نگاهی به ۴ دورهی متمایز از حرفهی بازیگری کلینت ایستوود
درست است که کلینت ایستوود یکی از بازیگرانی است که تا ابد هیچ کس نمیتواند همانند او پردهی سینمای هالیوود را از آن خود کند، اما لااقل میتوانیم به تجزیه و تحلیل دوران بازیگری او بپردازیم. کلینت ایستوود از زمانی که در فیلم «انتقام از مخلوق» محصول سال ۱۹۵۵ در سن بیست و پنج سالگی به ایفای نقشی نه چندان خاص و مخاطب پسند پرداخت بر روی پردهی سینماها حکمروایی کرده است.
او که معمولا در نقش غریبهای که به هیچ جای خاصی تعلق ندارد به ایفای نقش میپردازد، از وجود خونسردی خاصی در چهرهاش بهره میبرد که رنگ و بوی بینظیری به نقشهایی که در آنها ظاهر میشود میبخشد. از فیلمهای معروفی مانند «هری کثیف» گرفته تا فیلمهای دست کم گرفته شدهای مانند «یک دنیای کامل و بینقص»، ایستوود توانسته تمامی نقشهای خود را به زیبایی هر چه تمامتر ایفا کند. اما چیزی که در رابطه با فیلمشناسی او بسیار جالب است این است که میتوان نقشهای او را کاملا به چهار دورهی متمایز دسته بندی کرد: دوران کابوی، دوران طغیان و شورشی بودن، دورهی تسخیر و دورهی مردگان.
- کلینت ایستوود؛ میهنپرست جمهوریخواه (تعطیلات عید از کی چی ببینیم؟)
- ۱۰ فیلم وسترن عالی که به توصیهی کلینت ایستوود باید ببینید
- تمام شخصیتهایی که کلینت ایستوود رد کرد؛ از سوپرمن تا جیمز باند
البته استثناهایی هم وجود دارد، مانند فیلم هیجان انگیز محصول سال ۱۹۷۱ و اولین کارگردانی ایستوود، «میستی را برایم پخش کن» یعنی همان فیلمی که به روایت داستانی میپردازد که هم به دورهی کابوی و هم شورش بازمیگردد بدون اینکه کاملا به یکی از آنها تعلق داشته باشد. با این حال، به طور کلی، میتوان چنین گفت که حرفهی بازیگری ایستوود در چهار مرحله خلاصه شده و او نه تنها توانسته در تمامی این مراحل از رقبای خود پیشی بگیرد بلکه توانسته کاری کند تا بسیاری از مخاطبان سرتاسر جهان در هر ردهی سنیای عاشق سبک بازیگریاش شوند و او را از جان و دل دوست بدارند.
۱. دوران کابوی
قبل از سال ۱۹۵۹، کارنامهی سینمایی ایستوود مملو از نقشهای پیش پا افتاده و بیارزشی بود که چیز زیادی نمیتوان در رابطه با آنها بر زبان آورد. نقشهایی مانند سرکرده گروه جت در فیلم «رتیل». اما همه چیز با سریال تلویزیونی «روهاید» تغییر کرد، چراکه او در این سریال، نقش کاراکتر رودی یاتز را بر عهده داشت، گاوچرانی که دست راست گیل فاور (با بازی اریک فلمینگ) بود و یکی از نقشهای اصلی این سریال به حساب میآمد. سریال «روهاید» به روایت داستان زندگی گاوچرانی میپردازد که میخواهد گلهی خود را از سن آنتونیوی تگزاس، به سدالیا در میسوری ببرد و ماجراهای فراوانی در طول این مسیر برای او و کارکنانش پیش میآید که تماشایشان خالی از لطف نیست. ایستوود تنها بازیگری بود که در تمام ۲۱۷ قسمت از این سریال موفق که در سال ۱۹۶۵ به پایان رسید حضور داشت.
بنابراین او بعد از اتمام این سریال تا سال ۱۹۷۰، در بسیاری از فیلمهای وسترن دیگر حضور پیدا کرد و میتوان گفت که کارنامهی کاری او در طی این دوره مملو از فیلمهای وسترن و کابویی متنوع است. اما هیچ کدام از نقشهای او بزرگتر و نمادینتر از نقش او در قالب کاراکتر مرد بدون نام در سهگانهی دلار نبود. این فرنچایز کلاسیک که در ژانر وسترن اسپاگتی و به کارگردانی سرجیو لئونه ساخته شده، از سه فیلم تشکیل گردیده که عبارتاند از «یک مشت دلار»، «به خاطر چند دلار بیشتر» و «خوب، بد و زشت». کاراکتر ایستوود در این فیلمها، کاراکتری اسرارآمیز، مرموز، حیله گر و قطعا به یاد ماندنیست که توانست او را به ستارهی تکرار نشدنی سینمای هالیوود تبدیل کند چراکه میتوان این فرنچایز را فرنچایزی بینقص متشکل از صحنههای جذاب، بازیگران فوقالعاده و کارگردانی بینظیر دانست و لذا کلینت ایستوود به واسطهی این نقش آفرینی به چهرهای نام آشنا مبدل شد.
در سال ۱۹۶۸ در فیلم «طناب اعدام»، ایستوود در کاراکتر جد کوپر ظاهر گردید، مردی بیگناه که توسط دار و دستهی لینچ به گاو دزدی و قتل متهم شده است. آنها کوپر را به دار آویخته و او را رها میکنند تا بمیرد. با این حال، کوپر میتواند از این مهلکه جان سالم به در ببرد و به عنوان یک قانون گذار مجددا به جامعه بازمیگردد. اولین ماموریت او به عنوان یک مجری قانون، پیدا کردن افرادی که میخواستند او را به قتل برسانند و سپردن آنها به دست عدالت است (البته همین امر سبب میشود که داستان فیلم تا حدی غیرواقعی جلوه کند زیرا ایستوود به جای انتقام گرفتن و کشتن این افراد، میخواهد آنها را به دست عدالت بسپارد).
به علاوه این دوره شامل اولین و تنها نقش ایستوود در یک فیلم موزیکال هالیوودی، یعنی «واگنت را رنگ کن» محصول سال ۱۹۶۹، است. او در این فیلم در نقش سیلوستر پاردنر نیول به ایفای نقش پرداخت که با کشاورزی به نام بن رامسون (با بازی لی ماروین) همکاری میکند. این دو نفر، پس از یافتن گرد طلا در حین دفن برادر پادنر، یک کمپ معدنی را در دل کالیفرنیای وحشی احداث مینمایند. این فیلم به خاطر شیمی بینظیر بین ایستوود و ماروین، دو بازیگر افسانهای دنیای وسترن، به فیلمی ماندگار و به یاد ماندنی تبدیل شده است. البته پس از فیلم «واگنت را رنگ کن» ایستوود ژانر موزیکال را به طور کامل رها نکرد و در سال ۲۰۱۴ به کارگردانی فیلم درام موزیکال پسران جرسی پرداخت.
و اما ایستوود نهایتا در سال ۱۹۷۰ با ایفای نقش در فیلم «دو قاطر برای خواهر سارا» این دوره را با موفقیت به پایان رسانید. در این فیلم ایستوود نقش هوگان را بازی میکند، مردی که مامور شده تا یک قلعهی فرانسوی را تصرف نماید. در طول راه، او به کمک راهبهای به نام خواهر سارا (با بازی شرلی مکلین) میشتابد که در حال فرار از فرانسویها است (البته او نمیداند چرا فرانسویها خواهر سارا را تعقیب میکنند). خواهر سارا به کمک او نیاز دارد و هوگان نیز به اطلاعات این راهبه برای فتح قلعه نیازمند است، بنابراین آنها به یکدیگر کمک میکنند و در این راه به دوستان خوبی برای یکدیگر تبدیل میشوند. البته این آخرین فیلم وسترن ایستوود نبود زیرا چند سال بعد داستان خواهر سارا در فیلمهایی تحت عناوین «غریبه دشتهای بالا» و «جوسی ولز یاغی» دنبال شد. در نهایت او در سال ۱۹۹۲ با فیلم «نابخشوده» مجددا به ژانر وسترن بازگشت هر چند در طول مدتی که این ژانر را رها کرده بود در بسیاری از نقشهای متنوع ظاهر گردید.
۲. دوران شورش و یاغیگری
حقیقتا، دوران شورش کلینت ایستوود با دوران کابویها تفاوت چندانی ندارد. فقط کلاه گاوچرانی با تجهیزات غربی و لباسهای مدرن و اسب او با فورد گلکسی ۵۰۰ عوض شده بود. اما اگر بخواهیم شورشی را به عنوان کسی در نظر بگیریم که با نظام حاکم و قدرت موجود مخالفت میکند، آن وقت باید بگوییم که این دوره کاملا متفاوت از دورهی کابوی بود. در حقیقت این عصر، غرب تنها و نظامهای جبار را به تصویر میکشد. عصر برخاستن عدالت در برابر ضدقهرمانهای مدرن شهری. دوران شورش با ایفای نقش کارآگاه بدنامی به نام هری کالاهان در فیلم «هری کثیف» محصول سال ۱۹۷۱ آغاز شد، پلیسی که در برابر محدودیتها میایستد، با مافوقهایش مدام بحث میکند و از دستورات سرپیچی مینماید و هر کاری که از دستش بربیاید برای متوقف کردن قاتل روان پریش و دیوانهای که سانفرانسیسکو را به وحشت انداخته و به قاتل عقرب مشهور شده انجام میدهد. (با بازی اندرو رابینسون).
در حقیقت هیچ مدرکی گویاتر از ایفای این نقش وجود ندارد که بتواند مبین آغاز دورهی شورش باشد. حتی در یکی از سکانسها میتوان مشاهده نمود که کالاهان نشان خود را پس از به دام انداختن این قاتل، دور انداخت و چه شورشی میتواند بالاتر از این باشد. این دوره با ایفای نقش در فیلم «اثر ناگهانی» محصول سال ۱۹۸۳ که دومین حضور ایستوود در نقش کارآگاه کالاهان بود، به پایان رسید.
اما ایستوود در بین این دو نقش، چندین بار در کاراکترهای شورشی به ایفای نقش پرداخت، از جمله میتوان گفت او در دو فیلم دیگر «هری کثیف» تحت نامهای «نیروی مگنوم» و «مجری قانون» حضور پیدا کرد. در فیلم «تاندر بولت و لایت فوت» او نقش تاندر بولت را بازی میکند، یک سارق بانک حرفهای که مجددا باند دوران جوانیاش را به دور هم جمع میکند تا نقشهی دزدیای را طرحریزی کند که ۷ سال پیش ناموفق مانده بود. در فیلمی دیگر ایستوود در نقش کارآگاه بن شاکلی، ماموریت دارد تا گاس مالی (با بازی ساندرا لاک) را برای شهادت به دادگاه سال ۱۹۷۷ بیاورد و البته این وظیفهای است که انجام دادن آن چندان آسان نیست، زیرا یکی از ماموران ادارهی پلیس به او خیانت میکند. او برای انجام ماموریتش، صفحات فولادی ضخیم را به یک اتوبوس جوش میدهد و با رانندگی از میان رگبار آتش، خودش را به دادگاه میرساند. کمدیهای اکشن «از هر راهی ولی شل» و «از هر راهی که میتونی» ماجراهای فیلو بدو، یک راننده کامیون و یک مشتزن حرفهای جایزه بگیر و اورانگوتان خانگی او کلاید را دنبال میکنند (قطعا افراد غیر شورشی، اورانگوتانها را به عنوان حیوان خانگی نگاه نمیدارند). نهایتا، در پایان این دوره، ایستوود در نقش فرانک موریس در یک داستان واقعی حضور پیدا کرد. فرانک یکی از زندانیان زندان آلکاتراز که مغز متفکر زندان به حساب میآید در حال طرحریزی یک نقشهی فراری بسیار دقیق است. در حقیقت او قرار است با برادران کلارنس (با بازی جک تیبو) و جان آنگلین (با بازی فرد وارد) و چارلی باتس (با بازی لری هانکین)، از زندان آلکاتراز سال ۱۹۷۹ که سیستم امنیتی سطح بالایی داشت بگریزند.
۳. دوران تسخیر
در سال ۱۹۸۲، دوران تسخیر با فیلم «جنگ سرد» آغاز شد که در آن ایستوود در نقش میچل گانت، خلبان اسبق جنگ ویتنام به ایفای نقش پرداخت که باید در یک ماموریت مخفیانه برای سرقت یک جت با ارتش ایالات متحده همکاری کند. در طول فیلم، کلینت ایستوود به زیبایی هر چه تمامتر کاراکتر گانت را که به اختلال استرس پس از سانحه مبتلاست به تصویر میکشد و به مخاطب نشان میدهد که چگونه این مشکل روانی سبب میشود او تا مرز لو رفتن و از هم پاشیده شدن ماموریتش پیش برود. تعدادی از فیلمهایی که او در این مدت به ایفای نقششان پرداخت از وجود شخصیتی همانند گانت بهره میبردند که توسط چیزی خارج از کنترل انسانها هدایت میشدند.
ایستوود در فیلم «طناب بندبازی» محصول سال ۱۹۸۴ در نقش کارآگاه وس بلاک به ایفای نقش پرداخته که به دنبال به دام انداختن یک قاتل زنجیرهای است. اما وقتی که دیگر چیزی نمانده تا این کاراگاه کارکشته، قاتل را دستگیر کند، قاتل تمامی نزدیکان او، از جمله دخترانش را هدف حملات خود قرار میدهد و همین موضوع باعث میشود که بلاک کنترل خود را از دست بدهد. در فیلم «شکارچی سفید، قلب سیاه» ایستوود به ایفای نقش جان ویلسون ظاهر میشود، کارگردان مشهور و حرفهای جهانی که با گروه خود به آفریقا سفر میکند تا آخرین فیلم خود را فیلمبرداری کند. اما وقتی که به شکار فیلها علاقهمند میشود کارگردانی و گروه تولید در درجهی دوم اهمیت قرار میگیرند.
در فیلم «تازه وارد» محصول سال ۱۹۹۰، ایستوود به ایفای نقش نیک پولوسکی، میپردازد، پلیسی که پس از کشته شدن شریک قبلیاش توسط رهبر یک گروه ماشین دزد، باید با یک پلیس تازه وارد همکاری کند. اما چندی نمیگذرد که پروندهای که به او واگذار شده بود به بخش قتل سپرده میشود و در نتیجه پولوسکی دیگر اختیاری بر روی آن ندارد. با این حال، این کاراگاه اصرار دارد که این تیم قاچاقچی را دستگیر نماید، زیرا احساس میکند که با این کار میتواند ادای دین خود را به شریک و دوست و همکار سابق خود نشان دهد.
همکار جدید او، دیوید آکرمن (با بازی چارلی شین)، نیز به نوعی در این تعقیب و گریز وسواسی پولوسکی با او همکاری میکند. در فیلم «نابخشوده» که توانست برندهی جایزهی اسکار شود، ایستوود در نقش ویلیام مانی یاغی مجددا به ریشههای وسترن خود بازمیگردد. فردی که استخدام شده تا در ازای دستگیری کسانی که فیتزجرالد (آنا تامسون) را بدنام کردهاند جایزهی خوبی را دریافت نماید. وقتی که این تعقیب و گریز به پایان خود نزدیک میشود، مانی با دنیای خطرناکی که سالها قبل آن را رها نموده بود رو به رو میشود.
دوران تسخیر با ایفای نقش مامور سرویس مخفی، فرانک هوریگان در فیلم «خط آتش» محصول سال ۱۹۹۳ برای کلینت ایستوود به پایان رسید. در طی این فیلم، کاراکتر او که به خاطر ناکام ماندن در جلوگیری از ترور جان اف کندی مدام عذاب وجدان داشت، نامههای طعنه آمیزی را از قاتلی به نام میچ لیری (با بازی جان مالکوویچ) دریافت میکند و حال باید مانع از ترور رئیس جمهور فعلی توسط لیری شود. ناکام ماندن هوریگان در به دام انداختن قاتل جان اف کندی او را تحریک میکند تا تمام توان خود را برای به دام انداختن قاتل به کار بگیرد و در این راه هر اتفاقی را که برایش پیش میآید به جان بخرد.
۴. دورهی بدعنقی
مرحله کنونی کار ایستوود، عصر بدعنقی است، زیرا در طی این دوره بسیاری از کاراکترهایی که این بازیگر مشهور به ایفای نقششان پرداخته کاراکترهایی بداخلاق، سرسخت و مسن و بدعنق هستند. گاوچران مسن ما دورهی بدخلقی خود را با ایفای نقش در فیلم «گاوچرانهای فضا» محصول سال ۲۰۰۰ آغاز کرد. در این فیلم ایستوود به عنوان خلبان سابق نیروی هوایی به نام فرانک کوروین به ایفای نقش میپردازد که چهل سال پیش باب گرسون (با بازی جیمز کرامول) از سازمان ناسا، مانع از این شد که او و تیمش راهی فضا شوند. در این داستان یک ماهوارهی روسی از مسیر منحرف شده و کوروین که سیستم هدایت آن را طراحی کرده، با تیم سابق خود (در این تیم بازیگرانی همچون تامی لی جونز، دونالد ساترلند و جیمز گارنر به ایفای نقش پرداختهاند) دوباره استخدام میشود تا قبل از ورود این ماهواره به جو زمین، آن را تعمیر کنند.
در فیلم «کار خون»، ایستوود یکی از اعضای بازنشسته اف. بی. ای است که تری مککالب نام دارد. تری که به تازگی تحت عمل جراحی پیوند قلب قرار گرفته، حال برای یافتن قاتل فردی که قلبش را به او اهدا نموده استخدام میشود. زمانی که تری به تعقیب این قاتل میپردازد متوجه میشود که او همان قاتل زنجیرهای است که سالیان سال در تعقیبش بوده، اما محدودیتهایی نظیر سن بالا و سلامتی سبب شده بودند که نتواند او را دستگیر کند. در سال ۲۰۰۴، در فیلم «محبوب میلیون دلاری» که توانست برندهی چند جایزهی اسکار شود، هیلاری سوانک در نقش مگی فیتزجرالد به ایفای نقش پرداخته که به شدت به بازی بوکس علاقهمند است و در نهایت از فرانکی دان (با بازی کلینت ایستوود) مربی بوکس خشن و سالخوردهاش درخواست میکند تا به او آموزشهای لازم را ارائه کند.
وقتی کلینت ایستوود موافقت میکند که به او آموزش دهد، دوستی عمیقی در بین این دو کاراکتر شکل میگیرد تا اینکه یک حادثهی ناگوار منجر به پایان جانسوز این رفاقت میشود. در فیلم «گرن تورینو» محصول سال ۲۰۰۸ ایستوود در نقش والت کوالسکی که یکی از سربازان کهنهکار جنگ کره است به ایفای نقش پرداخته، مردی به شدت بدعنق و ناراضی که با هیچکس کنار نمیآید. زمانی که همسایه نوجوان او به نام تائو لور (با بازی بی وانگ) سعی میکند تا گرن تورینو ۱۹۷۲ کوالسکی را بدزدد، او سعی میکند این مرد جوان را تربیت کند و در نهایت برای محافظت از لور و خانوادهاش در برابر یک دار و دستهی خلافکار قد علم مینماید.
ایستوود در این دوره که دورهی بدعنقی و سالخوردگیاش محسوب میشود به عنوان پیشاهنگ بیسبال گاس لوبل در فیلم «مشکل با منحنی» محصول سال ۲۰۱۲ ظاهر شد. او که در این فیلم دیگر فرصت زیادی ندارد برای جستجوی تیمش، به کارولینای شمالی میرود و در این راه دخترش میکی (با بازی امی آدامز) او را دنبال میکند تا مطمئن شود که حالش خوب است و لذا او را وادار میکند تا برایش توضیح دهد چرا سالها پیش رهایش کرده است. جدیدترین فیلم دورهی بدعنقی که ایستوود در آن به ایفای نقش پرداخته فیلم «گریه کن ماچو» محصول سال ۲۰۲۱ است.
او در این فیلم نقش مایک مایلو را بازی میکند، یکی از ستارههای اسبق رودئو که به کار پرورش اسب مشغول است و حال باید پسر رئیس سابقش را از مادر بیمارش جدا کرده و به خانه رئیسش بیاورد. داستان فیلم در سال ۱۹۷۸ اتفاق میافتد، سوارکار خسته و پسرک، سفری چالش برانگیز را به تگزاس آغاز میکنند و در طی این مسیر از روستایی در مکزیک عبور مینمایند، جایی که میلو هدف خود را پیدا میکند و به رافائل (با بازی ادواردو مینت) میآموزد که باید مرد خوبی باشد.
در حقیقت میتوان به جرات گفت که کلینت ایستوود، یک گاوچران، شورشی و یک کاراکتر تسخیر شده و بدعنق است که توانست میراث خود را در هالیوود تثبیت نماید. حتی او هم اکنون در سن ۹۲ سالگی، نیز همچنان به پیشرفت در سینمایی که سبب شهرتش شده ادامه میدهد و در این مرحله از زندگی حرفهای خود به ایفای نقش میپردازد یا شاید حتی بتواند به نحو شجاعانهای دورهای دیگر را در حرفهی کاری خود رقم بزند. اما هر اتفاقی که بیفتد ما میتوانیم مطمئن باشیم که ایستوود مانند همیشه یکی از بهترینهای سینمای هالیوود باقی خواهد ماند.
منبع: collider
کلینک ایستوود واقعا یک افسانه هست تو هالیوود کسی که هم بازیگری هم تهیه کنندگی و هم کارگردانی بی نظیری داره