۱۰ خطای شناختی رایج که بر تمام تصمیمهای ما تأثیر میگذارند
هرچند همهی انسانها بر این باورند که همیشه عقلانی و منطقی تصمیم میگیرند و رفتار میکنند، اما واقعیت این است که همهی ما بهطور مداوم تحت تأثیر خطاهای شناختی قرار میگیریم. این سوگیریهای شناختی شیوهی ادراک و تفکر ما را تحریف میکنند، بر عقاید ما تأثیر میگذارند و تصمیمات و قضاوتهایی که هر روز انجام میدهیم را تحت تأثیر قرار میدهند.
گاهی این خطاها در روانشناسی شناختی و تعصبات کاملا واضح است و حتی ممکن است قادر باشید که این سوگیریها را دربارهی خودتان یا دیگران تشخیص بدهید. گاهی هم این خطاهای شناختی بسیار ظریف هستند و تشخیص و مشاهدهی آنها تقریبا غیرممکن است.
این خطاهای شناختی چرا اتفاق میافتند؟ ظرفیت توجه انسان دارای منابع محدودی است. این بدان معناست که ما نمیتوانیم هنگام شکلگیری افکار و عقاید، همهی جزئیات ممکن را دربارهی آنها ارزیابی کنیم. به همین دلیل، ما اغلب به میانبُرهای ذهنی اعتماد میکنیم که توانایی قضاوت ما را تسریع میکنند، اما گاهی اوقات هم این میانبُرها منجر به بروز سوگیریهای شناختی میشوند.
نکاتی که در ادامهی این مقاله از دیجیکالا مگ آمده، ۱۰ نمونه از مهمترین خطاهای شناختی است که تأثیر زیادی بر نحوه تفکر، احساس و رفتار شما دارند. برای آشنایی بیشتر با این خطاهای شناختی و نحوهی پیشگیری از آنها با ما همراه باشید.
۱. سوگیری تأییدی
«سوگیری تأییدی» شامل گرایش به توجه بیشتر نسبت به اطلاعاتی است که باورهای موجود ما را تأیید میکند. در این خطای شناختی، افراد معمولا به طور ناخودآگاه اطلاعاتی را دنبال میکنند که تأیید کنندهی باورها و اعتقادات آنها است.
مثالهایی برای این نوع سوگیری
- فقط دنبال کردن اخبار و مطالبی که عقاید شما را دربارهی مسائلی مانند جنگ و یا گرم شدن کرهی زمین تأیید میکند.
- فقط دنبال کردن افرادی که در شبکههای اجتماعی نظراتی مشابه با شما را به اشتراک میگذارند.
- انتخاب منابع خبری که روایتهایی را در تأیید نظرات شما ارائه میدهند.
- امتناع از گوش دادن به سخنان کسانی که با نظرات شما مخالف هستند.
- عدم در نظر گرفتن همهی حقایق به شیوهای منطقی و عقلانی
دربارهی علت رخ دادن این خطای شناختی چندین دلیل وجود دارد. یکی این که فقط به دنبال تأیید نظرات قبلی خود بودن میتواند به کاهش سطح منابع ذهنی لازم برای تصمیمگیری کمک میکند. این مسأله همچنین با تأیید و صحه گذاشتن بر عقاید افراد، به افزایش عزتنفس آنها هم کمک میکند.
افراد با دو دیدگاه کاملا متضاد میتوانند به یک داستان گوش دهند و با تعابیر مختلفی که فکر میکنند دیدگاه موجودشان را تأیید میکند، آن داستان را برای خود تفسیر کنند. این مسأله اغلب نشان میدهد که سوگیری تأییدی منجر به متعصبانه شدن نظر افراد و فاصله گرفتن آنها از حقیقت میشود.
۲. سوگیری پَسنگری
پَسنگری یک خطای شناختی رایج است که شامل تمایل به تفسیر رویدادها، حتی رویدادهای تصادفی، با رویکردی قابل پیشبینی است. این خطای شناختی معمولا بهعنوان پدیدهی «من همه چیز را میدانستم» هم شناخته میشود. در واقع این سوگیری شناختی باعث میشود که تصور کنیم رویدادهایی مثل نتیجهی یک مسابقه فوتبال، عدد روی تاس و بسیاری از چیزهای دیگر قابل پیشبینیاند، در صورتی که تمام این اتفاقات و رویدادها تابعی از تصادف هستند.
برخی از نمونههای سوگیری پَسنگری
- اصرار بر اینکه شما میدانید چه تیمی در یک بازی فوتبال برنده میشود.
- اعتقاد به اینکه شما در کل میدانید کدام نامزد سیاسی قرار است در انتخابات پیروز شود.
- این تصور که میدانید در دور بعدی بازی شیر یا خط کدام طرف سکه میآید.
- به خاطر آوردن یک امتحان در گذشته و فکر کردن به اینکه میدانستید پاسخ سؤالات چه بوده ولی آنها را فراموش کرده بودید.
- باور به اینکه شما میتوانید پیشبینی کنید که کدام سهام سودآور خواهد بود.
قبل از رأیگیری سنا، ۵۸ درصد دانشجویان معتقد بودند که توماس برای این سمت تأیید میشود. پس از تأیید توماس هم از دانشجویان دوباره نظرسنجی شد و این بار ۷۸٪ از دانشجویان گفتند که آنها معتقد بودند که توماس در سنا تأیید خواهد شد.
سوگیری پَسنگری به خاطر چندین علت مختلف رخ میدهد، از جمله توانایی ما در «اشتباه به خاطر آوردن» پیشبینیهای قبلی خودمان، تمایل ما به اتخاذ یک رویکرد اجتنابناپذیر نسبت به وقایع مختلف و باور به این مسأله که ما میتوانیم وقایع خاصی را پیشبینی کنیم.
تأثیر این خطای شناختی این است که باعث میشود توانایی خود را در پیشبینی وقایع بیش از حد ارزیابی کنیم. این امر گاهی میتواند افراد را به سمت خطرات غیر معقولانه سوق دهد.
۳. لنگر انداختن
لنگر انداختن نوعی سوگیری شناختی است که طی آن ذهن برای تصمیمگیریهای خود بیش از حد معقول به اولین اطلاعاتی که به دست میآورد، تکیه میکند. چند نمونه برای این خطای شناختی در ادامه آورده شده است؛
- اولین رقمی که در حین مذاکرات تجارتی دربارهی قیمت بیان میشود، معمولا به نقطه لنگرگاهی تبدیل میشود که تمام مذاکرات بعدی بر مبنای آن شکل میگیرد.
- شنیدن یک عدد تصادفی میتواند بر تخمینهای ذهنی کاملا نامرتبط تأثیر بگذارد.
- پزشکان هم میتوانند در هنگام تشخیص مشکل بیماران به این خطای شناختی دچار شوند. اولین برداشت یک پزشک از بیمار اغلب یک نقطهی لنگر انداختن ایجاد میکند که گاهی اوقات میتواند به اشتباه روی تمام ارزیابیهای تشخیصی بعدی او تأثیر بگذارد.
اگرچه وجود خطای شناختی لنگر بهخوبی مستند شده است، اما علل بروز آن هنوز به طور کامل شناخته شده نیست. برخی تحقیقات نشان میدهد که منبع اطلاعات اولیهی لنگرگاه ممکن است در بروز این خطای شناختی نقش داشته باشد. به نظر میرسد عوامل دیگری مانند پرایمینگ و خلقوخو هم در ایجاد این نوع سوگیری تأثیر دارند.
مانند سایر سوگیریهای شناختی، لنگر انداختن هم میتواند روی تصمیماتی که هر روز میگیرید تأثیر بگذارد. بهعنوان مثال، این مسأله حتی میتواند در میزان هزینههای شما برای خانهاتان تأثیر بگذارد. همچنین گاهی اوقات میتواند منجر به انتخابهای نادرست شود.
۴. اثر اطلاعات غلط
اثر اطلاعات غلط، یعنی تأثیرپذیری خاطرات از اتفاقاتی است که پس از خود واقعه رخ داده است. فردی که شاهد یک حادثهی رانندگی یا یک جنایت بوده است ممکن است بر این باور باشد که خاطراتش از آن اتفاق کاملا واضح و شفاف است، اما محققان دریافتهاند که حافظه به طرز شگفتانگیزی حتی در برابر تأثیرات بسیار ظریف پیرامونی حساس است و خاطرات بهسادگی ممکن است توسط ذهن ما دچار تحریف شوند.
مثالهایی از این خطای شناختی در زیر آورده شدهاند؛
- تحقیقات نشان دادهاند که فقط سؤال پرسیدن دربارهی یک رویداد میتواند خاطرات فرد را از آنچه که واقعا اتفاق افتاده، تغییر بدهد.
- تماشای اخبار تلویزیونی درباره رویدادی که فرد شاهد عینیاش بوده میتواند نحوهی یادآوری افراد از این رویداد را تغییر دهد.
- شنیدن صحبتهای دیگران دربارهی یک خاطرهی مشترک از دیدگاه آنها ممکن است ذهنیت و خاطره شما را از آنچه که اتفاق افتاده تغییر دهد.
چند عامل ممکن است در این پدیده نقش داشته باشند. ممکن است اطلاعات جدید با خاطرات قدیمی ترکیب شده باشند یا در شرایط دیگر، ممکن است از اطلاعات جدید برای پر کردن «شکافها» و قسمتهای خالی حافظه استفاده شود.
اثر اطلاعات غلط میتواند از چیزهای بیاهمیت گرفته تا مسائل جدیتر متغیر باشد. این مسأله ممکن است باعث شود شما اشتباهاً اتفاقی را که فکر میکنید در محل کار اتفاق افتاده است، به خاطر آورید، یا حتی ممکن است منجر به شناسایی اشتباه مظنون در برخی پروندههای جنایی شود.
۵. سوگیری بازیگر-مشاهدهگر
سوگیری بازیگر-مشاهدهگر یعنی گرایش به نسبت دادن علت انجام دادن اعمال خود به عوامل و تأثیرات بیرونی و نسبت دادن علت اقدامات دیگران به نیات درونیشان. نحوهی ادراک دیگران و نحوهی ریشهیابی اعمال آنها به متغیرهای گوناگونی بستگی دارد، اما اینکه در موقعیت بازیگر یا ناظر یک موقعیت باشیم، میتواند به شدت روی این مسأله تأثیرگذار باشد.
وقتی صحبت از اعمال خودمان میشود، ما اغلب تمایل داریم که علت همهی رفتارهایمان را ناشی از عوامل بیرونی بدانیم. مثالهایی در ادامه قرار داده شدهاند؛
- ممکن است فرد شکایت داشته باشد که به خاطر عارضهی جتلگ نتوانسته در جلسه مهمی شرکت کند و خودش را کاملا بیتقصیر بداند.
- ممکن است فردی بگوید که در امتحان قبول نشده به این خاطر که معلم بیش از حد سؤالات مفهومی و خارج از کتاب مطرح کرده است.
و زمانی که نوبت به توضیح اقدامات دیگران میرسد، به احتمال زیاد رفتارهای آنها را به عوامل شخصیتی و داخلی نسبت میدهیم. مثالهایی در ادامه قرار داده شدهاند؛
- یکی از همکاران به دلیل تنبلی و بیکفایتی (نه به این دلیل که دچار عارضهی جتلگ شده) در جلسهی کاری مهم شرکت نکرده است.
- یکی از همکلاسیها یک آزمون را خراب کرد زیرا فاقد دقت و هوش کافی بود (و نه به این دلیل که تمام سؤالات مفهومی بوده یا خارج از کتاب).
در حالی که عوامل زیادی ممکن است دربارهی این خطای شناختی نقش داشته باشند، چشمانداز و زاویهی دید فرد نقش اصلی را بازی میکند. وقتی در یک موقعیت بازیگر باشیم، قادر به مشاهدهی افکار و رفتارهای خود هستیم. با این حال، وقتی صحبت از افراد دیگر میشود، نمیتوانیم ببینیم که آنها چه فکری میکنند. این بدان معناست که ما دربارهی خودمان روی عوامل محیطی و پیرامونی متمرکز میشویم، اما علت رفتار دیگران را به خصوصیات و ویژگیهای داخلیاشان نسبت میدهیم.
مشکل اینجا است که این خطای شناختی اغلب منجر به بروز سوءتفاهم میشود. هر دو طرف یک موقعیت فقط طرف مقابل را سرزنش میکند و هیچ وقت به این مسأله فکر نمیکنند که متغیرهایی زیادی ممکن است در بروز هر پیشامدی نقش داشته باشند و همه چیز لزوما با ویژگیهای شخصیتی طرف مقابل مرتبط نیست.
۶. اثر اجماع کاذب
اثر اجماع کاذب نوعی خطای شناختی است که به واسطهی آن فرد تمایل یا علاقه دیگران را نسبت به عقاید، رفتار، نگرش و ارزشهای خودش بیش از حد برآورد میکند. به مثالهای زیر توجه کنید؛
- به این فکر میکنید که دیگران نظر شما را دربارهی موضوعات بحثبرانگیز با دیگران به اشتراک میگذارند.
- تخمین بیش از حد تعداد افرادی که شبیه شما فکر میکنند یا با شما موافق هستند.
- باور به این مسأله که اکثر مردم علایق و تمایلاتی شبیه شما دارند.
محققان معتقدند که اثر اجماع کاذب به خاطر دلایل مختلفی اتفاق میافتد. اول اینکه افرادی که بیشترین وقت خود را با آنها میگذرانیم، مثل خانواده و دوستانمان، معمولا نظرات و عقاید بسیار مشابهی با ما دارند. به همین دلیل، ما تصور میکنیم که طرز فکر ما حتی وقتی با افرادی هستیم که در گروه خانواده و دوستان ما نیستند، عقیده اکثریت است.
این خطای شناختی نه تنها میتواند باعث شود که افراد تصور نادرستی از دید دیگران نسبت به خود داشته باشند، بلکه گاهی اوقات هم میتواند باعث شود این افراد ارزش بیش از حدی برای عقاید و دیدگاههای خود قائل شوند. این مسأله همچنین بدان معنی است که ما گاهی اوقات احساس دیگران را هنگام تصمیمگیریهای خود لحاظ نمیکنیم.
۷. خطای هالهای (اثر هالهای)
خطای هالهای یعنی تأثیرپذیری از برداشت اولیه از یک فرد و تعمیم دادن آن شناخت جزئی به تمام آنچه که در کل دربارهی او میدانیم. این خطای شناختی که همچنین بهعنوان «کلیشهی جذابیت جسمی» یا «قاعدهی آنچه که زیباست خوب است» شناخته میشود به این معنی است که ما تقریبا هر روز تحت تأثیر هالهی افراد قرار میگیریم. به مثالهای زیر توجه کنید؛
- افراد متفکر که خوشچهره هم هستند نسبت به افراد زشت، باهوشتر، مهربانتر و سرگرمکنندهتر هستند.
- باور به این که محصولاتی که توسط افراد جذاب به بازار معرفی میشود از ارزش بیشتری هم برخوردار هستند.
- تصور اینکه یک نامزد سیاسی که اعتماد به نفس دارد باید حتما باهوش و شایسته هم باشد.
یکی از عواملی که ممکن است بر خطای هاله تأثیر بگذارد تمایل ما به این مسأله است که همیشه دوست داریم افکار یا تصوراتمان صحیح باشد. اگر برداشت اولیهی ما از شخصی مثبت بود، میخواهیم به دنبال اثبات صحت ارزیابی خود باشیم. این مسأله همچنین به افراد کمک میکند تا دچار ناسازگاری شناختی نشوند، که شامل اعتقادات متناقض است.
این سوگیری شناختی میتواند تأثیر مهمی در دنیای واقعی داشته باشد. بهعنوان مثال، متقاضیان شغلی که به لحاظ ظاهری جذاب و دوستداشتنی تلقی میشوند به احتمال زیاد فردی شایسته، هوشمند و واجد شرایط هم در نظر گرفته میشوند.
۸. سوگیری خودخدمتگرایی
سوگیری خودخدمتگرایی نوعی خطای شناختی است که در آن افراد تمایل دارند علت و اعتبار موفقیتهایشان را از آن خود بدانند اما علت شکستها را ناشی از عوامل خارجی میدانند. وقتی در یک پروژه خوب عمل میکنید، احتمالا تصور میکنید که این مسأله به این دلیل است که سخت کار کردهاید. اما وقتی که اوضاع بد پیش میرود، بیشتر احتمال دارد که مقصر و علت این ناکامی را بدشانسی یا شرایط بد بدانید.
چند نمونه از این نوع خطای شناختی
- نسبت دادن نمرات خوب به هوشمند بودن خودتان یا سخت مطالعه کردن
- این تصور که عملکرد ورزشی شما ناشی از تمرین و سختکوشی است.
- تصور اینکه به دلیل لیاقت خودتان این شغل را به دست آوردهاید.
این خطای شناختی نقش مهمی در محافظت از عزتنفس دارد. با این حال، اغلب میتواند منجر به برخی خطاهای ارتباطی مانند سرزنش دیگران دربارهی کاستیهایشان شود.
۹. راهحل دم دست
خطای شناختی راهحل دم دست گرایش ذهنی به تخمین احتمال وقوع چیزی است بر اساس تعداد مثالهایی که به آسانی به ذهن خطور میکنند.
چند نمونه از این خطای شناختی
- با دیدن چندین گزارش خبری دربارهی سرقت اتومبیل در شهر خود، ممکن است به این نتیجه برسید که چنین جنایاتی خیلی بیشتر از گذشته رواج پیدا کرده است.
- ممکن است باور داشته باشید که سقوط هواپیما بیشتر از آنچه واقعا اتفاق افتاده، رخ میدهد، زیرا به راحتی میتوانید چندین نمونه اخیر را به خاطر آورید.
این سوگیری در واقع یک میانبُر ذهنی است که برای صرفهجویی در وقت ما برای زمانی که میخواهیم میزان خطر را تعیین کنیم. مشکل تکیه به این طرز تفکر این است که غالبا منجر به برآورد اشتباه و اتخاذ تصمیمات بد میشود.
بهعنوان مثال سیگاریهایی که هرگز کسی را ندیدهاند که به واسطه بیماریهای مربوط به سیگار کشیدن جان خود را از دست داده است، ممکن است خطرات مصرف سیگار را دست کم بگیرند. در مقابل، اگر دو نفر از دوستانتان و پنج نفر از همسایههای شما به سرطان خون مبتلا شده باشند، ممکن است به این نتیجه برسید که این بیماری بسیار بیشتر از آن چیزی که آمار نشان میدهد شیوع دارد.
۱۰. تعصب خوشبینی
تعصب خوش بینی نوعی خطای شناختی است که ارزیابی بسیار مثبت اندیشانه و خوشباورانه دربارهی احتمال وقوع اتفاقات خوب و غیر محتمل دانستن احتمال وقوع رویدادهای منفی در زندگی است. در در این خطای شناختی، ما دربارهی احتمال وقوع اتفاقات خوب در زندگی خود بسیار خوشبین هستیم.
بهعنوان مثال، ممکن است تصور کنیم که رویدادهای منفی زیر تأثیری در زندگی ما ندارد؛
- طلاق
- از دست دادن شغل
- بیماری
- مرگ
تعصب خوشبینی ریشه در خطای شناختی «راه حل دم دست» دارد. از آنجا که احتمالا میتوانید به نمونههایی از اتفاقات بد برای افراد دیگر فکر کنید، به نظر میرسد که دیگران بیشتر تحت تأثیر حوادث منفی قرار بگیرند.
با این حال خبرهای خوبی هم وجود دارد. این گرایش به خوشبینی به ایجاد امید برای آینده کمک میکند و به شما امید و انگیزه لازم برای پیگیری اهداف خود را میدهد.
نکته پایانی
خطاهای شناختی بالا جزء متداولترین سوگیریهای شناختی میباشند، اما آنها فقط نمونههایی از بسیاری از انواع خطاهای شناختی هستند که میتواند بر تفکر شما تأثیر بگذارد. این خطاهای شناختی بسیاری از افکار ما و در نهایت تصمیمگیریهای ما را تحت تأثیر خود قرار میدهند.
بسیاری از این سوگیریها اجتنابناپذیر است. در واقع ما وقت کافی برای ارزیابی هر فکر و تصمیمی را از جهت نبود خطاهای شناختی نداریم. درک این سوگیریها برای توجه به این نکته که آنها چگونه میتوانند ما را به سمت تصمیمات نادرست در زندگی سوق دهند بسیار مفید است.
منبع: Verywell Mind