۵ فیلم کمدی اقتباسی از کتابها که باید ببینید
ساخت اقتباسهای سینمایی بههیچوجه آسان نیست و حتی گاهی فیلمسازان بزرگ هم در ترجمهی مفاهیم، لحن و رویدادهای یک رمان محبوب به زبان سینما دچار مشکل میشوند. بیدلیل نیست که بسیاری از طرفداران دنیای ادبیات نسبت به اقتباسها انتقاد دارند و اغلب علاقهای به آنها نشان نمیدهند. وقتی به ژانر کمدی میرسیم، ساخت یک اقتباس قابل قبول حتی سختتر هم به نظر میرسد، با این حال تعدادی از بهترین فیلمهای کمدی تاریخ آثار اقتباسی بودهاند و بیتردید ارزش تماشا دارند.
۵- انتخابات (Election)
- سال اکران: ۱۹۹۹
- کارگردان: الکساندر پین
- بازیگران: متیو برودریک، ریس ویترسپون، کریس کلاین، جسیکا کمبل، مالی هاگن، کالین کمپ، مت مالوی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
الکساندر پین با کمدی سیاه «انتخابات» به عمق مدارس راه یافت و با طعنهای تلخ، به واکاوی زیرساختهای قدرت در دنیای سیاست پرداخت. پین که پیش از این با فیلم «همشهری راث» (۱۹۹۶) به چالشهای سیاسی-اجتماعی در باب سقط جنین پرداخته بود، این بار با رویکردی طنزآمیز، به بررسی رقابتهای انتخاباتی در سطح خرد -یعنی انتخابات شورای دانشآموزی- میپردازد. اقتباسی از رمانی به همین نام نوشتهی تام پروتا (سریال درخشان «بازماندگان» هم بر اساس یکی از رمانهای اوست)، داستان فیلم حول محور رقابت انتخاباتی میان تریسی فلیک (ریس ویترسپون)، دانشآموزی باهوش و جاهطلب، و پل، ورزشکار محبوب مدرسه، میچرخد. جیم مکآلیستر، معلم تاریخ مدرسه، با شناخت از روشهای غیر اخلاقی تریسی، تلاش میکند تا با حمایت از پل، مانع پیروزی او شود. این رقابت ساده دانشآموزی به تدریج به یک نبرد سیاسی تمامعیار تبدیل میشود و پین با ظرافت تمام، به تشریح ترفندها و حیلهگریهای رایج در دنیای سیاست میپردازد.
پین با استفاده از محیط مدرسه به عنوان نمادی برای جامعه، به مضامینی همچون نرینگی سمی، ترس از به قدرت رسیدن زنان و فساد در عصر مدرن میپردازد. او با نگاهی انتقادی به دنیای سیاست، به مخاطب نشان میدهد که رقابتهای انتخاباتی چگونه میتوانند به یک میدان جنگ تبدیل شوند و در این میان، اخلاق و صداقت چه جایگاهی دارند. «انتخابات» که از بازی درخشان متیو برودریک و ریس ویترسپون بهره میبرد، پس از اکران مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفت و به یکی از آثار شاخص سینمای کمدی سیاه تبدیل شد.
۴- مش (M*A*S*H)
- سال اکران: ۱۹۷۰
- کارگردان: رابرت آلتمن
- بازیگران: دونالد ساترلند، الیوت گولد، تام اسکریت، سالی کلرمن، رابرت دووال، مارک جونز، ماروین میلر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
پیش از آنکه سریال «مش» از راه برسد (که در فهرست بهترین سریالهای کمدی تاریخ هم جایگاه ثابتی دارد)، رابرت آلتمن نسخهی سینمایی آن را بر اساس رمان «مش: یک رمان درباره سه پزشک نظامی» نوشتهی ریچارد هوکر ساخت و توانست یکی از بهترین فیلمهای کمدی اقتباسی دههی ۷۰ میلادی را خلق کند. ماجراها در دوران جنگ کره اتفاق میافتد و دربارهی دیوانهبازیهای دو دکتر، پیرس (دونالد ساترلند) و ترپر (الیوت گولد) است که از طنز و لودهبازی برای کنار آمدن با وحشتهای جنگ استفاده میکنند. فیلم مملو از شوخیهای کوچک و بزرگ هوشمندانه -و گاهی احمقانه- است اما در عین حال به ما نشان میدهد که افراد حاضر در جنگ تا چه اندازه دچار تروما میشوند و تجربیات و ترسهای آن به چه شکل میتواند بروز پیدا کند.
فیلم یک بیاحترامی تمامعیار است؛ به هر چیزی توهین میکند و از خطوط قرمز عبور. شوخیها اغلب مبتذل هستند اما با تشکر از مهارتهای فیلمسازی رابرت آلتمن و یک فیلمنامهی هوشمندانه، هرگز آزاردهنده نمیشوند؛ اگرچه شاید برای هر نوع سلیقهای مناسب نباشند. فیلم در مجموع، اثری تلخ و پوچگرایانه است که شاید شما را به یاد رمان «تبصره ۲۲» جوزف هلر بیندازد، یک فیلم انتقادی تند و تیز که نگاه متفاوتی به جنگ دارد. «مش» که بودجهی ناچیزی هم داشت، با استقبال روبهرو و به یک فیلم پرفروش تبدیل شد، اگرچه این روزها کمتر از آن صحبت میشود.
۳- صبحانه در تیفانی (Breakfast at Tiffany’s)
- سال اکران: ۱۹۶۱
- کارگردان: بلیک ادواردز
- بازیگران: آدری هپبورن، جورج پیپارد، پاتریشیا نیل، بادی ابسن، مارتین بالسام، میکی رونی، خوزه لوئیس د ویلایونگا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰
اقتباسی آزاد از رمان کوتاهی به همین نام نوشتهی ترومن کاپوتی، «صبحانه در تیفانی» قصهی پل وارجک (جورج پیپارد) را روایت میکند، یک نویسنده که روزهای خوبی را پشت سر نمیگذارد تا اینکه با هالی گولایتلی (آدری هپبورن) آشنا میشود، یک زن جوان ساده اما منحصربهفرد که میخواهد با یک مرد ثروتمند ازدواج کند اما عاشق یک نویسندهی ورشکسته میشود. «صبحانه در تیفانی» از آن آثاری است که نمیتوان از یاد برد و بیدلیل نیست که از آن به عنوان یکی از بهترین فیلمهای کمدی کلاسیک نام برده میشود.
«صبحانه در تیفانی» به قصهی اصلی ترومن کاپوتی چندان نزدیک نیست و از نظر مضمون و درونمایه از آن فاصله میگیرد و داستان دراماتیک اخلاقی کاپوتی را هم کنار میگذارد تا عناصر کمدی رمانتیک در کانون توجه قرار بگیرند؛ با این حال، اگر به اثر نگاهی مستقل داشته باشیم، یک فیلم کمدی فراموشنشدنی است که برگ برندهای به نام آدری هپبورن دارد. هیپبورن، هالی گولایتلی را به یکی از شخصیتهای سینمایی ماندگار تاریخ تبدیل کرد و شیمی بینظیری با جورج پیپارد دارد.
۲- دفترچه امیدبخش (Silver Linings Playbook)
- سال اکران: ۲۰۱۲
- کارگردان: دیوید او. راسل
- بازیگران: بردلی کوپر، جنیفر لارنس، رابرت دنیرو، جکی ویور، کریس تاکر، انوپم کهیر، جولیا استایلز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
اقتباسی از رمانی به همین نام نوشتهی متیو کوئیک، «دفترچه امیدبخش» داستان پت (بردلی کوپر) را روایت میکند که پس از هشت ماه اقامت اجباری در بیمارستان روانی، توسط مادرش مرخص میشود، البته به شرطی که به خانهی والدینش در فیلادلفیا بازگردد و با آنها زندگی کند. دلیل بستری شدن پت، کتک زدن معشوقهی همسرش بوده است و او از اختلال دوقطبی نیز رنج میبرد. او باید دارو مصرف و در جلسات درمانی اجباری شرکت کند اما باور دارد که برای خوب شدن، نیازی به این چیزها نیست و تنها میتوان با سالم زندگی کردن -و خوشبینی- بهبود پیدا کرد.
هدف اصلی او بازگشت به شغل سابقش بهعنوان معلم و مهمتر از آن، آشتی با نیکی -یعنی همسر سابقش- است. مدتی بعد، پت با یک دختر مرموز (جنیفر لارنس) آشنا میشود که او هم از مشکلات مشابهی رنج میبرد و آنها رفتهرفته به یکدیگر نزدیک میشوند زیرا هم را درک میکنند. یکی از بهترین فیلمهای کمدی اقتباسی دو دههی اخیر، «دفترچه امیدبخش» مانند اسمش، برداشت خوشبینانهای از عشق ارائه میدهد و از معدود آثار این ژانر است که در فصل جوایز -و اسکار- عملکرد موفقی داشت. کوپر و لارنس در اولین همکاری سینمایی خود، شیمی فوقالعادهای را به نمایش میگذارند و برداشت عمیقی از دو آدم شکستخورده به نمایش میگذارند که هر کسی میتواند با آنها ارتباط برقرار کند.
۱- عروس شاهزاده (The Princess Bride)
- سال اکران: ۱۹۸۷
- کارگردان: راب راینر
- بازیگران: کری الویس، رابین رایت، مندی پتینکین، آندره د جاینت، کریس ساراندون، کریستوفر گست، والاس شاون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰
«عروس شاهزاده» به عنوان یکی از بهترین فیلمهای کمدی اقتباسی تمام دوران، پدیدهی عجیبی است، زیرا ابتدا کسانی که تنها کتاب اصلی (که سال ۱۹۷۳ منتشر شد) به قلم اس. مورگنسترن را خوانده بودند، آن را درک میکردند. اما در واقعیت، نویسندهای به نام با اس. مورگنسترن وجود نداشت و کتاب را ویلیام گلدمن نوشته بود. او در مقدمهی کتاب، داستان میبافد که چگونه پدرش در کودکی برای او «عروس شاهزاده» را میخوانده است. او سالها بعد در بزرگسالی، کتاب را میخرد و برای پسرش میخواند، اما متوجه میشود که اصلا همان کتابی نیست که به یاد میآورد. گلدمن در عوض کشف میکند که کتابِ مورگنسترن از فانتزی و ماجراجویی درست به همان شیوهی «سفرهای گالیور» اثر جاناتان سوئیفت استفاده میکند؛ یعنی به شکلی اغراقآمیز و به عنوان یک هجویهی سیاسی به زمانهی خود مینگرد. پدر گلدمن اما این بخشها را برای او نمیخواند، او شصت صفحهی مربوط به نسب شاهزاده هامپردینک -و دیگر مسائل جدی- را رد و فقط «قسمتهای خوب» را برای او تعریف میکرد. گلدمن سپس با ناشر تماس گرفته و آنها را متقاعد کرد تا حق نوشتن نسخهی خلاصهشدهای را به او بدهند که شبیه داستانی است که پدرش تعریف میکرد، هرچند که این کار باعث ناراحتی بازماندگان مورگنسترن شد.
حقیقت این است که گلدمن هرگز «عروس شاهزاده» را برای پسرش نخوانده؛ او هرگز پسری نداشته است. در عوض، نویسنده به دو دختر کوچک ۴ و ۷ سالهاش پیشنهاد داد که در سفر به کالیفرنیا داستانی برایشان بنویسد و از آنها پرسید که داستان دربارهی چه چیزی باشد. یکی از دختران گفت «شاهزاده خانمها!» و دیگری گفت «عروسها!». گلدمن همانجا روی عنوان داستان توافق کرد. او چند صفحه نوشت اما در ادامهی داستان گیر کرد. چند سال بعد، زمانی که به فکر گنجاندن نسخهای خیالی از خودش در روایت افتاد (که داستان یک نویسندهی دیگر را بازنویسی کرده است)، به سراغ تکمیل کتاب رفت و آن کتاب هم به فیلم «عروس شاهزاده» تبدیل شد که حالا یکی از بهترین فیلمهای اقتباسی در نظر گرفته میشود.
منبع: collider