تنها همکاری آلفرد هیچکاک و سالوادور دالی منجر به ساخت چه فیلمی شد؟
معمولا بسیار کم اتفاق میافتد که یک هنرمند بر توانایی، انرژی ذهنی و جهان فکری خود آنقدر مسلط باشد تا بتواند اثری به غایت هنری خلق کند. زمانی که دو استاد هنر برای رسیدن به ایده و ساخت کارهایی شگفتانگیز نگاه و مهارتهای خود را با یکدیگر ترکیب میکنند، بیگمان اتفاق خارقالعادهای پیش میآید.
یکی از همین لحظات طلایی و ناب، فیلم «طلسمشده» (Spellbound) به شمار میرود که برای ساخت آن آلفرد هیچکاک استاد تعلیق با سالوادور دالی نقاش برجسته سورئالیسم همکاری کرد. نتیجهی این همکاری ارائه یک تریلر روانشناختی تحسینبرانگیز است که دو سبک متمایز را بسیار حسابشده و درخشان در یکدیگر تلفیق میکند. از طرفی حضور ستارگانی مانند گری گوری پک و اینگرید برگمن قطعا تاثیر بالایی در موفقیت آن داشته، اما شکی نیست که رویکرد و سبک دوربین دالی و هیچکاک، درنهایت این فیلم را به اثری مبتکرانه و ماندگار بدل کرد.
«طلسم شده» دقیقا درباره چیست؟
دکتر کنستانس پترسن (اینگرید برگمن) روانکاوی جوان در یک مرکز روانپزشکی است. پترسن ناگهان توسط دکتر آنتونی ادواردز (گریگوری پک)، مدیر جدید بیمارستان که جایگزین دکتر مورچیسون (لئو جی. کارول) شده، مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. کمی بعدتر، پترسن میفهمد که ادوارز فوبیای عجیبی نسبت به مجموعهای از خطوط موازی در پسزمینه سفید دارد.
زمانی که پترسن امضای ادوارز را با یک نسخه امضا شدهی دیگر در یکی از کتابهای او مقایسه میکند به یکباره متوجه میشود که آنها مطابق هم نیستند، بنابراین درمییابد ادوارز شخصی فریبکار است. در جایی ادواردز به او اطمینان میدهد که مشکلی نیست و با وجود فراموشی، واقعاً نمیداند چه شخصی است. کمی جلوتر حقایق دیگری آشکار میشود و پترسن کاملا اعتقاد دارد که او مرد بیگناهی است.
وقتی ادوارز ناپدید میشود، یادداشتی درباره مکان خود برای پیترسن به جای میگذارد. دکتر که شیفته ادواردز شده، او را در هتلی مییابد که آنجا با نام مستعار جان براون زندگی میکند. با وجود شرایط موجود از سوی ادواردز، پترسن کاری میکند که او بتواند به واسطه روانکاوی، خاطرات خود را بازیابی کند. هردوی آنها به روچستر نیویورک سفر میکنند و پیش دکتر الکساندر برولوف، دوست سابق پترسن میمانند.
این دو روانکاو میتوانند که خواب مهم شخصیت براون را تعبیر کنند. پس از برسی و بازگویی روایت موجود در این رویا، درنهایت خواب براون با یک اتفاق عجیبی به پایان میرسد. درواقع فوبیای براون از خطوط تیره روی سفید، نشاندهنده مسیرهای اسکی در برف است و همچنین آن مرد مسن در رویایاش، همان ادواردز واقعی است که در یک تصادف اسکی با مرگ خود مواجه شد. براون و پترسن برای درک شرایط مرگ ادوارز به آنجا سفر میکنند که در این حین ترسهایی در براون پدیدار میشود.
طی داستان فیلم، براون جزئیات زندگی قبلی خود را کاملا به خاطر میآورد و متوجه عقدهها و خاطراتی در گذشته خود میشود. او میفهمد تمام مسائل به پیشنویسهای درون ذهنش ارتباط دارد که برای یک اتفاق در کودکیاش شکل گرفته است. او همچنین صخرهای را که ادواردز در آن سقوط کرد را نیز تشخیص میدهد و سپس نام واقعیاش، یعنی جان بالانتاین در ذهنش پدیدار میشود. کمی جلوتر، درحالی جسد ادواردز را مییابند که جای یک گلوله در پشت خود دارد و بدین منظور بالانتاین دستگیر، محاکمه و به قتل محکوم میشود.
کنستانس پترسن که بسیار غمگین از چنین اتفاقی است، مجدداً به بیمارستان بر میگردد. با پیشروی داستان ما میفهمیم که مورچیسون تا حدی شناختی روی ادواردز داشته و علاوه بر این، حتی شخصیت او را دوست نداشته است و این رویه در تضاد با اظهارات قبلیاش قرار میگیرد. اکنون برای دکتر پیترسن شرایطی فراهم میشود تا یادداشتهای رویای بالانتین را دوباره بررسی کند که پس از نگاه دوباره به قضایا، حقیقتهای جدید همه چیز را تغییر میدهد. درواقع مورچیسون ادواردز را به قتل رساند و اسلحه را در همان پیست اسکی رها کرده است.
پیترسن در مواجه با مورچیسون، او را وادارا به بیان تمام واقعیتها میکند. اما مورچیسون با مطرح کردن اتهاماتاش در آخر اسلحه را به سوی خود نشانه میگیرد. در صحنهی پایانی «طلسمشده» پترسن و بالانتاین ازدواج کردهاند و از دکتر برولوف دیدن میکنند.
زیگموند فروید و «طلسمشده»
ایده تولید فیلم «طلسمشده» از دیوید او سلزنیک تهیهکننده اثر، الهام گرفته شد. دیوید قصد داشت فیلمی با محوریت روانکاوی و براساس تجربیات کارآمد خود بسازد و از طرفی هیچکاک تصمیم داشت علاقهی خود به نوشتههای زیگموند فروید را توسعه دهد، بنابراین ایده سلزنیک با استقبال روبهرو شد. البته باید این امر را مدنظر گرفت که چنین موضوعاتی در آن دوره با تمایل روزافزون هالیوود به روانپزشکی، کاملا ارتباط دارد.
این فیلم برمبنای رمان «خانه دکتر ادواردز» (The House of Dr. Edwardes ) نوشته فرانسیس ردینگ بود که درواقع نام مستعار، جان پالمر است. بیشتر داستان این کتاب به جای یک جهان روانکاوانه، فضایی ملودراماتیک و درونمایه عجیبی را در بر میگیرد. هیچکاک و آنگوس مکفیل فیلمنامهنویس اثر، تغییرات بنیادی و مهمی در روایت رمان ایجاد کردند و رابطه عاشقانه کنستانس و بالانتاین و همچنین بازیابی خاطرات را به جهان داستانی فیلم اضافه کردند. ضمن اینکه فیلمنامهنویس آمریکایی، بن هکت که ارتباطات بسیاری با روانکاوان برجسته داشت و از موسسات روانی و آسایشگاهها دیدن میکرد برای ساخت فیلم در کنار هیچکاک بود.
سالوادور دالی و سکانس خواب
سکانس رویا و خواب بالانتاین در فیلم «طلسمشده» دقیقا همان ماوایی است که جادوی همکاری آلفرد هیچکاک و سالوادور دالی را به شکلی اعجابانگیز میتوان دید. نبوغ و امضای سوررئالیستی دالی به محرک اصلی فیلم تبدیل شد که یقیناً هیچکاک، بدین دلیل تصمیم گرفت این هنرمند همراه او باشد. آلفرد هیچکاک در گفتگوهای خود با فرانسوا تروفو گفته بود که به تخصص دالی در ارائه رویاها از طریق لحنی تند و واضح نیاز داشته است.
به طور مشخص در مسیر ساخت فیلم چالشهایی وجود داشت از جمله درگیریهای ناگزیر میان هیچکاک و سلزنیک. با توجه به گفتهی دونالد اسپوتو، اساساً این سکانس در ابتدا ٢٠ دقیقه بود و سلزنیک اعتقاد داشت که بسیار طولانی و پیچیده است؛ بنابراین قسمتهایی از آن برش خورد. برخی از عکسهای آرشیوی نشان میدهد که صحنهی جامع فیلم گم شده است و این یعنی اندیشه و ایدههای سالوادور دالی هرگز کاملا به نتیجه نرسیدند.
کارگردان فیلم در ادامه گفتگوی خود با تروفو اضافه کرد که دالی یک ایدهی نمادین و خاص در ارتباط با دکتر کنستانس پترسن داشت. او میخواست مجسمهای ترک خورده که زیر پوستهی آن مورچههایی درحال خزیدن هستند را درون اثر اجرا کند، ولی درنهایت کاری غیرممکن بود. علاوه بر این دالی قصد داشت که ۱۵ پیانوی بزرگ از سقف یک سالن رقص را آویزان کند تا تداعیگر یک حس کابوسآمیز باشد. اما موانعی از سوی سلزنیک و تیمش وجود داشت که موجب شد این ایده جایگزین پیانوهای کوچک و حدود ۴٠ نفر با قد کوتاه شود و البته به واسطهی پرسپکتیو اجباری صحنهی مورد نظر خود را بیافرینند. بدین ترتیب آلفرد هیچکاک و سالوادور دالی هردو این تصمیم را تایید نکردند و در آخر هم صحنه فیلمبرداری نشد.
طبق گفتههای موجود، چرخش حوادث داستان برای سلزنیک خوشایند نبوده و او با تماشای مجدد هر صحنهی رافکات، بیشتر ناامید میشد. در هر صورت این تهیهکننده، دالی را مقصر نمیدانست و از طراح تولید مشهور، ویلیام کامرون منزیز درخواست کرد تا مهمترین بخش فیلم اصلاح شود. محصول نهایی تاحدی، نشانهای از ضربات قلممو سوررئالیستی را به نمایش میگذاشت. برخی از صحنهها، مجدداً فیلمبرداری شدند و زمان کوتاهی از تصاویر خارقالعاده برمبنای طرحهای دالی باقی ماند. در حالی که حال و هوای «طلسمشده» به سبک آلفرد هیچکاک و سالوادور دالی بسیار نزدیکتر بود، اما به صورت عینی و واضح امضای آنها در اثر حس نمیشود.
بیتفاوتی آلفرد هیچکاک نسبت به فیلم خود
بیگمان «طلسمشده» اثری موفق و حسابشده به شمار میرود که توانست بیش از ۶ میلیون دلار سود کند و نقدهای تحسینبرانگیز و خوبی از سوی منتقدان به دست آورد. با این وجود، آلفرد هیچکاک از آن فقط به عنوان یک داستان تعقیب و گریزی ساده یاد میکند که در لفافهی مفاهیم روانکاوی پیچیده شده است.
قطعا از اینکه اثر با سبک و جهانبینی شخصی او پیش نرفت و حتی صحنههایی از آن نادیده گرفته شد، علت ناامیدیاش بود. آلفرد هیچکاک و دیوید سلزنیک در فیلم «پرونده پاراداین» (The Paradine Case) دوباره با یکدیگر همکاری کردند و این آخرین کار مشترک آنها بود. گرچه «طلسمشده» مسیر پر تطالمی را سپری کرد، اما همچنان یک اثر جذاب و بینظیر هیچکاکی است.
منبع: Collider