۱۰ فیلم کلاسیک شاهکار که بازسازی آنها غیرممکن است
گاهی اوقات، جادو فقط یک بار اتفاق میافتد. وقتی ترکیب کاملی از نوشتن، بازیگری، اجرا و همهی عناصر لازم برای ساخت یک فیلم با هم ترکیب میشوند، یک پدیدهی منحصر به فرد خلق میشود. در حالی که تقلید صادقانهترین شکل چاپلوسی است، برخی فیلمها به سادگی نمیتوانند یا نباید تکرار شوند و اگر تکرار شوند هم نمیتوانند به اندازهی نسخهی اصلی موفق باشند. در واقع بازسازی بعضی از فیلمهای کلاسیک ناممکن است. در رابطه با غیرممکن بودن بازسازی بعضی از فیلمها دلایل عملی وجود دارند و گاهی هم دلایلی که به آنها اشاره میشود خیلی ملموس نیستند. برخی فیلمها در دوران طلایی هالیوود ساخته شدهاند و داشتن یک مجموعه از هزاران نفر اضافی دیگر خیلی امکانپذیر نیست. فیلمهای دیگر برای یک لحظهی خاص در زمان نوشته شدهاند و با گذشت زمان، موضوعات آنها دیگر نمیتوانند با مخاطبان جدید ارتباط برقرار کنند. یک دلیل دیگر هم میتواند وجود داشته باشد، گاهی اوقات، یک نقش آنقدر با بازیگر متحد به نظر میرسد که جدا کردن یکی از دیگری به همان اندازه غیرممکن به نظر میرسد که جدا کردن آبی از آسمان. هر دلیلی که باشد، در ادامه ۱۰ گنجینهی سینمایی معرفی شدهاند که تا همیشه منحصر به فرد باقی خواهند ماند.
۱۰. جنگ ستارگان: قسمت چهارم – امیدی نو (Star Wars: Episode IV – A New Hope)
- سال تولید: ۱۹۷۷
- کارگردان: جرج لوکاس
- بازیگران: مارک همیل، هریسون فورد، کری فیشر، الک گینس
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۶ از ۱۰
چه شما اضافات جدید به دنیای «جنگ ستارگان» را بپذیرید چه بهطور انحصاری به سهگانهی اصلی وفادار باشید، هیچ شکی در مورد تأثیر مجموعهی «جنگ ستارگان» بر دنیای سینما وجود ندارد. مجموعه فیلمهای علمی-تخیلی که توسط جورج لوکاس در نیمهی دوم دههی ۱۹۷۰ ساخته شدند، نه تنها ژانر خود را متحول کرد، بلکه صنعت فیلمسازیای بزرگتر را هم شکل دادند. با توسعهی تکنیکهای جلوههای ویژه از روی ضرورت و اختراع روشهای جدید برای فیلمبرداری، عوامل سازندهی این فیلم به همان سرعتی که فیلمبرداری میکردند، تاریخسازی مینمودند. اگرچه سهگانهی اصلی «جنگ ستارگان» الهامبخش بسیاری از اسپینآفها و دنبالهها بوده است، اما سه اثر آغازین به هیچ شکلی تحت تأثیر قرار نخواهند گرفت. آنها آنقدر مورد علاقهی طرفداران قرار گرفتهاند که هر تلاشی برای تغییر آنها با واکنش شدید و نارضایتی مواجه شده است؛ حتی زمانی که ویرایشها از سوی لوکاس انجام شدهاند. این واکنشها نشان میدهند که بازسازی فیلمهای کلاسیک ناممکن است.
این فیلم داستان گروهی از شورشیان را روایت میکند که میخواهند سلاح مرگبار امپراتوری ظلمانی کهکشانی را نابود کنند. این فیلم با احتساب نرخ تورم دومین فیلم پرفروش تاریخ بعد از «بربادرفته» (Gone with the Wind) است و در زمان اکران خود توانست تبدیل به پرفروشترین فیلم تاریخ سینما شود و رکورد فیلم سینمایی «ئی. تی.: موجود فرازمینی» (E.T. the Extra Terrestrial) را بشکند. این فیلم در ۱۲ رشته نامزد اسکار شد و توانست ۸ جایزهی اسکار به دست آورد؛ از جمله اسکار بهترین تدوین، بهترین موسیقی متن و بهترین جلوههای ویژه. بفتای بهترین موسیقی متن و بهترین صدا هم به این فیلم رسید. جان ویلیامز برای ساخت موسیقی متن این فیلم جایزهی گلدن گلوب و گرمی را هم به کارنامهی هنری خود اضافه کرد. این فیلم که با بودجهی ۱۱ میلیون دلاری ساخته شد توانست در گیشه ۷۷۵.۴ میلیون دلار بفروشد.
۹. آوای موسیقی (The Sound of Music)
- سال تولید: ۱۹۶۵
- کارگردان: رابرت وایز
- بازیگران: جولی اندرزو، کریستوفر پلامر، دوریس لوید، ریچارد هایدن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
در اواخر دوران طلایی هالیوود، زمانی که مجموعههای بزرگ، لباسها و ستارهها هنوز استفاده میشدند، اقتباس سینمایی از موزیکال راجرز و همرستاین، «آوای موسیقی»، ساخته شد. با بازی جولی اندروز و کریستوفر پلامر، این فیلم داستان ماریا (اندروز) را روایت میکند که نمیتواند در یک صومعه به خوبی با محیط همرنگ شود و به جای آن، به عنوان پرستار بچه برای کمک به خانوادهی فون تراپ فرستاده میشود. کاپیتان جورج فون تراپ (پلامر)، بیوهای خوشتیپ، با هفت فرزندش در محیطی مجلل اما تنها زندگی میکنند. پس از مرگ مادر بچهها، جورج اجازه نمیدهد که در خانه سرگرمی یا خوشگذرانیای وجود داشته باشد. اما همهی اینها با ورود ماریای آزاداندیش تغییر میکند. ایدهی بازسازی ماریا و کاپیتان برای بسیاری از طرفداران خوشایند نیست. شخصیتهای این فیلم نه تنها توسط این دو بازیگر به خوبی ایفا شدهاند و به نماد تبدیل شدهاند، بلکه آنها نقشهای قابل شناسایی این بازیگران هستند که هرگز به دست فراموشی سپرده نخواهند شد.
از آن جا که این فیلم شامل موضوعات قدیمیتری مانند اشغال نازیها، صومعهها و مدارس شبانهروزی است، ارتباط داستان با مخاطبان جوانتر چالشبرانگیز خواهد بود. باید تغییرات زیادی در داستان صورت بگیرند تا این فیلم با مخاطبان امروزی ارتباط پیدا کند. همین نکات باعث میشوند بازسازی «آوای موسیقی» به عنوان یکی از فیلمهای کلاسیک ناممکن شود؛ بنابراین، بهتر است این فیلم همانطور که ساخته شده حفظ شود و کامل باقی بماند. این فیلم در زمان اکران توانست به موفقیت گیشهای خیرهکنندهای دست پیدا کند، پرفروشترین فیلم تاریخ سینما تا آن زمان شود و تا پنج سال این رکورد را حفظ کند. موسسهی فیلم آمریکا «آوای موسیقی» که در ایران با نام «اشکها و لبخندها» شناخته میشود را به عنوان چهارمین فیلم موزیکال برتر تاریخ سینما انتخاب کرد. این فیلم که با بودجهی ۸.۲ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گبشه بیش از ۲۸۶ میلیون دلار بفروشد. این فیلم در ۱۰ رشته نامزد دریافت جایزهی اسکار شد و توانست ۵ جایزهی اسکار بگیرد؛ از جمله اسکار بهرتین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین تدوین.
۸. چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت (Who Framed Roger Rabbit)
- سال تولید: ۱۹۸۸
- کارگردان: رابرت زمکیس
- بازیگران: باب هاسکینز، کریستوفر لوید، چارلز فلیشر، استابی کایا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
با ترکیب تصاویر زنده با انیمیشن، فیلم رنگارنگ «چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت» حال و هوای فیلمهای نوآر را به مخاطبان منتقل میکند. این فیلم داستان شخصیت کارتونی راجر رابیت (چارلز فلیشر) را روایت میکند که به قتل متهم شده است. راجر که ناامید از پاک کردن نام خود است، از کارآگاه انسانی ادی والیانت (باب هاسکینز) کمک میگیرد. این دو با هم یک توطئهی بزرگتر را کشف میکنند و باید شهر خود را از وجود یک شرور شیطانی نجات دهند. اگرچه فیلم بسیار سرگرمکننده است، سبک انیمیشن آن تا حد زیادی قدیمی شده. در ۳۶ سالی که از فیلمبرداری آن گذشته است، شخصیتهای جلوههای ویژهی رایانهای تا حد زیادی به انتخابی مطمئن برای تعامل با همبازیهای انسانی تبدیل شدهاند. این فیلم همچنین دارای بسیاری از شوخیها و اشاراتی است که مخاطبان جدیدتر آنها را درک نمیکنند، بنابراین طنز آن به خوبی برای مخاطبان قرن بیست و یک ترجمه نمیشود.
میتوان اذعان کرد که بازسازی این فیلم که یکی از فیلمهای کلاسیک است با استفاده از تکنیکهای انیمیشن جدیدتر ممکن میباشد، اما مشخص نیست که آیا مخاطبان امروزی تمایلی برای تماشای این داستان خواهند داشت یا خیر. این فیلم بعد از اکران تبدیل به دومین فیلم پرفروش سال ۱۹۸۸ شد و در حالی که با بودجهی ۵۰.۶ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گیشه ۳۵۱.۵ میلیون دلار بفروشد. این فیلم در ۷ رشته نامزد دریافت جایزهی اسکار شد و توانست ۴ جایزهی اسکار بگیرد؛ از جمله اسکار بهترین تدوین و بهترین جلوههای ویژهی بصری. جایزهی بفتای بهترین جلوههای ویژهی بصری هم به این فیلم رسید. سال ۲۰۱۶ کتابخانهی کنگرهی ملی این فیلم را برای حفاظت در هیأت ملی فیلم انتخاب کرد و آن را از نظر تاریخی، فرهنگی و هنری دارای اهمیت دانست.
۷. زینهای شعلهور (Blazing Saddles)
- سال تولید: ۱۹۷۴
- کارگردان: مل بروکس
- بازیگران: کلیوون لیتل، جین وایلدر، اسلیم پیکنز، آن بنکرافت
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
نویسنده، تهیهکننده، کارگردان و بازیگر برندهی جایزه اسکار، مل بروکس، در دنیای کمدی خود از هیچ چیز نمیترسد. فیلم وسترنمحور او که سال ۱۹۷۴ ساخته شد و «زینهای شعلهور» نام داشت نیز از این قاعده مستثنی نیست. این فیلم یک کلانتر سیاهپوست به نام بارت (کلیوون لیتل) را به تصویر میکشاند که به یک استان عمدتاً سفیدپوست و عمدتاً نژادپرست فرستاده شده است. بارت با تیرانداز جیم، بچه واکو (جین وایلدر)، تیمی تشکیل میدهد تا شهر کوچک را از قانونشکنان بدنام نجات دهند. در مصاحبهای طی سال ۲۰۱۹ با سیبیاس، از بروکس پرسیده شد که فکر میکند آیا «زینهای شعلهور» دوباره ساخته خواهد شد؟ او پاسخ داد که چنین فکر نمیکند، زیرا این فیلم بیش از حد پیش رفته و سانسور فعلی بسیار سختگیرانه است. به نظر بروکس هیچ استودیوی مدرنی هرگز به این پروژه چراغ سبز نشان نمیدهد.
بروکس در این باره گفت: «خب، برای من، قوانین امروزی کمی بیش از حد سختگیرانه هستند. در مورد این که چه چیزی بد سلیقهگی است و چه چیزی خوش سلیقهگی شما نمیتوانید مردم را با حقیقت و سختیها آشنا کنید اگر قرار است مراقب باشید که از خطوط خارج نشوید. شما باید از خطوط خارج شوید.» با توجه به نظرات بروکس باید دانست که بازسازی «زینهای شعلهور» به عنوان یکی از فیلمهای کلاسیک ناممکن است. این فیلم در لیست ۱۰۰ فیلم کمدی برتر موسسهی فیلم آمریکا در جایگاه ششم قرار گرفت. «زینهای شعلهور» با بودجهی ۲.۶ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه ۱۱۹.۶ میلیون دلار بفروشد. این فیلم هجوآمیز کمدی در ۳ رشته نامزد دریافت جایزهی اسکار و در ۲ رشته نامزد دریافت جایزهی بفتا شد، اما نتوانست از این دو جشنواره جایزهای بگیرد. انجمن نویسندگان آمریکا جایزهی بهترین فیلمنامهی کمدی را به نویسندگان این فیلم سینمایی اهدا کردند.
۶. معجزه در خیابان سی و چهارم (Miracle on 34th Street)
- سال تولید: ۱۹۴۷
- کارگردان: جرج سیتون
- بازیگران: مورین اوهارا، ترزا هریس، ادموند گوئن، جین لاکهارت
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
فیلمهای کریسمس جادوی خاص خود را دارند و فیلم زیبای «معجزه در خیابان سی و چهارم» همچنان جذابیت خود را برای طرفداران سینما حفظ کرده است. در این فیلم کلاسیک با بازی ادموند گوئن در نقش کریس کرینگل، داستان یک جایگزینی لحظهی آخری در رژهی روز شکرگزاری میسی برای جایگزینی یک بابا نوئل مست، به تصویر کشیده شده است. همانطور که کریس ادعا میکند که او تنها بابا نوئل واقعی است، باید به وکیل فرد گایلی (جان پین) تکیه کند تا در دادگاه اصالت او را ثابت نماید. این فیلم جذاب دارای بازیگران بزرگی از جمله مورین اوهارا، ناتالی وود و ویلیام فراولی است. فیلم، در حالی که در زمان خود معاصر بود، اکنون به عنوان یک کپسول زمان عمل میکند و خاطرات زمانی را بازمیگرداند که فروشگاههای بزرگ تعطیلات مجلل داشتند و مردم به جای خرید آنلاین، در فروشگاهها برای خرید هدایا حاضر میشدند.
اگرچه در سال ۱۹۹۴ تلاشی برای بازسازی این فیلم انجام شد، اما نتیجه یک شکست تمام عیار بود با بازیگران بیانگیزه و یک پیچش داستانی عجیب. فیلم اصلی برای زمان خود بحثبرانگیز و پیشگام بود، زیرا یک مادر مجرد مطلقه را به عنوان قهرمان داستان به تصویر میکشید. بازسازی این فیلم که نوشتار اصلی درخشان، بازیگران فوقالعاده و داستان جذابش آن را به یکی از فیلمهای کلاسیک بینظیر تبدیل کردهاند، ناممکن به نظر میرسد. این فیلم توانست ۳ جایزهی اسکار به دست آورد؛ از جمله اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای ادموند گوئن. این فیلم در لیست ۱۰۰ سال ۱۰۰ فیلم الهامبخش موسسهی فیلم آمریکا در جایگاه نهم قرار گرفت و توانست در لیست ۱۰ فیلم برتر ژانر فانتزی این موسسه پنجم شود.
۵. ده فرمان (Ten Commandments)
- سال تولید: ۱۹۵۶
- کارگردان: سیسیل بی. دومیل
- بازیگران: چارلتون هستون، یول برینر، آن بکستر، ادوارد جی. رابینسون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
فیلم حماسی «ده فرمان» با بازی چارلتون هستون در نقش موسی بر اساس روایت کتاب مقدس خروج ساخته شده است. این فیلم داستان زمانی را روایت میکند که خداوند معجزاتی در سرزمین مصر انجام داد و عبریان را که به عنوان برده نگه داشته میشدند، آزاد کرد. گروه بازیگران این فیلم شامل اعضای بسیار با استعدادی از جمله یول برینر در نقش رامسس و آن باکستر در نقش نفرتیری است. این فیلم توسط کارگردان افسانهای سیسیل بی. دمیل کارگردانی شده است و بدون شک یکی از بزرگترین دستاوردهای سینمایی تمام دوران میباشد. بازسازی یکی از فیلمهای کلاسیک مانند «ده فرمان» در اقتصاد کنونی بعید است. این فیلم دارای ۱۴۰۰۰ نیروی اضافی انسانی و ۱۵۰۰۰ حیوان در صحنه بود. آنها برخی از صحنهها را در ایالات متحده فیلمبرداری کردند و بعضی دیگر را در کشورهایی مانند مصر.
با توجه به انتقال سخت این تعداد اعضای گروه، تجهیزات و بازیگران به خارج از کشور تعجبی ندارد که این فیلم همچنان منحصر به فرد باقی مانده است. این فیلم در ۷ رشته نامزد اسکار شد و در نهایت توانست اسکار بهترین جلوههای ویژه را به دست آورد. چارلتون هستون برای درخشش خود در این فیلم نامزد دریافت جایزهی گلدن گلوب شد و یول برینر توانست جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را از هیآت ملی بازبینی فیلم به دست آورد. این فیلم که با بودجهی ۱۳ میلیون دلاری ساخته شده بود، در نهایت توانست در گیشه بیش از ۱۲۲.۷ میلیون دلار بفروشد. این فیلم در واقع بازسازی فیلم صامت محصول سال ۱۹۲۳ است. در لیست ۱۰۰ فیلم الهامبخش تاریخ سینمای آمریکا که موسسهی فیلم آمریکا آن را منتشر نمود، «ده فرمان» هفتاد و نهم شد و در لیست ۱۰ فیلم حماسی برتر این موسسه جایگاه دهم را به دست آورد.
۴. بر باد رفته (Gone with the Wind)
- سال تولید: ۱۹۳۹
- کارگردان: ویکتور فلمینگ
- بازیگران: ویویان لی، کلارک گیبل، الیویا دیهالند، هتی مکدنیل
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
یکی دیگر از فیلمهای کلاسیک در سینما که ذهنیت همه یا هیچ را اقتباس کرد، فیلم ۱۹۳۹ «بربادرفته» بود. لباسهای زیبا و پیچیده و فیلمبرداری درخشان، درام تقریباً ۴ ساعتهی جنگ داخلی را به یکی از آثار ماندگار تبدیل کرده است. این فیلم با اجراهای بینظیر ویویان لی و کلارک گیبل، همچنان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما است. مشابه «آوای موسیقی»، بازسازی نقشهای اسکارلت اوهارا (لی) و رت باتلر (گیبل) تقریباً غیرممکن خواهد بود و مانند «ده فرمان»، بودجه برای چنین تولیدات بزرگ و گستردهای دیگر عملی نیست. اگر یک استودیوی بلندپرواز بازسازی «بربادرفته» را در برنامههایش قرار دهد، طرفداران و سینماگران در همه جا ممکن است احساسات رت باتلر را تکرار کنند: «صادقانه بگویم عزیزم، برایم مهم نیست.»
«بربادرفته» را سیدنی هاوارد بر اساس کتابی به همین نام از مارگارت میچل نوشته است. این فیلم با احتساب نرخ تورم پرفروشترین فیلم تاریخ سینما محسوب میشود. «بربادرفته» در ۱۴ رشته نامزد اسکار شد و توانست ۸ جایزهی اسکار در بخش رقابتی به دست آورد؛ از جمله اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اصلی زن و بهترین بازیگر نقش مکمل زن. در لیبست ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما که موسسهی فیلم آمریکا سال ۲۰۰۷ منتشر کرد، «بربادرفته» در جایگاه نهم قرار گرفت. سال ۲۰۱۶ طی نظرسنجیای که از اعضای انجمن کارگردانهای آمریکا صورت گرفت، «بربادرفته» به عنوان نهمین دستآورد برتر تاریخ سینما از نظر کارگردانی انتخاب شد. این فیلم که با بودجهی ۳.۸۵ میلیون دلاری ساخته شده بود، در نهایت توانست در گیشه بیش از ۳۹۰ میلیون دلار بفروشد. بازسازی این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای کلاسیک تاریخ سینما محسوب میشود بسیار ناممکن به نظر میرسد.
۳. «زندگی شگفتانگیز است (It’s a Wonderful Life)
- سال تولید: ۱۹۴۶
- کارگردان: فرانک کاپرا
- بازیگران: جیمز استوارت، دانا رید، لیونل باریمور، توماس میچل
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۶ از ۱۰
از استودیویی که آثاری مانند «همشهری کین» (Citizen Kane)، «کینگ کونگ» (King Kong) و «بزرگ کردن بچه» (Bringing up Baby) را تولید کرده است، جواهر کریسمسی «زندگی شگفتانگیز است» متولد شد. این فیلم داستان جورج بیلی (جیمز استوارت) را دنبال میکند که آرزوی میکند کاش هرگز به دنیا نیامده باشد. در حالی که که او در کنار فرشتهی نگهبان خود در لباس مبدل، کلارنس (هنری تراورز)، است، آرزویش برآورده میشود و او میتواند عواقب حذف وجود خود از زمین را تجربه کند. یکی از دلایلی که بازسازی «زندگی شگفتانگیز است» دشوار خواهد بود این است که استودیویی که آن را ساخته ، یعنی آرکیاو پیکچرز تا حد زیادی بازنشسته شده است. اگرچه این شرکت در دههی ۱۹۹۰ در برخی فیلمها مانند «جو یانگ نیرومند» (Mighty Joe Young) همکاری کرد، اما تولیدات سینمایی مداوم ندارد. دلیل دیگر این است که کیفیت بازیگران و نوشتار نسخهی اصلی با بازنگریها قابل مقایسه نیستند و تا حد زیادی غیرضروری به نظر میرسند.
یک فرد که در زمینهی شغلی، خانوادگی و مالی با مشکلات دست و پنجه نرم میکند، هنوز هم امروزه قابل درک است و بحث بر سر جزئیات در بهروزرسانی فیلمنامه وقتی داستان اصلی همچنان به همان اندازه تأثیرگذار است، اتلاف وقت خواهد بود. بازسازی فیلم «زندگی شگفتانگیز است» که یکی از فیلمهای کلاسیک سینما است، از آن جایی که نسخهی اصلی آن بینقص است و هیچ نیازی به بازسازی ندارد، هیچ فیلمسازی را جذب نمیکند. این فیلم در ۶ رشته نامزد جایزهی اسکار شد و توانست اسکار بهترین دستآورد تکنیکی را به دست آورد. این فیلم که با بودجهی ۳.۱۸ میلیون دلاری ساخته شده بود، در گیشه خیلی موفق نبود و فقط ۳.۳ میلیون دلار فروخت. در لیست ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما که موسسهی فیلم آمریکا سال ۲۰۰۷ منتشر کرد این فیلم در جایگاه بیستم قرار گرفت. با وجود تمام نکاتی که دربارهی ناممکن بود بازسازی این فیلم گفته شد، کنیا بریس در حال ساختن نسخهای مدرن از این فیلم برای شرکت پارامونت است که قرار است سال ۲۰۲۴ منتشر شود.
۲. عروس شاهزاده (The Princess Bride)
- سال تولید: ۱۹۸۷
- کارگردان: راب رینر
- بازیگران: کری الویس، رابین رایت، مندی پتینکین، آندری جیانت
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
وقتی راب رینر تصمیم گرفت یک کتاب کودکانه را به یک فیلم بلند تبدیل کند، هرگز نمیتوانست حدس بزند که «عروس شاهزاده» به یک فیلم همیشه در حال رشد تبدیل خواهد شد. دزدان دریایی، شاهزادهها، عشق، قتل، گناه و انتقام برخی از قطعاتی هستند که تابلوی غنی از ماجراجویی عاشقانهی محصول ۱۹۸۷ را کامل میکنند. این فیلم دارای برخی از بهترین صحنههای شمشیرزنی است که تاکنون فیلمبرداری شدهاند و دارای سبک طنز غیرقابل پیشبینی و خشک مخصوص به خود است. «عروس شاهزاده» حتی امروزه همچنان در رابطهی خود با عموم مردم تکامل مییابد. این فیلم از زمانهاش جلوتر بود و همانطور که نسلهای مختلف به این فیلم دوستداشتنی وابسته میشوند، این واقعیت را اثبات میکنند که یگانگی آن به ارزشاش بهطور قابل توجهی میافزاید. هرگز چیزی شبیه به آن قبل یا بعد از این فیلم وجود نداشته است.
بازسازی نقش افرینیهای بازیگران این فیلم که یکی از فیلمهای کلاسیک تاریخ سینما است ناممکن به نظر میرسد بهویژه پس از این که بسیاری از بازیگران آن بهطور غمانگیزی این دنیا را خیلی زود ترک کردهاند. خوشبختانه، اجراهای بینظیر این بازیگران در فیلم جاودانه شده است، بنابراین بسیاری از بینندگان آینده میتوانند دوباره عاشق «عروس شاهزاده» شوند. این فیلم در شصتمین دورهی جوایز اسکار نامزد دریافت اسکار بهترین ترانه شد، اما نتوانست آن را به دست آورد. در پانزدهمین دورهی جشنوارهی جوایز ساترن هم این فیلم توانست جایزهی بهترین فیلم فانتزی و بهترین طراحی لباس را به دست آورد. «عروس شاهزاده» توانست جایزهی بهترین فیلم از نگاه مردم را از جشنوارهی ببین المللی فیلم تورنتو هم به دست اورد. این فیلم که با بودجهی ۱۶ میلیون دلاری ساخته شد توانست در گیشه بیش از ۳۰ میلیون دلار بفروشد.
۱. جادوگر شهر اوز (The Wizard of Oz)
- سال تولید: ۱۹۳۹
- کارگردان: ویکتور فلمینگ
- بازیگران: جودی گارلند، فرانک مورگان، ری بوگلر، جک هالی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
«جادوگر شهر از» با جلوههای ویژهی پیشرفته و تکنیکهای فیلمبرداری انقلابی که قبلاً هرگز دیده نشده بود، ذهن تماشاگران را منفجر کرد. این فیلم داستان فوقالعادهی دوروتی گیل (جودی گارلند) را روایت میکند که خود را آن سوی رنگینکمان و در سرزمین جادویی از مییابد. او در جستجوی خود برای یافتن جادوگر از (فرانک مورگان) با یک مترسک (ری بولگر)، شیر (برت لار) و مرد حلبی (جک هیلی) همراه میشود. همانطور که آنها جادهی آجری زرد را دنبال میکنند، با مانچکینها، جادوگران و میمونهای پرنده روبرو میشوند. ساخت این فیلم تاریخی آنقدر خطرناک و پر از مخاطره بود که بهطور کلی توافق شده است که هرگز نباید دوباره تلاشی برای ساختن آن صورت بگیرد. بازیگران در صحنه به شرایط بسیار خطرناک و استرسزایی دچار شدند که منجر به سوختگی، بستری شدن در بیمارستان و تروماهای مادامالعمر شد.
اگرچه خود فیلم نمایانگر دیدگاه امیدوارانهی نویسندگان و کسانی است که به این پروژه علاقهمند بودند، مراحل فیلمبرداری این فیلم اما همچنان در شایعات و سوءظنها غرق است. بینندگان باید از سختکوشی و تعهدی که اجراکنندگان در مسیر ساختن این فیلم از خودشان نشان دادهاند لذت ببرند و بگذارند در یگانگی خود باقی بماند. بازسازی بعضی فیلمهای کلاسیک مانند این فیلم همیشه ناممکن خواهد بود. این فیلم که با بودجهی ۲.۸ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گیشه نزدیک به ۳۰ میلیون دلار بفروشد. ۲ جایزهی اسکار در رشتههای بهترین موسیقی متن و بهترین ترانه و جایزهی بهترین استعداد جوان به این فیلم رسید. موسسهی فیلم آمریکا در لیست ۱۰۰ سال ۱۰۰ فیلم خود که سال ۲۰۰۷ منتشر کرد، این فیلم را در جایگاه دهم قرار داد. در لیست بهترین فیلمهای موزیکال تاریخ سینما که همین موسسه منتشر کرده است نیز این فیلم در جایگاه سوم قرار گرفته.
منبع: collider
در کل تاریخ سینما هرگز نمیتوان فیلم های کوروساوا و انیمیشن های میازاکی رو باز سازی یا کپی کرد. خود تاریخ سینما این واقیت رو آشکار کرده.