از این لحاظ، او شخصیتی ستودنی است.
تاکنون دو فیلم رسمی و یک فیلم غیررسمی با حضور آرنولد در نقش کونان ساخته شدهاند. این فیلمها به شرح زیر هستند:
- کونان بربر (Conan the Barbarian) (۱۹۸۲)
- کونان نابودگر (Conan the Destroyer) (۱۹۸۴)
- سونیای سرخ (Red Sonja) (۱۹۸۵)
کونان بربر بلندپروازانهترین فیلم بین این سه مورد است. این فیلم دربارهی درگیری کونان با جادوگری حیلهگر به نام تولسا دوم (Thulsa Doom) است و با اینکه اقتباس مستقیم از هیچکدام از داستانهای کونان نیست، ولی بسیاری از عناصر نمادین داستانهای کونان در آن حضور دارند، عناصری از قبیل:
- نشان دادن فساد تمدن در قالب یک فرقه (Cult) با اشانتیون فساد جنسی
- شرور جادوگر
- همراهانی که هرکدام تخصص و ملیت خاص خود را دارند
- صحنههای معروف مربوط به داستانها (مثل صحنهی به صلیب کشیده شدن کونان)
احتمالاً جالبتوجهترین جنبهی فیلم سبک بصری و فیلمبرداری چشمنواز آن است که کاملاً تصور «تمدنهای ماقبلتاریخ» را در ذهن ایجاد میکند.
انتخاب آرنولد برای ایفای نقش کونان تا حدی بحثبرانگیز است. مسلماً فیزیک بدنی او برای این نقش ایدهآل است، ولی از لحاظ ظاهری او زیادی شبیه به یک ابرمرد آلمانی/آریایی است. بسیاری از منتقدان به این شباهتها اذعان داشتهاند و حتی یکی از منتقدان به نام آدام رابرتس (Adam Roberts) به این اشاره کرده که سبک زیباشناسانهی فیلمهای کونان تا حدی یادآور سبک زیباشناسانهی فاشیستپسند فیلمهای لنی ریفشنتال (Leni Riefenstahl) برای آلمان نازی است. فارغ از اینکه این تفاسیر درست باشند یا نه، شخصیت کونان قرار نبوده قهرمانی آریایی و بلوند باشد و از لحاظ ظاهری جیسون موموا (Jason Momoa)، که در ریبوت کونان در سال ۲۰۱۱ ایفای نقش کرده، بهمراتب به کونان اصلی نزدیکتر است تا آرنولد. با توجه به نقش پررنگ نژاد و قومیت در داستانهای کونان این مسئله – حداقل در حد اشاره شدن – حائز اهمیت است.
فیلم کونان بربر فیلم بلندپروازانه و حماسیای بود. کاملاً مشخص بود که سازندگان آن امیدوارند این فیلم به جایگاه اثری کلاسیک در ژانر خودش برسد. ولی دنبالهی آن، کونان نابودگر، رویکردی متفاوت را دنبال کرد.
گفته میشود که پس از موفقیت چشمگیر ایتی (ET) در سال ۱۹۸۲، استودیوهای فیلمسازی تمایل شدیدی پیدا کردند به اینکه فیلمها را با درجهسنی PG (مناسب کودکان) منتشر کنند. متاسفانه کونان هم قربانی این ترند شد و با وجود شکایت آرنولد پیرامون خیانت به ذات شخصیت کونان، فیلم با درجهسنی PG منتشر شد (در آن دوران هنوز درجهسنی PG-13 ابداع نشده بود).
کونان نابودگر از بسیاری لحاظ یادآور کمیکهای کونان مارول است که در دههی ۷۰ و ۸۰ بسیار پرطرفدار بودند، چون خود نویسندگان آن کمیکها فیلمنامهاش را نوشتند؛ این فیلم پیرنگ کاملاً ماجراجویانه و بدون عمق درونمایهای خاص دارد و جو آن سبکسرانهتر است و دز بهمراتب بیشتری از عناصر فانتزی دارد. کونان نابودگر همچنان رگههایی از جذابیت فیلم قبلی را دارد، ولی بهخاطر جو کودکانهاش باعث شد که آرنولد علاقهاش را به سبک فانتزی و کونان از دست بدهد و راه خودش را از این مجموعه سوا کند.
با این حال، این پایان کار کونان نبود. یک سال بعد، فیلم سونیای سرخ روی پرده رفت که اساساً اسپینآفی برای کونان به حساب میآید و شخصیت اصلی آن سونیا، معادل مونث کونان است. در این فیلم آرنولد در نقش شخصیتی به نام کالیمدور (Calimdor) حضور دارد و هر از گاهی به سونیا یاری میرساند و همانطور که از شخصیت کونان انتظار میرود، رابطهای رمانتیک نیز بینشان شکل میگیرد. درست است که اسم این شخصیت کالیمدور است، ولی از لحاظ کاربردی عملاً خود کونان است و دلیل تغییر این اسم یک سری مشکلات حقوقی بوده است. توضیح طرفداران این است که کونان در طول سفرهایش از اسامی مستعار استفاده میکرده و کالیمدور هم یکی از این اسامی است.
در ابتدا قرار بود آرنولد صرفاً نقشی کوتاه و افتخاری در فیلم داشته باشد، اما برخلاف انتظارش حضورش روی صحنهی فیلم از یک هفته به یک ماه افزایش پیدا کرد و در آخر وقتی دید که برخلاف قولی که به او داده شده، عملاً یکی از نقشهای اصلی فیلم به او اختصاص داده شده، رابطهاش را برای همیشه با تهیهکنندهی مجموعه قطع کرد و دیگر هیچگاه حاضر نشد دوباره در نقش کونان ظاهر شود. بسیاری از طرفداران امیدوارند که او فیلمی با سوژهی پادشاه کونان – که از قضا در دوران پیری کونان میگذرد و در دو فیلم اول وعدهی تعریف شدن قصهاش داده شده بود – دوباره به این نقش برگردد، ولی فعلاً هیچ خبری در این زمینه قطعی نیست.
آرنولد بازیگری بود که بهلطف شم اقتصادی قویاش موفق شد خود را به یک برند تبدیل کند. اسم او، هیکل او، صورت او همه از جاذبهی کاپیتالیستی شدید برخوردارند و از دنیای سینمای اکشن گرفته تا صنعت اکشن فیگور را تسخیر کردهاند. این برند پولساز و پرنفوذ از شخصیت کونان بربر شروع شد، شخصیتی که تجلی آرمانهای تمدنستیزانهی نویسندهاش است. بهعنوان حسنختام جا دارد پاراگراف نمادینی را که در آن کونان معرفی میشود نقلقول کنیم:
ای شاهزادهی جوان، بدان و آگاه باش: پس از آنکه اقیانوسها آتلانتیس و شهرهای درخشان را بلعیدند، و پیش از آنکه که فرزندان آریاس ظهور کنند، عصری بود که حتی در رویا هم نمیگنجید. عصری که در آن قلمروهای پادشاهی چون رداهایی آبیرنگ در زیر ستارگان، سرتاسر زمین گسترانیده شده بودند. اما رفیعترین قلمروی پادشاهی آکوئولونیا بود که در کمال قدرت بر مغرب رویاگون حکمفرمایی میکرد. بدین سان کونان سیمریایی از راه رسید: با گیسوان سیاه، چشمهای غمناک، شمشیری در دست: یک سارق، یک غارتگر، یک جلاد. از راه رسید تا سریرهای سرتاسر جواهر زمین را زیر پاهای صندلپوشش درنوردد.